پرش به محتوا

نفس زکیه کیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ارشاد شیخ مفید' به 'ارشاد شیخ مفید'
جز (جایگزینی متن - ' نامهای ' به ' نام‌های ')
جز (جایگزینی متن - 'ارشاد شیخ مفید' به 'ارشاد شیخ مفید')
خط ۵۷: خط ۵۷:
*'''قرینه چهارم:''' کشته شدن [[محمد بن عبد الله]] پیش از تولد حضرت [[بقیة الله]] {{ع}} بوده است، و در این صورت نمی‌‏توان آن را جزء [[علائم ظهور]] دانست و لذا باید [[منتظر]] شخص دیگری باشیم. این قرینه چندان دلالتی نمی‏‌تواند داشته باشد زیرا ممکن است یک علامتی پیش از تولد آن حضرت باشد، زیرا برنامه‏ریزی الهی فقط از زمان [[اسلام]] شروع نشده است، بلکه از آغاز زندگی [[بشریت]] بوده است، بنابراین تمام پدیده‏‌های بزرگ می‏‌تواند اشاره‏ای به [[ظهور]] داشته باشد، و ما قبلا شنیده‏‌ایم که نابودی [[دولت]] [[اموی]] و [[قیام]] [[دولت]] [[بنی عباس]] و [[خروج]] [[پرچم‌های سیاه]] از جمله نشانه‏‌های [[ظهور]] می‌‏باشند، و تمامی اینها پیش از ولادت [[حضرت مهدی]] {{ع}} است.
*'''قرینه چهارم:''' کشته شدن [[محمد بن عبد الله]] پیش از تولد حضرت [[بقیة الله]] {{ع}} بوده است، و در این صورت نمی‌‏توان آن را جزء [[علائم ظهور]] دانست و لذا باید [[منتظر]] شخص دیگری باشیم. این قرینه چندان دلالتی نمی‏‌تواند داشته باشد زیرا ممکن است یک علامتی پیش از تولد آن حضرت باشد، زیرا برنامه‏ریزی الهی فقط از زمان [[اسلام]] شروع نشده است، بلکه از آغاز زندگی [[بشریت]] بوده است، بنابراین تمام پدیده‏‌های بزرگ می‏‌تواند اشاره‏ای به [[ظهور]] داشته باشد، و ما قبلا شنیده‏‌ایم که نابودی [[دولت]] [[اموی]] و [[قیام]] [[دولت]] [[بنی عباس]] و [[خروج]] [[پرچم‌های سیاه]] از جمله نشانه‏‌های [[ظهور]] می‌‏باشند، و تمامی اینها پیش از ولادت [[حضرت مهدی]] {{ع}} است.
*'''قرینه پنجم:''' پیشگوئی نسبت به قتل [[نفس زکیه]] در [[روایات]] به همراه یا بعد از وقایعی ذکر شده که یقینا تاکنون ایجاد نشده است و لذا [[فهم]] عمومی از سیاق عبارات همان است که تاکنون انجام نشده باشد، و لذا نمی‌‏توانیم مقصود از [[نفس زکیه]] را [[محمد بن عبد الله]] بگیریم بلکه باید اشاره به کشته شدن شخص دیگری باشد که در آینده انجام خواهد گرفت. از آن جمله [[روایات]] پنج علامت همچون فرمایش [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}} که فرمود<ref>غیبت نعمانی، ۲۵۲.</ref>: «برای [[قائم]] پنج علامت است: [[سفیانی]]، [[یمانی]]، [[صیحه آسمانی]]، قتل [[نفس زکیه]] و فرو رفتن در [[زمین]].» و [[روایت]] بر شماری امور محتومه همچون فرمایش [[امام صادق|حضرت صادق]] - {{ع}}: «ندا از حتمیات است. [[سفیانی]] محتوم است. [[یمانی]] و قتل [[نفس زکیه]] محتوم است...»<ref>غیبت نعمانی، ۲۵۲.</ref> و معلوم است که [[خروج]] [[سفیانی]] و [[یمانی]] و [[صیحه]] تاکنون ایجاد نشده‏‌اند و بنابراین قتل [[نفس زکیه]] هم که در ردیف آنها ذکر شده می‌‏بایست تاکنون به وقوع نپیوسته باشد. این [[گفتار]] نیز صحیح نمی‌‏باشد، زیرا آنچه که سیاق عبارات ایجاب می‏‌کند آن است که این امور به هنگام صدور [[روایت]] واقع نشده باشند، و این درست است، ولی بعد از صدور [[روایت]] برخی از [[علائم]] زودتر انجام می‌‏گیرد و برخی به تأخیر می‌‏افتد، و وقوع [[علائم]] بزودی یا با تأخیر ربطی به سیاق [[کلام]] و عبارات ندارد مخصوصا که [[علائم]] با کلمه «واو» عطف بسته شده‏‌اند و «واو» برای ترتیب نیست، بر خلاف کلمه «أو» یا «ثم» یا «فا» بطوری که نحویین گفته‌‏اند.
*'''قرینه پنجم:''' پیشگوئی نسبت به قتل [[نفس زکیه]] در [[روایات]] به همراه یا بعد از وقایعی ذکر شده که یقینا تاکنون ایجاد نشده است و لذا [[فهم]] عمومی از سیاق عبارات همان است که تاکنون انجام نشده باشد، و لذا نمی‌‏توانیم مقصود از [[نفس زکیه]] را [[محمد بن عبد الله]] بگیریم بلکه باید اشاره به کشته شدن شخص دیگری باشد که در آینده انجام خواهد گرفت. از آن جمله [[روایات]] پنج علامت همچون فرمایش [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}} که فرمود<ref>غیبت نعمانی، ۲۵۲.</ref>: «برای [[قائم]] پنج علامت است: [[سفیانی]]، [[یمانی]]، [[صیحه آسمانی]]، قتل [[نفس زکیه]] و فرو رفتن در [[زمین]].» و [[روایت]] بر شماری امور محتومه همچون فرمایش [[امام صادق|حضرت صادق]] - {{ع}}: «ندا از حتمیات است. [[سفیانی]] محتوم است. [[یمانی]] و قتل [[نفس زکیه]] محتوم است...»<ref>غیبت نعمانی، ۲۵۲.</ref> و معلوم است که [[خروج]] [[سفیانی]] و [[یمانی]] و [[صیحه]] تاکنون ایجاد نشده‏‌اند و بنابراین قتل [[نفس زکیه]] هم که در ردیف آنها ذکر شده می‌‏بایست تاکنون به وقوع نپیوسته باشد. این [[گفتار]] نیز صحیح نمی‌‏باشد، زیرا آنچه که سیاق عبارات ایجاب می‏‌کند آن است که این امور به هنگام صدور [[روایت]] واقع نشده باشند، و این درست است، ولی بعد از صدور [[روایت]] برخی از [[علائم]] زودتر انجام می‌‏گیرد و برخی به تأخیر می‌‏افتد، و وقوع [[علائم]] بزودی یا با تأخیر ربطی به سیاق [[کلام]] و عبارات ندارد مخصوصا که [[علائم]] با کلمه «واو» عطف بسته شده‏‌اند و «واو» برای ترتیب نیست، بر خلاف کلمه «أو» یا «ثم» یا «فا» بطوری که نحویین گفته‌‏اند.
*'''قرینه ششم:''' روایتی که قبلا شنیدیم که: «بین [[قیام]] [[قائم]] و بین قتل [[نفس زکیه]] جز پانزده شب فاصله نخواهد بود»<ref>کمال الدین، ۶۴۹.</ref>. و با در نظر گرفتن این [[روایت]] ما می‏‌دانیم که بین قتل [[محمد بن عبد الله]] [[نفس زکیه]] تا [[ظهور]] حضرت فاصله بسیاری افتاده است، و تا کنون بیش از هزار و دویست سال طول کشیده است، بنابراین نمی‌‏توانیم [[روایات]] مربوط به قتل [[نفس زکیه]] را مربوط به [[محمد بن عبد الله]] بدانیم. ولی این قرینه نیز درست نیست زیرا این [[روایت]] گرچه در بسیاری از کتب و مآخذ [[شیعه]] همچون ارشاد [[شیخ مفید]] و [[غیبت]] [[شیخ طوسی]] و [[کمال الدین]] [[صدوق]] وارد شده، لکن همگی به یک [[راوی]] می‌‏رسند و او «ثعلبه» است که از شعیب و او از «[[صالح]]» [[نقل]] می‏‌کند. «ثعلبه» در کتاب ارشاد و [[کمال الدین]] به عنوان «ابن میمون»، و «شعیب» در کتاب الغیبه و ارشاد به «حداد» و در [[کمال الدین]] به «حذاء»، و «[[صالح]]» در کتاب ارشاد به «ابن میثم»، و در [[کمال الدین]] به «ابن [[مولی]] بنی العذراء» توصیف شده‌‏اند. و به هر حال این [[روایات]] در [[بهترین]] فرض یک [[خبر]] حساب می‌‏شود و در ضوابط سندی [[تمسک]] به یک [[خبر]] تنها را در این گونه موارد مورد قبول ندانستیم. بنابراین نظریه مورد بحث که مقصود از [[نفس زکیه]] [[محمد بن عبد الله]] باشد با این قرائن منتفی نشد بلکه احتمال این که با او باشد وجود دارد. در زمینه دوم دلائل و قرائن اثبات آن را می‌‏آوریم.
*'''قرینه ششم:''' روایتی که قبلا شنیدیم که: «بین [[قیام]] [[قائم]] و بین قتل [[نفس زکیه]] جز پانزده شب فاصله نخواهد بود»<ref>کمال الدین، ۶۴۹.</ref>. و با در نظر گرفتن این [[روایت]] ما می‏‌دانیم که بین قتل [[محمد بن عبد الله]] [[نفس زکیه]] تا [[ظهور]] حضرت فاصله بسیاری افتاده است، و تا کنون بیش از هزار و دویست سال طول کشیده است، بنابراین نمی‌‏توانیم [[روایات]] مربوط به قتل [[نفس زکیه]] را مربوط به [[محمد بن عبد الله]] بدانیم. ولی این قرینه نیز درست نیست زیرا این [[روایت]] گرچه در بسیاری از کتب و مآخذ [[شیعه]] همچون [[ارشاد شیخ مفید]] و [[غیبت]] [[شیخ طوسی]] و [[کمال الدین]] [[صدوق]] وارد شده، لکن همگی به یک [[راوی]] می‌‏رسند و او «ثعلبه» است که از شعیب و او از «[[صالح]]» [[نقل]] می‏‌کند. «ثعلبه» در کتاب ارشاد و [[کمال الدین]] به عنوان «ابن میمون»، و «شعیب» در کتاب الغیبه و ارشاد به «حداد» و در [[کمال الدین]] به «حذاء»، و «[[صالح]]» در کتاب ارشاد به «ابن میثم»، و در [[کمال الدین]] به «ابن [[مولی]] بنی العذراء» توصیف شده‌‏اند. و به هر حال این [[روایات]] در [[بهترین]] فرض یک [[خبر]] حساب می‌‏شود و در ضوابط سندی [[تمسک]] به یک [[خبر]] تنها را در این گونه موارد مورد قبول ندانستیم. بنابراین نظریه مورد بحث که مقصود از [[نفس زکیه]] [[محمد بن عبد الله]] باشد با این قرائن منتفی نشد بلکه احتمال این که با او باشد وجود دارد. در زمینه دوم دلائل و قرائن اثبات آن را می‌‏آوریم.
