بحث:عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←پیشینه اعتقاد به عصمت در باور اصحاب ائمه
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
=== پیشینه اعتقاد به [[عصمت]] در باور [[اصحاب ائمه]] === | === پیشینه اعتقاد به [[عصمت]] در باور [[اصحاب ائمه]] === | ||
از سیری در متون و [[منابع تاریخی]] و [[حدیثی]] میتوان به نتایج زیر دست یافت | از سیری در متون و [[منابع تاریخی]] و [[حدیثی]] میتوان به نتایج زیر دست یافت | ||
#برغم آنکه بر اصل مسأله [[عصمت پیامبر]] و [[امامان]] در برخی [[آیات قرآن کریم]] و [[روایات]] به طور قطع تاکید شده است<ref>ن.ک: همین مدخل، ذیل عنوان اثبات عصمت، ادله عقلی و نقلی</ref>، اما کیفیت طرح این مسأله توسط آن حضرات فراز و نشیبهایی داشته است؛ به گونهای که در دورههای نخستین به دلیل اوضاع ویژه [[سیاسی]] و عدم [[آمادگی]] [[شیعیان]] برای پذیرش همه [[معارف]]، بر مفهوم [[عصمت]]، [[الهی]] بودن و معرفی مصادیق آن تاکید میشد<ref> به عنوان نمونه امیرمومنان{{ع}} در یکی از خطبههای خویش میفرمایند: {{متن حدیث|فقد طهرنا من الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و من کل دنیة و کل رجاسة فنحن علی منهاج الحق ...}}نعمانی، کتاب الغیبة، ص44</ref> اما به مرور زمان این مسأله با جزئیات بیشتری تبیین و استدلالهایی نیز برای اثباتش اقامه گردید. | #برغم آنکه بر اصل مسأله [[عصمت پیامبر]] و [[امامان]] در برخی [[آیات قرآن کریم]] و [[روایات]] به طور قطع تاکید شده است<ref>ن.ک: همین مدخل، ذیل عنوان اثبات عصمت، ادله عقلی و نقلی</ref>، اما کیفیت طرح این مسأله توسط آن حضرات فراز و نشیبهایی داشته است؛ به گونهای که در دورههای نخستین به دلیل اوضاع ویژه [[سیاسی]] و عدم [[آمادگی]] [[شیعیان]] برای پذیرش همه [[معارف]]، بر مفهوم [[عصمت]]، [[الهی]] بودن<ref>امام سجاد{{ع}} در روایتی میفرمایند: {{متن حدیث|الامام منا لایکون الا معصوما و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها و لذلک لا یکون الا منصوصا فقیل له یابن رسول الله{{صل}}: فما معنی المعصوم؟ فقال: هو المعتصم بحبل الله و حبل الله هو القرآن لا یفترقان الی یوم القیامة و الامام یهدی الی القرآن و القرآن یهدی الی الامام ...}}، صدوق، معانی الاخبار، ص132</ref> و معرفی مصادیق آن تاکید میشد<ref> به عنوان نمونه امیرمومنان{{ع}} در یکی از خطبههای خویش میفرمایند: {{متن حدیث|فقد طهرنا من الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و من کل دنیة و کل رجاسة فنحن علی منهاج الحق ...}}نعمانی، کتاب الغیبة، ص44</ref> اما به مرور زمان این مسأله با جزئیات بیشتری تبیین و استدلالهایی نیز برای اثباتش اقامه گردید. | ||
#واژه عصمت و مشتقات آن از جمله [[معصوم]]، از همان [[قرن نخست هجری]] در [[سنت نبوی]] مطرح و در کلمات [[امامان شیعه]] نیز متداول بوده است. مسأله [[عصمت امام از گناه]]، از آغاز شکلگیری [[جامعه شیعی]] در [[مدینه]] و پس از آن در [[کوفه]] در دوران [[امامت امام علی]]{{ع}} در میان شیعیان آن [[زمان]] مطرح بوده و [[معتقدان]] فراوانی نیز داشته است؛ افزون بر آن [[عصمت امام]] از [[اشتباه]] نیز نزد برخی شیعیان امری مسلم و [[قطعی]] بوده است. | #واژه عصمت و مشتقات آن از جمله [[معصوم]]، از همان [[قرن نخست هجری]] در [[سنت نبوی]]<ref>بخاری در صحیح خود در بابی با عنوان «المعصوم من عصم الله» و نیز نسائی و بیهقی از طریق ابوسعید خدری از