پرش به محتوا

امانت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۴۵: خط ۴۵:
* به نظر برخی مراد از [[امانت]] [[پیامبر]] {{صل}} [[غنایم]] [[جنگی]] است که آن [[حضرت]] در دست [[مسلمانان]] قرار داده که [[قرآن]] به [[مسلمانان]] [[فرمان]] می‌دهد که قبل از قسمت در آن [[خیانت]] نکنن<ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵.</ref> و مقصود از [[امانت]] [[مردم]]: {{متن قرآن|أَمَانَاتِكُمْ}} [[اموال]] و اسراری است که افراد در نزد یکدیگر به [[امانت]] می‌گذارند<ref>المیزان، ج ۹، ص ۵۵.</ref>. برخی نیز گفته‌اند: مراد از [[امانت]] [[مردم]] در این [[آیه]] [[اعمال]] و عباداتی است که [[خدا]] و [[رسول]] در [[اختیار]] [[مردم]] گذاشته‌اند که در [[حقیقت]] همان امانتهای خداست<ref> جامع‌البیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۴ ـ ۲۹۵؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۲۴.</ref>.
* به نظر برخی مراد از [[امانت]] [[پیامبر]] {{صل}} [[غنایم]] [[جنگی]] است که آن [[حضرت]] در دست [[مسلمانان]] قرار داده که [[قرآن]] به [[مسلمانان]] [[فرمان]] می‌دهد که قبل از قسمت در آن [[خیانت]] نکنن<ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵.</ref> و مقصود از [[امانت]] [[مردم]]: {{متن قرآن|أَمَانَاتِكُمْ}} [[اموال]] و اسراری است که افراد در نزد یکدیگر به [[امانت]] می‌گذارند<ref>المیزان، ج ۹، ص ۵۵.</ref>. برخی نیز گفته‌اند: مراد از [[امانت]] [[مردم]] در این [[آیه]] [[اعمال]] و عباداتی است که [[خدا]] و [[رسول]] در [[اختیار]] [[مردم]] گذاشته‌اند که در [[حقیقت]] همان امانتهای خداست<ref> جامع‌البیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۴ ـ ۲۹۵؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۲۴.</ref>.
* در [[آیه]] ۷۵ [[سوره آل‌عمران]] نیز از [[اموال]] و [[پول]] فراوان یا اندک به عنوان [[امانت]] [[مردم]] یاد شده و [[اهل کتاب]] در نگهداری این امانتها به دو دسته [[امین]] و غیر [[امین]] تقسیم شده‌اند: {{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لاَّ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ }}<ref> و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس می‌دهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان می‌گویند: درباره بی‌سوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ می‌بندند با آنکه خود می‌دانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۷۵.</ref> مقصود از این دو گروه به نظر برخی، [[یهودیان]] هستند که برخی از آنان [[امانتدار]] و گروهی دیگر [[خائن]] به امانات بودند<ref>جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۳۰؛ المنیر، ج ۳، ص ۲۶۶.</ref>؛ اما قول دیگر این است که مراد از امانتداران [[مسیحیان]] و مقصود از غیر امانتداران [[یهودیان]] هستند که [[خیانت]] در [[امانت]] غیر همکیشان خود را جایز شمرده و این عمل را به [[خداوند]] نسبت می‌دادند<ref>الکشاف، ج۱، ص ۳۷۵؛ مجمع‌البیان، ج۲، ص۷۷۷؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۶۱.</ref> قول دیگر این است که امانتداران یهودیانی هستند که [[اسلام]] آورده‌اند و خیانتکاران کسانی هستند که به [[شریعت]] خود مانده و طبق [[عقیده]] خود نسبت به [[امانت]] غیر [[یهود]] [[احساس]] مسئولیتی ندارند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۲۶۲.</ref><ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>.
* در [[آیه]] ۷۵ [[سوره آل‌عمران]] نیز از [[اموال]] و [[پول]] فراوان یا اندک به عنوان [[امانت]] [[مردم]] یاد شده و [[اهل کتاب]] در نگهداری این امانتها به دو دسته [[امین]] و غیر [[امین]] تقسیم شده‌اند: {{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لاَّ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ }}<ref> و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس می‌دهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان می‌گویند: درباره بی‌سوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ می‌بندند با آنکه خود می‌دانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۷۵.</ref> مقصود از این دو گروه به نظر برخی، [[یهودیان]] هستند که برخی از آنان [[امانتدار]] و گروهی دیگر [[خائن]] به امانات بودند<ref>جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۳۰؛ المنیر، ج ۳، ص ۲۶۶.</ref>؛ اما قول دیگر این است که مراد از امانتداران [[مسیحیان]] و مقصود از غیر امانتداران [[یهودیان]] هستند که [[خیانت]] در [[امانت]] غیر همکیشان خود را جایز شمرده و این عمل را به [[خداوند]] نسبت می‌دادند<ref>الکشاف، ج۱، ص ۳۷۵؛ مجمع‌البیان، ج۲، ص۷۷۷؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۶۱.</ref> قول دیگر این است که امانتداران یهودیانی هستند که [[اسلام]] آورده‌اند و خیانتکاران کسانی هستند که به [[شریعت]] خود مانده و طبق [[عقیده]] خود نسبت به [[امانت]] غیر [[یهود]] [[احساس]] مسئولیتی ندارند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۲۶۲.</ref><ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>.
* [[امانت]] [[مردم]] گاه می‌تواند یک [[انسان]] باشد، چنان‌که [[برادران]] [[یوسف]] از آن جهت که پدرشان آنان را [[امین]] بر [[یوسف]] نمی‌دانست وی را [[سرزنش]] کردند: {{متن قرآن|قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ }}<ref> گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمی‌داری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟؛ سوره یوسف، آیه: ۱۱.</ref> و با معرفی خود به [[وصف]] [[امانتداری]] خواستار به همراه بردن [[یوسف]] شدند: {{متن قرآن|أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ }}<ref> فردا او را با ما بفرست تا (در دشت) بگردد و بازی کند و ما نیک نگهدار او خواهیم بود؛ سوره یوسف، آیه: ۱۲.</ref>؛ ولی پس از به همراه بردن [[یوسف]] به [[عهد]] خود در [[حفظ]] او [[وفا]] نکردند، ازاین‌رو وقتی آنان برای بار دیگر [[بنیامین]] را برای [[همراهی]] خود از [[پدر]] طلب کردند آن [[حضرت]] آنان را به سبب [[خیانت]] پیشین [[امین]] بر وی ندانست: {{متن قرآن|قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِن قَبْلُ }}<ref> گفت: آیا شما را بر او جز همان‌گونه امین می‌توانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟؛ سوره یوسف، آیه: ۶۴.</ref> و از آنان وثیقه‌ای [[اطمینان]] آور خواست و پس از گرفتن وثیقه، [[بنیامین]] را به آنان سپرد.
* [[امانت]] [[مردم]] گاه می‌تواند یک [[انسان]] باشد، چنان‌که [[برادران]] [[یوسف]] از آن جهت که پدرشان آنان را [[امین]] بر [[یوسف]] نمی‌دانست وی را [[سرزنش]] کردند: {{متن قرآن|قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ }}<ref> گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمی‌داری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟؛ سوره یوسف، آیه: ۱۱.</ref> و با معرفی خود به وصف [[امانتداری]] خواستار به همراه بردن [[یوسف]] شدند: {{متن قرآن|أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ }}<ref> فردا او را با ما بفرست تا (در دشت) بگردد و بازی کند و ما نیک نگهدار او خواهیم بود؛ سوره یوسف، آیه: ۱۲.</ref>؛ ولی پس از به همراه بردن [[یوسف]] به [[عهد]] خود در [[حفظ]] او [[وفا]] نکردند، ازاین‌رو وقتی آنان برای بار دیگر [[بنیامین]] را برای [[همراهی]] خود از [[پدر]] طلب کردند آن [[حضرت]] آنان را به سبب [[خیانت]] پیشین [[امین]] بر وی ندانست: {{متن قرآن|قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِن قَبْلُ }}<ref> گفت: آیا شما را بر او جز همان‌گونه امین می‌توانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟؛ سوره یوسف، آیه: ۶۴.</ref> و از آنان وثیقه‌ای [[اطمینان]] آور خواست و پس از گرفتن وثیقه، [[بنیامین]] را به آنان سپرد.
* گاه نیز [[امانت]] [[انسان‌ها]]، [[مسئولیت‌ها]] و مقام‌های [[دنیوی]] است، بر همین اساس [[دختران شعیب]] به [[پدر]] پیشنهاد کردند که برای برعهده گرفتن [[چوپانی]] و دیگر کارهای آنان [[موسی]] را به اجیری بگیرد، زیرا او مسئولیت‌پذیر و [[امانتدار]] است: {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ }}<ref> یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است؛ سوره قصص، آیه: ۲۶.</ref> [[حضرت یوسف]] {{ع}} نیز بدان جهت که خود را در احراز مسئولیتها [[امانتدار]] می‌دانست به [[عزیز مصر]] پیشنهاد کرد که [[مسئولیت]] خزانه‌داری وی را بر عهده گیرد: {{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ }}<ref> یوسف گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم؛ سوره یوسف، آیه: ۵۵.</ref> و نیز آنگاه که [[سلیمان]] [[اراده]] کرد [[مأموریت]] آوردن [[تخت بلقیس]] را به یکی از مأموران خود بسپارد یکی از [[جنیان]] با این [[استدلال]] که فردی [[قوی]] و [[امانتدار]] است برای [[پذیرش]] این [[مسئولیت]] پیشگام گردید: {{متن قرآن|وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ }}<ref> و من در این کار بسی توانمند درستکارم؛ سوره نمل، آیه: ۳۹.</ref>؛ همچنین از دیگر امانتهای بشری [[حفظ]] [[اسرار]] [[خانوادگی]] است که [[زن]] و شوهر باید به آن ملتزم باشند، از این‌رو [[قرآن]] یکی از اوصاف [[زنان]] [[شایسته]] و [[مؤمن]] را [[رازداری]] آنان برشمرده است: {{متن قرآن|فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ }}<ref>سوره نساء، آیه: ۳۴.</ref><ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>.
* گاه نیز [[امانت]] [[انسان‌ها]]، [[مسئولیت‌ها]] و مقام‌های [[دنیوی]] است، بر همین اساس [[دختران شعیب]] به [[پدر]] پیشنهاد کردند که برای برعهده گرفتن [[چوپانی]] و دیگر کارهای آنان [[موسی]] را به اجیری بگیرد، زیرا او مسئولیت‌پذیر و [[امانتدار]] است: {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ }}<ref> یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است؛ سوره قصص، آیه: ۲۶.</ref> [[حضرت یوسف]] {{ع}} نیز بدان جهت که خود را در احراز مسئولیتها [[امانتدار]] می‌دانست به [[عزیز مصر]] پیشنهاد کرد که [[مسئولیت]] خزانه‌داری وی را بر عهده گیرد: {{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ }}<ref> یوسف گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم؛ سوره یوسف، آیه: ۵۵.</ref> و نیز آنگاه که [[سلیمان]] [[اراده]] کرد [[مأموریت]] آوردن [[تخت بلقیس]] را به یکی از مأموران خود بسپارد یکی از [[جنیان]] با این [[استدلال]] که فردی [[قوی]] و [[امانتدار]] است برای [[پذیرش]] این [[مسئولیت]] پیشگام گردید: {{متن قرآن|وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ }}<ref> و من در این کار بسی توانمند درستکارم؛ سوره نمل، آیه: ۳۹.</ref>؛ همچنین از دیگر امانتهای بشری [[حفظ]] [[اسرار]] [[خانوادگی]] است که [[زن]] و شوهر باید به آن ملتزم باشند، از این‌رو [[قرآن]] یکی از اوصاف [[زنان]] [[شایسته]] و [[مؤمن]] را [[رازداری]] آنان برشمرده است: {{متن قرآن|فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ }}<ref>سوره نساء، آیه: ۳۴.</ref><ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>.


خط ۸۶: خط ۸۶:
جویباری در [[تفسیر]] بصائر قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ}} را با استناد به آیه ۵۷ [[سوره]] [[مؤمن]]: {{متن قرآن|لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«به یقین آفرینش آسمان‌ها و زمین بزرگ‌تر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره غافر، آیه ۵۷.</ref>، و [[آیات]] ۲۷، ۲۸ [[سوره نازعات]]: {{متن قرآن|أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا * رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا}}<ref>«آیا آفرینش شما سخت‌تر است یا آسمان که آن را بنا نهاد؟ * بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید» سوره نازعات، آیه ۲۷-۲۸.</ref>، [[تفسیر]] فرموده: ما [[امامت]] و [[خلافت کبری]] و [[ولایت]] الهیه را که [[دین حق]] به وسیله آن از لحاظ [[علم]] و عمل به کمال می‌رسد، بر [[آسمان‌ها]]، [[زمین]] و کوه‌ها با آن بزرگی [[جرم]]، [[عظمت]] [[نقل]] و شدتشان، عرضه نمودیم.
جویباری در [[تفسیر]] بصائر قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ}} را با استناد به آیه ۵۷ [[سوره]] [[مؤمن]]: {{متن قرآن|لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«به یقین آفرینش آسمان‌ها و زمین بزرگ‌تر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره غافر، آیه ۵۷.</ref>، و [[آیات]] ۲۷، ۲۸ [[سوره نازعات]]: {{متن قرآن|أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا * رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا}}<ref>«آیا آفرینش شما سخت‌تر است یا آسمان که آن را بنا نهاد؟ * بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید» سوره نازعات، آیه ۲۷-۲۸.</ref>، [[تفسیر]] فرموده: ما [[امامت]] و [[خلافت کبری]] و [[ولایت]] الهیه را که [[دین حق]] به وسیله آن از لحاظ [[علم]] و عمل به کمال می‌رسد، بر [[آسمان‌ها]]، [[زمین]] و کوه‌ها با آن بزرگی [[جرم]]، [[عظمت]] [[نقل]] و شدتشان، عرضه نمودیم.


همین‌طور قوله: {{متن قرآن|فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا}} را با استناد به [[آیات]] ۲ تا ۵ [[سوره شوری]]: {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ... * تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ}}<ref>«بدین‌گونه خداوند پیروزمند فرزانه به سوی تو و کسانی که پیش از تو بوده‌اند وحی می‌کند» سوره شوری، آیه ۳-۵</ref>، و ۲۱ [[سوره حشر]]: {{متن قرآن|لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ}}<ref>«اگر این قرآن را بر کوهی فرو می‌فرستادیم آن را از بیم خداوند فروتن و فروپاشیده می‌دیدی و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم باشد که بیندیشند» سوره حشر، آیه ۲۱.</ref>، و ۳۱ [[سوره رعد]]: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ}}<ref>«و اگر قرآنی بود که کوهساران بدان به جنبش می‌افتاد یا زمین با آن پاره پاره می‌شد» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>، به [[زبان عربی]] تفسیر نموده که ترجمه آن چنین است: پس به واسطه فقدان [[استعداد]] حمل و عدم صلاحیت و [[لیاقت]] برای آن، از حمل آن امانت خودداری نمودند و از آن ترسیدند. پس خودداری آنها از حمل آن امانت، به سبب عدم مقتضی در آنها بود نه به جهت سرپیچی‌شان؛ پس خودداری آنها، از لحاظ [[تکوین]] و به سبب عدم استعداد برای حمل امانت بود؛ پس قضیه سالبه منتفی به انتفای موضوع خود است. (به عبارتی) [[اعلان]] این مطلب است که: [[انسان]] [[آمادگی]] و استعداد حمل امانت را دارد که آن، [[کمال دین]] [[حق]] و به کمال‌رسیدن [[اجتماع بشری]] و [[سعادت]] در دو دنیاست، و هر چه ماسوای او باشد، در وسعت او نخواهد بود. از این مطلب چنین بر می‌آید که [[کرامت]] و [[شرف]] این [[انسان]]، او را لایق چنین امانتی نموده است، مانند [[شرافت]] وجود بر عدم؛ به اینکه ما سوای او نسبت به این امر، مانند اعدام‌اند، و انسان هم‌چون وجود، لایق آن است؛ همان‌طور که انسان کلی، نسبت به غیرش [[امین]] است. این امانت یکی از دو چیز ثقیل است که [[پیامبر خدا]] {{صل}} آنها را بر ما گذاشت که (اینک ما) ناگریز به [[حفظ]] و [[ادای حق]] آن و رد نمودنش به اهلش هستیم، و فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ}} هم فرموده: و حمل این امانت، با آن سنگینی و [[عظمت]]، توسط انسان، با وجود کوچکی جثه و [[ضعف]] جسمی‌اش، به واسطه [[استعداد]] و صلاحیت او برای حمل این امانت است و اینکه او [[حق]] امانت را به وجه آن ادا می‌نماید، و لکن او [[خیانت]] کرد، و آن را از صاحبش [[غصب]] نمود و آن را به کسی که [[استحقاق]] آن را داشت و لایقش بود، رد نکرد: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}، {{متن قرآن|ظَلُومًا}}، بر صاحب امانت به [[غضب]]، و بر نفس خودش به [[عذاب]]، و بر [[جامعه بشری]] به سد شدن در به کمال‌رسیدن [[دینی]] آنان و به سعادت دو [[دنیا]] نایل‌شدن ایشان، {{متن قرآن|جَهُولًا}} به مکان موقعیت امانت، پس حمل کرده آن را در حالی‌که لایقش نبود. بنابراین [[وصف]] به [[ظلم]] و [[جهل]]، لایق کسی است که به امانت خیانت کرد و در حق آن کوتاهی نمود، نه کسی که آن را بر خود حمل نمود و [[امانتداری]] کرد و حق آن را ادا نمود<ref>بصائر، ج۳۲، ص۳۲۲.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۸۸-۱۹۵.</ref>
همین‌طور قوله: {{متن قرآن|فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا}} را با استناد به [[آیات]] ۲ تا ۵ [[سوره شوری]]: {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ... * تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ}}<ref>«بدین‌گونه خداوند پیروزمند فرزانه به سوی تو و کسانی که پیش از تو بوده‌اند وحی می‌کند» سوره شوری، آیه ۳-۵</ref>، و ۲۱ [[سوره حشر]]: {{متن قرآن|لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ}}<ref>«اگر این قرآن را بر کوهی فرو می‌فرستادیم آن را از بیم خداوند فروتن و فروپاشیده می‌دیدی و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم باشد که بیندیشند» سوره حشر، آیه ۲۱.</ref>، و ۳۱ [[سوره رعد]]: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ}}<ref>«و اگر قرآنی بود که کوهساران بدان به جنبش می‌افتاد یا زمین با آن پاره پاره می‌شد» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>، به [[زبان عربی]] تفسیر نموده که ترجمه آن چنین است: پس به واسطه فقدان [[استعداد]] حمل و عدم صلاحیت و [[لیاقت]] برای آن، از حمل آن امانت خودداری نمودند و از آن ترسیدند. پس خودداری آنها از حمل آن امانت، به سبب عدم مقتضی در آنها بود نه به جهت سرپیچی‌شان؛ پس خودداری آنها، از لحاظ [[تکوین]] و به سبب عدم استعداد برای حمل امانت بود؛ پس قضیه سالبه منتفی به انتفای موضوع خود است. (به عبارتی) [[اعلان]] این مطلب است که: [[انسان]] [[آمادگی]] و استعداد حمل امانت را دارد که آن، [[کمال دین]] [[حق]] و به کمال‌رسیدن [[اجتماع بشری]] و [[سعادت]] در دو دنیاست، و هر چه ماسوای او باشد، در وسعت او نخواهد بود. از این مطلب چنین بر می‌آید که [[کرامت]] و [[شرف]] این [[انسان]]، او را لایق چنین امانتی نموده است، مانند [[شرافت]] وجود بر عدم؛ به اینکه ما سوای او نسبت به این امر، مانند اعدام‌اند، و انسان هم‌چون وجود، لایق آن است؛ همان‌طور که انسان کلی، نسبت به غیرش [[امین]] است. این امانت یکی از دو چیز ثقیل است که [[پیامبر خدا]] {{صل}} آنها را بر ما گذاشت که (اینک ما) ناگریز به [[حفظ]] و [[ادای حق]] آن و رد نمودنش به اهلش هستیم، و فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ}} هم فرموده: و حمل این امانت، با آن سنگینی و [[عظمت]]، توسط انسان، با وجود کوچکی جثه و [[ضعف]] جسمی‌اش، به واسطه [[استعداد]] و صلاحیت او برای حمل این امانت است و اینکه او [[حق]] امانت را به وجه آن ادا می‌نماید، و لکن او [[خیانت]] کرد، و آن را از صاحبش [[غصب]] نمود و آن را به کسی که [[استحقاق]] آن را داشت و لایقش بود، رد نکرد: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}، {{متن قرآن|ظَلُومًا}}، بر صاحب امانت به [[غضب]]، و بر نفس خودش به [[عذاب]]، و بر [[جامعه بشری]] به سد شدن در به کمال‌رسیدن [[دینی]] آنان و به سعادت دو [[دنیا]] نایل‌شدن ایشان، {{متن قرآن|جَهُولًا}} به مکان موقعیت امانت، پس حمل کرده آن را در حالی‌که لایقش نبود. بنابراین وصف به [[ظلم]] و [[جهل]]، لایق کسی است که به امانت خیانت کرد و در حق آن کوتاهی نمود، نه کسی که آن را بر خود حمل نمود و [[امانتداری]] کرد و حق آن را ادا نمود<ref>بصائر، ج۳۲، ص۳۲۲.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۸۸-۱۹۵.</ref>


== امانت در [[تفاسیر]] [[روایی]] ==
== امانت در [[تفاسیر]] [[روایی]] ==
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش