پرش به محتوا

شبث بن ربعی تمیمی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۷: خط ۶۷:


شبث مسجدی در کوفه بنا کرده بود. [[امام علی]] {{ع}} [[مردم]] را از [[خواندن نماز]] در پنج [[مسجد]] در کوفه منع فرمود که از جمله آنها مسجد شبث بود. گفته شده پس از [[واقعه کربلا]]، او مسجدش را تجدید بنا کرد.<ref>الکافی، ج۳، ص۱۰۱، کتاب الصلاة، باب مساجد کوفه.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۱۳۰-۱۳۹.</ref>
شبث مسجدی در کوفه بنا کرده بود. [[امام علی]] {{ع}} [[مردم]] را از [[خواندن نماز]] در پنج [[مسجد]] در کوفه منع فرمود که از جمله آنها مسجد شبث بود. گفته شده پس از [[واقعه کربلا]]، او مسجدش را تجدید بنا کرد.<ref>الکافی، ج۳، ص۱۰۱، کتاب الصلاة، باب مساجد کوفه.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۱۳۰-۱۳۹.</ref>
==[[شبث بن ربعی]] ریاحی==
وی که در بعضی منابع نامش «[[شیث]]» ضبط شده از سران اولیه [[خوارج]] و بنیان‌گذاران [[تفکر]] خارجی بود، ولی مانند [[اشعث بن قیس]] و عبدالله بن‌کواء، خود را از [[مهلکه]] رهانید. شبث بن ربعی شاید در میان چهره‌های [[صدر اسلام]] و حتی قرون بعد در فرصت‌طلبی و تلون [[عقیده]] و موضع‌گیری‌های [[عقیدتی]] و [[سیاسی]] نادر و یا بی‌نظیر باشد. شبث، گذشته از [[اسلام]] در [[جاهلیت]] نیز فردی سرشناس بود<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۷.</ref>. وی در جریان [[ارتداد]] پس از [[رحلت پیغمبر]] [[اکرم]]{{صل}} [[مرتد]] و اذان‌گوی «سجاح»<ref>سجاح؛ زنی بود که بعد از رحلت پیغمبر{{صل}} دعوی پیغمبری کرد و به جنگ مسیلمه کذاب رفت که او نیز داعیه پیغمبری داشت، ولی با او ازدواج کرد. نک: تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی، مروج الذهب و بیشتر منابع تاریخ اسلام ذیل حوادث پس از رحلت پیغمبر{{صل}}.</ref> شد؛ سپس دوباره اسلام آورد و بعدها در ایام محاصره [[خانه]] [[عثمان]] از کسانی بود که به او کمک کرد<ref>قاموس الرجال، ج۵، ص۵۵ به نقل از «تقریب» ابن حجر عسقلانی.</ref>. در [[خلافت]] [[حضرت امیر]]{{ع}}، وی جزو [[اصحاب]] آن [[حضرت]] شد<ref>رجال شیخ، ص۴۵.</ref> و در [[جنگ صفین]] [[فرمانده]] [[قوم]] [[حنظله]] از طرف [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} گردید<ref>الاخبار الطوال، ص۲۱۳.</ref>، اما پس از [[نیرنگ]] [[معاویه]] و [[عمرو بن عاص]] در [[قرآن]] بر نیزه کردن‌ها، شبث به جرگه [[مخالفان]] آن حضرت درآمد، و با پیدایش خوارج به آنها پیوست و به [[فرماندهی نظامی]] خوارج نیز رسید و [[عبدالله بن کواء]] هم [[امام جماعت]] ایشان گردید<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶.</ref>.
شبث توسط عبدالله بن کواء که نقش [[رهبری فکری]] خوارج را داشت، به این سمت [[منصوب]] شد. به روایتی عبدالله بن کواء به خوارج گفت: فرمانده شما شبث بن ربعی است؛ و تا موقعی که [[جنگ]] درگرفت آنها در [[فرمان]] وی بودند تا اینکه بر [[بیعت]] با [[عبدالله بن وهب راسبی]] جمع شدند<ref>العقد الفرید، ج۲، ص۹۴.</ref>.
در [[منابع تاریخی]] از اینکه شبث چه زمانی و چگونه از [[خوارج]] جدا شد و [[توبه]] کرد، چیزی ذکر نشده است<ref>البته در منابع تاریخی و رجالی که در دسترس بوده است.</ref>؛ اما به نظر می‌رسد با توجه به اینکه وی از طرف [[عبدالله بن کواء]] [[منصوب]] گردید و با هم [[رهبری]] خوارج را به دست داشتند، هنگامی که عبدالله در [[مناظره]] و [[محاجه]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[درمانده]] گشت، و از خوارج به ظاهر جدا شد، شبث نیز همراه او از آنها کناره گرفته است. همچنین با توجه به تلون و فرصت‌طلبی که او داشته است، احتمال دارد وقتی در [[نهروان]] کم بودن نیروهای خود و فراوانی [[سپاه امیرمؤمنان]] علی{{ع}} را دید و [[هلاکت]] خویش را مسلم دانست، از خوارج کناره گرفته باشد.
از موقعیت شبث پس از [[جنگ نهروان]] تا [[شهادت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به موردی در [[تاریخ]] برخورد نمی‌کنیم؛ به جز روایتی که در [[صحت]] آن تردید وجود دارد و به احتمال زیاد، [[دروغ]] است و [[طبری]] و [[ابن اثیر]] آن را آورده‌اند. طبق این [[روایت]]، شبث در جنگ نهروان، [[فرماندهی]] [[جناح چپ]] [[سپاه امیرالمؤمنین]]{{ع}} را برعهده داشت و فرماندهی جناح راست نیز با [[حجر بن عدی]] بود<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۶۳ و الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۳، ص۱۷۴.</ref>. همچنین به روایتی شبث، [[بانی]] یکی از [[مساجد ملعونه]]<ref>درباره «مساجد ملعونه کوفه» نک: مبحث «مساجد مشهور کوفه».</ref> [[کوفه]] است که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[مردم]] را از [[نماز]] گزاردن در آنها منع کرده بود<ref>قاموس الرجال، ج۵، ص۵۵.</ref>.
به نظر می‌رسد با توجه به فرصت‌طلبی‌های [[شبث بن ربعی]]، وی از [[اشعث بن قیس]] و عبدالله بن کواء که مورد [[لعن]] و [[طعن]] امیرالمؤمنین{{ع}} واقع شدند، سنجیده‌تر عمل می‌کرده است و به غیر از [[نهی]] از نماز گزاردن در [[مسجد]] او، [[نکوهش]] دیگری درباره وی از جانب [[حضرت]]، در تاریخ نقل نشده است. شبث پس از شهادت امیرالمؤمنین علی{{ع}} جز [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} شد و از جمله کسانی است که [[معاویه]]، [[جاسوسی]] نزد آنها به کوفه فرستاد و پیشنهاد کرد هر کدام [[امام]] را به [[قتل]] رسانند، دویست هزار درهم دریافت خواهد کرد و دخترش به [[ازدواج]] او در خواهد آمد، و نیز به [[فرماندهی]] یکی از لشکرهای [[شام]] [[منصوب]] خواهد شد<ref>منتهی الآمال، ج۱، ص۴۲۳.</ref>.
با انتشار خبر عدم [[بیعت]] [[امام حسین]]{{ع}} با [[یزید]] که [[قیام]] آن [[حضرت]] را در پی داشت، شبث در زمره کسانی است که به آن [[امام نامه]] نوشت و او را به [[کوفه]] [[دعوت]] کرد. در آخرین [[نامه]] [[مردم کوفه]] به امام حسین{{ع}} نام و مهر شبث وجود داشت<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۲۶۲؛ الاخبار الطوال، ص۲۷۸؛ ارشاد مفید، ج۲، ص۳۶.</ref>؛ ولی با ورود [[ابن زیاد]] به کوفه و اعلام [[حکومت]] نظامی در آن [[شهر]]، شبث در زمره [[خواص]] ابن زیاد درآمد، و به [[هنگام قیام]] [[مسلم بن عقیل]] در کوفه و [[هجوم]] او به [[قصر ابن زیاد]]، [[شبث بن ربعی]] در رأس عده‌ای به شدت با مسلم جنگید<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۲۸۶.</ref>. وی در [[کربلا]] و [[روز عاشورا]] فرماندهی پیاده [[نظام]] [[لشکر عمر بن سعد]] در [[جنگ با امام حسین]]{{ع}} را بر عهده داشت<ref>الاخبار الطوال، ص۳۰۲؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۳۲۱؛ ارشاد مفید، ج۲، ص۹۹.</ref>.
روز عاشورا و قبل از وقوع [[جنگ]]، در احتجاجاتی که امام حسین{{ع}} در [[حقانیت]] خود و در [[بی‌وفایی]] و [[خیانت]] [[کوفیان]] بیان کرد، از جمله فرمود: «ای شبث بن ربعی و ای حجاربن ابجر و ای [[قیس بن اشعث]] و ای [[یزید بن حارث]]! مگر شما به من ننوشتید که میوه‌ها رسیده و باغ‌ها سرسبز شده و تو بر [[لشکر]] آماده [[یاری]] خود، وارد می‌شوی؟»<ref>ارشاد مفید، ج۲، ص۱۰۱. این عده آخرین نامه کوفیان به امام حسین{{ع}} را مهر کرده بودند.</ref>. پس از [[واقعه عاشورا]] شبث بن ربعی [[مسجد]] خود را به شکرانه [[قتل امام حسین]]{{ع}} تجدید بنا کرد.
به روایتی در پی [[قیام مختار]] به [[خون‌خواهی امام حسین]]{{ع}}، شبث به او پیوست و [[ریاست]] [[شرطه]] مختار را به دست گرفت. بعید به نظر می‌رسد مختار که با ادعای [[خون‌خواهی امام حسین]]{{ع}} [[قیام]] کرد، کسی که [[فرماندهی]] نیروهای پیاده در [[جنگ با امام]] را بر عهده داشته تا این حد به خود نزدیک کرده باشد<ref>قاموس الرجال، ج۵، ص۵۵ به نقل از «تقریب» ابن حجر. محقق شوشتری نیز در ریاست شرطه شبث، تردید کرده است.</ref>. در عین حال تا قبل از [[شورش]] [[اشراف کوفه]] بر [[ضد]] مختار، ظاهراً مورد [[احترام]] او بوده است. پس از اینکه مختار، [[موالی]] ([[ایرانیان]]) [[کوفه]] را به خود نزدیک کرد و به اتکای آنها [[قدرت]] خود را گسترش داد، اشراف کوفه بسیار رنجیده خاطر شدند و شبث را به [[نمایندگی]] خود نزد مختار فرستادند تا در این باره با او سخن گوید. مختار خواسته‌های شبث را پذیرفت، ولی اشراف ناراضی کوفه که شبث نیز در میان آنها بود، با [[سوء]] استفاده از [[غیبت]] [[ابراهیم بن مالک اشتر]]، سردار مختار، بر ضد او شوریدند. در این [[توطئه]]، [[شبث بن ربعی]] همراه با [[شمر بن ذی الجوشن]] و [[محمد بن اشعث]] از [[فرماندهان]] اصلی اشراف [[شورشی]] بودند.
در پی انتشار خبر بازگشت ابراهیم بن مالک اشتر به کوفه، شبث [[تغییر]] موضع داد و پسر خود عبدالمؤمن را نزد مختار فرستاد و پیغام داد که «ما از [[عشیره]] تو و دست راستت هستیم. به [[خدا]] [[سوگند]] با تو [[نبرد]] نمی‌کنیم و از این بابت نسبت به ما [[اطمینان]] داشته باش». مختار که متوجه فرصت‌طلبی وی شده بود، [[ابراهیم]] را به مقابله او اعزام کرد و ابراهیم نیروهای شبث را پراکنده ساخت<ref>نک: تاریخ طبری: ج۴، ص۵۱۷-۵۲۱.</ref>. مختار پس از این شورش، موقعیت را برای [[کشتار]] [[قاتلان امام حسین]]{{ع}} مناسب دید و از این رو به تعقیب آنها پرداخت. شبث بن ربعی و عده‌ای از سران کوفه که عاملان اصلی [[فاجعه کربلا]] بودند به طرف [[بصره]] فرار کردند. مختار گروهی را به تعقیب آنها فرستاد، که شماری به [[هلاکت]] رسیده و اندکی از جمله شبث بن ربعی موفق به فرار شدند<ref>الاخبار الطوال، ص۳۴۵.</ref>. شبث در حالی که بر قاطری سوار بود که دم نداشت و یک گوش آن نیز [[بریده]] بود و قبایش باز بود و فریاد می‌زد «به داد برسید»، به در [[قصر]] [[مصعب بن زبیر]] در [[بصره]] آمد. به [[مصعب]] گفتند مردی با این مشخصات بر در قصر است. مصعب گفت: آری، این [[شبث بن ربعی]] است؛ زیرا کسی جز او چنین کاری نمی‌کند. بگویید وارد شود. آن‌گاه شبث را نزد او بردند و سران فراری [[کوفه]] نیز آمدند و به مصعب گفتند که بر [[مخالفت]] با مختار اتفاق دارند و از او خواستند تا به کمک آنها برای مقابله با مختار حرکت کند<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۵۸.</ref>.
پس از [[تزلزل]] کار مختار در [[جنگ]] با مصعب، شبث بن ربعی ناظر بر [[قتل]] مختار توسط مصعب بود. سرانجام شبث در حدود سال ۸۰ در کوفه مرد<ref>قاموس الرجال، ج۵، ص۵۵.</ref>. اگر قول [[طبری]] که نقل می‌کند «شبث در [[دوران جاهلیت]]، شخصیتی بوده است» صحیح باشد، چنانچه مقارن [[ظهور اسلام]]، حداقل بیست سال سن داشته، با [[احتساب]] [[تاریخ]] درگذشت وی، بیش از صد و ده سال [[عمر]] کرده است!
آنچه شگفت می‌نماید این است که او با فراز و نشیب‌های بسیار که در دوران [[زندگی]] طولانی‌اش داشت، از هر حادثه‌ای [[جان]] سالم [[بدر]] برد و اعتبار خود را در هر [[حکومتی]] [[حفظ]] کرد و سرانجام در [[زمان]] [[خلافت]] [[عبدالملک مروان]] و [[حکومت]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]] در کوفه به [[مرگ طبیعی]] از [[دنیا]] رفت.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص ۲۲۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۶۹۳

ویرایش