پرش به محتوا

مسئولیت در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمع‌آوری'
جز (جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمع‌آوری')
خط ۲۱: خط ۲۱:


== [[حسابرسی]] ==
== [[حسابرسی]] ==
[[مدیریت]]، زمانی کار آمد و کامل خواهد بود که علاوه بر [[مراقبت]] و نظارت، بر عملکرد کارگزار، همراه با [[محاسبه]] و نیز تنبیه و [[تشویق]] باشد. مدیر موفق باید از زیردستان خود گزارش کار بخواهد تا از [[پیشرفت]] [[کارها]] باخبر شود. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز درباره مسئولیتی که به افراد واگذار می‌کرد، از آنان گزارش می‌خواست؛ چنانکه در خبر فرستادن ابن أتبیّه برای جمع‌آوری صدقات آمده است: هنگامی که از [[مأموریت]] بازگشت، [[پیامبر]] {{صل}} از او گزارش خواست و هنگامی که قسمتی از صدقات را به [[بیت‌المال]] تحویل داد، به [[پیامبر]] {{ع}}{{صل}} گفت: "این، برای شماست" و قسمتی را نزد خود نگه داشت و گفت: "این به من هدیه شده است"؛ [[پیامبر]] {{صل}} از این کار او به شدت ناراحت شد و بالای [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و ثنای [[خدا]] فرمود: "چرا عاملی را که برای جمع آوری صدقات می‌فرستیم، می‌گوید: "این، برای شماست و این، به من هدیه شده است؟" آیا اگر او در خانه [[پدر]] یا مادرش نشسته بود، چیزی به او هدیه می‌دادند؟ [[سوگند]] به آنکه جانم در دست اوست! هیچ یک از شما به [[بیت‌المال]] چنگ نمی‌اندازد، مگر اینکه در [[روز قیامت]] او را در حالی که آن چیز وبال گردنش شده است، به [[محشر]] وارد می‌کنند؛ آن چیز، یا شتری است که از خود صدا در می‌آورد، یا گاوی است که نفیر می‌کشد، یا گوسفندی است که با صدای بلند بع بع می‌کند"<ref>البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۶۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۶، ص ۱۱ - ۱۲؛ ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۳۷۳ و ابن خزیمه، صحیح، ج ۴، ص ۵۴.</ref>.
[[مدیریت]]، زمانی کار آمد و کامل خواهد بود که علاوه بر [[مراقبت]] و نظارت، بر عملکرد کارگزار، همراه با [[محاسبه]] و نیز تنبیه و [[تشویق]] باشد. مدیر موفق باید از زیردستان خود گزارش کار بخواهد تا از [[پیشرفت]] [[کارها]] باخبر شود. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز درباره مسئولیتی که به افراد واگذار می‌کرد، از آنان گزارش می‌خواست؛ چنانکه در خبر فرستادن ابن أتبیّه برای جمع‌آوری صدقات آمده است: هنگامی که از [[مأموریت]] بازگشت، [[پیامبر]] {{صل}} از او گزارش خواست و هنگامی که قسمتی از صدقات را به [[بیت‌المال]] تحویل داد، به [[پیامبر]] {{ع}}{{صل}} گفت: "این، برای شماست" و قسمتی را نزد خود نگه داشت و گفت: "این به من هدیه شده است"؛ [[پیامبر]] {{صل}} از این کار او به شدت ناراحت شد و بالای [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و ثنای [[خدا]] فرمود: "چرا عاملی را که برای جمع‌آوری صدقات می‌فرستیم، می‌گوید: "این، برای شماست و این، به من هدیه شده است؟" آیا اگر او در خانه [[پدر]] یا مادرش نشسته بود، چیزی به او هدیه می‌دادند؟ [[سوگند]] به آنکه جانم در دست اوست! هیچ یک از شما به [[بیت‌المال]] چنگ نمی‌اندازد، مگر اینکه در [[روز قیامت]] او را در حالی که آن چیز وبال گردنش شده است، به [[محشر]] وارد می‌کنند؛ آن چیز، یا شتری است که از خود صدا در می‌آورد، یا گاوی است که نفیر می‌کشد، یا گوسفندی است که با صدای بلند بع بع می‌کند"<ref>البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۶۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۶، ص ۱۱ - ۱۲؛ ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۳۷۳ و ابن خزیمه، صحیح، ج ۴، ص ۵۴.</ref>.


همچنین زمانی که [[پیامبر]] {{صل}} مصعب را برای [[آموختن قرآن]] و [[فقه]] به [[انصار]] به [[مدینه]] فرستاد؛ وقتی او به [[مکه]] بازگشت، نخست به خانه [[پیامبر]] {{صل}} رفت و به خانه خود نزدیک هم نشد و درباره وضع [[انصار]] و سرعت ایشان در [[مسلمان]] شدن گزارش داد و چون [[پیامبر]] {{صل}} [[منتظر]] [[اسلام آوردن]] ایشان بود، از اخباری که مصعب داد، بسیار [[خشنود]] شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۸۷ - ۸۸؛ أحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۷ - ۴۰۸؛ تاریخ الطبری، ج ۶، ص ۱۰۸ - ۱۰۹ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۸.</ref>.
همچنین زمانی که [[پیامبر]] {{صل}} مصعب را برای [[آموختن قرآن]] و [[فقه]] به [[انصار]] به [[مدینه]] فرستاد؛ وقتی او به [[مکه]] بازگشت، نخست به خانه [[پیامبر]] {{صل}} رفت و به خانه خود نزدیک هم نشد و درباره وضع [[انصار]] و سرعت ایشان در [[مسلمان]] شدن گزارش داد و چون [[پیامبر]] {{صل}} [[منتظر]] [[اسلام آوردن]] ایشان بود، از اخباری که مصعب داد، بسیار [[خشنود]] شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۸۷ - ۸۸؛ أحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۷ - ۴۰۸؛ تاریخ الطبری، ج ۶، ص ۱۰۸ - ۱۰۹ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۸.</ref>.
۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش