پرش به محتوا

امامت در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = امامت
| موضوع مرتبط = امامت
| عنوان مدخل  = [[امامت]]
| عنوان مدخل  = امامت
| مداخل مرتبط = [[امامت در لغت]] - [[امامت در قرآن]] - [[امامت در حدیث]] - [[امامت در نهج البلاغه]] - [[امامت در کلام اسلامی]] - [[امامت در عرفان اسلامی]] - [[امامت در فلسفه اسلامی]] - [[امامت در معارف و سیره رضوی]] - [[امامت در فرق و مذاهب]] - [[امامت در فقه سیاسی]] - [[امامت در معارف دعا و زیارات]] - [[امامت در معارف و سیره فاطمی]] - [[امامت در معارف و سیره حسینی]] - [[امامت در معارف و سیره سجادی]] - [[امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امامت از دیدگاه اهل سنت]]
| مداخل مرتبط = [[امامت در لغت]] - [[امامت در قرآن]] - [[امامت در حدیث]] - [[امامت در نهج البلاغه]] - [[امامت در کلام اسلامی]] - [[امامت در عرفان اسلامی]] - [[امامت در فلسفه اسلامی]] - [[امامت در معارف و سیره رضوی]] - [[امامت در فرق و مذاهب]] - [[امامت در فقه سیاسی]] - [[امامت در معارف دعا و زیارات]] - [[امامت در معارف و سیره فاطمی]] - [[امامت در معارف و سیره حسینی]] - [[امامت در معارف و سیره سجادی]] - [[امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امامت از دیدگاه اهل سنت]]
| پرسش مرتبط  = امامت (پرسش)
| پرسش مرتبط  = امامت (پرسش)
}}
}}
== مقدمه ==
بر پایۀ روایت‌های بسیار [[فریقین]] [[پیامبر اعظم]] {{صل}} از [[آغاز بعثت]] به تبیین [[جایگاه امامت]] و حتی [[تعیین]] مصداق آن، همپای با [[رسالت]]، اهتمام ویژه داشته است. [[امام رضا]] {{ع}} نیز بر این [[حقیقت]] تأکید می‌کند که [[امامت]] ریشه در [[قرآن]] و [[سخنان پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} دارد ایشان با استناد به آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> کمال ‌یافتگی [[دین الهی]] را در گرو [[امامت]] می‌داند، و به صراحت می‌فرماید: "هر کس [[گمان]] کند [[خداوند]] [[دین]] خود را کامل نکرده و [[تعیین امام]] ننموده است، در [[حقیقت]] [[کتاب خدا]] را رد کرده است، و هر کس [[کتاب خدا]] را رد کند [[کافر]] است"<ref>الکافی، ج۱، ص۲۲۳.</ref>.


ایشان در مقاطع مختلف با استناد به [[کلام الهی]] و [[احادیث نبوی]] معلوم ساخته که [[امامت]] [[جایگاه]] والایی در [[قرآن]] و [[سخنان پیامبر]] {{صل}} دارد و [[حق‌تعالی]] و [[پیامبر]] {{صل}} اهتمام ویژه‌ای به [[نصب]] و معرفی [[امامان]] داشته‌اند. [[حضرت]] در [[مجلسی]] با حظور [[مأمون]] و [[عالمان]] فرقه‌های مختلف در بحث از آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}}<ref>«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم» سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> [[اهل]] مجلس را متوجه خطایی می‌کند که در [[تفسیر]] این [[آیه]] مرتکب شده‌اند. سپس توضیح می‌دهد، که {{متن قرآن|اصْطَفَى}} در این [[آیه]] به دوازده [[دلیل قرآنی]]، خاص [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} است<ref>تحف العقول، ص۴۲۵.</ref>. ایشان همچنین برای [[اثبات]] [[امر]] [[امامت]]، به [[آیات]] [[وجوب اطاعت]] از [[اولوالامر]]{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} <ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref><ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>، دعای [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} درباره فرزندانش{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} <ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref><ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۱۷.</ref> و [[آیۀ ولایت]]{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref><ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۴.</ref> استناد می‌نمایند.
== جایگاه [[امامت]] از نگاه [[امام رضا]]{{ع}} ==
بر پایۀ روایت‌های بسیار [[فریقین]] [[پیامبر اعظم]] {{صل}} از [[آغاز بعثت]] به تبیین [[جایگاه امامت]] و حتی [[تعیین]] مصداق آن، همپای با [[رسالت]]، اهتمام ویژه داشته است. [[امام رضا]] {{ع}} نیز بر این [[حقیقت]] تأکید می‌کند که [[امامت]] ریشه در [[قرآن]] و [[سخنان پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} دارد ایشان با استناد به آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> کمال ‌یافتگی [[دین الهی]] را در گرو [[امامت]] می‌داند و به صراحت می‌فرماید: "هر کس [[گمان]] کند [[خداوند]] [[دین]] خود را کامل نکرده و [[تعیین امام]] ننموده است، در [[حقیقت]] [[کتاب خدا]] را رد کرده است، و هر کس [[کتاب خدا]] را رد کند [[کافر]] است"<ref>الکافی، ج۱، ص۲۲۳.</ref>.
 
ایشان در مقاطع مختلف با استناد به [[کلام الهی]] و [[احادیث نبوی]] معلوم ساخته که [[امامت]] [[جایگاه]] والایی در [[قرآن]] و [[سخنان پیامبر]] {{صل}} دارد و [[حق‌تعالی]] و [[پیامبر]] {{صل}} اهتمام ویژه‌ای به [[نصب]] و معرفی [[امامان]] داشته‌اند. حضرت در [[مجلسی]] با حظور [[مأمون]] و [[عالمان]] فرقه‌های مختلف در بحث از آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}}<ref>«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم» سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> [[اهل]] مجلس را متوجه خطایی می‌کند که در [[تفسیر]] این [[آیه]] مرتکب شده‌اند. سپس توضیح می‌دهد، که {{متن قرآن|اصْطَفَى}} در این [[آیه]] به دوازده [[دلیل قرآنی]]، خاص [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} است<ref>تحف العقول، ص۴۲۵.</ref>. ایشان همچنین برای [[اثبات]] [[امر]] [[امامت]]، به [[آیات]] [[وجوب اطاعت]] از [[اولوالامر]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} <ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>، دعای [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} درباره فرزندانش: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} <ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۱۷.</ref> و [[آیۀ ولایت]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۴.</ref> استناد می‌نمایند.


از احادیثی که محور استدلال‌های ایشان است می‌توان از [[حدیث غدیر خم]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۴.</ref>، [[حدیث ثقلین]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>، [[حدیث]] [[دوازده امام]] از [[قریش]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۰.</ref>، [[حدیث منزلت]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۲.</ref> و [[حدیث]] [[مرگ جاهلیت]] ناشی از نشناختن [[امام]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۱۲۶.</ref> نام برد.
از احادیثی که محور استدلال‌های ایشان است می‌توان از [[حدیث غدیر خم]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۴.</ref>، [[حدیث ثقلین]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>، [[حدیث]] [[دوازده امام]] از [[قریش]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۰.</ref>، [[حدیث منزلت]]<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۲.</ref> و [[حدیث]] [[مرگ جاهلیت]] ناشی از نشناختن [[امام]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۱۲۶.</ref> نام برد.


آنچه از مراجعۀ ایشان به [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] در امر [[امامت]] به دست می‌آید این است که [[امامان]] حافظان، [[هادیان]] و امینان امت‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و [[اطاعت]] از آنان عین فرض است<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>. آنان [[اهل]] ذکرند<ref>بصائر الدرجات، ص۳۷-۳۸.</ref> و [[کتاب الهی]] به آنان [[میراث]] داده شده است، از این‌رو تنها [[مفسران]] [[آگاه]] و تأویل ‌کنندگان [[وحی الهی]] آنان‌اند و بایستی در امر [[تفسیر]] و [[تأویل قرآن]] به آنان [[پناه]] جست<ref>بصائر الدرجات، ص۱۹۴.</ref>. آنان [[پاک]] و [[معصوم]] از لغزشند<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و [[نور]] و نشانه‌های [[الهی]] در زمین‌اند که [[خلق]] با واسطۀ آنان به [[حق]] راه می‌یابند و به [[صراط مستقیم الهی]] [[هدایت]] می‌شوند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۷.</ref>. آنان پایگاه [[خدا]] در [[زمین]]<ref>الکافی، ج۱، ص۴۲۵.</ref> و صادقانی هستند که [[مؤمنان]] موظف به [[همراهی]] ایشان‌اند <ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۸.</ref>.
آنچه از مراجعۀ ایشان به [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] در امر [[امامت]] به دست می‌آید این است که [[امامان]] حافظان، [[هادیان]] و امینان امت‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و [[اطاعت]] از آنان عین فرض است<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>. آنان [[اهل]] ذکرند<ref>بصائر الدرجات، ص۳۷-۳۸.</ref> و [[کتاب الهی]] به آنان [[میراث]] داده شده است، از این‌رو تنها [[مفسران]] [[آگاه]] و تأویل ‌کنندگان [[وحی الهی]] آنان‌اند و بایستی در امر [[تفسیر]] و [[تأویل قرآن]] به آنان [[پناه]] جست<ref>بصائر الدرجات، ص۱۹۴.</ref>. آنان [[پاک]] و [[معصوم]] از لغزشند<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و [[نور]] و نشانه‌های [[الهی]] در زمین‌اند که [[خلق]] با واسطۀ آنان به [[حق]] راه می‌یابند و به [[صراط مستقیم الهی]] [[هدایت]] می‌شوند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۷.</ref>. آنان پایگاه [[خدا]] در [[زمین]]<ref>الکافی، ج۱، ص۴۲۵.</ref> و صادقانی هستند که [[مؤمنان]] موظف به [[همراهی]] ایشان‌اند <ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۸.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>


اوج‌گیری [[نهضت]] ترجمۀ کتاب‌های [[یونانیان]] به [[زبان عربی]]، آشنایی [[مسلمانان]] با مکتب‌ها و [[افکار]] گوناگون [[هندی]] و یونانی، حضور گروه‌های برون‌ دینی مانند [[زرتشت]]، [[یهودیت]]، [[مسیحیت]] و نیز گروه‌های درون ‌دینی و فرقه‌های درون مذهبی در [[جامعۀ اسلامی]] [[عصر امام رضا]] {{ع}}، باعث پیدایش چالش‌های [[فکری]] و رواج شبهه‌های بسیار در مسائل مختلف [[اعتقادی]] به ویژه [[توحید]]، [[نبوت]] و [[امامت]] شده بود. از سوی دیگر، نبود [[عالمان]] توانا برای [[پاسخگویی]] به [[شبهه‌ها]]، [[مسلمانان]] را دچار سردرگمی کرده و موجب فاصله گرفتن [[مردم]] از [[تعالیم]] [[راستین]] [[اسلامی]] شده بود. در چنین شرایطی [[امام رضا]] {{ع}} با استفاده از [[فرصت]] [[ولایت عهدی]] و به‌کارگیری روش‌های مختلف [[مناظره]]، [[پرسش]] و پاسخ، مکاتبه، [[تفسیر قرآن]] و بیان [[احادیث]] و [[مواعظ]]، به تصحیح [[افکار]] و [[ترویج]] [[معارف اهل بیت]] {{عم}} در موضوع‌های مختلف پرداخت. از آنجا که حجم زیادی از سخنان [[حضرت]] دربارۀ [[امامت]] است، می‌توان به این نتیجه رسید که بیشترین [[شبهه‌ها]] در موضوع [[امامت]] بوده است. در آغاز [[حدیث]] معروف و طولانی [[امامت]] این [[حقیقت]] به خوبی منعکس شده است.
== تلاش امام رضا{{ع}} برای تببین [[امامت]] ==
اوج‌گیری [[نهضت]] ترجمۀ کتاب‌های [[یونانیان]] به [[زبان عربی]]، آشنایی [[مسلمانان]] با مکتب‌ها و [[افکار]] گوناگون [[هندی]] و یونانی، حضور گروه‌های برون‌ دینی مانند [[زرتشت]]، [[یهودیت]]، [[مسیحیت]] و نیز گروه‌های درون ‌دینی و فرقه‌های درون مذهبی در [[جامعۀ اسلامی]] [[عصر امام رضا]] {{ع}}، باعث پیدایش چالش‌های [[فکری]] و رواج شبهه‌های بسیار در مسائل مختلف [[اعتقادی]] به ویژه [[توحید]]، [[نبوت]] و [[امامت]] شده بود. از سوی دیگر، نبود [[عالمان]] توانا برای پاسخگویی به [[شبهه‌ها]]، [[مسلمانان]] را دچار سردرگمی کرده و موجب فاصله گرفتن [[مردم]] از [[تعالیم]] [[راستین]] [[اسلامی]] شده بود. در چنین شرایطی [[امام رضا]] {{ع}} با استفاده از [[فرصت]] [[ولایت عهدی]] و به‌کارگیری روش‌های مختلف [[مناظره]]، [[پرسش]] و پاسخ، مکاتبه، [[تفسیر قرآن]] و بیان [[احادیث]] و [[مواعظ]]، به تصحیح [[افکار]] و [[ترویج]] [[معارف اهل بیت]] {{عم}} در موضوع‌های مختلف پرداخت. از آنجا که حجم زیادی از سخنان [[حضرت]] دربارۀ [[امامت]] است، می‌توان به این نتیجه رسید که بیشترین [[شبهه‌ها]] در موضوع [[امامت]] بوده است. در آغاز [[حدیث]] معروف و طولانی [[امامت]] این [[حقیقت]] به خوبی منعکس شده است.


[[عبدالعزیز بن مسلم]] می‌گوید: زمانی که [[امام رضا]] {{ع}} در [[مرو]] بود، [[خدمت]] ایشان رسیدم و از [[اختلاف]] نظری که میان [[مردم]] دربارۀ موضوع [[امامت]] وجود داشت، [[شکایت]] کردم. [[امام]] لبخندی زد و فرمود: ای [[عبدالعزیز بن مسلم]]! [[مردم]] [[ناآگاه]] و فریفته [[رأی]] خویش‌اند. [[خداوند متعال]] [[پیامبر]] خویش را [[قبض روح]] نکرد، مگر آنکه [[دین]] را برایش کامل کرد... و [[امامت]] کامل‌ کنندۀ [[دین]] است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۱۶.</ref>.
[[عبدالعزیز بن مسلم]] می‌گوید: زمانی که [[امام رضا]] {{ع}} در [[مرو]] بود، [[خدمت]] ایشان رسیدم و از [[اختلاف]] نظری که میان [[مردم]] دربارۀ موضوع [[امامت]] وجود داشت، [[شکایت]] کردم. [[امام]] لبخندی زد و فرمود: ای [[عبدالعزیز بن مسلم]]! [[مردم]] [[ناآگاه]] و فریفته [[رأی]] خویش‌اند. [[خداوند متعال]] [[پیامبر]] خویش را [[قبض روح]] نکرد، مگر آنکه [[دین]] را برایش کامل کرد... و [[امامت]] کامل‌ کنندۀ [[دین]] است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۱۶.</ref>.


[[امام رضا]] {{ع}} در موضوع [[امامت]] با صراحت و [[شجاعت]] از [[حق]] خود و خانوادۀ گرامیشان [[دفاع]] می‌کند. ایشان در سخنی که در این باب با [[علی]] بن [[حمزه]] دارد آشکارا اعلام می‌کند که در گفتن این [[حقیقت]] هیچ تقیه‌ای را بر خود روا نمی‌داند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۴.</ref>. بر پایۀ گزارش [[شیخ صدوق]]، چون [[مردم]] با [[امام رضا]] {{ع}} به [[ولایت عهدی]] [[بیعت]] کردند، [[حضرت]] پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: "من [[علی بن موسی بن جعفرام]] و می‌گویم که [[امیرمؤمنان]] ([[مأمون]]) که [[خداوند]] در درستکاری او را [[یاری]] کند و او را بر [[صراط مستقیم]] موفق بدارد، از [[حقوق]] ما [[خاندان]]، حقی را [[شناخت]] که دیگران آن را نشناختند و رحمی را که دیگران قطع کرده بودند وصل نمود"<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۴۶.</ref>. ایشان در ادامه بر [[لزوم]] [[وفای به عهد]] و [[پرهیز]] از [[عهدشکنی]] در امر [[دین]] و به ویژه [[حق]] [[خاندان پیامبر]] {{صل}} تأکید می‌کند و مفاد آنچه را [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبۀ شقشقیه]] در باب [[حق‌ناشناسی]] [[مسلمانان]] و [[صبر]] بر آن فرموده آشکارا بیان می‌دارد: "شخص [[وصی]] ([[امام علی]] {{ع}}) بر آن نابکاری‌ها [[صبر]] نمود و پس از آن نیز در دوران [[زمامداری]] متعرض آن نشد از [[بیم]] آنکه مبادا [[تفرقه]] ایجاد شود و [[اسلام]] [[سست]] گردد و رشتۀ [[وحدت]] و [[اتحاد]] [[مسلمانان]] بگسلد، زیرا [[افکار]] زمان [[جاهلیت]] در مغزها باقی بود و بدان نزدیک و قریب‌العهد بودند و [[منافقان]] کاملاً کمین کرده و در یافتن [[فرصت]] نشسته بودند تا دستاویزی بیابند و فتنه‌ای به پا کنند"<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۴۶.</ref>.
[[امام رضا]] {{ع}} در موضوع [[امامت]] با صراحت و [[شجاعت]] از [[حق]] خود و خانوادۀ گرامیشان [[دفاع]] می‌کند. ایشان در سخنی که در این باب با [[علی بن حمزه]] دارد آشکارا اعلام می‌کند که در گفتن این [[حقیقت]] هیچ تقیه‌ای را بر خود روا نمی‌داند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۴.</ref>. بر پایۀ گزارش [[شیخ صدوق]]، چون [[مردم]] با [[امام رضا]]{{ع}} به [[ولایت عهدی]] [[بیعت]] کردند، حضرت پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: "من [[علی بن موسی بن جعفر]] هستم و می‌گویم که [[امیرمؤمنان]] ([[مأمون]]) که [[خداوند]] در درستکاری او را [[یاری]] کند و او را بر [[صراط مستقیم]] موفق بدارد، از [[حقوق]] ما [[خاندان]]، حقی را [[شناخت]] که دیگران آن را نشناختند و رحمی را که دیگران قطع کرده بودند وصل نمود"<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۴۶.</ref>. ایشان در ادامه بر [[لزوم]] [[وفای به عهد]] و [[پرهیز]] از [[عهدشکنی]] در امر [[دین]] و به ویژه [[حق]] [[خاندان پیامبر]] {{صل}} تأکید می‌کند و مفاد آنچه را [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبۀ شقشقیه]] در باب [[حق‌ناشناسی]] [[مسلمانان]] و [[صبر]] بر آن فرموده آشکارا بیان می‌دارد: "شخص [[وصی]] ([[امام علی]] {{ع}}) بر آن نابکاری‌ها [[صبر]] نمود و پس از آن نیز در دوران [[زمامداری]] متعرض آن نشد از [[بیم]] آنکه مبادا [[تفرقه]] ایجاد شود و [[اسلام]] [[سست]] گردد و رشتۀ [[وحدت]] و [[اتحاد]] [[مسلمانان]] بگسلد، زیرا [[افکار]] زمان [[جاهلیت]] در مغزها باقی بود و بدان نزدیک و قریب‌العهد بودند و [[منافقان]] کاملاً کمین کرده و در یافتن [[فرصت]] نشسته بودند تا دستاویزی بیابند و فتنه‌ای به پا کنند"<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۴۶.</ref>.


حضرت در یکی از خطبه‌هایش به صراحت اعلام می‌کند که [[امامت]] [[حق اهل بیت]] {{عم}} است که بعد از [[رحلت رسول گرامی]] {{صل}} در طول [[تاریخ]] ضایع شده و ستم‌هایی بر آن روا داشته‌اند و [[ولایت عهدی]] را برگرداندن [[حق]] به [[جایگاه]] اصلی خود معرفی می‌کند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۶۴.</ref>.
حضرت در یکی از خطبه‌هایش به صراحت اعلام می‌کند که [[امامت]] [[حق اهل بیت]] {{عم}} است که بعد از [[رحلت رسول گرامی]] {{صل}} در طول [[تاریخ]] ضایع شده و ستم‌هایی بر آن روا داشته‌اند و [[ولایت عهدی]] را برگرداندن [[حق]] به [[جایگاه]] اصلی خود معرفی می‌کند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۶۴.</ref>.
خط ۲۴: خط ۲۶:
در [[حدیث سلسلة الذهب]] نیز [[پذیرش ولایت]] خود را شرط در [[امان]] ماندن از [[آتش جهنم]] معرفی می‌کند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۳۵.</ref>. و در [[حدیث]] معروف و طولانی [[امامت]]، با بیانی شیوا و در کمال [[فصاحت]]، بعد از بیان [[ویژگی‌های امام]] و معرفی [[مقام امامت]]، بی‌پروا از [[کتمان]] [[حقیقت]] و تضییع [[حقوق اهل بیت]] {{عم}} [[انتقاد]] می‌نماید و انگیزۀ آنان از این عمل را افشا می‌کند<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>.
در [[حدیث سلسلة الذهب]] نیز [[پذیرش ولایت]] خود را شرط در [[امان]] ماندن از [[آتش جهنم]] معرفی می‌کند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۳۵.</ref>. و در [[حدیث]] معروف و طولانی [[امامت]]، با بیانی شیوا و در کمال [[فصاحت]]، بعد از بیان [[ویژگی‌های امام]] و معرفی [[مقام امامت]]، بی‌پروا از [[کتمان]] [[حقیقت]] و تضییع [[حقوق اهل بیت]] {{عم}} [[انتقاد]] می‌نماید و انگیزۀ آنان از این عمل را افشا می‌کند<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>.


[[امام رضا]] {{ع}} در سخنان خود همواره از صفات و ویژگی‌های [[امامان]] {{عم}} [[سخن]] می‌گوید و حتی گاه به بیان جزئیات [[تولد]] ایشان نیز اشاره می‌کند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. بیان صفات بدون [[شک]] ما را در [[شناخت]] و مصداق‌یابی [[امام]] [[یاری]] می‌رساند. [[سنت]] ذکر صفات نیز چون هر امری دیگر از [[پیامبر]] {{صل}} به [[امامان]] منتقل شده است. در بیانات [[پیامبر]] {{صل}} [[امامان]] دوازده نفرند<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲، ۱۴۵۳.</ref>، همگی از قریش‌اند<ref>صحیح مسلم، ج۹، ص۸۱.</ref>، امامتشان به زمان و مکان خاصی اختصاص ندارد و خلفای کل [[امت اسلامی]] اند<ref>مسند أحمد، ج۵، ص۱۰۶؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۹۸.</ref>، قوام [[دین]] بسته به وجود آنها<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳.</ref> و [[عزت]] [[دین]] در گرو حضور ایشان است<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳.</ref>، [[دشمنی]] [[دشمنان]] آسیبی به ایشان نمی‌رساند<ref>کنز العمال، ج۱۲، ص۳۳.</ref> و امر [[خلافت]] پایان نمی‌یابد مگر آنکه دوران [[خلافت]] [[دوازده امام]] که همگی از قریش‌اند سپری شود<ref>فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۱.</ref>.
[[امام رضا]] {{ع}} در سخنان خود همواره از صفات و ویژگی‌های [[امامان]] {{عم}} [[سخن]] می‌گوید و حتی گاه به بیان جزئیات [[تولد]] ایشان نیز اشاره می‌کند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. بیان صفات بدون [[شک]] ما را در [[شناخت]] و مصداق‌یابی [[امام]] [[یاری]] می‌رساند. [[سنت]] ذکر صفات نیز چون هر امری دیگر از [[پیامبر]] {{صل}} به [[امامان]] منتقل شده است. در بیانات [[پیامبر]] {{صل}} [[امامان]] دوازده نفرند<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲، ۱۴۵۳.</ref>، همگی از قریش‌اند<ref>صحیح مسلم، ج۹، ص۸۱.</ref>، امامتشان به زمان و مکان خاصی اختصاص ندارد و خلفای کل [[امت اسلامی]]‌اند<ref>مسند أحمد، ج۵، ص۱۰۶؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۹۸.</ref>، قوام [[دین]] بسته به وجود آنها<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳.</ref> و [[عزت]] [[دین]] در گرو حضور ایشان است<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳.</ref>، [[دشمنی]] [[دشمنان]] آسیبی به ایشان نمی‌رساند<ref>کنز العمال، ج۱۲، ص۳۳.</ref> و امر [[خلافت]] پایان نمی‌یابد مگر آنکه دوران [[خلافت]] [[دوازده امام]] که همگی از قریش‌اند سپری شود<ref>فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۱.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>


جدا از تعبیرهایی که از [[حضرت رسول]] {{صل}} در باب [[امامان]] ذکر شده در [[قرآن کریم]] به تعبیر‌هایی بر می‌خوریم که از شباهت بی‌چون و چرای [[امامان]] با [[پیامبر]] {{صل}} پرده بر می‌دارد:
== توصیف [[امامت]] در بیان [[امام رضا]]{{ع}} ==
# '''قرار گرفتن در کنار [[رسول]] به عنوان [[اولوالامر]]:''' {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} <ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>،
بخش اعظم روایت‌های مرتبط با امامت از امام رضا{{ع}} به توصیف و بیان ویژگی‌های [[امامان]] اختصاص دارد: "[[امام]] علائم و نشانه‌هایی دارد. [[امام]] در [[علم]]، [[حکمت]]، [[تقوا]]، [[صبر]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] و [[عبادت]] از همه [[برتر]] است"<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۷.</ref>. حضرت در [[حدیث]] دیگر می‌فرماید: "[[امام]] [[خورشید]] درخشان [[جهان]] است؛ خورشیدی که دور از دستان و چشمان در افق قرار دارد. امام، ماه [[نورانی]]، چراغ درخشان، [[نور]] ساطع و ستارۀ [[راهنما]] در [[دل]] تاریکی‌ها و صحراهای خشک و بی‌آب و علف و موج‌های وحشتناک دریاهاست. [[امام]] همچون آب گوارا بر تشنگان است. راهنمای [[هدایت]] و [[منجی]] از [[هلاکت]]. [[امام]] آتشی در بلندیهای بیابان است به کسی که از سرما بدان [[پناه]] برد [[گرما]] می‌بخشد و در مهلکه‌ها [[راهنمایی]] می‌نماید. هر کس از او دست کِشد هلاک خواهد شد. [[امام]] [[ابر]] پرباران و [[باران]] پربرکت است"<ref>تحف العقول، ص۴۳۸.</ref>.
# '''اشتراک در [[عصمت]] به جهت امر به [[تبعیت]] بی‌چون و چرای از آنها:''' {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref> «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>،
# '''[[لزوم]] [[محبت]]:''' {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref> «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>،
# '''[[نفی]] هر گونه [[ناپاکی]] و [[رجس]]:''' {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>،
# '''"نفس" [[پیامبر]] بودن:''' {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref> «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و... همۀ ویژگی‌هایی است که نشان می‌دهد [[امامت]] باید از سنخ [[نبوت]] باشد و نه صرفاً [[رهبری سیاسی]] و [[حکومتی]].
 
بخش اعظم روایت‌های مرتبط با [[امامت]] از [[امام رضا]] {{ع}} نیز به توصیف و بیان ویژگی‌های [[امامان]] اختصاص دارد: "[[امام]] علائم و نشانه‌هایی دارد. [[امام]] در [[علم]]، [[حکمت]]، [[تقوا]]، [[صبر]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] و [[عبادت]] از همه [[برتر]] است"<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۷.</ref>. [[حضرت]] در [[حدیث]] دیگر می‌فرماید: "[[امام]] [[خورشید]] درخشان [[جهان]] است؛ خورشیدی که دور از دستان و چشمان در افق قرار دارد. [[امام]]، ماه [[نورانی]]، چراغ درخشان، [[نور]] ساطع و ستارۀ [[راهنما]] در [[دل]] تاریکی‌ها و صحراهای خشک و بی‌آب و علف و موج‌های وحشتناک دریاهاست. [[امام]] همچون آب گوارا بر تشنگان است. راهنمای [[هدایت]] و [[منجی]] از [[هلاکت]]. [[امام]] آتشی در بلندیهای بیابان است به کسی که از سرما بدان [[پناه]] برد [[گرما]] می‌بخشد و در مهلکه‌ها [[راهنمایی]] می‌نماید. هر کس از او دست کِشد هلاک خواهد شد. [[امام]] [[ابر]] پرباران و [[باران]] پربرکت است"<ref>تحف العقول، ص۴۳۸.</ref>.


با توجه به اختلاف‌هایی که در میان [[متکلمان]] دربارۀ بعضی از مباحث [[امامت]]، به ویژه سه مسألۀ مهم [[موروثی بودن امامت]]، [[نصب]] و [[علم امامان]] ایجاد شده بود، [[امام رضا]] {{ع}} با استفاده از [[فرصت]] ولایتعهدی تلاش کرد جهت شبهه‌زدایی، دیدگاه [[اهل بیت]] {{عم}} را در این مسائل حساس تبیین کند<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>.
با توجه به اختلاف‌هایی که در میان [[متکلمان]] دربارۀ بعضی از مباحث [[امامت]]، به ویژه سه مسألۀ مهم [[موروثی بودن امامت]]، [[نصب]] و [[علم امامان]] ایجاد شده بود، [[امام رضا]] {{ع}} با استفاده از [[فرصت]] ولایتعهدی تلاش کرد جهت شبهه‌زدایی، دیدگاه [[اهل بیت]] {{عم}} را در این مسائل حساس تبیین کند<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>.


== سلسلۀ [[امامت]] ==
== سلسلۀ [[امامت]] ==
[[امام رضا]] {{ع}} [[امامت]] را سلسله‌ای [[مبارک]] می‌داند که طی میراثی کهن از [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} به فرزندانش و سپس به جناب [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} منتقل شده است و از ایشان نیز به [[امام علی]] {{ع}} و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] رسیده است. این دیدگاه انحصار این [[مقام]] را در تعداد اندکی از [[انسان‌های صالح]] به صورت مشخص و متمایز معلوم می‌سازد و راه هر گونه [[تأویل]] و [[تفسیر]] نابجا را می‌بندد. حکایت [[امامت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} در آیۀ {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> صریحاً بیان شده است. آن گونه که از [[قرآن کریم]] بر می‌آید، آنگاه که [[ابراهیم]] {{ع}} به اصناف ابتلاها [[آزمایش]] شد و [[پیروز]] بیرون آمد و علاوه بر [[مقام نبوت]] واجد [[مقام]] خلّت ([[خلیل]] اللهی) شد، [[حق تعالی]] او را [[امام]] قرار داد. ایشان که از یافتن این [[مقام]] ابتهاج تمام یافته بود از [[حضرت]] حدیت پرسید: آیا این امر در [[فرزندان]] من نیز ادامه خواهد داشت [[حق تعالی]] در پاسخ به وی فرمود: [[عهد]] من به [[ظالمان]] نمی‌رسد: {{متن قرآن|قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}. [[امام رضا]] {{ع}} پس از [[نقل]] این [[آیه]] می‌فرماید: "[[امامت]] در [[نسل]] [[پاک]] [[ابراهیم]] {{ع}} باقی بود و یکی بعد از دیگری [[نسل]] به [[نسل]] آن را به [[ارث]] می‌بردند تا اینکه [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[وارث]] آن گردید. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بی‌گمان نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref>، و این [[امامت]]، خاص [[حضرت رسول]] {{صل}} بود که به امر [[خدا]] به همان وجه که [[خداوند]] [[واجب]] فرموده بود به عهدۀ [[علی]] {{ع}} قرار داد و سپس در آن دسته از [[نسل]] [[حضرت علی]] {{ع}} که [[برگزیده]] بودند و [[خداوند]] [[علم]] و [[ایمان]] به ایشان داده، قرار گرفت. این [[امامت]] در [[اولاد علی]] {{ع}} تا [[روز قیامت]] خواهد بود"<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>.
[[امام رضا]] {{ع}} [[امامت]] را سلسله‌ای [[مبارک]] می‌داند که طی میراثی کهن از [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} به فرزندانش و سپس به جناب [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} منتقل شده است و از ایشان نیز به [[امام علی]] {{ع}} و [[فرزندان]] آن حضرت رسیده است. این دیدگاه انحصار این [[مقام]] را در تعداد اندکی از [[انسان‌های صالح]] به صورت مشخص و متمایز معلوم می‌سازد و راه هر گونه [[تأویل]] و [[تفسیر]] نابجا را می‌بندد. حکایت [[امامت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} در آیۀ {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> صریحاً بیان شده است. آن گونه که از [[قرآن کریم]] بر می‌آید، آنگاه که [[ابراهیم]] {{ع}} به اصناف ابتلاها [[آزمایش]] شد و [[پیروز]] بیرون آمد و علاوه بر [[مقام نبوت]] واجد [[مقام]] خلّت ([[خلیل]] اللهی) شد، [[حق تعالی]] او را [[امام]] قرار داد. ایشان که از یافتن این [[مقام]] ابتهاج تمام یافته بود از حضرت احدیت پرسید: آیا این امر در [[فرزندان]] من نیز ادامه خواهد داشت [[حق تعالی]] در پاسخ به وی فرمود: [[عهد]] من به [[ظالمان]] نمی‌رسد: {{متن قرآن|قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}. [[امام رضا]] {{ع}} پس از [[نقل]] این [[آیه]] می‌فرماید: "[[امامت]] در [[نسل]] [[پاک]] [[ابراهیم]] {{ع}} باقی بود و یکی بعد از دیگری [[نسل]] به [[نسل]] آن را به [[ارث]] می‌بردند تا اینکه [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[وارث]] آن گردید. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بی‌گمان نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref> و این [[امامت]]، خاص [[حضرت رسول]] {{صل}} بود که به امر [[خدا]] به همان وجه که [[خداوند]] [[واجب]] فرموده بود به عهدۀ [[علی]] {{ع}} قرار داد و سپس در آن دسته از [[نسل]] [[حضرت علی]] {{ع}} که [[برگزیده]] بودند و [[خداوند]] [[علم]] و [[ایمان]] به ایشان داده، قرار گرفت. این [[امامت]] در [[اولاد علی]] {{ع}} تا [[روز قیامت]] خواهد بود"<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>.


تأکید بر [[میراث]] ابراهیمی [[امامت]] و موروثی بودن آن در [[فرزندان]] وی و انتقال آن به [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} و تصریح‌های ایشان در موروثی بودن آن در [[دوازده نفر]]<ref>الغیبة، نعمانی، ص۱۰۳.</ref>، از مهم‌ترین ابعاد مسألۀ [[امامت]] نزد [[امام رضا]] {{ع}} است که راه هر گونه احتمالی را در [[تعیین]] [[مصادیق امامت]] بر دیگران می‌بندد. از این‌رو، نظر برخی که مدعی شده‌اند اندیشۀ [[حصر]] عدد [[امامان]] در میانۀ [[قرن دوم]] به دست برخی از [[یاران]] [[اهل بیت]] {{عم}} پایه‌گذاری شده است<ref>أصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۶۶۵.</ref>، پنداری بیش نیست و [[امامت]] همراه با [[نبوت]] و [[رسالت]] از سوی [[خدای متعال]] مشخص شده است و در نقل‌های فراوانی که در کتاب‌های [[فریقین]] در [[حصر]] عدد [[امامان]] و کیستی آنان آمده است<ref>صحیح البخاری، ج۹، ص۸۱؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳.</ref>، به وضوح [[تعیین]] آنان از طریق [[امر الهی]] و تصریح‌های [[نبوی]] آشکار است.
تأکید بر [[میراث]] ابراهیمی [[امامت]] و موروثی بودن آن در [[فرزندان]] وی و انتقال آن به [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} و تصریح‌های ایشان در موروثی بودن آن در [[دوازده نفر]]<ref>الغیبة، نعمانی، ص۱۰۳.</ref>، از مهم‌ترین ابعاد مسألۀ [[امامت]] نزد [[امام رضا]] {{ع}} است که راه هر گونه احتمالی را در [[تعیین]] [[مصادیق امامت]] بر دیگران می‌بندد. از این‌رو، نظر برخی که مدعی شده‌اند اندیشۀ [[حصر]] عدد [[امامان]] در میانۀ [[قرن دوم]] به دست برخی از [[یاران]] [[اهل بیت]] {{عم}} پایه‌گذاری شده است<ref>أصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۶۶۵.</ref>، پنداری بیش نیست و [[امامت]] همراه با [[نبوت]] و [[رسالت]] از سوی [[خدای متعال]] مشخص شده است و در نقل‌های فراوانی که در کتاب‌های [[فریقین]] در [[حصر]] عدد [[امامان]] و کیستی آنان آمده است<ref>صحیح البخاری، ج۹، ص۸۱؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۳.</ref>، به وضوح [[تعیین]] آنان از طریق [[امر الهی]] و تصریح‌های [[نبوی]] آشکار است.


[[امام رضا]] {{ع}} [[دلایل]] [[موروثی بودن امامت]] را در [[خاندان پیامبر]] {{صل}} چنین می‌فرماید:
[[امام رضا]] {{ع}} [[دلایل]] موروثی بودن امامت را در [[خاندان پیامبر]] {{صل}} چنین می‌فرماید:
# چون [[امام]] طاعتش فرض است، ناچار باید نشانه و دلیلی باشد که او را معرفی نماید و از دیگران متمایز سازد و آن نشانه و [[دلیل]] عبارت است از [[قرابت]] و خویشی مشهور و [[وصیت]] و سفارش صریح تا بدان از غیر شناخته شود.  
# چون [[امام]] طاعتش فرض است، ناچار باید نشانه و دلیلی باشد که او را معرفی نماید و از دیگران متمایز سازد و آن نشانه و [[دلیل]] عبارت است از [[قرابت]] و خویشی مشهور و [[وصیت]] و سفارش صریح تا بدان از غیر شناخته شود.  
# اگر [[امام]] از غیر [[خاندان پیامبر]] {{صل}} باشد لازم می‌آید آن کسی که [[پیامبر]] نیست و به [[پیامبری]] انتساب ندارد بر [[پیامبر]] و [[اولاد]] او [[برتری]] یابد، زیرا [[اولاد]] [[پیامبر]] {{صل}} (فی المثل) تابع [[فرمان]] [[اولاد]] دشمنانش چون [[ابوجهل]] و [[عقبة بن ابی معیط]] خواهند شد. هر گاه [[مردم]] [[اقرار]] به [[نبوت]] [[پیامبر]] {{صل}} کنند و به [[طاعت]] او گردن نهند، هیچ کس از اینکه [[فرزندان]] و ذریة او را [[اطاعت]] کند سر باز نمی‌زند. ولی اگر [[امامت]] در غیر [[فرزندان پیامبر]] {{صل}} باشد، هر کس خود را ذی‌حق می‌داند بلکه شایسته‌تر از دیگران به [[سرپرستی]] و [[پیشوایی]] [[امت]] می‌شمرد<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref>.  
# اگر [[امام]] از غیر [[خاندان پیامبر]] {{صل}} باشد لازم می‌آید آن کسی که [[پیامبر]] نیست و به [[پیامبری]] انتساب ندارد بر [[پیامبر]] و [[اولاد]] او [[برتری]] یابد، زیرا [[اولاد]] [[پیامبر]] {{صل}} (فی المثل) تابع [[فرمان]] [[اولاد]] دشمنانش چون [[ابوجهل]] و [[عقبة بن ابی معیط]] خواهند شد. هر گاه [[مردم]] [[اقرار]] به [[نبوت]] [[پیامبر]] {{صل}} کنند و به [[طاعت]] او گردن نهند، هیچ کس از اینکه [[فرزندان]] و ذریة او را [[اطاعت]] کند سر باز نمی‌زند. ولی اگر [[امامت]] در غیر [[فرزندان پیامبر]] {{صل}} باشد، هر کس خود را ذی‌حق می‌داند بلکه شایسته‌تر از دیگران به [[سرپرستی]] و [[پیشوایی]] [[امت]] می‌شمرد<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref>.  


[[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ایشان به صراحت از [[قریشی]] و [[هاشمی بودن]] [[امامان]] [[سخن]] می‌گویند و [[شرافت]] آنان را از [[ابراهیم]] {{ع}} تا [[عبدمناف]] و [[حضرت رسول]] {{صل}} و مابقی هاشمیان متذکر می‌شوند<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۱۴؛ المنهاج شرح صحیح مسلم، ج۱۲، ص۱۹۹-۲۰۴؛ نهج البلاغة، ص۱۰۶.</ref><ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>.
[[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ایشان به صراحت از [[قریشی]] و [[هاشمی بودن]] [[امامان]] [[سخن]] می‌گویند و [[شرافت]] آنان را از [[ابراهیم]] {{ع}} تا [[عبدمناف]] و [[حضرت رسول]] {{صل}} و مابقی هاشمیان متذکر می‌شوند<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲-۱۴۵۳؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۱۴؛ المنهاج شرح صحیح مسلم، ج۱۲، ص۱۹۹-۲۰۴؛ نهج البلاغة، ص۱۰۶.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>


== [[امامت]]، فراتر از [[انتخاب]] ==
== [[امامت]]، فراتر از [[انتخاب]] ==
بررسی مصادیق "[[اولوالامر]]" در کتاب‌های [[اهل سنت]] فاصلۀ تلقی [[فریقین]] را در [[امامت]] به روشنی نشان می‌دهد. در کتاب‌های آنان حدود پانزده احتمال در باب مصادیق [[اولوالامر]] ذکر شده که عبارت‌اند از: "[[اهل حل و عقد]]"<ref>التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۱۳، ۱۱۷؛ الجواهر، ج۳، ص۵۵.</ref>، "[[فرماندهان سپاه]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۸۱.</ref>، "امانتداران"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴.</ref>، "[[فرمانروایان]]"<ref>محاسن التأویل، ج۵، ص۲۵۳.</ref>، "[[فقها]] و [[عالمان دین]]"<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref>، "اصحابۀ [[پیامبر]] {{صل}}"<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۲۵۹.</ref>، "[[حاکمان]] [[عادل]]"<ref>الکشاف، ج۱، ص۵۳۵.</ref>، "[[حاکمان]]، [[فرماندهان]]، [[فقیهان]]، [[امامان معصوم]] {{عم}}"<ref>التفسیر المنیر، ج۵، ص۱۲۶.</ref>، "[[حاکمان]]، [[سلاطین]]، [[قضات]]"<ref>البحر المحیط، ج۳، ص۶۸۶.</ref>، "ارباب [[عقل]] و [[اندیشه]]"<ref>فتح القدیر، ج۱، ص۴۸۱.</ref>، "طبقات با [[نفوذ]] [[جامعه]]"<ref>تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۱.</ref>، "[[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]]، [[علی]] و [[ابن‌مسعود]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۵.</ref>، "[[ابوبکر]] و [[عمر]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۵.</ref>، "[[خالد بن ولید]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳.</ref>، "[[عبدالله بن حذافه]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳.</ref>. [[دنیوی]] کردن امر [[امامت]] موجب آن شد که آن را چون هر [[منصب]] دیگری بتوان [[نصب]] و [[عزل]] نمود و پای [[انتخاب]] و [[انتصاب]] را به میان آورد. جالب توجه آنکه در این انتصاب‌ها و انتخاب‌ها نیز مشی واحدی را پیش نگرفتند: اولی را گروهی [[انتخاب]] کردند، دومی را اولی [[منصوب]] کرد، سومی را شورایی و... .
بررسی مصادیق "[[اولوالامر]]" در کتاب‌های [[اهل سنت]] فاصلۀ تلقی [[فریقین]] را در [[امامت]] به روشنی نشان می‌دهد. در کتاب‌های آنان حدود پانزده احتمال در باب مصادیق [[اولوالامر]] ذکر شده که عبارت‌اند از: "[[اهل حل و عقد]]"<ref>التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۱۳، ۱۱۷؛ الجواهر، ج۳، ص۵۵.</ref>، "[[فرماندهان سپاه]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۸۱.</ref>، "امانتداران"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴.</ref>، "[[فرمانروایان]]"<ref>محاسن التأویل، ج۵، ص۲۵۳.</ref>، "[[فقها]] و [[عالمان دین]]"<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref>، "اصحابۀ [[پیامبر]] {{صل}}"<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۲۵۹.</ref>، "[[حاکمان]] [[عادل]]"<ref>الکشاف، ج۱، ص۵۳۵.</ref>، "[[حاکمان]]، [[فرماندهان]]، [[فقیهان]]، [[امامان معصوم]] {{عم}}"<ref>التفسیر المنیر، ج۵، ص۱۲۶.</ref>، "[[حاکمان]]، [[سلاطین]]، [[قضات]]"<ref>البحر المحیط، ج۳، ص۶۸۶.</ref>، "ارباب [[عقل]] و [[اندیشه]]"<ref>فتح القدیر، ج۱، ص۴۸۱.</ref>، "طبقات با [[نفوذ]] [[جامعه]]"<ref>تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۱.</ref>، "[[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]]، [[علی]] و [[ابن‌مسعود]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۵.</ref>، "[[ابوبکر]] و [[عمر]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۵.</ref>، "[[خالد بن ولید]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳.</ref>، "[[عبدالله بن حذافه]]"<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۳.</ref>. [[دنیوی]] کردن امر [[امامت]] موجب آن شد که آن را چون هر [[منصب]] دیگری بتوان [[نصب]] و [[عزل]] نمود و پای [[انتخاب]] و [[انتصاب]] را به میان آورد. جالب توجه آنکه در این انتصاب‌ها و انتخاب‌ها نیز مشی واحدی را پیش نگرفتند: اولی را گروهی [[انتخاب]] کردند، دومی را اولی [[منصوب]] کرد، سومی را شورایی و... .


[[امام رضا]] {{ع}} با صراحت هر گونه دسترسی [[عقول]] بشری را به این [[ساحت]] اعلی محال می‌دانست و بر آن بود آنچه شناختنی و دریافتنی نیست، [[انتخاب]] کردنی نیز نمی‌باشد. آن [[حضرت]] در چند بخش از [[حدیث]] معروف [[امامت]] به این [[حقیقت]] که [[امامت]] فراتر از [[انتخاب]] است تأکید می‌کند، و می‌فرماید: آیا [[منزلت]] و [[موقعیت امام]] را در میان [[امت]] می‌دانند تا [[انتخاب]] و [[اختیار]] آنان در آن روا باشد؛ [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و ژرفایش عمیق‌تر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود امامی [[منصوب]] کنند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>. آن [[حضرت]] در ادامه با ذکر ویژگی‌های [[امامان]] و [[ناتوانی]] [[مردم]] از [[درک]] [[مقام]] آنان، عقیدۀ کسانی را که [[امامت]] را تا سطح [[انتخاب مردم]] یا [[اهل حل و عقد]] تنزل داده‌اند به چالش کشیده، می‌فرماید: پس چگونه برای آنان (حقی) است که خود [[امام]] [[اختیار]] کنند؟ در حالی که [[امام]] عالمی است که [[نادانی]] ندارد، دعوت‌کننده‌ای است که (از [[دعوت]] نمودن) باز نمی‌ایستد، معدن [[قداست]] و [[پاکی]] و [[بندگی]] و [[زهد]] و [[علم]] و [[عبادت]] است؛ مخصوص به [[دعوت پیامبر]] {{صل}} و (از) [[نسل]] مطهرۀ [[بتول]] ([[فاطمۀ زهرا]] {{س}}) است که هیچ طعنه‌زننده‌ای در [[نسب]] برای او نیست و هیچ صاحب شرافتی با او [[برابری]] نمی‌کند؛ در خانۀ [[شرافت]] از [[قریش]] و [[برتری]] از آل‌هاشم، و [[عترت]] [[رسول]] {{صل}} و مورد پسند [[خداوند]] است. [[شرف]] شریفان و شاخه‌ای از [[نسل]] [[عبدمناف]]، نامدار [[علم]]، کامل در [[حلم]]، نیرومند به [[امامت]]، دانای در [[سیاست]]، به پا خاستۀ به [[امر خداوند]]، نصیحت‌کننده برای [[بندگان خدا]] و نگاه‌دارندۀ [[دین]] [[خداوند]] است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.
[[امام رضا]] {{ع}} با صراحت هر گونه دسترسی [[عقول]] بشری را به این [[ساحت]] اعلی محال می‌دانست و بر آن بود آنچه شناختنی و دریافتنی نیست، [[انتخاب]] کردنی نیز نمی‌باشد. آن حضرت در چند بخش از [[حدیث]] معروف [[امامت]] به این [[حقیقت]] که [[امامت]] فراتر از [[انتخاب]] است تأکید می‌کند و می‌فرماید: آیا [[منزلت]] و [[موقعیت امام]] را در میان [[امت]] می‌دانند تا [[انتخاب]] و [[اختیار]] آنان در آن روا باشد؛ [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و ژرفایش عمیق‌تر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود امامی [[منصوب]] کنند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>. آن حضرت در ادامه با ذکر ویژگی‌های [[امامان]] و [[ناتوانی]] [[مردم]] از [[درک]] [[مقام]] آنان، عقیدۀ کسانی را که [[امامت]] را تا سطح [[انتخاب مردم]] یا [[اهل حل و عقد]] تنزل داده‌اند به چالش کشیده، می‌فرماید: پس چگونه برای آنان (حقی) است که خود [[امام]] [[اختیار]] کنند؟ در حالی که [[امام]] عالمی است که [[نادانی]] ندارد، دعوت‌کننده‌ای است که (از [[دعوت]] نمودن) باز نمی‌ایستد، معدن [[قداست]] و [[پاکی]] و [[بندگی]] و [[زهد]] و [[علم]] و [[عبادت]] است؛ مخصوص به [[دعوت پیامبر]] {{صل}} و (از) [[نسل]] مطهرۀ [[بتول]] ([[فاطمۀ زهرا]] {{س}}) است که هیچ طعنه‌زننده‌ای در [[نسب]] برای او نیست و هیچ صاحب شرافتی با او [[برابری]] نمی‌کند؛ در خانۀ [[شرافت]] از [[قریش]] و [[برتری]] از آل‌هاشم، و [[عترت]] [[رسول]] {{صل}} و مورد پسند [[خداوند]] است. [[شرف]] شریفان و شاخه‌ای از [[نسل]] [[عبدمناف]]، نامدار [[علم]]، کامل در [[حلم]]، نیرومند به [[امامت]]، دانای در [[سیاست]]، به پا خاستۀ به [[امر خداوند]]، نصیحت‌کننده برای [[بندگان خدا]] و نگاه‌دارندۀ [[دین]] [[خداوند]] است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.


حضرت در ادامه با بلاغتی شگفت به توصیف [[امامان]] می‌پردازد و ویژگی‌های [[امامان]] را بیان و تصریح می‌کند که حتی [[اندیشمندان]] از [[درک]] یکی از فضیلت‌های [[امامان]] عاجز و متحیرند و این [[فضیلت‌ها]] و ویژگی‌ها را تنها در [[امامان]] {{عم}} می‌توان سراغ گرفت: پس کیست که بتواند [[امام]] را بشناسد، یا وی را [[انتخاب]] کند؟ نه! هرگز! هرگز! در وصف شأنی از [[شئون]] و فضیلتی از فضایلش خردها گم گشته، [[عقل‌ها]] حیران و سرگردان گردیده، دیدگان فرومانده، بزرگان کوچک (حقیر) شده، حکیمان متحیرند، [[عقول]] [[خردمندان]]، کوته است، [[خطیبان]] از [[خطابه]] بازمانده، دانایان از درکش عاجز گشته، [[شاعران]] از سُرایش وامانده، ادیبان درمانده، بلاغت‌گویان خسته و [[ناتوان]] شده‌اند و جملگی به عجز خویش معترف‌اند. چگونه می‌توان وصف [[امام]] کرد و کنهش را بیان نمود، یا چیزی از کارش را فهمید؟ یا کسی را یافت که جایش را بگیرد؟ نه! چگونه ممکن است؟ و حال آنکه نسبت او و وصف‌کنندگانش مانند اختران و دستان [[مردمان]] است. پس [[انتخاب]] آنان کجا و این [[مقام]] کجا؟ خردها کجا و [[درک]] این [[منزلت]] کجا؟ در کدامین مکان می‌توان چنین شخصیتی را یافت؟ [[گمان]] برده‌اند که آن را در [[خداوند]] که نفسشان به آنان [[دروغ]] گفته، [[اباطیل]] به آرزویشان واداشته و از این‌رو به پرتگاهی بلند و لغزنده پا گذارده‌اند که پاهایشان از آن لرزیده، [[سقوط]] می‌کنند. با عقولی سرگردان، ناقص و بی‌ثمر و [[عقاید]] [[گمراه‌کننده]] در صدد [[نصب امام]] برآمده‌اند، که جز دوری از مقصد نتیجه‌ای نخواهد داشت. [[خداوند]] ایشان را بکشد که به انجام کاری بس مشکل دست زده‌اند. خلاف [[حق]] سخن گفته، به [[گمراهی]] عمیقی دچار گشتند. چون [[امام]] را از روی [[آگاهی]] رها کردند، به [[حیرت]] و [[سرگردانی]] افتادند و [[شیطان]] اعمالشان را در نظرشان [[زینت]] بخشید و آنان را از راه [[حق]] بازداشت، حال آنکه [[بینا]] و [[بصیر]] بودند. آنان [[انتخاب]] [[خدا]] و رسولش را کنار گذاشتند و [[انتخاب]] خود را در نظر گرفتند، حال آنکه [[قرآن]] با صدای رسا به آنان خطاب می‌کند: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> و [[خداوند]] که با فر و شکوه است می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref><ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>.
حضرت در ادامه با بلاغتی شگفت به توصیف [[امامان]] می‌پردازد و ویژگی‌های [[امامان]] را بیان و تصریح می‌کند که حتی [[اندیشمندان]] از [[درک]] یکی از فضیلت‌های [[امامان]] عاجز و متحیرند و این [[فضیلت‌ها]] و ویژگی‌ها را تنها در [[امامان]] {{عم}} می‌توان سراغ گرفت: پس کیست که بتواند [[امام]] را بشناسد، یا وی را [[انتخاب]] کند؟ نه! هرگز! هرگز! در وصف شأنی از [[شئون]] و فضیلتی از فضایلش خردها گم گشته، [[عقل‌ها]] حیران و سرگردان گردیده، دیدگان فرومانده، بزرگان کوچک (حقیر) شده، حکیمان متحیرند، [[عقول]] [[خردمندان]]، کوته است، [[خطیبان]] از [[خطابه]] بازمانده، دانایان از درکش عاجز گشته، [[شاعران]] از سُرایش وامانده، ادیبان درمانده، بلاغت‌گویان خسته و [[ناتوان]] شده‌اند و جملگی به عجز خویش معترف‌اند. چگونه می‌توان وصف [[امام]] کرد و کنهش را بیان نمود، یا چیزی از کارش را فهمید؟ یا کسی را یافت که جایش را بگیرد؟ نه! چگونه ممکن است؟ و حال آنکه نسبت او و وصف‌کنندگانش مانند اختران و دستان [[مردمان]] است. پس [[انتخاب]] آنان کجا و این [[مقام]] کجا؟ خردها کجا و [[درک]] این [[منزلت]] کجا؟ در کدامین مکان می‌توان چنین شخصیتی را یافت؟ [[گمان]] برده‌اند که آن را در [[خداوند]] که نفسشان به آنان [[دروغ]] گفته، [[اباطیل]] به آرزویشان واداشته و از این‌رو به پرتگاهی بلند و لغزنده پا گذارده‌اند که پاهایشان از آن لرزیده، [[سقوط]] می‌کنند. با عقولی سرگردان، ناقص و بی‌ثمر و [[عقاید]] [[گمراه‌کننده]] در صدد [[نصب امام]] برآمده‌اند، که جز دوری از مقصد نتیجه‌ای نخواهد داشت. [[خداوند]] ایشان را بکشد که به انجام کاری بس مشکل دست زده‌اند. خلاف [[حق]] سخن گفته، به [[گمراهی]] عمیقی دچار گشتند. چون [[امام]] را از روی [[آگاهی]] رها کردند، به [[حیرت]] و [[سرگردانی]] افتادند و [[شیطان]] اعمالشان را در نظرشان [[زینت]] بخشید و آنان را از راه [[حق]] بازداشت، حال آنکه [[بینا]] و [[بصیر]] بودند. آنان [[انتخاب]] [[خدا]] و رسولش را کنار گذاشتند و [[انتخاب]] خود را در نظر گرفتند، حال آنکه [[قرآن]] با صدای رسا به آنان خطاب می‌کند: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> و [[خداوند]] که با فر و شکوه است می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref><ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>.


حضرت در [[حدیث]] دیگری برای [[اثبات]] غیر قابل توصیف بودن [[امامان]] {{عم}} به آیۀ [[اولوالامر]] [[استدلال]] فرموده و تصریح کرده است توصیف کسی که [[خدای بزرگ]]، اطاعتش را هم‌طراز با [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} قرار داده است از توان [[مردم]] خارج است، و هنگامی که [[امام]] برای [[مردم]] قابل [[شناخت]] و توصیف نبود، قابل [[انتخاب]] نیز نخواهد بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref><ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>
حضرت در [[حدیث]] دیگری برای [[اثبات]] غیر قابل توصیف بودن [[امامان]] {{عم}} به آیۀ [[اولوالامر]] [[استدلال]] فرموده و تصریح کرده است توصیف کسی که [[خدای بزرگ]]، اطاعتش را هم‌طراز با [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} قرار داده است از توان [[مردم]] خارج است، و هنگامی که [[امام]] برای [[مردم]] قابل [[شناخت]] و توصیف نبود، قابل [[انتخاب]] نیز نخواهد بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>


== [[علم امامان]] ==
== [[علم امامان]] ==
در باب سرچشمۀ [[علم امامان]] میان [[متکلمان امامیه]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بعضی از [[متکلمان]] بر این باورند که [[امامان]] بر اساس برخوردار بودن از [[علم]] آبا و اجداد خود که از [[پیامبر]] {{صل}} به [[میراث]] رسیده و با در [[اختیار]] داشتن کتاب‌های آنان، تنها [[مرجع]] [[تفسیر]] شریعت‌اند<ref>دعائم الإسلام، ج۱، ص۶۴.</ref> حتی برخی بر این باور بودند که [[امام]] هر عصر مسائل پیش آمده را بر اساس [[قواعد]] و کلیات مذکور در این کتاب‌ها از طریق [[استنباط]] [[فروع]] از اصول، استخراج می‌کند و چون [[خداوند]] [[امام]] را از [[خطا]] در [[احکام شریعت]] محفوظ نگاه می‌دارد، [[اطاعت]] از او [[واجب]] است<ref>فرق الشیعة، ص۷۵-۷۶؛ المقالات و الفرق، ص۹۶-۹۸؛ بصائر الدرجات، ص۳۸۷-۳۹۰.</ref>. در برابر، گروهی از [[امامیه]] به اکتساب [[علم]] از طریق [[اعجاز]] و [[خرق عادت]] [[معتقد]] بودند<ref>بصائر الدرجات، ص۲۳۸؛ فرق الشیعة، ص۷۶؛ المقالات و الفرق، ص۹۵-۹۹.</ref>.
در باب سرچشمۀ [[علم امامان]] میان [[متکلمان امامیه]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بعضی از [[متکلمان]] بر این باورند که [[امامان]] بر اساس برخوردار بودن از [[علم]] آبا و اجداد خود که از [[پیامبر]] {{صل}} به [[میراث]] رسیده و با در [[اختیار]] داشتن کتاب‌های آنان، تنها [[مرجع]] [[تفسیر]] شریعت‌اند<ref>دعائم الإسلام، ج۱، ص۶۴.</ref> حتی برخی بر این باور بودند که [[امام]] هر عصر مسائل پیش آمده را بر اساس [[قواعد]] و کلیات مذکور در این کتاب‌ها از طریق [[استنباط]] [[فروع]] از اصول، استخراج می‌کند و چون [[خداوند]] [[امام]] را از [[خطا]] در [[احکام شریعت]] محفوظ نگاه می‌دارد، [[اطاعت]] از او [[واجب]] است<ref>فرق الشیعة، ص۷۵-۷۶؛ المقالات و الفرق، ص۹۶-۹۸؛ بصائر الدرجات، ص۳۸۷-۳۹۰.</ref>. در برابر، گروهی از [[امامیه]] به اکتساب [[علم]] از طریق [[اعجاز]] و [[خرق عادت]] [[معتقد]] بودند<ref>بصائر الدرجات، ص۲۳۸؛ فرق الشیعة، ص۷۶؛ المقالات و الفرق، ص۹۵-۹۹.</ref>.


[[سخنان امام رضا]] {{ع}} در باب [[علم امامان]] معیاری است جهت ارزیابی این دیدگاه‌ها و تشخیص صحت و سقم آنها. [[امام رضا]] {{ع}} بر بهره‌مندی [[امامان]] از [[علم لدنّی]] و مؤید بودن به [[روح الهی]] و اتصال به [[عمود]] نوری تأکید دارد و با استناد به آیاتی از [[قرآن]] {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref> «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>، [[علم امامان]] را فوق [[علم]] [[اهل]] زمان خود معرفی می‌نماید <ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.
سخنان [[امام رضا]] {{ع}} در باب [[علم امامان]] معیاری است جهت ارزیابی این دیدگاه‌ها و تشخیص صحت و سقم آنها. [[امام رضا]] {{ع}} بر بهره‌مندی [[امامان]] از [[علم لدنّی]] و مؤید بودن به [[روح الهی]] و اتصال به [[عمود]] نوری تأکید دارد و با استناد به آیاتی از [[قرآن]] {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref> «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>، [[علم امامان]] را فوق [[علم]] [[اهل]] زمان خود معرفی می‌نماید <ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.
* بر پایۀ گزارش [[حسن بن جهم]]، در [[مجلسی]] که [[فقیهان]] و [[متکلمان]] فرقه‌های مختلف در حضور [[مأمون]] از آن [[حضرت]] دربارۀ [[علامت امام]] سؤال می‌کنند، ایشان بدون هیچ تقیه‌ای می‌فرماید: [[امام]] را با دو نشانه می‌توان [[شناخت]]: یکی [[علم]] و دیگری [[مستجاب الدعوه]] بودن<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۰۰.</ref>.
 
بر پایۀ گزارش [[حسن بن جهم]]، در [[مجلسی]] که [[فقیهان]] و [[متکلمان]] فرقه‌های مختلف در حضور [[مأمون]] از آن حضرت دربارۀ [[علامت امام]] سؤال می‌کنند، ایشان بدون هیچ تقیه‌ای می‌فرماید: [[امام]] را با دو نشانه می‌توان [[شناخت]]: یکی [[علم]] و دیگری [[مستجاب الدعوه]] بودن<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۰۰.</ref>.


حضرت در [[حدیث]] دیگر می‌فرماید: [[امام]] مؤید به [[روح القدس]] است و بین [[امام]] و [[خداوند]] عمودی از [[نور]] وجود دارد که به وسیلۀ آن [[اعمال]] [[بندگان]] را [[مشاهده]] می‌کند و از هر چیزی که احتیاج داشته باشد مطلع می‌شود<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۱۳.</ref>.
حضرت در [[حدیث]] دیگر می‌فرماید: [[امام]] مؤید به [[روح القدس]] است و بین [[امام]] و [[خداوند]] عمودی از [[نور]] وجود دارد که به وسیلۀ آن [[اعمال]] [[بندگان]] را [[مشاهده]] می‌کند و از هر چیزی که احتیاج داشته باشد مطلع می‌شود<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۱۳.</ref>.
خط ۸۳: خط ۸۰:
[[امام رضا]] {{ع}} همانند [[پدران]] بزرگوار خود همیشه به [[میانه‌روی]] و [[اعتدال]] در موضوع [[امامت]] سفارش می‌فرمود و از [[افراط]] و [[تفریط]] نسبت به [[امامان]] جلوگیری می‌کرد<ref>مسائل الإمامة، ص۳۳-۴۱.</ref>. ایشان در پاسخ به اندیشۀ [[نفی]] [[مرگ]] [[امام]]، ضمن اعلام اینکه [[امامان]] همه به دست [[طاغوت]] زمانشان به وسیلۀ [[شمشیر]] یا سم به [[شهادت]] رسیده‌اند، تأکید می‌کند که این شهادت‌ها واقعاً اتفاق افتاده، نه آن چنان‌که [[غالیان]] و [[مفوضه]] می‌گویند که [[امامان]] در [[حقیقت]] نمرده‌اند بلکه امر بر [[مردم]] مشتبه شده است. در ادامه با استناد به آیۀ {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ...}}<ref>«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم.».. سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref> تأکید می‌کند که از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]]، تنها [[عیسی]] {{ع}} بود که [[خداوند]] به [[آسمان]] برد و [[مرگ]] او بر [[مردم]] مشتبه شد؛ سپس می‌فرماید: آنان که در معرفی [[امامان]] از حد [[تجاوز]] می‌کنند و معتقدند همان‌طور که به [[نص]] [[قرآن]] امر [[عیسی]] بر [[مردم]] مشتبه شد مانعی ندارد که امر [[امامان]] هم بر [[مردم]] مشتبه شود، در پاسخ می‌گوییم [[حضرت عیسی]] {{ع}} بدون [[پدر]] به [[دنیا]] آمد، چرا این امر را در مورد [[امامان]] نمی‌گویید؟ [[حضرت]] بعد از [[لعن]] آنان می‌فرماید: همان طور که رواست تمام [[انبیا]] و [[اولیا]] از [[پدر]] و [[مادر]] به [[دنیا]] بیایند و تنها [[عیسی]] {{ع}} بدون [[پدر]] باشد، همچنین رواست تمام [[انبیا]] و [[اولیا]] بمیرند و تنها [[عیسی]] {{ع}} مرگش مشتبه شود<ref>التوحید، ص۱۱۳.</ref>.
[[امام رضا]] {{ع}} همانند [[پدران]] بزرگوار خود همیشه به [[میانه‌روی]] و [[اعتدال]] در موضوع [[امامت]] سفارش می‌فرمود و از [[افراط]] و [[تفریط]] نسبت به [[امامان]] جلوگیری می‌کرد<ref>مسائل الإمامة، ص۳۳-۴۱.</ref>. ایشان در پاسخ به اندیشۀ [[نفی]] [[مرگ]] [[امام]]، ضمن اعلام اینکه [[امامان]] همه به دست [[طاغوت]] زمانشان به وسیلۀ [[شمشیر]] یا سم به [[شهادت]] رسیده‌اند، تأکید می‌کند که این شهادت‌ها واقعاً اتفاق افتاده، نه آن چنان‌که [[غالیان]] و [[مفوضه]] می‌گویند که [[امامان]] در [[حقیقت]] نمرده‌اند بلکه امر بر [[مردم]] مشتبه شده است. در ادامه با استناد به آیۀ {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ...}}<ref>«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم.».. سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref> تأکید می‌کند که از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]]، تنها [[عیسی]] {{ع}} بود که [[خداوند]] به [[آسمان]] برد و [[مرگ]] او بر [[مردم]] مشتبه شد؛ سپس می‌فرماید: آنان که در معرفی [[امامان]] از حد [[تجاوز]] می‌کنند و معتقدند همان‌طور که به [[نص]] [[قرآن]] امر [[عیسی]] بر [[مردم]] مشتبه شد مانعی ندارد که امر [[امامان]] هم بر [[مردم]] مشتبه شود، در پاسخ می‌گوییم [[حضرت عیسی]] {{ع}} بدون [[پدر]] به [[دنیا]] آمد، چرا این امر را در مورد [[امامان]] نمی‌گویید؟ [[حضرت]] بعد از [[لعن]] آنان می‌فرماید: همان طور که رواست تمام [[انبیا]] و [[اولیا]] از [[پدر]] و [[مادر]] به [[دنیا]] بیایند و تنها [[عیسی]] {{ع}} بدون [[پدر]] باشد، همچنین رواست تمام [[انبیا]] و [[اولیا]] بمیرند و تنها [[عیسی]] {{ع}} مرگش مشتبه شود<ref>التوحید، ص۱۱۳.</ref>.


[[امام رضا]] {{ع}} در رد اندیشۀ [[خدا]] انگاری [[امامان]] در [[حدیث]] طولانی و [[مناظره]] گونه‌ای با کسی که مدعی بود یکی از همراهانش [[معتقد]] به [[الوهیت]] [[علی]] {{ع}} است، با صراحت بیان می‌کند که هر کس [[امیرمؤمنان]] {{ع}} را از [[مقام عبودیت]] بالاتر برد مصداق آیۀ {{متن قرآن|غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> است. [[حضرت]] ادامه می‌دهد: از [[غلو]] بپرهیزید. مانند [[نصارا]] [[غلو]] نکنید، و من از غلوکنندگان بیزارم. [[راوی]] از [[امام]] می‌خواهد که [[خدا]] را توصیف کند. [[امام]] [[صفات الهی]] را ذکر می‌کند. [[راوی]] می‌گوید: [[پدر]] و مادرم فدایت ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! همراه من کسی است که از [[دوستان]] شماست و [[گمان]] دارد همۀ این صفات که برای [[خدا]] بر شمردید صفات [[علی]] {{ع}} است. [[امام]] با شنیدن این سخن بدنش به لرزه افتاد و عرق کرد و فرمود: {{متن حدیث|سُبْحَانَ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ وَ الْكَافِرُونَ عُلُوّاً كَبِيراً}}. آیا این [[علی]] نبود که همانند [[مردم]] می‌خورد و می‌نوشید، [[ازدواج]] می‌کرد و یکی از مخلوقات [[الهی]] بود و در برابر [[عظمت]] [[الهی]] بنده‌ای [[خاشع]] و [[ذلیل]] بود؛ اگر [[علی]] با این [[اوصاف خدا]] باشد پس همۀ شما [[خدا]] هستید؛ چون در این صفات مشترکید. [[راوی]] عرض کرد: از [[علی]] معجزاتی سر زده که از توان [[بشر]] خارج است و غیر [[خدا]] [[قادر]] به آن [[کارها]] نیست. این امور نشان می‌دهد که او خداست. [[امام]] در پاسخ فرمود: صدور [[کارهای خارق‌العاده]] از [[انسان]] [[دلیل]] آن است که این [[کارها]] کار او نیست، بلکه کار خداست که به درخواست بنده‌اش انجام می‌دهد<ref>بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۷۳.</ref><ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>
[[امام رضا]] {{ع}} در رد اندیشۀ [[خدا]] انگاری [[امامان]] در [[حدیث]] طولانی و [[مناظره]] گونه‌ای با کسی که مدعی بود یکی از همراهانش [[معتقد]] به [[الوهیت]] [[علی]] {{ع}} است، با صراحت بیان می‌کند که هر کس [[امیرمؤمنان]] {{ع}} را از [[مقام عبودیت]] بالاتر برد مصداق آیۀ {{متن قرآن|غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> است. [[حضرت]] ادامه می‌دهد: از [[غلو]] بپرهیزید. مانند [[نصارا]] [[غلو]] نکنید، و من از غلوکنندگان بیزارم. [[راوی]] از [[امام]] می‌خواهد که [[خدا]] را توصیف کند. [[امام]] [[صفات الهی]] را ذکر می‌کند. [[راوی]] می‌گوید: [[پدر]] و مادرم فدایت ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! همراه من کسی است که از [[دوستان]] شماست و [[گمان]] دارد همۀ این صفات که برای [[خدا]] بر شمردید صفات [[علی]] {{ع}} است. [[امام]] با شنیدن این سخن بدنش به لرزه افتاد و عرق کرد و فرمود: {{متن حدیث|سُبْحَانَ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَقُولُ الظَّالِمُونَ وَ الْكَافِرُونَ عُلُوّاً كَبِيراً}}. آیا این [[علی]] نبود که همانند [[مردم]] می‌خورد و می‌نوشید، [[ازدواج]] می‌کرد و یکی از مخلوقات [[الهی]] بود و در برابر [[عظمت]] [[الهی]] بنده‌ای [[خاشع]] و [[ذلیل]] بود؛ اگر [[علی]] با این [[اوصاف خدا]] باشد پس همۀ شما [[خدا]] هستید؛ چون در این صفات مشترکید. [[راوی]] عرض کرد: از [[علی]] معجزاتی سر زده که از توان [[بشر]] خارج است و غیر [[خدا]] [[قادر]] به آن [[کارها]] نیست. این امور نشان می‌دهد که او خداست. [[امام]] در پاسخ فرمود: صدور [[کارهای خارق‌العاده]] از [[انسان]] [[دلیل]] آن است که این [[کارها]] کار او نیست، بلکه کار خداست که به درخواست بنده‌اش انجام می‌دهد<ref>بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۷۳.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۱۷: خط ۱۱۴:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1100515.jpg|22px]] [[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']]
# [[پرونده:1100515.jpg|22px]] [[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش