پرش به محتوا

ظلم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۹: خط ۹:
[[ظلم]]، قرار دادن چیزی در غیر [[جایگاه]] اختصاصی و مناسب خودش است؛ به کم کردن باشد یا به زیاد کردن، به [[تغییر]] زمان باشد یا به [[تغییر]] مکان. [[ظلم]] به [[تجاوز]] از حقّی که به منزله نقطه مرکزی دایره است، گفته می‌‌شود و سه نوع است: ۱. [[ظلم]] بین [[انسان]] و [[خدا]]؛ ۲. [[ظلم]] بین خود و [[مردم]]؛ ۳. [[ظلم]] به خود. در این مدخل از واژه‌های «[[بغی]]»، «[[ظلم]]»، «[[عدوان]]»، «[[قسط]]»، بعضی مشتقّات آنها و واژه‌هایی که مفهوم [[ظلم]] دارد، استفاده شده است<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]</ref>.
[[ظلم]]، قرار دادن چیزی در غیر [[جایگاه]] اختصاصی و مناسب خودش است؛ به کم کردن باشد یا به زیاد کردن، به [[تغییر]] زمان باشد یا به [[تغییر]] مکان. [[ظلم]] به [[تجاوز]] از حقّی که به منزله نقطه مرکزی دایره است، گفته می‌‌شود و سه نوع است: ۱. [[ظلم]] بین [[انسان]] و [[خدا]]؛ ۲. [[ظلم]] بین خود و [[مردم]]؛ ۳. [[ظلم]] به خود. در این مدخل از واژه‌های «[[بغی]]»، «[[ظلم]]»، «[[عدوان]]»، «[[قسط]]»، بعضی مشتقّات آنها و واژه‌هایی که مفهوم [[ظلم]] دارد، استفاده شده است<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]</ref>.


==مقدمه==
== مقدمه ==
* [[ظلم]] از رذایلی است که [[فطرت انسان]] صرف‌نظر از [[مکتب]] و مرام، زمان و مکان و هر آرایه دیگری از آن [[نفرت]] دارد و [[عقل]] [[سلیم]] بشری آن را [[زشت]] میداند. [[قرآن کریم]] و به [[پیروی]] از آن [[پیشوایان معصوم]]، هماهنگ با [[فطرت]] [[پاک]] [[انسانی]] به بیان‌های مختلف، این صفت [[ناپسند]] را تقبیح و [[نکوهش]] کرده‌اند. [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] ستم‌پیشگان را به [[سختی]] [[تهدید]] کرده، میفرماید: {{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>. این [[آیه کریمه]] در صدد [[تهدید]] [[مشرکان]] به عنوان شاخص‌ترین گروه [[ستمکار]] است<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۵، ص۳۳۲.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ * مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ}}<ref>«و خداوند را از آنچه ستمگران به جای می‌آورند غافل مپندار، جز این نیست که (عذاب) آنان را تا روزی که چشم‌ها در آن خیره می‌گردد پس می‌افکند * در حالی که شتابان سر را بالا گرفته‌اند چشم بر هم نمی‌زنند و دل در دلشان نیست» سوره ابراهیم، آیه ۴۲-۴۳.</ref>. یکی از ابواب [[نکوهش]] [[ظلم]] این است که [[ظلم]] از [[ساحت]] [[قدس]] الاهی دور است. [[خداوند متعال]]، [[اراده]] [[ظلم]] نمی‌کند. {{متن قرآن|وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ}}<ref>«و خداوند با بندگان سر ستم ندارد» سوره غافر، آیه ۳۱.</ref>. صفت [[ظلم]] ندارد. {{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ}}<ref>«و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲.</ref>. و در عمل [[ظلم]] نمی‌کند. {{متن قرآن|فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ}}<ref>«خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref>.
* [[ظلم]] از رذایلی است که [[فطرت انسان]] صرف‌نظر از [[مکتب]] و مرام، زمان و مکان و هر آرایه دیگری از آن [[نفرت]] دارد و [[عقل]] [[سلیم]] بشری آن را [[زشت]] میداند. [[قرآن کریم]] و به [[پیروی]] از آن [[پیشوایان معصوم]]، هماهنگ با [[فطرت]] [[پاک]] [[انسانی]] به بیان‌های مختلف، این صفت [[ناپسند]] را تقبیح و [[نکوهش]] کرده‌اند. [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] ستم‌پیشگان را به [[سختی]] [[تهدید]] کرده، میفرماید: {{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>. این [[آیه کریمه]] در صدد [[تهدید]] [[مشرکان]] به عنوان شاخص‌ترین گروه [[ستمکار]] است<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۵، ص۳۳۲.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ * مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ}}<ref>«و خداوند را از آنچه ستمگران به جای می‌آورند غافل مپندار، جز این نیست که (عذاب) آنان را تا روزی که چشم‌ها در آن خیره می‌گردد پس می‌افکند * در حالی که شتابان سر را بالا گرفته‌اند چشم بر هم نمی‌زنند و دل در دلشان نیست» سوره ابراهیم، آیه ۴۲-۴۳.</ref>. یکی از ابواب [[نکوهش]] [[ظلم]] این است که [[ظلم]] از [[ساحت]] [[قدس]] الاهی دور است. [[خداوند متعال]]، [[اراده]] [[ظلم]] نمی‌کند. {{متن قرآن|وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ}}<ref>«و خداوند با بندگان سر ستم ندارد» سوره غافر، آیه ۳۱.</ref>. صفت [[ظلم]] ندارد. {{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ}}<ref>«و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲.</ref>. و در عمل [[ظلم]] نمی‌کند. {{متن قرآن|فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ}}<ref>«خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref>.
*در مقابل، [[قرآن کریم]] صفت [[ظلم]] را به کسانی نسبت داده که [[عقل]] و [[فطرت انسان]] از همسانی و [[همراهی]] ایشان ابا دارد؛ از جمله کسانی که در [[قرآن کریم]] به [[ظلم]] توصیف شده‌اند میتوان [[کافران]]<ref>{{متن قرآن|وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>، [[بت‌پرستان]]<ref>{{متن قرآن|احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ}} «و ستم‌پیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند می‌پرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۳.</ref>، [[تکذیب‌کنندگان]] و [[مخالفان]] [[انبیا]]<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}} «و به یقین پیامبری از خود آنان نزدشان آمد امّا او را دروغگو شمردند بنابراین عذاب، آنان را در حالی که ستمگر بودند فرو گرفت» سوره نحل، آیه ۱۱۳؛ {{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا}} «هنگامی که به (سخن) تو گوش می‌سپارند ما به آنچه آنان بدان گوش می‌دهند داناتریم و (نیز) هنگامی که با هم رازگویی می‌کنند، آنگاه که ستمگران می‌گویند: شما جز از مردی جادو شده پیروی نمی‌کنید» سوره اسراء، آیه ۴۷؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}} «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» سوره عنکبوت، آیه ۱۴؛ {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ}} «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.</ref>، آنان که بر [[خدا]] [[افترا]] میبندند<ref>{{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴.</ref>، هواپرستان<ref>{{متن قرآن|بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ}} «بلکه، ستمگران از هوا و هوس‌هایشان بی (پشتوانه) دانش، پیروی کرده‌اند و آن کس را که خداوند بیراه گذارد چه کسی رهنمون خواهد شد؟ و آنان را یاوری نیست» سوره روم، آیه ۲۹.</ref>، [[مجرمان]]<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ}} «پس چرا در میان مردم دوره‌هایی که پیش از شما می‌زیسته‌اند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند -جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر می‌بردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.</ref>، [[فاسقان]]<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}} «آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز می‌داشتند رهایی بخشیدیم و ستم‌ورزان را برای آنکه نافرمانی می‌کردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref> و مرزشکنان<ref>{{متن قرآن|...تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «...اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹؛ {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ}} «و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱.</ref> را نام برد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص96-98.</ref>
* در مقابل، [[قرآن کریم]] صفت [[ظلم]] را به کسانی نسبت داده که [[عقل]] و [[فطرت انسان]] از همسانی و [[همراهی]] ایشان ابا دارد؛ از جمله کسانی که در [[قرآن کریم]] به [[ظلم]] توصیف شده‌اند میتوان [[کافران]]<ref>{{متن قرآن|وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>، [[بت‌پرستان]]<ref>{{متن قرآن|احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ}} «و ستم‌پیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند می‌پرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۳.</ref>، [[تکذیب‌کنندگان]] و [[مخالفان]] [[انبیا]]<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}} «و به یقین پیامبری از خود آنان نزدشان آمد امّا او را دروغگو شمردند بنابراین عذاب، آنان را در حالی که ستمگر بودند فرو گرفت» سوره نحل، آیه ۱۱۳؛ {{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا}} «هنگامی که به (سخن) تو گوش می‌سپارند ما به آنچه آنان بدان گوش می‌دهند داناتریم و (نیز) هنگامی که با هم رازگویی می‌کنند، آنگاه که ستمگران می‌گویند: شما جز از مردی جادو شده پیروی نمی‌کنید» سوره اسراء، آیه ۴۷؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}} «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» سوره عنکبوت، آیه ۱۴؛ {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ}} «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.</ref>، آنان که بر [[خدا]] [[افترا]] میبندند<ref>{{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴.</ref>، هواپرستان<ref>{{متن قرآن|بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ}} «بلکه، ستمگران از هوا و هوس‌هایشان بی (پشتوانه) دانش، پیروی کرده‌اند و آن کس را که خداوند بیراه گذارد چه کسی رهنمون خواهد شد؟ و آنان را یاوری نیست» سوره روم، آیه ۲۹.</ref>، [[مجرمان]]<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ}} «پس چرا در میان مردم دوره‌هایی که پیش از شما می‌زیسته‌اند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند -جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر می‌بردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.</ref>، [[فاسقان]]<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}} «آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز می‌داشتند رهایی بخشیدیم و ستم‌ورزان را برای آنکه نافرمانی می‌کردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref> و مرزشکنان<ref>{{متن قرآن|...تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «...اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹؛ {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ}} «و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱.</ref> را نام برد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص96-98.</ref>


==[[ظلم]] به [[خالق]] [[جهان]]==
== [[ظلم]] به [[خالق]] [[جهان]] ==
بدون [[شک]] [[ظلم]] دارای مصادیق زیادی است و اعظم مصادیق آن [[ظلم]] به [[پروردگار]] و [[ولی نعمت]] [[انسان]] است که او را [[آفریده]] و [[خلیفه]] خود در [[زمین]] قرار داده و [[نعمت‌های فراوان]] به او عطا کرده و در مسیر [[هدایت]] قرار داده و برای او [[پیامبران]] بزرگی را در جهت [[راهنمایی]] و کسب [[سعادت]] فرستاده و با این همه و همه باز [[ناسپاسی]] کند و [[کفران نعمت]] او کند و [[سرپیچی]] از [[اوامر]] او بنماید. این [[کفران نعمت]] در [[حقیقت]] به خود او است که مقررات مفید و سعادت‌آور را توجه نکند و خود را به مسیر [[هلاکت]] و [[شقاوت]] بیاندازد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا}}<ref>«بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد؛ و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸ و ۱۱۶.</ref> بدین‌جهت جز [[انبیا]]، حکمای بزرگ، [[شرک]] را ستمی بزرگ دانسته‌اند.
بدون [[شک]] [[ظلم]] دارای مصادیق زیادی است و اعظم مصادیق آن [[ظلم]] به [[پروردگار]] و [[ولی نعمت]] [[انسان]] است که او را [[آفریده]] و [[خلیفه]] خود در [[زمین]] قرار داده و [[نعمت‌های فراوان]] به او عطا کرده و در مسیر [[هدایت]] قرار داده و برای او [[پیامبران]] بزرگی را در جهت [[راهنمایی]] و کسب [[سعادت]] فرستاده و با این همه و همه باز [[ناسپاسی]] کند و [[کفران نعمت]] او کند و [[سرپیچی]] از [[اوامر]] او بنماید. این [[کفران نعمت]] در [[حقیقت]] به خود او است که مقررات مفید و سعادت‌آور را توجه نکند و خود را به مسیر [[هلاکت]] و [[شقاوت]] بیاندازد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا}}<ref>«بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد؛ و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸ و ۱۱۶.</ref> بدین‌جهت جز [[انبیا]]، حکمای بزرگ، [[شرک]] را ستمی بزرگ دانسته‌اند.


===[[ظلم]] [[شرک]] به [[خداوند]]===
=== [[ظلم]] [[شرک]] به [[خداوند]] ===
#{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref> '''نکته''': [[خداوند]] از زبان [[لقمان حکیم]] خطاب به فرزندش [[نقل]] می‌‌کند که [[شرک]] به [[خداوند]] ستمی بزرگ است {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}} [[عظمت]] هر عملی به [[عظمت]] اثر آن است، و [[عظمت]] [[معصیت]] به [[عظمت]] کسی است که نافرمانی‌اش می‌شود، چون که [[مؤاخذه]] [[عظیم]] نیز [[عظیم]] است، بنا بر این بزرگ‌ترین [[گناهان]] و نافرمانی‌ها [[نافرمانی خدا]] است، چون [[عظمت]] کبریایی همه از او است، و فوق هر [[عظمت]] و کبریایی است، چون خدایی است بی‌شریک، و بزرگ‌ترین نافرمانی‌های او این است که برایش شریک قائل شوی. {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}} در این جمله [[عظمت]] [[شرک]] را [[مقید]] به قیدی با مقایسه با سایر [[گناهان]] نکرد، تا بفهماند که [[عظمت]] [[ظلم]] [[شرک]] آن [[قدر]] است که با هیچ [[گناه]] دیگری قابل [[قیاس]] نیست<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۲۲.</ref>. واژه “شرک” مفهوم وسیعی دارد که شامل [[شرک]] آشکار - جَلّی - هم‌چون [[بت‌پرستی]] و ستاره‌پرستی و [[شرک]] پنهان - خَفی - هم‌چون [[هواپرستی]]، مقام‌پرستی و [[دنیاپرستی]] نیز می‌شود. و چرایی [[ستم]] بزرگ بودن [[شهر]] برای این است که [[انسان]] [[مشرک]] از طرفی به خود [[ستم]] می‌کند که با آن [[مقام]] والای [[انسانی]] در برابر بت‌های بی‌جان و معبودهای دروغین سر فرود می‌آورد. از طرف دیگر به [[خدا]] [[ستم]] می‌کند که موجودات بی‌ارزش را همتای او قرار می‌دهد. و از دیگر سو [[شرک]] [[ظلم]] به [[مردم]] است، زیرا [[انسان]] [[مشرک]] آنان را به [[گمراهی]] می‌کشاند.
#{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref> '''نکته''': [[خداوند]] از زبان [[لقمان حکیم]] خطاب به فرزندش [[نقل]] می‌‌کند که [[شرک]] به [[خداوند]] ستمی بزرگ است {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}} [[عظمت]] هر عملی به [[عظمت]] اثر آن است، و [[عظمت]] [[معصیت]] به [[عظمت]] کسی است که نافرمانی‌اش می‌شود، چون که [[مؤاخذه]] [[عظیم]] نیز [[عظیم]] است، بنا بر این بزرگ‌ترین [[گناهان]] و نافرمانی‌ها [[نافرمانی خدا]] است، چون [[عظمت]] کبریایی همه از او است، و فوق هر [[عظمت]] و کبریایی است، چون خدایی است بی‌شریک، و بزرگ‌ترین نافرمانی‌های او این است که برایش شریک قائل شوی. {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}} در این جمله [[عظمت]] [[شرک]] را [[مقید]] به قیدی با مقایسه با سایر [[گناهان]] نکرد، تا بفهماند که [[عظمت]] [[ظلم]] [[شرک]] آن [[قدر]] است که با هیچ [[گناه]] دیگری قابل [[قیاس]] نیست<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۲۲.</ref>. واژه “شرک” مفهوم وسیعی دارد که شامل [[شرک]] آشکار - جَلّی - هم‌چون [[بت‌پرستی]] و ستاره‌پرستی و [[شرک]] پنهان - خَفی - هم‌چون [[هواپرستی]]، مقام‌پرستی و [[دنیاپرستی]] نیز می‌شود. و چرایی [[ستم]] بزرگ بودن [[شهر]] برای این است که [[انسان]] [[مشرک]] از طرفی به خود [[ستم]] می‌کند که با آن [[مقام]] والای [[انسانی]] در برابر بت‌های بی‌جان و معبودهای دروغین سر فرود می‌آورد. از طرف دیگر به [[خدا]] [[ستم]] می‌کند که موجودات بی‌ارزش را همتای او قرار می‌دهد. و از دیگر سو [[شرک]] [[ظلم]] به [[مردم]] است، زیرا [[انسان]] [[مشرک]] آنان را به [[گمراهی]] می‌کشاند.
#{{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در [[آیه]] این مسئله را مطرح می‌‌کند که چه کسی ستمکارتر از کسانی است که از بردن [[نام خدا]] در [[مساجد]] او جلوگیری می‌کنند و [[سعی]] در ویرانی آنها دارند، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا...}} بدترین [[ستم‌ها]] [[تجاوز]] و ویران کردن [[مساجد]] و [[معابد]] است چون [[ستم]] و [[تجاوز]] به [[حرمت]] [[خدا]] و [[خانه]] او و تعطیلی [[عبادت]] اوست و از سوی دیگر [[تجاوز]] به [[انسان]] و کرامت‌اش و گرفتن [[آزادی]] آنها در انجام [[مناسک]] و‌ عبادت‌هاست. مرحوم [[آیت‌الله]] طالقانی در ذیل این [[آیه]] این‌گونه می‌‌نویسد مگر جز این است که [[غرائز]] و [[قوای حیوانی]] در [[آدمی]] منشأ هر [[ستم]] و [[تجاوز]] است‌؟ و تنها محیطی که این [[غرائز]] را محدود و و جدان [[حق‌جویی]] و [[عدالت‌خواهی]] را بیدار و فعال می‌گرداند، همان محیط‌هایی است که به [[نام خدا]] و [[حق]] و [[عدل]] برپا گشته و به نام [[مسجد]] که محل [[سجده]] برای [[خدا]] و اخضاع سرکشی‌ها است نامیده شده است. اگر خود بینی و امتیازجویی [[آدمی]] و صورت‌ها و اندیشه‌های ناشی از آن در [[حریم]] [[مساجد]] راه یافت صورت و معنای خدایی [[مسجد]] را ویران می‌کند و ظاهر آن را از رونق می‌اندازد. چون [[مساجد]] ویران گردید بند و حدی برای [[سرکشی]] [[غرائز]] نمی‌ماند و جلو هر ستمی باز می‌گردد. پس آنان که دیگران را از [[مساجد]] [[ممنوع]] و به خود محدود می‌سازند و [[نور]] [[فطرت خدایی]] را خاموش و نام غیر [[خدا]] را بلند می‌کنند، از هر ظالمی ظالم‌ترند. به هر حال ظاهر [[آیه]] را نمی‌توان ناظر به واقعه مخصوصی دانست. و هیچ قرینه‌ای برای چنین تطبیقی در میان نیست. این [[آیه]] بیان حقیقتی است کلی، و شامل حوادث گذشته، مانند خرابی‌های [[بیت‌المقدس]]، و حال (زمان [[نزول]] [[آیه]])، مانند منع [[مشرکین]] در واقعه [[حدیبیه]]، و [[آینده]] مانند خرابی‌های صلیبی‌ها و [[قرامطه]] از [[مساجد]]، و همچنین بی‌رونق شدن [[معابد]] و [[مساجد]] امروز – و هر زمان - که همه نتیجه و آثار شوم [[اختلاف]] و تضاد منتسبین بادیان است که [[معابد]] و [[مساجد]] را سنگری برای انشاء و ابراز [[اختلافات]] و تأمین هواها و [[منافع]] خود ساخته‌اند. [[شایسته]] [[مقام]] [[مساجد]] و [[پاسداری]] پایه‌گزاران و طرفداران آن این است که با [[قلبی]] هراسناک از [[خوف]] [[خدا]] و [[مسئولیت]] نسبت به [[مساجد]]، در آن درآیند تا دیگران را به [[خشوع]] و [[سجده]] وادارند. {{متن قرآن|... أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ...}} نه آن‌که بر [[خدا]] و [[خلق]] [[سرکشی]] نمایند و [[مساجد]] را به صورت پایگاه تحمیل [[اندیشه‌ها]] و سنگر [[جنگ]] آراء و [[عقاید]] شخصی خود گردانند. یا چون [[مساجد]] را از صورت اصلی خود خارج کردند و نسبت به آن [[خائن]] گشته و چون [[وظیفه]] [[پاسداری]] آنها را انجام ندادند در [[حقیقت]] از آن [[بیگانه]] و رانده شدند و جز در حال [[ترس]] و [[نگرانی]] نبایستی در آن وارد شوند. یا آن‌که با [[اختلافات]] خود، چون [[مانع]] [[باطنی]] برای [[مردم]] در [[مساجد]] پیش ‌آوردند و به خرابی آن کوشیدند و آن را از وضع اولی [[منحرف]] ساختند یگانه پایگاه خود را [[سست]] و راه را برای [[غلبه]] دیگران باز کردند، تا آنجا که در [[مساجد]] که محل [[امن]] و [[آرامش]] است، خود جز با [[هراس]] و [[نگرانی]] نتوانند وارد شوند. چنان‌که [[یهودیان]] پس از [[فتح]] [[بیت المقدس]] به‌ دست [[رومیان]] و بابلیان با [[ترس]] و [[هراس]] به [[مسجد]] می‌رفتند، و همچنین [[مشرکین]] پس از [[فتح مکه]]، و [[مسلمین]] پس از [[غلبه]] [[مسیحیان]] بر آنها در [[آندلس]]، و [[مسیحیان]] پس از [[فتح]] [[بیت المقدس]] به ‌دست [[مسلمانان]]، و همچنین... این احتمالات به جا و مناسب است و احتمال اول با روش و تعبیر [[آیه]] مناسب‌تر می‌باشد. آن گروه‌هایی که رابطه و اجتماعشان بر [[اساس دین]]، و پایگاه قدرتشان [[مسجد]] است همین که اساس و مرکزیت پایگاهشان [[سست]] و بی‌پا گردید قدرتشان به [[ضعف]] و عزتشان به [[ذلت]] برمی‌گردد و بیش از [[زبونی]] در [[دنیا]] عذاب‌هایی بزرگ‌تری در پیش دارند: {{متن قرآن|...لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۷۳.</ref>.  
#{{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در [[آیه]] این مسئله را مطرح می‌‌کند که چه کسی ستمکارتر از کسانی است که از بردن [[نام خدا]] در [[مساجد]] او جلوگیری می‌کنند و [[سعی]] در ویرانی آنها دارند، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا...}} بدترین [[ستم‌ها]] [[تجاوز]] و ویران کردن [[مساجد]] و [[معابد]] است چون [[ستم]] و [[تجاوز]] به [[حرمت]] [[خدا]] و [[خانه]] او و تعطیلی [[عبادت]] اوست و از سوی دیگر [[تجاوز]] به [[انسان]] و کرامت‌اش و گرفتن [[آزادی]] آنها در انجام [[مناسک]] و‌ عبادت‌هاست. مرحوم [[آیت‌الله]] طالقانی در ذیل این [[آیه]] این‌گونه می‌‌نویسد مگر جز این است که [[غرائز]] و [[قوای حیوانی]] در [[آدمی]] منشأ هر [[ستم]] و [[تجاوز]] است‌؟ و تنها محیطی که این [[غرائز]] را محدود و و جدان [[حق‌جویی]] و [[عدالت‌خواهی]] را بیدار و فعال می‌گرداند، همان محیط‌هایی است که به [[نام خدا]] و [[حق]] و [[عدل]] برپا گشته و به نام [[مسجد]] که محل [[سجده]] برای [[خدا]] و اخضاع سرکشی‌ها است نامیده شده است. اگر خود بینی و امتیازجویی [[آدمی]] و صورت‌ها و اندیشه‌های ناشی از آن در [[حریم]] [[مساجد]] راه یافت صورت و معنای خدایی [[مسجد]] را ویران می‌کند و ظاهر آن را از رونق می‌اندازد. چون [[مساجد]] ویران گردید بند و حدی برای [[سرکشی]] [[غرائز]] نمی‌ماند و جلو هر ستمی باز می‌گردد. پس آنان که دیگران را از [[مساجد]] [[ممنوع]] و به خود محدود می‌سازند و [[نور]] [[فطرت خدایی]] را خاموش و نام غیر [[خدا]] را بلند می‌کنند، از هر ظالمی ظالم‌ترند. به هر حال ظاهر [[آیه]] را نمی‌توان ناظر به واقعه مخصوصی دانست. و هیچ قرینه‌ای برای چنین تطبیقی در میان نیست. این [[آیه]] بیان حقیقتی است کلی، و شامل حوادث گذشته، مانند خرابی‌های [[بیت‌المقدس]]، و حال (زمان [[نزول]] [[آیه]])، مانند منع [[مشرکین]] در واقعه [[حدیبیه]]، و [[آینده]] مانند خرابی‌های صلیبی‌ها و [[قرامطه]] از [[مساجد]]، و همچنین بی‌رونق شدن [[معابد]] و [[مساجد]] امروز – و هر زمان - که همه نتیجه و آثار شوم [[اختلاف]] و تضاد منتسبین بادیان است که [[معابد]] و [[مساجد]] را سنگری برای انشاء و ابراز [[اختلافات]] و تأمین هواها و [[منافع]] خود ساخته‌اند. [[شایسته]] [[مقام]] [[مساجد]] و [[پاسداری]] پایه‌گزاران و طرفداران آن این است که با [[قلبی]] هراسناک از [[خوف]] [[خدا]] و [[مسئولیت]] نسبت به [[مساجد]]، در آن درآیند تا دیگران را به [[خشوع]] و [[سجده]] وادارند. {{متن قرآن|... أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ...}} نه آن‌که بر [[خدا]] و [[خلق]] [[سرکشی]] نمایند و [[مساجد]] را به صورت پایگاه تحمیل [[اندیشه‌ها]] و سنگر [[جنگ]] آراء و [[عقاید]] شخصی خود گردانند. یا چون [[مساجد]] را از صورت اصلی خود خارج کردند و نسبت به آن [[خائن]] گشته و چون [[وظیفه]] [[پاسداری]] آنها را انجام ندادند در [[حقیقت]] از آن [[بیگانه]] و رانده شدند و جز در حال [[ترس]] و [[نگرانی]] نبایستی در آن وارد شوند. یا آن‌که با [[اختلافات]] خود، چون [[مانع]] [[باطنی]] برای [[مردم]] در [[مساجد]] پیش ‌آوردند و به خرابی آن کوشیدند و آن را از وضع اولی [[منحرف]] ساختند یگانه پایگاه خود را [[سست]] و راه را برای [[غلبه]] دیگران باز کردند، تا آنجا که در [[مساجد]] که محل [[امن]] و [[آرامش]] است، خود جز با [[هراس]] و [[نگرانی]] نتوانند وارد شوند. چنان‌که [[یهودیان]] پس از [[فتح]] [[بیت المقدس]] به‌ دست [[رومیان]] و بابلیان با [[ترس]] و [[هراس]] به [[مسجد]] می‌رفتند، و همچنین [[مشرکین]] پس از [[فتح مکه]]، و [[مسلمین]] پس از [[غلبه]] [[مسیحیان]] بر آنها در [[آندلس]]، و [[مسیحیان]] پس از [[فتح]] [[بیت المقدس]] به ‌دست [[مسلمانان]]، و همچنین... این احتمالات به جا و مناسب است و احتمال اول با روش و تعبیر [[آیه]] مناسب‌تر می‌باشد. آن گروه‌هایی که رابطه و اجتماعشان بر [[اساس دین]]، و پایگاه قدرتشان [[مسجد]] است همین که اساس و مرکزیت پایگاهشان [[سست]] و بی‌پا گردید قدرتشان به [[ضعف]] و عزتشان به [[ذلت]] برمی‌گردد و بیش از [[زبونی]] در [[دنیا]] عذاب‌هایی بزرگ‌تری در پیش دارند: {{متن قرآن|...لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۷۳.</ref>.  


===[[ظلم]] [[افتراء]] به [[خداوند]]===
=== [[ظلم]] [[افتراء]] به [[خداوند]] ===
یکی از ستم‌های بزرگ به [[خداوند]] افترای به او است که [[خداوند]] در ۸ [[آیه]] برآن تأکید ورزیده است؛ ۴ [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ}} و ۴ [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ}} و البته در یک [[آیه]] [[وصف]] ظالم‌ترین را برای کسانی که به [[خدا]] نسبت [[دروغ]] می‌‌دهند مطرح کرده است {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«پس ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغ بندد و راستی را چون به او برسد دروغ شمارد کیست؟ آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟» سوره زمر، آیه ۳۲.</ref>.
یکی از ستم‌های بزرگ به [[خداوند]] افترای به او است که [[خداوند]] در ۸ [[آیه]] برآن تأکید ورزیده است؛ ۴ [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ}} و ۴ [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ}} و البته در یک [[آیه]] [[وصف]] ظالم‌ترین را برای کسانی که به [[خدا]] نسبت [[دروغ]] می‌‌دهند مطرح کرده است {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«پس ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغ بندد و راستی را چون به او برسد دروغ شمارد کیست؟ آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟» سوره زمر، آیه ۳۲.</ref>.
#{{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در مقابل [[کاهنان]] [[یهود]] که با [[منفعت]] ‌طلبی حتی بر غذای [[مردم]] دستت اندازی می‌‌کردند و بعضی گوشت‌ها را برای [[مردم]] [[حرام]] اعلام می‌‌کردند با صراحت تمام تهمت‌های [[یهود]] را در مورد [[تحریم]] پاره‌ای از غذاهای [[پاک]] - مانند شیر و گوشت شتر - رد می‌کند و می‌گوید {{متن قرآن|كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ}}<ref>«همه خوردنی‌ها برای بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (- یعقوب) پیش از آنکه تورات فرو فرستاده شود، بر خویش حرام کرده بود» سوره آل عمران، آیه ۹۳.</ref>. در آغاز، تمام این غذاها برای [[بنی‌اسرائیل]] [[حلال]] بود، مگر آن‌چه [[اسرائیل]] - [[اسرائیل]] نام دیگر [[یعقوب]] است - بر خود [[تحریم]] کرده بود. درباره اینکه [[یعقوب]] چه نوع غذایی را بر خود [[تحریم]] کرده بود؟ و علت آن [[تحریم]] چه بود؟ توضیحی در [[آیه]] ذکر نشده است، ولی از [[روایات اسلامی]] برمی‌آید که هنگامی که [[یعقوب]] گوشت شتر می‌خورد [[بیماری]] که داشت شدت می‌گرفت. و لذا [[تصمیم]] گرفت که از خوردن آن برای همیشه خودداری کند<ref>تفسیرنورالثقلین، ج۱، ص۳۶۴.</ref>، [[پیروان]] ‌او هم در این قسمت به او [[اقتدا]] کردند، و تدریجاً امر بر بعضی مشتبه شد، و [[تصور]] کردند این یک [[تحریم]] [[الهی]] است، و آن را به عنوان یک [[دستور]] [[دینی]] به [[خدا]] نسبت دادند. [[قرآن]] در [[آیه]] بالا علت [[اشتباه]] آنها را تشریح می‌کند و روشن می‌سازد که نسبت دادن این موضوع به [[خدا]] یک [[تهمت]] است. و [[ظلم]] به [[خداوند]].
#{{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در مقابل [[کاهنان]] [[یهود]] که با [[منفعت]] ‌طلبی حتی بر غذای [[مردم]] دستت اندازی می‌‌کردند و بعضی گوشت‌ها را برای [[مردم]] [[حرام]] اعلام می‌‌کردند با صراحت تمام تهمت‌های [[یهود]] را در مورد [[تحریم]] پاره‌ای از غذاهای [[پاک]] - مانند شیر و گوشت شتر - رد می‌کند و می‌گوید {{متن قرآن|كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ}}<ref>«همه خوردنی‌ها برای بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (- یعقوب) پیش از آنکه تورات فرو فرستاده شود، بر خویش حرام کرده بود» سوره آل عمران، آیه ۹۳.</ref>. در آغاز، تمام این غذاها برای [[بنی‌اسرائیل]] [[حلال]] بود، مگر آن‌چه [[اسرائیل]] - [[اسرائیل]] نام دیگر [[یعقوب]] است - بر خود [[تحریم]] کرده بود. درباره اینکه [[یعقوب]] چه نوع غذایی را بر خود [[تحریم]] کرده بود؟ و علت آن [[تحریم]] چه بود؟ توضیحی در [[آیه]] ذکر نشده است، ولی از [[روایات اسلامی]] برمی‌آید که هنگامی که [[یعقوب]] گوشت شتر می‌خورد [[بیماری]] که داشت شدت می‌گرفت. و لذا [[تصمیم]] گرفت که از خوردن آن برای همیشه خودداری کند<ref>تفسیرنورالثقلین، ج۱، ص۳۶۴.</ref>، [[پیروان]] ‌او هم در این قسمت به او [[اقتدا]] کردند، و تدریجاً امر بر بعضی مشتبه شد، و [[تصور]] کردند این یک [[تحریم]] [[الهی]] است، و آن را به عنوان یک [[دستور]] [[دینی]] به [[خدا]] نسبت دادند. [[قرآن]] در [[آیه]] بالا علت [[اشتباه]] آنها را تشریح می‌کند و روشن می‌سازد که نسبت دادن این موضوع به [[خدا]] یک [[تهمت]] است. و [[ظلم]] به [[خداوند]].
خط ۳۴: خط ۳۴:
'''نتیجه''': در چند [[آیه]] فوق با تعبیرهای مختلفی، ستمکارترین [[مردم]] افترازنندگان به [[خدا]] وند و [[تکذیب‌کنندگان]] [[آیات الهی]] معرفی شده‌اند، {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ}}، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}، {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ}}ولی صفاتی که برای آنها بیان شده همه به یک ریشه باز می‌گردد و آن [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] و [[تکذیب]] [[آیات]] [[پروردگار]] است، در [[آیات]] مورد بحث، علاوه بر [[تکذیب]] [[آیات الهی]]، [[تهمت]] و [[افتراء]] بر [[خدا]] به عنوان صفت بارز آنان، ذکر شده است. با توجه به اینکه از دیدگاه [[قرآن]]، ریشه تمام [[بدبختی‌ها]] [[شرک]]، و [[سرمایه]] همه [[سعادت‌ها]] [[توحید]] است، روشن می‌شود که چرا این افراد [[گمراه]] و [[گمراه کننده]]، ستمکارترین مردمند، اینها هم به خویشتن [[ظلم]] می‌کنند، هم به جامعه‌ای که به آن تعلق دارند، بذر [[نفاق]] و پراکندگی را در همه جا می‌پاشند و [[مانع]] بزرگی بر سر راه [[وحدت]] صفوف و پیشرفت‌ها و [[اصلاحات]] واقعی هستند سپس [[خداوند]] بر [[عاقبت]] عمل آنان در این [[دنیا]] که دوری از [[هدایت الهی]] و [[رستگاری]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}، {{متن قرآن|إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ}} و مورد [[لعن]] [[خداوند]] و دوری از [[رحمت]] او قرار گرفته‌اند {{متن قرآن|...أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ}} تأکید کرده و وضع آنها را به هنگام [[مرگ]] چنین توصیف می‌کند آنان چند روزی بهره خود را از آن‌چه برایشان مقدر شده است می‌برند و از نعمت‌های مختلف سهم خود را می‌گیرند، تا پیمانه عمرشان لبریز گردد و به [[اجل]] نهایی برسد، در این هنگام [[فرشتگان]] ما که [[مأمور]] گرفتن ارواحند به سراغ آنها می‌آیند {{متن قرآن|... حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوْنَهُمْ...}} به هر حال از لحظه [[مرگ]] مجازات‌های آنها شروع می‌شود، نخستین بار با [[توبیخ]] و [[سرزنش]] [[فرشتگان]] [[پروردگار]] که [[مأمور]] گرفتن جانشان هستند روبه‌رو می‌شوند، “آنها می‌پرسند کجا هستند معبودهایی که غیر از [[خدا]] می‌پرستیدید” و یک [[عمر]] از آنها دم می‌زدید و همه چیز خود را نابخردانه در پای آنها می‌ریختید؟! {{متن قرآن|...قَالُوا أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ...}} آنها چون دست خود را از همه چیز کوتاه می‌بینند و پندارهایی را که درباره معبودهای ساختگی داشتند همچون نقش بر [[آب]] [[مشاهده]] می‌کنند، در پاسخ می‌گویند: “آنها همه گم شدند و از ما دور گشتند” اثری از آنها نمی‌بینیم و هیچ‌گونه قدرتی بر [[دفاع]] از ما ندارند، و تمام [[عبادات]] ما برای آنها [[بیهوده]] بود {{متن قرآن|...قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا...}} و به این ترتیب خودشان بر ضد خود [[گواهی]] می‌دهند که [[کافر]] بودند {{متن قرآن|وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ}} (گرچه ظاهر مسأله این است که [[فرشتگان]] سؤالی می‌کنند و آنها نیز پاسخ می‌گویند، ولی در واقع این یکی از مجازات‌های [[روانی]] برای آنها است که آنها را متوجه ‌وضع ناگواری که بر اثر اعمالشان دامن آنها را گرفته است می‌نمایند و به آنها نشان می‌دهند که چگونه یک [[عمر]] در بیراهه‌ها سرگردان بوده و تمام سرمایه‌های وجود خود را از دست داده‌اند و هیچ چیز نیندوخته‌اند، در حالی که راه بازگشت به روی آنها بسته است و این نخستین تازیانه آتشین مجازات [[الهی]] است که بر [[روح]] آنها نواخته می‌شود<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۶۵.</ref>. و سرانجام [[خداوند]] [[جایگاه]] آنان را که نتیجه و جزای اعمالشان است را [[جهنم]] معرفی می‌‌کند {{متن قرآن|... أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ...}}.
'''نتیجه''': در چند [[آیه]] فوق با تعبیرهای مختلفی، ستمکارترین [[مردم]] افترازنندگان به [[خدا]] وند و [[تکذیب‌کنندگان]] [[آیات الهی]] معرفی شده‌اند، {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ}}، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}، {{متن قرآن|فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ}}ولی صفاتی که برای آنها بیان شده همه به یک ریشه باز می‌گردد و آن [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] و [[تکذیب]] [[آیات]] [[پروردگار]] است، در [[آیات]] مورد بحث، علاوه بر [[تکذیب]] [[آیات الهی]]، [[تهمت]] و [[افتراء]] بر [[خدا]] به عنوان صفت بارز آنان، ذکر شده است. با توجه به اینکه از دیدگاه [[قرآن]]، ریشه تمام [[بدبختی‌ها]] [[شرک]]، و [[سرمایه]] همه [[سعادت‌ها]] [[توحید]] است، روشن می‌شود که چرا این افراد [[گمراه]] و [[گمراه کننده]]، ستمکارترین مردمند، اینها هم به خویشتن [[ظلم]] می‌کنند، هم به جامعه‌ای که به آن تعلق دارند، بذر [[نفاق]] و پراکندگی را در همه جا می‌پاشند و [[مانع]] بزرگی بر سر راه [[وحدت]] صفوف و پیشرفت‌ها و [[اصلاحات]] واقعی هستند سپس [[خداوند]] بر [[عاقبت]] عمل آنان در این [[دنیا]] که دوری از [[هدایت الهی]] و [[رستگاری]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}، {{متن قرآن|إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ}} و مورد [[لعن]] [[خداوند]] و دوری از [[رحمت]] او قرار گرفته‌اند {{متن قرآن|...أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ}} تأکید کرده و وضع آنها را به هنگام [[مرگ]] چنین توصیف می‌کند آنان چند روزی بهره خود را از آن‌چه برایشان مقدر شده است می‌برند و از نعمت‌های مختلف سهم خود را می‌گیرند، تا پیمانه عمرشان لبریز گردد و به [[اجل]] نهایی برسد، در این هنگام [[فرشتگان]] ما که [[مأمور]] گرفتن ارواحند به سراغ آنها می‌آیند {{متن قرآن|... حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوْنَهُمْ...}} به هر حال از لحظه [[مرگ]] مجازات‌های آنها شروع می‌شود، نخستین بار با [[توبیخ]] و [[سرزنش]] [[فرشتگان]] [[پروردگار]] که [[مأمور]] گرفتن جانشان هستند روبه‌رو می‌شوند، “آنها می‌پرسند کجا هستند معبودهایی که غیر از [[خدا]] می‌پرستیدید” و یک [[عمر]] از آنها دم می‌زدید و همه چیز خود را نابخردانه در پای آنها می‌ریختید؟! {{متن قرآن|...قَالُوا أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ...}} آنها چون دست خود را از همه چیز کوتاه می‌بینند و پندارهایی را که درباره معبودهای ساختگی داشتند همچون نقش بر [[آب]] [[مشاهده]] می‌کنند، در پاسخ می‌گویند: “آنها همه گم شدند و از ما دور گشتند” اثری از آنها نمی‌بینیم و هیچ‌گونه قدرتی بر [[دفاع]] از ما ندارند، و تمام [[عبادات]] ما برای آنها [[بیهوده]] بود {{متن قرآن|...قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا...}} و به این ترتیب خودشان بر ضد خود [[گواهی]] می‌دهند که [[کافر]] بودند {{متن قرآن|وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ}} (گرچه ظاهر مسأله این است که [[فرشتگان]] سؤالی می‌کنند و آنها نیز پاسخ می‌گویند، ولی در واقع این یکی از مجازات‌های [[روانی]] برای آنها است که آنها را متوجه ‌وضع ناگواری که بر اثر اعمالشان دامن آنها را گرفته است می‌نمایند و به آنها نشان می‌دهند که چگونه یک [[عمر]] در بیراهه‌ها سرگردان بوده و تمام سرمایه‌های وجود خود را از دست داده‌اند و هیچ چیز نیندوخته‌اند، در حالی که راه بازگشت به روی آنها بسته است و این نخستین تازیانه آتشین مجازات [[الهی]] است که بر [[روح]] آنها نواخته می‌شود<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۶۵.</ref>. و سرانجام [[خداوند]] [[جایگاه]] آنان را که نتیجه و جزای اعمالشان است را [[جهنم]] معرفی می‌‌کند {{متن قرآن|... أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ...}}.


==[[ظلم به نفس]]==
== [[ظلم به نفس]] ==
[[ظلم به نفس]] دارای ابعادی است. از انجام [[گناهان]] گرفته تا سکونت در مناطقی و موقعیتی که ستم‌خیز و کفر‌گرا و انحراف‌آور است.
[[ظلم به نفس]] دارای ابعادی است. از انجام [[گناهان]] گرفته تا سکونت در مناطقی و موقعیتی که ستم‌خیز و کفر‌گرا و انحراف‌آور است.
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.
خط ۴۱: خط ۴۱:


'''نکات''': در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است:
'''نکات''': در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است:
# [[خداوند]] در [[آیات]] گذشته مراجعه به داوران [[جور]] را شدیداً محکوم نمود، {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدً}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> در این [[آیه]] به عنوان تأکید این سخن می‌گوید: پیامبرانی را که ما می‌فرستادیم همه برای این بوده‌اند که به [[فرمان خدا]] از آنها [[اطاعت]] شود {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}} حال اگر بعضی از [[مردم]] از [[آزادی]] خود سوء استفاده کردند و [[اطاعت]] ننمودند، [[تقصیر]] متوجه خود آنها است، و سپس می‌‌فرماید اگر آنها هنگامی که به خویش [[ستم]] کردند، به سوی تو می‌آمدند و از [[خدا]] طلب [[آمرزش]] می‌نمودند و [[پیامبر]] هم برای آنها طلب [[آمرزش]] می‌نمود، [[خدا]] را توبه‌پذیر و [[مهربان]] می‌یافتند {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}} قابل توجه اینکه [[قرآن]] به جای اینکه بگوید: [[نافرمانی خدا]] کردند و مراجعه به داوران [[جور]] نمودند می‌گوید {{متن قرآن|إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}}”هنگامی که به خویش [[ستم]] کردند!” اشاره به اینکه فایده [[اطاعت]] [[فرمان خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} متوجه خود شما می‌شود، و [[مخالفت]] با آن در واقع یک نوع [[ستم]] به خویشتن است، زیرا [[زندگی مادی]] شما را به هم می‌ریزد و از نظر [[معنوی]] مایه [[عقب‌گرد]] شما است.
# [[خداوند]] در [[آیات]] گذشته مراجعه به داوران [[جور]] را شدیداً محکوم نمود، {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدً}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> در این [[آیه]] به عنوان تأکید این سخن می‌گوید: پیامبرانی را که ما می‌فرستادیم همه برای این بوده‌اند که به [[فرمان خدا]] از آنها [[اطاعت]] شود {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}} حال اگر بعضی از [[مردم]] از [[آزادی]] خود سوء استفاده کردند و [[اطاعت]] ننمودند، [[تقصیر]] متوجه خود آنها است، و سپس می‌‌فرماید اگر آنها هنگامی که به خویش [[ستم]] کردند، به سوی تو می‌آمدند و از [[خدا]] طلب [[آمرزش]] می‌نمودند و [[پیامبر]] هم برای آنها طلب [[آمرزش]] می‌نمود، [[خدا]] را توبه‌پذیر و [[مهربان]] می‌یافتند {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}} قابل توجه اینکه [[قرآن]] به جای اینکه بگوید: [[نافرمانی خدا]] کردند و مراجعه به داوران [[جور]] نمودند می‌گوید {{متن قرآن|إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}}”هنگامی که به خویش [[ستم]] کردند!” اشاره به اینکه فایده [[اطاعت]] [[فرمان خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} متوجه خود شما می‌شود، و [[مخالفت]] با آن در واقع یک نوع [[ستم]] به خویشتن است، زیرا [[زندگی مادی]] شما را به هم می‌ریزد و از نظر [[معنوی]] مایه [[عقب‌گرد]] شما است.
# [[خداوند]] پس از این که داستان [[اقوام]] پیشین را که دچار [[کفر]] و [[مخالفت]] با [[دعوت]] [[پیامبران]] شده بودند [[نقل]] می‌‌کند {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ}} و می‌گوید از محل زیست بعضی آنها آثاری باقی مانده است {{متن قرآن|مِنْهَا قَائِمٌ }}و از بعضی آنها هیچ اثری باقی نمانده و همانند زراعت درو شده‌اند {{متن قرآن|وَحَصِيدٌ}}می‌‌فرماید ما به آنها [[ظلم]] نکردیم {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ}}چون ما راه [[خیر و شر]] را به آنها آموختیم و آنها را به وسیله [[آگاهی]] و [[عقل]] [[معرفت]] مجهز کردیم و [[پیامبران]] را برای [[هدایت]] و [[بیداری]] [[عقل]] و [[فطرت]] برای آنها فرستادیم و همه راه‌های [[نجات]] را بر اساس [[فکر]]، [[وحی]] و [[اراده]] برای آنها باز کردیم و‌ آنها را با [[عذاب]] دردناک که نتیجه [[اعمال]] آنها است [[انذار]] کردیم ولی آنان از [[توحید]] دور شدند و به [[شرک]] و آلهه روی آوردند که [[شرک]] خود [[ظلم]] به [[خدا]] و خویش است {{متن قرآن|وَلَكِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}}<ref>من وحی القرآن، ج۱۲، ص۱۲۸.</ref>.  
# [[خداوند]] پس از این که داستان [[اقوام]] پیشین را که دچار [[کفر]] و [[مخالفت]] با [[دعوت]] [[پیامبران]] شده بودند [[نقل]] می‌‌کند {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ}} و می‌گوید از محل زیست بعضی آنها آثاری باقی مانده است {{متن قرآن|مِنْهَا قَائِمٌ }}و از بعضی آنها هیچ اثری باقی نمانده و همانند زراعت درو شده‌اند {{متن قرآن|وَحَصِيدٌ}}می‌‌فرماید ما به آنها [[ظلم]] نکردیم {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ}}چون ما راه [[خیر و شر]] را به آنها آموختیم و آنها را به وسیله [[آگاهی]] و [[عقل]] [[معرفت]] مجهز کردیم و [[پیامبران]] را برای [[هدایت]] و [[بیداری]] [[عقل]] و [[فطرت]] برای آنها فرستادیم و همه راه‌های [[نجات]] را بر اساس [[فکر]]، [[وحی]] و [[اراده]] برای آنها باز کردیم و‌ آنها را با [[عذاب]] دردناک که نتیجه [[اعمال]] آنها است [[انذار]] کردیم ولی آنان از [[توحید]] دور شدند و به [[شرک]] و آلهه روی آوردند که [[شرک]] خود [[ظلم]] به [[خدا]] و خویش است {{متن قرآن|وَلَكِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}}<ref>من وحی القرآن، ج۱۲، ص۱۲۸.</ref>.  
# [[خداوند]] می‌‌گوید ما برای [[یهودیان]] حرام‌های غذایی را مشخص کردیم {{متن قرآن|وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ}} که شاید منظور، [[سوره انعام]] [[آیه]] ۱۴۶ باشد، ولی آنها چیزهایی را بر اساس - [[منافع]] [[کاهنان]] و ارباب [[معابد]] - برخود [[حرام]] کردند و برخود و [[مردم]] [[زندگی]] را سخت کردند و به خویش [[ستم]] کردند، [[خداوند]] به آنها [[ستم]] نکرد {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>من وحی القرآن، ج۱۳، ص۳۱۵.</ref>.
# [[خداوند]] می‌‌گوید ما برای [[یهودیان]] حرام‌های غذایی را مشخص کردیم {{متن قرآن|وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ}} که شاید منظور، [[سوره انعام]] [[آیه]] ۱۴۶ باشد، ولی آنها چیزهایی را بر اساس - [[منافع]] [[کاهنان]] و ارباب [[معابد]] - برخود [[حرام]] کردند و برخود و [[مردم]] [[زندگی]] را سخت کردند و به خویش [[ستم]] کردند، [[خداوند]] به آنها [[ستم]] نکرد {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>من وحی القرآن، ج۱۳، ص۳۱۵.</ref>.


==آثار [[ظلم]]==
== آثار [[ظلم]] ==
#{{متن قرآن|وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ * وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ}}<ref>«و مردم را از روزی بیم ده که به آنان عذاب می‌رسد آنگاه آنان که ستم کرده‌اند می‌گویند: پروردگارا! (مرگ) ما را تا زمانی نزدیک پس افکن تا فراخوان تو را پاسخ دهیم و از پیامبران (تو) پیروی کنیم؛ آیا پیش‌تر سوگند نمی‌خوردید که بی‌زوالید؟ * و در خانه‌های آنان که به خویش ستم ورزیده بودند جا گرفتید و بر شما آشکار گشت که ما با آنان چگونه رفتار کردیم و برای شما مثل‌ها زدیم (باز پند نگرفتید)» سوره ابراهیم، آیه ۴۴-۴۵.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ * وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ}}<ref>«و مردم را از روزی بیم ده که به آنان عذاب می‌رسد آنگاه آنان که ستم کرده‌اند می‌گویند: پروردگارا! (مرگ) ما را تا زمانی نزدیک پس افکن تا فراخوان تو را پاسخ دهیم و از پیامبران (تو) پیروی کنیم؛ آیا پیش‌تر سوگند نمی‌خوردید که بی‌زوالید؟ * و در خانه‌های آنان که به خویش ستم ورزیده بودند جا گرفتید و بر شما آشکار گشت که ما با آنان چگونه رفتار کردیم و برای شما مثل‌ها زدیم (باز پند نگرفتید)» سوره ابراهیم، آیه ۴۴-۴۵.</ref>.
#{{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم که سراپرده‌هایش آنان را فرا می‌گیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان می‌رسند که (گرمای آن) چهره‌ها را بریان می‌کند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>.
#{{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم که سراپرده‌هایش آنان را فرا می‌گیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان می‌رسند که (گرمای آن) چهره‌ها را بریان می‌کند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>.
خط ۵۹: خط ۵۹:
'''نکات''': در [[آیات]] فوق این موضوع‌ها پیرامون آثار [[ظلم]] مطرح گردیده است:
'''نکات''': در [[آیات]] فوق این موضوع‌ها پیرامون آثار [[ظلم]] مطرح گردیده است:
# [[خداوند]] در مقابل مهلت‌طلبی و تقاضای [[فرصت]] برای جبران، [[ستمگران]] به هنگام نازل شدن عذابی که نتیجه و آثار [[ستم]] آنان است {{متن قرآن|وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ...}} می‌‌گوید مگر شما نبودید که قبل از این، [[سوگند]] می‌خوردید - و یا به ‌طور [[قطع]] می‌گفتید - ما هرگز زایل شدنی نیستیم، و این نیروی [[دفاعی]] و این قدرتی که داریم ما را از هر حادثه نابودکننده [[نجات]] می‌بخشد، {{متن قرآن|...أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ}} پس چطور امروز به التماس افتاده چند روزی مهلت می‌خواهید؟. و مگر شما همان‌ها نبودید که در کاخ‌ها و منازل و مساکن کسانی که به خویشتن [[ستم]] کرده بودند سکونت جستید {{متن قرآن|وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}} “و برای شما این واقعیت به خوبی آشکار شده بود که بر اثر نتیجه [[ستم]] آنان ما بر سر آنها چه آوردیم” {{متن قرآن|وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ}} “و برای شما آن‌قدر مثال‌های تکان دهنده از حالات [[امت‌های پیشین]] ذکر کردیم” {{متن قرآن|وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ}}.
# [[خداوند]] در مقابل مهلت‌طلبی و تقاضای [[فرصت]] برای جبران، [[ستمگران]] به هنگام نازل شدن عذابی که نتیجه و آثار [[ستم]] آنان است {{متن قرآن|وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ...}} می‌‌گوید مگر شما نبودید که قبل از این، [[سوگند]] می‌خوردید - و یا به ‌طور [[قطع]] می‌گفتید - ما هرگز زایل شدنی نیستیم، و این نیروی [[دفاعی]] و این قدرتی که داریم ما را از هر حادثه نابودکننده [[نجات]] می‌بخشد، {{متن قرآن|...أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ}} پس چطور امروز به التماس افتاده چند روزی مهلت می‌خواهید؟. و مگر شما همان‌ها نبودید که در کاخ‌ها و منازل و مساکن کسانی که به خویشتن [[ستم]] کرده بودند سکونت جستید {{متن قرآن|وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}} “و برای شما این واقعیت به خوبی آشکار شده بود که بر اثر نتیجه [[ستم]] آنان ما بر سر آنها چه آوردیم” {{متن قرآن|وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ}} “و برای شما آن‌قدر مثال‌های تکان دهنده از حالات [[امت‌های پیشین]] ذکر کردیم” {{متن قرآن|وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ}}.
# [[خداوند]] در پاسخ به [[ثروتمندان]] [[غافل]] و هواپرست که از [[پیامبر]]{{صل}} می‌خواستند [[مؤمنان]] [[فقیر]] را از اطراف خود براند. پس از این که او را امر به [[صبر]] و ماندن درکنار [[مؤمنان]] [[فقیر]] می‌‌کند {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا...}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی.».. سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> می‌‌گوید به آنها بگو. این برنامه من است و این حقیقتی است از سوی پروردگارتان، هر کس می‌خواهد [[ایمان]] بیاورد و این [[حقیقت]] را پذیرا شود، و هر کس می‌خواهد [[کافر]] گردد {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}} اما بدانید این [[ستمگران]] دنیاپرست که با [[زندگی]] مرفه و زرق و برق و زینت‌هایشان لبخند [[تمسخر]] به [[لباس]] پشمینه [[مؤمنان]] [[فقیر]] [[اصحاب پیامبر]] می‌‌زنند [[عاقبت]] شوم و [[تاریکی]] دارند چرا که: “ما برای این [[ستمگران]] آتشی فراهم کرده‌ایم که سراپرده‌اش آنها را از هر سو احاطه کرده است {{متن قرآن|إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا}} آری آنها در این [[زندگی]] [[دنیا]] هر گاه [[تشنه]] می‌شدند صدا می‌زدند، و خدمتکاران انواع آشامیدنی‌ها را در برابرشان حاضر می‌کردند، ولی در [[جهنم]] ‌هنگامی که تقاضای [[آب]] می‌کنند آبی برای آنها می‌آورند همچون فلز گداخته! که اگر نزدیک صورت شود صورت‌ها را بریان می‌کند {{متن قرآن|وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ}} چه بد نوشیدنی بسیار قریه‌ها که ما اهل آنها را به خاطر اینکه [[ظالم]] بودند و در حالی که مشغول [[ظلم]] بودند است {{متن قرآن|بِئْسَ الشَّرَابُ}} و [[دوزخ]] چه بد [[جایگاه]] محل [[اجتماعی]] است {{متن قرآن|وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}.
# [[خداوند]] در پاسخ به [[ثروتمندان]] [[غافل]] و هواپرست که از [[پیامبر]] {{صل}} می‌خواستند [[مؤمنان]] [[فقیر]] را از اطراف خود براند. پس از این که او را امر به [[صبر]] و ماندن درکنار [[مؤمنان]] [[فقیر]] می‌‌کند {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا...}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی.».. سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> می‌‌گوید به آنها بگو. این برنامه من است و این حقیقتی است از سوی پروردگارتان، هر کس می‌خواهد [[ایمان]] بیاورد و این [[حقیقت]] را پذیرا شود، و هر کس می‌خواهد [[کافر]] گردد {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}} اما بدانید این [[ستمگران]] دنیاپرست که با [[زندگی]] مرفه و زرق و برق و زینت‌هایشان لبخند [[تمسخر]] به [[لباس]] پشمینه [[مؤمنان]] [[فقیر]] [[اصحاب پیامبر]] می‌‌زنند [[عاقبت]] شوم و [[تاریکی]] دارند چرا که: “ما برای این [[ستمگران]] آتشی فراهم کرده‌ایم که سراپرده‌اش آنها را از هر سو احاطه کرده است {{متن قرآن|إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا}} آری آنها در این [[زندگی]] [[دنیا]] هر گاه [[تشنه]] می‌شدند صدا می‌زدند، و خدمتکاران انواع آشامیدنی‌ها را در برابرشان حاضر می‌کردند، ولی در [[جهنم]] ‌هنگامی که تقاضای [[آب]] می‌کنند آبی برای آنها می‌آورند همچون فلز گداخته! که اگر نزدیک صورت شود صورت‌ها را بریان می‌کند {{متن قرآن|وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ}} چه بد نوشیدنی بسیار قریه‌ها که ما اهل آنها را به خاطر اینکه [[ظالم]] بودند و در حالی که مشغول [[ظلم]] بودند است {{متن قرآن|بِئْسَ الشَّرَابُ}} و [[دوزخ]] چه بد [[جایگاه]] محل [[اجتماعی]] است {{متن قرآن|وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}.
# [[خداوند]] می‌‌گوید از پیشینیان چه [[اقوام]] [[ستمگری]] را هلاک کردیم {{متن قرآن|فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ}} و محل زیست آنها ویران شد و دیوار ساختمان‌های “آنها بر سقف‌های خود فرو ریختند” {{متن قرآن|فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا}} و چه بسا چاه‌های [[آب]] که تعطیل شد چون آیندگان کنار [[چاه]] برای برداشتن [[آب]] همه هلاک شدند دیگر کسی نیست که از [[آب]] آنها بنوشد {{متن قرآن|وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ}} و چه بسیار قصرهای با گچ ساخته شده {{متن قرآن|وَقَصْرٍ مَشِيدٍ}} که ساکنانش هلاک شدند حتی نشانه‌ای از آنها نمانده و صدایی از آنها به گوش نمی‌رسد. و مقصود از اهل چاه‌ها ده‌نشین‌ها و مقصود از کاخ‌نشین‌ها شهری‌ها هستند. سپس [[مردم]] را [[دعوت]] می‌‌کند در [[زمین]] سیر کنند {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ}} که [[سیر در زمین]] چه بسا [[آدمی]] را وادار به [[تفکر]] کند که چه شد که این امم نابود شدند {{متن قرآن|فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا}} و در جستجوی [[دلیل]] آن متوجه این [[دلیل]] شوند که [[هلاکت]] آنان به خاطر [[شرک]] به [[خدا]] و [[اعراض]] از [[آیات]] او و [[استکبار]] در مقابل [[حق]] و [[تکذیب]] [[رسولان]] بوده، آن وقت است که صاحب [[قلبی]] می‌شوند که با آن [[تعقل]] می‌کنند و همان [[عقل]] و [[قلب]] ایشان را [[مانع]] از [[شرک]] و [[کفر]] شود. در بسیاری از [[آیات قرآن]]، [[دستور]] جهانگردی داده شده است، اما جهانگردی [[الهی]] و [[اخلاقی]] که [[دل]] عبرت‌بین از دیده بیرون آید و ایوان [[مدائن]] و قصرهای فراعنه را آیینه [[عبرت]] بداند، از دندانه‌های قصرهای ویران شده شاهان جبار پندهایی نو بشنود، و این که [[خداوند]] در [[آیه]] مورد بحث هیچ متعرض “چشم” نشد، {{متن قرآن|فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا}} چون [[آیه]] در این [[مقام]] است که [[مردم]] را از نظر قوت [[عقل]] به دو قسم تقسیم کند یکی آنهایی که خودشان مستقل در تعقلند و خودشان خیر را از [[شر]] و [[نافع]] را از ضار تمیز می‌دهند و دوم آنهایی که از راه [[پیروی]] پیشوایانی که پیرویشان جایز است خیر و شرشان را مشخص می‌کنند و این دو قسم اعتبار کار [[قلب]] و گوش است و ربطی به چشم ندارد و چون این دو معنا - یعنی [[تعقل]] و [[سمع]] - در [[حقیقت]] کار [[قلب]]، یعنی نفس مدرک است که [[آدمی]] را وادار می‌کند به اینکه آنچه خودش [[تعقل]] می‌کند و یا از [[پیشوای هدایت]] می‌شنود بپذیرد لذا این [[درک]] را [[رؤیت]] [[قلب]] و [[مشاهده]] آن خواند و فرمود: دیدگان کور نمی‌شوند بلکه کور [[حقیقی]] دل‌هایی می‌شوند که در سینه‌ها است<ref>ترجمه تفسیر المیزان ج۱۴، ص۵۴۸.</ref>.  
# [[خداوند]] می‌‌گوید از پیشینیان چه [[اقوام]] [[ستمگری]] را هلاک کردیم {{متن قرآن|فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ}} و محل زیست آنها ویران شد و دیوار ساختمان‌های “آنها بر سقف‌های خود فرو ریختند” {{متن قرآن|فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا}} و چه بسا چاه‌های [[آب]] که تعطیل شد چون آیندگان کنار [[چاه]] برای برداشتن [[آب]] همه هلاک شدند دیگر کسی نیست که از [[آب]] آنها بنوشد {{متن قرآن|وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ}} و چه بسیار قصرهای با گچ ساخته شده {{متن قرآن|وَقَصْرٍ مَشِيدٍ}} که ساکنانش هلاک شدند حتی نشانه‌ای از آنها نمانده و صدایی از آنها به گوش نمی‌رسد. و مقصود از اهل چاه‌ها ده‌نشین‌ها و مقصود از کاخ‌نشین‌ها شهری‌ها هستند. سپس [[مردم]] را [[دعوت]] می‌‌کند در [[زمین]] سیر کنند {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ}} که [[سیر در زمین]] چه بسا [[آدمی]] را وادار به [[تفکر]] کند که چه شد که این امم نابود شدند {{متن قرآن|فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا}} و در جستجوی [[دلیل]] آن متوجه این [[دلیل]] شوند که [[هلاکت]] آنان به خاطر [[شرک]] به [[خدا]] و [[اعراض]] از [[آیات]] او و [[استکبار]] در مقابل [[حق]] و [[تکذیب]] [[رسولان]] بوده، آن وقت است که صاحب [[قلبی]] می‌شوند که با آن [[تعقل]] می‌کنند و همان [[عقل]] و [[قلب]] ایشان را [[مانع]] از [[شرک]] و [[کفر]] شود. در بسیاری از [[آیات قرآن]]، [[دستور]] جهانگردی داده شده است، اما جهانگردی [[الهی]] و [[اخلاقی]] که [[دل]] عبرت‌بین از دیده بیرون آید و ایوان [[مدائن]] و قصرهای فراعنه را آیینه [[عبرت]] بداند، از دندانه‌های قصرهای ویران شده شاهان جبار پندهایی نو بشنود، و این که [[خداوند]] در [[آیه]] مورد بحث هیچ متعرض “چشم” نشد، {{متن قرآن|فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا}} چون [[آیه]] در این [[مقام]] است که [[مردم]] را از نظر قوت [[عقل]] به دو قسم تقسیم کند یکی آنهایی که خودشان مستقل در تعقلند و خودشان خیر را از [[شر]] و [[نافع]] را از ضار تمیز می‌دهند و دوم آنهایی که از راه [[پیروی]] پیشوایانی که پیرویشان جایز است خیر و شرشان را مشخص می‌کنند و این دو قسم اعتبار کار [[قلب]] و گوش است و ربطی به چشم ندارد و چون این دو معنا - یعنی [[تعقل]] و [[سمع]] - در [[حقیقت]] کار [[قلب]]، یعنی نفس مدرک است که [[آدمی]] را وادار می‌کند به اینکه آنچه خودش [[تعقل]] می‌کند و یا از [[پیشوای هدایت]] می‌شنود بپذیرد لذا این [[درک]] را [[رؤیت]] [[قلب]] و [[مشاهده]] آن خواند و فرمود: دیدگان کور نمی‌شوند بلکه کور [[حقیقی]] دل‌هایی می‌شوند که در سینه‌ها است<ref>ترجمه تفسیر المیزان ج۱۴، ص۵۴۸.</ref>.  
# [[حسرت]] فوق العاده [[ظالمان]] از گذشته خویش و گزیدن [[ظالم]] دو دست خویش<ref>{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ}} قیامت روزی است که ظالم - همچون عقبة بن ابی معیط - از فرط ندامت انگشت خود را می‌گزد. این است سرنوشت آنها که برای خود دوستانی غیر از خدا بگیرند عطاء گوید: این‌قدر دست‌های خود را نیش می‌زنند که گوشت آن تا مرفق ریخته می‌شود. (ترجمه مجمع البیان، ج،۱۷ ص۱۹۹).</ref> را از شدت [[حسرت]] به دندان {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ}} به علّت ترک [[دوستی پیامبر]]: {{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}} و جاودانه بودن مجرمین [[ظالم]] در [[جهنم]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}} از آثار [[ظلم]] در [[قیامت]] و نتیجه [[اعمال]] خودشان {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ}}.
# [[حسرت]] فوق العاده [[ظالمان]] از گذشته خویش و گزیدن [[ظالم]] دو دست خویش<ref>{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ}} قیامت روزی است که ظالم - همچون عقبة بن ابی معیط - از فرط ندامت انگشت خود را می‌گزد. این است سرنوشت آنها که برای خود دوستانی غیر از خدا بگیرند عطاء گوید: این‌قدر دست‌های خود را نیش می‌زنند که گوشت آن تا مرفق ریخته می‌شود. (ترجمه مجمع البیان، ج، ۱۷ ص۱۹۹).</ref> را از شدت [[حسرت]] به دندان {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ}} به علّت ترک [[دوستی پیامبر]]: {{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}} و جاودانه بودن مجرمین [[ظالم]] در [[جهنم]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}} از آثار [[ظلم]] در [[قیامت]] و نتیجه [[اعمال]] خودشان {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ}}.
#عبرت‌انگیزی آثار به جا مانده از تجاوزگران و ستم‌پیشگان و ماندگاری آبادی‌ها و شهرهای برخی امت‌های [[ظالم]] تا [[عصر پیامبر]]: {{متن قرآن|فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}، {{متن قرآن|فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا}}، {{متن قرآن|وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}}.
# عبرت‌انگیزی آثار به جا مانده از تجاوزگران و ستم‌پیشگان و ماندگاری آبادی‌ها و شهرهای برخی امت‌های [[ظالم]] تا [[عصر پیامبر]]: {{متن قرآن|فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}، {{متن قرآن|فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا}}، {{متن قرآن|وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}}.
# [[عبرت]] گرفتن از دچار [[عذاب]] [[طوفان]] شدن [[قوم نوح]] و [[هلاکت]] [[قوم لوط]] که نتیجه ایستادن در مقابل [[دعوت]] [[توحید]] و [[ظلم]] به خویش و دیگران بود {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ...}}<ref>«و به یقین نوح را نزد قومش فرستادیم.».. سوره هود، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}، {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ}}، {{متن قرآن|وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}.
# [[عبرت]] گرفتن از دچار [[عذاب]] [[طوفان]] شدن [[قوم نوح]] و [[هلاکت]] [[قوم لوط]] که نتیجه ایستادن در مقابل [[دعوت]] [[توحید]] و [[ظلم]] به خویش و دیگران بود {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ...}}<ref>«و به یقین نوح را نزد قومش فرستادیم.».. سوره هود، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ}}، {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ}}، {{متن قرآن|وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}.


==[[احکام]] برخورد با [[ظالم]]==
== [[احکام]] برخورد با [[ظالم]] ==
#{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref>.
#{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref>.
#{{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.</ref>. '''نکته''': [[ستمکاری]] [[مانع]] هدایت‌پذیری [[انسان]] و مگر آن کس که [[ظلم]] و [[تجاوز]] راه و روش و [[وصف]] او شده و دچار [[ظلمات]] آن گردیده، بینشی دارد که [[حق]] را دریابد و [[برتر]] آید و [[هدایت]] شود؟ چون او به [[اختیار]] خود از [[حق تعالی]] [[منحرف]] شده، [[هدایت]] [[خداوند]] در او اثر ندارد یا اثر عکس دارد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۵، ص۲۲۱.</ref>. گرچه [[هدایت]] و [[ضلالت]] به ‌دست [[خدا]] است اما مقدمات آن از سوی [[بندگان]] فراهم می‌گردد، [[ظلم و ستم]] و [[گناه]] همچون ابرهای تیره و تاری، بر آیینه [[قلب]] سایه می‌افکند و اجازه [[درک]] حقایق به [[انسان]] را نمی‌دهد. و سخن کوتاه اینکه [[ظلم]] که عبارت است از [[انحراف]] از حد وسط و عدول از آن عملی که باید کرد، به عملی که نباید کرد، خود علت [[محرومیت]] از [[هدایت]] به سوی [[هدف]] اصلی است و کار [[آدمی]] را به [[نومیدی]] و [[خسران]] [[آخرت]] می‌کشاند، و این یکی از [[معارف]] برجسته‌ای است که [[قرآن شریف]] آن را ذکر کرده، و در [[آیات]] بسیاری درباره‌اش تأکید هم فرموده است<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۵۴۳.</ref>.  
#{{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.</ref>. '''نکته''': [[ستمکاری]] [[مانع]] هدایت‌پذیری [[انسان]] و مگر آن کس که [[ظلم]] و [[تجاوز]] راه و روش و [[وصف]] او شده و دچار [[ظلمات]] آن گردیده، بینشی دارد که [[حق]] را دریابد و [[برتر]] آید و [[هدایت]] شود؟ چون او به [[اختیار]] خود از [[حق تعالی]] [[منحرف]] شده، [[هدایت]] [[خداوند]] در او اثر ندارد یا اثر عکس دارد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۵، ص۲۲۱.</ref>. گرچه [[هدایت]] و [[ضلالت]] به ‌دست [[خدا]] است اما مقدمات آن از سوی [[بندگان]] فراهم می‌گردد، [[ظلم و ستم]] و [[گناه]] همچون ابرهای تیره و تاری، بر آیینه [[قلب]] سایه می‌افکند و اجازه [[درک]] حقایق به [[انسان]] را نمی‌دهد. و سخن کوتاه اینکه [[ظلم]] که عبارت است از [[انحراف]] از حد وسط و عدول از آن عملی که باید کرد، به عملی که نباید کرد، خود علت [[محرومیت]] از [[هدایت]] به سوی [[هدف]] اصلی است و کار [[آدمی]] را به [[نومیدی]] و [[خسران]] [[آخرت]] می‌کشاند، و این یکی از [[معارف]] برجسته‌ای است که [[قرآن شریف]] آن را ذکر کرده، و در [[آیات]] بسیاری درباره‌اش تأکید هم فرموده است<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۵۴۳.</ref>.  
#{{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ}}این همان نوعی از [[یاری]] [[خدا]] است {{متن قرآن|وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ}}<ref>«آری، خداوند، سرور شما و او بهترین یاری‌کنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۰.</ref> [[یاری]] [[خداوند]] چنین است که بنیان [[کفر]] و [[ظلم]] به حسب [[سنن]] خود از درون [[متزلزل]] و پوسیده می‌گرداند، نه [[پیروزی]] که در شرایط خاص موضعی و نظامی پیش آید، شکستی که زمینه آن از درون فراهم شود همیشه ضربه‌پذیر است و هر گاه شرایط [[اجتماع]] و جبهه‌گیری [[حق]] فراهم شد، [[شکست]] نهایی آن قطعی می‌باشد. [[القاء]] [[رعب]]، شاید از جهت آن است که چه بسا مبدأ و منشأ [[القاء]] شده، دیده و شناخته نمی‌شود و نیز شیء [[القاء]] شده جایگیر و ثابت است. {{متن قرآن|... بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ...}} بیان علت زمینه‌ای و امدادی آن است که [[شرک]] درون را پوک و بی‌استقامت می‌گرداند.[[شرک]] مرکز اتکاء مطمئن و نیرومند ندارد. و نیز [[شرک]]، تأثر و [[تمکین]] از اشباح و اوهامی است که از درون شرک‌زا رخ می‌نماید. اوصاف و چهره‌های [[خدایان]] [[مشرک]]، متضاد و هراس‌انگیز است و هیچ راه مطمئنی برای [[رضایت]] آنان و جلب عنایتشان نمی‌توان یافت. این پوکی و [[تاریکی]] درونی و گرفتاری به اشباح پیوسته [[مشرک]] را در [[ترس]] ([[خوف]]) می‌دارد. و همین که [[قدرت]] و نیروی [[حق]] و عدلی در برابر آن به پا خاست، آن زمینه [[خوف]] به صورت [[رعب]] - [[هراس]] - در می‌آید. {{متن قرآن|مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}} [[نزول]] [[سلطان]]، همان نیروی فراگیرنده‌ای‌ است که تا نازل شود همه مشاعر و [[عواطف]] و قوا را فراگیرد و هماهنگ و پایدار دارد. و [[مشرک]] هیچ گونه [[قدرت]] فراگیرنده و نازل ندارد.[[شرک]] چون محیط درونی و بیرونی را تاریک و هراسناک می‌گرداند، مأوای آنان می‌شود. این [[پیشگویی]] مؤکّد و از [[آینده]] نزدیک که پس از [[شکست]] [[مسلمانان]] در [[احد]] بود و [[مسلمانان]] دچار [[رعب]] شده بودند، چنان تحقق یافت که همان‌ها به چشم خود دیدند پیک [[رعب]] را که پیشاپیش آنان می‌رفت و [[قدرت]] [[شرک]] را با آن همه تجهیزات و نفرات از بنیان فرو می‌ریخت که فرمود: {{متن حدیث|نُصِرْتُ‏ بِالرُّعْبِ‏}}، در زمان کوتاهی از مرز [[مدینه]] [[گذشت]]، شهرهای [[مکه]] و [[طائف]] و [[یمن]] و همه جزیره را [[قدرت]] [[توحید]] گرفت و از مرز جزیره [[گذشت]] چون مرز نمی‌شناسد، هر جا [[انسان]] [[فطری]] و شرکزده و ستمگزیده هست، همو [[سپاه]] [[توحید]] است و بنیانکن [[بندگان]] [[شرک]]، هر چه هم [[قدرت]] در اختیارشان باشد<ref>پرتوی از قرآن، ج۵، ۳۷۶.</ref>.  
#{{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ}}این همان نوعی از [[یاری]] [[خدا]] است {{متن قرآن|وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ}}<ref>«آری، خداوند، سرور شما و او بهترین یاری‌کنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۰.</ref> [[یاری]] [[خداوند]] چنین است که بنیان [[کفر]] و [[ظلم]] به حسب [[سنن]] خود از درون [[متزلزل]] و پوسیده می‌گرداند، نه [[پیروزی]] که در شرایط خاص موضعی و نظامی پیش آید، شکستی که زمینه آن از درون فراهم شود همیشه ضربه‌پذیر است و هر گاه شرایط [[اجتماع]] و جبهه‌گیری [[حق]] فراهم شد، [[شکست]] نهایی آن قطعی می‌باشد. [[القاء]] [[رعب]]، شاید از جهت آن است که چه بسا مبدأ و منشأ [[القاء]] شده، دیده و شناخته نمی‌شود و نیز شیء [[القاء]] شده جایگیر و ثابت است. {{متن قرآن|... بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ...}} بیان علت زمینه‌ای و امدادی آن است که [[شرک]] درون را پوک و بی‌استقامت می‌گرداند. [[شرک]] مرکز اتکاء مطمئن و نیرومند ندارد. و نیز [[شرک]]، تأثر و [[تمکین]] از اشباح و اوهامی است که از درون شرک‌زا رخ می‌نماید. اوصاف و چهره‌های [[خدایان]] [[مشرک]]، متضاد و هراس‌انگیز است و هیچ راه مطمئنی برای [[رضایت]] آنان و جلب عنایتشان نمی‌توان یافت. این پوکی و [[تاریکی]] درونی و گرفتاری به اشباح پیوسته [[مشرک]] را در [[ترس]] ([[خوف]]) می‌دارد. و همین که [[قدرت]] و نیروی [[حق]] و عدلی در برابر آن به پا خاست، آن زمینه [[خوف]] به صورت [[رعب]] - [[هراس]] - در می‌آید. {{متن قرآن|مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}} [[نزول]] [[سلطان]]، همان نیروی فراگیرنده‌ای‌ است که تا نازل شود همه مشاعر و [[عواطف]] و قوا را فراگیرد و هماهنگ و پایدار دارد. و [[مشرک]] هیچ گونه [[قدرت]] فراگیرنده و نازل ندارد. [[شرک]] چون محیط درونی و بیرونی را تاریک و هراسناک می‌گرداند، مأوای آنان می‌شود. این [[پیشگویی]] مؤکّد و از [[آینده]] نزدیک که پس از [[شکست]] [[مسلمانان]] در [[احد]] بود و [[مسلمانان]] دچار [[رعب]] شده بودند، چنان تحقق یافت که همان‌ها به چشم خود دیدند پیک [[رعب]] را که پیشاپیش آنان می‌رفت و [[قدرت]] [[شرک]] را با آن همه تجهیزات و نفرات از بنیان فرو می‌ریخت که فرمود: {{متن حدیث|نُصِرْتُ‏ بِالرُّعْبِ‏}}، در زمان کوتاهی از مرز [[مدینه]] [[گذشت]]، شهرهای [[مکه]] و [[طائف]] و [[یمن]] و همه جزیره را [[قدرت]] [[توحید]] گرفت و از مرز جزیره [[گذشت]] چون مرز نمی‌شناسد، هر جا [[انسان]] [[فطری]] و شرکزده و ستمگزیده هست، همو [[سپاه]] [[توحید]] است و بنیانکن [[بندگان]] [[شرک]]، هر چه هم [[قدرت]] در اختیارشان باشد<ref>پرتوی از قرآن، ج۵، ۳۷۶.</ref>.  
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است که کافران و ستمبارگان را ببخشاید و یا راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۶۸.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا}}<ref>«خداوند بر آن نبوده است که کافران و ستمبارگان را ببخشاید و یا راهی به آنان بنماید» سوره نساء، آیه ۱۶۸.</ref>.
خط ۷۷: خط ۷۷:
#{{متن قرآن|لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ * إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ * وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ * لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آنان که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند برای جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمی‌گیرند و خداوند به (حال) پرهیزگاران داناست * تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) می‌خواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپرده‌اند و در تردید خود سرگردانند * اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید! * اگر در میان شما روانه می‌شدند جز شرّ به شما نمی‌افزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه می‌کردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۴-۴۷.</ref>.
#{{متن قرآن|لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ * إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ * وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ * لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آنان که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند برای جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمی‌گیرند و خداوند به (حال) پرهیزگاران داناست * تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) می‌خواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپرده‌اند و در تردید خود سرگردانند * اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید! * اگر در میان شما روانه می‌شدند جز شرّ به شما نمی‌افزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه می‌کردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۴-۴۷.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ * وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ * وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُونَ * إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«و اگر تو را دروغگو می‌شمارند بگو کردار من از آن من و کردار شما، از آن شما شما از آنچه من انجام می‌دهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام می‌دهید بیزارم * و برخی از آنان به (گفتار) تو گوش می‌دهند؛ آیا تو ناشنوایان را هر چند خرد نورزند، شنوا می‌توانی کرد؟ * و برخی از ایشان به تو می‌نگرند آیا تو نابینایان را هر چند بینشی نداشته باشند رهنمایی می‌توانی کرد؟ * بی‌گمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمی‌دارد امّا این مردمند که به خویش ستم می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۴۱-۴۴.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ * وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ * وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُونَ * إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«و اگر تو را دروغگو می‌شمارند بگو کردار من از آن من و کردار شما، از آن شما شما از آنچه من انجام می‌دهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام می‌دهید بیزارم * و برخی از آنان به (گفتار) تو گوش می‌دهند؛ آیا تو ناشنوایان را هر چند خرد نورزند، شنوا می‌توانی کرد؟ * و برخی از ایشان به تو می‌نگرند آیا تو نابینایان را هر چند بینشی نداشته باشند رهنمایی می‌توانی کرد؟ * بی‌گمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمی‌دارد امّا این مردمند که به خویش ستم می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۴۱-۴۴.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>. '''نکته''': این [[آیه]] یکی از اساسی‌ترین برنامه‌های [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] و نظامی و عقیدتی‌ را بیان می‌کند، عموم مسلمانان را مخاطب ساخته و به عنوان یک [[وظیفه]] قطعی می‌گوید: به کسانی که [[ظلم و ستم]] کرده‌اند، تکیه نکنید {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا}} چرا که این امر سبب می‌شود که [[عذاب]] [[آتش]]، دامان شما را بگیرد {{متن قرآن|فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ}} و غیر از [[خدا]] هیچ ولی و [[سرپرست]] و [[یاوری]] نخواهید داشت {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}. و با این حال واضح است که “هیچ‌کس شما را [[یاری]] نخواهد کرد” {{متن قرآن|ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}} [[علامه طباطبایی]] می‌‌نویسد: رکون به سوی [[ستمکاران]]، یک نوع اعتمادی است که ناشی از میل و رغبت به آنان باشد، حال چه این رکون در [[اصل دین]] باشد، مثل اینکه پاره‌ای از حقایق [[دین]] را که به نفع آنان است بگوید، و از آن‌چه که به [[ضرر]]ایشان است دم فرو بندد و افشاء نکند، و چه اینکه در [[حیات]] [[دینی]] باشد مثل اینکه به [[ستمکاران]] اجازه دهد تا به نوعی که دلخواه ایشان است در [[اداره امور]] مجتمع [[دینی]] مداخله کنند و [[ولایت]] امور [[عامه]] را به دست گیرند، و چه اینکه ایشان را [[دوست]] بدارد و دوستی‌اش منجر به مخالطت و آمیزش با آن شود و در نتیجه در [[شؤون]] حیاتی [[جامعه]] و یا فردی از افراد اثر سوء بگذارد. و کوتاه سخن، رکون به این معنا است که در امر [[دین]] و یا [[حیات]] [[دینی]] طوری به [[ستمکاران]] نزدیک شود که نزدیکی‌اش توأم با نوعی [[اعتماد]] و اتکاء باشد، و [[دین]] و [[خدا]] و یا [[حیات]] [[دینی]] را از [[استقلال]] در تأثیر انداخته، و از آن [[پاکی]] و [[خلوص]] اصلی‌اش ساقط کند [[دلیل]] ما بر این معنایی که کردیم این است که [[خدای تعالی]] در خطابی که در این [[آیه]] دارد، که خود تتمه خطاب در [[آیه]] قبلی است {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>. جمع کرده میان [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنین]] از امتش، و شؤونی که هم مربوط به آن جناب و هم به [[امت]] اوست، همان [[معارف دینی]] و [[اخلاق]] و سنت‌های [[اسلامی]] است از جهت [[تبلیغ]] و [[حفظ]] و اجراء و [[تطبیق]] [[حیات اجتماعی]] بر آن، و همچنین عبارت است از [[ولایت]] امور مجتمع [[اسلامی]]، و شناخته شدن افراد به عنوان یک فرد [[مسلمان]]، در صورتی که به آن سنت‌ها عمل کند. بنابراین، نه [[پیغمبر]] می‌تواند در این امور به [[ستمکاران]] رکون کند و نه [[امت]] او. بعلاوه، کاملاً روشن است که این دو [[آیه]] مورد بحث به منزله نتیجه‌ای است که از داستان‌های ملت‌های [[ستمکاری]] [[استنتاج]] شده که [[خداوند]] به [[جرم]] ستم‌هایشان آنها را هلاک نموده است. این دو [[آیه]] متفرع بر آن داستان‌ها و ناظر به آنها است، و [[ظلم]] آن [[ملت‌ها]] تنها [[شرک]] ورزیدن و بت‌پرستیشان نبود، بلکه از جمله کارهای نکوهیده آنها که [[خداوند]] از آن [[نکوهش]] کرده [[پیروی]] از [[ستمکاران]] بوده، که نتیجه‌اش [[فساد]] در [[زمین]] بعد از [[اصلاح]] آن می‌شد، و آن [[فساد]] عبارت بود از رسمیت دادن به سنت‌های ظالمانه که [[والیان]] [[جور]] باب کرده بودند و [[مردم]] هم از آنها [[پیروی]] می‌کردند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۶۷.</ref>.  
#{{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>. '''نکته''': این [[آیه]] یکی از اساسی‌ترین برنامه‌های [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] و نظامی و عقیدتی‌ را بیان می‌کند، عموم مسلمانان را مخاطب ساخته و به عنوان یک [[وظیفه]] قطعی می‌گوید: به کسانی که [[ظلم و ستم]] کرده‌اند، تکیه نکنید {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا}} چرا که این امر سبب می‌شود که [[عذاب]] [[آتش]]، دامان شما را بگیرد {{متن قرآن|فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ}} و غیر از [[خدا]] هیچ ولی و [[سرپرست]] و [[یاوری]] نخواهید داشت {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}. و با این حال واضح است که “هیچ‌کس شما را [[یاری]] نخواهد کرد” {{متن قرآن|ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}} [[علامه طباطبایی]] می‌‌نویسد: رکون به سوی [[ستمکاران]]، یک نوع اعتمادی است که ناشی از میل و رغبت به آنان باشد، حال چه این رکون در [[اصل دین]] باشد، مثل اینکه پاره‌ای از حقایق [[دین]] را که به نفع آنان است بگوید، و از آن‌چه که به [[ضرر]]ایشان است دم فرو بندد و افشاء نکند، و چه اینکه در [[حیات]] [[دینی]] باشد مثل اینکه به [[ستمکاران]] اجازه دهد تا به نوعی که دلخواه ایشان است در [[اداره امور]] مجتمع [[دینی]] مداخله کنند و [[ولایت]] امور [[عامه]] را به دست گیرند، و چه اینکه ایشان را [[دوست]] بدارد و دوستی‌اش منجر به مخالطت و آمیزش با آن شود و در نتیجه در [[شؤون]] حیاتی [[جامعه]] و یا فردی از افراد اثر سوء بگذارد. و کوتاه سخن، رکون به این معنا است که در امر [[دین]] و یا [[حیات]] [[دینی]] طوری به [[ستمکاران]] نزدیک شود که نزدیکی‌اش توأم با نوعی [[اعتماد]] و اتکاء باشد، و [[دین]] و [[خدا]] و یا [[حیات]] [[دینی]] را از [[استقلال]] در تأثیر انداخته، و از آن [[پاکی]] و [[خلوص]] اصلی‌اش ساقط کند [[دلیل]] ما بر این معنایی که کردیم این است که [[خدای تعالی]] در خطابی که در این [[آیه]] دارد، که خود تتمه خطاب در [[آیه]] قبلی است {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>. جمع کرده میان [[رسول خدا]] {{صل}} و [[مؤمنین]] از امتش، و شؤونی که هم مربوط به آن جناب و هم به [[امت]] اوست، همان [[معارف دینی]] و [[اخلاق]] و سنت‌های [[اسلامی]] است از جهت [[تبلیغ]] و [[حفظ]] و اجراء و [[تطبیق]] [[حیات اجتماعی]] بر آن، و همچنین عبارت است از [[ولایت]] امور مجتمع [[اسلامی]]، و شناخته شدن افراد به عنوان یک فرد [[مسلمان]]، در صورتی که به آن سنت‌ها عمل کند. بنابراین، نه [[پیغمبر]] می‌تواند در این امور به [[ستمکاران]] رکون کند و نه [[امت]] او. بعلاوه، کاملاً روشن است که این دو [[آیه]] مورد بحث به منزله نتیجه‌ای است که از داستان‌های ملت‌های [[ستمکاری]] [[استنتاج]] شده که [[خداوند]] به [[جرم]] ستم‌هایشان آنها را هلاک نموده است. این دو [[آیه]] متفرع بر آن داستان‌ها و ناظر به آنها است، و [[ظلم]] آن [[ملت‌ها]] تنها [[شرک]] ورزیدن و بت‌پرستیشان نبود، بلکه از جمله کارهای نکوهیده آنها که [[خداوند]] از آن [[نکوهش]] کرده [[پیروی]] از [[ستمکاران]] بوده، که نتیجه‌اش [[فساد]] در [[زمین]] بعد از [[اصلاح]] آن می‌شد، و آن [[فساد]] عبارت بود از رسمیت دادن به سنت‌های ظالمانه که [[والیان]] [[جور]] باب کرده بودند و [[مردم]] هم از آنها [[پیروی]] می‌کردند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۶۷.</ref>.  
#{{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا}}<ref>«هنگامی که به (سخن) تو گوش می‌سپارند ما به آنچه آنان بدان گوش می‌دهند داناتریم و (نیز) هنگامی که با هم رازگویی می‌کنند، آنگاه که ستمگران می‌گویند: شما جز از مردی جادو شده پیروی نمی‌کنید» سوره اسراء، آیه ۴۷.</ref>.
#{{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا}}<ref>«هنگامی که به (سخن) تو گوش می‌سپارند ما به آنچه آنان بدان گوش می‌دهند داناتریم و (نیز) هنگامی که با هم رازگویی می‌کنند، آنگاه که ستمگران می‌گویند: شما جز از مردی جادو شده پیروی نمی‌کنید» سوره اسراء، آیه ۴۷.</ref>.
#{{متن قرآن|لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ}}<ref>«در حالی که دلبستگان سرگرمی‌اند و ستمکاران (مشرک) در نهان رازگویی کردند که: آیا این (پیامبر) جز بشری مانند شماست؟ آیا با آنکه (به چشم خود) می‌بینید به جادو روی می‌آورید؟» سوره انبیاء، آیه ۳.</ref>.
#{{متن قرآن|لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ}}<ref>«در حالی که دلبستگان سرگرمی‌اند و ستمکاران (مشرک) در نهان رازگویی کردند که: آیا این (پیامبر) جز بشری مانند شماست؟ آیا با آنکه (به چشم خود) می‌بینید به جادو روی می‌آورید؟» سوره انبیاء، آیه ۳.</ref>.
خط ۹۶: خط ۹۶:
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] متخلّفان از [[جنگ تبوک]] را مردمی [[ستم‌پیشه]] اعلام می‌کند: {{متن قرآن|لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ * لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}؛
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] متخلّفان از [[جنگ تبوک]] را مردمی [[ستم‌پیشه]] اعلام می‌کند: {{متن قرآن|لَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ * لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}؛
# [[تکذیب]] و [[انکار]] [[پیامبر]] [[ظلم]] و ستمی به خود: {{متن قرآن|وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ * إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}؛
# [[تکذیب]] و [[انکار]] [[پیامبر]] [[ظلم]] و ستمی به خود: {{متن قرآن|وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ * إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}؛
#نسبت‌های ناروا ([[جادوگری]] و...) به [[پیامبر]]، ستمی آشکار: {{متن قرآن|إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا}}، {{متن قرآن|وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ}}؛
# نسبت‌های ناروا ([[جادوگری]] و...) به [[پیامبر]]، ستمی آشکار: {{متن قرآن|إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا}}، {{متن قرآن|وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ}}؛
#برپایی جلسات سرّی و گفتگوهای مشورتی و [[توطئه]] چینی [[مشرکان]] [[ستمکار]]، علیه [[پیامبر]]: {{متن قرآن|لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ}}؛
# برپایی جلسات سرّی و گفتگوهای مشورتی و [[توطئه]] چینی [[مشرکان]] [[ستمکار]]، علیه [[پیامبر]]: {{متن قرآن|لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ}}؛
# [[مأموریت پیامبر]] به [[دعا]] و التجاء به درگاه [[خداوند]] برای ایمن ماندن از [[کیفر]] دامن‌گیر [[ظالمان]]: {{متن قرآن|قُلْ رَبُّ * رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}؛
# [[مأموریت پیامبر]] به [[دعا]] و التجاء به درگاه [[خداوند]] برای ایمن ماندن از [[کیفر]] دامن‌گیر [[ظالمان]]: {{متن قرآن|قُلْ رَبُّ * رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}؛
# [[اتهام]] دروغ‌سازی [[قرآن]] به [[پیامبر]]، ظلمی از [[ناحیه]] [[مشرکان]]: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا}}؛
# [[اتهام]] دروغ‌سازی [[قرآن]] به [[پیامبر]]، ظلمی از [[ناحیه]] [[مشرکان]]: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا}}؛
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش