پرش به محتوا

اجتهاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۵۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۸
خط ۵۶: خط ۵۶:
#فهم [[قرآن]] به مخاطبان آن اختصاص دارد؛ زیرا احتمال می‌رود قراین نهفته‌ای باشد که گوینده در فهماندن مقاصد خود، به آن اعتماد کرده است؛ ازاین‌رو دیگران نمی‌توانند به ظواهر [[قرآن]] وثوق پیدا کنند<ref>البیان، ص‌۲۶۷‌ـ‌۲۶۸.</ref>؛ این ادّعا ناتمام است؛ زیرا اوّلاً [[قرآ«|قرآن مجید]] برای همه عصرها و نسل‌ها است و به گروهی خاص در زمان [[پیامبر]]{{صل}} اختصاص ندارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref> بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم؛ سوره انعام، آیه:۱۹.</ref> و ثانیاً [[قرآن]] برای  بیان مقصود خود، به شیوه معمول عقلایی عمل کرده است و عقلا در موارد احتمال قرینه با اصل عدم، وجود آن را منتفی می‌دانند و در این جهت میان مخاطب و غیر مخاطب تفاوتی نیست<ref>فوائد الاصول، ج‌۳، ص‌۱۳۸‌ـ‌۱۳۹.</ref>.
#فهم [[قرآن]] به مخاطبان آن اختصاص دارد؛ زیرا احتمال می‌رود قراین نهفته‌ای باشد که گوینده در فهماندن مقاصد خود، به آن اعتماد کرده است؛ ازاین‌رو دیگران نمی‌توانند به ظواهر [[قرآن]] وثوق پیدا کنند<ref>البیان، ص‌۲۶۷‌ـ‌۲۶۸.</ref>؛ این ادّعا ناتمام است؛ زیرا اوّلاً [[قرآ«|قرآن مجید]] برای همه عصرها و نسل‌ها است و به گروهی خاص در زمان [[پیامبر]]{{صل}} اختصاص ندارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref> بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم؛ سوره انعام، آیه:۱۹.</ref> و ثانیاً [[قرآن]] برای  بیان مقصود خود، به شیوه معمول عقلایی عمل کرده است و عقلا در موارد احتمال قرینه با اصل عدم، وجود آن را منتفی می‌دانند و در این جهت میان مخاطب و غیر مخاطب تفاوتی نیست<ref>فوائد الاصول، ج‌۳، ص‌۱۳۸‌ـ‌۱۳۹.</ref>.
===سنّت "قول، فعل یا تقریر معصوم{{ع}}"===
===سنّت "قول، فعل یا تقریر معصوم{{ع}}"===
*دلیل اعتبار سنّت نبوی آیاتی است که در آن به تبعیت از رسول‌الله(صلی الله علیه وآله)امر شده (نساء/۴،۵۹؛ حشر/۵۹،۷؛ نجم/۵۳، ۳‌ـ‌۴) و نیز اجماعی که همه مسلمانان بر عمل به سنّت نبوی(صلی الله علیه وآله)دارند.[۱۷]
*دلیل اعتبار سنّت نبوی آیاتی است که در آن به تبعیت از [[پیامبر خاتم|رسول‌ الله]]{{صل}} امر شده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}﴾}}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}﴾}}<ref> آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است؛ سوره حشر، آیه:۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى}}﴾}}<ref> و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید.آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود؛ سوره نجم، آیه: ۳- ۴.</ref> و نیز اجماعی که همه مسلمانان بر عمل به سنّت نبوی{{صل}} دارند<ref>علم اصول الفقه، ص‌۳۷‌ـ‌۳۸.</ref>.
درباره سنّت اهل‌بیت(علیهم السلام) بحث است که آیا مانند سنّت رسول‌الله(صلی الله علیه وآله) حجّت است یا نه. نظیر این بحث، در حجیت سنّت صحابه نیز مطرح است. امامیه معتقدند که سنّت بر حسب اصطلاح، توسعه داشته فعل، قول و تقریر امامان معصوم(علیهم السلام)را شامل می‌شود. بر این مطلب به آیاتی نیز استدلال می‌کنند؛ از‌جمله، آیه‌تطهیر (احزاب/۳۳، ۳۳) که در آن از اراده خداوند به تطهیر اهل‌بیت از پلیدی سخن به‌میان آمده و در این صورت آیه بر عصمت آنان دلالت کرده و سنّت آنان به‌طور قطع حجّت خواهد شد. آیه‌دیگر، آیه‌۵۹ نساء/۴ است که در آن، خداوند بر پیروی از اولی‌الامر همانند اطاعت از خدا و رسول، به‌صورت جزمی و مطلق امر کرده است؛ در این زمینه روایاتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز وجود دارد که پیروی از امام را به‌صورت مطلق واجب کرده است؛[۱۸]لازمه این سخن، عصمت اولی‌الامر است و گرنه در فرض خطا لازم می‌آید امر خدا به فعل خطایی منهی عنه تعلّق گرفته باشد.[۱۹] از نظر شیعه، اولی‌الامر، امامان معصوم(علیهم السلام) هستند؛ بدین سبب قول و فعل و تقریر آن‌ها حجّت است و بر این ادّعا، روایات فراوانی نیز وارد شده‌است.[۲۰]
*درباره سنّت [[اهل‌ بیت]]{{عم}} بحث است که آیا مانند سنّت [[پیامبر خاتم|رسول‌ الله]]{{صل}} حجّت است یا نه. نظیر این بحث، در حجیت سنّت صحابه نیز مطرح است. [[امامیه]] معتقدند که سنّت بر حسب اصطلاح، توسعه داشته فعل، قول و تقریر [[امامان]]{{عم}} را شامل می‌شود. بر این مطلب به آیاتی نیز استدلال می‌کنند؛ از‌ جمله، [[آیه‌ تطهیر]] <ref>سوره احزاب، آیه:۳۳.</ref>. که در آن از اراده خداوند به تطهیر [[اهل‌ بیت]] از پلیدی سخن به‌میان آمده و در این صورت آیه بر [[عصمت]] آنان دلالت کرده و سنّت آنان به‌طور قطع حجّت خواهد شد. آیه‌ دیگر، آیه‌۵۹ نساء/۴ است که در آن، خداوند بر پیروی از اولی‌الامر همانند اطاعت از خدا و رسول، به‌صورت جزمی و مطلق امر کرده است؛ در این زمینه روایاتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز وجود دارد که پیروی از امام را به‌صورت مطلق واجب کرده است؛[۱۸]لازمه این سخن، عصمت اولی‌الامر است و گرنه در فرض خطا لازم می‌آید امر خدا به فعل خطایی منهی عنه تعلّق گرفته باشد.[۱۹] از نظر شیعه، اولی‌الامر، امامان معصوم(علیهم السلام) هستند؛ بدین سبب قول و فعل و تقریر آن‌ها حجّت است و بر این ادّعا، روایات فراوانی نیز وارد شده‌است.[۲۰]
از موضوعاتی که اهل‌سنّت به آن اعتقاد دارند، حجّیت سنّت صحابه است. آنان به آیاتی از‌جمله آیات ۱۱۰ آل‌عمران/۳ و ۱۴۳ بقره/۲ استدلال کرده‌اند.[۲۱]
از موضوعاتی که اهل‌سنّت به آن اعتقاد دارند، حجّیت سنّت صحابه است. آنان به آیاتی از‌جمله آیات ۱۱۰ آل‌عمران/۳ و ۱۴۳ بقره/۲ استدلال کرده‌اند.[۲۱]
در این ۲ آیه، برتری امّت اسلام و امّت میانه بودن آنان بیان شده که نشانه استقامت و عدالت امّت اسلام در هر حال است؛ ازاین‌رو قول و فعل و تقریر آنان حجّت خواهد بود. این استدلال بسیار بعید است. اوّلاً افعل تفضیل در آیه، برتری نسبی این امّت بر امّت‌های پیشین را بیان می‌کند، نه ترجیح هر فردی و در هر حالی بر هر فرد دیگری از امّت‌های گذشته. ثانیاً ظاهر آیه برتری امت اسلامی به جهت تشریع امر به معروف و نهی از منکر است.[۲۲] ثالثاً صرف برتری، دلیل بر حجیت همه گفتارها و کردارهای آنان نیست. رابعاً آیه عام است و جمیع امّت را در بر می‌گیرد و اگر آیه در‌صدد حجّیت سنّت باشد، باید سنّت صحابه و غیر صحابه همگی حجّت شود. از همه این‌ها گذشته، نظریات متضادّی میان صحابه وجود داشته که لازمه حجّیت سنّت آنان، حجّیت متناقضات است.[۲۳]
در این ۲ آیه، برتری امّت اسلام و امّت میانه بودن آنان بیان شده که نشانه استقامت و عدالت امّت اسلام در هر حال است؛ ازاین‌رو قول و فعل و تقریر آنان حجّت خواهد بود. این استدلال بسیار بعید است. اوّلاً افعل تفضیل در آیه، برتری نسبی این امّت بر امّت‌های پیشین را بیان می‌کند، نه ترجیح هر فردی و در هر حالی بر هر فرد دیگری از امّت‌های گذشته. ثانیاً ظاهر آیه برتری امت اسلامی به جهت تشریع امر به معروف و نهی از منکر است.[۲۲] ثالثاً صرف برتری، دلیل بر حجیت همه گفتارها و کردارهای آنان نیست. رابعاً آیه عام است و جمیع امّت را در بر می‌گیرد و اگر آیه در‌صدد حجّیت سنّت باشد، باید سنّت صحابه و غیر صحابه همگی حجّت شود. از همه این‌ها گذشته، نظریات متضادّی میان صحابه وجود داشته که لازمه حجّیت سنّت آنان، حجّیت متناقضات است.[۲۳]
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش