آیین دادرسی در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'لام' به 'لام'
جز (جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر') |
جز (جایگزینی متن - 'لام' به 'لام') |
||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
در «[[تولّی]]» که در عبارت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} آمده است، دو احتمال وجود دارد: مصدر باب تفعّل باشد یا اینکه فعل باشد. اگر مصدر باشد، مفاد این فراز چنین میشود: «عهدهدار شدن [[قضاوت]] بر [[زنان]] نیست» و مراد از [[نفی]] [[تولّی]] قضاوت، نفی جواز آن است. چنین تعبیری در گفت وگوها رایج است، مانند: {{متن حدیث|لَا صَلَاةَ إِلَّا بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ}}؛ «بدون خواندن [[سوره فاتحه]]، [[نماز]] نیست». روشن است که مراد گوینده، نفی نماز خارجی نیست، بلکه مراد، نفی [[صحت]] نماز بدون خواندن فاتحه است. اگر «تولّی» فعل باشد، مفاد این فراز چنین میشود: «[[زن]] قضاوت را عهدهدار نمیشود». این جمله هر چند خبری است، ولی مقصود از آن، انشا و نفی جواز عهدهدار شدن قضاوت است. | در «[[تولّی]]» که در عبارت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} آمده است، دو احتمال وجود دارد: مصدر باب تفعّل باشد یا اینکه فعل باشد. اگر مصدر باشد، مفاد این فراز چنین میشود: «عهدهدار شدن [[قضاوت]] بر [[زنان]] نیست» و مراد از [[نفی]] [[تولّی]] قضاوت، نفی جواز آن است. چنین تعبیری در گفت وگوها رایج است، مانند: {{متن حدیث|لَا صَلَاةَ إِلَّا بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ}}؛ «بدون خواندن [[سوره فاتحه]]، [[نماز]] نیست». روشن است که مراد گوینده، نفی نماز خارجی نیست، بلکه مراد، نفی [[صحت]] نماز بدون خواندن فاتحه است. اگر «تولّی» فعل باشد، مفاد این فراز چنین میشود: «[[زن]] قضاوت را عهدهدار نمیشود». این جمله هر چند خبری است، ولی مقصود از آن، انشا و نفی جواز عهدهدار شدن قضاوت است. | ||
برخی گفتهاند در [[روایت]]، برای سهولت کار زنان، [[تکلیف]] قضاوت از آنها برداشته شده است، نه [[حق]] قضاوت. پس همانگونه که [[خواندن نماز]] [[جمعه]] و [[نماز جماعت]] برای زنان اشکالی ندارد، قضاوت نیز مانعی ندارد و این مطلب از معنای دو حرف جرّ | برخی گفتهاند در [[روایت]]، برای سهولت کار زنان، [[تکلیف]] قضاوت از آنها برداشته شده است، نه [[حق]] قضاوت. پس همانگونه که [[خواندن نماز]] [[جمعه]] و [[نماز جماعت]] برای زنان اشکالی ندارد، قضاوت نیز مانعی ندارد و این مطلب از معنای دو حرف جرّ «لام» و «علی» فهمیده میشود<ref>عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ص۳۵۰.</ref>. مدخول حرف جرّ «علی» معمولاً از اموری است که به زیان شخص است، برخلاف مدخول حرف جرّ «لام» که معمولاً به [[سود]] شخص است. برای مثال، اگر پدری بخواهد به فرزند خویش بگوید این [[هدیه]] برای تو نیست، از حرف «لام» استفاده میکند {{عربی|ليس لك هذا}}، ولی اگر بخواهد بگوید فلان کار سخت بر عهده تو نیست، از حرف «علی» استفاده میکند (لیس علیک ذاک). در روایت نیز تعبیر {{متن حدیث|لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ}}؛ یعنی قضاوت که امر مشکلی است، بر عهده زنان نیست، نه اینکه زنان اصلاً حق قضاوت ندارند. مؤید این برداشت از روایت، فرازهای دیگر روایت است که [[پیامبر]] اموری مثل [[نماز جمعه]] و [[جماعت]] را از زنان سلب کرده که به [[اتفاق]] [[فقیهان]] برای زنان جایز است. | ||
پاسخ این اشکال روشن است؛ زیرا در فراز {{متن حدیث|وَ لَا تَوَلَّى}} کلمه مرأه برخلاف دیگر فرازهای قبلی تکرار شده است. در نتیجه، در این فراز، کلمه «علی» تکرار نخواهد شد؛ زیرا معنی [[فاسد]] میشود (لیس علی النساء [[تولّی]] المرأه للقضاء؛ عهده دار شدن امر [[قضاوت]] بر [[زنان]] نیست). این فراز با فرازهای قبلی هماهنگ نیست و نمیتوان گفت چون در فرازهای قبلی [[نفی]] [[تکلیف]] شده، مفاد این فراز نیز نفی تکلیف قضاوت است، نه [[حق]] آن. | پاسخ این اشکال روشن است؛ زیرا در فراز {{متن حدیث|وَ لَا تَوَلَّى}} کلمه مرأه برخلاف دیگر فرازهای قبلی تکرار شده است. در نتیجه، در این فراز، کلمه «علی» تکرار نخواهد شد؛ زیرا معنی [[فاسد]] میشود (لیس علی النساء [[تولّی]] المرأه للقضاء؛ عهده دار شدن امر [[قضاوت]] بر [[زنان]] نیست). این فراز با فرازهای قبلی هماهنگ نیست و نمیتوان گفت چون در فرازهای قبلی [[نفی]] [[تکلیف]] شده، مفاد این فراز نیز نفی تکلیف قضاوت است، نه [[حق]] آن. |