آیه ولایت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←شأن نزول
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
و نیز روشن شد که یکی از مصادیق یا کاربردهای ولایت، ولایت [[تدبیر]] و [[سرپرستی]] و [[زعامت]] است، و با توجه به اینکه [[امامت]] نیز همین معنا را دارد، امامت و [[رهبری]] از جمله کابردهای ولایت به شمار میآید<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۱۴۴.</ref>. | و نیز روشن شد که یکی از مصادیق یا کاربردهای ولایت، ولایت [[تدبیر]] و [[سرپرستی]] و [[زعامت]] است، و با توجه به اینکه [[امامت]] نیز همین معنا را دارد، امامت و [[رهبری]] از جمله کابردهای ولایت به شمار میآید<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۱۴۴.</ref>. | ||
== مقصود از ولایت در [[آیه ولایت]] == | |||
[[مفسران]] و [[متکلمان امامیه]] معتقدند که مقصود از [[ولایت]] در این [[آیه]]، [[رهبری]] و [[تدبیر امور]] [[مؤمنان]] در [[حیات]] فردی و [[اجتماعی]] آنان است که تعیّن و تبلور آن، پس از [[نبوت]]، در [[امامت]] است؛ ولی مفسران و [[متکلمان]] [[اهلسنت]] معتقدند که مقصود از ولایت در آیه، [[نصرت]] و [[محبت]] است. برخی از آنان فقط نصرت را گفتهاند و برخی دیگر هر دو را بیان کردهاند. | |||
در [[تفسیر طبری]]، المنار و المراغی ولایت به نصرت [[تفسیر]] شده است<ref>تفسیر طبری، ج۶، ص۳۴۳؛ تفسیر المنار، ج۶، ص۴۴۳؛ تفسیر المراغی، ج۶، ص۱۴۳.</ref>. [[عضدالدین ایجی]] و [[فضل بن روزبهان]] نیز ولایت را در این آیه به نصرت تفسیر کردهاند<ref>شرح المواقف، ج۸ ص۳۶۰؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۷۴.</ref>. | |||
برخی از علمای اهلسنت، محبت و نصرت را با هم ذکر کردهاند. [[فخرالدین رازی]]، [[سعدالدین تفتازانی]] و [[ملا علی قوشچی]] از این دستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۲۷؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۰؛ شرح التجرید، ص۳۶۸.</ref>. این مطلب از [[کلام]] [[زمخشری]] در تفسیر «الکشاف» نیز به دست میآید، زیرا وی آیه مورد بحث را ناظر به آیاتی دانسته است که پیش از آن از [[ولایت مؤمنان]] با [[اهل کتاب]] [[نهی]] کرده است. به گفته وی، در آن [[آیات]] نهی شده که مؤمنان با اهل کتاب به گونهای رابطه داشته باشند که مؤمنان با یکدیگر دارند<ref>میان مؤمنان رابطه مؤاخات و برادری برقرار است، و یکدیگر را یاری میدهند.</ref>. سپس در آیه مورد بحث گفته است: به دنبال نهی از [[موالات]] کسانی که باید با آنان [[عداوت]] ورزید، ذکر کسانی را آورده است که باید با آنان موالات داشت<ref>الکشاف، ج۱، ص۶۴۲ و ۶۴۸.</ref>. [[بیضاوی]] در [[تفسیر آیه]] ۵۱ که مؤمنان را از ولایت [[یهود]] و [[نصاری]] نهی کرده و گفته است: «بر یهود و نصاری [[اعتماد]] نکنید و با آنان مانند [[دوستان]] [[معاشرت]] نکنید». سپس در ذیل آیه ۵۵ ([[آیه ولایت]]) گفته است: «چون از موالات [[کافران]] نهی کرده، به دنبال آن کسانی را ذکر کرده است که سزاوار ولایتاند»<ref>تفسیر البیضاوی، ج۱، ص۴۳۵.</ref>. | |||
بدون [[شک]]، نمیتوان [[محبت]] برخی از [[مؤمنان]] با [[اهل کتاب]] را محبت [[دینی]] و [[ایمانی]] دانست، زیرا در آن صورت آنان [[مؤمن]] نخواهند بود، بلکه محبت مفروض، محبت در [[امور دنیوی]] است که روشنترین مورد آن همان [[یاری دادن]] به یکدیگر در [[جنگ با دشمنان]] است. بنابراین، محبت مطرح شده در عبارتهای یاد شده در [[حقیقت]] به [[نصرت]] باز میگردد، چنانکه رازی در ادامه گفته است: «چون [[ولایتی]] که از آن [[نهی]] شده [[ولایت]] نصرت است، ولایتی که به آن امر شده است نیز ولایت نصرت است»<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۲۷-۲۸.</ref>. | |||
بنابراین، درباره مقصود از ولایت در [[آیه]] مورد بحث دو دیدگاه مطرح شده است: یکی دیدگاه [[شیعه]] که آن را ولایت [[تدبیر]] و [[رهبری]] میدانند، و دیگر دیدگاه [[اهل سنت]] که آن را ولایت نصرت دانستهاند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۱۴۸.</ref>. | |||
=== [[دلایل]] دیدگاه شیعه === | |||
==== [[دلیل]] اول ==== | |||
مخاطب در آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}} عموم مؤمناناند، یعنی آنان مولّی علیهاند و [[خدا]] و [[رسول خدا]] {{صل}} و مؤمنانی که در حال [[رکوع]] در [[نماز]] [[زکات]] دادهاند، بر آنان ولایت دارند. بنابراین مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}}برخی از مؤمنان است نه عموم مؤمنان. بر این اساس، ولایت در آیه به معنای نصرت یا محبت نخواهد بود، زیرا ولایت به معنای مزبور، عموم مؤمنان را شامل میشود و همه مؤمنان نسبت به یکدیگر ولایت محبت و نصرت دارند، چون ولایت محبت و نصرت، دایر مدار [[ایمان]] است، و ایمان، شرط لازم و کافی آن است، یعنی هر مؤمنی به مقتضای اینکه ایمان دارد باید به مؤمنان دیگر محبت بورزد و آنان را [[یاری]] دهد، اما ولایت تدبیر و رهبری عمومیت ندارد و به برخی از مؤمنان اختصاص دارد، و آن کسی است که شرایط لازم رهبری را دارا باشد و رهبریاش با دلیل معتبر [[ثابت]] شده باشد<ref>{{عربی|أن الآیة تتضمن ذکر ولی و متول، و ذلک یقتضی اختصاصها بالبعض، وکونها خطابا لبعض المؤمنین یمنع من حمل الولایة علی المودة و النصرة، لعموم فرضها للجمیع}}. تقریب المعارف، ص۱۲۸؛ نیز ر.ک: الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۹.</ref>. | |||
تقریر دیگر این [[استدلال]] آن است که اگر مؤمنانی که در [[آیه]]، مخاطب واقع شدهاند، همان کسانی باشند که [[ولایت]] برای آنان [[اثبات]] شده است، دو اشکال لازم خواهد آمد: یکی اینکه مضاف عین مضافالیه خواهد بود و دیگر اینکه هرکسی بر خودش ولایت خواهد داشت، و این دو محال است<ref>{{عربی|وجب أن یکون الذی خوطب بالآیة غیر الذی جعلت له الولایة، و الا لزم أن یکون المضاف هو المضاف الیه، و أن یکون کل واحدة من المؤمنین ولی نفسه، و ذلک محال}}، مجمع البیان، ج۳-۴، ص۲۱۲.</ref>. | |||
مقصود از محال بودن دو مطلب مزبور، محال عرفی و عقلایی است، نه محال [[عقلی]]، زیرا از نظر [[عقل]] میتوان [[تصور]] کرد که مرتبه [[عقلانی]] و متعالی وجود [[انسان]] بر مرتبه حیوانی و دانی وجود او ولایت داشته باشد. در نتیجه، مضاف و مضافالیه نیز دو چیز خواهد بود، ولی چون خطابهای [[قرآنی]] متوجه عموم [[عقلای بشر]] است، از نظر [[فهم]] عرفی و عقلایی [[ولایت انسان]] بر خودش نامعقول است<ref>ولایت کسی بر نفسش ثابت نباشد، {{عربی|لاعتبار الرتبة بین المولی والمولی علیه}}. تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۷، ص۲۶.</ref>. | |||
==== [[دلیل]] دوم ==== | |||
هرگاه واژه ولی به کسی نسبت داده شود که از [[مقام امامت]] و [[رهبری سیاسی]] برخوردار است، آنچه به [[ذهن]] خطور میکند، همان ولایت [[تدبیر]] و [[رهبری]] است و ولایت [[محبت]] و [[نصرت]] نیز لازمه آن خواهد بود، یعنی ولایت تدبیر و رهبری، مدلول مطابقی [[کلام]] و ولایت محبت و نصرت، مدلول التزامی آن است، زیرا در [[جهانبینی الهی]]، کسی که عهدهدار امر ولایت رهبری و [[سیاسی]] است، باید کسانی که بر آنان ولایت دارد را [[دوست]] بدارد و پاور و مددکارشان باشد، مثلاً هر گاه گفته شود: {{عربی|السلطان ولیّ الرعیة}}؛ [[فرمانروا]] [[ولیّ]] [[مردم]] است مقصود، ولایت [[زعامت]] و رهبری است. | |||
در [[آیه ولایت]] نیز، قبل از آنکه [[ولایت]] به {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} نسبت داده شود، به [[خدا]] و [[رسول خدا]] {{صل}} نسبت داده شده است. [[خداوند]] بالذات بر [[مردم]] [[ولایت تدبیری]] دارد و [[پیامبر]] نیز از آن جهت که رسول خدا و [[اطاعت]] از او [[واجب]] است بر مردم ولایت دارد: {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref>. بنابراین مقصود از ولایت درباره مؤمنانی که با صفات ویژهای معرفی شده و بر [[رسول]] عطف شدهاند، ولایت تدبیری خواهد بود<ref>حق تعالی گفت: ولی شما که مکلفانید و مخاطبید به خطاب من، خداست تعالی و اولیتر است به شما از شما که فرمان او برید و طاعت او را انقیاد کنید و از او برگرفته به «واو عطف» که معنی او اشتراک الثانی فی حکم الاول باشد، و رسول خدا به شما اولیتر است، و در باب ولایت و اولیترین حکم او حکم خداست ـ عزوجل ـ در افتراض طاعت، و از او هم فرو دهم به واو عطف مؤمنانی که وصف ایشان آن است که نماز کنند و زکات دهند، و در آن حال که راکع باشند (تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۷، ص۲۶).</ref>. | |||
==== [[دلیل]] سوم ==== | |||
استعمال کلمه [[ولیّ]] و [[مولی]] در موارد و مصادیق آن از باب اشتراک [[معنوی]] است نه اشتراک لفظی و معنای جامعِ همه موارد و مصادیق عبارت است از: [[قرب]] خاصی که مصحّح و مجوّز نوعی تصرّف ولی در امور مربوط به کسی است که متعلّق ولایت است و به عبارت دیگر، معنای جامع در همه موارد و مصادیق ولی و مولی، [[اولویت]] است که متناسب با موارد و مصادیق آن، ویژگی خاصی خواهد داشت، مانند اولویت همپیمان نسبت به همپیمان خود که او را [[یاری]] دهد و اولویت [[همسایه]] نسبت به همسایه در حل [[مشکلات]] او، و اولویت ولی مقتول در [[تصمیمگیری]] نسبت به خونبهای او و دیگر موارد. | |||
بنابراین، کاربردهای [[ولایت]] [[رهبری]]، [[نصرت]] و [[محبت]] میتواند در [[آیه ولایت]]، مقصود باشد، به این صورت که واژه ولی در معنای جامع و مشترک میان آنها به کار رفته است و استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا لازم نخواهد آمد و از طرفی هر سه معنای [[ولایت تدبیری]]، محبت و نصرت درباره [[خداوند]] و [[پیامبر]] تحقق دارد و چون مؤمنانی که با اوصاف ویژهای معرفی شدهاند بدون تکرار لفظ ولی بر «رسول» عطف شدهاند، هر سه کاربرد ولایت تدبیری، محبت و نصرت برای آنان نیز [[ثابت]] خواهد بود. | |||
مطلب مزبور را برخی از [[عالمان]] [[اهلسنت]] درباره معنای «مولی» در [[حدیث غدیر]] گفتهاند، چنانکه [[محمد بن طلحه شافعی]] گفته است: «هر معنایی که لفظ [[مولی]] درباره پیامبر {{صل}} بر آن دلالت میکند، پیامبر {{صل}} آن را برای [[علی]] [[اثبات]] کرده است، پیامبر {{صل}} هم نسبت به [[مؤمنان]] [[اولویت]] داشت و هم [[ناصر]] و [[محب]] آنان بود»، با توجه به یکسانی واژه «ولی» و واژه «مولی» از نظر معنا و کاربرد، مطلب یاد شده درباره آیه ولایت نیز صادق است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۱۴۸-۱۵۱.</ref>. | |||
== شأن نزول == | == شأن نزول == |