پرش به محتوا

اشعث بن قیس کندی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن'
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن')
خط ۸۵: خط ۸۵:
[[امام]] {{ع}} [[نامه]] را به [[زیاد بن مرحب همدانی]] و به قولی به [[زیاد بن کعب]]<ref>الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری (ترجمه: طباطبایی)، ص۱۲۱.</ref> داد و به او فرمود به [[آذربایجان]] رفته و [[نامه]] را به [[اشعث بن قیس]] برساند. پسرعموی [[اشعث بن قیس]] که در [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود نیز نامه‌ای بدین مضمون به [[اشعث بن قیس]] نوشت: "اما بعد؛ پسر عموی من [[اشعث بن قیس]]، بدان بعد از [[قتل عثمان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] بلکه بزرگان و برگزیدگان [[صحابه]] با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[بیعت]] کردند، من هم با ایشان موافقت کردم و [[صلاح]] [[دین]] و [[دنیا]] را در آن دانستم. چون در کار [[عثمان]] [[تأمل]] کردم، برای من چیزی معلوم نشد که مانع [[پیروی]] از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} شود. حال او نامه‌ای به تو نوشته است و تو را به [[بیعت]] خویش خوانده، چون بر مضمون [[نامه]] [[حضرت]] [[آگاه]] شوی مبادا که [[تأمل]] کنی و به عذری [[پناه]] ببری. [[بیعت]] کن که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، امروز [[امام]] به [[حق]] و [[خلیفه]] مطلق و از گذشته و [[آینده]] فاضل‌تر است. باید آنچه را نوشته‌ام راست بدانی و مرا [[صدیق]] خود بشماری. والسلام"<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۴۵۷.</ref>. زمانی که زیاد نزد [[اشعث بن قیس]] رسید و [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و نوشته پسر عموی او را رسانید، [[اشعث بن قیس]] آنها را خواند و [[دستور]] داد تا [[مردم]] به [[مسجد]] بیایند. چون [[مردم]] جمع شدند، اشعث بالای [[منبر]] رفت و خطبه‌ای خواند و گفت: "امیرالمؤمنین [[عثمان]] [[ولایت]] [[آذربایجان]] را به من داده بود چنان‌چه تا حال در دست من است و برای او واقعه‌ای رخ داد و شما از اتفاقاتی که میان امیرالمؤمنین علی {{ع}} و [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[عایشه]] رخ داد و جنگ‌هایی که کردند، [[آگاه]] هستید، و این را بدانید که [[مهاجر]] و [[انصار]] بر [[خلافت]] و [[امامت]] او متفق شده‌اند. امیرالمؤمنین علی {{ع}} مردی بزرگ و عالی تبار است، [[نامه]] نوشته و مرا نیز [[دعوت]] کرده، در این باره [[رأی]] شما چیست؟" [[مردم]] همگی گفتند: به [[امامت]] و [[خلافت]] او [[راضی]] هستیم و غیر از او کسی را [[خلیفه]] نمی‌دانیم<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۴۵۷.</ref>.
[[امام]] {{ع}} [[نامه]] را به [[زیاد بن مرحب همدانی]] و به قولی به [[زیاد بن کعب]]<ref>الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری (ترجمه: طباطبایی)، ص۱۲۱.</ref> داد و به او فرمود به [[آذربایجان]] رفته و [[نامه]] را به [[اشعث بن قیس]] برساند. پسرعموی [[اشعث بن قیس]] که در [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود نیز نامه‌ای بدین مضمون به [[اشعث بن قیس]] نوشت: "اما بعد؛ پسر عموی من [[اشعث بن قیس]]، بدان بعد از [[قتل عثمان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] بلکه بزرگان و برگزیدگان [[صحابه]] با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[بیعت]] کردند، من هم با ایشان موافقت کردم و [[صلاح]] [[دین]] و [[دنیا]] را در آن دانستم. چون در کار [[عثمان]] [[تأمل]] کردم، برای من چیزی معلوم نشد که مانع [[پیروی]] از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} شود. حال او نامه‌ای به تو نوشته است و تو را به [[بیعت]] خویش خوانده، چون بر مضمون [[نامه]] [[حضرت]] [[آگاه]] شوی مبادا که [[تأمل]] کنی و به عذری [[پناه]] ببری. [[بیعت]] کن که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، امروز [[امام]] به [[حق]] و [[خلیفه]] مطلق و از گذشته و [[آینده]] فاضل‌تر است. باید آنچه را نوشته‌ام راست بدانی و مرا [[صدیق]] خود بشماری. والسلام"<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۴۵۷.</ref>. زمانی که زیاد نزد [[اشعث بن قیس]] رسید و [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و نوشته پسر عموی او را رسانید، [[اشعث بن قیس]] آنها را خواند و [[دستور]] داد تا [[مردم]] به [[مسجد]] بیایند. چون [[مردم]] جمع شدند، اشعث بالای [[منبر]] رفت و خطبه‌ای خواند و گفت: "امیرالمؤمنین [[عثمان]] [[ولایت]] [[آذربایجان]] را به من داده بود چنان‌چه تا حال در دست من است و برای او واقعه‌ای رخ داد و شما از اتفاقاتی که میان امیرالمؤمنین علی {{ع}} و [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[عایشه]] رخ داد و جنگ‌هایی که کردند، [[آگاه]] هستید، و این را بدانید که [[مهاجر]] و [[انصار]] بر [[خلافت]] و [[امامت]] او متفق شده‌اند. امیرالمؤمنین علی {{ع}} مردی بزرگ و عالی تبار است، [[نامه]] نوشته و مرا نیز [[دعوت]] کرده، در این باره [[رأی]] شما چیست؟" [[مردم]] همگی گفتند: به [[امامت]] و [[خلافت]] او [[راضی]] هستیم و غیر از او کسی را [[خلیفه]] نمی‌دانیم<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۴۵۷.</ref>.


پس از [[بیعت مردم]] با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، اشعث به [[منزل]] خود رفت و جمعی از [[اصحاب]] خویش را فرا خواند و گفت: "نامه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مرا به [[وحشت]] انداخته، اگر نزد او بروم، می‌ترسم [[اموال]] [[آذربایجان]] را از من بخواهد ولی اگر به [[معاویه]] ملحق شوم چیزی از من نخواهد خواست؛ [[پیوستن]] به [[معاویه]] نزد من [[اصلح]] است، حال بگویید [[رأی]] شما چیست؟" [[مشاوران]] و [[اقوام]] و [[قبیله]] اشعث او را [[سرزنش]] کرده و گفتند: برای تو [[مرگ]] بهتر از [[پیوستن]] به [[معاویه]] است. آیا [[اقوام]] خود را رها کرده و دنباله رو [[اهل شام]] خواهی شد؟ اشعث از گفته خویش شرمسار گردیده و همراه [[مردم]] به سوی [[کوفه]] حرکت کرده، [[خدمت]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}} رسید<ref>الفتوح، ابن اعثم، ج۲، ص۵۰۴.</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۵؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۰۶-۱۰۷.</ref>.
پس از [[بیعت مردم]] با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، اشعث به [[منزل]] خود رفت و جمعی از [[اصحاب]] خویش را فرا خواند و گفت: "نامه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مرا به [[وحشت]] انداخته، اگر نزد او بروم، می‌ترسم [[اموال]] [[آذربایجان]] را از من بخواهد ولی اگر به [[معاویه]] ملحق شوم چیزی از من نخواهد خواست؛ پیوستن به [[معاویه]] نزد من [[اصلح]] است، حال بگویید [[رأی]] شما چیست؟" [[مشاوران]] و [[اقوام]] و [[قبیله]] اشعث او را [[سرزنش]] کرده و گفتند: برای تو [[مرگ]] بهتر از پیوستن به [[معاویه]] است. آیا [[اقوام]] خود را رها کرده و دنباله رو [[اهل شام]] خواهی شد؟ اشعث از گفته خویش شرمسار گردیده و همراه [[مردم]] به سوی [[کوفه]] حرکت کرده، [[خدمت]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}} رسید<ref>الفتوح، ابن اعثم، ج۲، ص۵۰۴.</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۵؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۰۶-۱۰۷.</ref>.


== اشعث و [[تصرف]] [[شریعه]] [[فرات]] ==
== اشعث و [[تصرف]] [[شریعه]] [[فرات]] ==
۲۱۸٬۸۵۷

ویرایش