هدایت به امر الهی: تفاوت میان نسخهها
←نقد ادلۀ هدایت به امر(رکن پنجم)
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
===نقد ادلۀ هدایت به امر(رکن پنجم)=== | ===نقد ادلۀ هدایت به امر(رکن پنجم)=== | ||
====نقد دلیل درون متنی==== | ====نقد دلیل درون متنی==== | ||
*ادلّه درون متن و برون متنی برای اثبات معنای | *ادلّه درون متن و برون متنی برای اثبات معنای [[امامت]]، به هدایت به امر تکوینی با مناقشههایی روبروست. از جمله: | ||
#این دلیل که امامت را منحصر در دو معنا کنیم؛ یا به معنای | #این دلیل که [[امامت]] را منحصر در دو معنا کنیم؛ یا به معنای [[نبوت]] و [[رسالت]] با صِرف [[هدایت تشریعی]] از طریق [[وحی]] و یا به معنای هدایت تکوینی، استوار نیست، بلکه میتوان برای آن واسطه در نظر گرفت و [[امامت]] را به معنای هدایت تشریعی ولی نه از طریق [[وحی]] رسالی بلکه از طریق تفویض [[دین]] معنا کرد که در اخبار فراوان آمده است. از جملۀ این روایات با سند صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} است که میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|"إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ ﴿{{متن قرآن| إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}﴾ قَالَ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ فَقَالَ ﴿{{متن قرآن|ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}﴾ وَ قَالَ ﴿{{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ}}﴾ "}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص ۲۶۵</ref>. برخی از حدیثپژوهان، اخبار تفویض [[دین]] را صحیحه متواتره<ref>مجلسی، محمد تقی، ج۲، ص۲۰.</ref> و برخی از دینپژوهان و فقها، تفویض [[دین]] به [[رسول خدا]]{{صل}} را اجماع [[شیعه]] و ضروری مذهب میدانند<ref>نک. [[سید عبدالله شبر]]، مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار، ج۱، ص ۳۶۹ </ref>. تفویض [[دین]] به [[رسول اکرم]]{{صل}} از شئون [[امامت]] ایشان به شمار میآید <ref>برای توضیح بیشتر، نک: نجارزادگان، فتح الله، مقاله خلق عظیم و تفویض دین، مجله مقالات و بررسیها، دانشکده الهیات دانشگاه تهران، ش ۸۴.</ref><ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۶.</ref> | ||
#همانگونه که هدایت به معنای راهنمایی، ویژۀ ائمه | #همانگونه که [[هدایت]] به معنای راهنمایی، ویژۀ [[ائمه]]{{عم}} نیست، [[هدایت]] به معنای ایصال به مطلوب نیز ویژۀ ایشان نخواهد بود. بلکه چه بسا افرادی، تحت تأثیر تلاوت آیات [[قرآن]] ناگاه منقلب شده، به نقطه شایسته و مطلوب خود نایل شوند و در واقع [[هدایت]] باطنی تکوینی یابند. از همینجا نقطه ابهام در بند ششم از ارکان این نظریه، نمایان میگردد؛ دلیلی بر تخصیص این نوع [[هدایت]] به شخصی که به مقام [[امامت]] نایل آمده، در دست نیست<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۶.</ref>. | ||
#در معنای هدایت به امر یا تصرف تکوینی، امتثال امر امام و پیروی از وی معنای محصَّلی نخواهد داشت. چون بر طبق تحلیلی که از اصطلاح امام مبتنی بر معنای لغوی آن به دست میآید و | #در معنای [[هدایت]] به امر یا تصرف تکوینی، امتثال امر [[امام]] و پیروی از وی معنای محصَّلی نخواهد داشت. چون بر طبق تحلیلی که از اصطلاح [[امام]] مبتنی بر معنای لغوی آن به دست میآید و [[علامه طباطبایی]] و [[عبدالله جوادی آملی|آیةالله جوادی]] نیز به آن ملتزمند، این واژه در عبارت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.</ref> به این معناست: {{عربی|اندازه=150%|" أی مُقتَدی یقتدی بک النّاسُ ویتّبعوک فی أقوالک وأفعالک فالإمام هو الذی یُقتَدی ویُأتَمّ به الناس "}}<ref>[[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱۴، ص ۳۰۴</ref> ؛ [[عبدالله جوادی آملی|آیة الله جوادی]] نیز در توضیح عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} مینویسند: "جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} در مقام تعریف [[ائمه]]{{عم}} میباشد و هر چند در ظاهر خبر است ولی پیام انشا را به همراه دارد به طوری که همگان باید بدانند سِمَت [[هدایت]] به جعل خداوند است و [[امامان]] مأمور به راهنماییاند و امت اسلامی مانند خود [[امامان]]، مأمور به امتثال هستند"<ref>[[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر موضوعی، سیره رسول اکرم در قرآن، ج۶، ص۴۶۶.</ref> بر طبق این تحلیل باید مأموم به [[امام]] اقتدا و از افعال و اقوال وی پیروی کند تا معنای [[امام]] بما هو [[امام]] تحقق یابد. اما در تصرفِ تکوینیِ [[امام]] در دلها، سخن از پیروی از [[امام]] و اقتدای به وی در افعال و اقوال و به طور کلی پیروی از سیره و سنت او، نیست؛ بلکه این تصرف را باید هدایت و یا نوعی از [[ولایت]] و نه [[امامت]]، نام نهاد چون مأموم در این تصرفِ تکوینی از [[امام]] پیروی نمیکند و نسبت به فرمان او امتثالی ندارد<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۶.</ref>. | ||
#اگر برطبق | #اگر برطبق "قاعدۀ لطف" مشی کنیم و همانگونه که [[علامه حلی]] آورده و [[فاضل مقداد]] شرح کرده است بگوییم: {{عربی|اندازه=150%|" اللُّطف هو ما یقرِّب العبد إلی الطّاعة و یُبَعِّده عن المعصیة... و هو ثلاثة فتارة یکون من فعل الله فیجب علیه "}}<ref> لطف هر امری است که بنده را به فرمانبرداری خدا نزدیک و از نافرمانی دور کند ... و آن سه گونه است گاهی [باید] از فعل خدا نشأت گیرد. پس بر حقتعالی لازم میشود آن را انجام دهد؛ حلی، حسن بن یوسف، الباب الحادی عشر، ص۵۴</ref>. در این صورت، وجود [[امام]] با تصرف تکوینیاش در دلها ماﻳﮥ نزدیک شدن بنده به فرمانبرداری خدا و دوری از نافرمانی او میشود. پس جعل مقام [[امامت]] به عنوان فعل الله بر حقتعالی واجب است و باید این مقام را برای انسانهای شایسته جعل کند مانند جعل مقام رسالت که به عنوان فعل الله بر حقتعالی لازم میباشد براساس این قاعده، میتوان إشکالی را مطرح کرد، بدین شرح: | ||
#از تقابل بین کارکرد امامان نار و نور در روایات و در آیات قرآن که میفرماید: | #باید لطف خداوند، شاملِ افراد مستعد گردد که با هدایت تکوینی آماده برای ایصال به مطلوبند. | ||
#چرا انبیایی که به مقام امامت نرسیدهاند با آن که از اوصافی والا همچون | #در هر عصری باید افرادی صالح وجود داشته باشد که چنین کاری از آنان ساخته باشد. | ||
#[[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بنا به این نظریه تا پیش از جعل مقام امامت امکان چنین تصرفِ تکوینی نداشته است. *نتیجه این مقدمات چنین میشود که بگوییم: خداوند لطف خود را از افراد مستعد در مقطع پیش از [[امامت]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، دریغ کرده است. جز آنکه قاعده لطف را محدود سازیم و آن را تنها در ارایه طریق به کار بریم<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۶.</ref>. | |||
#از تقابل بین کارکرد [[امامان]] نار و نور در روایات و در آیات [[قرآن]] که میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}﴾}}<ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۷۳.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لا يُنصَرُونَ}}﴾}}<ref> و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد؛ سوره قصص، آیه:۴۱.</ref> میتوان استفاده کرد که مراد از هدایت به امر، هدایت باطنی نیست چون [[ائمه]] نار که به آتش دعوت میکنند، با هدایت باطنی تکوینی چنین امری را انجام نمیدهند<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۷.</ref>. | |||
#چرا انبیایی که به مقام [[امامت]] نرسیدهاند با آن که از اوصافی والا همچون "صالحان"<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ ۸۶</ref>، "نعمت داده شدگان"<ref>سورۀ نساء، آیۀ ۶۹</ref>، "خاشعان"<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ ۹۰</ref> و... برخوردارند؛ نمیتوانند در دلها تصرف تکوینی کنند؟ آیا برای [[انبیا]] ملکوت عالَم از جمله ملکوت دلها منکشف نیست؟! آیا خود [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در زمان [[نبوت]]، به مشاهده ملکوت بار نیافتند؟! [[قرآن کریم]] پس از آنکه احتجاج [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را با آزر بیان میدارد، میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}﴾}}<ref> و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه:۷۵.</ref> این احتجاج در زمان [[نبوت]] ایشان بوده است. آیا برای تصرّف در باطن دلها که برای آنان منکشف است، نیاز به جعل خاص مقام [[امامت]] از ناحیۀ حقتعالی دارد؟ با آنکه مقتضی برای این تصرف موجود است و دلیلی بر وجود مانع در دست نیست.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:۱۱۷.</ref>. | |||
====نقد دلیل برون متنی==== | ====نقد دلیل برون متنی==== | ||
*آنچه در روایات دربارۀ معنای | *آنچه در روایات دربارۀ معنای {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}﴾}}<ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref> رسیده با نظریۀ هدایت باطنیِ تکوینی ناهمخوان است. مانند حدیث مرحوم [[شیخ کلینی]] از [[امام صادق]]{{ع}} که میفرماید:{{عربی|اندازه=150%|" إِنَّ الْأَئِمَّةَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِمَامَانِ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿{{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا}}﴾ لَا بِأَمْرِ النَّاسِ يُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَ حُكْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ قَالَ ﴿{{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ }}﴾يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَ حُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اللَّهِ وَ يَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"}} <ref>همانا پیشوایان در کتاب خدا دو گروهند، خداوند بلندمرتبه میفرماید: «و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکنند» نه به دستور و خواست مردم؛ پس امر خدا را بر امر خود مقدم میدارند و حکم خدا را پیش از حکم خود قرار میدهند. حقتعالی میفرماید: «و ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش دعوت میکنند» [یعنی] خواست و دستور خود را پیش از خواست خداوند و حکم خویش را پیش از حکم خدا قرار میدهند و خواهشهای نفسانی را گرفته برخلاف آموزههای کتاب خداوند، حکم میرانند»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۱۶.</ref> و یا از [[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه شریفۀ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ }}﴾}}<ref> و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند؛ سوره سجده، آیه:۲۴.</ref> روایت شده است:{{عربی|اندازه=150%|" لمّا صبروا على البلاء في الدّنيا و علم اللَّه منهم الصّبر، جعلهم أئمّة يهدون بأمره عبادة إلى طاعته المؤدّية إلى جنّته"}}<ref>چون بر بلاهای دنیا شکیبایی کردند و خداوند صبر آنان را دانست، آنان را پیشوایانی قرار داد که بندگانش را به دستور و خواست حقتعالی به سوی طاعتش هدایت کنند تا به بهشت او، نایل آیند؛ استرآبادی، سید شرف الدین، تاویل الآیات الظاهره، ص ۴۳۷</ref>. | ||
*علامه طباطبایی در بحث روایی تفسیر آیۀ ابتلا و آیۀ | *[[علامه طباطبایی]] در بحث روایی تفسیر آیۀ ابتلا و آیۀ ۲۴ سورۀ سجده و ۷۳ سورۀ انبیا که سخن از "هدایت بامر" است، به این روایات اشاره نکرده است. [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله جوادی]] نیز در بحث روایی تفسیر آیه «إذ ابتلی ابراهیم» از این روایات سخن نگفته و در ازای آن از حدیث امام صادق(علیه السلام) یاد کرده که میفرماید: «یُنکِرونَ الإمامَ المفترضَ الطاعة ویجْحَدونَ به واللهِ ما فی الأرض منزلةً أعظمُ من مُفترض الطاعة فقد کان إبراهیم دهراً ینزّل علیه الأمر من الله وما کان مُفترَضُ الطّاعة حتّی بدا للهِ أن یکرمَه ویُعظِّمه، فقال: «إنّی جاعلُکَ لِلناسِ إماماً؛ آنان امامی که اطاعتش واجب است انکار کرده و از آن سرباز میزنند. به خدا سوگند منزلتی برتر از «مفترض الطاعه» در زمین یافت نمیشود؛ حضرت ابراهیم روزگاری را سپری کرد و از ناحیه حقتعالی برایشان دستور میرسید و مفترض الطاعه نبود تا آن که خداوند ایشان را ارج نهاد و بزرگداشت و [به وی] فرمود: من تو را برای مردم امام قرار میدهم.»<ref>صفار، محمد، بصائرالدرجات، ص 59</ref>. آیت الله جوادی دربارۀ معنای این حدیث بر خلاف نظریۀ هدایت تکوینی که به آن ملتزمند، مشی کرده مینویسد: «امامت به معنای رهبری سیاسی، اجتماعی که عهدهدار تبیین و تعلیم کتاب و حکمت و حمایت علمی و عملی از وحی الهی و بالاخره اجرای حدود و حقوق خالق و خلق است از بهترین مجاری عبادی است. این فریضه بزرگ دینی با پذیرش مفروض بودن طاعت و واجب بودن فرمانبرداری حاصل میشود.» <ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی(سیره رسول اکرم در قرآن)، ج 6، ص 516</ref> | ||
*تبیین آیت الله جوادی از حدیث مذکور با مقولۀ هدایت باطنی امام تناسبی ندارد. ظاهر حدیث نیز با هدایتِ تکوینیِ باطنی همخوان نیست. مفاد حدیث ابا خالد کابلی که به عنوان دلیل برون متن مورد استناد تفسیر تسنیم بود نیز، برای مدعا، ناتمام است چون نورانیت دل مؤمنان به وسیله امام، حقیقتی غیرقابل انکار است، اما آیا این نور یاد شده در آن حدیث، همان معنای «هدایت به امر» در آیات قرآن خواهد بود؟! موضع بحث، کشف ارتباط معنایی بین این دو است که باید برای اثبات آن دلیل اقامه کرد. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:119.</ref> | *تبیین آیت الله جوادی از حدیث مذکور با مقولۀ هدایت باطنی امام تناسبی ندارد. ظاهر حدیث نیز با هدایتِ تکوینیِ باطنی همخوان نیست. مفاد حدیث ابا خالد کابلی که به عنوان دلیل برون متن مورد استناد تفسیر تسنیم بود نیز، برای مدعا، ناتمام است چون نورانیت دل مؤمنان به وسیله امام، حقیقتی غیرقابل انکار است، اما آیا این نور یاد شده در آن حدیث، همان معنای «هدایت به امر» در آیات قرآن خواهد بود؟! موضع بحث، کشف ارتباط معنایی بین این دو است که باید برای اثبات آن دلیل اقامه کرد. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:119.</ref> | ||
*در کتاب مناقب نیز در این زمینه چنین میخوانیم: «إنّ النبی دعا لعلی (علیهالسلام) و فاطمة (علیها السلام) فقال ... وَاجعَلْ فی ذُرِّیَّتهما البَرَکةَ وَاجْعَلْهُم أئمّةً یَهدونَ بأمرِک إلی طاعتِک ویَأمُرونَ بِما یرضیک؛ پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)، علی و فاطمه(علیهماالسلام) را فراخوانده و فرمود... خداوندا! در نسل آنان برکت قرار ده و آنان را پیشوایانی قرار ده که به وسیله خواست و دستور تو، مردم را به طاعت تو هدایت کنند و آنان را به آنچه میپسندی، دستور دهند.»<ref>ابن مغازلی، علی، مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ج 2، ص 356. </ref> | *در کتاب مناقب نیز در این زمینه چنین میخوانیم: «إنّ النبی دعا لعلی (علیهالسلام) و فاطمة (علیها السلام) فقال ... وَاجعَلْ فی ذُرِّیَّتهما البَرَکةَ وَاجْعَلْهُم أئمّةً یَهدونَ بأمرِک إلی طاعتِک ویَأمُرونَ بِما یرضیک؛ پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)، علی و فاطمه(علیهماالسلام) را فراخوانده و فرمود... خداوندا! در نسل آنان برکت قرار ده و آنان را پیشوایانی قرار ده که به وسیله خواست و دستور تو، مردم را به طاعت تو هدایت کنند و آنان را به آنچه میپسندی، دستور دهند.»<ref>ابن مغازلی، علی، مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ج 2، ص 356. </ref> |