پرش به محتوا

آیه ولایت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۷: خط ۱۷:
# اگرچه واژۀ «ولىّ‌» بر معانى يا مصاديق متعددى اطلاق شده است، لكن هرگاه بدون قرينه به كار رود مراد از آن «مالك امر بودن» خواهد بود. به ويژه اگر به كسى اسناد داده شود كه داراى [[شأن]] رهبرى و فرمانروايى است؛ همان‌طورى كه در آيه مورد بحث چنين است، زيرا كلمۀ «ولى» نخست به خداوند و سپس به پيامبر {{صل}} اسناد داده شده است. از طرفى {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر خداوند يا پيامبر {{صل}} عطف شده است و حكم معطوف با معطوف عليه مشترك است، پس ولايت در مورد مؤمنانى كه در آيه توصيف شده‌اند نيز به معناى مالكيت امر تدبير ([[امامت]]) خواهد بود<ref>مصباح الهداية فى اثبات الولاية، ص۳۲۰-۳۲۱.</ref>.
# اگرچه واژۀ «ولىّ‌» بر معانى يا مصاديق متعددى اطلاق شده است، لكن هرگاه بدون قرينه به كار رود مراد از آن «مالك امر بودن» خواهد بود. به ويژه اگر به كسى اسناد داده شود كه داراى [[شأن]] رهبرى و فرمانروايى است؛ همان‌طورى كه در آيه مورد بحث چنين است، زيرا كلمۀ «ولى» نخست به خداوند و سپس به پيامبر {{صل}} اسناد داده شده است. از طرفى {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر خداوند يا پيامبر {{صل}} عطف شده است و حكم معطوف با معطوف عليه مشترك است، پس ولايت در مورد مؤمنانى كه در آيه توصيف شده‌اند نيز به معناى مالكيت امر تدبير ([[امامت]]) خواهد بود<ref>مصباح الهداية فى اثبات الولاية، ص۳۲۰-۳۲۱.</ref>.
# اگرچه عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} همۀ [[مؤمنان]] را شامل مى‌شود، ولى مقصود از آن بعضى از مؤمنان است، زيرا اولاً، براى آنان صفت ويژه‌اى ([[اقامۀ نماز]] و دادن زكات در حال ركوع) بيان شده است. ثانيا، جملۀ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر كلمۀ «رسوله» و آن هم بر كلمۀ «[[اللّه]]» عطف شده است و مفاد آيه اين است كه [[خدا]] و رسولش و مؤمنانى كه توصيف شده‌اند ولى‌اند، و جامعۀ مؤمنان، «مولّى عليه» هستند. نسبت اين دو، از قبيل نسبت ميان ولايت‌مدار و ولايت‌پذير است، نه از باب تفاعل كه ولايت دوجانبه باشد، در حالى‌كه ولايت به معناى [[محبت]] و [[نصرت]] دوجانبه بوده و عموميت دارد<ref>الذخيره في علم الكلام، ص۴۳۹؛ تقريب المعارف، ص۱۲۸.</ref>.<ref>سبحانی، جعفر، دانشنامه کلام اسلامی، ص۱۰۲- ۱۰۴.</ref>
# اگرچه عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} همۀ [[مؤمنان]] را شامل مى‌شود، ولى مقصود از آن بعضى از مؤمنان است، زيرا اولاً، براى آنان صفت ويژه‌اى ([[اقامۀ نماز]] و دادن زكات در حال ركوع) بيان شده است. ثانيا، جملۀ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر كلمۀ «رسوله» و آن هم بر كلمۀ «[[اللّه]]» عطف شده است و مفاد آيه اين است كه [[خدا]] و رسولش و مؤمنانى كه توصيف شده‌اند ولى‌اند، و جامعۀ مؤمنان، «مولّى عليه» هستند. نسبت اين دو، از قبيل نسبت ميان ولايت‌مدار و ولايت‌پذير است، نه از باب تفاعل كه ولايت دوجانبه باشد، در حالى‌كه ولايت به معناى [[محبت]] و [[نصرت]] دوجانبه بوده و عموميت دارد<ref>الذخيره في علم الكلام، ص۴۳۹؛ تقريب المعارف، ص۱۲۸.</ref>.<ref>سبحانی، جعفر، دانشنامه کلام اسلامی، ص۱۰۲- ۱۰۴.</ref>
== معناشناسی ولی و ولایت ==
واژه «ولی» همانند کلمه «مولی» در معانی یا موارد گوناگونی به کار رفته است؛ مانند: [[رب]]، [[مالک]]، [[سید]]، [[منعم]]، معتق، [[ناصر]]، [[محبّ]]، تابع، جار ([[همسایه]])، ابن‌عم، حلیف (هم‌سوگند)، [[عقید]] (هم‌پیمان)، صهر (داماد)، [[عبد]]، معتَق ([[آزاد]] شده)، [[منعم علیه]] (کسی که مورد انعام قرار گرفته است)، [[متصرف]] در امور دیگران<ref>ر.ک: لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱-۲۸۳؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.</ref>.
یکی از کاربردهای ولی و [[مولی]] [[سرپرستی]] و عهده‌دار بودن امور دیگران است، یعنی ولی و مولی نسبت به فرد یا افراد دیگر حق [[تصمیم‌گیری]] و دخالت در امور آنان را دارد، از باب مثال کسی که حق تصمیم‌گیری درباره [[ازدواج]] زنی را دارد، [[ولیّ]] آن [[زن]] نامیده می‌شود. در [[حدیث نبوی]] آمده است: {{متن حدیث|أَيُّمَا امْرَأَةٍ نَكَحَتْ بِغَيْرِ إِذْنِ وَلِيِّهَا (مولاها) فَنِكَاحُهَا بَاطِلٌ}}؛ هر زنی که بدون [[اذن]] ولی یا مولایش ازدواج کند، ازدواجش [[باطل]] است». مقصود از ولی یا مولی در این [[حدیث]]، فردی است که ولایت زن در ازدواج با اوست<ref>النهایة، ج۵، ص۲۲۹.</ref>. همچنین به کسی که [[سرپرستی]] [[یتیم]] را بر عهده دارد، [[ولیّ]] یتیم و به کسی که می‌تواند [[قاتل]] را ببخشد یا [[قصاص]] کند ولیّ دم گفته می‌شود.
بنابراین، هر کسی بر امری [[ولایت]] داشته باشد یا بر انجام آن [[اقدام]] کند، ولی و مولای آن خواهد بود<ref>{{عربی|کل من ولی أمرا أو قام به فهو مولاه و ولیه}}. النهایة، ج۵، ص۲۲۸.</ref>.
[[ابوالعباس مبرد]] گفته است: {{عربی|اصل تأویل الولی الذی هو أولی أی أحق و مثله المولی}}<ref>الشافی فی الامامة، ج۲، ص۲۱۹.</ref>؛ ولی در اصل، عبارت است از کسی که نسبت به کاری یا امری [[اولویت]] دارد، یعنی نسبت به کاری یا چیزی سزاوارتر از دیگران است و همین‌گونه است مولی».
ریشه واژگان ولی و [[مولی]]، ولایت است. اصل این ماده بر [[قرب]] و نزدیکی دلالت می‌کند، یعنی دو چیز چنان به یکدیگر نزدیک‌اند که چیز دیگری میان آنها فاصله نیست. ابن‌فارس گفته است: «واو، لام و یاء (و ۔ ل- ی) بر قرب و نزدیکی دلالت می‌کند، و واژه ولی به معنای قرب و نزدیکی است، و کلمه مولی نیز از همین باب است و بر معتِق، معتَق، صاحب، حلیف، ابن‌عم، [[ناصر]] و جار اطلاق می‌شود. ریشه همه آنها ولی به معنای قرب است»<ref>معجم المقاییس فی اللغة، ص۱۱۰۴.</ref>.
راغب اصفهانی گفته است: «ولاء و توالی آن است که دو یا چند چیز به گونه‌ای باشند که غیر آنها میان آنها نباشد. این معنا برای قرب مکانی و قرب به لحاظ نسبت، [[دین]]، [[صداقت]]، [[نصرت]] و [[اعتقاد]]، استعاره آورده می‌شود. واژه ولایت (بر وزن [[هدایت]]) به معنای نصرت، و واژه ولایت (بر وزن [[شهادت]]) به معنای [[تولی]] امر است. همچنین گفته شده است هر دو واژه یک معنا دارد و [[حقیقت]] آن همان تولی امر است»<ref>المفردات فی غریب القرآن، ۵۳۳.</ref>.
با توجه به حالات اولیه [[انسان]] در کاربرد الفاظ و اینکه معمولاً کلمات را در آغاز برای بیان معانی مربوط به [[محسوسات]] به کار می‌برد می‌توان گفت: واژه [[ولایت]] در آغاز برای [[قرب]] و نزدیکی خاص در [[محسوسات]] (قرب [[حسی]]) به کار رفته است؛ آن‌گاه برای قرب [[معنوی]] استعاره آورده شده است. بنابراین، هر گاه این واژه در [[امور معنوی]] به کار رود بر نوعی از نسبت [[قرابت]] دلالت می‌کند و لازمه آن این است که «ولی» نسبت به آنچه بر آن ولایت دارد، دارای حقی است که دیگری ندارد و او می‌تواند تصرفاتی را بنماید که دیگری جز به [[اذن]] وی نمی‌تواند، مثلاً ولیّ میت می‌تواند در [[اموال]] او [[تصرف]] کند، این ولایت او ناشی از [[حق]] [[وراثت]] است. کسی که بر صغیر ولایت دارد حق [[تصرف در امور]] وی را دارد و کسی که ولایت [[نصرت]] دارد می‌تواند در امور [[منصور]] (کسی که نصرتش را عهده‌دار شده است) تصرف کند. [[خداوند]] [[ولی امر]] [[بندگان]] خویش است، یعنی آنان را در [[امور دنیوی]] و [[اخروی]] [[هدایت]] می‌کند و از [[توفیق]] و نصرت خاص خود بهره‌مندشان می‌سازد. [[پیامبر]] {{صل}} [[ولیّ]] [[مؤمنان]] است، از این نظر که می‌تواند در حوزه [[تشریع]] و [[قضا]] درباره آنان [[حکم]] کند. [[حکمران]] بر [[مردم]]، ولایت دارد، یعنی به مقدار گستره حکومتش حق [[حکومت]] و تصرف در امور آنان را دارد. همین‌گونه است دیگر موارد ولایت، مانند ولایت آزادسازی برده، ولایت [[سوگند]]، و ولایت مجاورت ([[همسایگی]])، ولایت بر [[طلاق]]، ولایت [[محبت]]، ولایت [[عهد]] و... .
بنابراین، حاصل معنای ولایت در همه موارد استعمال آن، گونه‌ای از قرابت است که منشأ نوعی تصرف و [[مالک]] بودن [[تدبیر]] است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۲.</ref>؛ به عبارت دیگر، ولایت، نوعی اقتراب و نزدیکی نسبت به چیزی است به گونه‌ای که موانع و حجاب‌ها از میان برداشته می‌شود. هرگاه این قرابت از نظر [[حفظ]] و نصرت باشد، ولیّ یاری‌دهنده‌ای است که چیزی او را از [[یاری دادن]] آن کس که نسبت به او قرابت و ولایت دارد منع نمی‌کند، و اگر قرابت از جهت محبت باشد که نوعی جذب و انجذاب [[روحی]] است، [[ولیّ]] آن محبوبی است که [[انسان]] به او [[عشق]] می‌ورزد و [[اراده]] خود را تابع اراده او قرار می‌دهد و اگر اقتراب و نزدیکی به لحاظ [[خویشاوندی]] باشد، ولیّ کسی است که فی‌المثل از او [[ارث]] می‌برد و در این جهت، چیزی مانع وی نمی‌شود و اگر [[قرابت]] و [[ولایت]] به لحاظ [[اطاعت]] باشد، ولیّ کسی است که درباره او آن‌گونه که [[مصلحت]] بداند، [[حکم]] می‌کند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۶۸.</ref>.
از آنچه گفته شد به دست آمد که اطلاق واژگان ولایت، ولی و [[مولی]] بر مصادیق مختلف، از قبیل اشتراک [[معنوی]] است نه اشتراک لفظی، زیرا در همه مصادیق، یک جامع معنوی وجود دارد که عبارت است از: قرابت خاص میان آن کس که دارای ولایت است و آن کس یا آن چیزی که متعلّق ولایت است<ref>این مطلب که اطلاق ولایت، ولی و مولی بر مصادیق مختلف از قبیل مشترک معنوی است نه مشترک لفظی را علامه امینی در الغدیر، ج۱، ص۶۴۹-۶۵۱ بررسی و تبیین کرده است. وی جامع و مشترکی که وی بیان کرده عبارت است از: «اولی بالشیء»، یعنی اولویت و رجحان نسبت به چیزی. وی افزوده است که قبل از او این تحقیق توسط شمس‌الدین بن بطریق حتی در کتاب «العمدة، ص۱۲» انجام گرفته است.</ref>.
و نیز روشن شد که یکی از مصادیق یا کاربردهای ولایت، ولایت [[تدبیر]] و [[سرپرستی]] و [[زعامت]] است، و با توجه به اینکه [[امامت]] نیز همین معنا را دارد، امامت و [[رهبری]] از جمله کابردهای ولایت به شمار می‌آید<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۱۴۴.</ref>.


== شأن نزول ==
== شأن نزول ==
۱۱۷٬۲۲۵

ویرایش