پرش به محتوا

ناشکیبایی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۹: خط ۹:
:*{{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ}}<ref>«چون هراس از دل‌هاشان برخیزد» سوره سبأ، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۵۱.</ref>.
:*{{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ}}<ref>«چون هراس از دل‌هاشان برخیزد» سوره سبأ، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۵۱.</ref>.
* جَزَع با هلَع / [[حرص]]، نیز یکسان است؛ با این تفاوت که [[حرص]] درباره اندوهی که از [[حرص]] زدن درباره چیزی و به دست نیاوردن آن پدید می‌آید به بکار می‌رود، امّا جزَع از معنایی گسترده‌تر از این برخوردار است. به این سه [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.</ref>.
* جَزَع با هلَع / [[حرص]]، نیز یکسان است؛ با این تفاوت که [[حرص]] درباره اندوهی که از [[حرص]] زدن درباره چیزی و به دست نیاوردن آن پدید می‌آید به بکار می‌رود، امّا جزَع از معنایی گسترده‌تر از این برخوردار است. به این سه [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.</ref>.
* منظور از این سخن، آن است که اگر اخلاق‌پژوهان لفظ [[جزع]] را رها می‌کردند و به جای آن از هلَع سخن می‌داشتند، بهتر بود و غرض آنان را بیشتر [[آشکار]] می‌ساخت. این مطلب به چندین علّت مورد تأکید ماست؛ در این شمار است:
* منظور از این سخن، آن است که اگر اخلاق‌پژوهان لفظ [[جزع]] را رها می‌کردند و به جای آن از هلَع سخن می‌داشتند، بهتر بود و غرض آنان را بیشتر آشکار می‌ساخت. این مطلب به چندین علّت مورد تأکید ماست؛ در این شمار است:
# [[جزع]] بیشتر در [[اعمال]] نشان داده می‌شود، و نسبت به "ملکه" - که امری نفسانی است ۔ چندان ظهوری نخواهد داشت؛ از این‌رو با مسائل [[علم]] [[اخلاق]] که صرفاً پیرامون [[ملکات اخلاقی]] صحبت می‌کند، چندان سازگار نخواهد بود.
# [[جزع]] بیشتر در [[اعمال]] نشان داده می‌شود، و نسبت به "ملکه" - که امری نفسانی است ۔ چندان ظهوری نخواهد داشت؛ از این‌رو با مسائل [[علم]] [[اخلاق]] که صرفاً پیرامون [[ملکات اخلاقی]] صحبت می‌کند، چندان سازگار نخواهد بود.
# هلَع [[حرص]] شدید را نیز در خود نهفته دارد، از این‌رو [[جزع]] را نیز در بر خواهد گرفت؛ این درحالی است که کلمه [[جزع]] نمی‌تواند معنای هلع را پوشش دهد.
# هلَع [[حرص]] شدید را نیز در خود نهفته دارد، از این‌رو [[جزع]] را نیز در بر خواهد گرفت؛ این درحالی است که کلمه [[جزع]] نمی‌تواند معنای هلع را پوشش دهد.
خط ۲۱: خط ۲۱:
* آنان اندیشه‌های خود را جمع کرده بر این مطلب [[اجماع]] کردند، که او را در میان بیابانی از هیزم که صبح و شب در جمع آوریش کوشیده بودند، بسوزانند. آورده‌اند که طول و عرض آن [[انبار]] هیزم چندین فرسخ در چندین فرسخ بود!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۵۵.</ref>.
* آنان اندیشه‌های خود را جمع کرده بر این مطلب [[اجماع]] کردند، که او را در میان بیابانی از هیزم که صبح و شب در جمع آوریش کوشیده بودند، بسوزانند. آورده‌اند که طول و عرض آن [[انبار]] هیزم چندین فرسخ در چندین فرسخ بود!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۵۵.</ref>.
* زان پس به جای آنکه در مقابل سخن [[حقّ]] او- که حقّانیّتش برای آنان اثبات شده بود- [[خضوع]] کرده [[اندیشه]] او را بپذیرند، او را در آن صحرای [[آتش]] افکندند، تا [[خداوند متعال]] [[آتش]] را بر او سرد و [[سلامت]] ساخت: {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref>
* زان پس به جای آنکه در مقابل سخن [[حقّ]] او- که حقّانیّتش برای آنان اثبات شده بود- [[خضوع]] کرده [[اندیشه]] او را بپذیرند، او را در آن صحرای [[آتش]] افکندند، تا [[خداوند متعال]] [[آتش]] را بر او سرد و [[سلامت]] ساخت: {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref>
* عجیب آنکه آنان بعد از این [[معجزه]] [[آشکار]] نیز، باز به او [[ایمان]] نیاوردند؛ بلکه بر این [[اندیشه]] رفتند که او را از [[شهر]] خود برانند و به مکانی دیگر [[تبعید]] کنند!. تمامی این [[کارها]] آیا از کسی غیر از سفیهان و نادانان سر می‌زند؟.
* عجیب آنکه آنان بعد از این [[معجزه]] آشکار نیز، باز به او [[ایمان]] نیاوردند؛ بلکه بر این [[اندیشه]] رفتند که او را از [[شهر]] خود برانند و به مکانی دیگر [[تبعید]] کنند!. تمامی این [[کارها]] آیا از کسی غیر از سفیهان و نادانان سر می‌زند؟.
* این روش [[نمرود]] و [[یاران]] اوست، که بنا بر ادّعای خود عاقلان آن [[قوم]] و خردمندانشان بودند. آنان این روش را تنها به خاطر [[غلبه]] [[سبک‌سری]] در پیش گرفتند؛ روشی که [[مادر]] [[فرزند]] مرده نیز بر آن به [[خنده]] درمی آید!.
* این روش [[نمرود]] و [[یاران]] اوست، که بنا بر ادّعای خود عاقلان آن [[قوم]] و خردمندانشان بودند. آنان این روش را تنها به خاطر [[غلبه]] [[سبک‌سری]] در پیش گرفتند؛ روشی که [[مادر]] [[فرزند]] مرده نیز بر آن به [[خنده]] درمی آید!.
* نمونه دیگر، روشی است که [[قوم]] [[فرعون]] در پیش گرفتند. آنان هرچند مورد [[تحقیر]] و استخفاف [[فرعون]] بودند، امّا باز به [[اطاعت]] از او می‌پرداختند و [[حکومت]] او را بر خویشتن می‌پذیرفتند؛ چه [[سبک‌سری]] آنان را از مقابله با [[سختی‌ها]] و نیز شهوات بازداشته بود: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>
* نمونه دیگر، روشی است که [[قوم]] [[فرعون]] در پیش گرفتند. آنان هرچند مورد [[تحقیر]] و استخفاف [[فرعون]] بودند، امّا باز به [[اطاعت]] از او می‌پرداختند و [[حکومت]] او را بر خویشتن می‌پذیرفتند؛ چه [[سبک‌سری]] آنان را از مقابله با [[سختی‌ها]] و نیز شهوات بازداشته بود: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>
خط ۴۹: خط ۴۹:
* سِرّ این مطلب نیز، در آن است که [[دنیا]] جایگاهی است که در میان [[بلاها]] قرار گرفته، و در این [[جایگاه]] [[آدمی]] نمی‌تواند به همه اهداف و اَغراض خود واصل شود. از این‌رو است که گفتیم عموم [[مردمان]] به این [[رذیلت]] آلوده‌اند، چه انگشت‌شماری از [[انسان‌ها]] به درجات تحلیه رسیده در این درجات به زینت [[صبر]] آراسته شده‌اند، چه آنان که گام در وادی [[سلوک]] می‌نهند اندکند، و آنان که به مرتبه [[صبر]] واصل می‌شوند، اندک‌تر. توجّه کنیم که چه بسیار مسلمانانی که مقیّد به [[ظواهر]] [[شرع]] شده تمامی [[دستورات]] ظاهر [[شریعت]] را به انجام می‌گیرند، از این‌رو مهار [[نفس امّاره]] را در دستان خود داشته چنان به واسطه [[فضل]] [[خداوند]] بر آن مسلّط می‌شوند، که گرداگرد کبائر و صغائر نمی‌گردند؛ اینان امّا هنوز از منازل تخلیه [[نفس]] از [[رذائل]] نجسته‌اند، و به منازل تحلیه نپیوسته‌اند؛ از این‌رو به زینت [[صبر]] متحلّی نشده‌اند تا بتوانند در مقابل ناکامی‌های روزگار [[صبر]] پیشه کرده از دام [[اندوه]] و ناله برهند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۶۲.</ref>.
* سِرّ این مطلب نیز، در آن است که [[دنیا]] جایگاهی است که در میان [[بلاها]] قرار گرفته، و در این [[جایگاه]] [[آدمی]] نمی‌تواند به همه اهداف و اَغراض خود واصل شود. از این‌رو است که گفتیم عموم [[مردمان]] به این [[رذیلت]] آلوده‌اند، چه انگشت‌شماری از [[انسان‌ها]] به درجات تحلیه رسیده در این درجات به زینت [[صبر]] آراسته شده‌اند، چه آنان که گام در وادی [[سلوک]] می‌نهند اندکند، و آنان که به مرتبه [[صبر]] واصل می‌شوند، اندک‌تر. توجّه کنیم که چه بسیار مسلمانانی که مقیّد به [[ظواهر]] [[شرع]] شده تمامی [[دستورات]] ظاهر [[شریعت]] را به انجام می‌گیرند، از این‌رو مهار [[نفس امّاره]] را در دستان خود داشته چنان به واسطه [[فضل]] [[خداوند]] بر آن مسلّط می‌شوند، که گرداگرد کبائر و صغائر نمی‌گردند؛ اینان امّا هنوز از منازل تخلیه [[نفس]] از [[رذائل]] نجسته‌اند، و به منازل تحلیه نپیوسته‌اند؛ از این‌رو به زینت [[صبر]] متحلّی نشده‌اند تا بتوانند در مقابل ناکامی‌های روزگار [[صبر]] پیشه کرده از دام [[اندوه]] و ناله برهند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۶۲.</ref>.
* این در حالی است که بسیار، بلکه تمامی [[مردم]]، هرگز به [[فکر]] [[تهذیب نفس]] نیفتاده اهتمام به آن نخواهند داشت؛ و هرچند [[تهذیب]] از [[رذائل]] و آراستن [[جان]] به [[فضائل]]، در شمار واجبت‌ترین [[واجبات]] [[آدمی]] است، اما هیچ عنایتی از جانب آنان به این سو مبذول نمی‌شود. بر این اساس روشن است که تعداد کسانی که از دام [[رذیلت]] [[سبک‌سری]] رهایی یافته‌اند، آن اندازه کم‌شمار است که اصلاً نمی‌توان آنان را در مقابل همه [[انسان‌ها]] به حساب آورد!.
* این در حالی است که بسیار، بلکه تمامی [[مردم]]، هرگز به [[فکر]] [[تهذیب نفس]] نیفتاده اهتمام به آن نخواهند داشت؛ و هرچند [[تهذیب]] از [[رذائل]] و آراستن [[جان]] به [[فضائل]]، در شمار واجبت‌ترین [[واجبات]] [[آدمی]] است، اما هیچ عنایتی از جانب آنان به این سو مبذول نمی‌شود. بر این اساس روشن است که تعداد کسانی که از دام [[رذیلت]] [[سبک‌سری]] رهایی یافته‌اند، آن اندازه کم‌شمار است که اصلاً نمی‌توان آنان را در مقابل همه [[انسان‌ها]] به حساب آورد!.
* اکنون تا اهمیّت این [[فضیلت]] - که در سایه [[تهذیب نفس]] پدید می‌آید - [[آشکار]] گردد، اشاره می‌کنیم که [[خداوند]] در آیه‌ای از [[آیات قرآن کریم]]، به یازده نوع قسم یاد می‌فرماید، تا اهمیّت آن را نشان دهد و توجّه دست‌کم [[مسلمانان]] را به آن برانگیزد: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>.
* اکنون تا اهمیّت این [[فضیلت]] - که در سایه [[تهذیب نفس]] پدید می‌آید - آشکار گردد، اشاره می‌کنیم که [[خداوند]] در آیه‌ای از [[آیات قرآن کریم]]، به یازده نوع قسم یاد می‌فرماید، تا اهمیّت آن را نشان دهد و توجّه دست‌کم [[مسلمانان]] را به آن برانگیزد: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>.
* زان پس حکایت [[قوم ثمود]] {{ع}} و [[تکذیب]] آنان نسبت به ایشان را یاد می‌کند، تا نشان دهد که چگونه [[عذاب]] [[دنیا]] و [[آخرت]] را بر خود خریدند؛ چه پای در این راه ننهادند و [[جان]] خود را از این [[رذیلت]] نپالودند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۶۳.</ref>.
* زان پس حکایت [[قوم ثمود]] {{ع}} و [[تکذیب]] آنان نسبت به ایشان را یاد می‌کند، تا نشان دهد که چگونه [[عذاب]] [[دنیا]] و [[آخرت]] را بر خود خریدند؛ چه پای در این راه ننهادند و [[جان]] خود را از این [[رذیلت]] نپالودند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۶۳.</ref>.
=== مرتبه دوم ===
=== مرتبه دوم ===
* آن است که [[آدمی]] در [[قلب]] خود اندوهی شدید احساس نماید، به‌گونه‌ای که هیچ جایی برای [[شادی]] و [[نشاط]] در قلبش باقی نماند. در این مرتبه آن‌چنان همّ و [[غم]] و اندوه و پریشان خاطری و [[ترس]] بر [[جان]] [[انسان]] سایه می‌افکند، که تمامی این امور ناخواسته بر اندام‌های [[انسان]] - و به‌ویژه بر زبان او - جریان می‌یابد. [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ}}<ref>«بگو: هر کس به فرا خور خویش کار می‌کند» سوره اسراء، آیه ۸۴.</ref> بر همین مطلب دلالت می‌کند.
* آن است که [[آدمی]] در [[قلب]] خود اندوهی شدید احساس نماید، به‌گونه‌ای که هیچ جایی برای [[شادی]] و [[نشاط]] در قلبش باقی نماند. در این مرتبه آن‌چنان همّ و [[غم]] و اندوه و پریشان خاطری و [[ترس]] بر [[جان]] [[انسان]] سایه می‌افکند، که تمامی این امور ناخواسته بر اندام‌های [[انسان]] - و به‌ویژه بر زبان او - جریان می‌یابد. [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ}}<ref>«بگو: هر کس به فرا خور خویش کار می‌کند» سوره اسراء، آیه ۸۴.</ref> بر همین مطلب دلالت می‌کند.
* این حالت سرانجام به [[ضعف]] اعصاب ختم شده، در این صورت [[انسان]] هیچ کنترلی بر اعصاب و روان خود نخواهد داشت. در این صورت سخنانی بر زبان و اعمالی بر اندام‌های او [[آشکار]] می‌شود، که نشان دهنده روش سفیهان و نابخردان است؛ گویا این شخص خود در شمار سفیه‌ترین سفیهان قرار می‌گیرد!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۶۴.</ref>.
* این حالت سرانجام به [[ضعف]] اعصاب ختم شده، در این صورت [[انسان]] هیچ کنترلی بر اعصاب و روان خود نخواهد داشت. در این صورت سخنانی بر زبان و اعمالی بر اندام‌های او آشکار می‌شود، که نشان دهنده روش سفیهان و نابخردان است؛ گویا این شخص خود در شمار سفیه‌ترین سفیهان قرار می‌گیرد!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۶۴.</ref>.
=== مرتبه سوّم ===
=== مرتبه سوّم ===
* مربوط به کسانی است که عُقده خود کم‌بینی در آنان متمکّن شده، تمامی [[نفس]] آنان به تصرّف این [[رذیلت]] درآمده است. اینان حتّی راضیند که هزاران [[انسان]] را [[فدا]] کنند تا به خواسته خود برسند و از این [[رذیلت]] آسوده شوند؛ از این‌رو گاه دست به کارهایی می‌برند که درّنده‌ترین حیوانات وحشی نیز از آن اِبا دارند: {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۶۴.</ref>.
* مربوط به کسانی است که عُقده خود کم‌بینی در آنان متمکّن شده، تمامی [[نفس]] آنان به تصرّف این [[رذیلت]] درآمده است. اینان حتّی راضیند که هزاران [[انسان]] را [[فدا]] کنند تا به خواسته خود برسند و از این [[رذیلت]] آسوده شوند؛ از این‌رو گاه دست به کارهایی می‌برند که درّنده‌ترین حیوانات وحشی نیز از آن اِبا دارند: {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۶۴.</ref>.
* نیز چون لذّتی از لذّت‌های زودگذر [[دنیا]] به آنان رو کند، حاضرند تا تمامی عالم را فدای رسیدن خود به آن لذّت نمایند. اینان دیوانگانی هستند که در دستی [[شمشیر]] و در دستی دیگر سفاهت خود را [[آشکار]] می‌سازند؛ سفاهت آنان را راهبری می‌کند تا با [[شمشیر]] به [[آمال]] و آرزوهای خود واصل شوند. این مطلب به وضوح در دنیای به ظاهر متمدّن امروز مشاهده می‌شود، [[دنیایی]] که در [[حقیقت]] هیچ رنگی از تمدّن نپذیرفته، و تنها توحّشی منظم را به نام تمدّن ارائه کرده است به این چند [[آیه شریفه]] بنگرید:
* نیز چون لذّتی از لذّت‌های زودگذر [[دنیا]] به آنان رو کند، حاضرند تا تمامی عالم را فدای رسیدن خود به آن لذّت نمایند. اینان دیوانگانی هستند که در دستی [[شمشیر]] و در دستی دیگر سفاهت خود را آشکار می‌سازند؛ سفاهت آنان را راهبری می‌کند تا با [[شمشیر]] به [[آمال]] و آرزوهای خود واصل شوند. این مطلب به وضوح در دنیای به ظاهر متمدّن امروز مشاهده می‌شود، [[دنیایی]] که در [[حقیقت]] هیچ رنگی از تمدّن نپذیرفته، و تنها توحّشی منظم را به نام تمدّن ارائه کرده است به این چند [[آیه شریفه]] بنگرید:
:*{{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کرده‌اند در خشکی و دریا تباهی به چشم می‌خورد» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>؛
:*{{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کرده‌اند در خشکی و دریا تباهی به چشم می‌خورد» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً}}<ref>«و از فتنه‌ای پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانی از شما که ستم کردند نمی‌رسد (بلکه دامنگیر همه می‌شود) و بدانید که به راستی خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۲۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً}}<ref>«و از فتنه‌ای پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانی از شما که ستم کردند نمی‌رسد (بلکه دامنگیر همه می‌شود) و بدانید که به راستی خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۲۵.</ref>؛
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش