جنگ خندق در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'طاقت فرسا' به 'طاقتفرسا'
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن') |
جز (جایگزینی متن - 'طاقت فرسا' به 'طاقتفرسا') |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
== [[رنج]] پیامبر {{صل}} در [[جنگ احزاب]] == | == [[رنج]] پیامبر {{صل}} در [[جنگ احزاب]] == | ||
در عین حال که پیروزی جامعی، کام پیامبر {{صل}} و [[رزمندگان]] و تمام [[مردم مدینه]] را شیرین کرده بود ولی باید اشاره کرد که این [[افتخار]] و [[عزت]] آسان به دست نیامد، بلکه [[رنج]] [[مسلمانان]] به ویژه شخص [[پیامبر]] {{صل}} نویدبخش این [[پیروزی]] بود. بیمناسبت نیست به این نکته از سختیهای | در عین حال که پیروزی جامعی، کام پیامبر {{صل}} و [[رزمندگان]] و تمام [[مردم مدینه]] را شیرین کرده بود ولی باید اشاره کرد که این [[افتخار]] و [[عزت]] آسان به دست نیامد، بلکه [[رنج]] [[مسلمانان]] به ویژه شخص [[پیامبر]] {{صل}} نویدبخش این [[پیروزی]] بود. بیمناسبت نیست به این نکته از سختیهای طاقتفرسای پیامبر {{صل}} اشاره شود. از مجموعه [[روایات]] چنین به دست میآید که پیامبر {{صل}} و مسلمانان در [[جنگ احزاب]] از کمبود آذوقه رنج میبردند و مسلمانان گاهی چند [[روز]] [[گرسنگی]] میکشیدند. [[شیخ صدوق]] از علی {{ع}} نقل میکند که فرمود: ما با [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} به حفر [[خندق]] مشغول بودیم که [[فاطمه زهرا]] {{س}} نزد آن [[حضرت]] آمد و قطعه نانی با خود آورده و به [[پیغمبر]] داد. پیامبر {{صل}} از فاطمه پرسید: این قطعه نان از کجاست؟ عرض کردن: قرص نانی برای حسن و حسین پختم و این تکه را برای شما آوردم. پیغمبر فرمود: این نخستین غذایی است که پس از سه روز پدرت به دهان میگیرد<ref>زندگانی خاتم الانبیا، ص۴۳۱.</ref>. | ||
و اما سرانجام کار [[کفار]] [[قریش]]: باد صرصر بر [[سپاه]] [[احزاب]] وزیدن گرفت، آن هم در شبی ظلمانی و به همراه بارانی سیل آسا که دیگها و خیمههای آنان را از جا کند، بادی وزید که دیگ غذای [[لشکر]] را واژگون کرد، آتشها را خاموش کرد و [[زمین]] را چنان در زیر پایشان به لرزه در آورد که هیچ کس [[امید]] زنده ماندن نداشت. | و اما سرانجام کار [[کفار]] [[قریش]]: باد صرصر بر [[سپاه]] [[احزاب]] وزیدن گرفت، آن هم در شبی ظلمانی و به همراه بارانی سیل آسا که دیگها و خیمههای آنان را از جا کند، بادی وزید که دیگ غذای [[لشکر]] را واژگون کرد، آتشها را خاموش کرد و [[زمین]] را چنان در زیر پایشان به لرزه در آورد که هیچ کس [[امید]] زنده ماندن نداشت. |