انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'منتها' به 'لکن'
جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس}}↵↵{{انتظار ظهور امام مهدی}}' به '== پانویس == {{پانویس}}') |
جز (جایگزینی متن - 'منتها' به 'لکن') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== پاسخ جامع اجمالی == | == پاسخ جامع اجمالی == | ||
=== [[انواع انتظار]] === | === [[انواع انتظار]] === | ||
* آموزۀ [[انتظار]] از محوریترین [[عقاید]] به حساب میآید، | * آموزۀ [[انتظار]] از محوریترین [[عقاید]] به حساب میآید، لکن به رغم روشنی و قطعیت معنای [[راستین]] [[انتظار]]، [[تفسیر]] و تبیین [[انتظار]] محل [[اختلاف]] و برداشتهای گوناگون شده است<ref>ر.ک. [[ابراهیم کوثری|کوثری، ابراهیم]]، [[انتظار و وظایف منتظران (مقاله)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۸؛ [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن]]، ص ۱۱۴-۱۱۶.</ref>. | ||
* دربارۀ چیستی و تحلیل ماهیت [[انتظار]]، دو برداشت اصلی و عمده وجود دارد: | * دربارۀ چیستی و تحلیل ماهیت [[انتظار]]، دو برداشت اصلی و عمده وجود دارد: | ||
==== [[انتظار مثبت]] و سازنده ==== | ==== [[انتظار مثبت]] و سازنده ==== | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
«[[امام خمینی]] در یکی از بیانات خود برداشتهای متفاوتی که از موضوع "[[انتظار فرج]]" شده، دستهبندی کرده و به شرح زیر مورد نقد و بررسی قرار میدهند: | «[[امام خمینی]] در یکی از بیانات خود برداشتهای متفاوتی که از موضوع "[[انتظار فرج]]" شده، دستهبندی کرده و به شرح زیر مورد نقد و بررسی قرار میدهند: | ||
#دیدگاه کسانی که [[تکلیف]] [[مردم]] در [[زمان غیبت]] را تنها [[دعا برای تعجیل فرج]] [[حضرت حجت]]{{ع}} میدانند: "بعضیها، [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در [[حسینیه]] و در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچون [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بودند، یک اسبی هم خریده بودند، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[حضرت صاحب]]{{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] خودشان هم عمل میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند نبودند"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. | #دیدگاه کسانی که [[تکلیف]] [[مردم]] در [[زمان غیبت]] را تنها [[دعا برای تعجیل فرج]] [[حضرت حجت]]{{ع}} میدانند: "بعضیها، [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در [[حسینیه]] و در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچون [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بودند، یک اسبی هم خریده بودند، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[حضرت صاحب]]{{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] خودشان هم عمل میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند نبودند"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. | ||
#دیدگاه دوم بسیار شبیه به دیدگاه اول است؛ با این تفاوت که در دیدگاه دوم، بهطور کلی وظیفهای که هر فرد [[مسلمان]] نسبت به [[جامعه]] خود دارد به [[فراموشی]] سپرده شده و حتی از [[امر به معروف و نهی از منکر]] هم [[غفلت]] شده است: "یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در [[جهان]] چه میگذرد، بر [[ملتها]] چه میگذرد، بر [[ملت]] ما چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند و کاری به کار آنچه در [[دنیا]] میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، مردمی بودند که [[صالح]] بودند"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. [[امام]] در ادامه بیاناتشان به نقد و بررسی دو دیدگاه یاد شده پرداخته و میفرمایند: "ما اگر دستمان میرسید، [[قدرت]] داشتیم، باید برویم تا [[ظلمها]] و جورها را از عالم برداریم، [[تکلیف]] شرعی ماست؛ | #دیدگاه دوم بسیار شبیه به دیدگاه اول است؛ با این تفاوت که در دیدگاه دوم، بهطور کلی وظیفهای که هر فرد [[مسلمان]] نسبت به [[جامعه]] خود دارد به [[فراموشی]] سپرده شده و حتی از [[امر به معروف و نهی از منکر]] هم [[غفلت]] شده است: "یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در [[جهان]] چه میگذرد، بر [[ملتها]] چه میگذرد، بر [[ملت]] ما چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند و کاری به کار آنچه در [[دنیا]] میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، مردمی بودند که [[صالح]] بودند"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. [[امام]] در ادامه بیاناتشان به نقد و بررسی دو دیدگاه یاد شده پرداخته و میفرمایند: "ما اگر دستمان میرسید، [[قدرت]] داشتیم، باید برویم تا [[ظلمها]] و جورها را از عالم برداریم، [[تکلیف]] شرعی ماست؛ لکن ما نمیتوانیم، اینکه هست که [[حضرت]]، عالم را پر میکند از [[عدالت]]، نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر [[تکلیف]] ندارید"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. | ||
#سومین برداشت از مفهوم [[انتظار فرج]]، برداشت کسانی است که به استناد برخی [[روایات]] میگویند: [[حضرت قائم]]{{ع}}، زمانی [[ظهور]] میکنند که [[دنیا]] پر از [[فساد]] و [[تباهی]] شده باشد، پس ما نباید در [[زمان غیبت]] با [[انحرافها]] و مفاسدی که در [[جامعه]] وجود دارد مقابله کنیم، بلکه باید [[جامعه]] را به حال خود بگذاریم تا به خودی خود [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] فراهم شود. [[امام]] در اینباره میفرمایند: "یک دستهای میگفتند که خوب باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید. ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند. گناهها زیاد بشود تا [[فرج]] نزدیک بشود"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. | #سومین برداشت از مفهوم [[انتظار فرج]]، برداشت کسانی است که به استناد برخی [[روایات]] میگویند: [[حضرت قائم]]{{ع}}، زمانی [[ظهور]] میکنند که [[دنیا]] پر از [[فساد]] و [[تباهی]] شده باشد، پس ما نباید در [[زمان غیبت]] با [[انحرافها]] و مفاسدی که در [[جامعه]] وجود دارد مقابله کنیم، بلکه باید [[جامعه]] را به حال خود بگذاریم تا به خودی خود [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] فراهم شود. [[امام]] در اینباره میفرمایند: "یک دستهای میگفتند که خوب باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید. ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند. گناهها زیاد بشود تا [[فرج]] نزدیک بشود"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. | ||
#دیدگاه چهارم این است که ما نه تنها نباید جلوی [[معاصی]] و گناهانی که در [[جامعه]] وجود دارد بگیریم، بلکه باید به آنها دامن هم بزنیم تا [[زمینه ظهور]] [[حجت]]{{ع}} هرچه بیشتر فراهم شود: "یک دسته از این بالاتر بودند، میگفتند:باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]]{{ع}} تشریف بیاورند. این هم دستهای بودند که البته در بین این دسته منحرفهایی هم بودند، اشخاص [[سادهلوح]] هم بودند. منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. [[حضرت]] [[امام]] دو دیدگاه اخیر (سوم و چهارم) را به شدت مورد [[انتقاد]] قرار داده و در ادامه سخنانشان میفرمایند: "یعنی خلاف [[ضرورت]] [[اسلام]]، خلاف [[قرآن]] نیست این معنا که ما دیگر [[معصیت]] بکنیم تا [[حضرت صاحب]] بیاید![[حضرت]] که تشریف میآورند برای چه میآیند؟برای اینکه گسترش بدهند [[عدالت]] را، برای اینکه [[حکومت]] را تقویت کنند، برای اینکه [[فساد]] را از بین ببرند. ما برخلاف [[آیات]] شریفه [[قرآن]]، دست از [[نهی از منکر]] برداریم، دست از امر بهمعروف برداریم و توسعه بدهیم [[گناهان]] را برای اینکه [[حضرت]] بیایند. [[حضرت]] بیایند چه میکنند؟[[حضرت]] میآیند، میخواهند همین [[کارها]] را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر [[بشر]] تکلیفی ندارد؟ بلکه تکلیفش این است که [[دعوت]] کند [[مردم]] را به [[فساد]]!"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. | #دیدگاه چهارم این است که ما نه تنها نباید جلوی [[معاصی]] و گناهانی که در [[جامعه]] وجود دارد بگیریم، بلکه باید به آنها دامن هم بزنیم تا [[زمینه ظهور]] [[حجت]]{{ع}} هرچه بیشتر فراهم شود: "یک دسته از این بالاتر بودند، میگفتند:باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]]{{ع}} تشریف بیاورند. این هم دستهای بودند که البته در بین این دسته منحرفهایی هم بودند، اشخاص [[سادهلوح]] هم بودند. منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۶.</ref>. [[حضرت]] [[امام]] دو دیدگاه اخیر (سوم و چهارم) را به شدت مورد [[انتقاد]] قرار داده و در ادامه سخنانشان میفرمایند: "یعنی خلاف [[ضرورت]] [[اسلام]]، خلاف [[قرآن]] نیست این معنا که ما دیگر [[معصیت]] بکنیم تا [[حضرت صاحب]] بیاید![[حضرت]] که تشریف میآورند برای چه میآیند؟برای اینکه گسترش بدهند [[عدالت]] را، برای اینکه [[حکومت]] را تقویت کنند، برای اینکه [[فساد]] را از بین ببرند. ما برخلاف [[آیات]] شریفه [[قرآن]]، دست از [[نهی از منکر]] برداریم، دست از امر بهمعروف برداریم و توسعه بدهیم [[گناهان]] را برای اینکه [[حضرت]] بیایند. [[حضرت]] بیایند چه میکنند؟[[حضرت]] میآیند، میخواهند همین [[کارها]] را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر [[بشر]] تکلیفی ندارد؟ بلکه تکلیفش این است که [[دعوت]] کند [[مردم]] را به [[فساد]]!"<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. |