پرش به محتوا

اسلام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حضرت امام' به 'حضرت امام'
جز (جایگزینی متن - 'حضرت امام' به 'حضرت امام')
خط ۱۷: خط ۱۷:
اسلام ناب گاه با سران و پرچمدارانِ آن معرفی می‌شود. پرچمداران اسلام ناب پابرهنگان، [[مظلومین]] و فقرای جهان‌اند. رنج‌دیدگان [[تاریخ]]، عارفان مبارزه‌جو و پاک‌طینتان در رأسِ اسلام ناب قرار می‌گیرند. در مقابل آن، اسلام [[سرمایه‌داری]]، مرفهین بی‌درد، [[راحت‌طلبان]] و اسلام [[مستکبرین]] و [[منافقین]]، در زیر یک کلمه به نام اسلام آمریکایی جمع می‌شود<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۵۹؛ ج۲۰، ص۱۹۴.</ref>.
اسلام ناب گاه با سران و پرچمدارانِ آن معرفی می‌شود. پرچمداران اسلام ناب پابرهنگان، [[مظلومین]] و فقرای جهان‌اند. رنج‌دیدگان [[تاریخ]]، عارفان مبارزه‌جو و پاک‌طینتان در رأسِ اسلام ناب قرار می‌گیرند. در مقابل آن، اسلام [[سرمایه‌داری]]، مرفهین بی‌درد، [[راحت‌طلبان]] و اسلام [[مستکبرین]] و [[منافقین]]، در زیر یک کلمه به نام اسلام آمریکایی جمع می‌شود<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۵۹؛ ج۲۰، ص۱۹۴.</ref>.


از نگاه [[حضرت]] [[امام]]، [[راحت‌طلبی]] و دوری از خطر کردن از شاخص‌های اصلی است که از [[صدر اسلام]] تاکنون بخش قابل توجهی از [[مسلمانان]] را در فعالیت‌های محدود [[عبادی]]، [[حصر]] کرده است. اسلامِ این گروه با طبع راحت‌طلبی اینها عجین شده و مولودی به دست می‌دهد که با [[اسلام]] [[رسول الله]] و [[ائمه معصومین]] {{عم}} فاصله می‌گیرد؛ چراکه [[زندگی]] [[معصومین]] {{عم}} سرتاسر تلاش و فعالیت بوده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۴۵.</ref>. [[قیام]] و [[مبارزه]] از [[ارکان اسلام]] [[ناب]] است. ؛ چراکه اسلام مکتبی است که اجازه [[تسلیم]] در برابر غیر [[خداوند]] را نمی‌دهد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۶۸.</ref>. اسلام، مانع هر نوع [[زور]] و [[دیکتاتوری]] است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۴، ص۲۷۲.</ref>.
از نگاه حضرت امام، [[راحت‌طلبی]] و دوری از خطر کردن از شاخص‌های اصلی است که از [[صدر اسلام]] تاکنون بخش قابل توجهی از [[مسلمانان]] را در فعالیت‌های محدود [[عبادی]]، [[حصر]] کرده است. اسلامِ این گروه با طبع راحت‌طلبی اینها عجین شده و مولودی به دست می‌دهد که با [[اسلام]] [[رسول الله]] و [[ائمه معصومین]] {{عم}} فاصله می‌گیرد؛ چراکه [[زندگی]] [[معصومین]] {{عم}} سرتاسر تلاش و فعالیت بوده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۴۵.</ref>. [[قیام]] و [[مبارزه]] از [[ارکان اسلام]] [[ناب]] است. ؛ چراکه اسلام مکتبی است که اجازه [[تسلیم]] در برابر غیر [[خداوند]] را نمی‌دهد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۶۸.</ref>. اسلام، مانع هر نوع [[زور]] و [[دیکتاتوری]] است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۴، ص۲۷۲.</ref>.


یکی از مشخصه‌های اسلام از نظر امام، [[سیاسی]] دانستنِ اسلام است. ایشان تصریح می‌کند که [[احکام]] سیاسی اسلام بیشتر از احکام عبادی آن است و از پنجاه و چند باب [[فقهی]] تنها هفت، هشت باب مربوط به [[عبادت]] است و بقیه مربوط به مسائلِ [[اجتماعی]]، سیاسی و مانندِ آن است. از این‌رو، کسانی که اسلام را از [[سیاست]] جدا می‌انگارند، در واقع اسلام را نشناخته‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۲۳۹ و ۲۴۰.</ref>. ایشان برای بیان روشن‌تر این نکته که ما چقدر از [[اسلام واقعی]] فاصله گرفتیم، [[رساله‌های عملیه]] را با [[قرآن]] و [[کتب حدیث]] مقایسه می‌کند. رساله‌ها بیشتر [[صبغه]] عبادی دارند در حالی که [[امور اجتماعی]] در قرآن نسبت به [[امور عبادی]] از نسبت صد به یک هم بیشتر است، حتی آنچه در اسلام در ظاهر به عنوان [[وظائف]] شخصی بیان شده و رابطه بین شخص و خداوند را ترسیم می‌کند، باز هم جنبه سیاسی و اجتماعی دارد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۲۷۴؛ ج۵، ص۲۱؛ ولایت فقیه، ص۵.</ref> همچنین آنچه ظاهرش یک مسأله [[اخلاقی]] است در واقع مسأله سیاسی نیز هست مثلاً در قرآن آمده [[مؤمنین]] با هم برادرند<ref>حجرات: ۱۰.</ref>. این آموزه اسلام همان‌طور که یک آموزه اخلاقی است، آموزه سیاسی و اجتماعی نیز هست و نتایج و فوائد [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] بسیاری دارد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۳، ص۲۳ و ۲۴.</ref>.
یکی از مشخصه‌های اسلام از نظر امام، [[سیاسی]] دانستنِ اسلام است. ایشان تصریح می‌کند که [[احکام]] سیاسی اسلام بیشتر از احکام عبادی آن است و از پنجاه و چند باب [[فقهی]] تنها هفت، هشت باب مربوط به [[عبادت]] است و بقیه مربوط به مسائلِ [[اجتماعی]]، سیاسی و مانندِ آن است. از این‌رو، کسانی که اسلام را از [[سیاست]] جدا می‌انگارند، در واقع اسلام را نشناخته‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۲۳۹ و ۲۴۰.</ref>. ایشان برای بیان روشن‌تر این نکته که ما چقدر از [[اسلام واقعی]] فاصله گرفتیم، [[رساله‌های عملیه]] را با [[قرآن]] و [[کتب حدیث]] مقایسه می‌کند. رساله‌ها بیشتر [[صبغه]] عبادی دارند در حالی که [[امور اجتماعی]] در قرآن نسبت به [[امور عبادی]] از نسبت صد به یک هم بیشتر است، حتی آنچه در اسلام در ظاهر به عنوان [[وظائف]] شخصی بیان شده و رابطه بین شخص و خداوند را ترسیم می‌کند، باز هم جنبه سیاسی و اجتماعی دارد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۲۷۴؛ ج۵، ص۲۱؛ ولایت فقیه، ص۵.</ref> همچنین آنچه ظاهرش یک مسأله [[اخلاقی]] است در واقع مسأله سیاسی نیز هست مثلاً در قرآن آمده [[مؤمنین]] با هم برادرند<ref>حجرات: ۱۰.</ref>. این آموزه اسلام همان‌طور که یک آموزه اخلاقی است، آموزه سیاسی و اجتماعی نیز هست و نتایج و فوائد [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] بسیاری دارد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۳، ص۲۳ و ۲۴.</ref>.
خط ۲۸: خط ۲۸:


از نگاه امام خمینی [[محرم]]، [[کربلا]] و [[عزاداری]] برای [[امام حسین]] {{ع}} کاملاً رنگ سیاسی دارد. این گریه‌ها صرفاً برای [[ثواب]] بردن نیست؛ بلکه در کنارِ آن وسیله‌ای است برای از بین بردنِ [[مستکبران]] و یزیدهای [[زمان]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۲۲۶؛ ج۱۸، ص۱۴۰.</ref>.
از نگاه امام خمینی [[محرم]]، [[کربلا]] و [[عزاداری]] برای [[امام حسین]] {{ع}} کاملاً رنگ سیاسی دارد. این گریه‌ها صرفاً برای [[ثواب]] بردن نیست؛ بلکه در کنارِ آن وسیله‌ای است برای از بین بردنِ [[مستکبران]] و یزیدهای [[زمان]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۳، ص۲۲۶؛ ج۱۸، ص۱۴۰.</ref>.
[[حضرت]] [[امام]] شرط برقراری اسلام ناب را [[تشکیل حکومت]] می‌داند. ایشان [[ارزش]] [[غدیر]] را در این می‌داند که اگر توصیة [[رسول الله]] {{صل}} در آن [[روز]] عملی می‌شد و [[حکومت اسلامی]] به دست [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} تداوم می‌یافت، در آن صورت [[اسلام]] از انواع [[انحرافات]] مصون می‌ماند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۲۸-۳۰.</ref>.
حضرت امام شرط برقراری اسلام ناب را [[تشکیل حکومت]] می‌داند. ایشان [[ارزش]] [[غدیر]] را در این می‌داند که اگر توصیة [[رسول الله]] {{صل}} در آن [[روز]] عملی می‌شد و [[حکومت اسلامی]] به دست [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} تداوم می‌یافت، در آن صورت [[اسلام]] از انواع [[انحرافات]] مصون می‌ماند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۲۸-۳۰.</ref>.


[[اسلام آمریکایی]] در نقطه مقابل اسلام ناب قرار دارد. از نظر امام، این نوع نگاه پدیداری تازه نبوده بلکه از همان دوران [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]] طراحی و شکل گرفته است. در سده‌های اخیر با بیشتر شدن [[ارتباط]] [[شرق]] و [[غرب]] با [[کشورهای اسلامی]]، این [[تفکر]] در اوج خود قرار گرفته است. شاه [[بیت]] اسلام آمریکایی در آثار امام خمینی، شخصی‌سازی [[دین]] و جدانگاری آن از [[سیاست]] است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۲۳۲.</ref>. این نوع اسلام با انواعِ [[حکومت‌ها]] همچون [[رژیم]] شاهنشاهی منافاتی پیدا نمی‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۳۶.</ref>. امام، بنی‌امیه را نکته آغازینِ این نوع نگاه می‌داند و با [[تأسف]]، باورِ بعضی از متدینین و [[روحانیون]] را گوشزد می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۲۴۸.</ref>. ایشان ضمن اینکه [[نیت]] خیر این افراد را یادآور می‌شود، [[تبلیغات]] فراگیرِ [[دشمن]] را علتِ اشتباهِ آنان می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲.</ref>. [[سازش]] یا [[سکوت]] در برابر دشمنانِ [[اسلام]]، و [[راحت‌طلبی]] از دیگر [[ویژگی‌های اسلام]] آمریکایی است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۴۵ - ۴۷.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۸۰.</ref>
[[اسلام آمریکایی]] در نقطه مقابل اسلام ناب قرار دارد. از نظر امام، این نوع نگاه پدیداری تازه نبوده بلکه از همان دوران [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]] طراحی و شکل گرفته است. در سده‌های اخیر با بیشتر شدن [[ارتباط]] [[شرق]] و [[غرب]] با [[کشورهای اسلامی]]، این [[تفکر]] در اوج خود قرار گرفته است. شاه [[بیت]] اسلام آمریکایی در آثار امام خمینی، شخصی‌سازی [[دین]] و جدانگاری آن از [[سیاست]] است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۲۳۲.</ref>. این نوع اسلام با انواعِ [[حکومت‌ها]] همچون [[رژیم]] شاهنشاهی منافاتی پیدا نمی‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۸، ص۳۶.</ref>. امام، بنی‌امیه را نکته آغازینِ این نوع نگاه می‌داند و با [[تأسف]]، باورِ بعضی از متدینین و [[روحانیون]] را گوشزد می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۶، ص۲۴۸.</ref>. ایشان ضمن اینکه [[نیت]] خیر این افراد را یادآور می‌شود، [[تبلیغات]] فراگیرِ [[دشمن]] را علتِ اشتباهِ آنان می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲.</ref>. [[سازش]] یا [[سکوت]] در برابر دشمنانِ [[اسلام]]، و [[راحت‌طلبی]] از دیگر [[ویژگی‌های اسلام]] آمریکایی است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۴۵ - ۴۷.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۸۰.</ref>
خط ۳۸: خط ۳۸:
ملی‌گرایان و لیبرال‌ها از دیگر جریان‌هایی هستند که در [[تعارض]] با [[اسلام ناب]] قرار گرفته‌اند. اینان در اموری همچون [[جنگ]]، [[شعار]] «[[مرگ]] بر آمریکا» و «نه شرقی نه غربی»، اجرای برخی [[احکام اسلامی]] مانندِ حدود و قصاص، [[تسخیر]] لانه [[جاسوسی]]، [[دفاع]] از [[مصالح مسلمین]] [[جهان]]، از اسلامِ ترسیم شده از سوی امام خمینی، فاصله گرفتند و [[امام]] سرانجامِ مسیر آنان را آمریکا می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۵ و ۹۶؛ ج۲۰، ص۱۶ و ۱۷.</ref>.
ملی‌گرایان و لیبرال‌ها از دیگر جریان‌هایی هستند که در [[تعارض]] با [[اسلام ناب]] قرار گرفته‌اند. اینان در اموری همچون [[جنگ]]، [[شعار]] «[[مرگ]] بر آمریکا» و «نه شرقی نه غربی»، اجرای برخی [[احکام اسلامی]] مانندِ حدود و قصاص، [[تسخیر]] لانه [[جاسوسی]]، [[دفاع]] از [[مصالح مسلمین]] [[جهان]]، از اسلامِ ترسیم شده از سوی امام خمینی، فاصله گرفتند و [[امام]] سرانجامِ مسیر آنان را آمریکا می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۵ و ۹۶؛ ج۲۰، ص۱۶ و ۱۷.</ref>.


امام خمینی، [[انجمن حجتیه]] و ولایتی‌ها را از جمله جریان‌هایی معرفی می‌کند که در تعارض کامل با [[اسلام ناب محمدی]] {{صل}} است. از جمله ویژگی‌های این گروه در [[کلام]] [[حضرت]] [[امام]]، [[تغییر]] موضعِ آنان در قبل و بعد از [[انقلاب]] است. اینان، قبل از انقلاب [[دین]] را از [[سیاست]] جدا می‌دانستند و رواجِ [[فساد]] و [[فحشا]] را برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}} راهگشا قلمداد می‌کردند؛ اما بعد از انقلاب [[خلاف شرع]] در گوشه‌ای از [[کشور]] را بر نمی‌تابند و فریاد وا اسلاما می‌دهند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۹.</ref>. ولایتی‌های دیروز که عنوان [[ولایت]] بر ایشان جز [[تکسب]] و [[تعیش]] نبوده است، امروز خود را [[بانی]] و [[وارث ولایت]] معرفی می‌کنند<ref>ر. ک: امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۹.</ref>.
امام خمینی، [[انجمن حجتیه]] و ولایتی‌ها را از جمله جریان‌هایی معرفی می‌کند که در تعارض کامل با [[اسلام ناب محمدی]] {{صل}} است. از جمله ویژگی‌های این گروه در [[کلام]] حضرت امام، [[تغییر]] موضعِ آنان در قبل و بعد از [[انقلاب]] است. اینان، قبل از انقلاب [[دین]] را از [[سیاست]] جدا می‌دانستند و رواجِ [[فساد]] و [[فحشا]] را برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}} راهگشا قلمداد می‌کردند؛ اما بعد از انقلاب [[خلاف شرع]] در گوشه‌ای از [[کشور]] را بر نمی‌تابند و فریاد وا اسلاما می‌دهند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۹.</ref>. ولایتی‌های دیروز که عنوان [[ولایت]] بر ایشان جز [[تکسب]] و [[تعیش]] نبوده است، امروز خود را [[بانی]] و [[وارث ولایت]] معرفی می‌کنند<ref>ر. ک: امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۹۹.</ref>.


[[اسلام]] متحجرانه از دیگر جریان‌هایی است که هم‌زمان با [[انقلاب اسلامی]]، در مقابل [[اسلام ناب]] قد [[علم]] می‌کند و [[حضرت]] امام با بیان و بنان خویش سعی می‌کند تا [[مسلمانان]] را از ماهیت و خطراتِ این گروه [[آگاه]] سازد. امام [[تحریم]] [[نبرد]] با [[دشمنان اسلام]]، و مسخره کردنِ [[فرهنگ]] [[شهادت]] و [[طعنه]] زدن به [[نظام جمهوری اسلامی]] را از کارهای این گروه می‌شمارد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۳.</ref>. در [[کلام]] حضرت امام، ریشه متحجرین در برخی از حوزه‌ها نمایان شده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۲.</ref>. امام، کوتاه [[فکری]]، [[ساده لوحی]]، [[مقدس]] مآبی و تفسیرهای سطحی و بی‌خطر نسبت به [[منافع دنیوی]] از اسلام را از علائم این گروه، شماره می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۱۷۴؛ ج۱۹، ص۴۱ و ۴۲؛ ج۲۱، ص۹۲ و ۹۳.</ref>. تقدّس نمایی و [[حرام]] دانستن همه چیز از علائم دیگر این گروه در بیان امام است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۱.</ref>.
[[اسلام]] متحجرانه از دیگر جریان‌هایی است که هم‌زمان با [[انقلاب اسلامی]]، در مقابل [[اسلام ناب]] قد [[علم]] می‌کند و [[حضرت]] امام با بیان و بنان خویش سعی می‌کند تا [[مسلمانان]] را از ماهیت و خطراتِ این گروه [[آگاه]] سازد. امام [[تحریم]] [[نبرد]] با [[دشمنان اسلام]]، و مسخره کردنِ [[فرهنگ]] [[شهادت]] و [[طعنه]] زدن به [[نظام جمهوری اسلامی]] را از کارهای این گروه می‌شمارد<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۳.</ref>. در [[کلام]] حضرت امام، ریشه متحجرین در برخی از حوزه‌ها نمایان شده است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۲.</ref>. امام، کوتاه [[فکری]]، [[ساده لوحی]]، [[مقدس]] مآبی و تفسیرهای سطحی و بی‌خطر نسبت به [[منافع دنیوی]] از اسلام را از علائم این گروه، شماره می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۱۷۴؛ ج۱۹، ص۴۱ و ۴۲؛ ج۲۱، ص۹۲ و ۹۳.</ref>. تقدّس نمایی و [[حرام]] دانستن همه چیز از علائم دیگر این گروه در بیان امام است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۲۱، ص۹۱.</ref>.
خط ۶۹: خط ۶۹:
اهداف و مقاصد [[اسلام]]، مربوط به کدام‌یک از دو مرحله [[زندگی]] انسان‌هاست؟ [[دنیا]]، [[آخرت]] و یا هر دو مقصود [[پیامبران]] بوده است. با نگاهی به آرای [[اندیشمندان]]، سه نظرِ عمده به دست می‌آید. گروهی که تنها امورِ مربوط به دنیا را هدفِ [[انبیاء]] قلمداد کرده‌اند. گروه دوم، آخرت را تنها مقصد [[دین]] می‌دانند. این گروه حتی فعالیت‌های صورت گرفته [[نبی خاتم]] {{صل}} در [[امور دنیوی]] را [[خارج از دین]] و [[وظائف]] [[پیامبری]] او می‌دانند. گروه سوم: کسانی هستند که دنیا و آخرت را جزء [[اهداف پیامبران]] می‌دانند. برخی از تعابیر [[امام خمینی]] بر [[اخروی]] بودن [[هدف انبیاء]] دلالت دارند و تخطئه می‌کند کسانی را که دنیا و آخرت را جزءِ اهداف دین قلمداد می‌کند و آنها را بی‌خبر از [[دیانت]] دانسته و تصریح می‌کند که [[دعوت]] به دنیا از مقصد انبیاء عظام به کلی خارج است؛ زیرا که [[حس]] [[شهوت]] و [[غضب]] و [[شیطان]] [[باطن]] و ظاهر برای دعوت به دنیا کفایت می‌کند و نیازی به فرستادن [[نبی]] برای دعوت به دنیا نیست و انبیاء برای باز داشتن [[مردم]] از دنیا و برای کنترل کردن شهوت و غضب [[مبعوث]] شده‌اند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۵ - ۴۶.</ref>.
اهداف و مقاصد [[اسلام]]، مربوط به کدام‌یک از دو مرحله [[زندگی]] انسان‌هاست؟ [[دنیا]]، [[آخرت]] و یا هر دو مقصود [[پیامبران]] بوده است. با نگاهی به آرای [[اندیشمندان]]، سه نظرِ عمده به دست می‌آید. گروهی که تنها امورِ مربوط به دنیا را هدفِ [[انبیاء]] قلمداد کرده‌اند. گروه دوم، آخرت را تنها مقصد [[دین]] می‌دانند. این گروه حتی فعالیت‌های صورت گرفته [[نبی خاتم]] {{صل}} در [[امور دنیوی]] را [[خارج از دین]] و [[وظائف]] [[پیامبری]] او می‌دانند. گروه سوم: کسانی هستند که دنیا و آخرت را جزء [[اهداف پیامبران]] می‌دانند. برخی از تعابیر [[امام خمینی]] بر [[اخروی]] بودن [[هدف انبیاء]] دلالت دارند و تخطئه می‌کند کسانی را که دنیا و آخرت را جزءِ اهداف دین قلمداد می‌کند و آنها را بی‌خبر از [[دیانت]] دانسته و تصریح می‌کند که [[دعوت]] به دنیا از مقصد انبیاء عظام به کلی خارج است؛ زیرا که [[حس]] [[شهوت]] و [[غضب]] و [[شیطان]] [[باطن]] و ظاهر برای دعوت به دنیا کفایت می‌کند و نیازی به فرستادن [[نبی]] برای دعوت به دنیا نیست و انبیاء برای باز داشتن [[مردم]] از دنیا و برای کنترل کردن شهوت و غضب [[مبعوث]] شده‌اند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۵ - ۴۶.</ref>.


برخی دیگر از عبارت‌های [[حضرت]] [[امام]] نیز تصریح دارد که دنیا، منظور و مقصود پیامبران نیز بوده است. وی با این نگرش، اسلام را به عنوان مکتبی که در تمام [[شئون]] فردی و [[اجتماعی]]، مادی و [[معنوی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، نظامی و [[اقتصادی]] دخالت و [[نظارت]] دارد، معرفی می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۲.</ref>. وی، محدود کردن [[اسلام]] به اداره [[دنیا]] و نیز محدود کردن آن به [[آخرت]] را نادرست می‌خواند و با [[استشهاد]] به محتوای [[قرآن]] همه چیز اعم از [[عالم طبیعت]]، [[غیب]] و عالم تجرد را در محدوده [[دین]] می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲.</ref>. شاید وجه جمع این دو تعبیر این باشد که باید بین بحث [[قلمرو دین]] و [[هدف]] دین تفکیک کرد. [[امام]]، [[امور دنیوی]] همچون [[حکومت]]، [[سیاست]]، [[اقتصاد]] و... را داخل قلمرو دین می‌داند<ref>به عنوان نمونه یک عبارت را از ایشان نقل می‌کنیم: «همه جهات در اسلام هست، یعنی آن چیزی که مربوط به رشد فرد است، آن‌که مربوط به رشد جامعه است، آن‌که مربوط به سیاستی است که بین آن و سایر ملل هست، آن‌که مربوط به اقتصاد است، آن‌که مربوط به فرهنگ است، تمام اینها در اسلام هست». (امام خمینی، صحیفه امام، ج۵، ص۲۱۸).</ref>. و البته هدف اصلی [[دین اسلام]] را [[سعادت]] آخرت معرفی می‌کند. پس می‌توان رسیدگی به امور دنیوی را از اهداف متوسط دین برشمرد. [[امام خمینی]]، [[نفس انسان]] را دارای سه مرتبه طبیعت، مثال و تجرد می‌داند و نیز برای [[جهان هستی]] همین سه مرتبه را قائل است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۵؛ و نیز آداب الصلاة، ص۸۵.</ref> و رابطه بین آن مراتب را رابطه ظاهریت و باطنیت، و جلوه و متجلی می‌داند به نحوی که آثار و فعل و انفعالات یک مرتبه به دیگری منتقل می‌شود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۸۵.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۸۸.</ref>
برخی دیگر از عبارت‌های حضرت امام نیز تصریح دارد که دنیا، منظور و مقصود پیامبران نیز بوده است. وی با این نگرش، اسلام را به عنوان مکتبی که در تمام [[شئون]] فردی و [[اجتماعی]]، مادی و [[معنوی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، نظامی و [[اقتصادی]] دخالت و [[نظارت]] دارد، معرفی می‌کند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۲.</ref>. وی، محدود کردن [[اسلام]] به اداره [[دنیا]] و نیز محدود کردن آن به [[آخرت]] را نادرست می‌خواند و با [[استشهاد]] به محتوای [[قرآن]] همه چیز اعم از [[عالم طبیعت]]، [[غیب]] و عالم تجرد را در محدوده [[دین]] می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲.</ref>. شاید وجه جمع این دو تعبیر این باشد که باید بین بحث [[قلمرو دین]] و [[هدف]] دین تفکیک کرد. [[امام]]، [[امور دنیوی]] همچون [[حکومت]]، [[سیاست]]، [[اقتصاد]] و... را داخل قلمرو دین می‌داند<ref>به عنوان نمونه یک عبارت را از ایشان نقل می‌کنیم: «همه جهات در اسلام هست، یعنی آن چیزی که مربوط به رشد فرد است، آن‌که مربوط به رشد جامعه است، آن‌که مربوط به سیاستی است که بین آن و سایر ملل هست، آن‌که مربوط به اقتصاد است، آن‌که مربوط به فرهنگ است، تمام اینها در اسلام هست». (امام خمینی، صحیفه امام، ج۵، ص۲۱۸).</ref>. و البته هدف اصلی [[دین اسلام]] را [[سعادت]] آخرت معرفی می‌کند. پس می‌توان رسیدگی به امور دنیوی را از اهداف متوسط دین برشمرد. [[امام خمینی]]، [[نفس انسان]] را دارای سه مرتبه طبیعت، مثال و تجرد می‌داند و نیز برای [[جهان هستی]] همین سه مرتبه را قائل است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۵؛ و نیز آداب الصلاة، ص۸۵.</ref> و رابطه بین آن مراتب را رابطه ظاهریت و باطنیت، و جلوه و متجلی می‌داند به نحوی که آثار و فعل و انفعالات یک مرتبه به دیگری منتقل می‌شود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۸۵.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۸۸.</ref>


== قلمرو و [[جامعیت اسلام]] ==
== قلمرو و [[جامعیت اسلام]] ==
خط ۸۹: خط ۸۹:
امام با استفاده از [[آیات قرآن]] به [[اثبات]] جاودانگی اسلام می‌پردازد. وی در ترجمه [[آیه]] ۴۲ [[سوره فصلت]] می‌فرماید: «همانا [[قرآن]] کتابی است که نه در [[زمان]] خود و نه پس از خود خط [[باطل]] بر آن کشیده نمی‌شود و قانونی آن را باطل نمی‌کند. چطور چنین نباشد در حالی که این [[قانون]] را [[خدای حکیم]] فرو فرستاده است». همچنین [[آیات]] ۴۴ - ۴۵ - ۴۷ [[سوره مائده]] بیان می‌دارد که هیچ کس [[حق]] ندارد به غیر از [[احکام]] نازل شده از سوی [[خداوند]] حکمی بکند. [[آیه]] ۸۵ از [[سوره آل عمران]] بیان می‌دارد که هر کس [[دینی]] غیر از [[اسلام]] [[اختیار]] کند هرگز از وی پذیرفته نمی‌شود. توجه به این آیات، مستلزم پذیرش [[جاودانگی اسلام]] است. ایشان از آیه {{متن قرآن|ولن تجد لسنت الله تحویلا}}<ref>فاطر: ۴۳.</ref> استفاده کرده و هر گونه تبدیل و [[تغییر]] [[سنت]] و [[دستور الهی]] را منتفی می‌داند. آیه اول از [[سوره فرقان]]، [[رسول الله]] {{صل}} را [[نذیر]] عالمیان می‌خواند و آیه ۱۰۷ از [[سوره انبیاء]]، ایشان را [[رحمت]] بر جهانیان معرفی می‌کند و آیه ۹۰ از [[سوره انعام]] [[قرآن]] را [[تذکر]] بر عالمیان اعلام می‌دارد و این همه بیانگر جاودانگی اسلام است. ایشان با بیان آیه [[ختم نبوت]]<ref>احزاب: ۴۰.</ref> و با ضمیمه نمودن این نکته که قانونی به جز [[قانون الهی]] [[مشروعیت]] ندارد، نتیجه می‌گیرند که [[قوانین اسلام]] همیشگی است<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۰۵ به بعد.</ref>.
امام با استفاده از [[آیات قرآن]] به [[اثبات]] جاودانگی اسلام می‌پردازد. وی در ترجمه [[آیه]] ۴۲ [[سوره فصلت]] می‌فرماید: «همانا [[قرآن]] کتابی است که نه در [[زمان]] خود و نه پس از خود خط [[باطل]] بر آن کشیده نمی‌شود و قانونی آن را باطل نمی‌کند. چطور چنین نباشد در حالی که این [[قانون]] را [[خدای حکیم]] فرو فرستاده است». همچنین [[آیات]] ۴۴ - ۴۵ - ۴۷ [[سوره مائده]] بیان می‌دارد که هیچ کس [[حق]] ندارد به غیر از [[احکام]] نازل شده از سوی [[خداوند]] حکمی بکند. [[آیه]] ۸۵ از [[سوره آل عمران]] بیان می‌دارد که هر کس [[دینی]] غیر از [[اسلام]] [[اختیار]] کند هرگز از وی پذیرفته نمی‌شود. توجه به این آیات، مستلزم پذیرش [[جاودانگی اسلام]] است. ایشان از آیه {{متن قرآن|ولن تجد لسنت الله تحویلا}}<ref>فاطر: ۴۳.</ref> استفاده کرده و هر گونه تبدیل و [[تغییر]] [[سنت]] و [[دستور الهی]] را منتفی می‌داند. آیه اول از [[سوره فرقان]]، [[رسول الله]] {{صل}} را [[نذیر]] عالمیان می‌خواند و آیه ۱۰۷ از [[سوره انبیاء]]، ایشان را [[رحمت]] بر جهانیان معرفی می‌کند و آیه ۹۰ از [[سوره انعام]] [[قرآن]] را [[تذکر]] بر عالمیان اعلام می‌دارد و این همه بیانگر جاودانگی اسلام است. ایشان با بیان آیه [[ختم نبوت]]<ref>احزاب: ۴۰.</ref> و با ضمیمه نمودن این نکته که قانونی به جز [[قانون الهی]] [[مشروعیت]] ندارد، نتیجه می‌گیرند که [[قوانین اسلام]] همیشگی است<ref>امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۰۵ به بعد.</ref>.


یکی از رموز [[جاودانگی]] قوانین اسلام، تنظیم قانون‌هایی است که ناظر بر دیگر قانون‌ها هستند. مانند قانونِ حرج، ضرر، [[اضطرار]]، [[اکراه]] و امثال آن. به وسیله این [[قوانین]] می‌توان با اقتضائات زمانی، مکانی و اشخاص، تغییراتی در قوانین اولیه داد<ref>رک به: امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۱۰ - ۳۱۵.</ref>. [[حضرت]] [[امام]] در [[نزاع]] بین دو رویکردِ پویا و سنتی به [[فقه]]، ضمن تأکید بر [[فقه سنتی]]، [[زمان]] و مکان را به عنوان دو عامل تأثیرگذار در فقع بیان کردند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۸.</ref>.
یکی از رموز [[جاودانگی]] قوانین اسلام، تنظیم قانون‌هایی است که ناظر بر دیگر قانون‌ها هستند. مانند قانونِ حرج، ضرر، [[اضطرار]]، [[اکراه]] و امثال آن. به وسیله این [[قوانین]] می‌توان با اقتضائات زمانی، مکانی و اشخاص، تغییراتی در قوانین اولیه داد<ref>رک به: امام خمینی، کشف الأسرار، ص۳۱۰ - ۳۱۵.</ref>. حضرت امام در [[نزاع]] بین دو رویکردِ پویا و سنتی به [[فقه]]، ضمن تأکید بر [[فقه سنتی]]، [[زمان]] و مکان را به عنوان دو عامل تأثیرگذار در فقع بیان کردند<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۸.</ref>.


یکی دیگر از رموز جاودانگی اسلام از منظر [[امام خمینی]]، [[فطری]] دانستن آموزه‌ها و احکامِ [[دین]] است. در نگاه ایشان همه [[احکام الهی]] منطبق بر عمق [[جان]] انسان‌هاست. دو [[فطرت]] [[میل به کمال]] و [[نفرت]] از [[عیب]] و [[نقص]]، مبنای همه [[احکام دین]] بوده است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹.</ref>. از این رو تا [[انسان]]، انسان است و [[فطرت]] او پابرجاست سازگاری با [[احکام دینی]] نیز وجود خواهد داشت. البته [[تذکر]] این نکته بجاست که [[حضرت]] [[امام]] [[احکام]] همه [[ادیان آسمانی]] را منطبق بر فطرت دانسته‌اند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹.</ref>.
یکی دیگر از رموز جاودانگی اسلام از منظر [[امام خمینی]]، [[فطری]] دانستن آموزه‌ها و احکامِ [[دین]] است. در نگاه ایشان همه [[احکام الهی]] منطبق بر عمق [[جان]] انسان‌هاست. دو [[فطرت]] [[میل به کمال]] و [[نفرت]] از [[عیب]] و [[نقص]]، مبنای همه [[احکام دین]] بوده است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹.</ref>. از این رو تا [[انسان]]، انسان است و [[فطرت]] او پابرجاست سازگاری با [[احکام دینی]] نیز وجود خواهد داشت. البته [[تذکر]] این نکته بجاست که حضرت امام [[احکام]] همه [[ادیان آسمانی]] را منطبق بر فطرت دانسته‌اند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹.</ref>.


امام در پاسخ به این [[پرسش]] که چگونه می‌توان ارزش‌های به وجود آمده در [[صدر اسلام]] را با [[جوامع]] مدرن امروز منطبق کرد، [[ارزش‌ها]] را در دو قسم [[معنوی]] و مادی ترسیم می‌کند و آنگاه بیان می‌کند که ارزش‌های معنوی همچون [[توحید]]، [[جهاد]]، [[عدالت]]، ارزش‌هایی معنوی و غیر قابل تغییرند به گونه‌ای که با گذر [[زمان]] عوض نمی‌شوند، اما قسم دوم که [[امور مادی]] است عوض می‌شود و [[هدف]] [[حکومت اسلامی]] ارزش‌های معنوی است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۰، ص۱۶۸.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۹۴.</ref>
امام در پاسخ به این [[پرسش]] که چگونه می‌توان ارزش‌های به وجود آمده در [[صدر اسلام]] را با [[جوامع]] مدرن امروز منطبق کرد، [[ارزش‌ها]] را در دو قسم [[معنوی]] و مادی ترسیم می‌کند و آنگاه بیان می‌کند که ارزش‌های معنوی همچون [[توحید]]، [[جهاد]]، [[عدالت]]، ارزش‌هایی معنوی و غیر قابل تغییرند به گونه‌ای که با گذر [[زمان]] عوض نمی‌شوند، اما قسم دوم که [[امور مادی]] است عوض می‌شود و [[هدف]] [[حکومت اسلامی]] ارزش‌های معنوی است<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۰، ص۱۶۸.</ref><ref>[[محمد تقی سهرابی‌فر|سهرابی‌فر، محمد تقی]]، [[اسلام‌شناسی (مقاله)| مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۹۴.</ref>
۲۱۸٬۹۱۸

ویرایش