پرش به محتوا

بنی‌زبید در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۲۱: خط ۲۱:


== [[مهاجرت]] به سرزمین‌های دیگر ==
== [[مهاجرت]] به سرزمین‌های دیگر ==
قبیله زبید در ایام سیل عرم و درهم شکستن سد مأرب -در [[قرن پنجم]] میلادی- از قبایل ساکن و مشهور در یمن بود.<ref>عبدالله البری، القبائل العربیة فی مصر، ص۱۴۸.</ref> پس از شکستن سد مأرب، بسیاری از زبیدی‌ها همراه با دیگر قبایل [[مهاجر]] [[یمنی]] در اواخر [[قرن سوم]] میلادی -یعنی سه قرن [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]- و در ایام [[حکومت]] [[سبأ]] و ذوریدان به مناطق جدید در [[اراضی]] شمالی‌تر مهاجرت کردند.<ref>محمد عبد القادر، تاریخ الیمن القدیم، ص۱۴۴</ref> دلیل این مدعا، خبر وقوع [[جنگ]] بین یوناتان مکابی –یکی از سردمداران [[یهودی]] مکابیین که در [[شام]] [[حکومت]] داشت- با دیمیتریوس دوم –از [[پادشاهان روم]]- در سال ۱۴۴ قبل از میلاد [[مسیح]] است که در آن آمده یوناتان بواسطه کمک زبیدی‌ها در این جنگ به [[پیروزی]] رسید و [[غنائم]] بسیاری از گروه [[متخاصم]] به چنگ آورد. بر اساس نقل بعضی از علمای [[یهود]] نیز، این [[قبیله]] سالها [[پیش از ظهور]] [[اسلام]] در موضع شمال غربی [[دمشق]] [[منزل]] گرفتند که برخی احتمال داده‌اند که این مکان همان «زبدانی» باشد که در بیست میلی شام در مسیر دمشق – بعلبک قرار دارد.<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۶۵۱.</ref> از دیگر دلایلی که دلالت بر [[مهاجرت]] [[بنی زبید]] به [[عراق]] -سالیانی طولانی پیش از [[فتوحات اسلامی]]- دارد، [[سخن]] [[یاقوت حموی]] در معجم البلدان در ذیل ماده «سنجار» است. در این قول آمده که خالد زبیدی و جمعی از زبیدیان از جمله دو پسرش «صابی» و «عوید» به سنجار وارد شدند و در آن پس از [[نوشیدن]] شراب سنجار اشعاری سرود.<ref>حموی، معجم البلدان، ج۳ ص۲۶۲.</ref> حموی سپس ذیل ماده «[[جدال]]» تعلقه‌ای بر این [[شعر]] ذکر کرده و از هجو خالد توسط مردی از بنی‌حیی از قبیله [[نمر بن قاسط]] معروف به «دثار» در قالب یک شعر خبر داده است.<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲ ص۱۱۲.</ref> از آنجا که شعر نمری در السنه [[اهل]] [[ادب]] به [[قدمت]] و دیرینگی [[وصف]] شده و نمری در این شعر تصریح کرده که [[هجرت]] [[زبید]] به [[طلب]] [[رزق و روزی]] بوده است نه جنگ و [[خونریزی]] و از سویی در شعر خالد زبیدی هم، قرینه یا مطلبی دال بر این که آمدنشان به عراق به [[انگیزه]] [[جنگ]] بوده، وجود نداشته، از این رو می‌‌توان این مطلب را نیز دلیل دیگر بر مهاجرت دیرباز زبید به عراق و دیگر عرصه‌های شمالی‌تر [[جزیرة العرب]] عنوان کرد.<ref>علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۱۰-۱۳.</ref>  
قبیله زبید در ایام سیل عرم و درهم شکستن سد مأرب -در [[قرن پنجم]] میلادی- از قبایل ساکن و مشهور در یمن بود.<ref>عبدالله البری، القبائل العربیة فی مصر، ص۱۴۸.</ref> پس از شکستن سد مأرب، بسیاری از زبیدی‌ها همراه با دیگر قبایل [[مهاجر]] [[یمنی]] در اواخر [[قرن سوم]] میلادی -یعنی سه قرن [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]- و در ایام [[حکومت]] [[سبأ]] و ذوریدان به مناطق جدید در [[اراضی]] شمالی‌تر مهاجرت کردند.<ref>محمد عبد القادر، تاریخ الیمن القدیم، ص۱۴۴</ref> دلیل این مدعا، خبر وقوع [[جنگ]] بین یوناتان مکابی –یکی از سردمداران [[یهودی]] مکابیین که در [[شام]] [[حکومت]] داشت- با دیمیتریوس دوم –از [[پادشاهان روم]]- در سال ۱۴۴ قبل از میلاد [[مسیح]] است که در آن آمده یوناتان بواسطه کمک زبیدی‌ها در این جنگ به [[پیروزی]] رسید و [[غنائم]] بسیاری از گروه [[متخاصم]] به چنگ آورد. بر اساس نقل بعضی از علمای [[یهود]] نیز، این [[قبیله]] سالها [[پیش از ظهور]] [[اسلام]] در موضع شمال غربی [[دمشق]] [[منزل]] گرفتند که برخی احتمال داده‌اند که این مکان همان «زبدانی» باشد که در بیست میلی شام در مسیر دمشق – بعلبک قرار دارد.<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۶۵۱.</ref> از دیگر دلایلی که دلالت بر [[مهاجرت]] [[بنی زبید]] به [[عراق]] -سالیانی طولانی پیش از [[فتوحات اسلامی]]- دارد، [[سخن]] [[یاقوت حموی]] در معجم البلدان در ذیل ماده «سنجار» است. در این قول آمده که خالد زبیدی و جمعی از زبیدیان از جمله دو پسرش «صابی» و «عوید» به سنجار وارد شدند و در آن پس از [[نوشیدن]] شراب سنجار اشعاری سرود.<ref>حموی، معجم البلدان، ج۳ ص۲۶۲.</ref> حموی سپس ذیل ماده «[[جدال]]» تعلقه‌ای بر این [[شعر]] ذکر کرده و از هجو خالد توسط مردی از بنی‌حیی از قبیله [[نمر بن قاسط]] معروف به «دثار» در قالب یک شعر خبر داده است.<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲ ص۱۱۲.</ref> از آنجا که شعر نمری در السنه [[اهل]] [[ادب]] به [[قدمت]] و دیرینگی وصف شده و نمری در این شعر تصریح کرده که [[هجرت]] [[زبید]] به [[طلب]] [[رزق و روزی]] بوده است نه جنگ و [[خونریزی]] و از سویی در شعر خالد زبیدی هم، قرینه یا مطلبی دال بر این که آمدنشان به عراق به [[انگیزه]] [[جنگ]] بوده، وجود نداشته، از این رو می‌‌توان این مطلب را نیز دلیل دیگر بر مهاجرت دیرباز زبید به عراق و دیگر عرصه‌های شمالی‌تر [[جزیرة العرب]] عنوان کرد.<ref>علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۱۰-۱۳.</ref>  


پس از [[فتوحات اسلامی]] [[مردم]] [[زبید]] در سرزمین‌های بسیاری منتشر شدند. آنان در ابتدای فتوح [[اسلامی]] همراه با [[رییس]] خود [[عمرو بن معدیکرب]]<ref>ابن سعد، البقات الکبری، ج۶، ص۵۹.</ref> به [[عراق]] وارد شدند و سپس مهاجرت‌های پی در پی و لاینقطعی را به سرزمین‌های دیگر نظیر [[شام]] و [[مصر]] و نجد و... انجام دادند.<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۱، ص۲۱۳.</ref> زبیدی‌ها خطه‌ای را در [[سرزمین]] مصر که میان خطط [[خولان]] و تجیب قرار داشت، به خود اختصاص داده بودند<ref>عبد الله البری، القبائل العربیة فی مصر، ص۲۲۱.</ref> و بعدها با [[فتح اندلس]] به این سرزمین وارد شدند. چندان که نام برخی از [[رجال]] این [[قبیله]] همچون [[محمد بن محمد بن حسن زبیدی]]<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۲۷۵.</ref> و [[محمد بن حسن بن عبدالله مازنی زبیدی]]<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.</ref> در شمار ساکنان [[اندلس]] به ثبت رسیده است. ضمن آنکه گروهی از آنان نیز، همچنان در مواطن اصلی خود یا سرزمین‌هایی در نزدیک آن به سر می‌‌بردند.
پس از [[فتوحات اسلامی]] [[مردم]] [[زبید]] در سرزمین‌های بسیاری منتشر شدند. آنان در ابتدای فتوح [[اسلامی]] همراه با [[رییس]] خود [[عمرو بن معدیکرب]]<ref>ابن سعد، البقات الکبری، ج۶، ص۵۹.</ref> به [[عراق]] وارد شدند و سپس مهاجرت‌های پی در پی و لاینقطعی را به سرزمین‌های دیگر نظیر [[شام]] و [[مصر]] و نجد و... انجام دادند.<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۱، ص۲۱۳.</ref> زبیدی‌ها خطه‌ای را در [[سرزمین]] مصر که میان خطط [[خولان]] و تجیب قرار داشت، به خود اختصاص داده بودند<ref>عبد الله البری، القبائل العربیة فی مصر، ص۲۲۱.</ref> و بعدها با [[فتح اندلس]] به این سرزمین وارد شدند. چندان که نام برخی از [[رجال]] این [[قبیله]] همچون [[محمد بن محمد بن حسن زبیدی]]<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۲۷۵.</ref> و [[محمد بن حسن بن عبدالله مازنی زبیدی]]<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.</ref> در شمار ساکنان [[اندلس]] به ثبت رسیده است. ضمن آنکه گروهی از آنان نیز، همچنان در مواطن اصلی خود یا سرزمین‌هایی در نزدیک آن به سر می‌‌بردند.
خط ۵۷: خط ۵۷:


== زبید و [[حکومت امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
== زبید و [[حکومت امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
همان‌گونه که اشاره شد زبید از شاخه‌های بزرگ [[قبیله مذحج]] است. آنان همراه با دیگر [[طوایف]] مذحج، تحت لوای این قبیله بزرگ در [[سپاه]] [[مسلمین]] حضور یافتند و در [[فتوحات اسلامی]] از جمله [[قادسیه]]، همراه با [[فرمانده]] بزرگشان [[عمرو بن معد یکرب زبیدی]] که از بزرگترین [[شجاعان]] [[عرب]] بود مشارکت کردند. جایگاه عمرو در [[جاهلیت]] و [[اسلام]]، باعث [[عزت]] و ارتقاء جایگاه زبید بود و چون وی در [[سال ۲۱ هجری]] در گذشت، ذکر زبید نیز در [[اخبار]] و حوادث [[روزگار]] کم رنگ و بی‌رمق گردید.<ref>صالح أحمد العلی، الکوفة وأهلها فی صدر الإسلام، ص۲۷۵.</ref> سبب این امر هم، انتقال [[زعامت]] مذحج به دیگر طوایف این قبیله از جمله مراد، [[بنی حارث]] و [[نخع]] بود و بر اساس [[قانون]] قبیله‌گری، بر دیگر [[طوایف]] قبیله، لازم می‌‌آمد که جز در مواقعی نادر از بزرگ خود [[تبعیت]] کنند بخصوص آنکه در آن عصر، [[عصبیت]] قبیله همچنان بر شدت خود باقی بود. از این رو حضور [[مذحج]] در وقایع و حوادث پیش آمده به معنای حضور این قبیله اعم از شاخه‌های [[فروتر]] آن از جمله مراد و [[زبید]] و... است. با این [[وصف]]، می‌‌توان چنین نتیجه گرفت که حضور مذحج در هر سه [[نبرد]] [[أمیر المؤمنین]] {{ع}} به منزله مشارکت [[قبیله مذحج]] با تمام طوایف خود از جمله زبید در این [[جنگ‌ها]] است هر چند نامی از قبیله زبید یا دیگر [[قبایل]] همسو و هم ریشه در این حوادث ذکری به میان نیآمده باشد. در واقع نام شاخه‌های فروتر در بسیاری از وقایع و رخدادهای [[تاریخی]] در سایه بزرگ شاخه‌های بالاتر قبیله گم شده و جز در مواقعی نادر نامی از آنان در صفحه [[تاریخ]] ذکر نشده است. گفته شده که در [[جمل]] [[دوازده]] هزار تن از [[کوفیان]] به [[یاری امام علی]] {{ع}} برخاستند که [[قوم]] مذحج از جمله آنان بود.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۰۰؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۳۵.</ref> در [[صفین]] هم، زبیدی‌ها در [[معیت]] مذحجی‌ها به [[ریاست]] [[زیاد بن نضر حارثی]] حضور یافتند.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۵۶۶. ؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۲۱.</ref> به هنگام چینش [[سپاه]] در این [[جنگ]]، [[مذحج]] به [[فرماندهی]] [[مالک أشتر]] <ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰۶.</ref> در جناح راست [[لشکر]] [[کوفه]] برابر قبیله [[عک]] در لشکر [[معاویه]] قرار گرفت.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۲۷.</ref> منابع در بیان وقایع و رخدادهای این جنگ، بارها از این قبیله یاد کرده‌اند و نقش مؤثر آن را مورد توجه قرار داده‌اند.<ref>ر. ک. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۷۱-۱۷۵، ۲۵۰، ۳۰۱-۳۰۲، ۳۶۳، ۴۳۰ و...</ref>
همان‌گونه که اشاره شد زبید از شاخه‌های بزرگ [[قبیله مذحج]] است. آنان همراه با دیگر [[طوایف]] مذحج، تحت لوای این قبیله بزرگ در [[سپاه]] [[مسلمین]] حضور یافتند و در [[فتوحات اسلامی]] از جمله [[قادسیه]]، همراه با [[فرمانده]] بزرگشان [[عمرو بن معد یکرب زبیدی]] که از بزرگترین [[شجاعان]] [[عرب]] بود مشارکت کردند. جایگاه عمرو در [[جاهلیت]] و [[اسلام]]، باعث [[عزت]] و ارتقاء جایگاه زبید بود و چون وی در [[سال ۲۱ هجری]] در گذشت، ذکر زبید نیز در [[اخبار]] و حوادث [[روزگار]] کم رنگ و بی‌رمق گردید.<ref>صالح أحمد العلی، الکوفة وأهلها فی صدر الإسلام، ص۲۷۵.</ref> سبب این امر هم، انتقال [[زعامت]] مذحج به دیگر طوایف این قبیله از جمله مراد، [[بنی حارث]] و [[نخع]] بود و بر اساس [[قانون]] قبیله‌گری، بر دیگر [[طوایف]] قبیله، لازم می‌‌آمد که جز در مواقعی نادر از بزرگ خود [[تبعیت]] کنند بخصوص آنکه در آن عصر، [[عصبیت]] قبیله همچنان بر شدت خود باقی بود. از این رو حضور [[مذحج]] در وقایع و حوادث پیش آمده به معنای حضور این قبیله اعم از شاخه‌های [[فروتر]] آن از جمله مراد و [[زبید]] و... است. با این وصف، می‌‌توان چنین نتیجه گرفت که حضور مذحج در هر سه [[نبرد]] [[أمیر المؤمنین]] {{ع}} به منزله مشارکت [[قبیله مذحج]] با تمام طوایف خود از جمله زبید در این [[جنگ‌ها]] است هر چند نامی از قبیله زبید یا دیگر [[قبایل]] همسو و هم ریشه در این حوادث ذکری به میان نیآمده باشد. در واقع نام شاخه‌های فروتر در بسیاری از وقایع و رخدادهای [[تاریخی]] در سایه بزرگ شاخه‌های بالاتر قبیله گم شده و جز در مواقعی نادر نامی از آنان در صفحه [[تاریخ]] ذکر نشده است. گفته شده که در [[جمل]] [[دوازده]] هزار تن از [[کوفیان]] به [[یاری امام علی]] {{ع}} برخاستند که [[قوم]] مذحج از جمله آنان بود.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۰۰؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۳۵.</ref> در [[صفین]] هم، زبیدی‌ها در [[معیت]] مذحجی‌ها به [[ریاست]] [[زیاد بن نضر حارثی]] حضور یافتند.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۵۶۶. ؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۲۱.</ref> به هنگام چینش [[سپاه]] در این [[جنگ]]، [[مذحج]] به [[فرماندهی]] [[مالک أشتر]] <ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰۶.</ref> در جناح راست [[لشکر]] [[کوفه]] برابر قبیله [[عک]] در لشکر [[معاویه]] قرار گرفت.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۲۷.</ref> منابع در بیان وقایع و رخدادهای این جنگ، بارها از این قبیله یاد کرده‌اند و نقش مؤثر آن را مورد توجه قرار داده‌اند.<ref>ر. ک. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۷۱-۱۷۵، ۲۵۰، ۳۰۱-۳۰۲، ۳۶۳، ۴۳۰ و...</ref>


رشادت‌های [[فرزندان]] [[مذحج]] مورد تقدیر و [[مدح]] علی {{ع}} در [[صفین]] قرار گرفت.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۷۳؛ علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۴۷-۵۸.</ref> از معدود چهره‌های زبیدی که نام او در صفین مطرح شده، [[مرتفع بن وضاح]] زبیدی است. نقل است زمانی که [[کریب بن صباح]] از دلاوران [[سپاه شام]] در [[جنگ صفین]] به میدان آمد و مبارز‌‌ طلبید، وی نخستین کسی بود که به میدان او رفت و در [[کارزار]] با وی به شهات رسید.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۳۱۵.</ref> در جناح مقابل و در [[سپاه معاویه]] هم، چهره‌هایی از [[قبیله]] [[زبید]] به چشم می‌‌خوردند که [[مخارق بن حارث زبیدی]] چهره ممتاز آنهاست. مخارق در این [[جنگ]] [[فرمانده]] مذحجیان [[اردن]] در سپاه معاویه بود<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰۷؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۱۸.</ref> و در ادامه این جنگ، از سوی وی به عنوان یکی از [[شهود]] سپاه شام در امر [[حکمیت]] [[انتخاب]] گردید.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۵؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۴.</ref>
رشادت‌های [[فرزندان]] [[مذحج]] مورد تقدیر و [[مدح]] علی {{ع}} در [[صفین]] قرار گرفت.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۷۳؛ علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۴۷-۵۸.</ref> از معدود چهره‌های زبیدی که نام او در صفین مطرح شده، [[مرتفع بن وضاح]] زبیدی است. نقل است زمانی که [[کریب بن صباح]] از دلاوران [[سپاه شام]] در [[جنگ صفین]] به میدان آمد و مبارز‌‌ طلبید، وی نخستین کسی بود که به میدان او رفت و در [[کارزار]] با وی به شهات رسید.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۳۱۵.</ref> در جناح مقابل و در [[سپاه معاویه]] هم، چهره‌هایی از [[قبیله]] [[زبید]] به چشم می‌‌خوردند که [[مخارق بن حارث زبیدی]] چهره ممتاز آنهاست. مخارق در این [[جنگ]] [[فرمانده]] مذحجیان [[اردن]] در سپاه معاویه بود<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰۷؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۱۸.</ref> و در ادامه این جنگ، از سوی وی به عنوان یکی از [[شهود]] سپاه شام در امر [[حکمیت]] [[انتخاب]] گردید.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۵؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۴.</ref>
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش