پرش به محتوا

هدایت به امر الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۷۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ اکتبر ۲۰۱۸
خط ۸۱: خط ۸۱:
*به نظر می‌رسد‌ نظریه هدایت به امر با چند نقطه ابهام‌ روبروست‌. برای کشف این نقاط، ابتدا لازم است ارکان این نظریه را که از مجموع دیدگاه طرفداران آن به دست می‌آید، تبیین شده، سپس نقد آنها صورت بگیرد.  
*به نظر می‌رسد‌ نظریه هدایت به امر با چند نقطه ابهام‌ روبروست‌. برای کشف این نقاط، ابتدا لازم است ارکان این نظریه را که از مجموع دیدگاه طرفداران آن به دست می‌آید، تبیین شده، سپس نقد آنها صورت بگیرد.  
*این نظریه‌ بر‌ این امور مبتنی است‌:
*این نظریه‌ بر‌ این امور مبتنی است‌:
#هدایت‌ به دو نوع تشریعی و باطنی‌ِ تکوینی تقسیم می‌شود.
#[[هدایت‌]] به دو نوع تشریعی و باطنی‌ِ تکوینی تقسیم می‌شود.
#هدایت تشریعی ارایۀ طریق و هدایت باطنی، ایجاد هدایت و به مقصد رساندن (ایصال به مطلوب) است.
#[[هدایت تشریعی]] ارایۀ طریق و هدایت باطنی، ایجاد [[هدایت]] و به مقصد رساندن "ایصال به مطلوب" است.
#حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) پیش از مقام امامت‌ به‌ دلیل آن که پیامبر خدا بوده است، جامعه را با هدایت تشریعی، بهره‌مند می‌ساختند.
#[[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پیش از مقام [[امامت‌]] به‌ دلیل آن که [[پیامبر خدا]]{{صل}} بوده است، جامعه را با [[هدایت تشریعی]]، بهره‌مند می‌ساختند.
#همواره هدایت تشریعی وابسته به وحی و در دایره نبوّت و رسالت انبیاست.
#همواره [[هدایت تشریعی]] وابسته به [[وحی]] و در دایره [[نبوت]] و [[رسالت]] انبیاست.
#قرآن‌کریم از هدایت باطنی با‌ تعبیر‌ «هدایت به‌ امر» یاد کرده است و مراد از «امر» چهره ثبات و ملکوتی جهان طبیعت و همان کلمه «کُن» است (واژۀ کن در آیۀ: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا‌ أرادَ‌ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ کُنْ فَیَکُون».<ref>سورۀ یس، آیۀ 81</ref>
#[[قرآن‌کریم]] از هدایت باطنی با‌ تعبیر‌ "هدایت به‌ امر" یاد کرده است و مراد از "امر" چهره ثبات و ملکوتی جهان طبیعت و همان کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كُنْ}}﴾}} است "واژۀ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كُنْ}}﴾}} در آیۀ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود ؛ سوره یس، آیه: ۸۲.</ref>.
#هرگز‌ هدایت باطنی‌ِ تکوینی از کسی صورت نمی گیرد جز آنکه وی به‌ مقام‌ امامت‌ نایل شده باشد.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:112.</ref>
#هرگز‌ هدایت باطنی‌ِ تکوینی از کسی صورت نمی‌گیرد جز آنکه وی به‌ مقام‌ [[امامت‌]] نایل شده باشد<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۲.</ref>.
*سه رکن اول مورد قبول است اما رکن چهارم که هدایت تشریعی را مبتنی بر وحی صرف می داند قابل قبول نیست زیرا مواردی از هدایت تشریعی وجود دارد که بر اثر تفویض‌ دین‌ به‌ پیامبری که به مقام امامت رسیده رخ می‌دهد و مبتنی بر وحی مستقیم‌ نیست‌.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:114.</ref>
*سه رکن اول مورد قبول است اما رکن چهارم که هدایت تشریعی را مبتنی بر [[وحی]] صرف می‌داند قابل قبول نیست زیرا مواردی از [[هدایت تشریعی]] وجود دارد که بر اثر تفویض‌ دین‌ به‌ پیامبری که به مقام [[امامت]] رسیده رخ می‌دهد و مبتنی بر [[وحی]] مستقیم‌ نیست‌<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۴.</ref>.
*رکن پنجم، اساس ابهام‌ها را در این نظریه فراهم می‌آورد؛ چون دلیلی بر اینکه «هدایت به‌ امر‌»، همان هدایت باطنی تکوینی است، در دست نیست، جز ادعای اشتراک در‌ لفظ‌ و معنای کلمه «امر» در تعبیر «یَهدُونَ بِأمرنا‌» با‌ تعبیر «أمر» در آیات نظیر «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا‌ أرادَ‌ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ کُنْ فَیَکُون» <ref>سورۀ یس، آیۀ 81</ref> با آنکه تنها اشتراک در لفظ‌ آن‌ها به چشم می‌خورد و این‌ پرسش‌ اساسی را‌ پدید‌ می‌آورد‌ که به چه دلیل باید واژۀ «امر‌» در «یهدون بأمرنا» را که وصف امام است به عالَم امر معنا‌ کنیم‌ و در تفسیر آن از امثال آیه‌ شریفه «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا‌ أرادَ‌ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ کُنْ فَیَکُون‌» بهره گیریم؟<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:114.</ref>
*رکن پنجم، اساس ابهام‌ها را در این نظریه فراهم می‌آورد؛ چون دلیلی بر اینکه "هدایت به‌ امر‌"، همان هدایت باطنی تکوینی است، در دست نیست، جز ادعای اشتراک در‌ لفظ‌ و معنای کلمه "امر" در تعبیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا }}﴾}} با‌ تعبیر "أمر" در آیات نظیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كُنْ}}﴾}} در آیۀ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه: ۸۲.</ref> با آنکه تنها اشتراک در لفظ‌ آن‌ها به چشم می‌خورد و این‌ پرسش‌ اساسی را‌ پدید‌ می‌آورد‌ که به چه دلیل باید واژۀ "امر‌" در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا }}﴾}} را که وصف [[امام]] است به عالَم امر معنا‌ کنیم‌ و در تفسیر آن از امثال آیه‌ شریفه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}﴾}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه: ۸۲.</ref> بهره گیریم؟<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۴.</ref>.
===دلیل قائلین به هدایت به امر(رکن پنجم)===
===دلیل قائلین به هدایت به امر"رکن پنجم"===
*طرفداران نظریۀ هدایت به امر از دو دسته دلیل‌ درون‌ متن با تحلیل عبارت «یهدون‌ بأمرنا‌»<ref>انبیاء، آیۀ 73</ref> و برون‌ متن از برخی‌ روایات‌ استفاده کرده اند. <ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:114.</ref>
*طرفداران نظریۀ هدایت به امر از دو دسته دلیل‌ درون‌ متن با تحلیل عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}}<ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند؛ سوره انبیاء، آیه:۷۳.</ref> و برون‌ متن از برخی‌ روایات‌ استفاده کرده‌اند<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۴.</ref>.
====دلیل درون متنی====
====دلیل درون متنی====
*از نظر علامه «با» در «بأمرنا» برای سبب یا آلت است و امام که خود‌ متلبّس‌ به امر خداست برخی از مردم‌ را‌ به سبب‌ یا‌ به‌ وسیله امر الهی، هدایت‌ کرده به مقاماتشان واصل می‌کند. <ref>طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج 14، ص 304</ref>. آیة الله جوادی نیز «با» را به‌ معنای‌ مصاحبت یا ملابست دانسته، می‌گوید: «هدایت‌ امام‌ که‌ در‌ صحبت‌ امر خداست و امر‌ خدا‌ مصاحب آن است، یا هدایت امام که در کِسوت امر خداست و لباس امر خدا را در‌ بر‌ کرده‌، مردم را راهنمایی به معنای ایصال به‌ مطلوب‌ می‌کند‌» <ref> جوادی‌ آملی‌، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 462 </ref>. <ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:114.</ref>  
*از نظر [[علامه طباطبایی|علامه]] "با" در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بِأَمْرِنَا}}﴾}} برای سبب یا آلت است و [[امام]] که خود‌ متلبّس‌ به امر خداست برخی از مردم‌ را‌ به سبب‌ یا‌ به‌ وسیله امر الهی، هدایت‌ کرده به مقاماتشان واصل می‌کند<ref>[[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱۴، ص۳۰۴</ref>. [[عبدالله جوادی آملی|آیة الله جوادی]] نیز "با" را به‌ معنای‌ مصاحبت یا ملابست دانسته، می‌گوید: "[[هدایت‌]] [[امام‌]] که‌ در‌ صحبت‌ امر خداست و امر‌ خدا‌ مصاحب آن است، یا [[هدایت]] [[امام]] که در کِسوت امر خداست و لباس امر خدا را در‌ بر‌ کرده‌، مردم را راهنمایی به معنای ایصال به‌ مطلوب‌ می‌کند‌" <ref> [[عبدالله جوادی‌ آملی‌]]، تفسیر موضوعی؛ سیره رسول اکرم در قرآن، ج۶، ص۴۶۲.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۴.</ref>.
*«با» را به هر معنا بدانیم امکان توجیه آن هست. اما چرا باید «امر الله» را که هدایت امام در مصاحبت یا کسوت آن صورت می‌گیرد و یا‌ به وسیله و سبب آن مردم را هدایت می‌کند، به امری ثابت و غیرتدریجی معنا کنیم و آن را چهره ملکوتی اشیا بدانیم؟ دلیل آیة‌الله جوادی بر این امر چنین است: «اگر در مواردی‌ ثابت‌ شد که مقصود از عنوان «امامت» در آن‌جا، نبوت، رسالت و بالاخره صرف هدایت تشریعی نیست، معلوم می‌شود که امام با امر تکوینی، رهبری باطن‌ها را بر عهده دارد<ref> جوادی‌ آملی‌، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 465 </ref>.   
*"با" را به هر معنا بدانیم امکان توجیه آن هست. اما چرا باید "امر الله" را که [[هدایت]] [[امام]] در مصاحبت یا کسوت آن صورت می‌گیرد و یا‌ به وسیله و سبب آن مردم را [[هدایت]] می‌کند، به امری ثابت و غیرتدریجی معنا کنیم و آن را چهره ملکوتی اشیا بدانیم؟ دلیل [[عبدالله جوادی آملی|آیة‌الله جوادی]] بر این امر چنین است: "اگر در مواردی‌ ثابت‌ شد که مقصود از عنوان "[[امامت]]" در آن‌جا، [[نبوت]]، رسالت و بالاخره صرف [[هدایت تشریعی]] نیست، معلوم می‌شود که [[امام]] با امر تکوینی، رهبری باطن‌ها را بر عهده دارد"<ref> [[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر موضوعی؛ سیره رسول اکرم در قرآن، ج۶، ص ۴۶۵.</ref>.   
*ایشان در جای دیگر می‌گویند: «در هدایت به معنای ارایه طریق، همه پیامبران و حتی شاگردان آنان سهیم و شریک‌اند و در آن نیازی به‌ مقام‌ امامت نیست... بنابراین، هدایت به‌ معنای‌ راهنمایی، ویژه ائمه نیست و از این‌رو، هدایت در آیه شریفۀ «وَجَعلْناهُم أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» به معنای ارایه طریق نیست<ref> جوادی‌ آملی‌، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج ص 465 </ref>. <ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:115.</ref>  
*ایشان در جای دیگر می‌گویند: "در [[هدایت]] به معنای ارایه طریق، همه پیامبران و حتی شاگردان آنان سهیم و شریک‌اند و در آن نیازی به‌ مقام‌ [[امامت]] نیست... بنابراین، [[هدایت]] به‌ معنای‌ راهنمایی، ویژه [[ائمه]]{{عم}} نیست و از این‌رو، [[هدایت]] در آیه شریفۀ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} به معنای ارایه طریق نیست <ref> [[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر موضوعی، سیره رسول اکرم در قرآن، ج ۶، ص ۴۶۵.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۵.</ref>.
====دلیل برون متنی====
====دلیل برون متنی====
*دلیل برون متن‌، بخشی‌ از حدیث ابوخالد کابلی‌ است‌ که در تفسیر تسنیم نقل شده و از آن معنای هدایت تکوینی باطنی را استفاده کرده است. ابوخالد کابلی از امام باقر(علیه‌السلام) چنین نقل می‌کند: «... والله یا أبا خالد! لَنور‌ الإمام‌ِ‌ فی قُلوب المؤمنینَ أنورُ مِن الشَّمس‌ِ المُضیئة بالنّهار وَهُم والله‌ِ یُنَوِّرون قلوبَ المؤمنین ویحجُبُ الله عزَّ وجلَّ نورَهم عَمَّن یشاءُ فَتظلِمُ قلوبَهم...» <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 192</ref>.  
*دلیل برون متن‌، بخشی‌ از حدیث [[ابوخالد کابلی‌]] است‌ که در تفسیر تسنیم نقل شده و از آن معنای [[هدایت تکوینی]] باطنی را استفاده کرده است. [[ابوخالد کابلی]] از [[امام باقر]]{{ع}} چنین نقل می‌کند: {{عربی|اندازه=150%|" وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ‏ فِي‏ قُلُوبِ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ أَنْوَرُ مِنَ‏ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَحْجُبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ يَشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص ۱۹۲.</ref>.  
*آیة الله جوادی دربارۀ این حدیث‌ می‌نویسد‌: «روایت فوق‌ ناظر به هدایت ملکوتی امام معصوم(علیه‌السلام) است؛ زیرا هدایت به معنای ارایۀ طریق که مقامی ظاهری‌ است، از راه چشم و گوش به انسان‌ها می‌رسد در حالی که‌ امام‌ باقر‌(علیه‌السلام) در این روایت فرمود: «به خدا سوگند، نور امام در دل‌ها روشن‌تر و تابناک‌تر از نور خورشید ‌‌در‌ روز است. به خدا سوگند امامان، دل‌های مؤمنان را نورانی و روشن می‌کنند و خداوند‌ نور‌ آنان‌ را از افراد نالایق بازمی‌دارد و اینان از نور معنوی محجوب خواهند بود<ref> جوادی‌ آملی‌، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 526 </ref> .<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:115.</ref>
*[[عبدالله جوادی آملی|آیة الله جوادی]] دربارۀ این حدیث‌ می‌نویسد‌: "روایت فوق‌ ناظر به هدایت ملکوتی [[امام]]{{ع}} است؛ زیرا [[هدایت]] به معنای ارایۀ طریق که مقامی ظاهری‌ است، از راه چشم و گوش به انسان‌ها می‌رسد در حالی که‌ [[امام‌ باقر‌]]{{ع}} در این روایت فرمود: "به خدا سوگند، نور [[امام]] در دل‌ها روشن‌تر و تابناک‌تر از نور خورشید ‌‌در‌ روز است. به خدا سوگند [[امامان]]، دل‌های مؤمنان را نورانی و روشن می‌کنند و خداوند‌ نور‌ آنان‌ را از افراد نالایق بازمی‌دارد و اینان از نور معنوی محجوب خواهند بود"<ref> [[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر موضوعی، سیره رسول اکرم در قرآن، ج۶، ص ۵۲۶.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهش‌های قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۵.</ref>.
 
===نقد ادلۀ هدایت به امر(رکن پنجم)===
===نقد ادلۀ هدایت به امر(رکن پنجم)===
====نقد دلیل درون متنی====
====نقد دلیل درون متنی====
۱۱۵٬۱۹۶

ویرایش