پرش به محتوا

اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'برخی از علما' به 'برخی از دانشمندان'
جز (جایگزینی متن - ' زندگی نامه ' به ' زندگینامه ')
جز (جایگزینی متن - 'برخی از علما' به 'برخی از دانشمندان')
خط ۱۳: خط ۱۳:
== گفتار نخست: [[احیا]] و استمرار [[نظریه اطاعت نکردن از حاکم جائر]] در [[ایران]] معاصر ==
== گفتار نخست: [[احیا]] و استمرار [[نظریه اطاعت نکردن از حاکم جائر]] در [[ایران]] معاصر ==
=== [[تحریم تنباکو]]؛ نخستین [[مقاومت منفی]] علیه [[استبداد]] در [[ایران]] معاصر ===
=== [[تحریم تنباکو]]؛ نخستین [[مقاومت منفی]] علیه [[استبداد]] در [[ایران]] معاصر ===
نخستین و مهم‌ترین [[مقاومت منفی]] [[مردم ایران]] علیه [[استبداد]] و [[استعمار]]، در واقعه [[تحریم تنباکو]] [[خودنمایی]] کرد. این واقعه، به منزله نخستین [[جنبش]] [[بیداری]] [[مردم ایران]] برای گرفتن [[حقوق]] خود از [[بیگانگان]] و [[پادشاهان جائر]] [[ثبت]] شده است. در این رخداد مهم، نقش سنتی دوگانه [[علما]] علیه [[استبداد]] و رخنه تدریجی [[بیگانگان]] به شدیدترین وجه متجلی شد<ref>ر. ک: حامد الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ترجمه ابوالقاسم سری، ص۲۸۷.</ref>. سیداحمد [[کسروی]] به اهمیت و نقش [[علما]] در پدید آمدن این واقعه تصریح کرده و پیدایش آن را تنها به برخی از [[علما]] نسبت می‌دهد<ref>ر. ک: احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایرانی، ص۴.</ref>. پروفسور برون نیز [[معتقد]] است: “واقعه انحصار تنباکو را باید مبدأ و [[تاریخ]] [[بیداری]] و آغاز دوره و مرحله نوین [[ایران]] در حوادث [[اجتماعی]] دانست”<ref>به نقل از: ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۰۔۱۱.</ref>.
نخستین و مهم‌ترین [[مقاومت منفی]] [[مردم ایران]] علیه [[استبداد]] و [[استعمار]]، در واقعه [[تحریم تنباکو]] [[خودنمایی]] کرد. این واقعه، به منزله نخستین [[جنبش]] [[بیداری]] [[مردم ایران]] برای گرفتن [[حقوق]] خود از [[بیگانگان]] و [[پادشاهان جائر]] [[ثبت]] شده است. در این رخداد مهم، نقش سنتی دوگانه [[علما]] علیه [[استبداد]] و رخنه تدریجی [[بیگانگان]] به شدیدترین وجه متجلی شد<ref>ر. ک: حامد الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ترجمه ابوالقاسم سری، ص۲۸۷.</ref>. سیداحمد [[کسروی]] به اهمیت و نقش [[علما]] در پدید آمدن این واقعه تصریح کرده و پیدایش آن را تنها به برخی از دانشمندان نسبت می‌دهد<ref>ر. ک: احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایرانی، ص۴.</ref>. پروفسور برون نیز [[معتقد]] است: “واقعه انحصار تنباکو را باید مبدأ و [[تاریخ]] [[بیداری]] و آغاز دوره و مرحله نوین [[ایران]] در حوادث [[اجتماعی]] دانست”<ref>به نقل از: ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۰۔۱۱.</ref>.


[[تحریم تنباکو]] که عالم بزرگ [[تشیع]] میرزامحمدحسن شیرازی از [[سامرا]] صادر کرد و در [[تهران]] میرزامحمدحسن آشتیانی [[اجرا]] نمود، از دو منظر اهمیت دارد: نخست آنکه [[مردم]] [[پایبندی]] خود را به [[اوامر]] و [[احکام]] [[علمای دینی]] در برابر [[سلاطین]] [[مستبد]] [[اثبات]] کردند. [[نفوذ]] کلمه و پایگاه و موقعیت [[اجتماعی]] [[علما]] در میان [[مردم]] به اندازه‌ای بود که [[مردم]] پس از فتوای [[تحریم]]، با وجود اعتیاد به آن از استعمالش خودداری کردند و در مقابل [[اوامر]] و [[قوانین]] ملوکانه [[استبداد]] و [[استعمار]] [[مقاومت]] نمودند. از سوی دیگر، [[قیام]] [[ملت]] و توفیقی که ایشان و [[علما]] در [[راه]] الغای امتیاز دخانیات به [[دست]] آوردند چنین فهماند که با [[مقاومت]] و [[قیام]] و پافشاری می‌توان از رفتارهای خودسرانه دستگاه [[استبداد]] و اقدامات زیان‌بار آن جلوگیری کرد. این [[قیام]] به منزله مقدمه‌ای برای قیام‌های دیگر [[مردم]] بر ضد امین‌السلطان و عین‌الدوله در زمان مظفرالدین شاه و مطالبه عدالت‌خانه و [[مشروطیت]] بود<ref>مقدمه عباس اقبال، در: ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ص۳.</ref>. نکته‌ای که در [[نهضت]] [[تحریم تنباکو]] اهمیت ویژه دارد آن است که [[مردم]] [[جایگاه]] و [[شأن]] [[رهبری]] را در [[جامعه]] از آنِ [[علما]] می‌دانستند، نه [[حکام جائر]] قاجار. آنان [[حق اطاعت]] و فرمان‌بری را ویژه [[علما]] می‌دانستند و پایمردانه خواهان ایفای این نقش برای آنان در برابر [[سلاطین]] [[مستبد]] بودند. چنین برداشت مهمی در [[نامه]] سیدجمال‌الدین اسدآبادی به مرحوم [[میرزای شیرازی]] نیز بازتاب یافته است. در بخشی از این [[نامه]] آمده است: [[خدا]] [[نیابت]] [[امام زمان]] را به تو اختصاص داده و از میان [[طایفه]] [[شیعه]] تو را برگزیده و زمام [[ملت]] را از طریق [[ریاست]] [[دینی]] به دستت داده و [[حفظ]] [[حقوق]] [[ملت]] را به تو واگذارده و برطرف ساختن [[شک]] و [[شبهه]] را از دل‌های [[مردم]] جزو [[وظایف]] تو قرار داده است. چون تو [[وارث]] پیامبرانی، سررشته کارهایی را به دستت سپرده که [[سعادت]] این [[جهان]] و [[رستگاری]] آن [[جهان]] بدان وابسته است.... [[خدا]] [[کرسی]] [[ریاست]] تو را در [[دل‌ها]] و خردهای [[مردم]] [[نصب]] کرده، تا به وسیله آن ستون [[عدل]] مستحکم شود و [[راه]] راست روشن گردد و در مقابل... اگر بخواهی، می‌توانی با یک کلمه افراد پراکنده را جمع کنی و با متفق ساختن آنها [[دشمن خدا]] و [[دشمن]] [[مسلمانان]] را بترسانی و [[شر]] [[کفار]] را از سرشان برطرف نمایی؛ این [[رنج]] و مشقتی را که دامن‌گیرشان شده است از آنها دور کنی.... [[حق]] را باید گفت. تو [[رئیس]] [[فرقه]] [[شیعه]] هستی؛ تو مثل [[جان]] در تن همه [[مسلمانان]] دمیده‌ای. هیچ‌کس جز در [[پناه]] تو نمی‌تواند برای [[نجات]] [[ملت]] برخیزد و آنها نیز به غیر تو [[اطمینان]] ندارند. اگر برای گرفتن [[حق]] [[قیام]] کنی، همه به [[پشتیبانی]] تو برخاسته، آن‌گاه [[افتخار]] و [[سربلندی]] نصیبشان خواهد شد؛ ولی اگر به جای خود بنشینی، [[مسلمانان]] هم متوقف شده و زیردست می‌شوند<ref>برگرفته از: ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ص۵۲-۵۴.</ref>.
[[تحریم تنباکو]] که عالم بزرگ [[تشیع]] میرزامحمدحسن شیرازی از [[سامرا]] صادر کرد و در [[تهران]] میرزامحمدحسن آشتیانی [[اجرا]] نمود، از دو منظر اهمیت دارد: نخست آنکه [[مردم]] [[پایبندی]] خود را به [[اوامر]] و [[احکام]] [[علمای دینی]] در برابر [[سلاطین]] [[مستبد]] [[اثبات]] کردند. [[نفوذ]] کلمه و پایگاه و موقعیت [[اجتماعی]] [[علما]] در میان [[مردم]] به اندازه‌ای بود که [[مردم]] پس از فتوای [[تحریم]]، با وجود اعتیاد به آن از استعمالش خودداری کردند و در مقابل [[اوامر]] و [[قوانین]] ملوکانه [[استبداد]] و [[استعمار]] [[مقاومت]] نمودند. از سوی دیگر، [[قیام]] [[ملت]] و توفیقی که ایشان و [[علما]] در [[راه]] الغای امتیاز دخانیات به [[دست]] آوردند چنین فهماند که با [[مقاومت]] و [[قیام]] و پافشاری می‌توان از رفتارهای خودسرانه دستگاه [[استبداد]] و اقدامات زیان‌بار آن جلوگیری کرد. این [[قیام]] به منزله مقدمه‌ای برای قیام‌های دیگر [[مردم]] بر ضد امین‌السلطان و عین‌الدوله در زمان مظفرالدین شاه و مطالبه عدالت‌خانه و [[مشروطیت]] بود<ref>مقدمه عباس اقبال، در: ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ص۳.</ref>. نکته‌ای که در [[نهضت]] [[تحریم تنباکو]] اهمیت ویژه دارد آن است که [[مردم]] [[جایگاه]] و [[شأن]] [[رهبری]] را در [[جامعه]] از آنِ [[علما]] می‌دانستند، نه [[حکام جائر]] قاجار. آنان [[حق اطاعت]] و فرمان‌بری را ویژه [[علما]] می‌دانستند و پایمردانه خواهان ایفای این نقش برای آنان در برابر [[سلاطین]] [[مستبد]] بودند. چنین برداشت مهمی در [[نامه]] سیدجمال‌الدین اسدآبادی به مرحوم [[میرزای شیرازی]] نیز بازتاب یافته است. در بخشی از این [[نامه]] آمده است: [[خدا]] [[نیابت]] [[امام زمان]] را به تو اختصاص داده و از میان [[طایفه]] [[شیعه]] تو را برگزیده و زمام [[ملت]] را از طریق [[ریاست]] [[دینی]] به دستت داده و [[حفظ]] [[حقوق]] [[ملت]] را به تو واگذارده و برطرف ساختن [[شک]] و [[شبهه]] را از دل‌های [[مردم]] جزو [[وظایف]] تو قرار داده است. چون تو [[وارث]] پیامبرانی، سررشته کارهایی را به دستت سپرده که [[سعادت]] این [[جهان]] و [[رستگاری]] آن [[جهان]] بدان وابسته است.... [[خدا]] [[کرسی]] [[ریاست]] تو را در [[دل‌ها]] و خردهای [[مردم]] [[نصب]] کرده، تا به وسیله آن ستون [[عدل]] مستحکم شود و [[راه]] راست روشن گردد و در مقابل... اگر بخواهی، می‌توانی با یک کلمه افراد پراکنده را جمع کنی و با متفق ساختن آنها [[دشمن خدا]] و [[دشمن]] [[مسلمانان]] را بترسانی و [[شر]] [[کفار]] را از سرشان برطرف نمایی؛ این [[رنج]] و مشقتی را که دامن‌گیرشان شده است از آنها دور کنی.... [[حق]] را باید گفت. تو [[رئیس]] [[فرقه]] [[شیعه]] هستی؛ تو مثل [[جان]] در تن همه [[مسلمانان]] دمیده‌ای. هیچ‌کس جز در [[پناه]] تو نمی‌تواند برای [[نجات]] [[ملت]] برخیزد و آنها نیز به غیر تو [[اطمینان]] ندارند. اگر برای گرفتن [[حق]] [[قیام]] کنی، همه به [[پشتیبانی]] تو برخاسته، آن‌گاه [[افتخار]] و [[سربلندی]] نصیبشان خواهد شد؛ ولی اگر به جای خود بنشینی، [[مسلمانان]] هم متوقف شده و زیردست می‌شوند<ref>برگرفته از: ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ص۵۲-۵۴.</ref>.
خط ۲۳۶: خط ۲۳۶:


=== [[تکلیف‌گرایی]] ===
=== [[تکلیف‌گرایی]] ===
تحولات و انحرافاتی که در [[قیام]] [[مشروطه]] به وجود آمد، موجب دل‌سردی و [[سرخوردگی]] [[روحانیت]] شد. این [[نگرانی]] و دل‌سردی به قدری شدید بود که برخی از [[علما]] از دخالت‌های خود [[احساس]] [[پشیمانی]] می‌کردند. این وضعیت به ویژه در دوران پهلوی میان برخی از [[روحانیون]] رواج پیدا کرد و کمتر کسی یافت می‌شد که به گونه‌ای از این جریان تأثیر نپذیرفته باشد. بدین ترتیب، در دوره‌های بعدی، ایشان کمتر در رخدادهای [[سیاسی]] دخالت می‌کردند و [[ناامیدی]] [[روحانیت]] و حوزه‌ها را فراگرفت. حتی برخی از علمای بزرگ تأکید داشتند که باید از [[تاریخ]] [[عبرت]] گرفت و هر کس که وارد حرکت‌های [[سیاسی]] شود، فردی فریب‌خورده است؛ [[هوشیاری]] اقتضا می‌کند که افراد به این جریانات وارد نشوند تا زمینه [[سوء]] استفاده عده‌ای فراهم نگردد.
تحولات و انحرافاتی که در [[قیام]] [[مشروطه]] به وجود آمد، موجب دل‌سردی و [[سرخوردگی]] [[روحانیت]] شد. این [[نگرانی]] و دل‌سردی به قدری شدید بود که برخی از دانشمندان از دخالت‌های خود [[احساس]] [[پشیمانی]] می‌کردند. این وضعیت به ویژه در دوران پهلوی میان برخی از [[روحانیون]] رواج پیدا کرد و کمتر کسی یافت می‌شد که به گونه‌ای از این جریان تأثیر نپذیرفته باشد. بدین ترتیب، در دوره‌های بعدی، ایشان کمتر در رخدادهای [[سیاسی]] دخالت می‌کردند و [[ناامیدی]] [[روحانیت]] و حوزه‌ها را فراگرفت. حتی برخی از علمای بزرگ تأکید داشتند که باید از [[تاریخ]] [[عبرت]] گرفت و هر کس که وارد حرکت‌های [[سیاسی]] شود، فردی فریب‌خورده است؛ [[هوشیاری]] اقتضا می‌کند که افراد به این جریانات وارد نشوند تا زمینه [[سوء]] استفاده عده‌ای فراهم نگردد.


در چنین فضای ناامیدانه‌ای [[امام خمینی]] [[با تدبیر]] و [[کیاست]]، این برداشت [[نادرست]] را از بین بردند و به جای آن مسئله [[تکلیف‌گرایی]] را مطرح کردند. ایشان این نکته مهم را به خوبی تفهیم کردند که هرکس [[تکلیف]] و وظیفه‌ای [[شرعی]] بر دوش دارد و نمی‌توان با چنین [[تفسیرها]] و توجیهاتی از زیر بار [[مسئولیت]] آن شانه خالی کرد. [[امام]] از تجربه [[تاریخی]] [[مشروعیت]] به خوبی سود بردند و مراقب بودند تا فریب‌کاران امور را در [[دست]] نگیرند. [[امام]] [[معتقد]] بودند [[روحانیت]] [[وظیفه]] دارد فعالانه وارد صحنه شود و مبانی [[معرفتی]] [[اسلامی]] را برای [[مردم]] تبیین کند تا عرصه بر روشن‌فکران غرب‌زده تنگ گردد<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر. ک: محمدتقی مصباح یزدی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تدوین و نگارش قاسم شبان‌نیا، ص۲۰۸-۲۱۰.</ref>. ایشان در پاسخ تلگراف [[آیت الله]] [[حکیم]] که از [[حضرت]] [[امام]] و دیگر علمای [[قم]] [[دعوت]] کرده بود برای [[نجات]] [[جان]] خود به [[نجف]] [[سفر]] کنند با طرح این مسئله که امروز [[مبارزه]] یک [[تکلیف]] است، به طور تلویحی بیان داشتند: “ما [[تکلیف الهی]] خود را ان‌شاءالله ادا خواهیم کرد و باحدی الحسنیین نائل خواهیم شد... ”<ref>سیدحمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. این اصل را که [[شیعه]] از [[کربلا]] به عاریت گرفته است [[حضرت]] [[امام]] زنده کردند<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۱۸.</ref>.
در چنین فضای ناامیدانه‌ای [[امام خمینی]] [[با تدبیر]] و [[کیاست]]، این برداشت [[نادرست]] را از بین بردند و به جای آن مسئله [[تکلیف‌گرایی]] را مطرح کردند. ایشان این نکته مهم را به خوبی تفهیم کردند که هرکس [[تکلیف]] و وظیفه‌ای [[شرعی]] بر دوش دارد و نمی‌توان با چنین [[تفسیرها]] و توجیهاتی از زیر بار [[مسئولیت]] آن شانه خالی کرد. [[امام]] از تجربه [[تاریخی]] [[مشروعیت]] به خوبی سود بردند و مراقب بودند تا فریب‌کاران امور را در [[دست]] نگیرند. [[امام]] [[معتقد]] بودند [[روحانیت]] [[وظیفه]] دارد فعالانه وارد صحنه شود و مبانی [[معرفتی]] [[اسلامی]] را برای [[مردم]] تبیین کند تا عرصه بر روشن‌فکران غرب‌زده تنگ گردد<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر. ک: محمدتقی مصباح یزدی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تدوین و نگارش قاسم شبان‌نیا، ص۲۰۸-۲۱۰.</ref>. ایشان در پاسخ تلگراف [[آیت الله]] [[حکیم]] که از [[حضرت]] [[امام]] و دیگر علمای [[قم]] [[دعوت]] کرده بود برای [[نجات]] [[جان]] خود به [[نجف]] [[سفر]] کنند با طرح این مسئله که امروز [[مبارزه]] یک [[تکلیف]] است، به طور تلویحی بیان داشتند: “ما [[تکلیف الهی]] خود را ان‌شاءالله ادا خواهیم کرد و باحدی الحسنیین نائل خواهیم شد... ”<ref>سیدحمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. این اصل را که [[شیعه]] از [[کربلا]] به عاریت گرفته است [[حضرت]] [[امام]] زنده کردند<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۱۸.</ref>.
۲۱۸٬۳۵۲

ویرایش