پرش به محتوا

اجتهاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۸
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
#از آیه‌ ۲ سوره حشر جواز، بلکه در مواردی وجوب اجتهاد [[پیامبر]] استفاده شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۶، ص‌۷۴ و ج‌۲۲، ص‌۱۹۷؛ اصول السرخسی، ج‌۲، ص‌۹۳؛ الاحکام، آمدی، ج‌۴، ص‌۳۹۹.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}}<ref>؛ زیرا [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} در عموم لزوم اعتبار داخل بوده و سید اولی الابصار است و این دلیل تعبّد او به اجتهاد است. پاسخ این است که این آیه به تفکر در امدادهای الهی مربوط می‌شود و به اجتهاد ربطی ندارد و بر فرض که بر وجوب اجتهاد دلالت کند، فقط شامل غیر [[نبی]]{{صل}} می‌شود؛  زیرا [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} به‌دلیل دسترسی به [[وحی]]، به اجتهاد نیازی ندارد.
#از آیه‌ ۲ سوره حشر جواز، بلکه در مواردی وجوب اجتهاد [[پیامبر]] استفاده شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۶، ص‌۷۴ و ج‌۲۲، ص‌۱۹۷؛ اصول السرخسی، ج‌۲، ص‌۹۳؛ الاحکام، آمدی، ج‌۴، ص‌۳۹۹.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}}<ref>؛ زیرا [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} در عموم لزوم اعتبار داخل بوده و سید اولی الابصار است و این دلیل تعبّد او به اجتهاد است. پاسخ این است که این آیه به تفکر در امدادهای الهی مربوط می‌شود و به اجتهاد ربطی ندارد و بر فرض که بر وجوب اجتهاد دلالت کند، فقط شامل غیر [[نبی]]{{صل}} می‌شود؛  زیرا [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} به‌دلیل دسترسی به [[وحی]]، به اجتهاد نیازی ندارد.
#استدلال دیگر، به آیه‌ ۸۳ سوره نساء است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً}}﴾}}<ref> و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه:۸۳.</ref>. به گفته [[فخر رازی]] در این آیه خداوند مستنبطان و مجتهدان را ستوده است و [[انبیا]] به ستایش اَوْلی و سزاوارتراند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۲، ص‌۱۹۷.</ref>؛ پس آن‌ها هم باید مجتهد باشند تا مشمول مدح خداوند قرار گیرند؛ ولی حق، عدم دلالت آیه بر اجتهاد نبی است؛ زیرا اوّلاً در کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ}}﴾}} ۲ احتمال وجود دارد که پیش‌تر  گذشت؛ بنابراین، دلالت قطعی در آیه نیست که مستنبطان، [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} را هم شامل باشد<ref>المنار، ج‌۵، ص‌۲۹۹‌ـ‌۳۰۲.</ref> ثانیاً آیه به ابهام‌زدایی از شایعات مربوط است و به اجتهاد اصطلاحی ربطی ندارد.
#استدلال دیگر، به آیه‌ ۸۳ سوره نساء است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً}}﴾}}<ref> و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه:۸۳.</ref>. به گفته [[فخر رازی]] در این آیه خداوند مستنبطان و مجتهدان را ستوده است و [[انبیا]] به ستایش اَوْلی و سزاوارتراند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۲، ص‌۱۹۷.</ref>؛ پس آن‌ها هم باید مجتهد باشند تا مشمول مدح خداوند قرار گیرند؛ ولی حق، عدم دلالت آیه بر اجتهاد نبی است؛ زیرا اوّلاً در کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ}}﴾}} ۲ احتمال وجود دارد که پیش‌تر  گذشت؛ بنابراین، دلالت قطعی در آیه نیست که مستنبطان، [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} را هم شامل باشد<ref>المنار، ج‌۵، ص‌۲۹۹‌ـ‌۳۰۲.</ref> ثانیاً آیه به ابهام‌زدایی از شایعات مربوط است و به اجتهاد اصطلاحی ربطی ندارد.
#از آیاتی که برای جواز اجتهاد [[انبیا]] استشهاد شده، آیه‌ ۱ سوره مجادله است و شأن نزول آن زنی است که همسرش وی را ظهار کرده بود. زن به محضر [[پیامبر|رسول خدا]] آمد و از حضرت چاره‌جویی کرد و عرضه داشت که ای [[پیامبر|رسول خدا]]! به من رحم کن؛ زیرا من فرزندانی صغیر دارم. اگر آن‌ها را به مرد بسپرم، ضایع می‌شوند و اگر همراه خودم باشند، گرسنه می‌مانند‌<ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۷۱‌ـ‌۳۷۲؛ الکشاف، ج‌۴، ص‌۴۸۵.</ref>. [[پیامبر|پیغمبر]] در پاسخ فرمود: نظر من آن است که تو بر شوهرت حرام شده‌ای و در مورد حکم ظهار فتوای شخصی خود را بیان کرد و با آمدن حکم از جانب خداوند روشن شد که حضرت خطا کرده است و همین آیه نیز دلیل بر آن قرار داده شده که [[پیامبر|پیغمبر]] هرچند در اجتهاد خود خطا می‌کند، در آن ثابت نمی‌ماند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۰۵؛ اصول السرخسی، ج‌۲، ص‌۹۵.</ref>. این استدلال نیز به جهاتی مخدوش است:
#از آیاتی که برای جواز اجتهاد [[انبیا]] استشهاد شده، آیه‌ ۱ سوره مجادله است و شأن نزول آن زنی است که همسرش وی را ظهار کرده بود. زن به محضر [[پیامبر|رسول خدا]] آمد و از حضرت چاره‌جویی کرد و عرضه داشت که ای [[پیامبر|رسول خدا]]! به من رحم کن؛ زیرا من فرزندانی صغیر دارم. اگر آن‌ها را به مرد بسپرم، ضایع می‌شوند و اگر همراه خودم باشند، گرسنه می‌مانند‌<ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۷۱‌ـ‌۳۷۲؛ الکشاف، ج‌۴، ص‌۴۸۵.</ref>. [[پیامبر|پیغمبر]] در پاسخ فرمود: نظر من آن است که تو بر شوهرت حرام شده‌ای و در مورد حکم ظهار فتوای شخصی خود را بیان کرد و با آمدن حکم از جانب خداوند روشن شد که حضرت خطا کرده است و همین آیه نیز دلیل بر آن قرار داده شده که [[پیامبر|پیغمبر]] هرچند در اجتهاد خود خطا می‌کند، در آن ثابت نمی‌ماند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۰۵؛ اصول السرخسی، ج‌۲، ص‌۹۵.</ref>.  
*این استدلال نیز به جهاتی مخدوش است:
#در چگونگی پاسخ [[پیامبر|پیغمبر]] به آن زن نقل دیگری از طرق [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنّی]] آمده است که من برای تو پاسخی ندارم تا آن که خداوند حکم تو را بیان کند و پرهیز دارم که از زورگویان باشم<ref>المیزان، ج‌۱۹، ص‌۱۸۱؛ تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۳۶۵‌ـ‌۳۶۶.</ref>. این کلمه، کنایه از حکم نکردن به غیر ما انزل اللّه و پرهیز از اجتهاد به رأی است.
#در چگونگی پاسخ [[پیامبر|پیغمبر]] به آن زن نقل دیگری از طرق [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنّی]] آمده است که من برای تو پاسخی ندارم تا آن که خداوند حکم تو را بیان کند و پرهیز دارم که از زورگویان باشم<ref>المیزان، ج‌۱۹، ص‌۱۸۱؛ تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۳۶۵‌ـ‌۳۶۶.</ref>. این کلمه، کنایه از حکم نکردن به غیر ما انزل اللّه و پرهیز از اجتهاد به رأی است.
#بر فرض آن که [[پیامبر|پیغمبر]] در پاسخ فرموده باشد: تو بر شوهرت حرام شده‌ای {{عربی|اندازه=150%|" ما أراک إلاّ حرّمت علیه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}، باز‌ به‌معنای خطای [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} در نظر نیست؛ زیرا آن حضرت اصل حرمت آن زن بر شوهر را بیان کرده، نه حرمت ابدی که در جاهلیت بوده است و نیز آن‌چه را خداوند به‌صورت راه‌های رجوع در سوره مجادله فرموده، نفی نکرده است. به بیان دیگر، در جاهلیت، حرمت ابدی به‌وسیله ظهار بوده است که با آیات سوره مجادله برداشته شده؛ ولی اصل حرمت زناشویی آن مرد ظهار‌کننده با زنش نفی نشده است؛ بنابراین، [[قرآن‌ مجید]] پس از اصل حرمت، راه‌های حلّیت و رجوع به زن از جانب شوهر را بیان کرده و آن‌چه [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} فرموده بیان اصل حرمت است که در [[قرآن]] نفی نشده است.
#بر فرض آن که [[پیامبر|پیغمبر]] در پاسخ فرموده باشد: تو بر شوهرت حرام شده‌ای {{عربی|اندازه=150%|" ما أراک إلاّ حرّمت علیه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}، باز‌ به‌معنای خطای [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} در نظر نیست؛ زیرا آن حضرت اصل حرمت آن زن بر شوهر را بیان کرده، نه حرمت ابدی که در جاهلیت بوده است و نیز آن‌چه را خداوند به‌صورت راه‌های رجوع در سوره مجادله فرموده، نفی نکرده است. به بیان دیگر، در جاهلیت، حرمت ابدی به‌وسیله ظهار بوده است که با آیات سوره مجادله برداشته شده؛ ولی اصل حرمت زناشویی آن مرد ظهار‌کننده با زنش نفی نشده است؛ بنابراین، [[قرآن‌ مجید]] پس از اصل حرمت، راه‌های حلّیت و رجوع به زن از جانب شوهر را بیان کرده و آن‌چه [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} فرموده بیان اصل حرمت است که در [[قرآن]] نفی نشده است.
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش