پرش به محتوا

ابراهیم بن موسی الکاظم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده')
خط ۲۱: خط ۲۱:
وقتی [[ابوالسرایا]] در مقابله با [[سپاهیان]] [[مأمون]]، [[شکست]] خورد و به [[قادسیه]] رفت<ref>المنتظم، ج۱۰، ص۸۳.</ref>، [[حمدویه بن علی بن عیسی]] به سوی من رفت و در [[نبرد]] با [[ابراهیم]]، بر یمن [[غلبه]] یافت و جمعیتی را فراهم کرد و با [[خلع]] [[خلیفه]]، از [[اطاعت]] او بیرون رفت. ابراهیم بن [[موسی]] به ناچار به سوی [[مکه]] رفت. در این [[زمان]]، مأمون، [[رجاء بن ابی ضحاک]] را به [[مدینه]] فرستاد تا [[امام رضا]] {{ع}} را به [[مرو]] ببرد تا [[ولایت‌عهدی]] خویش را به ایشان واگذارد. پس از آن مأمون با نظر [[عفو]] به ابراهیم نگریست و عیسی جلودی را با [[لباس]] سبز و [[بیعت]] امام رضا {{ع}} به مکه فرستاد و ابراهیم را به سوی بیعت فراخواند. وقتی ابراهیم سر [[همراهی]] یافت، مأمون [[ولایت]] یمن را برای او نوشت و از او خواست تا برای [[مبارزه]] با حمدویه به یمن برود و از جلودی نیز خواست تا وی را در غلبه بر یمن [[یاری]] دهد. ابراهیم از این پس به عنوان [[والی]] [[دستگاه خلافت]] وارد عمل شد. او در یمن با یکی از [[فرزندان]] حمدو یه مقابل شد و [[یاران]] زیادی از وی را کشت و او را فراری داد، سپس وارد [[صنعا]] شد. حمدویه خود به نبرد با ابراهیم برخاست و مبارزه شدیدی کرد و افراد بسیاری از یاران ابراهیم را کشت و او چاره‌ای جز بازگشت به مکه نیافت<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۴۹.</ref>. بدین گونه [[ابراهیم]] دوباره در [[شهر]] [[مکه]] مقیم شد.
وقتی [[ابوالسرایا]] در مقابله با [[سپاهیان]] [[مأمون]]، [[شکست]] خورد و به [[قادسیه]] رفت<ref>المنتظم، ج۱۰، ص۸۳.</ref>، [[حمدویه بن علی بن عیسی]] به سوی من رفت و در [[نبرد]] با [[ابراهیم]]، بر یمن [[غلبه]] یافت و جمعیتی را فراهم کرد و با [[خلع]] [[خلیفه]]، از [[اطاعت]] او بیرون رفت. ابراهیم بن [[موسی]] به ناچار به سوی [[مکه]] رفت. در این [[زمان]]، مأمون، [[رجاء بن ابی ضحاک]] را به [[مدینه]] فرستاد تا [[امام رضا]] {{ع}} را به [[مرو]] ببرد تا [[ولایت‌عهدی]] خویش را به ایشان واگذارد. پس از آن مأمون با نظر [[عفو]] به ابراهیم نگریست و عیسی جلودی را با [[لباس]] سبز و [[بیعت]] امام رضا {{ع}} به مکه فرستاد و ابراهیم را به سوی بیعت فراخواند. وقتی ابراهیم سر [[همراهی]] یافت، مأمون [[ولایت]] یمن را برای او نوشت و از او خواست تا برای [[مبارزه]] با حمدویه به یمن برود و از جلودی نیز خواست تا وی را در غلبه بر یمن [[یاری]] دهد. ابراهیم از این پس به عنوان [[والی]] [[دستگاه خلافت]] وارد عمل شد. او در یمن با یکی از [[فرزندان]] حمدو یه مقابل شد و [[یاران]] زیادی از وی را کشت و او را فراری داد، سپس وارد [[صنعا]] شد. حمدویه خود به نبرد با ابراهیم برخاست و مبارزه شدیدی کرد و افراد بسیاری از یاران ابراهیم را کشت و او چاره‌ای جز بازگشت به مکه نیافت<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۴۹.</ref>. بدین گونه [[ابراهیم]] دوباره در [[شهر]] [[مکه]] مقیم شد.


در [[سال ۲۰۲ق]]، [[مأمون]] وی را [[امیر]] [[حج]] کرد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۸۷؛ المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۱۹۴؛ المحبر، ص۴۰؛ تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۴۹.</ref>. برخی گفته‌اند در همین سال مأمون [[ولایت]] [[یمن]] را که حمدویه بر آن [[سیطره]] یافته بود، به او داد<ref>المنتظم، ج۱۰، ص۱۱۰؛ البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۲۷۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۵۰.</ref>. به گزارش [[مسعودی]]، وی نخستین طالبی بود که به سالاری حج [[برگزیده]] شد، با اینکه با [[غلبه]] بر مکه سیطره یافته بود. سپس می‌نویسد: او کسی بود که در [[زمین]] [[فساد]] کرد و [[اصحاب]] [[ابراهیم بن عبیدالله حجبی]] و [[یزید بن محمد بن محمد حنظله مخزومی]]، [[جانشین]] حمدویه در مکه، و دسته‌ای دیگر از [[اهل عبادت]] را در [[مسجدالحرام]] کشت<ref>مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۹.</ref>. ابراهیم در مکه علاوه بر انجام حج، [[مردم]] را به [[ولایت‌عهدی]] [[امام رضا]] {{ع}} [[دعوت]] کرد<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۴۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۵۰- ۳۵۱.</ref> و بدین طریق [[همراهی]] خویش را با امام رضا {{ع}}، به عنوان [[ولی‌عهد]] [[خلیفه]] نشان داد.
در [[سال ۲۰۲ق]]، [[مأمون]] وی را [[امیر]] [[حج]] کرد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۸۷؛ المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۱۹۴؛ المحبر، ص۴۰؛ تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۴۹.</ref>. برخی گفته‌اند در همین سال مأمون [[ولایت]] [[یمن]] را که حمدویه بر آن [[سیطره]] یافته بود، به او داد<ref>المنتظم، ج۱۰، ص۱۱۰؛ البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۲۷۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۵۰.</ref>. به گزارش [[مسعودی]]، وی نخستین طالبی بود که به سالاری حج برگزیده شد، با اینکه با [[غلبه]] بر مکه سیطره یافته بود. سپس می‌نویسد: او کسی بود که در [[زمین]] [[فساد]] کرد و [[اصحاب]] [[ابراهیم بن عبیدالله حجبی]] و [[یزید بن محمد بن محمد حنظله مخزومی]]، [[جانشین]] حمدویه در مکه، و دسته‌ای دیگر از [[اهل عبادت]] را در [[مسجدالحرام]] کشت<ref>مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۹.</ref>. ابراهیم در مکه علاوه بر انجام حج، [[مردم]] را به [[ولایت‌عهدی]] [[امام رضا]] {{ع}} [[دعوت]] کرد<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۴۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۵۰- ۳۵۱.</ref> و بدین طریق [[همراهی]] خویش را با امام رضا {{ع}}، به عنوان [[ولی‌عهد]] [[خلیفه]] نشان داد.


چنان که گفته شد مفید نخستین بار از ابراهیم [[تجلیل]] کرده و سپس [[طبرسی]] و دیگران از او به بزرگی یاد کرده‌اند، چنان که همه آنان که درباره اجداد [[سید مرتضی]] و [[رضی]] سخن می‌گویند، او را به عنوان سر سلسله این [[خاندان]] [[تکریم]] می‌کنند<ref>أعیان الشیعة، ج۲، ص۲۲۸.</ref> و [[مجلسی]] نیز در الوجیزه وی را [[ممدوح]] می‌شمارد<ref>بحار الأنوار، ج۴۸، ص۳۰۲.</ref>، جز اینکه قائل به دو ابراهیم باشند. اما خویی با همه آنچه در [[تعظیم]] ابراهیم گفته شد، بر آن است که هیچ یک از صفات شمرده شده، خوبی ابراهیم را [[اثبات]] نمی‌کند، چون شاید او از حیث [[شجاعت]] و [[بخشش]] ستوده شده و یا چون متولی [[وقف]] از سوی پدرش بوده ممدوح شمرده شده است. [[روایت]] ذکر شده در تولیتش بر [[صدقات]] از سوی [[امام کاظم]] {{ع}}<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۲۴۹؛ تهذیب الأحکام، ج۹، ص۱۵۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۲۰۳.</ref>، حتی نیک‌نفسی‌اش را [[ثابت]] نمی‌کند، چه رسد به [[ثقه]] بودن او را. نهایت مطلبی که از این [[روایت]] به دست می‌آید آن است که وی از [[خیانت]] و [[تعدی]] در [[وقف]] [[مأمون]] بود نه بیش از این<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. اما [[واقعیت]] آن است که تعابیر آمده در داده‌های مفید، [[طبرسی]]، تفرشی، [[مجلسی]] و دیگران ناظر به امری فراتر از این موارد است و از مجموع آنها می‌توان به مورد [[اعتماد]] بودن [[ابراهیم]] پی برد، هر چند، با آنکه برخی وی را [[راوی حدیث]] از پدرش دانسته‌اند<ref>ملحقات إحقاق الحق، ج۲۸، ص۵۴۰.</ref>، [[حدیثی]] از وی در متون [[روایی]] دیده نمی‌شود.
چنان که گفته شد مفید نخستین بار از ابراهیم [[تجلیل]] کرده و سپس [[طبرسی]] و دیگران از او به بزرگی یاد کرده‌اند، چنان که همه آنان که درباره اجداد [[سید مرتضی]] و [[رضی]] سخن می‌گویند، او را به عنوان سر سلسله این [[خاندان]] [[تکریم]] می‌کنند<ref>أعیان الشیعة، ج۲، ص۲۲۸.</ref> و [[مجلسی]] نیز در الوجیزه وی را [[ممدوح]] می‌شمارد<ref>بحار الأنوار، ج۴۸، ص۳۰۲.</ref>، جز اینکه قائل به دو ابراهیم باشند. اما خویی با همه آنچه در [[تعظیم]] ابراهیم گفته شد، بر آن است که هیچ یک از صفات شمرده شده، خوبی ابراهیم را [[اثبات]] نمی‌کند، چون شاید او از حیث [[شجاعت]] و [[بخشش]] ستوده شده و یا چون متولی [[وقف]] از سوی پدرش بوده ممدوح شمرده شده است. [[روایت]] ذکر شده در تولیتش بر [[صدقات]] از سوی [[امام کاظم]] {{ع}}<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۲۴۹؛ تهذیب الأحکام، ج۹، ص۱۵۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۲۰۳.</ref>، حتی نیک‌نفسی‌اش را [[ثابت]] نمی‌کند، چه رسد به [[ثقه]] بودن او را. نهایت مطلبی که از این [[روایت]] به دست می‌آید آن است که وی از [[خیانت]] و [[تعدی]] در [[وقف]] [[مأمون]] بود نه بیش از این<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. اما [[واقعیت]] آن است که تعابیر آمده در داده‌های مفید، [[طبرسی]]، تفرشی، [[مجلسی]] و دیگران ناظر به امری فراتر از این موارد است و از مجموع آنها می‌توان به مورد [[اعتماد]] بودن [[ابراهیم]] پی برد، هر چند، با آنکه برخی وی را [[راوی حدیث]] از پدرش دانسته‌اند<ref>ملحقات إحقاق الحق، ج۲۸، ص۵۴۰.</ref>، [[حدیثی]] از وی در متون [[روایی]] دیده نمی‌شود.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش