بحث:بلال بن رباح حبشی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'عمربن' به 'عمر بن'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'عمربن' به 'عمر بن') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
بلال از هفت مسلمان نخستین و تنها کسی است که در میان آنان، به دلیل نداشتن طایفه و قبیله، حامی نداشت و مورد انواع شکنجه ابوجهل<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۱۵.</ref> و أمیة بن خلف قرار گرفت تا از دینش دست بردارد و به پرستش بت گردن نهد، اما وی مقاومت کرد، کلمهای در موافقت قریش به زبان نیاورد و پیوسته شعار توحید سر داد. ابوبکر (که در بنو جمح خانه داشت) به امیه درباره شکنجه بلال اعتراض کرد و امیه، وی را سبب تباهی دین بلال شمرد و گفت: وی را نجات بده. از این رو، ابوبکر وی را با برده سیاه دیگری که چالاکتر و قویتر از بلال بود، معاوضه و سپس آزاد کرد<ref>ابن هشام، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>. براساس روایتی ابوبکر وی را به هفت<ref>پنج یا نه [ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۸].</ref>، یا چهل<ref>ذهبی، ج۱، ص۳۵۲.</ref> اوقیه (هر اوقیه هفت مثقال) طلا خرید و آزادش کرد. رسول خدا{{صل}} فرمود: «من نیز میخواستم در پرداخت آن مبلغ شریک باشم»<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۷۵.</ref>. به روایتی<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۲۳۴.</ref> رسول خدا{{صل}} آرزو میکرد پولی میداشت تا بلال را بخرد و آزاد کند. ابوبکر در این خصوص با عباس بن عبد المطلب گفتگو کرد. عباس وی را خرید، در اختیار ابوبکر گذاشت و ابوبکر وی را آزاد کرد. اما به روایت عروه، ورقة بن نوفل بلال را آزاد کرد<ref>ابن عساکر، ج۱۰، ص۴۴۰.</ref> ولی اسلام بلال را پس از مرگ ورقه گفتهاند<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۷۴ و ۷۵.</ref>. عمر بعدها از بلال به «سید» خود یاد میکرد و میگفت: ابوبکر سید و سرور ما را آزاد کرد و او از حسنات ابوبکر است<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۷۵؛ ذهبی، ج۱، ص۳۵۹. در اینکه این گفتار اقرار عمر بر افضل بودن بلال از وی است بانه، ر.ک: ابن حجر، فتح، ج۸، ص۷۸.</ref>, مفید<ref>الافصاح، ص۲۱۶.</ref> و جعفر مرتضی<ref>جعفر مرتضی، ج۳، ص۹۳-۹۶ و ج۷، ص۱۸.</ref> در اینکه ابوبکر، بلال را خریده و آزاد کرده باشد، تردید جدی دارد. ابوجعفر نقیب نیز از ابن اسحاق و واقدی روایت کرده است که رسول خدا{{صل}} بلال را آزاد کرد و افزوده است آیه {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى}}<ref>«امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد، * زودا که او را در راه (خیر و) آسانی قرار دهیم» سوره لیل، آیه ۵-۷.</ref>. درباره مصعب بن عمیر نازل شد، نه ابوبکر<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۷۳.</ref>. | بلال از هفت مسلمان نخستین و تنها کسی است که در میان آنان، به دلیل نداشتن طایفه و قبیله، حامی نداشت و مورد انواع شکنجه ابوجهل<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۱۵.</ref> و أمیة بن خلف قرار گرفت تا از دینش دست بردارد و به پرستش بت گردن نهد، اما وی مقاومت کرد، کلمهای در موافقت قریش به زبان نیاورد و پیوسته شعار توحید سر داد. ابوبکر (که در بنو جمح خانه داشت) به امیه درباره شکنجه بلال اعتراض کرد و امیه، وی را سبب تباهی دین بلال شمرد و گفت: وی را نجات بده. از این رو، ابوبکر وی را با برده سیاه دیگری که چالاکتر و قویتر از بلال بود، معاوضه و سپس آزاد کرد<ref>ابن هشام، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>. براساس روایتی ابوبکر وی را به هفت<ref>پنج یا نه [ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۸].</ref>، یا چهل<ref>ذهبی، ج۱، ص۳۵۲.</ref> اوقیه (هر اوقیه هفت مثقال) طلا خرید و آزادش کرد. رسول خدا{{صل}} فرمود: «من نیز میخواستم در پرداخت آن مبلغ شریک باشم»<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۷۵.</ref>. به روایتی<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۲۳۴.</ref> رسول خدا{{صل}} آرزو میکرد پولی میداشت تا بلال را بخرد و آزاد کند. ابوبکر در این خصوص با عباس بن عبد المطلب گفتگو کرد. عباس وی را خرید، در اختیار ابوبکر گذاشت و ابوبکر وی را آزاد کرد. اما به روایت عروه، ورقة بن نوفل بلال را آزاد کرد<ref>ابن عساکر، ج۱۰، ص۴۴۰.</ref> ولی اسلام بلال را پس از مرگ ورقه گفتهاند<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۷۴ و ۷۵.</ref>. عمر بعدها از بلال به «سید» خود یاد میکرد و میگفت: ابوبکر سید و سرور ما را آزاد کرد و او از حسنات ابوبکر است<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۷۵؛ ذهبی، ج۱، ص۳۵۹. در اینکه این گفتار اقرار عمر بر افضل بودن بلال از وی است بانه، ر.ک: ابن حجر، فتح، ج۸، ص۷۸.</ref>, مفید<ref>الافصاح، ص۲۱۶.</ref> و جعفر مرتضی<ref>جعفر مرتضی، ج۳، ص۹۳-۹۶ و ج۷، ص۱۸.</ref> در اینکه ابوبکر، بلال را خریده و آزاد کرده باشد، تردید جدی دارد. ابوجعفر نقیب نیز از ابن اسحاق و واقدی روایت کرده است که رسول خدا{{صل}} بلال را آزاد کرد و افزوده است آیه {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى}}<ref>«امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد، * زودا که او را در راه (خیر و) آسانی قرار دهیم» سوره لیل، آیه ۵-۷.</ref>. درباره مصعب بن عمیر نازل شد، نه ابوبکر<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۷۳.</ref>. | ||
ابن اسحاق<ref>ابن هشام، ج۱، ص۲۱۰.</ref> وی را صادق الاسلام و طاهر القلب، و سعید بن مسیب او را سخت حریص بر دین و شکنجه شده راه دین وصف میکرد<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۶۰.</ref>، آیه {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا}}<ref>«زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند میگیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بیشمار روزی میرساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref>. و همچنین آیه {{متن قرآن|لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا}}<ref>«سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بیگمان پس از آن آمرزندهای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰-۱۱۱.</ref>. درباره بلال و دیگر شکنجهشدگان مکه نازل شد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۸۸؛ طوسی، التبیان، ج۶، ص۴۳۰؛ طبرسی، ج۲، ص۶۲.</ref>. براساس روایتی از ابن عباس، آیه {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>. درباره آنان<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری{{ع}}، ص۶۲۳؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۴۴۸.</ref> نازل شد و بنا بر نقلی، آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>. نیز درباره بلال، ابن مسعود، صهیب، عمار، مقداد و سعد بن ابی وقاص نازل گردید<ref>واحدی، ص۱۴۵؛ ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۸۳؛ ابن جوزی، زاد المسیر، ج۳، ص۳۲.</ref>. | ابن اسحاق<ref>ابن هشام، ج۱، ص۲۱۰.</ref> وی را صادق الاسلام و طاهر القلب، و سعید بن مسیب او را سخت حریص بر دین و شکنجه شده راه دین وصف میکرد<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۶۰.</ref>، آیه {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا}}<ref>«زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند میگیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بیشمار روزی میرساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref>. و همچنین آیه {{متن قرآن|لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا}}<ref>«سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بیگمان پس از آن آمرزندهای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰-۱۱۱.</ref>. درباره بلال و دیگر شکنجهشدگان مکه نازل شد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۸۸؛ طوسی، التبیان، ج۶، ص۴۳۰؛ طبرسی، ج۲، ص۶۲.</ref>. براساس روایتی از ابن عباس، آیه {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>. درباره آنان<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری{{ع}}، ص۶۲۳؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۴۴۸.</ref> نازل شد و بنا بر نقلی، آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>. نیز درباره بلال، ابن مسعود، صهیب، عمار، مقداد و سعد بن ابی وقاص نازل گردید<ref>واحدی، ص۱۴۵؛ ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۸۳؛ ابن جوزی، زاد المسیر، ج۳، ص۳۲.</ref>. | ||
ابونعیم<ref>حلیه، ج۱، ص۳۴۹.</ref>، بلال را در شمار اهل صفه یاد کرده است، اما او پس از هجرت به مدینه، با ابوبکر و عامر بن فهیره در یک منزل زندگی میکردند و به بیماری وبا مبتلا شدند و در اثر شدت بیماری، هذیان میگفتند و خود را در آستانه مرگ میدیدند. از این رو، پیامبر خدا{{صل}} دعا کرد مدینه برای مسلمانان مبارک شود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۴۲۶.</ref>. بلال مدتی نیز در خانه سعد بن خیثمه در قبا منزل کرد و رسول خدا{{صل}} میان وی و یکی از صحابه عقد برادری برقرار کرد. در نام برادر پیمانی وی اختلاف است: واقدی<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۷۶.</ref> نام وی را عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب میداند و برادر وی را با ابورویحة خثعمی صحیح نمیشمارد، اما ابن اسحاق<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۵۳.</ref> در قطعی بودن برادری وی با ابورویحه، به تدوین دیوان شام و گفتار عمر بن خطاب<ref>ر.ک: ادامه مدخل.</ref> استدلال کرده است. ابن اثیر<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۴۱۶.</ref> و ابن حجر<ref>الاصابه، ج۱، ص۴۵۴.</ref> از برادری بلال با ابوعبیدة بن جراح نیز خبر دادهاند که شاهدی بر آن یافت نشد و گویا در نام بردن از عبیدة بن حارث، اشتباهی رخ داده باشد. روایاتی ضعیف بیانگر اذان گفتن بلال پیش از هجرت است<ref>ر.ک: حلبی، ج۲، ص۲۹۷.</ref>، اما براساس قول صحیح و مشهور، اذان در سال اول هجری در مدینه تشریع شد و بلال به دلیل داشتن صدایی رسا و بلند، به عنوان مؤذن رسول خدا{{صل}} و برگزیده گردید<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۵۵.</ref>. به روایت ابن حازم از امام صادق{{ع}}، جبرئیل اذان را بر پیامبر خدا{{صل}} نازل کرد و به دستور ایشان، امام علی{{ع}} آن را به بلال تعلیم داد<ref>کلینی، ج۳، ص۳۰۲؛ صدوق، من لا یحضر، ج۱، ص۳۸۲.</ref>. امام صادق{{ع}}در روایتی دیگر فرمود: {{متن حدیث |إِنَّ دِينَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرَى فِي اَلنَّوْمِ}}<ref>کلینی، ج۳، ص۴۸۲.</ref>؛ محمد بن حنفیه نیز با رد استواری شرایع اسلام و تعالیم دین براساس رؤیا، از پدرش امیر مؤمنان علی{{ع}} روایت کرده که اذان به وحی الهی بود<ref>حلبی، ج۲، ص۳۰۱؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: جعفر مرتضی، ج۲، ص۲۶۷-۲۷۸.</ref>. بلال نخستین کسی بود که در اسلام اذان گفت؛ از این رو، در ورود به بهشت از دیگران پیشی خواهد گرفت<ref>طوسی، تهذیب، ج۲، ص۲۸۴.</ref>. خانه مادر زید بن ثابت، به نام نوار بن مالک نجاری، یا به روایت عروه، زنی از بنو نجار<ref>ابوداود، ج۱، ص۱۲۷.</ref>، بلندترین خانه در اطراف مسجد نبوی بود که بلال بر بام آن خانه اذان میگفت تا آنکه بنای مسجد پایان یافت و در پشت بام مسجد، جایگاهی مخصوص برای اذان (مأذنه) درست کردند. از آن به بعد، بلال آنجا اذان گفت<ref>ابن سعد، ج۸، ص۴۲۰.</ref> به روایتی، او بر بلندایی از خانه حفصه اذان میگفت<ref>ابن قتیبه، ج۲، ص۶۶.</ref>. بلال در پایان اذان برای اعلام وقت نماز بر در منزل رسول خدا{{صل}} میایستاد و ندای {{متن حدیث |حَيَّ عَلَى اَلصَّلاَةِ حَيَّ عَلَى اَلْفَلاَحِ}}؛ میداد و با دیدن آن حضرت اقامه میگفت<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۷۶. در دوره عمر بن عبدالعزیز نیز مؤذن برای اعلام وقت نماز بر در خانه وی میرفت و این دو بند را ندا میداد. فقهای اهل سنت برخی به استناد کار بلال آن را جایز، و برخی به استناد مخالف | ابونعیم<ref>حلیه، ج۱، ص۳۴۹.</ref>، بلال را در شمار اهل صفه یاد کرده است، اما او پس از هجرت به مدینه، با ابوبکر و عامر بن فهیره در یک منزل زندگی میکردند و به بیماری وبا مبتلا شدند و در اثر شدت بیماری، هذیان میگفتند و خود را در آستانه مرگ میدیدند. از این رو، پیامبر خدا{{صل}} دعا کرد مدینه برای مسلمانان مبارک شود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۴۲۶.</ref>. بلال مدتی نیز در خانه سعد بن خیثمه در قبا منزل کرد و رسول خدا{{صل}} میان وی و یکی از صحابه عقد برادری برقرار کرد. در نام برادر پیمانی وی اختلاف است: واقدی<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۷۶.</ref> نام وی را عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب میداند و برادر وی را با ابورویحة خثعمی صحیح نمیشمارد، اما ابن اسحاق<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۵۳.</ref> در قطعی بودن برادری وی با ابورویحه، به تدوین دیوان شام و گفتار عمر بن خطاب<ref>ر.ک: ادامه مدخل.</ref> استدلال کرده است. ابن اثیر<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۴۱۶.</ref> و ابن حجر<ref>الاصابه، ج۱، ص۴۵۴.</ref> از برادری بلال با ابوعبیدة بن جراح نیز خبر دادهاند که شاهدی بر آن یافت نشد و گویا در نام بردن از عبیدة بن حارث، اشتباهی رخ داده باشد. روایاتی ضعیف بیانگر اذان گفتن بلال پیش از هجرت است<ref>ر.ک: حلبی، ج۲، ص۲۹۷.</ref>، اما براساس قول صحیح و مشهور، اذان در سال اول هجری در مدینه تشریع شد و بلال به دلیل داشتن صدایی رسا و بلند، به عنوان مؤذن رسول خدا{{صل}} و برگزیده گردید<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۵۵.</ref>. به روایت ابن حازم از امام صادق{{ع}}، جبرئیل اذان را بر پیامبر خدا{{صل}} نازل کرد و به دستور ایشان، امام علی{{ع}} آن را به بلال تعلیم داد<ref>کلینی، ج۳، ص۳۰۲؛ صدوق، من لا یحضر، ج۱، ص۳۸۲.</ref>. امام صادق{{ع}}در روایتی دیگر فرمود: {{متن حدیث |إِنَّ دِينَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرَى فِي اَلنَّوْمِ}}<ref>کلینی، ج۳، ص۴۸۲.</ref>؛ محمد بن حنفیه نیز با رد استواری شرایع اسلام و تعالیم دین براساس رؤیا، از پدرش امیر مؤمنان علی{{ع}} روایت کرده که اذان به وحی الهی بود<ref>حلبی، ج۲، ص۳۰۱؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: جعفر مرتضی، ج۲، ص۲۶۷-۲۷۸.</ref>. بلال نخستین کسی بود که در اسلام اذان گفت؛ از این رو، در ورود به بهشت از دیگران پیشی خواهد گرفت<ref>طوسی، تهذیب، ج۲، ص۲۸۴.</ref>. خانه مادر زید بن ثابت، به نام نوار بن مالک نجاری، یا به روایت عروه، زنی از بنو نجار<ref>ابوداود، ج۱، ص۱۲۷.</ref>، بلندترین خانه در اطراف مسجد نبوی بود که بلال بر بام آن خانه اذان میگفت تا آنکه بنای مسجد پایان یافت و در پشت بام مسجد، جایگاهی مخصوص برای اذان (مأذنه) درست کردند. از آن به بعد، بلال آنجا اذان گفت<ref>ابن سعد، ج۸، ص۴۲۰.</ref> به روایتی، او بر بلندایی از خانه حفصه اذان میگفت<ref>ابن قتیبه، ج۲، ص۶۶.</ref>. بلال در پایان اذان برای اعلام وقت نماز بر در منزل رسول خدا{{صل}} میایستاد و ندای {{متن حدیث |حَيَّ عَلَى اَلصَّلاَةِ حَيَّ عَلَى اَلْفَلاَحِ}}؛ میداد و با دیدن آن حضرت اقامه میگفت<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۷۶. در دوره عمر بن عبدالعزیز نیز مؤذن برای اعلام وقت نماز بر در خانه وی میرفت و این دو بند را ندا میداد. فقهای اهل سنت برخی به استناد کار بلال آن را جایز، و برخی به استناد مخالف عمر بن خطاب آن را ناروا دانستهاند، حلبی، ج۲، ص۳۰۴.</ref>. گویند: بلال شین را (با لهجه آفریقایی) سین تلفظ میکرد<ref>استناد به آن را در فقه بنگرید: ابن قدامه، ج۱، ص۴۴۵؛ علامه حلی، ج۴، ص۴۰۸.</ref> و این گفتار را با روایاتی تأکید کردهاند. از جمله آنکه به امیر مؤمنان{{ع}} خبر رسید بلال در مناظره با مردی، سخنی را به خطا تلفظ کرد و او خندید و تمسخر کرد. حضرت فرمود: ادیبانه (عربی صحیح) سخن گفتن برای کسی که عملکردی ناراست دارد و دشمن خدا را بر دوست خدا ترجیح میدهد، سودی ندارد، و خطای در گفتار، برای بلالی که اعمال او درستترین و پاکیزه ترین عمل هاست و مانندی برای رسول خدا{{صل}} و پس از وی برای علی بن ابی طالب{{ع}}قایل نیست و دشمن وی را دشمن خدا میداند، زیانی نمیرساند»<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری، ص۹۰.</ref>. همچنین بر پایه روایتی<ref>سیدعلی خان، ص۳۶۴.</ref> بلال نزد پیامبر خدا{{صل}} رفت و در مدح ایشان (به زبان حبشی) این شعر را خواند: | ||
{{عربی |اره بره کنکره کرا کری مندره}}؛ | {{عربی |اره بره کنکره کرا کری مندره}}؛ | ||
و آن را حسان بن ثابت به فرمان پیامبر این چنین به عربی ترجمه کرد: | و آن را حسان بن ثابت به فرمان پیامبر این چنین به عربی ترجمه کرد: |