وفاداری در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۱۷: خط ۱۷:
* [[علامه مجلسی]] و به [[نقل]] از [[جاحظ]] - در "کتاب الحیوان" -، [[نقل]] می‌‌نماید که هُدهُد [[وفادار]] و [[محبت]] ورز است؛ بدین‌گونه که چون هُدهُدی مذکّر [[همسر]] خود را گم کند، نه می‌‌خورد و نه می‌‌آشامد و نه ناله خود بر او را قطع می‌‌کند، تا سرانجام آن هدهد ماده به سوی او بازگردد؛ امّا اگر همسرش بازنگشت، هرگز با هدهد ماده دیگری به‌سر نخواهد برد، و تا پایان زندگیش بر او ناله خواهد کرد، و تنها چون مشرف بر [[مرگ]] شود اندکی [[غذا]] خواهد خورد، امّا تا به حالت [[مرگ]] درنیاید، به [[اختیار]] خود غذایی نخواهد خورد<ref>بحار الأنوار، ج۶۱، ص۲۸۸.</ref>.
* [[علامه مجلسی]] و به [[نقل]] از [[جاحظ]] - در "کتاب الحیوان" -، [[نقل]] می‌‌نماید که هُدهُد [[وفادار]] و [[محبت]] ورز است؛ بدین‌گونه که چون هُدهُدی مذکّر [[همسر]] خود را گم کند، نه می‌‌خورد و نه می‌‌آشامد و نه ناله خود بر او را قطع می‌‌کند، تا سرانجام آن هدهد ماده به سوی او بازگردد؛ امّا اگر همسرش بازنگشت، هرگز با هدهد ماده دیگری به‌سر نخواهد برد، و تا پایان زندگیش بر او ناله خواهد کرد، و تنها چون مشرف بر [[مرگ]] شود اندکی [[غذا]] خواهد خورد، امّا تا به حالت [[مرگ]] درنیاید، به [[اختیار]] خود غذایی نخواهد خورد<ref>بحار الأنوار، ج۶۱، ص۲۸۸.</ref>.
* وفای سگ نیز در میان [[مردمان]]، سخت مشهور است. مشهور چنان است که سگ خود را در معرض [[هلاکت]] قرار می‌‌دهد، تا [[صاحب]] خود، [[مال]] و [[خانواده]] او را حفظ نماید، هرچند [[صاحب]] او [[وفاداری]] ننماید و سگی دیگر را نیز به [[خدمت]] گیرد، و یا او را از [[خدمت]] خود براند. از این‌رو، [[گرسنگی]] نزد [[صاحب]] خود را بر سیری نزد دیگران ترجیح می‌‌نهد، و پرداختن به کار خویش نزد صاحبش را بیشتر از استراحت نزد دیگر کسان [[دوست]] می‌‌دارد. این مطلب، در میان روستاییان و چوپانان بارها به اثبات رسیده؛ و آنان حکایاتی بسیار در زمینه [[وفاداری]] این حیوان [[نقل]] کرده‌اند.
* وفای سگ نیز در میان [[مردمان]]، سخت مشهور است. مشهور چنان است که سگ خود را در معرض [[هلاکت]] قرار می‌‌دهد، تا [[صاحب]] خود، [[مال]] و [[خانواده]] او را حفظ نماید، هرچند [[صاحب]] او [[وفاداری]] ننماید و سگی دیگر را نیز به [[خدمت]] گیرد، و یا او را از [[خدمت]] خود براند. از این‌رو، [[گرسنگی]] نزد [[صاحب]] خود را بر سیری نزد دیگران ترجیح می‌‌نهد، و پرداختن به کار خویش نزد صاحبش را بیشتر از استراحت نزد دیگر کسان [[دوست]] می‌‌دارد. این مطلب، در میان روستاییان و چوپانان بارها به اثبات رسیده؛ و آنان حکایاتی بسیار در زمینه [[وفاداری]] این حیوان [[نقل]] کرده‌اند.
* در این صورت، وای بر [[انسان]] که [[خداوند]] او را گرامی داشت، و تمامی نعمت‌های [[آشکار]] و پوشیده خود را در [[اختیار]] او نهاد، امّا او چون به مصیبتی -که خود با دست خویش، برای خود فراهم کرده است- [[مبتلا]] شود، به [[حضرت حق]] [[کافر]] می‌گردد؛ کفری زبانی، عملی، و حتّی [[عقیدتی]]. ازاین‌رو نمی‌باید از سخن [[حضرت حق]] که فرمود: {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>، به تعجّب شد، چه وفای [[انسان]] از وفای سگ نیز گه گاه کمتر است!.
* در این صورت، وای بر [[انسان]] که [[خداوند]] او را گرامی داشت، و تمامی نعمت‌های آشکار و پوشیده خود را در [[اختیار]] او نهاد، امّا او چون به مصیبتی -که خود با دست خویش، برای خود فراهم کرده است- [[مبتلا]] شود، به [[حضرت حق]] [[کافر]] می‌گردد؛ کفری زبانی، عملی، و حتّی [[عقیدتی]]. ازاین‌رو نمی‌باید از سخن [[حضرت حق]] که فرمود: {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>، به تعجّب شد، چه وفای [[انسان]] از وفای سگ نیز گه گاه کمتر است!.
* بلکه می‌‌توان [[انسان]] را ناسپاس‌تر از تمامی حیوانات دانست؛ و شاید آیاتی همچون [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref>«بی‌گمان انسان ستمکاره‌ای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>، به همین [[حقیقت]] اشاره داشته باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۷.</ref>.
* بلکه می‌‌توان [[انسان]] را ناسپاس‌تر از تمامی حیوانات دانست؛ و شاید آیاتی همچون [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref>«بی‌گمان انسان ستمکاره‌ای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>، به همین [[حقیقت]] اشاره داشته باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۷.</ref>.


خط ۵۶: خط ۵۶:
* بر اساس آنچه از عباراتی همچون: {{متن قرآن|وَاتَّقَى}}<ref>«و پرهیزگاری ورزد» سوره آل عمران، آیه ۷۶.</ref> و {{متن قرآن|وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ}}<ref>«و تنها از من بهراسید» سوره بقره، آیه ۴۰.</ref> دست‌یاب می‌‌شود، مراد از "[[عهد]]" در این [[آیات]]، همان [[توحید]] است، که از پهنه‌ای گسترده برخوردار است. این مطلب به وضوح در آیه‌ای دیگر نیز به توضیح گرفته شده است: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۴.</ref>.
* بر اساس آنچه از عباراتی همچون: {{متن قرآن|وَاتَّقَى}}<ref>«و پرهیزگاری ورزد» سوره آل عمران، آیه ۷۶.</ref> و {{متن قرآن|وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ}}<ref>«و تنها از من بهراسید» سوره بقره، آیه ۴۰.</ref> دست‌یاب می‌‌شود، مراد از "[[عهد]]" در این [[آیات]]، همان [[توحید]] است، که از پهنه‌ای گسترده برخوردار است. این مطلب به وضوح در آیه‌ای دیگر نیز به توضیح گرفته شده است: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۴.</ref>.
* جای افسوس فراوان است که بسیاری از [[بندگان]]، نسبت به او - جلّ وعلا! - [[بی‌وفایی]] می‌‌نمایند، و تنها مخلَصانند که به [[عهد]] او با خود پابرجا می‌‌مانند: {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>.
* جای افسوس فراوان است که بسیاری از [[بندگان]]، نسبت به او - جلّ وعلا! - [[بی‌وفایی]] می‌‌نمایند، و تنها مخلَصانند که به [[عهد]] او با خود پابرجا می‌‌مانند: {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان می‌آورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>.
* پُر واضح است که این نوع از [[وفاداری]]، [[برتر]] و لازم‌تر از دیگر انواع این [[فضیلت]] [[اخلاقی]] است؛ چه اوست که نعمت‌های [[آشکار]] و غیر [[آشکار]] خود را به [[بنده]] بخشیده، او را از [[عقل]]، [[ایمان]]، [[قلب]]، [[شعور]] و دیگر [[نعمت‌ها]] بهره‌مند ساخته است؛ نعمت‌هایی که بر کوچک‌ترین آنها نمی‌توان قیمتی نهاد. آیا [[نعمت]] تنفُّس - که از پی آن، [[نعمت]] حیات پدید می‌‌آید را می‌‌توان ارزش‌گذاری کرد؟؛ {{متن قرآن|اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۵.</ref>.
* پُر واضح است که این نوع از [[وفاداری]]، [[برتر]] و لازم‌تر از دیگر انواع این [[فضیلت]] [[اخلاقی]] است؛ چه اوست که نعمت‌های آشکار و غیر آشکار خود را به [[بنده]] بخشیده، او را از [[عقل]]، [[ایمان]]، [[قلب]]، [[شعور]] و دیگر [[نعمت‌ها]] بهره‌مند ساخته است؛ نعمت‌هایی که بر کوچک‌ترین آنها نمی‌توان قیمتی نهاد. آیا [[نعمت]] تنفُّس - که از پی آن، [[نعمت]] حیات پدید می‌‌آید را می‌‌توان ارزش‌گذاری کرد؟؛ {{متن قرآن|اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۵.</ref>.
=== [[وفاداری]] نسبت به [[پیامبران]] {{عم}} ===
=== [[وفاداری]] نسبت به [[پیامبران]] {{عم}} ===
* [[نعمت]] [[رسالت]] هرچند بالاترین و [[برترین]] [[نعمت الهی]] است، امّا [[مردمان]] نه [[حقّ]] آن را به‌جای می‌‌آورند، و نه [[حقّ]] [[پیامبران]] {{عم}} را؛ و افسوس که کشتن آنان و دست‌کم استهزائشان، سپاسی بوده است که [[آدمیان]] نسبت به این [[نعمت]] و [[صاحب]] آن روا می‌‌داشته‌اند!: {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>
* [[نعمت]] [[رسالت]] هرچند بالاترین و [[برترین]] [[نعمت الهی]] است، امّا [[مردمان]] نه [[حقّ]] آن را به‌جای می‌‌آورند، و نه [[حقّ]] [[پیامبران]] {{عم}} را؛ و افسوس که کشتن آنان و دست‌کم استهزائشان، سپاسی بوده است که [[آدمیان]] نسبت به این [[نعمت]] و [[صاحب]] آن روا می‌‌داشته‌اند!: {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>
خط ۶۲: خط ۶۲:
* و در این میان، [[نعمت]] ارسال خاتم رُسُل بالاترین [[نعمت الهی]] است؛ و عجیب آن که آدمیان چنان به شُکر این [[نعمت]] و وفای نسبت به آن پرداختند، که آن [[حضرت]] {{عم}} خود فرمودند: "هیچ [[پیامبری]] آن‌گونه که من اذیّت شدم، [[آزار]] نشده است" <ref>{{متن حدیث|مَا أُوذِيَ‌ نَبِيٌ‌ مِثْلَ‌ مَا أُوذِيتُ‌}}</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۵-۱۲۶.</ref>.
* و در این میان، [[نعمت]] ارسال خاتم رُسُل بالاترین [[نعمت الهی]] است؛ و عجیب آن که آدمیان چنان به شُکر این [[نعمت]] و وفای نسبت به آن پرداختند، که آن [[حضرت]] {{عم}} خود فرمودند: "هیچ [[پیامبری]] آن‌گونه که من اذیّت شدم، [[آزار]] نشده است" <ref>{{متن حدیث|مَا أُوذِيَ‌ نَبِيٌ‌ مِثْلَ‌ مَا أُوذِيتُ‌}}</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۵-۱۲۶.</ref>.
=== [[وفاداری]] نسبت به [[قرآن کریم]] و [[عترت]] [[نبوی]] {{عم}} ===
=== [[وفاداری]] نسبت به [[قرآن کریم]] و [[عترت]] [[نبوی]] {{عم}} ===
* با وجود اهمّیت بی‌همتای [[قرآن‌ کریم]] و [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} امّا، باز تنها عدّه‌ای اندک از [[امّت]] نسبت به این دو رکن اساسیِ [[اسلام]] [[وفاداری]] می‌‌نمایند. [[قرآن‌کریم]] نقشه عالم [[تکوین]] و [[تشریع]] است، و [[معجزه]] [[آشکار]] [[الهی]] تا صبح‌گاه رستاخیر: {{متن قرآن|وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> و {{متن قرآن|قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا}}<ref>«بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.</ref>؛
* با وجود اهمّیت بی‌همتای [[قرآن‌ کریم]] و [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} امّا، باز تنها عدّه‌ای اندک از [[امّت]] نسبت به این دو رکن اساسیِ [[اسلام]] [[وفاداری]] می‌‌نمایند. [[قرآن‌کریم]] نقشه عالم [[تکوین]] و [[تشریع]] است، و [[معجزه]] آشکار [[الهی]] تا صبح‌گاه رستاخیر: {{متن قرآن|وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> و {{متن قرآن|قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا}}<ref>«بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.</ref>؛
* این [[آیه]]، به‌وضوح دلالت بر شمول [[معجزه]] [[قرآن‌کریم]] دارد. اهل [[فصاحت]] و [[بلاغت]] در آن کتاب [[معجزه]] خویش را می‌‌یابند، و [[فیلسوفان]] و [[عارفان]] نیز، آنچه صدها چون صدرالمتألّهین در "اَسفار" آورده‌اند، تنها شُعاعی ضعیف از [[خورشید]] [[نور]] [[قرآن کریم]] است؛ و آنچه همه [[عارفان]] در نگاشته‌های خود آورده‌اند نیز، قطره‌ای از آن اقیانوس؛ و اهل هر [[دانش]] نیز به همین‌گونه به اندازه [[توان]] خود از این [[کتاب الهی]] توشه می‌‌گیرند.
* این [[آیه]]، به‌وضوح دلالت بر شمول [[معجزه]] [[قرآن‌کریم]] دارد. اهل [[فصاحت]] و [[بلاغت]] در آن کتاب [[معجزه]] خویش را می‌‌یابند، و [[فیلسوفان]] و [[عارفان]] نیز، آنچه صدها چون صدرالمتألّهین در "اَسفار" آورده‌اند، تنها شُعاعی ضعیف از [[خورشید]] [[نور]] [[قرآن کریم]] است؛ و آنچه همه [[عارفان]] در نگاشته‌های خود آورده‌اند نیز، قطره‌ای از آن اقیانوس؛ و اهل هر [[دانش]] نیز به همین‌گونه به اندازه [[توان]] خود از این [[کتاب الهی]] توشه می‌‌گیرند.
* با این وجود امّا، آیا کسی به این کتاب [[وفاداری]] نموده؟ و اندکی از [[حقّ]] آن را به جای آورده است؟!.
* با این وجود امّا، آیا کسی به این کتاب [[وفاداری]] نموده؟ و اندکی از [[حقّ]] آن را به جای آورده است؟!.
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش