بنی عامر بن صعصعه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←بنی عامر و اسلام
(←پانویس) |
|||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
برخی از گزارشها نیز از [[نفرین]] پیامبر {{صل}} در خصوص عامر بن طفیل خبر دادهاند،.<ref> تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۱۹.</ref>به هر روی [[عامر]] در [[راه]] بازگشت به [[سرزمین]] خود بر اثر غدهای که در گردن او پدیدار شد در [[منزل]] زنی از بنیمسلول مُرد.<ref>السیرة النبویه، ج ۴، ص ۵۶۸؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref> اربد نیز وقتی به نزد [[قوم]] خود بازگشت بر اثر صاعقهای هلاک شد.<ref>السیرةالنبویه، ج ۴، ص ۵۶۹؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶؛ تاریخالمدینه، ج ۲، ص ۵۲۰.</ref><ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>. | برخی از گزارشها نیز از [[نفرین]] پیامبر {{صل}} در خصوص عامر بن طفیل خبر دادهاند،.<ref> تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۱۹.</ref>به هر روی [[عامر]] در [[راه]] بازگشت به [[سرزمین]] خود بر اثر غدهای که در گردن او پدیدار شد در [[منزل]] زنی از بنیمسلول مُرد.<ref>السیرة النبویه، ج ۴، ص ۵۶۸؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref> اربد نیز وقتی به نزد [[قوم]] خود بازگشت بر اثر صاعقهای هلاک شد.<ref>السیرةالنبویه، ج ۴، ص ۵۶۹؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶؛ تاریخالمدینه، ج ۲، ص ۵۲۰.</ref><ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>. | ||
== شخصیتهای [[بنی عامر]] == از [[زنان]] معروف''' بنیعامر چند تن را میتوان یاد کرد؛ از جمله همسران پیامبر از این [[قبیله]] چون: | == شخصیتهای [[بنی عامر]] == | ||
از [[زنان]] معروف''' بنیعامر چند تن را میتوان یاد کرد؛ از جمله همسران پیامبر از این [[قبیله]] چون: | |||
# [[زینب]] دختر [[خزیمة بن حارث]] از بنیهلال، معروف به [[امّالمساکین]] که در [[سال سوم هجری]] خود را بهپیامبر {{صل}} بخشید <ref>المحبر، ص ۸۳؛ النسب، ص ۲۶۴؛ تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۲۰۶؛ المنتخب، ص ۸۸.</ref> و خداوند با [[حلال]] شمردن این زنان برای آن [[حضرت]] چنین ازدواجهایی را فقط در خصوص پیامبر {{صل}} جایز دانست {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را دادهای بر تو حلال کردهایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّهها و دختران داییها و دختران خالههایت را که با تو هجرت کردهاند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک میدانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشتهایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>، | # [[زینب]] دختر [[خزیمة بن حارث]] از بنیهلال، معروف به [[امّالمساکین]] که در [[سال سوم هجری]] خود را بهپیامبر {{صل}} بخشید <ref>المحبر، ص ۸۳؛ النسب، ص ۲۶۴؛ تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۲۰۶؛ المنتخب، ص ۸۸.</ref> و خداوند با [[حلال]] شمردن این زنان برای آن [[حضرت]] چنین ازدواجهایی را فقط در خصوص پیامبر {{صل}} جایز دانست {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را دادهای بر تو حلال کردهایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّهها و دختران داییها و دختران خالههایت را که با تو هجرت کردهاند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک میدانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشتهایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>، | ||
# [[میمونه]] دختر [[حارث بن حزن]] که در سال هفتم پس از عمرةالقضاء در منطقه سَرِف به [[ازدواج حضرت]] درآمد.<ref>المحبر، ص ۹۱؛ النسب، ص ۲۶۳؛ السیرةالنبویه، ج ۴، ص ۶۴۴ ـ ۶۴۶؛ الطبقات، ج ۸، ص ۱۰۴.</ref> وی از جمله زنانی بود که گاه با درخواستهای خود برای زیاد شدن [[نفقه]]، پیامبر {{صل}} را در وضعیتی سخت قرار میدادند، به نحوی که خداوند از پیامبر {{صل}} میخواهد زنانی را که تنها خواهان زندگانی [[دنیوی]] هستند به وجهی [[نیکو]] رها سازد. {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را میخواهید، بیگمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۲۹.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵.</ref> [[میمونه]] از آن دسته همسرانی بود که [[پیامبر]] {{صل}} از سوی [[خداوند]] مجاز بود که هرگاه بخواهد موعد آنان را به تأخیراندازد. {{متن قرآن|تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا}}<ref>«اختیار با توست که موعد) هر یک از آنان را که خواستی واپس افکنی و هر کدام را خواستی نزد خود جای دهی و اگر هر یک از آنان را که وا نهاده بودی بخواهی، بر تو گناهی نیست؛ این، بدان نزدیکتر است که چشم آنان روشن گردد و اندوهگین نگردند و همگی به آنچه تو به آنان دادهای خشنود شوند و خداوند آنچه در دلهایتان میگذرد میداند و خداوند دانای بردبار است» سوره احزاب، آیه ۵۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۷۳ ـ ۵۷۴.</ref>؛ همچنین ضُباعه دختر [[عامر بن قُرْط]] از بنیکعب که از [[حمایت]] او از پیامبر {{صل}} در سالهای حضور در [[مکه]] سخن به میان آمده است <ref>تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۲۴۴؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۱۱۲.</ref> | # [[میمونه]] دختر [[حارث بن حزن]] که در سال هفتم پس از عمرةالقضاء در منطقه سَرِف به [[ازدواج حضرت]] درآمد.<ref>المحبر، ص ۹۱؛ النسب، ص ۲۶۳؛ السیرةالنبویه، ج ۴، ص ۶۴۴ ـ ۶۴۶؛ الطبقات، ج ۸، ص ۱۰۴.</ref> وی از جمله زنانی بود که گاه با درخواستهای خود برای زیاد شدن [[نفقه]]، پیامبر {{صل}} را در وضعیتی سخت قرار میدادند، به نحوی که خداوند از پیامبر {{صل}} میخواهد زنانی را که تنها خواهان زندگانی [[دنیوی]] هستند به وجهی [[نیکو]] رها سازد. {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را میخواهید، بیگمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۲۹.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵.</ref> [[میمونه]] از آن دسته همسرانی بود که [[پیامبر]] {{صل}} از سوی [[خداوند]] مجاز بود که هرگاه بخواهد موعد آنان را به تأخیراندازد. {{متن قرآن|تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا}}<ref>«اختیار با توست که موعد) هر یک از آنان را که خواستی واپس افکنی و هر کدام را خواستی نزد خود جای دهی و اگر هر یک از آنان را که وا نهاده بودی بخواهی، بر تو گناهی نیست؛ این، بدان نزدیکتر است که چشم آنان روشن گردد و اندوهگین نگردند و همگی به آنچه تو به آنان دادهای خشنود شوند و خداوند آنچه در دلهایتان میگذرد میداند و خداوند دانای بردبار است» سوره احزاب، آیه ۵۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۷۳ ـ ۵۷۴.</ref>؛ همچنین ضُباعه دختر [[عامر بن قُرْط]] از بنیکعب که از [[حمایت]] او از پیامبر {{صل}} در سالهای حضور در [[مکه]] سخن به میان آمده است <ref>تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۲۴۴؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۱۱۲.</ref> |