ظلم در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=== [[ظلم]] [[افتراء]] به [[خداوند]] === | === [[ظلم]] [[افتراء]] به [[خداوند]] === | ||
یکی از ستمهای بزرگ به [[خداوند]] افترای به او است که [[خداوند]] در ۸ [[آیه]] برآن تأکید ورزیده است؛ ۴ [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ}} و ۴ [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ}} و البته در یک [[آیه]] | یکی از ستمهای بزرگ به [[خداوند]] افترای به او است که [[خداوند]] در ۸ [[آیه]] برآن تأکید ورزیده است؛ ۴ [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ}} و ۴ [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ}} و البته در یک [[آیه]] وصف ظالمترین را برای کسانی که به [[خدا]] نسبت [[دروغ]] میدهند مطرح کرده است {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«پس ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغ بندد و راستی را چون به او برسد دروغ شمارد کیست؟ آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟» سوره زمر، آیه ۳۲.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در مقابل [[کاهنان]] [[یهود]] که با [[منفعت]] طلبی حتی بر غذای [[مردم]] دستت اندازی میکردند و بعضی گوشتها را برای [[مردم]] [[حرام]] اعلام میکردند با صراحت تمام تهمتهای [[یهود]] را در مورد [[تحریم]] پارهای از غذاهای [[پاک]] - مانند شیر و گوشت شتر - رد میکند و میگوید {{متن قرآن|كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ}}<ref>«همه خوردنیها برای بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (- یعقوب) پیش از آنکه تورات فرو فرستاده شود، بر خویش حرام کرده بود» سوره آل عمران، آیه ۹۳.</ref>. در آغاز، تمام این غذاها برای [[بنیاسرائیل]] [[حلال]] بود، مگر آنچه [[اسرائیل]] - [[اسرائیل]] نام دیگر [[یعقوب]] است - بر خود [[تحریم]] کرده بود. درباره اینکه [[یعقوب]] چه نوع غذایی را بر خود [[تحریم]] کرده بود؟ و علت آن [[تحریم]] چه بود؟ توضیحی در [[آیه]] ذکر نشده است، ولی از [[روایات اسلامی]] برمیآید که هنگامی که [[یعقوب]] گوشت شتر میخورد [[بیماری]] که داشت شدت میگرفت. و لذا [[تصمیم]] گرفت که از خوردن آن برای همیشه خودداری کند<ref>تفسیرنورالثقلین، ج۱، ص۳۶۴.</ref>، [[پیروان]] او هم در این قسمت به او [[اقتدا]] کردند، و تدریجاً امر بر بعضی مشتبه شد، و [[تصور]] کردند این یک [[تحریم]] [[الهی]] است، و آن را به عنوان یک [[دستور]] [[دینی]] به [[خدا]] نسبت دادند. [[قرآن]] در [[آیه]] بالا علت [[اشتباه]] آنها را تشریح میکند و روشن میسازد که نسبت دادن این موضوع به [[خدا]] یک [[تهمت]] است. و [[ظلم]] به [[خداوند]]. | #{{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در مقابل [[کاهنان]] [[یهود]] که با [[منفعت]] طلبی حتی بر غذای [[مردم]] دستت اندازی میکردند و بعضی گوشتها را برای [[مردم]] [[حرام]] اعلام میکردند با صراحت تمام تهمتهای [[یهود]] را در مورد [[تحریم]] پارهای از غذاهای [[پاک]] - مانند شیر و گوشت شتر - رد میکند و میگوید {{متن قرآن|كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ}}<ref>«همه خوردنیها برای بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (- یعقوب) پیش از آنکه تورات فرو فرستاده شود، بر خویش حرام کرده بود» سوره آل عمران، آیه ۹۳.</ref>. در آغاز، تمام این غذاها برای [[بنیاسرائیل]] [[حلال]] بود، مگر آنچه [[اسرائیل]] - [[اسرائیل]] نام دیگر [[یعقوب]] است - بر خود [[تحریم]] کرده بود. درباره اینکه [[یعقوب]] چه نوع غذایی را بر خود [[تحریم]] کرده بود؟ و علت آن [[تحریم]] چه بود؟ توضیحی در [[آیه]] ذکر نشده است، ولی از [[روایات اسلامی]] برمیآید که هنگامی که [[یعقوب]] گوشت شتر میخورد [[بیماری]] که داشت شدت میگرفت. و لذا [[تصمیم]] گرفت که از خوردن آن برای همیشه خودداری کند<ref>تفسیرنورالثقلین، ج۱، ص۳۶۴.</ref>، [[پیروان]] او هم در این قسمت به او [[اقتدا]] کردند، و تدریجاً امر بر بعضی مشتبه شد، و [[تصور]] کردند این یک [[تحریم]] [[الهی]] است، و آن را به عنوان یک [[دستور]] [[دینی]] به [[خدا]] نسبت دادند. [[قرآن]] در [[آیه]] بالا علت [[اشتباه]] آنها را تشریح میکند و روشن میسازد که نسبت دادن این موضوع به [[خدا]] یک [[تهمت]] است. و [[ظلم]] به [[خداوند]]. | ||
#{{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ * قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref>«کسانی که به آنان کتاب دادهایم او را میشناسند همانگونه که فرزندانشان را میشناسند؛ کسانی که به خود زیان زدهاند ایمان نمیآورند * و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد یا آیات او را دروغ شمارد، کیست؟ بیگمان ستمگران رستگار نخواهند شد * ما خوب میدانیم که آنچه میگویند تو را اندوهناک میگرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمیشمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار میکنند» سوره انعام، آیه ۲۰-۲۱ و ۳۳.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] با صراحت به صورت استفهام انکاری میگوید: “چه کسی ستمکارتر از مشرکانی است که بر [[خدا]] [[دروغ]] بسته و شریک برای او قرار داده و یا [[آیات]] او را [[تکذیب]] نمودهاند {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}} در [[حقیقت]] جملة اول {{متن قرآن|افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}اشاره به [[انکار]] [[توحید]] است، و جمله دوم {{متن قرآن|أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ}}اشاره به [[انکار]] [[نبوت]]، و به [[راستی]] ظلمی از این بالاتر نمیشود که [[انسان]] جماد بیارزش و یا [[انسان]] [[ناتوانی]] را همتای وجود نامحدودی قرار دهد که بر سراسر [[جهان هستی]] [[حکومت]] میکند، این کار از سه جهت [[ظلم]] محسوب میشود: [[ظلم]] نسبت به ذات [[پاک]] او که شریکی برای او قائل شده، و [[ظلم]] بر خویشتن که [[شخصیت]] و [[ارزش]] وجود خود را تا سر حد [[پرستش]] یک قطعه سنگ و چوب پائین آورده، و [[ظلم]] بر [[اجتماع]] که بر اثر [[شرک]] گرفتار [[تفرقه]] و پراکندگی و دور شدن از [[روح]] [[وحدت]] و [[یگانگی]] شده است. مسلماً هیچ [[ستمگری]] - مخصوصاً چنین ستمگرانی که [[ستم]] آنها همهجانبه است - روی [[سعادت]] و [[رستگاری]] نخواهند دید {{متن قرآن|إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۸۴.</ref>. | #{{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ * قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref>«کسانی که به آنان کتاب دادهایم او را میشناسند همانگونه که فرزندانشان را میشناسند؛ کسانی که به خود زیان زدهاند ایمان نمیآورند * و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد یا آیات او را دروغ شمارد، کیست؟ بیگمان ستمگران رستگار نخواهند شد * ما خوب میدانیم که آنچه میگویند تو را اندوهناک میگرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمیشمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار میکنند» سوره انعام، آیه ۲۰-۲۱ و ۳۳.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] با صراحت به صورت استفهام انکاری میگوید: “چه کسی ستمکارتر از مشرکانی است که بر [[خدا]] [[دروغ]] بسته و شریک برای او قرار داده و یا [[آیات]] او را [[تکذیب]] نمودهاند {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}} در [[حقیقت]] جملة اول {{متن قرآن|افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}اشاره به [[انکار]] [[توحید]] است، و جمله دوم {{متن قرآن|أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ}}اشاره به [[انکار]] [[نبوت]]، و به [[راستی]] ظلمی از این بالاتر نمیشود که [[انسان]] جماد بیارزش و یا [[انسان]] [[ناتوانی]] را همتای وجود نامحدودی قرار دهد که بر سراسر [[جهان هستی]] [[حکومت]] میکند، این کار از سه جهت [[ظلم]] محسوب میشود: [[ظلم]] نسبت به ذات [[پاک]] او که شریکی برای او قائل شده، و [[ظلم]] بر خویشتن که [[شخصیت]] و [[ارزش]] وجود خود را تا سر حد [[پرستش]] یک قطعه سنگ و چوب پائین آورده، و [[ظلم]] بر [[اجتماع]] که بر اثر [[شرک]] گرفتار [[تفرقه]] و پراکندگی و دور شدن از [[روح]] [[وحدت]] و [[یگانگی]] شده است. مسلماً هیچ [[ستمگری]] - مخصوصاً چنین ستمگرانی که [[ستم]] آنها همهجانبه است - روی [[سعادت]] و [[رستگاری]] نخواهند دید {{متن قرآن|إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۸۴.</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
== [[احکام]] برخورد با [[ظالم]] == | == [[احکام]] برخورد با [[ظالم]] == | ||
#{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref>. | #{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهانها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.</ref>. '''نکته''': [[ستمکاری]] [[مانع]] هدایتپذیری [[انسان]] و مگر آن کس که [[ظلم]] و [[تجاوز]] راه و روش و | #{{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهانها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.</ref>. '''نکته''': [[ستمکاری]] [[مانع]] هدایتپذیری [[انسان]] و مگر آن کس که [[ظلم]] و [[تجاوز]] راه و روش و وصف او شده و دچار [[ظلمات]] آن گردیده، بینشی دارد که [[حق]] را دریابد و [[برتر]] آید و [[هدایت]] شود؟ چون او به [[اختیار]] خود از [[حق تعالی]] [[منحرف]] شده، [[هدایت]] [[خداوند]] در او اثر ندارد یا اثر عکس دارد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۵، ص۲۲۱.</ref>. گرچه [[هدایت]] و [[ضلالت]] به دست [[خدا]] است اما مقدمات آن از سوی [[بندگان]] فراهم میگردد، [[ظلم و ستم]] و [[گناه]] همچون ابرهای تیره و تاری، بر آیینه [[قلب]] سایه میافکند و اجازه [[درک]] حقایق به [[انسان]] را نمیدهد. و سخن کوتاه اینکه [[ظلم]] که عبارت است از [[انحراف]] از حد وسط و عدول از آن عملی که باید کرد، به عملی که نباید کرد، خود علت [[محرومیت]] از [[هدایت]] به سوی [[هدف]] اصلی است و کار [[آدمی]] را به [[نومیدی]] و [[خسران]] [[آخرت]] میکشاند، و این یکی از [[معارف]] برجستهای است که [[قرآن شریف]] آن را ذکر کرده، و در [[آیات]] بسیاری دربارهاش تأکید هم فرموده است<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۵۴۳.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار میدهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ}}این همان نوعی از [[یاری]] [[خدا]] است {{متن قرآن|وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ}}<ref>«آری، خداوند، سرور شما و او بهترین یاریکنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۰.</ref> [[یاری]] [[خداوند]] چنین است که بنیان [[کفر]] و [[ظلم]] به حسب [[سنن]] خود از درون [[متزلزل]] و پوسیده میگرداند، نه [[پیروزی]] که در شرایط خاص موضعی و نظامی پیش آید، شکستی که زمینه آن از درون فراهم شود همیشه ضربهپذیر است و هر گاه شرایط [[اجتماع]] و جبههگیری [[حق]] فراهم شد، [[شکست]] نهایی آن قطعی میباشد. [[القاء]] [[رعب]]، شاید از جهت آن است که چه بسا مبدأ و منشأ [[القاء]] شده، دیده و شناخته نمیشود و نیز شیء [[القاء]] شده جایگیر و ثابت است. {{متن قرآن|... بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ...}} بیان علت زمینهای و امدادی آن است که [[شرک]] درون را پوک و بیاستقامت میگرداند. [[شرک]] مرکز اتکاء مطمئن و نیرومند ندارد. و نیز [[شرک]]، تأثر و [[تمکین]] از اشباح و اوهامی است که از درون شرکزا رخ مینماید. اوصاف و چهرههای [[خدایان]] [[مشرک]]، متضاد و هراسانگیز است و هیچ راه مطمئنی برای [[رضایت]] آنان و جلب عنایتشان نمیتوان یافت. این پوکی و [[تاریکی]] درونی و گرفتاری به اشباح پیوسته [[مشرک]] را در [[ترس]] ([[خوف]]) میدارد. و همین که [[قدرت]] و نیروی [[حق]] و عدلی در برابر آن به پا خاست، آن زمینه [[خوف]] به صورت [[رعب]] - [[هراس]] - در میآید. {{متن قرآن|مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}} [[نزول]] [[سلطان]]، همان نیروی فراگیرندهای است که تا نازل شود همه مشاعر و [[عواطف]] و قوا را فراگیرد و هماهنگ و پایدار دارد. و [[مشرک]] هیچ گونه [[قدرت]] فراگیرنده و نازل ندارد. [[شرک]] چون محیط درونی و بیرونی را تاریک و هراسناک میگرداند، مأوای آنان میشود. این [[پیشگویی]] مؤکّد و از [[آینده]] نزدیک که پس از [[شکست]] [[مسلمانان]] در [[احد]] بود و [[مسلمانان]] دچار [[رعب]] شده بودند، چنان تحقق یافت که همانها به چشم خود دیدند پیک [[رعب]] را که پیشاپیش آنان میرفت و [[قدرت]] [[شرک]] را با آن همه تجهیزات و نفرات از بنیان فرو میریخت که فرمود: {{متن حدیث|نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ}}، در زمان کوتاهی از مرز [[مدینه]] [[گذشت]]، شهرهای [[مکه]] و [[طائف]] و [[یمن]] و همه جزیره را [[قدرت]] [[توحید]] گرفت و از مرز جزیره [[گذشت]] چون مرز نمیشناسد، هر جا [[انسان]] [[فطری]] و شرکزده و ستمگزیده هست، همو [[سپاه]] [[توحید]] است و بنیانکن [[بندگان]] [[شرک]]، هر چه هم [[قدرت]] در اختیارشان باشد<ref>پرتوی از قرآن، ج۵، ۳۷۶.</ref>. | #{{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار میدهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ}}این همان نوعی از [[یاری]] [[خدا]] است {{متن قرآن|وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ}}<ref>«آری، خداوند، سرور شما و او بهترین یاریکنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۰.</ref> [[یاری]] [[خداوند]] چنین است که بنیان [[کفر]] و [[ظلم]] به حسب [[سنن]] خود از درون [[متزلزل]] و پوسیده میگرداند، نه [[پیروزی]] که در شرایط خاص موضعی و نظامی پیش آید، شکستی که زمینه آن از درون فراهم شود همیشه ضربهپذیر است و هر گاه شرایط [[اجتماع]] و جبههگیری [[حق]] فراهم شد، [[شکست]] نهایی آن قطعی میباشد. [[القاء]] [[رعب]]، شاید از جهت آن است که چه بسا مبدأ و منشأ [[القاء]] شده، دیده و شناخته نمیشود و نیز شیء [[القاء]] شده جایگیر و ثابت است. {{متن قرآن|... بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ...}} بیان علت زمینهای و امدادی آن است که [[شرک]] درون را پوک و بیاستقامت میگرداند. [[شرک]] مرکز اتکاء مطمئن و نیرومند ندارد. و نیز [[شرک]]، تأثر و [[تمکین]] از اشباح و اوهامی است که از درون شرکزا رخ مینماید. اوصاف و چهرههای [[خدایان]] [[مشرک]]، متضاد و هراسانگیز است و هیچ راه مطمئنی برای [[رضایت]] آنان و جلب عنایتشان نمیتوان یافت. این پوکی و [[تاریکی]] درونی و گرفتاری به اشباح پیوسته [[مشرک]] را در [[ترس]] ([[خوف]]) میدارد. و همین که [[قدرت]] و نیروی [[حق]] و عدلی در برابر آن به پا خاست، آن زمینه [[خوف]] به صورت [[رعب]] - [[هراس]] - در میآید. {{متن قرآن|مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}} [[نزول]] [[سلطان]]، همان نیروی فراگیرندهای است که تا نازل شود همه مشاعر و [[عواطف]] و قوا را فراگیرد و هماهنگ و پایدار دارد. و [[مشرک]] هیچ گونه [[قدرت]] فراگیرنده و نازل ندارد. [[شرک]] چون محیط درونی و بیرونی را تاریک و هراسناک میگرداند، مأوای آنان میشود. این [[پیشگویی]] مؤکّد و از [[آینده]] نزدیک که پس از [[شکست]] [[مسلمانان]] در [[احد]] بود و [[مسلمانان]] دچار [[رعب]] شده بودند، چنان تحقق یافت که همانها به چشم خود دیدند پیک [[رعب]] را که پیشاپیش آنان میرفت و [[قدرت]] [[شرک]] را با آن همه تجهیزات و نفرات از بنیان فرو میریخت که فرمود: {{متن حدیث|نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ}}، در زمان کوتاهی از مرز [[مدینه]] [[گذشت]]، شهرهای [[مکه]] و [[طائف]] و [[یمن]] و همه جزیره را [[قدرت]] [[توحید]] گرفت و از مرز جزیره [[گذشت]] چون مرز نمیشناسد، هر جا [[انسان]] [[فطری]] و شرکزده و ستمگزیده هست، همو [[سپاه]] [[توحید]] است و بنیانکن [[بندگان]] [[شرک]]، هر چه هم [[قدرت]] در اختیارشان باشد<ref>پرتوی از قرآن، ج۵، ۳۷۶.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. | #{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. |