*'''زمینه دوم:''' قرائنی که دلالت بر این می‏‌کند که [[نفس زکیه]] همان [[محمد بن عبد الله]] است. از آن جمله: روایتی است که ابو الفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین‏<ref>مقاتل الطالبیین، ۱۸۴.</ref> [[نقل]] کرده است با اسنادش از [[محمد]] بن [[علی]] [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} از پدرانش {{عم}}: «[[نفس]] از فرزندان [[حسن]] است». دلالت این [[حدیث]] بر این که مقصود از [[نفس]] همان [[نفس زکیه]] است، و وی از اولاد حضرت [[امام حسن]] {{ع}} می‏‌باشد واضح و روشن است و جز بر همان [[محمد بن عبد الله]] بر شخص دیگری [[صادق]] نیست و درباره خصوص او گفته شده است، که ابو الفرج هم در شرح حال او این [[حدیث]] را آورده است. و از آن جمله [[روایت]] دیگری‏<ref>مقاتل الطالبیین، ۱۸۴.</ref> است از قول [[عبد الله]] بن [[موسی]] که عده‏‌ای از علمای [[مدینه]] به نزد [[علی بن الحسن]] آمدند و این مسأله - یعنی مطالبه [[حکومت]] - را با او مطرح کردند. پس او گفت: [[محمد بن عبد الله]] از من شایسته‏تر و سزاوارتر به این [[امر]] است. و آنگاه حدیثی طولانی ذکر کرد؛ سپس [[احجار الزیت]] را به من نشان داده و گفت: در اینجا [[نفس زکیه]] کشته می‌‏شود. [[عبد الله]] بن [[موسی]] گوید: ما کشته او را در همانجا که بدان اشاره کرده بود، دیدیم. و همچنین [[روایت]] دیگری که از مسلم بن بشار [[نقل]] کرده است که گوید: در کنار [[غنائم]] خشرم همراه [[محمد بن عبد الله]] بودم به من گفت: در اینجا [[نفس زکیه]] کشته می‌‏شود. می‏‌گویم: مقصودش خودش بود. وی گوید که بعدها در همان‏جا کشته شد.
*'''زمینه دوم:''' قرائنی که دلالت بر این می‏‌کند که [[نفس زکیه]] همان [[محمد بن عبد الله]] است. از آن جمله: روایتی است که ابو الفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین‏<ref>مقاتل الطالبیین، ۱۸۴.</ref> [[نقل]] کرده است با اسنادش از [[محمد]] بن [[علی]] [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} از پدرانش {{عم}}: «[[نفس]] از فرزندان [[حسن]] است». دلالت این [[حدیث]] بر این که مقصود از [[نفس]] همان [[نفس زکیه]] است، و وی از اولاد حضرت [[امام حسن]] {{ع}} می‏‌باشد واضح و روشن است و جز بر همان [[محمد بن عبد الله]] بر شخص دیگری [[صادق]] نیست و درباره خصوص او گفته شده است، که ابو الفرج هم در شرح حال او این [[حدیث]] را آورده است. و از آن جمله [[روایت]] دیگری‏<ref>مقاتل الطالبیین، ۱۸۴.</ref> است از قول [[عبد الله]] بن [[موسی]] که عده‏‌ای از علمای [[مدینه]] به نزد [[علی بن الحسن]] آمدند و این مسأله - یعنی مطالبه [[حکومت]] - را با او مطرح کردند. پس او گفت: [[محمد بن عبد الله]] از من شایسته‏تر و سزاوارتر به این [[امر]] است. و آنگاه حدیثی طولانی ذکر کرد؛ سپس [[احجار الزیت]] را به من نشان داده و گفت: در اینجا [[نفس زکیه]] کشته می‌‏شود. [[عبد الله]] بن [[موسی]] گوید: ما کشته او را در همانجا که بدان اشاره کرده بود، دیدیم. و همچنین [[روایت]] دیگری که از مسلم بن بشار [[نقل]] کرده است که گوید: در کنار [[غنائم]] خشرم همراه [[محمد بن عبد الله]] بودم به من گفت: در اینجا [[نفس زکیه]] کشته می‌‏شود. می‏‌گویم: مقصودش خودش بود. وی گوید که بعدها در همان‏جا کشته شد.


۲۱۸٬۸۵۷

ویرایش