پیامبراکرم{{صل}} چنین نقل میکنند: {{متن حدیث|ما استخلف خلیفة الا له بطانتان بطانة تأمره بالخیر و تحضه علیه و بطانة تأمره بالشر و تحضه علیه و المعصوم من عصم الله}}، بخاری، صحیح بخاری، ج7، ص231؛ نسائی، سنن، ج7، ص158؛ بیهقی، السنن الکبری، ج10، ص111؛ زراره از امام صادق{{ع}} و آن حضرت از رسول خدا{{صل}} روایت کرده که ده امر از پایههای اسلام است که دهمین آن عصمت به معنای طاعت است. {{متن حدیث|بنی الاسلام علی عشرة اسهم ... والعصمة و هی الطاعة}}، صدوق، الخصال، ج2، ص447</ref>، مطرح و در کلمات [[امامان شیعه]] نیز متداول بوده است.<ref> امام سجاد{{ع}} در روایتی میفرمایند: {{متن حدیث|الامام منا لایکون الا معصوما و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها و لذلک لا یکون الا منصوصا فقیل له یابن رسول الله{{صل}}: فما معنی المعصوم؟ فقال: هو المعتصم بحبل الله و حبل الله هو القرآن لا یفترقان الی یوم القیامة و الامام یهدی الی القرآن و القرآن یهدی الی الامام ...}}، صدوق، معانی الاخبار، ص132</ref> مسأله [[عصمت امام از گناه]]، از آغاز شکلگیری [[جامعه شیعی]] در [[مدینه]] و پس از آن در [[کوفه]] در دوران [[امامت امام علی]]{{ع}} در میان شیعیان آن [[زمان]] مطرح بوده و [[معتقدان]] فراوانی نیز داشته است؛ افزون بر آن [[عصمت امام]] از [[اشتباه]] نیز نزد برخی شیعیان امری مسلم و [[قطعی]] بوده است. <ref>به عنوان نمونه میتوان به این روایت اشاره نمود: محمدبن ثابت از یاران امام سجاد{{ع}} در وصف آن حضرت چنین میگوید: امام چیزی جز حق نمیگوید. طبری، محمدبن جریر، دلائل الامامة، ص212. این کلام را میتوان هم ناظر به عصمت از دروغ و هم بیانگر عصمت از اشتباه دانست.</ref>اگر چه به [[دلایل]] ویژه [[تاریخی]] و سیاسی [[اعتقاد به عصمت]]، تا قبل از [[عصر امام صادق]] و [[امام باقر]]{{ع}}، بروز و نمود چشمگیری میان شیعیان نداشته است، اما با تکیه بر روایات و نیز قراین و شواهد دیگر میتوان مدعی شد که اعتقاد به عصمت در آن زمان و نزد شیعیان امری [[غریب]] نبوده بلکه در مواردی یا مناطقی این نظریه، باوری عمومی بوده است. | ||
#از [[عصر صادقین]]{{ع}} [[اعتقاد]] به این مسأله و [[گفتگو]] پیرامون آن، به طور گستردهتری از سوی [[امامان معصوم]] مطرح و توسط [[اصحاب]] بزرگ آن حضرات تبیین و نقل گردید به گونهای که از عبارات «[[مطهر]]»<ref> به عنوان نمونه امیرمومنان{{ع}} در یکی از خطبههای خویش میفرمایند: {{متن حدیث|فقد طهرنا من الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و من کل دنیة و کل رجاسة فنحن علی منهاج الحق ...}}نعمانی، کتاب الغیبة، ص44؛ از امام مجتبی{{ع}} هم چنین روایت شده که فرمودند: {{متن حدیث|نحن حزب الله الغالبونعترة رسوله الاقربون و اهل بیته الطیبون الطاهرون}}، شیخ مفید، امالی، تحقیق علی اکبر غفاری، 348</ref> و «علی [[الحق]]»<ref> به عنوان نمونه رسول خدا{{صل}} در حدیثی متواتر و صحیح فرمودهاند: {{متن حدیث|علی مع الحق و الحق مع علیو لن یفترقا حتی یردا علی الحوض یوم القیامة}}، حاکم نیشابوری، المستدرک، ج3، ص124 و خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج14، ص322؛ ام سلمه نیز چنین نقل کرده: {{متن حدیث|والله ان علیا علی الحق قبل الیوم و بعد الیوم عهدا معهودا و قضاءا مقضیا}}، ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق ج42، ص120؛ عمار یاسر نیز درباره امیرالمومنین{{ع}} چنین اظهار نظر کرده: {{متن حدیث| لو لم یبق احد الا خالف علی بن ابیطالب لما خالفته و لا زالت یدی مع یده و ذلک لان علیا لم یزل مع الحق منذ بعث الله نبیه}}، نعمان مغربی، شرح الاخبار، تحقیق: سیدمحمد حسین جلالی، ج1، ص731؛ از مقدادبن اسود هم در دفاع از امیرالمومنین و اهل بیت پیامبر{{ع}} چنین نقل شده: {{متن حدیث|انی والله لاحبهم لحب رسول الله ایاهم و ان الحق معهم و فیهم}}، مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص343-342؛ حذیفة بن یمان هم در دفاع از امیرالمومنین{{ع}} گفته است: {{متن حدیث|...فوالله انه لعلی الحق آخرا و اولا ...}}، مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص384-383 </ref> که تا پیش از آن استعمال شده و از آن عصمت برداشت میشد، فراتر رفته و از واژه «عصمت» استفاده گردید. | #از [[عصر صادقین]]{{ع}} [[اعتقاد]] به این مسأله و [[گفتگو]] پیرامون آن، به طور گستردهتری از سوی [[امامان معصوم]] مطرح و توسط [[اصحاب]] بزرگ آن حضرات تبیین و نقل گردید به گونهای که از عبارات «[[مطهر]]»<ref> به عنوان نمونه امیرمومنان{{ع}} در یکی از خطبههای خویش میفرمایند: {{متن حدیث|فقد طهرنا من الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و من کل دنیة و کل رجاسة فنحن علی منهاج الحق ...}}نعمانی، کتاب الغیبة، ص44؛ از امام مجتبی{{ع}} هم چنین روایت شده که فرمودند: {{متن حدیث|نحن حزب الله الغالبونعترة رسوله الاقربون و اهل بیته الطیبون الطاهرون}}، شیخ مفید، امالی، تحقیق علی اکبر غفاری، 348</ref> و «علی [[الحق]]»<ref> به عنوان نمونه رسول خدا{{صل}} در حدیثی متواتر و صحیح فرمودهاند: {{متن حدیث|علی مع الحق و الحق مع علیو لن یفترقا حتی یردا علی الحوض یوم القیامة}}، حاکم نیشابوری، المستدرک، ج3، ص124 و خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج14، ص322؛ ام سلمه نیز چنین نقل کرده: {{متن حدیث|والله ان علیا علی الحق قبل الیوم و بعد الیوم عهدا معهودا و قضاءا مقضیا}}، ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق ج42، ص120؛ عمار یاسر نیز درباره امیرالمومنین{{ع}} چنین اظهار نظر کرده: {{متن حدیث| لو لم یبق احد الا خالف علی بن ابیطالب لما خالفته و لا زالت یدی مع یده و ذلک لان علیا لم یزل مع الحق منذ بعث الله نبیه}}، نعمان مغربی، شرح الاخبار، تحقیق: سیدمحمد حسین جلالی، ج1، ص731؛ از مقدادبن اسود هم در دفاع از امیرالمومنین و اهل بیت پیامبر{{ع}} چنین نقل شده: {{متن حدیث|انی والله لاحبهم لحب رسول الله ایاهم و ان الحق معهم و فیهم}}، مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص343-342؛ حذیفة بن یمان هم در دفاع از امیرالمومنین{{ع}} گفته است: {{متن حدیث|...فوالله انه لعلی الحق آخرا و اولا ...}}، مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص384-383 </ref> که تا پیش از آن استعمال شده و از آن عصمت برداشت میشد، فراتر رفته و از واژه «عصمت» استفاده گردید. | ||
#به لحاظ مفهومی، واژه عصمت در این دوران، اغلب بر [[عصمت]] از [[گناه]]، اطلاق میشد و جهت بیان مصونیت [[امامان]] از [[خطا]]، [[اشتباه]] و [[فراموشی]] از واژگان دیگری همچون «مبرا بودن»، «عاری بودن» و «[[منزه]] بودن» استفاده میگردید. | #به لحاظ مفهومی، واژه عصمت در این دوران، اغلب بر [[عصمت]] از [[گناه]]، اطلاق میشد و جهت بیان مصونیت [[امامان]] از [[خطا]]، [[اشتباه]] و [[فراموشی]] از واژگان دیگری همچون «مبرا بودن»، «عاری بودن» و «[[منزه]] بودن» استفاده میگردید. |