پرش به محتوا

فقر وجودی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۱۰: خط ۱۰:
هنگامی که ماهیت هر مفهومی را در [[ذهن]]، با وجود بسنجیم، اگر نسبت وجود به او، وجوب و [[ضرورت]] باشد، یعنی انفکاک وجود از او محال باشد، آن را «واجب الوجود بالذات» گویند. اگر نسبت وجود و عدم به آن ضرورت نداشته باشد، به آن «ممکن» می‌گویند؛ یعنی اگر علت وجودی‌اش تحقق پیدا کرد، [[لباس]] هستی می‌پوشد و اگر نه، در عدم باقی است<ref>ابی البقاء در تعریف امکان می‌گوید: {{عربی|الإمکان عبارة عن کون الماهیة بحیث تتساوی نسبة الوجود و العدم الیها، أو عبارة عن التساوی نفسه علی اختلاف العبارتین، فیکون صفة للماهیة حقیقة من حیث هی هی}}. (المعجم الفلسفی (ط. الشرکة العالمیة للکتاب، ۱۴۱۴ ه. ق)، ج۱، ص۱۳۵).</ref>.
هنگامی که ماهیت هر مفهومی را در [[ذهن]]، با وجود بسنجیم، اگر نسبت وجود به او، وجوب و [[ضرورت]] باشد، یعنی انفکاک وجود از او محال باشد، آن را «واجب الوجود بالذات» گویند. اگر نسبت وجود و عدم به آن ضرورت نداشته باشد، به آن «ممکن» می‌گویند؛ یعنی اگر علت وجودی‌اش تحقق پیدا کرد، [[لباس]] هستی می‌پوشد و اگر نه، در عدم باقی است<ref>ابی البقاء در تعریف امکان می‌گوید: {{عربی|الإمکان عبارة عن کون الماهیة بحیث تتساوی نسبة الوجود و العدم الیها، أو عبارة عن التساوی نفسه علی اختلاف العبارتین، فیکون صفة للماهیة حقیقة من حیث هی هی}}. (المعجم الفلسفی (ط. الشرکة العالمیة للکتاب، ۱۴۱۴ ه. ق)، ج۱، ص۱۳۵).</ref>.


در [[مکتب]] مشاء، از آنجا که رابطه وجود و ماهیت، با دقتی که بعدها وخصوصاً در [[حکمت]] متعالیه تعریف شد، تبیین نشده بود، [[وصف]] امکان را برای ذوات ممکنات به کار می‌بردند<ref>انصاف آن است که با بررسی دقیق‌تر در مکتب مشاء به این نتیجه می‌رسیم که آنان معتقد به اصالت وجود و حقانیت خارجی آن بودند چنان‌که بهمنیار به این مسئله علاوه بر آنکه تصریح می‌کند از همین طریق ضرورت وجود واجب تعالی را اثبات می‌نماید و عبارت او در التحصیل چنین است: {{عربی|بالحقیقة فان الموجود هو الوجود و المضاف هو الاضافة؛ و ذلک لان الوجود لیس هو ما یکون به الشیء فی الأعیان بل کون الشیء فی الأعیان او صیرورته فی الأعیان، و لو کان الشیء یکون فی الأعیان بکونه فی الاعیان لتسلسل الی غیر النهایة، فما کان یصح کون الشیء فی الأعیان فاذن الوجود الذی هو الکون فی الأعیان هو الموجودیة، والوجود الواجب بذاته هو موجودیته}}. (التحصیل (ط. انتشارات دانشگاه تهران. ۱۳۷۵ه. ش)، ص۲۸۱).</ref>. چنان که شیخ الرئیس در تعریف «امکان» می‌گوید:
در [[مکتب]] مشاء، از آنجا که رابطه وجود و ماهیت، با دقتی که بعدها وخصوصاً در [[حکمت]] متعالیه تعریف شد، تبیین نشده بود، وصف امکان را برای ذوات ممکنات به کار می‌بردند<ref>انصاف آن است که با بررسی دقیق‌تر در مکتب مشاء به این نتیجه می‌رسیم که آنان معتقد به اصالت وجود و حقانیت خارجی آن بودند چنان‌که بهمنیار به این مسئله علاوه بر آنکه تصریح می‌کند از همین طریق ضرورت وجود واجب تعالی را اثبات می‌نماید و عبارت او در التحصیل چنین است: {{عربی|بالحقیقة فان الموجود هو الوجود و المضاف هو الاضافة؛ و ذلک لان الوجود لیس هو ما یکون به الشیء فی الأعیان بل کون الشیء فی الأعیان او صیرورته فی الأعیان، و لو کان الشیء یکون فی الأعیان بکونه فی الاعیان لتسلسل الی غیر النهایة، فما کان یصح کون الشیء فی الأعیان فاذن الوجود الذی هو الکون فی الأعیان هو الموجودیة، والوجود الواجب بذاته هو موجودیته}}. (التحصیل (ط. انتشارات دانشگاه تهران. ۱۳۷۵ه. ش)، ص۲۸۱).</ref>. چنان که شیخ الرئیس در تعریف «امکان» می‌گوید:
{{عربی|فاعتبار الذات وحدها لا یخلو، إما أن یکون مقتضیا لوجوب الوجود، أو مقتضیا لإمکان الوجود، أو مقتضبا لامتناع الوجود}}<ref>النجاة (ط. دانشگاه تهران، ۱۳۷۹ ه. ش)، ص۳۶۷.</ref>.
{{عربی|فاعتبار الذات وحدها لا یخلو، إما أن یکون مقتضیا لوجوب الوجود، أو مقتضیا لإمکان الوجود، أو مقتضبا لامتناع الوجود}}<ref>النجاة (ط. دانشگاه تهران، ۱۳۷۹ ه. ش)، ص۳۶۷.</ref>.


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش