پرش به محتوا

تفسیر اجتهادی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خداوند متعالی' به 'خداوند متعال'
جز (جایگزینی متن - 'خداوند متعالی' به 'خداوند متعال')
خط ۴۴: خط ۴۴:
به آیات دیگری مانند {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>.<ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۲. </ref> [[آیات هدایت]] و بیان بودن [[قرآن]] مانند: {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستاده‌اند؛ به رهنمودی برای مردم و برهان‌هایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برایتان دشواری نمی‌خواهد و (می‌خواهد) تا شمار (روزه‌ها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنمایی‌تان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.</ref> بر جواز [[تفسیر]] به [[روش اجتهادی]] و [[عقلی]] استدلال شده است.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینی‌زاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
به آیات دیگری مانند {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>.<ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۲. </ref> [[آیات هدایت]] و بیان بودن [[قرآن]] مانند: {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستاده‌اند؛ به رهنمودی برای مردم و برهان‌هایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برایتان دشواری نمی‌خواهد و (می‌خواهد) تا شمار (روزه‌ها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنمایی‌تان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.</ref> بر جواز [[تفسیر]] به [[روش اجتهادی]] و [[عقلی]] استدلال شده است.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینی‌زاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
=== [[روایات]] ===
=== [[روایات]] ===
به روایاتی نیز استدلال شده است؛ مانند این [[روایت]] معتبر از [[رسول خدا]] {{صل}}: {{متن حدیث| فَإِذَا اِلْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ اَلْفِتَنُ كَقِطَعِ اَللَّيْلِ اَلْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ }}<ref>الکافی، ج ۲، ص۵۹۹. </ref> با توجه به اینکه ظاهر از {{متن حدیث|اَلْفِتَنُ}} همه [[فتنه‌ها]] و {{متن حدیث|الْقُرْآنِ }} همه قرآن است رسول خدا {{صل}} به طور مطلق در هر [[فتنه]] ای ما را به [[قرآن کریم]] ارجاع داده است، بنابراین باید در حد توان از [[هدایت]] [[معارف]] و [[احکام]] قرآن بهره گرفت؛ خواه معارف و احکام روشنی که نیاز به تفسیر ندارند یا معارف و احکام نیازمند تفسیر؛ همچنین [[حدیث متواتر ثقلین]] که [[تمسک به قرآن]] و [[عترت]] را شرط [[گمراه]] نشدن قرار داده است و نیز این سخن [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] {{ع}}: {{متن حدیث|عَلَيكمْ بِكتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِين}}<ref> نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص۲۳. </ref> که [[مسلمانان]] را به [[کتاب خدا]] ارجاع می‌‌دهد، دلیل [[لزوم]] [[اجتهاد]] در [[فهم]] و [[تفسیر]] قرآن‌اند. [[روایت]] مرسل [[نبوی]]: {{متن حدیث| اَلْقُرْآنُ ذَلُولٌ ذُو وُجُوهٍ فَاحْمِلُوهُ عَلَى أَحْسَنِ اَلْوُجُوهِ }} [[قرآن]] انعطاف پذیر و دارای وجوهی است، پس آن را بر [[بهترین]] وجه حمل کنید" نیز مؤید جواز [[استنباط]] و [[اجتهاد در قرآن]] است. <ref>عوالی اللئالی، ج ۴، ص۱۰۴؛ الاتقان، ج ۲، ص۳۹۵ - ۳۹۶. </ref> [[امام علی]] {{ع}} در [[حدیثی]] می‌‌فرماید: [[خداوند]] کلامش را بر سه قسم قرار داده است: یک قسم آیاتی‌اند که عالم و [[جاهل]] هر دو آنها را می‌‌فهمند. قسم دیگر آیاتی‌اند که افراد دارای [[صفای ذهن]] و فهم و [[حس]] لطیف و تشخیص صحیح که خداوند به آنها [[شرح صدر]] داده است آنها را می‌‌فهمند. قسم سوم آیاتی‌اند که خداوند متعالی، فرشتگانش و [[راسخان در علم]] آنها را [[ادراک]] می‌‌کنند. <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۴۳. </ref> دلالت این روایت بر اینکه غیر از [[معصومین]] {{ع}} نیز می‌‌توانند بخشی از معانی و [[معارف قرآن]] را بفهمند آشکار است. در تقسیمی که از [[ابن عباس]] نیز روایت شده است یک قسم از [[تفسیر آیات]] را ویژه [[علما]] می‌‌داند: تفسیر یعلمه العلماء <ref>تفسیر الثوری، ص۱۴؛ جامع البیان، ج ۱، ص۵۴؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۶. </ref> که این نیز مؤید جواز اجتهاد در [[قرآن کریم]] است.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینی‌زاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
به روایاتی نیز استدلال شده است؛ مانند این [[روایت]] معتبر از [[رسول خدا]] {{صل}}: {{متن حدیث| فَإِذَا اِلْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ اَلْفِتَنُ كَقِطَعِ اَللَّيْلِ اَلْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ }}<ref>الکافی، ج ۲، ص۵۹۹. </ref> با توجه به اینکه ظاهر از {{متن حدیث|اَلْفِتَنُ}} همه [[فتنه‌ها]] و {{متن حدیث|الْقُرْآنِ }} همه قرآن است رسول خدا {{صل}} به طور مطلق در هر [[فتنه]] ای ما را به [[قرآن کریم]] ارجاع داده است، بنابراین باید در حد توان از [[هدایت]] [[معارف]] و [[احکام]] قرآن بهره گرفت؛ خواه معارف و احکام روشنی که نیاز به تفسیر ندارند یا معارف و احکام نیازمند تفسیر؛ همچنین [[حدیث متواتر ثقلین]] که [[تمسک به قرآن]] و [[عترت]] را شرط [[گمراه]] نشدن قرار داده است و نیز این سخن [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] {{ع}}: {{متن حدیث|عَلَيكمْ بِكتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِين}}<ref> نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص۲۳. </ref> که [[مسلمانان]] را به [[کتاب خدا]] ارجاع می‌‌دهد، دلیل [[لزوم]] [[اجتهاد]] در [[فهم]] و [[تفسیر]] قرآن‌اند. [[روایت]] مرسل [[نبوی]]: {{متن حدیث| اَلْقُرْآنُ ذَلُولٌ ذُو وُجُوهٍ فَاحْمِلُوهُ عَلَى أَحْسَنِ اَلْوُجُوهِ }} [[قرآن]] انعطاف پذیر و دارای وجوهی است، پس آن را بر [[بهترین]] وجه حمل کنید" نیز مؤید جواز [[استنباط]] و [[اجتهاد در قرآن]] است. <ref>عوالی اللئالی، ج ۴، ص۱۰۴؛ الاتقان، ج ۲، ص۳۹۵ - ۳۹۶. </ref> [[امام علی]] {{ع}} در [[حدیثی]] می‌‌فرماید: [[خداوند]] کلامش را بر سه قسم قرار داده است: یک قسم آیاتی‌اند که عالم و [[جاهل]] هر دو آنها را می‌‌فهمند. قسم دیگر آیاتی‌اند که افراد دارای [[صفای ذهن]] و فهم و [[حس]] لطیف و تشخیص صحیح که خداوند به آنها [[شرح صدر]] داده است آنها را می‌‌فهمند. قسم سوم آیاتی‌اند که خداوند متعال، فرشتگانش و [[راسخان در علم]] آنها را [[ادراک]] می‌‌کنند. <ref>وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۴۳. </ref> دلالت این روایت بر اینکه غیر از [[معصومین]] {{ع}} نیز می‌‌توانند بخشی از معانی و [[معارف قرآن]] را بفهمند آشکار است. در تقسیمی که از [[ابن عباس]] نیز روایت شده است یک قسم از [[تفسیر آیات]] را ویژه [[علما]] می‌‌داند: تفسیر یعلمه العلماء <ref>تفسیر الثوری، ص۱۴؛ جامع البیان، ج ۱، ص۵۴؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۲۶. </ref> که این نیز مؤید جواز اجتهاد در [[قرآن کریم]] است.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینی‌زاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
=== [[سیره پیامبر]] و [[امامان معصوم]] ===
=== [[سیره پیامبر]] و [[امامان معصوم]] ===
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} کیفیت [[اجتهاد عقلی]] در فهم [[نصوص دینی]] (قرآن و [[سنت]]) را به [[اصحاب]] خویش می‌‌آموخت،<ref> تطور تفسیر القرآن، ص۹۸. </ref> چنان که برای ابن عباس [[دعا]] کرد: {{عربی|"اللّهمّ فقهه في الدين وعلمه التأويل"}}<ref>الخرائج والجرائح، ج ۱، ص۵۷ - ۵۸؛ المناقب، ج ۱، ص۷۴. </ref> اگر تفسیر منحصر در نقل و روایت می‌‌بود، [[دعای پیامبر]] به ابن عباس هیچ ویژگی ای نداشت. <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۳. </ref> هرچند نقل‌های یاد شده از جهت [[سند]] ضعیف‌اند؛ ولی می‌‌توانند مؤیدی بر جواز [[تفسیر اجتهادی]] باشند؛ همچنین [[سیره]] [[ائمه اطهار]] {{ع}} چنین بوده است که شاگردانی برای [[فهم قرآن]] و [[احکام شرعی]] [[تربیت]] کرده، به آنان اجازه [[اجتهاد]] و [[استنباط از آیات]] و [[روایات]] می‌‌داده‌اند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّمَا عَلَيْنَا أَنْ نُلْقِيَ إِلَيْكُمُ اَلْأُصُولَ وَ عَلَيْكُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۴۰ در روایتی مشابه امام رضا {{ع}} به احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی فرمود: {{متن حدیث|عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع‌}} همان، ص۴۱. </ref> بر ماست که اصول و مبانی [[استنباط]] را بر شما [[القا]] کنیم و [[وظیفه]] شما استخراج [[احکام]] فرعی و جزئی است". حتی بر برخی از [[شاگردان]] (مانند [[عبدالاعلی مولا آل سام]]) [[قواعد]] [[تفریع]] مسائل را می‌‌آموخت، چنان که [[مولی]] [[آل]] سام از کیفیت وضوی جبیره برای کسی که دارای جراحت است و [[قادر]] نیست روی پا را مسح کند پرسید و [[حضرت]] پاسخ داد: بر جبیره مسح شود؛ آن گاه فرمود: {{متن حدیث|يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، قَالَ اَللَّهُ: {{متن قرآن|مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ}}}}<ref>«در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد» سوره حج، آیه ۷۸.</ref>.<ref>تهذیب الاحکام، ج ۱، ص۳۶۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص۳۲۶. </ref> برپایه این [[روایت]]، غیر [[امام]] نیز می‌‌تواند چنین احکامی را استنباط کند و گرنه می‌‌فرمود: "[[حکم]] این مسئله و مانند آن را من از [[کتاب خدا]] می‌‌فهمم". همین گونه است آموزش [[امام باقر]] {{ع}} درباره استنباط [[حکم]] مسح بخشی از سر،<ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۲۹۹؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۵۹۶. </ref> و مسئله [[رجعت]]<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۱۱۲. </ref> و نیز آموزش [[امام صادق]] {{ع}} درباره استنباط [[وجوب]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] بر افراد توانا و [[آگاه]]. <ref>نور الثقلین، ج ۱، ص۳۸۰. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینی‌زاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} کیفیت [[اجتهاد عقلی]] در فهم [[نصوص دینی]] (قرآن و [[سنت]]) را به [[اصحاب]] خویش می‌‌آموخت،<ref> تطور تفسیر القرآن، ص۹۸. </ref> چنان که برای ابن عباس [[دعا]] کرد: {{عربی|"اللّهمّ فقهه في الدين وعلمه التأويل"}}<ref>الخرائج والجرائح، ج ۱، ص۵۷ - ۵۸؛ المناقب، ج ۱، ص۷۴. </ref> اگر تفسیر منحصر در نقل و روایت می‌‌بود، [[دعای پیامبر]] به ابن عباس هیچ ویژگی ای نداشت. <ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۳. </ref> هرچند نقل‌های یاد شده از جهت [[سند]] ضعیف‌اند؛ ولی می‌‌توانند مؤیدی بر جواز [[تفسیر اجتهادی]] باشند؛ همچنین [[سیره]] [[ائمه اطهار]] {{ع}} چنین بوده است که شاگردانی برای [[فهم قرآن]] و [[احکام شرعی]] [[تربیت]] کرده، به آنان اجازه [[اجتهاد]] و [[استنباط از آیات]] و [[روایات]] می‌‌داده‌اند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّمَا عَلَيْنَا أَنْ نُلْقِيَ إِلَيْكُمُ اَلْأُصُولَ وَ عَلَيْكُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۴۰ در روایتی مشابه امام رضا {{ع}} به احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی فرمود: {{متن حدیث|عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع‌}} همان، ص۴۱. </ref> بر ماست که اصول و مبانی [[استنباط]] را بر شما [[القا]] کنیم و [[وظیفه]] شما استخراج [[احکام]] فرعی و جزئی است". حتی بر برخی از [[شاگردان]] (مانند [[عبدالاعلی مولا آل سام]]) [[قواعد]] [[تفریع]] مسائل را می‌‌آموخت، چنان که [[مولی]] [[آل]] سام از کیفیت وضوی جبیره برای کسی که دارای جراحت است و [[قادر]] نیست روی پا را مسح کند پرسید و [[حضرت]] پاسخ داد: بر جبیره مسح شود؛ آن گاه فرمود: {{متن حدیث|يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، قَالَ اَللَّهُ: {{متن قرآن|مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ}}}}<ref>«در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد» سوره حج، آیه ۷۸.</ref>.<ref>تهذیب الاحکام، ج ۱، ص۳۶۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص۳۲۶. </ref> برپایه این [[روایت]]، غیر [[امام]] نیز می‌‌تواند چنین احکامی را استنباط کند و گرنه می‌‌فرمود: "[[حکم]] این مسئله و مانند آن را من از [[کتاب خدا]] می‌‌فهمم". همین گونه است آموزش [[امام باقر]] {{ع}} درباره استنباط [[حکم]] مسح بخشی از سر،<ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۲۹۹؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۵۹۶. </ref> و مسئله [[رجعت]]<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۱۱۲. </ref> و نیز آموزش [[امام صادق]] {{ع}} درباره استنباط [[وجوب]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] بر افراد توانا و [[آگاه]]. <ref>نور الثقلین، ج ۱، ص۳۸۰. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینی‌زاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
خط ۶۲: خط ۶۲:
# روایات متعددی با بیان‌های گوناگون درباره تفسیر قرآن نقل شده است که ظاهر برخی از آنها تنها انحصار تفسیر قرآن به [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{ع}} است،<ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۲، ۱۳۴، ۱۳۹، ۱۴۲، ۱۴۸ - ۱۴۹. </ref> چنان که [[امام باقر]] {{ع}} پس از [[پرسش]] [[تفسیر]] چند [[آیه]] از [[قتاده]] و شنیدن پاسخ‌های نادرست وی فرمود: "[[قرآن]] را فقط مخاطبان آن می‌‌شناسند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ}}وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۶. </ref>. بررسی این [[روایات]] نیز نشان می‌‌دهد که مقصود از آنها [[نفی]] [[آگاهی]] کامل به مفاد همه [[آیات قرآن کریم]] است که مدعای کسانی مانند قتاده بود. مؤید این مطلب روایات متعددی <ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۲، ۱۳۴، ۱۴۸. </ref> است که می‌‌گویند: هیچ کس جز [[اوصیای پیامبر]] {{صل}} نمی‌توانند ادعا کند همه [[ظاهر و باطن قرآن]] نزد آنان است.<ref>الکافی، ج ۱، ص۲۲۸. </ref> به هر روی منع از تفسیر در روایات پیشین مربوط به مواردی است که [[مفسر]] معنای [[حقیقی]] و صحیح آیه را نمی‌داند یا ناظر به [[فهم]] بخشی خاص از [[معارف قرآن]] مانند فهم [[باطن قرآن]] یا [[تأویل]] [[آیات متشابه]] است که به [[اهل بیت]] {{ع}} و [[راسخان در علم]] اختصاص دارد. روایات زیادی دلالت دارند که [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{ع}} [[راسخان در علم]] هستند و ظاهر و [[باطن]] و تأویل و [[تنزیل]] همه قرآن را می‌‌دانند.<ref> ر. ک: الکافی، ج ۱، ص۲۱۳؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۹ - ۱۱، ۱۶۴؛ بصائر الدرجات، ص۲۲۲ - ۲۲۴. </ref>
# روایات متعددی با بیان‌های گوناگون درباره تفسیر قرآن نقل شده است که ظاهر برخی از آنها تنها انحصار تفسیر قرآن به [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{ع}} است،<ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۲، ۱۳۴، ۱۳۹، ۱۴۲، ۱۴۸ - ۱۴۹. </ref> چنان که [[امام باقر]] {{ع}} پس از [[پرسش]] [[تفسیر]] چند [[آیه]] از [[قتاده]] و شنیدن پاسخ‌های نادرست وی فرمود: "[[قرآن]] را فقط مخاطبان آن می‌‌شناسند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ}}وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۶. </ref>. بررسی این [[روایات]] نیز نشان می‌‌دهد که مقصود از آنها [[نفی]] [[آگاهی]] کامل به مفاد همه [[آیات قرآن کریم]] است که مدعای کسانی مانند قتاده بود. مؤید این مطلب روایات متعددی <ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۲، ۱۳۴، ۱۴۸. </ref> است که می‌‌گویند: هیچ کس جز [[اوصیای پیامبر]] {{صل}} نمی‌توانند ادعا کند همه [[ظاهر و باطن قرآن]] نزد آنان است.<ref>الکافی، ج ۱، ص۲۲۸. </ref> به هر روی منع از تفسیر در روایات پیشین مربوط به مواردی است که [[مفسر]] معنای [[حقیقی]] و صحیح آیه را نمی‌داند یا ناظر به [[فهم]] بخشی خاص از [[معارف قرآن]] مانند فهم [[باطن قرآن]] یا [[تأویل]] [[آیات متشابه]] است که به [[اهل بیت]] {{ع}} و [[راسخان در علم]] اختصاص دارد. روایات زیادی دلالت دارند که [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{ع}} [[راسخان در علم]] هستند و ظاهر و [[باطن]] و تأویل و [[تنزیل]] همه قرآن را می‌‌دانند.<ref> ر. ک: الکافی، ج ۱، ص۲۱۳؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۹ - ۱۱، ۱۶۴؛ بصائر الدرجات، ص۲۲۲ - ۲۲۴. </ref>
# [[مخالفان]] [[تفسیر اجتهادی]] از [[اهل سنت]] نیز روایاتی بدین مضمون نقل می‌‌کنند که برخی [[صحابه]] و [[تابعین]] از [[تفسیر قرآن]] دوری می‌‌کردند، چنان که درباره سعید بن مسیب گفته شده که چون از [[تفسیر آیه]] ای از قرآن از وی می‌‌پرسیدند، [[سکوت]] می‌‌کرد؛ گویا هیچ سخنی نشنیده است.<ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۰. </ref> از [[شعبی]] نیز نقل شده است که سه چیز است که درباره آنها چیزی نمی‌گویم تا زمانی که مرگم فرا رسد: قرآن، [[روح]] و [[رأی]]<ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۰. </ref> این گونه روایات افزون بر [[ضعف]] و عدم اعتبار [[سند]]، در [[مقام]] [[نهی]] از [[تفسیر به رأی]] و امر به [[احتیاط]] در نسبت دادن امور غیر [[قطعی]] به [[خداوند]] است.<ref> ر. ک. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۱. </ref> نکته دیگر اینکه این [[روایات]] با [[استدلال]] بر اینکه [[معارف قرآن]] بلند مرتبه و پیچیده‌اند و جز برای [[معصومان]] {{ع}} [[فهم]] پذیر نیستند با صریح [[آیات قرآن]] منافات دارند؛ آیاتی که [[قرآن]] را [[کتابی]] روشن برای [[مردم]] معرفی می‌‌کنند: {{متن قرآن|هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.</ref> و آن را برای یادآوری (و [[پند گرفتن]]) آسان می‌‌دانند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref> و مردم را به [[تدبر در قرآن]] فرا می‌‌خوانند. {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>، {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن| كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ }}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref> و قرآن را [[نور]] و [[کتاب مبین]] می‌‌دانند. {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان می‌داشتید برای شما بیان می‌کند و بسیاری (از لغزش‌های شما) را می‌بخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref> این [[آیات]] نشان می‌‌دهند که مفاهیم و [[تفسیر قرآن]] با [[تعقل]]، [[تدبر]] و تلاش ممکن و برای مردم نیز قابل [[فهم]] و مطالب آن آسان است.
# [[مخالفان]] [[تفسیر اجتهادی]] از [[اهل سنت]] نیز روایاتی بدین مضمون نقل می‌‌کنند که برخی [[صحابه]] و [[تابعین]] از [[تفسیر قرآن]] دوری می‌‌کردند، چنان که درباره سعید بن مسیب گفته شده که چون از [[تفسیر آیه]] ای از قرآن از وی می‌‌پرسیدند، [[سکوت]] می‌‌کرد؛ گویا هیچ سخنی نشنیده است.<ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۰. </ref> از [[شعبی]] نیز نقل شده است که سه چیز است که درباره آنها چیزی نمی‌گویم تا زمانی که مرگم فرا رسد: قرآن، [[روح]] و [[رأی]]<ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۰. </ref> این گونه روایات افزون بر [[ضعف]] و عدم اعتبار [[سند]]، در [[مقام]] [[نهی]] از [[تفسیر به رأی]] و امر به [[احتیاط]] در نسبت دادن امور غیر [[قطعی]] به [[خداوند]] است.<ref> ر. ک. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۱. </ref> نکته دیگر اینکه این [[روایات]] با [[استدلال]] بر اینکه [[معارف قرآن]] بلند مرتبه و پیچیده‌اند و جز برای [[معصومان]] {{ع}} [[فهم]] پذیر نیستند با صریح [[آیات قرآن]] منافات دارند؛ آیاتی که [[قرآن]] را [[کتابی]] روشن برای [[مردم]] معرفی می‌‌کنند: {{متن قرآن|هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.</ref> و آن را برای یادآوری (و [[پند گرفتن]]) آسان می‌‌دانند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref> و مردم را به [[تدبر در قرآن]] فرا می‌‌خوانند. {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>، {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن| كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ }}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref> و قرآن را [[نور]] و [[کتاب مبین]] می‌‌دانند. {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان می‌داشتید برای شما بیان می‌کند و بسیاری (از لغزش‌های شما) را می‌بخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref> این [[آیات]] نشان می‌‌دهند که مفاهیم و [[تفسیر قرآن]] با [[تعقل]]، [[تدبر]] و تلاش ممکن و برای مردم نیز قابل [[فهم]] و مطالب آن آسان است.
# [[تفسیر اجتهادی]] و [[عقلی]] نسبت دادن مطالب غیر قطعی به خداوند است، در حالی که خداوند متعالی [[پیروی]] کردن از [[گمان]] و غیر [[علم]] را منع کرده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>؛ و کسی که مطلب غیر [[علمی]] را به خداوند نسبت بدهد، به [[خدا]] [[افترا]] بسته است و نسبت غیر علمی به خداوند [[حرام]] است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>؛ و تفسیر اجتهادی چون [[یقین]] آور نیست حرام است. پاسخ این است که پیروی از گمان اگر به [[دلیل شرعی]] مانند آیات و روایات مستند باشد پیروی از دلیل شرعی است نه [[ظن]] شخصی؛ و [[دلیل قطعی]] مانند [[خبر متواتر]] یا آیات قرآن قابل پیروی است و اگر مانند [[خبر واحد]] ظن آور باشد می‌‌تواند [[جانشین]] علم شود.<ref>البیان، ص۳۹۸؛ مدخل التفسیر، ص۱۷۳ - ۱۷۶؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۵۷ - ۲۵۸. </ref>
# [[تفسیر اجتهادی]] و [[عقلی]] نسبت دادن مطالب غیر قطعی به خداوند است، در حالی که خداوند متعال [[پیروی]] کردن از [[گمان]] و غیر [[علم]] را منع کرده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>؛ و کسی که مطلب غیر [[علمی]] را به خداوند نسبت بدهد، به [[خدا]] [[افترا]] بسته است و نسبت غیر علمی به خداوند [[حرام]] است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>؛ و تفسیر اجتهادی چون [[یقین]] آور نیست حرام است. پاسخ این است که پیروی از گمان اگر به [[دلیل شرعی]] مانند آیات و روایات مستند باشد پیروی از دلیل شرعی است نه [[ظن]] شخصی؛ و [[دلیل قطعی]] مانند [[خبر متواتر]] یا آیات قرآن قابل پیروی است و اگر مانند [[خبر واحد]] ظن آور باشد می‌‌تواند [[جانشین]] علم شود.<ref>البیان، ص۳۹۸؛ مدخل التفسیر، ص۱۷۳ - ۱۷۶؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۵۷ - ۲۵۸. </ref>
# براساس [[آیه]] {{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref> [[خدا]] تبیین [[معانی قرآن]] را از [[وظایف]] [[پیامبر]] {{صل}} قرار داده است، پس برای غیر آن [[حضرت]] این کار روا نیست.<ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۵۷. </ref> پاسخ این است که از این [[آیه]] استفاده می‌‌شود که آن حضرت به همه معانی قرآن [[آگاه]] است؛ ولی بر منع دیگران از [[تفسیر قرآن]] در چهارچوب [[قواعد]] ادبی و اصول عقلایی محاوره دلالت ندارد.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینی‌زاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
# براساس [[آیه]] {{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref> [[خدا]] تبیین [[معانی قرآن]] را از [[وظایف]] [[پیامبر]] {{صل}} قرار داده است، پس برای غیر آن [[حضرت]] این کار روا نیست.<ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۵۷. </ref> پاسخ این است که از این [[آیه]] استفاده می‌‌شود که آن حضرت به همه معانی قرآن [[آگاه]] است؛ ولی بر منع دیگران از [[تفسیر قرآن]] در چهارچوب [[قواعد]] ادبی و اصول عقلایی محاوره دلالت ندارد.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینی‌زاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>


== شرایط [[تفسیر اجتهادی]] ==
== شرایط [[تفسیر اجتهادی]] ==
برای تفسیر اجتهادی شرایطی است تا [[مفسّر]] را از [[خطا]] در [[تفسیر]] باز دارد و [[قرآن]] را بدون دلیل تفسیر نکند. برخی مانند راغب اصفهانی،<ref>مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۴ - ۹۵. </ref> [[طبرسی]]،<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۸۱ - ۸۲. </ref> [[سیوطی]] <ref>الاتقان، ج ۲، ص۳۹۷ - ۳۹۹. </ref> و [[معرفت]] <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۵۲ - ۵۴. </ref> شرایطی را برای [[مفسر]] بیان کرده‌اند. برخی [[مفسران]] [[اعتقاد]] و عمل را اصل همه شرایط می‌‌دانند که [[علم]] بدون عمل کامل نیست، چنان که [[خداوند]] در قرآن [[ایمان]] را با [[عمل صالح]] همراه دانسته است. راغب همه شرایط و [[علوم لازم]] برای مفسر را در سه نوع علم خلاصه کرده است: [[علوم]] لفظی، [[علوم عقلی]] و علوم موهبتی. <ref> مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۴. </ref> اما شرایط و علوم لازم عبارت‌اند از: علوم لغت (آشنایی با واژگان [[عربی]])، نحو، صرف، اشتقاق، علوم بلاغی یعنی معانی، بیان و [[بدیع]]، [[قرائات]]، [[اصول دین]] ([[کلام]])، [[فقه]]، [[اصول فقه]]، [[اسباب نزول]] و [[قصص]] <ref> مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۵. </ref> که می‌‌توان برای دستیابی به آن از علم [[تاریخ]] کمک گرفت، [[ناسخ و منسوخ]] (که شامل عموم و خصوص، مجمل و مفسر و مانند آن نیز می‌‌شود) [[حدیث]] (و علوم مربوط به آن مانند [[علم رجال]]) و علم [[موهبت]] و آن [[علمی]] است که خداوند متعالی به کسی می‌‌دهد که به علم خود عمل کند. <ref>ر. ک: مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۵؛ الاتقان، ج ۲، ص۳۹۹. </ref> البته نمی‌توان [[علوم لازم]] و مقدماتی را منحصر در این موارد دانست،<ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۹. </ref> زیرا [[قرآن]] به مطالب [[تورات]] و [[انجیل]] نیز اشاره دارد که [[مفسر]] باید به [[عهدین]] مراجعه کند؛ همچنین قرآن شامل مسائل [[تاریخی]] و جغرافیای [[قصص]] است که باید به [[علوم]] مربوط به آنها مراجعه شود. برخی افزون بر شرایط لازم، آدابی نیز برای مفسر بیان کرده‌اند که [[التزام]] به آنها لازم است و در صورتی که مفسر فاقد آنها باشد بهتر است در [[تفسیر]] [[سکوت]] کند. بیشتر این [[آداب]] آداب [[باطنی]] و [[معنوی]] مفسر و عبارت‌اند از اینکه مفسر کار خود را به [[خدا]] واگذارد، [[اهل]] [[زهد]] باشد، به گونه‌ای که به [[دنیا]] و [[هوای نفس]] [[تمایل]] نداشته باشد، عالم به ابواب سرّ مانند [[اخلاص]] و [[توکل]] باشد، بر دیدگاه‌های [[مفسران]] پیشین و کنونی احاطه داشته باشد و دارای [[قلب سالم]]، [[قدرت]] [[اندیشه]] و [[فهم]] [[پاکیزه]] باشد. <ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۸ - ۲۶۹. </ref> [[جوادی آملی]] بر این [[باور]] است که گذشته از [[لزوم]] آشنایی با [[علوم قرآنی]]، مفسر نیازمند بررسی شرایط [[برهان]] و موانع آن است تا بتواند از [[برهان عقلی]] بهره ببرد و از آسیب مغالطه مصون بماند<ref>[[تسنیم]]، ج ۱، ص۱۷۰ - ۱۷۹. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینی‌زاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
برای تفسیر اجتهادی شرایطی است تا [[مفسّر]] را از [[خطا]] در [[تفسیر]] باز دارد و [[قرآن]] را بدون دلیل تفسیر نکند. برخی مانند راغب اصفهانی،<ref>مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۴ - ۹۵. </ref> [[طبرسی]]،<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۸۱ - ۸۲. </ref> [[سیوطی]] <ref>الاتقان، ج ۲، ص۳۹۷ - ۳۹۹. </ref> و [[معرفت]] <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۵۲ - ۵۴. </ref> شرایطی را برای [[مفسر]] بیان کرده‌اند. برخی [[مفسران]] [[اعتقاد]] و عمل را اصل همه شرایط می‌‌دانند که [[علم]] بدون عمل کامل نیست، چنان که [[خداوند]] در قرآن [[ایمان]] را با [[عمل صالح]] همراه دانسته است. راغب همه شرایط و [[علوم لازم]] برای مفسر را در سه نوع علم خلاصه کرده است: [[علوم]] لفظی، [[علوم عقلی]] و علوم موهبتی. <ref> مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۴. </ref> اما شرایط و علوم لازم عبارت‌اند از: علوم لغت (آشنایی با واژگان [[عربی]])، نحو، صرف، اشتقاق، علوم بلاغی یعنی معانی، بیان و [[بدیع]]، [[قرائات]]، [[اصول دین]] ([[کلام]])، [[فقه]]، [[اصول فقه]]، [[اسباب نزول]] و [[قصص]] <ref> مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۵. </ref> که می‌‌توان برای دستیابی به آن از علم [[تاریخ]] کمک گرفت، [[ناسخ و منسوخ]] (که شامل عموم و خصوص، مجمل و مفسر و مانند آن نیز می‌‌شود) [[حدیث]] (و علوم مربوط به آن مانند [[علم رجال]]) و علم [[موهبت]] و آن [[علمی]] است که خداوند متعال به کسی می‌‌دهد که به علم خود عمل کند. <ref>ر. ک: مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۵؛ الاتقان، ج ۲، ص۳۹۹. </ref> البته نمی‌توان [[علوم لازم]] و مقدماتی را منحصر در این موارد دانست،<ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۹. </ref> زیرا [[قرآن]] به مطالب [[تورات]] و [[انجیل]] نیز اشاره دارد که [[مفسر]] باید به [[عهدین]] مراجعه کند؛ همچنین قرآن شامل مسائل [[تاریخی]] و جغرافیای [[قصص]] است که باید به [[علوم]] مربوط به آنها مراجعه شود. برخی افزون بر شرایط لازم، آدابی نیز برای مفسر بیان کرده‌اند که [[التزام]] به آنها لازم است و در صورتی که مفسر فاقد آنها باشد بهتر است در [[تفسیر]] [[سکوت]] کند. بیشتر این [[آداب]] آداب [[باطنی]] و [[معنوی]] مفسر و عبارت‌اند از اینکه مفسر کار خود را به [[خدا]] واگذارد، [[اهل]] [[زهد]] باشد، به گونه‌ای که به [[دنیا]] و [[هوای نفس]] [[تمایل]] نداشته باشد، عالم به ابواب سرّ مانند [[اخلاص]] و [[توکل]] باشد، بر دیدگاه‌های [[مفسران]] پیشین و کنونی احاطه داشته باشد و دارای [[قلب سالم]]، [[قدرت]] [[اندیشه]] و [[فهم]] [[پاکیزه]] باشد. <ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۸ - ۲۶۹. </ref> [[جوادی آملی]] بر این [[باور]] است که گذشته از [[لزوم]] آشنایی با [[علوم قرآنی]]، مفسر نیازمند بررسی شرایط [[برهان]] و موانع آن است تا بتواند از [[برهان عقلی]] بهره ببرد و از آسیب مغالطه مصون بماند<ref>[[تسنیم]]، ج ۱، ص۱۷۰ - ۱۷۹. </ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینی‌زاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>


== [[تفاسیر]] [[اجتهادی]] ==
== [[تفاسیر]] [[اجتهادی]] ==
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش