آبرو در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
واژه [[آبرو]]، مرکّب از "آب" و "رو" (روی) به معنای اعتبار، [[حرمت]]، [[شرف]]، وجاهت، [[عِرض]]،<ref>دهخدا، ج ۱، ص ۲۱، "آبرو".</ref> و معادل [[عربی]] آن "ماءالوجه" است؛ امّا در [[روایات]]، بیشتر واژه "عِرض" برای این معنا به کار رفته و کاربرد آن از "ماءالوجه" بیشتر است. هیچیک از این دو واژه، در [[قرآن]] نیامده است. "[[وجیه]]" به معنای [[آبرومند]]، فقط دوبار در [[قرآنکریم]] آمده است. {{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از خویش نوید میدهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیکشدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا}}<ref>«ای مؤمنان! همچون کسانی نباشید که موسی را آزردند و خداوند او را از آنچه (درباره او) گفتند برکنار داشت و او نزد خداوند آبرومند بود» سوره احزاب، آیه ۶۹.</ref> افزون بر این، واژگانی از مادّه "عفّ" به معنای خودداری از کار [[زشت]] و جلوگیری از [[تمایلات]] درباره [[حفظ آبرو]]، و از مادّه "فضح" به معنای پرده از روی [[عیب]] دیگری برداشتن و [[عیوب]] او را [[آشکار کردن]]، برای ریختن آبروی دیگران به کار میرود. واژه اخیر، فقط یک بار در قرآن به شکل {{متن قرآن|فَلَا تَفْضَحُونِ}}<ref>«رسوا نکنید» سوره حجر، آیه ۶۸.</ref> از زبان [[لوط]] {{ع}} نقل شده است. | واژه [[آبرو]]، مرکّب از "آب" و "رو" (روی) به معنای اعتبار، [[حرمت]]، [[شرف]]، وجاهت، [[عِرض]]،<ref>دهخدا، ج ۱، ص ۲۱، "آبرو".</ref> و معادل [[عربی]] آن "ماءالوجه" است؛ امّا در [[روایات]]، بیشتر واژه "عِرض" برای این معنا به کار رفته و کاربرد آن از "ماءالوجه" بیشتر است. هیچیک از این دو واژه، در [[قرآن]] نیامده است. "[[وجیه]]" به معنای [[آبرومند]]، فقط دوبار در [[قرآنکریم]] آمده است. {{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از خویش نوید میدهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیکشدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا}}<ref>«ای مؤمنان! همچون کسانی نباشید که موسی را آزردند و خداوند او را از آنچه (درباره او) گفتند برکنار داشت و او نزد خداوند آبرومند بود» سوره احزاب، آیه ۶۹.</ref> افزون بر این، واژگانی از مادّه "عفّ" به معنای خودداری از کار [[زشت]] و جلوگیری از [[تمایلات]] درباره [[حفظ آبرو]]، و از مادّه "فضح" به معنای پرده از روی [[عیب]] دیگری برداشتن و [[عیوب]] او را [[آشکار کردن]]، برای ریختن آبروی دیگران به کار میرود. واژه اخیر، فقط یک بار در قرآن به شکل {{متن قرآن|فَلَا تَفْضَحُونِ}}<ref>«رسوا نکنید» سوره حجر، آیه ۶۸.</ref> از زبان [[لوط]] {{ع}} نقل شده است. | ||
برخی از واژگان دیگر مرتبط با [[آبرومندی]] و [[بیآبرویی]] عبارت است از: واژگانی از مادّه "[[کرامت]]"، "[[حب]]" و مشتقّاتش، "عزّة"<ref>التحقیق، ج ۸، ص ۱۱۴، "عزّ".</ref> و مشتقّات آن، واژه "[[ذلّة]]" که در برخی موارد به معنای [[خواری]] است. هر دو واژه [[عزّت]] و [[ذلّت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی میبخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز میستانی و هر کس را بخواهی گرامی میداری و هر کس را بخواهی خوار میگردانی؛ نیکی در کف توست بیگمان تو بر هر کاری توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref> در مقابل هم آمده و آنها را فقط به دست [[خداوند]] دانسته است. "مُهین و هُون" به معنای [[تحقیر]] و [[خوار]] کردن <ref>المصباح المنیر، ج ۲، ص ۶۴۳، "هان"؛ مفردات، ص ۸۴۸، "هان".</ref> (در همه موارد کاربرد این دو واژه جز آیه {{متن قرآن|يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری میکنند» سوره نحل، آیه ۵۹.</ref> | برخی از واژگان دیگر مرتبط با [[آبرومندی]] و [[بیآبرویی]] عبارت است از: واژگانی از مادّه "[[کرامت]]"، "[[حب]]" و مشتقّاتش، "عزّة"<ref>التحقیق، ج ۸، ص ۱۱۴، "عزّ".</ref> و مشتقّات آن، واژه "[[ذلّة]]" که در برخی موارد به معنای [[خواری]] است. هر دو واژه [[عزّت]] و [[ذلّت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی میبخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز میستانی و هر کس را بخواهی گرامی میداری و هر کس را بخواهی خوار میگردانی؛ نیکی در کف توست بیگمان تو بر هر کاری توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref> در مقابل هم آمده و آنها را فقط به دست [[خداوند]] دانسته است. "مُهین و هُون" به معنای [[تحقیر]] و [[خوار]] کردن <ref>المصباح المنیر، ج ۲، ص ۶۴۳، "هان"؛ مفردات، ص ۸۴۸، "هان".</ref> (در همه موارد کاربرد این دو واژه جز آیه {{متن قرآن|يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری میکنند» سوره نحل، آیه ۵۹.</ref> وصف [[عذاب]] آمده است) و "خِزْی" و مشتقّاتش. | ||
[[قرآن کریم]]، [[انسان]] را موجودی برخوردار از کرامت و [[شرافت]] ذاتی دانسته: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> که خداوند آن را به او بخشیده و به واسطه آن، بر دیگر آفریدگانش برتری داده است. از برجستهترین مظاهر [[کرامت انسان]]، برخورداری او از [[عقل]] و [[حیا]] است و با وجود آن، انسان همواره و به طور طبیعی درمقابل هر آنچه [[حرمت]] او را تهدید میکرده، عکسالعمل نشان داده است؛ از اینرو ابتداییترین [[زشتی]]، یعنی عورتش راکه با حرمت خود مرتبط میدانست، با استفاده از [[لباس]] پوشاند: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا}}<ref>«ای فرزندان آدم! برای شما جامهای را فرو فرستادهایم که شرمگاههای شما را میپوشاند» سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref> نخستین بار که [[انسانی]] درصدد [[پوشیدن]] این زشتی خود برآمد، هنگامی بود که [[آدم]] و حوّا با [[وسوسه]] شیطاناز میوه درخت [[ممنوع]] خوردند و در پی آن، زشتیهای آن دو برایشان آشکار شد که به پوشیدن خود با برگ درخت [[اقدام]] کردند: {{متن قرآن|فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ}}<ref>«و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند» سوره اعراف، آیه ۲۲.</ref> بیشتر [[مفسّران]]، {{متن قرآن|سَوْآتُهُمَا}} در این [[آیه]] را به عورت [[تفسیر]] کردهاند.<ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۶۲۸؛ الکشّاف، ج۲، ص۹۵؛ قرطبی، ج۷، ص۱۱۷.</ref> درخواست [[عزیز مصر]] از [[یوسف]] برای پوشیده نگاه داشتن اقدام [[ناشایست]] همسرش: {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا}}<ref>«ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر)» سوره یوسف، آیه ۲۹.</ref> و آرزوی [[حضرت مریم]] {{س}} پس از آنکه با [[فیض الهی]]، [[عیسی]] {{ع}} را باردار شد به اینکه کاش پیش از این مرده، و از یادها فراموش شده بودم: {{متن قرآن|ْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا}}<ref>«کاش پیش از این مرده و از یاد رفته بودم» سوره مریم، آیه ۲۳.</ref> و درخواست [[لوط]] از [[قوم]] خود به اینکه متعرّض میهمانان وی نشده، او را بیآبرو نکنند: {{متن قرآن|قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ}}<ref>«(لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید! و از خداوند پروا کنید و مرا خوار مسازید!» سوره حجر، آیه ۶۸-۶۹.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ}}<ref>«و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟» سوره هود، آیه ۷۸.</ref> نمونههای دیگری از [[تمایل]] [[انسان]] به [[حفظ آبرو]] است که [[قرآن]] از پیشینیان حکایت کرده است. نمونهای از اقدام برای اعاده حیثیت و [[آبرویی]] که به ناحق لطمه دیده نیز از [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بیگمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«(پادشاه به زنان) گفت: آن هنگام که از یوسف کام میخواستید حال و کارتان چه بود؟» سوره یوسف، آیه ۵۱.</ref> برداشت میشود که یوسف پس از [[آزادی]] از [[زندان]] به آن مبادرت کرد.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آبرو - دشتی (مقاله)|مقاله «آبرو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | [[قرآن کریم]]، [[انسان]] را موجودی برخوردار از کرامت و [[شرافت]] ذاتی دانسته: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> که خداوند آن را به او بخشیده و به واسطه آن، بر دیگر آفریدگانش برتری داده است. از برجستهترین مظاهر [[کرامت انسان]]، برخورداری او از [[عقل]] و [[حیا]] است و با وجود آن، انسان همواره و به طور طبیعی درمقابل هر آنچه [[حرمت]] او را تهدید میکرده، عکسالعمل نشان داده است؛ از اینرو ابتداییترین [[زشتی]]، یعنی عورتش راکه با حرمت خود مرتبط میدانست، با استفاده از [[لباس]] پوشاند: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا}}<ref>«ای فرزندان آدم! برای شما جامهای را فرو فرستادهایم که شرمگاههای شما را میپوشاند» سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref> نخستین بار که [[انسانی]] درصدد [[پوشیدن]] این زشتی خود برآمد، هنگامی بود که [[آدم]] و حوّا با [[وسوسه]] شیطاناز میوه درخت [[ممنوع]] خوردند و در پی آن، زشتیهای آن دو برایشان آشکار شد که به پوشیدن خود با برگ درخت [[اقدام]] کردند: {{متن قرآن|فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ}}<ref>«و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند» سوره اعراف، آیه ۲۲.</ref> بیشتر [[مفسّران]]، {{متن قرآن|سَوْآتُهُمَا}} در این [[آیه]] را به عورت [[تفسیر]] کردهاند.<ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۶۲۸؛ الکشّاف، ج۲، ص۹۵؛ قرطبی، ج۷، ص۱۱۷.</ref> درخواست [[عزیز مصر]] از [[یوسف]] برای پوشیده نگاه داشتن اقدام [[ناشایست]] همسرش: {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا}}<ref>«ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر)» سوره یوسف، آیه ۲۹.</ref> و آرزوی [[حضرت مریم]] {{س}} پس از آنکه با [[فیض الهی]]، [[عیسی]] {{ع}} را باردار شد به اینکه کاش پیش از این مرده، و از یادها فراموش شده بودم: {{متن قرآن|ْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا}}<ref>«کاش پیش از این مرده و از یاد رفته بودم» سوره مریم، آیه ۲۳.</ref> و درخواست [[لوط]] از [[قوم]] خود به اینکه متعرّض میهمانان وی نشده، او را بیآبرو نکنند: {{متن قرآن|قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ}}<ref>«(لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید! و از خداوند پروا کنید و مرا خوار مسازید!» سوره حجر، آیه ۶۸-۶۹.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ}}<ref>«و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟» سوره هود، آیه ۷۸.</ref> نمونههای دیگری از [[تمایل]] [[انسان]] به [[حفظ آبرو]] است که [[قرآن]] از پیشینیان حکایت کرده است. نمونهای از اقدام برای اعاده حیثیت و [[آبرویی]] که به ناحق لطمه دیده نیز از [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بیگمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«(پادشاه به زنان) گفت: آن هنگام که از یوسف کام میخواستید حال و کارتان چه بود؟» سوره یوسف، آیه ۵۱.</ref> برداشت میشود که یوسف پس از [[آزادی]] از [[زندان]] به آن مبادرت کرد.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آبرو - دشتی (مقاله)|مقاله «آبرو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> |