پرش به محتوا

نواب چهارگانه امام مهدی چه کسانی بودند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۸۹: خط ۸۹:
#'''[[عثمان بن سعید عمری|ابو عمرو عثمان بن سعید عمری]]:''' نام وی "[[عثمان بن سعید]]"، کنیه‌اش "ابو عمرو" و لقبش "العمری"، "سمّان"، "[[اسدی]]" و "[[عسکری]]" می‌باشد. [[علت]] ملقب شدن او به "سمّان" این بود که به [[تجارت]] روغن می‌پرداخت تا این کار، [[مسؤولیت]] اصلی او را بپوشاند و از شرّ [[حکومت]] حفظش نماید<ref>ر. ک: سید محمّد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۳۵۴.</ref> [[شیعه]]، [[اموال]] و [[نامه‌ها]] را به ایشان می‌رساندند و وی آنها را در پوست گوسفند و امثال آن- که به عنوان ظرف روغن به کار می‌برد- مینهاد تا کسی به آنها پی [[نبرد]]. آنگاه آنها را به سوی [[امام]]{{ع}} می‌فرستاد<ref>سید محمّد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۳۵۳، ح ۳۱۴.</ref>. وی از [[یاران]]، [[اصحاب]] و [[شاگردان]] مورد [[وثوق]] [[امام دهم]] و [[امام یازدهم]] بود. او مردی [[جلیل‌القدر]] و مورد [[اطمینان]] بود که از یازده سالگی در محضر [[امام هادی]]{{ع}} به [[خدمتگزاری]] و کسب [[فقه]] و [[حدیث]] و [[آموزه‌های اسلامی]] اشتغال داشت و [[شاگرد]] [[تربیت یافته]] در زیر سایه [[ولایت]] و [[امامت]] بود. شاید یکی از ادله‌ای که ایشان در محضر دو [[امام]] پیش از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} قرار گرفته بود، برای این بود که دیگر کسی در [[شأن]] و [[عظمت]] او [[تردید]] نداشته و به راحتی [[نیابت]] او از طرف [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را بپذیرد. از [[احمد بن اسحاق]] [[نقل]] شده است: "از [[امام هادی|حضرت هادی]]{{ع}} سؤال کردم: با چه کسی معامله کنیم؟ و از چه کسی مطلب را بگیریم؟ و گفته چه کسی را بپذیریم؟ [[امام]] فرمود: "عمری مورد [[اعتماد]] من است؛ آنچه را از من به تو برساند قطعا از من می‌رساند و آنچه را از قول من برای تو گوید، قطعا از من می‌گوید. سخن وی را گوش کرده [[اطاعت]] نما؛ زیرا او مورد [[اعتماد]] و [[امین]] است"<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.</ref> وی پس از سپری شدن [[عمر]] شریفش، به [[دستور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، فرزندش [[محمد بن عثمان]] را پس از خود به عنوان [[نایب]] خاصّ [[منصوب]] کرد. البته پیش از این، [[فرزند]] [[عثمان بن سعید]] از سوی [[امام عسکری]]{{ع}} به عنوان فردی مورد [[وثوق]] برای فرزندش [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} معین شده بود<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶.</ref>.
#'''[[عثمان بن سعید عمری|ابو عمرو عثمان بن سعید عمری]]:''' نام وی "[[عثمان بن سعید]]"، کنیه‌اش "ابو عمرو" و لقبش "العمری"، "سمّان"، "[[اسدی]]" و "[[عسکری]]" می‌باشد. [[علت]] ملقب شدن او به "سمّان" این بود که به [[تجارت]] روغن می‌پرداخت تا این کار، [[مسؤولیت]] اصلی او را بپوشاند و از شرّ [[حکومت]] حفظش نماید<ref>ر. ک: سید محمّد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۳۵۴.</ref> [[شیعه]]، [[اموال]] و [[نامه‌ها]] را به ایشان می‌رساندند و وی آنها را در پوست گوسفند و امثال آن- که به عنوان ظرف روغن به کار می‌برد- مینهاد تا کسی به آنها پی [[نبرد]]. آنگاه آنها را به سوی [[امام]]{{ع}} می‌فرستاد<ref>سید محمّد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۳۵۳، ح ۳۱۴.</ref>. وی از [[یاران]]، [[اصحاب]] و [[شاگردان]] مورد [[وثوق]] [[امام دهم]] و [[امام یازدهم]] بود. او مردی [[جلیل‌القدر]] و مورد [[اطمینان]] بود که از یازده سالگی در محضر [[امام هادی]]{{ع}} به [[خدمتگزاری]] و کسب [[فقه]] و [[حدیث]] و [[آموزه‌های اسلامی]] اشتغال داشت و [[شاگرد]] [[تربیت یافته]] در زیر سایه [[ولایت]] و [[امامت]] بود. شاید یکی از ادله‌ای که ایشان در محضر دو [[امام]] پیش از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} قرار گرفته بود، برای این بود که دیگر کسی در [[شأن]] و [[عظمت]] او [[تردید]] نداشته و به راحتی [[نیابت]] او از طرف [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را بپذیرد. از [[احمد بن اسحاق]] [[نقل]] شده است: "از [[امام هادی|حضرت هادی]]{{ع}} سؤال کردم: با چه کسی معامله کنیم؟ و از چه کسی مطلب را بگیریم؟ و گفته چه کسی را بپذیریم؟ [[امام]] فرمود: "عمری مورد [[اعتماد]] من است؛ آنچه را از من به تو برساند قطعا از من می‌رساند و آنچه را از قول من برای تو گوید، قطعا از من می‌گوید. سخن وی را گوش کرده [[اطاعت]] نما؛ زیرا او مورد [[اعتماد]] و [[امین]] است"<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.</ref> وی پس از سپری شدن [[عمر]] شریفش، به [[دستور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، فرزندش [[محمد بن عثمان]] را پس از خود به عنوان [[نایب]] خاصّ [[منصوب]] کرد. البته پیش از این، [[فرزند]] [[عثمان بن سعید]] از سوی [[امام عسکری]]{{ع}} به عنوان فردی مورد [[وثوق]] برای فرزندش [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} معین شده بود<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶.</ref>.
#'''[[محمد بن عثمان بن سعید عمری|محمد بن عثمان]]:''' [[محمد بن عثمان]]، دومین [[نائب]] از "[[نواب چهارگانه]]" [[امام زمان]]{{ع}} و [[فرزند]] [[نایب]] اوّل است، در زمان حیات پدرش از طرف [[امام عسکری]]{{ع}} به [[نیابت امام غایب]] معرفی شده بود. [[عثمان بن سعید]] به هنگام [[مرگ]] خود، [[نیابت امام مهدی|نیابت]] را به [[دستور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به [[فرزند]] خود "[[محمّد]]" سپرد. به علاوه خود [[امام زمان|حضرت ولی عصر]]{{ع}} نیز در توقیعاتی، تصریح به [[نیابت امام مهدی|نیابت]] او فرمود<ref>ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱.</ref>. آن [[حضرت]] در توقیعی چنین فرمود: "ما برای خداییم و بازگشتمان به سوی او است، [[تسلیم]] [[فرمان خدا]] و [[راضی]] به [[قضای الهی]] هستیم. پدرت سعادتمندانه زیست و [[نیکو]] از این [[جهان]] دیده بربست. خدای رحمتش کند و او را به [[اولیا]] و موالی خود ملحق سازد که همواره در راه آنان کوشا بود و در چیزهایی که او را به [[خدا]] نزدیک سازد، تلاش فراوانی داشت. خدای- تبارک و تعالی- رویش را سفید و درخشنده گرداند و لغزش‌هایش را ببخشد"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۸۸، ح ۳۸.</ref>. در بخش دیگری از آن [[توقیع شریف]] فرمود: "از کمال [[سعادت]] او بود که [[خداوند]] چون تو فرزندی را روزیاش ساخت که [[جانشین]] او باشد و به امر او [[قیام]] کند"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۸۸، ح ۳۸.</ref>. همچنین در [[توقیع]] دیگری فرمود: "... و اما [[محمد بن عثمان عمری]]، پس [[خداوند]] از او و پدرش [[خشنود]] و [[راضی]] باشد، همانا او مورد [[وثوق]] من و نوشته او نوشته من است"<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح ۳۲۶.</ref>. [[محمد بن عثمان]]، به رغم مخالفت‌هایی که از طرف [[مدعیان دروغین نیابت]]، با وی صورت میگرفت و با وجود فشارهایی که از طرف [[حکام]] و خلفای آن دوران [[اعمال]] می‌شد، توانست [[جایگاه]] [[سفارت]] [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} را در کارهای واگذاشته به خود، به گونه‌ای [[شایسته]] حفظ نماید و نگذاشت [[غالیان]] با ترفندهای دروغین خود، [[شیعیان]] را متوجه خود سازند و [[نیابت امام مهدی|نیابت]] او را متزلزل کنند. از این‌رو دوستداران [[ائمه]]{{عم}} هیچگاه درباره [[نیابت امام مهدی|نیابت]] و [[وثاقت]] ایشان، دچار [[شک]] و [[تردید]] نگشتند. [[نایب دوم]]، بیشترین مدت را از جهت بقا در سمت نمایندگی [[امام زمان]]{{ع}} به خود اختصاص داد و حدود [[چهل]] سال به عنوان [[نایب]] و رابط بین [[امام]] و [[شیعیان]] بود. لذا [[توفیق]] یافت مشکلات و مسائل [[فقهی]]، [[کلامی]]، [[اجتماعی]] و...  بیشتری از محضر [[مبارک]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} استفسار کند و در [[اختیار]] عموم [[مردم]] قرار دهد. [[ابو جعفر محمد بن عثمان]] طبق قول مشهور در سال ۳۰۵ﻫ. ق در آخر ماه [[جمادی الاولی]] [[وفات]] یافت. [[قبر]] او در کنار [[قبر]] مادرش <ref>علامه حلی، رجال، ص ۱۴۹؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۶.</ref> بر سر راه [[کوفه]] و در محلی که خانه‌اش آنجا بود، واقع است. این محل در سمت غربی [[بغداد]] واقع است<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۶.</ref>.
#'''[[محمد بن عثمان بن سعید عمری|محمد بن عثمان]]:''' [[محمد بن عثمان]]، دومین [[نائب]] از "[[نواب چهارگانه]]" [[امام زمان]]{{ع}} و [[فرزند]] [[نایب]] اوّل است، در زمان حیات پدرش از طرف [[امام عسکری]]{{ع}} به [[نیابت امام غایب]] معرفی شده بود. [[عثمان بن سعید]] به هنگام [[مرگ]] خود، [[نیابت امام مهدی|نیابت]] را به [[دستور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به [[فرزند]] خود "[[محمّد]]" سپرد. به علاوه خود [[امام زمان|حضرت ولی عصر]]{{ع}} نیز در توقیعاتی، تصریح به [[نیابت امام مهدی|نیابت]] او فرمود<ref>ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱.</ref>. آن [[حضرت]] در توقیعی چنین فرمود: "ما برای خداییم و بازگشتمان به سوی او است، [[تسلیم]] [[فرمان خدا]] و [[راضی]] به [[قضای الهی]] هستیم. پدرت سعادتمندانه زیست و [[نیکو]] از این [[جهان]] دیده بربست. خدای رحمتش کند و او را به [[اولیا]] و موالی خود ملحق سازد که همواره در راه آنان کوشا بود و در چیزهایی که او را به [[خدا]] نزدیک سازد، تلاش فراوانی داشت. خدای- تبارک و تعالی- رویش را سفید و درخشنده گرداند و لغزش‌هایش را ببخشد"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۸۸، ح ۳۸.</ref>. در بخش دیگری از آن [[توقیع شریف]] فرمود: "از کمال [[سعادت]] او بود که [[خداوند]] چون تو فرزندی را روزیاش ساخت که [[جانشین]] او باشد و به امر او [[قیام]] کند"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۸۸، ح ۳۸.</ref>. همچنین در [[توقیع]] دیگری فرمود: "... و اما [[محمد بن عثمان عمری]]، پس [[خداوند]] از او و پدرش [[خشنود]] و [[راضی]] باشد، همانا او مورد [[وثوق]] من و نوشته او نوشته من است"<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح ۳۲۶.</ref>. [[محمد بن عثمان]]، به رغم مخالفت‌هایی که از طرف [[مدعیان دروغین نیابت]]، با وی صورت میگرفت و با وجود فشارهایی که از طرف [[حکام]] و خلفای آن دوران [[اعمال]] می‌شد، توانست [[جایگاه]] [[سفارت]] [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} را در کارهای واگذاشته به خود، به گونه‌ای [[شایسته]] حفظ نماید و نگذاشت [[غالیان]] با ترفندهای دروغین خود، [[شیعیان]] را متوجه خود سازند و [[نیابت امام مهدی|نیابت]] او را متزلزل کنند. از این‌رو دوستداران [[ائمه]]{{عم}} هیچگاه درباره [[نیابت امام مهدی|نیابت]] و [[وثاقت]] ایشان، دچار [[شک]] و [[تردید]] نگشتند. [[نایب دوم]]، بیشترین مدت را از جهت بقا در سمت نمایندگی [[امام زمان]]{{ع}} به خود اختصاص داد و حدود [[چهل]] سال به عنوان [[نایب]] و رابط بین [[امام]] و [[شیعیان]] بود. لذا [[توفیق]] یافت مشکلات و مسائل [[فقهی]]، [[کلامی]]، [[اجتماعی]] و...  بیشتری از محضر [[مبارک]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} استفسار کند و در [[اختیار]] عموم [[مردم]] قرار دهد. [[ابو جعفر محمد بن عثمان]] طبق قول مشهور در سال ۳۰۵ﻫ. ق در آخر ماه [[جمادی الاولی]] [[وفات]] یافت. [[قبر]] او در کنار [[قبر]] مادرش <ref>علامه حلی، رجال، ص ۱۴۹؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۶.</ref> بر سر راه [[کوفه]] و در محلی که خانه‌اش آنجا بود، واقع است. این محل در سمت غربی [[بغداد]] واقع است<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۶.</ref>.
#'''[[حسین بن روح نوبختی|حسین بن روح]]:''' [[سومین سفیر]] خاصّ از [[سفیران چهارگانه]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، محدّث، [[فقیه]] و [[متکلم]] [[شیعی]] ایرانی، [[حسین بن روح نوبختی]] است. وی در میان [[شیعیان]] [[بغداد]]، از شهرت ویژه‌ای برخوردار بود و یکی از افراد مورد [[اطمینان]] و [[اعتماد]] [[محمد بن عثمان عمری]] به شمار می‌رفت. او در بین سالهای ۳۰۵- ۳۲۶ﻫ. ق به عنوان [[نایب]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}}، واسطه بین [[امام]] و [[شیعیان]] بود. [[حسین بن روح]] اگرچه دارای فضیلت‌های فراوانی بود؛ ولی به صورت عمده شهرت و اعتبار او، به مسأله [[نیابت امام مهدی|نیابتش]] باز می‌گردد. [[محمد بن عثمان]]، او را حلقه اتصال بین خود و وکلای دیگرش در [[بغداد]] قرار داد. وی در دربار [[عباسی]] در زمان حیات [[نایب دوم]]، نفوذ فوق العاده‌ای داشت و از [[ناحیه]] برخی [[مقامات]] دولتی کمکهای [[مالی]] به ایشان می‌رسید <ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳.</ref>. [[نایب دوم]]، از دو یا سه سال پیش از [[وفات]] خود، با ارجاع برخی از [[شیعیان]] به [[حسین بن روح نوبختی]]- که اموالی از سهم [[امام]] و غیر آن پیش او می‌بردند- زمینه را برای [[نیابت امام مهدی|نیابت وی از طرف امام زمان]]{{ع}} هموار می‌نمود و به کسانی که در این موضوع دچار [[شک]] و [[تردید]] میشدند، تأکید می‌کرد که این [[دستور]]، از طرف [[امام]]{{ع}} صادر شده است<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۷ و ح ۳۳۵.</ref>. او در [[انتصاب]] [[حسین بن روح]] به [[جانشینی]] خود، تأکید فراوانی می‌کرد. گاهی به صورت انفرادی و گاهی در میان عموم [[شیعیان]] [[مخلص]] و وکلای خویش، این مطلب را تذکر می‌داد. این تأکید بدان علّت بود که از طرف [[ائمه]]{{عم}}:، نصّی دالّ بر [[وثاقت]]، [[امانت]] و [[نیابت حسین بن روح]] صادر نشده بود. از طرفی در میان وکلای [[بغداد]]، کسانی بودند که در ظاهر ارتباط [[محمد بن عثمان]] با آنان بیشتر بود؛ از این‌رو عوام و [[خواص]] [[شیعیان]]، تصور نمی‌کردند [[حسین بن روح]] به [[جانشینی]] [[انتخاب]] گردد. بدین جهت [[نایب دوم]] از هر فرصتی برای [[تبیین]] [[نیابت امام مهدی|نیابت ایشان از طرف امام زمان]]{{ع}}، برای رفع [[شک]] و [[تردید]] از آنان استفاده می‌کرد<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۶.</ref>. پس از [[وفات]] [[ابو جعفر عمری]] و [[وصیت]] او در [[نصب]] [[حسین بن روح]] به عنوان [[نایب سوم]] [[امام غایب]]، [[ابو القاسم حسین بن روح]] به "دار النیابة" در [[بغداد]] آمد و بزرگان [[شیعه]] به گرد او جمع شدند. [[حسین بن روح]] با [[همکاری]] وکلای [[بغداد]] و دیگر مناطق، کار خویش را در [[جایگاه]] [[نیابت امام زمان]]{{ع}} شروع نمود و توانست با روش و شیوه‌ای اندیشمندانه و منطقی، در بین [[دوست]] و [[دشمن]] از پذیرش بالایی برخوردار باشد. [[روایات]] حاکی از آن است که [[موقعیت]] [[حسین بن روح]] به عنوان سفیر [[امام دوازدهم]]- برعکس سفیر اوّل و دوم- در بین [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[آشکار]] بود. به همین [[دلیل]] برخی از عوام [[امامیه]]، بر آن شدند تا وکلای نواحی خود را نادیده گرفته، به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حاکمه و برکنار شدن برخی حامیان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه‌ای که بخشی از اواخر عمرش را در زندان به سر برد. از جمله حوادث مهم دوران [[نیابت حسین بن روح]]، جدا شدن [[ابو جعفر محمّد بن علی شلمغانی]] "معروف به [[ابن ابی عزاقر]]" از [[آیین شیعی]] و [[تکفیر]] او به دست آن [[نائب خاص]] است<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵.</ref>. [[حسین بن روح]] در سال ۳۲۶ از [[دنیا]] رفت. اگرچه در سال [[وفات]] او اختلافی نیست، ولی در محل [[دفن]] ایشان [[اختلاف]] وجود دارد. [[قبر]] ایشان در [[بغداد]] است؛ ولی مشخص نیست در قسمت غربی آن است یا قسمت شرقی.
#'''[[حسین بن روح نوبختی|حسین بن روح]]:''' [[سومین سفیر]] خاصّ از [[سفیران چهارگانه]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، محدّث، [[فقیه]] و [[متکلم]] [[شیعی]] ایرانی، [[حسین بن روح نوبختی]] است. وی در میان [[شیعیان]] [[بغداد]]، از شهرت ویژه‌ای برخوردار بود و یکی از افراد مورد [[اطمینان]] و [[اعتماد]] [[محمد بن عثمان عمری]] به شمار می‌رفت. او در بین سالهای ۳۰۵- ۳۲۶ﻫ. ق به عنوان [[نایب]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}}، واسطه بین [[امام]] و [[شیعیان]] بود. [[حسین بن روح]] اگرچه دارای فضیلت‌های فراوانی بود؛ ولی به صورت عمده شهرت و اعتبار او، به مسأله [[نیابت امام مهدی|نیابتش]] باز می‌گردد. [[محمد بن عثمان]]، او را حلقه اتصال بین خود و وکلای دیگرش در [[بغداد]] قرار داد. وی در دربار [[عباسی]] در زمان حیات [[نایب دوم]]، نفوذ فوق العاده‌ای داشت و از [[ناحیه]] برخی [[مقامات]] دولتی کمکهای [[مالی]] به ایشان می‌رسید <ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳.</ref>. [[نایب دوم]]، از دو یا سه سال پیش از [[وفات]] خود، با ارجاع برخی از [[شیعیان]] به [[حسین بن روح نوبختی]]- که اموالی از سهم [[امام]] و غیر آن پیش او می‌بردند- زمینه را برای [[نیابت امام مهدی|نیابت وی از طرف امام زمان]]{{ع}} هموار می‌نمود و به کسانی که در این موضوع دچار [[شک]] و [[تردید]] میشدند، تأکید می‌کرد که این [[دستور]]، از طرف [[امام]]{{ع}} صادر شده است<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۷ و ح ۳۳۵.</ref>. او در [[انتصاب]] [[حسین بن روح]] به [[جانشینی]] خود، تأکید فراوانی می‌کرد. گاهی به صورت انفرادی و گاهی در میان عموم [[شیعیان]] [[مخلص]] و وکلای خویش، این مطلب را تذکر می‌داد. این تأکید بدان علّت بود که از طرف [[ائمه]]{{عم}}:، نصّی دالّ بر [[وثاقت]]، [[امانت]] و [[نیابت حسین بن روح]] صادر نشده بود. از طرفی در میان وکلای [[بغداد]]، کسانی بودند که در ظاهر ارتباط [[محمد بن عثمان]] با آنان بیشتر بود؛ از این‌رو عوام و [[خواص]] [[شیعیان]]، تصور نمی‌کردند [[حسین بن روح]] به [[جانشینی]] [[انتخاب]] گردد. بدین جهت [[نایب دوم]] از هر فرصتی برای [[تبیین]] [[نیابت امام مهدی|نیابت ایشان از طرف امام زمان]]{{ع}}، برای رفع [[شک]] و [[تردید]] از آنان استفاده می‌کرد<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۶.</ref>. پس از [[وفات]] [[ابو جعفر عمری]] و [[وصیت]] او در [[نصب]] [[حسین بن روح]] به عنوان [[نایب سوم]] [[امام غایب]]، [[ابو القاسم حسین بن روح]] به "دار النیابة" در [[بغداد]] آمد و بزرگان [[شیعه]] به گرد او جمع شدند. [[حسین بن روح]] با [[همکاری]] وکلای [[بغداد]] و دیگر مناطق، کار خویش را در [[جایگاه]] [[نیابت امام زمان]]{{ع}} شروع نمود و توانست با روش و شیوه‌ای اندیشمندانه و منطقی، در بین [[دوست]] و [[دشمن]] از پذیرش بالایی برخوردار باشد. [[روایات]] حاکی از آن است که [[موقعیت]] [[حسین بن روح]] به عنوان سفیر [[امام دوازدهم]]- برعکس سفیر اوّل و دوم- در بین [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} آشکار بود. به همین [[دلیل]] برخی از عوام [[امامیه]]، بر آن شدند تا وکلای نواحی خود را نادیده گرفته، به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حاکمه و برکنار شدن برخی حامیان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه‌ای که بخشی از اواخر عمرش را در زندان به سر برد. از جمله حوادث مهم دوران [[نیابت حسین بن روح]]، جدا شدن [[ابو جعفر محمّد بن علی شلمغانی]] "معروف به [[ابن ابی عزاقر]]" از [[آیین شیعی]] و [[تکفیر]] او به دست آن [[نائب خاص]] است<ref>ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵.</ref>. [[حسین بن روح]] در سال ۳۲۶ از [[دنیا]] رفت. اگرچه در سال [[وفات]] او اختلافی نیست، ولی در محل [[دفن]] ایشان [[اختلاف]] وجود دارد. [[قبر]] ایشان در [[بغداد]] است؛ ولی مشخص نیست در قسمت غربی آن است یا قسمت شرقی.
#'''[[علی بن محمد سمری|علی بن محمّد سمری]]:''' [[ابو الحسن]] [[علی]] بن [[محمّد]] [[سمری]]، چهارمین و واپسین سفیر [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} است. وی پس از [[رحلت]] [[حسین بن روح]] به [[مقام]] [[سفارت]] [[منصوب]] شد و مدت سه سال عهده‌دار این [[منصب]] بود. [[سمری]] از خاندانی با [[ایمان]] و [[شیعه]] بوده است که در خدمت‌گزاری به "سازمان [[امامیه]]" از شهرت زیادی برخوردار بودند و همین اصالت [[خانوادگی]] او، باعث شد که در امر [[سفارت]] با [[مخالفت]] چندانی روبه‌رو نگردد<ref>داود الهامی، آخرین امید، ص ۱۰۹.</ref>. [[سمری]] [[فرصت]] زیادی برای فعالیت نداشت؛ به همین [[دلیل]] مثل نوّاب قبلی نتوانست فعالیت‌های گسترده‌ای انجام دهد و تغییرات قابل ملاحظه‌ای در روابط خود و [[وکلا]] به وجود آورد؛ لکن [[اعتقاد]] [[شیعیان]] به جلالت و [[وثاقت]] او، مثل دیگر [[نواب]] بود و وی مورد پذیرش و تسالم عموم [[شیعیان]] قرار گرفت <ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۷.</ref>. شش روز پیش از [[رحلت]] او توقیعی از سوی [[امام دوازدهم]] صادر شد که در آن [[امام مهدی|صاحب الامر]]{{ع}}، درگذشت [[نایب چهارم]] را [[پیشگویی]] و زمان [[مرگ]] او  را نیز تعیین کرده بود. متن این [[توقیع شریف]]، نمایانگر پایان [[غیبت صغرا]] و انقطاع [[نیابت خاصه]] و آغاز [[غیبت کبرا]] و [[نیابت عامه]] است. این [[توقیع]] در بسیاری از [[کتاب‌های حدیثی]] با [[اختلاف]] اندکی آمده است<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶، ح ۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۱۱۲۸؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۷۸؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۵۳۸؛ علی بن عبد الکریم نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۳۰.</ref> این حادثه اسف بار در سال ۳۲۹  رخ داد و [[قبر]] او در [[بغداد]] است<ref> ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۱۲۳- ۱۲۴.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۰۳ - ۱۰۹.</ref>.
#'''[[علی بن محمد سمری|علی بن محمّد سمری]]:''' [[ابو الحسن]] [[علی]] بن [[محمّد]] [[سمری]]، چهارمین و واپسین سفیر [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} است. وی پس از [[رحلت]] [[حسین بن روح]] به [[مقام]] [[سفارت]] [[منصوب]] شد و مدت سه سال عهده‌دار این [[منصب]] بود. [[سمری]] از خاندانی با [[ایمان]] و [[شیعه]] بوده است که در خدمت‌گزاری به "سازمان [[امامیه]]" از شهرت زیادی برخوردار بودند و همین اصالت [[خانوادگی]] او، باعث شد که در امر [[سفارت]] با [[مخالفت]] چندانی روبه‌رو نگردد<ref>داود الهامی، آخرین امید، ص ۱۰۹.</ref>. [[سمری]] [[فرصت]] زیادی برای فعالیت نداشت؛ به همین [[دلیل]] مثل نوّاب قبلی نتوانست فعالیت‌های گسترده‌ای انجام دهد و تغییرات قابل ملاحظه‌ای در روابط خود و [[وکلا]] به وجود آورد؛ لکن [[اعتقاد]] [[شیعیان]] به جلالت و [[وثاقت]] او، مثل دیگر [[نواب]] بود و وی مورد پذیرش و تسالم عموم [[شیعیان]] قرار گرفت <ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۷.</ref>. شش روز پیش از [[رحلت]] او توقیعی از سوی [[امام دوازدهم]] صادر شد که در آن [[امام مهدی|صاحب الامر]]{{ع}}، درگذشت [[نایب چهارم]] را [[پیشگویی]] و زمان [[مرگ]] او  را نیز تعیین کرده بود. متن این [[توقیع شریف]]، نمایانگر پایان [[غیبت صغرا]] و انقطاع [[نیابت خاصه]] و آغاز [[غیبت کبرا]] و [[نیابت عامه]] است. این [[توقیع]] در بسیاری از [[کتاب‌های حدیثی]] با [[اختلاف]] اندکی آمده است<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶، ح ۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۱۱۲۸؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۷۸؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۵۳۸؛ علی بن عبد الکریم نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۳۰.</ref> این حادثه اسف بار در سال ۳۲۹  رخ داد و [[قبر]] او در [[بغداد]] است<ref> ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۱۲۳- ۱۲۴.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۰۳ - ۱۰۹.</ref>.
}}
}}
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش