صادقین چه کسانی هستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - '== پرسشهای وابسته ==↵{{پرسش وابسته}}↵↵{{پایان پرسش وابسته}}' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
از [[تأمل]] در آیات یاد شده به دست میآید که آنها در صدد توصیف پرهیزگاراناند، یعنی کسانی که به [[راستی]] به [[خدا]]، [[روز جزا]]، [[نبوت]] و [[شریعت الهی]] [[ایمان]] آورده و در [[انجام تکالیف دینی]] ثابتقدم و استوارند. هم [[نماز]] برپا میدارند، هم [[انفاق]] میکنند و هم در [[راه خدا]] [[جهاد]] مینمایند. آنان با این ویژگیها از [[منافقان]] و [[مسلمانان]] [[سست]] عقیدهای که در میدان [[اطاعت]] و [[عبادت]] [[خداوند]] [[ثابت قدم]] و [[استوار]] نیستند، باز شناخته میشوند، چنان که در پایان آیه ۱۷۷ [[سوره بقره]] فرموده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> یعنی افراد یاد شده به [[دلیل]] [[صداقت]] در ایمان و [[اطاعت خداوند]]، مدال [[افتخار]] آمیز [[تقوا]] را دریافت کردهاند. بنابراین، آنان مصداق بخش نخست [[آیه صادقین]] ([[توبه]] / ۱۱۹) میباشند که از [[مؤمنان]] خواسته است [[پرهیزگار]] باشند. بدون [[شک]] رسیدن به [[مقام]] شامخ تقوا از رهگذر [[پیروی از پیامبر]]{{صل}} به دست میآید، چنان که در آیه ۷ [[سوره حشر]] خداوند به مؤمنان [[دستور]] داده است تا به [[دستورات]] پیامبر{{صل}} عمل کنند، و از آن چه [[نهی]] میکند [[پرهیز]] نمایند: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. | از [[تأمل]] در آیات یاد شده به دست میآید که آنها در صدد توصیف پرهیزگاراناند، یعنی کسانی که به [[راستی]] به [[خدا]]، [[روز جزا]]، [[نبوت]] و [[شریعت الهی]] [[ایمان]] آورده و در [[انجام تکالیف دینی]] ثابتقدم و استوارند. هم [[نماز]] برپا میدارند، هم [[انفاق]] میکنند و هم در [[راه خدا]] [[جهاد]] مینمایند. آنان با این ویژگیها از [[منافقان]] و [[مسلمانان]] [[سست]] عقیدهای که در میدان [[اطاعت]] و [[عبادت]] [[خداوند]] [[ثابت قدم]] و [[استوار]] نیستند، باز شناخته میشوند، چنان که در پایان آیه ۱۷۷ [[سوره بقره]] فرموده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> یعنی افراد یاد شده به [[دلیل]] [[صداقت]] در ایمان و [[اطاعت خداوند]]، مدال [[افتخار]] آمیز [[تقوا]] را دریافت کردهاند. بنابراین، آنان مصداق بخش نخست [[آیه صادقین]] ([[توبه]] / ۱۱۹) میباشند که از [[مؤمنان]] خواسته است [[پرهیزگار]] باشند. بدون [[شک]] رسیدن به [[مقام]] شامخ تقوا از رهگذر [[پیروی از پیامبر]]{{صل}} به دست میآید، چنان که در آیه ۷ [[سوره حشر]] خداوند به مؤمنان [[دستور]] داده است تا به [[دستورات]] پیامبر{{صل}} عمل کنند، و از آن چه [[نهی]] میکند [[پرهیز]] نمایند: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. | ||
[[گواه]] بر این که مقصود از [[صادق بودن]] در [[آیات]] یاد شده، داشتن [[ایمان راستین]] است؛ [[ایمانی]] که جلوههای آن در عمل به [[فرامین الهی]] و [[دوری از گناهان]] نمایان میشود، هرچند به مرز [[عصمت]] نمیرسد، این است که در [[سوره حجرات]] پس از این که ادعای [[اعراب]] را در داشتن [[ایمان]] رد میکند و یادآور میشود که ایمان در [[قلوب]] آنان وارد نشده و تنها [[اقرار زبانی]] و ظاهری به [[اسلام]] کردهاند: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}<ref>«تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> [[مؤمنان راستین]] را | [[گواه]] بر این که مقصود از [[صادق بودن]] در [[آیات]] یاد شده، داشتن [[ایمان راستین]] است؛ [[ایمانی]] که جلوههای آن در عمل به [[فرامین الهی]] و [[دوری از گناهان]] نمایان میشود، هرچند به مرز [[عصمت]] نمیرسد، این است که در [[سوره حجرات]] پس از این که ادعای [[اعراب]] را در داشتن [[ایمان]] رد میکند و یادآور میشود که ایمان در [[قلوب]] آنان وارد نشده و تنها [[اقرار زبانی]] و ظاهری به [[اسلام]] کردهاند: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}<ref>«تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> [[مؤمنان راستین]] را وصف کرده و در پایان، آنان را به عنوان “صادقین” معرفی کرده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند و با داراییها و جانهایشان در راه خداوند جهاد کردهاند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref>. همچنین در [[آیه]] ۱۵ [[آل عمران]] از [[پرهیزگاران]] و پاداشهای [[اخروی]] آنان سخن به میان آمده و در وصف آنان آمده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«آنان که میگویند: پروردگارا! به راستی ما ایمان آوردهایم پس، از گناهان ما درگذر و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار!» سوره آل عمران، آیه ۱۶.</ref>، آن گاه ویژگیهای آنان بیان شده است که از آن جمله صادق بودن آنان است<ref>{{متن قرآن|الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ}} «(همان) شکیبایان و راستگویان و فرمانپذیران و بخشندگان و آمرزشخواهان در سحرگاهان» سوره آل عمران، آیه ۱۷.</ref>. | ||
پس از آیه ۲۳ [[سوره احزاب]]، که برخی از [[مؤمنان]] به عنوان کسانی که صادقانه به [[عهد الهی]] خود عمل کردند معرفی شدهاند، این مطلب بیان شده است که [[خداوند]] [[صادقین]] را [[پاداش]] داده و [[منافقین]] را [[کیفر]] داده یا از آنان در خواهد گذشت<ref>{{متن قرآن|لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ}} «تا خداوند راستگویان را برای راستیشان پاداش دهد و دورویان را اگر خواهد عذاب کند یا از آنان بگذرد؛ بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۲۴.</ref>. از [[تقابل]] میان صادقین و منافقین به دست میآید که، مقصود عالیترین مرتبه [[صدق]] نیست، بلکه مرتبهای از صدق است که [[مؤمن]] [[راستین]] را از [[منافق]] جدا میسازد. این مطلب با روایاتی که امیرالمؤمین{{ع}} را مصداق [[آیه]] ۲۳ [[احزاب]] دانسته منافات ندارد؛ زیرا صادق در این آیه به صورت مطلق به کار رفته است، که عالیترین مرتبه را نیز میتواند شامل شود، اگرچه به آن اختصاص ندارد. | پس از آیه ۲۳ [[سوره احزاب]]، که برخی از [[مؤمنان]] به عنوان کسانی که صادقانه به [[عهد الهی]] خود عمل کردند معرفی شدهاند، این مطلب بیان شده است که [[خداوند]] [[صادقین]] را [[پاداش]] داده و [[منافقین]] را [[کیفر]] داده یا از آنان در خواهد گذشت<ref>{{متن قرآن|لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ}} «تا خداوند راستگویان را برای راستیشان پاداش دهد و دورویان را اگر خواهد عذاب کند یا از آنان بگذرد؛ بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۲۴.</ref>. از [[تقابل]] میان صادقین و منافقین به دست میآید که، مقصود عالیترین مرتبه [[صدق]] نیست، بلکه مرتبهای از صدق است که [[مؤمن]] [[راستین]] را از [[منافق]] جدا میسازد. این مطلب با روایاتی که امیرالمؤمین{{ع}} را مصداق [[آیه]] ۲۳ [[احزاب]] دانسته منافات ندارد؛ زیرا صادق در این آیه به صورت مطلق به کار رفته است، که عالیترین مرتبه را نیز میتواند شامل شود، اگرچه به آن اختصاص ندارد. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
«[[صدق]] به معنای [[درستی]] و مطابقت با [[حق]]<ref>نسبت میان حقیقت و واقعیت عام و خاص مطلق است.</ref> است؛ [[ابنمنظور]] "[[صدق]]" را نقیضِ [[کذب]] دانسته و یکی از مصادیق آن را "مرد درست در برابر [[مرد]] [[نادرست]]" یاد کرده است<ref>ابن منظور، ابوالفضل، جمالالدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۱۹۳. الصِّدق: نقیض الکذب... و هذا رجل صِدْق، مضاف، بمعنی نعم الرجل هو.</ref>. مرحوم [[حسن مصطفوی]] مینویسد: {{عربی|أن الأصل الواحد في هذه المادة: هو التمامیة والصحة من الخلاف والكون على حقّ... فظهر أن حقیقة الصدق تختلف باختلاف الموارد والمصاديق: فالتمامیة وصحة الأمر إما في قول، فيقال قوله صدق. أو في عقیدة، فيقال صدق في اعتقاده وفكره. أو في عمل، فيقال هو صادق في أفعاله}}<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۶۱.</ref>. | «[[صدق]] به معنای [[درستی]] و مطابقت با [[حق]]<ref>نسبت میان حقیقت و واقعیت عام و خاص مطلق است.</ref> است؛ [[ابنمنظور]] "[[صدق]]" را نقیضِ [[کذب]] دانسته و یکی از مصادیق آن را "مرد درست در برابر [[مرد]] [[نادرست]]" یاد کرده است<ref>ابن منظور، ابوالفضل، جمالالدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۱۹۳. الصِّدق: نقیض الکذب... و هذا رجل صِدْق، مضاف، بمعنی نعم الرجل هو.</ref>. مرحوم [[حسن مصطفوی]] مینویسد: {{عربی|أن الأصل الواحد في هذه المادة: هو التمامیة والصحة من الخلاف والكون على حقّ... فظهر أن حقیقة الصدق تختلف باختلاف الموارد والمصاديق: فالتمامیة وصحة الأمر إما في قول، فيقال قوله صدق. أو في عقیدة، فيقال صدق في اعتقاده وفكره. أو في عمل، فيقال هو صادق في أفعاله}}<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۶۱.</ref>. | ||
[[زمخشری]] در کشاف مینویسد: "[[صادقین]] کسانیاند که در [[دین خدا]] [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق بودهاند"<ref>{{عربی|هم الذين صدقوا في دين الله نية وقولاً وعملا}}؛ زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز مینویسد: "[[صدق]] در اصل | [[زمخشری]] در کشاف مینویسد: "[[صادقین]] کسانیاند که در [[دین خدا]] [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق بودهاند"<ref>{{عربی|هم الذين صدقوا في دين الله نية وقولاً وعملا}}؛ زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز مینویسد: "[[صدق]] در اصل وصف گفتاری است که با واقعیت خارج مطابقت دارد؛ ولی از آنجا که بر [[عقیده]]، [[نیّت]] و [[عزم]] و [[اراده]] نیز قول اطلاق میشود، امور یادشده نیز، به وصف [[صدق]] توصیف میگردند. بر این پایه، کسی که عقیدهاش با نفسالأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به اراده خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، در [[عقیده]]، [[نیّت]] و ارادهاش صادق است"<ref>{{عربی|الصدق بحسب الأصل مطابقة القول والخبر للخارج، ویوصف به الإنسان إذا طابق خبره الخارج ثم لما عد کل من الاعتقاد والعزم- الإرادة - قولا توسع فی معنی الصدق فعد الإنسان صادقا إذا طابق خبره الخارج وصادقا إذا عمل بما اعتقده وصادقا إذا أتی بما یریده ویعزم علیه علی الجد}}؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲؛ .</ref>. با توجه به معنا و کاربرد [[صدق]] در کتب لغت، بیان مفسّران و [[آیات قرآن]] چند نکته دست یافتنی است: | ||
# [[صدق]] به معنای مطابقت با خارج ([[حق]]) است. | # [[صدق]] به معنای مطابقت با خارج ([[حق]]) است. | ||
# [[صدق]] اختصاص به گفتار ندارد، بلکه در [[اعتقاد]]، [[نیت]]، خُلق، عمل و [[رفتار]] نیز به کار میرود؛ از اینرو، ترجمه "صادق" به [[راستگو]]، ترجمه به فرد غالب است؛ و گرنه هر یک از راستگو، راستکردار، درست [[اعتقاد]] و... میتواند مصداق معنای این واژه باشد. | # [[صدق]] اختصاص به گفتار ندارد، بلکه در [[اعتقاد]]، [[نیت]]، خُلق، عمل و [[رفتار]] نیز به کار میرود؛ از اینرو، ترجمه "صادق" به [[راستگو]]، ترجمه به فرد غالب است؛ و گرنه هر یک از راستگو، راستکردار، درست [[اعتقاد]] و... میتواند مصداق معنای این واژه باشد. |