هدایت به امر الهی: تفاوت میان نسخهها
←بیان دلیل قائلین به هدایت به امر(رکن پنجم)
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
*رکن پنجم، اساس ابهامها را در این نظریه فراهم میآورد؛ چون دلیلی بر اینکه «هدایت به امر»، همان هدایت باطنی تکوینی است، در دست نیست، جز ادعای اشتراک در لفظ و معنای کلمه «امر» در تعبیر «یَهدُونَ بِأمرنا» با تعبیر «أمر» در آیات نظیر «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ کُنْ فَیَکُون» <ref>سورۀ یس، آیۀ 81</ref> با آنکه تنها اشتراک در لفظ آنها به چشم میخورد و این پرسش اساسی را پدید میآورد که به چه دلیل باید واژۀ «امر» در «یهدون بأمرنا» را که وصف امام است به عالَم امر معنا کنیم و در تفسیر آن از امثال آیه شریفه «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ کُنْ فَیَکُون» بهره گیریم؟ | *رکن پنجم، اساس ابهامها را در این نظریه فراهم میآورد؛ چون دلیلی بر اینکه «هدایت به امر»، همان هدایت باطنی تکوینی است، در دست نیست، جز ادعای اشتراک در لفظ و معنای کلمه «امر» در تعبیر «یَهدُونَ بِأمرنا» با تعبیر «أمر» در آیات نظیر «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ کُنْ فَیَکُون» <ref>سورۀ یس، آیۀ 81</ref> با آنکه تنها اشتراک در لفظ آنها به چشم میخورد و این پرسش اساسی را پدید میآورد که به چه دلیل باید واژۀ «امر» در «یهدون بأمرنا» را که وصف امام است به عالَم امر معنا کنیم و در تفسیر آن از امثال آیه شریفه «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ کُنْ فَیَکُون» بهره گیریم؟ | ||
===بیان دلیل قائلین به هدایت به امر(رکن پنجم)=== | ===بیان دلیل قائلین به هدایت به امر(رکن پنجم)=== | ||
*طرفداران نظریۀ هدایت به امر از دو دسته دلیل درون متن با تحلیل عبارت «یهدون بأمرنا»<ref>انبیاء، آیۀ 73</ref> و برون متن از برخی روایات استفاده کرده اند. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص: | *طرفداران نظریۀ هدایت به امر از دو دسته دلیل درون متن با تحلیل عبارت «یهدون بأمرنا»<ref>انبیاء، آیۀ 73</ref> و برون متن از برخی روایات استفاده کرده اند. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:114.</ref> | ||
*از نظر علامه «با» در «بأمرنا» برای سبب یا آلت است و امام که خود متلبّس به امر خداست برخی از مردم را به سبب یا به وسیله امر الهی، هدایت کرده به مقاماتشان واصل میکند. <ref>طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج 14، ص 304</ref>. آیة الله جوادی نیز «با» را به معنای مصاحبت یا ملابست دانسته، میگوید: «هدایت امام که در صحبت امر خداست و امر خدا مصاحب آن است، یا هدایت امام که در کِسوت امر خداست و لباس امر خدا را در بر کرده، مردم را راهنمایی به معنای ایصال به مطلوب میکند» <ref> جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 462 </ref>. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص: | *از نظر علامه «با» در «بأمرنا» برای سبب یا آلت است و امام که خود متلبّس به امر خداست برخی از مردم را به سبب یا به وسیله امر الهی، هدایت کرده به مقاماتشان واصل میکند. <ref>طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج 14، ص 304</ref>. آیة الله جوادی نیز «با» را به معنای مصاحبت یا ملابست دانسته، میگوید: «هدایت امام که در صحبت امر خداست و امر خدا مصاحب آن است، یا هدایت امام که در کِسوت امر خداست و لباس امر خدا را در بر کرده، مردم را راهنمایی به معنای ایصال به مطلوب میکند» <ref> جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 462 </ref>. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:114.</ref> | ||
*«با» را به هر معنا بدانیم امکان توجیه آن هست. اما چرا باید «امر الله» را که هدایت امام در مصاحبت یا کسوت آن صورت میگیرد و یا به وسیله و سبب آن مردم را هدایت میکند، به امری ثابت و غیرتدریجی معنا کنیم و آن را چهره ملکوتی اشیا بدانیم؟ دلیل آیةالله جوادی بر این امر چنین است: «اگر در مواردی ثابت شد که مقصود از عنوان «امامت» در آنجا، نبوت، رسالت و بالاخره صرف هدایت تشریعی نیست، معلوم میشود که امام با امر تکوینی، رهبری باطنها را بر عهده دارد.»<ref> جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 465 </ref>. | *«با» را به هر معنا بدانیم امکان توجیه آن هست. اما چرا باید «امر الله» را که هدایت امام در مصاحبت یا کسوت آن صورت میگیرد و یا به وسیله و سبب آن مردم را هدایت میکند، به امری ثابت و غیرتدریجی معنا کنیم و آن را چهره ملکوتی اشیا بدانیم؟ دلیل آیةالله جوادی بر این امر چنین است: «اگر در مواردی ثابت شد که مقصود از عنوان «امامت» در آنجا، نبوت، رسالت و بالاخره صرف هدایت تشریعی نیست، معلوم میشود که امام با امر تکوینی، رهبری باطنها را بر عهده دارد.»<ref> جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 465 </ref>. | ||
*ایشان در جای دیگر میگویند: «در هدایت به معنای ارایه طریق، همه پیامبران و حتی شاگردان آنان سهیم و شریکاند و در آن نیازی به مقام امامت نیست... بنابراین، هدایت به معنای راهنمایی، ویژه ائمه نیست و از اینرو، هدایت در آیه شریفۀ «وَجَعلْناهُم أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» به معنای ارایه طریق نیست.» <ref> جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 465 </ref>. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص: | *ایشان در جای دیگر میگویند: «در هدایت به معنای ارایه طریق، همه پیامبران و حتی شاگردان آنان سهیم و شریکاند و در آن نیازی به مقام امامت نیست... بنابراین، هدایت به معنای راهنمایی، ویژه ائمه نیست و از اینرو، هدایت در آیه شریفۀ «وَجَعلْناهُم أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» به معنای ارایه طریق نیست.» <ref> جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 465 </ref>. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:115.</ref> | ||
*دلیل برون متن، بخشی از حدیث ابوخالد کابلی است که در تفسیر تسنیم نقل شده و از آن معنای هدایت تکوینی باطنی را استفاده کرده است. ابوخالد کابلی از امام باقر(علیهالسلام) چنین نقل میکند: «... والله یا أبا خالد! لَنور الإمامِ فی قُلوب المؤمنینَ أنورُ مِن الشَّمسِ المُضیئة بالنّهار وَهُم واللهِ یُنَوِّرون قلوبَ المؤمنین ویحجُبُ الله عزَّ وجلَّ نورَهم عَمَّن یشاءُ فَتظلِمُ قلوبَهم...» <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 192</ref>. | *دلیل برون متن، بخشی از حدیث ابوخالد کابلی است که در تفسیر تسنیم نقل شده و از آن معنای هدایت تکوینی باطنی را استفاده کرده است. ابوخالد کابلی از امام باقر(علیهالسلام) چنین نقل میکند: «... والله یا أبا خالد! لَنور الإمامِ فی قُلوب المؤمنینَ أنورُ مِن الشَّمسِ المُضیئة بالنّهار وَهُم واللهِ یُنَوِّرون قلوبَ المؤمنین ویحجُبُ الله عزَّ وجلَّ نورَهم عَمَّن یشاءُ فَتظلِمُ قلوبَهم...» <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 192</ref>. | ||
*آیة الله جوادی دربارۀ این حدیث مینویسد: «روایت فوق ناظر به هدایت ملکوتی امام معصوم(علیهالسلام) است؛ زیرا هدایت به معنای ارایۀ طریق که مقامی ظاهری است، از راه چشم و گوش به انسانها میرسد در حالی که امام باقر(علیهالسلام) در این روایت فرمود: «به خدا سوگند، نور امام در دلها روشنتر و تابناکتر از نور خورشید در روز است. به خدا سوگند امامان، دلهای مؤمنان را نورانی و روشن میکنند و خداوند نور آنان را از افراد نالایق بازمیدارد و اینان از نور معنوی محجوب خواهند بود.» <ref> جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 526 </ref> .<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص: | *آیة الله جوادی دربارۀ این حدیث مینویسد: «روایت فوق ناظر به هدایت ملکوتی امام معصوم(علیهالسلام) است؛ زیرا هدایت به معنای ارایۀ طریق که مقامی ظاهری است، از راه چشم و گوش به انسانها میرسد در حالی که امام باقر(علیهالسلام) در این روایت فرمود: «به خدا سوگند، نور امام در دلها روشنتر و تابناکتر از نور خورشید در روز است. به خدا سوگند امامان، دلهای مؤمنان را نورانی و روشن میکنند و خداوند نور آنان را از افراد نالایق بازمیدارد و اینان از نور معنوی محجوب خواهند بود.» <ref> جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 526 </ref> .<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:115.</ref> | ||
===نقد ادلۀ هدایت به امر(رکن پنجم)=== | |||
*ادلّه درون متن و برون متنی برای اثبات معنای امامت، به هدایت به امر تکوینی با مناقشههایی روبروست. از جمله: | |||
1ـ این دلیل که امامت را منحصر در دو معنا کنیم؛ یا به معنای نبوّت و رسالت با صِرف هدایت تشریعی از طریق وحی و یا به معنای هدایت تکوینی، استوار نیست، بلکه میتوان برای آن واسطه در نظر گرفت و امامت را به معنای هدایت تشریعی ولی نه از طریق وحی رسالی بلکه از طریق تفویض دین معنا کرد که در اخبار فراوان آمده است. از جملۀ این روایات با سند صحیح از امام صادق (علیهالسلام) است که میفرماید: «إن الله عزّ وجلّ أدّب نبیّه علی محبّته فقال: «إِنکَ لَعَلی خُلُق عَظیم» ثمّ فَوَّض إلیه فقال عزّ وجلّ: «وما آتاکُم الرسولُ فخُذوه وما نهاکم عنهُ فانتَهُوا» و قال عزّ وجلّ: «ومَنْ یطِعِ الرّسولَ فقَد أطاعَ الله»... ؛» <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 265</ref>. برخی از حدیث پژوهان، اخبار تفویض دین را صحیحه متواتره<ref>مجلسی، محمدتقی، ج 2، ص 20 </ref> و برخی از دین پژوهان و فقها، تفویض دین به رسول خدا (صلیالله علیه و آله) را اجماع شیعه و ضروری مذهب میدانند. <ref>نک. شبر، عبدالله، مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار، ج 1، ص 369 </ref> تفویض دین به رسول اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) از شئون امامت ایشان به شمار میآید.<ref>برای توضیح بیشتر، نک: نجارزادگان، فتح الله، مقاله خلق عظیم و تفویض دین، مجله مقالات و بررسیها، دانشکده الهیات دانشگاه تهران، ش 84</ref>. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:116.</ref> | |||
==نتیجه گیری== | ==نتیجه گیری== |