بحث:حق: تفاوت میان نسخهها
←گستره معنایی حق
خط ۷: | خط ۷: | ||
==گستره معنایی حق== | ==گستره معنایی حق== | ||
*از مفاهیم بنیادین قرآنی که در نمایاندن تصویری کامل از جهان هستی و درک جایگاه انسان در آن و آغاز و فرجام او یاری میدهد، مفهومی است که در پیکره واژه حق پدیدار میگردد. قرآن از این واژه و با تبیین مفاهیم متضاد و مصداقیابی آنها در پی آن است تا نگاه مخاطب را از امور مادی و ناپایا به مصادیق واقعی و پایدار حق جلب کند. جهان هستی در منطق قرآن، به حق و باطل قسمت میشود و در پس حق، جز باطل چیزی قرار ندارد. | *از مفاهیم بنیادین قرآنی که در نمایاندن تصویری کامل از جهان هستی و درک جایگاه انسان در آن و آغاز و فرجام او یاری میدهد، مفهومی است که در پیکره واژه حق پدیدار میگردد. [[قرآن]] از این واژه و با تبیین مفاهیم متضاد و مصداقیابی آنها در پی آن است تا نگاه مخاطب را از امور مادی و ناپایا به مصادیق واقعی و پایدار حق جلب کند. جهان هستی در منطق قرآن، به حق و باطل قسمت میشود و در پس حق، جز باطل چیزی قرار ندارد{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ}}﴾}}<ref> این است خداوند پروردگار راستین شما بنابراین، پس از حقّ جز گمراهی چه خواهد بود؟ و چگونه (از حق) روی گردانتان میکنند؟؛ سوره یونس، آیه:۳۲.</ref>. | ||
یادکردهای حق در قرآن را از لحاظ معناشناسی افزون بر حوزه معنایی وجود شناختی که از موضوع این مقاله خارج است در ۳ حوزه معنایی دیگر میتوان طبقهبندی کرد که حق در همه آنها از جهات متفاوتی در برابر باطل است: | *یادکردهای حق در [[قرآن]] را از لحاظ معناشناسی افزون بر حوزه معنایی وجود شناختی که از موضوع این مقاله خارج است در ۳ حوزه معنایی دیگر میتوان طبقهبندی کرد که حق در همه آنها از جهات متفاوتی در برابر باطل است: | ||
===حوزه معنایی معرفتشناختی=== | |||
*در این حوزه معنایی، مطابقت با امر خارجی "صدق" در نظر است که مقابل آن باطل "کذب" قرار دارد. این معنا شامل هر سخن، خبر یا اعتقادی از جانب خدا است که مصادیق فراوانی از جمله [[اسلام]]، [[قرآن]]، [[وحی]]، قصص و تمثیلات قرآنی، مرگ، رستاخیز و... دارد. حق در معنای معرفتشناختی است که ابلاغ میشود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ}}﴾}}<ref> بگو: حقّ آمد و باطل، نه (آفرینش چیزی را) میآغازد و نه باز میگرداند؛ سوره سبأ، آیه: ۴۹.</ref> حق در این آیه [[قرآن]] و [[اسلام]] است<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۹۴؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۶۸۵.</ref> که برخی از آن روی میگردانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ }}﴾}}<ref> یا میگویند که جنونی دارد؛ (نادرست میگویند) بلکه او حقّ را برای آنان آورده است و بیشتر آنان حق ناپسندند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۷۰.</ref><ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۱۶۱؛ البحر المحیط، ج ۷، ص ۵۷۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ }}﴾}}<ref> یا به جای او خدایانی برگزیدند؟ بگو دلیلتان را بیاورید، این یادکرد همراهان من و یادکرد کسان پیش از من است؛ بلکه بیشتر آنان حق را نمیشناسند بنابراین (از آن) رو گردانند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۴.</ref><ref>تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۲۷۲؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۱۸۸.</ref> و از میان عواملی که سبب رویگردانی از حق میشوند میتوان حسد {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}﴾}}<ref> بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۹.</ref>، پیروی از هوای نفس (مائده/۵، ۴۸)، پیروی از ظن را برشمرد. (نجم/۵۳، ۲۸) گرچه بزهکاران خوش نمیدارند، خدا حق را ثابت و باطل را نابود میگرداند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ}}﴾}}. (انفال/۸، ۸) حق در این حوزه معنایی، فراوان در قرآن به کار رفته است که به مهمترین آنها یاد میشوند: | |||
قرآن: قرآن نزول خود را یکی از حقایق راستین در مقابل تکذیب کافران میشناساند<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۵۵۴.</ref>: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا}}﴾}}. (اسراء/۱۷، ۱۰۵) قرآن حق است، چون لغو و کذبی در آن نیست و زیادت و نقصانی بر نتافته است.<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۲۰.</ref> | قرآن: قرآن نزول خود را یکی از حقایق راستین در مقابل تکذیب کافران میشناساند<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۵۵۴.</ref>: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا}}﴾}}. (اسراء/۱۷، ۱۰۵) قرآن حق است، چون لغو و کذبی در آن نیست و زیادت و نقصانی بر نتافته است.<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۲۰.</ref> | ||
قصهها و تمثیلات قرآنی: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَکُلاًّ نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَجَاءَکَ فِی هَذِهِ الْحَقُّ...}}﴾}}. (هود/۱۱، ۱۲۰) تعبیر حق، بدین معناست که قصص پیامبران و حکمتها و اندرزهای این سوره همگی حقیقت و ثابتاند<ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص ۴۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۱۶؛ بیان المعانی، ج ۳، ص ۱۶۹.</ref>؛ یا به دلیل وجود برهانهایی است که بر توحید و عدل و نبوت دلالت میکنند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۳؛ المنیر، ج ۱۲، ص ۱۸۵؛ الوسیط، ج ۲، ص ۱۰۸۶.</ref>؛ یا بر پایه نظری، بر اثر کاملتر بودن این براهین در این سوره، از آن به حق نام برده شده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۳.</ref> اینگونه خطاب برای بیان تأکید<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۳.</ref> یا تشریف است<ref>منهج الصادقین، ج ۴، ص ۴۸۱.</ref> و ویژگی حقانیت در این سورهها، به آن اختصاصی ندارد و هرچه در آن و دیگر سورهها آمدهاند، همگی حقاند.<ref>التبیان، طوسی، ج ۶، ص ۸۷؛ روض الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۳.</ref> | قصهها و تمثیلات قرآنی: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَکُلاًّ نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَجَاءَکَ فِی هَذِهِ الْحَقُّ...}}﴾}}. (هود/۱۱، ۱۲۰) تعبیر حق، بدین معناست که قصص پیامبران و حکمتها و اندرزهای این سوره همگی حقیقت و ثابتاند<ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص ۴۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۱۶؛ بیان المعانی، ج ۳، ص ۱۶۹.</ref>؛ یا به دلیل وجود برهانهایی است که بر توحید و عدل و نبوت دلالت میکنند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۳؛ المنیر، ج ۱۲، ص ۱۸۵؛ الوسیط، ج ۲، ص ۱۰۸۶.</ref>؛ یا بر پایه نظری، بر اثر کاملتر بودن این براهین در این سوره، از آن به حق نام برده شده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۳.</ref> اینگونه خطاب برای بیان تأکید<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۳.</ref> یا تشریف است<ref>منهج الصادقین، ج ۴، ص ۴۸۱.</ref> و ویژگی حقانیت در این سورهها، به آن اختصاصی ندارد و هرچه در آن و دیگر سورهها آمدهاند، همگی حقاند.<ref>التبیان، طوسی، ج ۶، ص ۸۷؛ روض الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۳.</ref> |