جهاد دفاعی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جهاد دفاعی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۷
، ۵ نوامبر ۲۰۲۲←جهاد نظامی
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
برخی از [[فقیهان]] قائل شدهاند که دایره [[وجوب دفاع]] صرفاً در حد به مخاطره افتادن [[دین اسلام]] است؛ لذا اگر [[استیلاء]] [[کفار]] بر [[بلاد اسلامی]]، ضرر به اسلامیت نزند، [[دفاع]] را [[واجب]] ندانستهاند<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۷؛ سبزواری، سید عبدالأعلی، مهذب الاحکام، ج۱۵، ص۱۱۲.</ref>؛ ولی [[تأمل]] در عبارات فقهای گذشته و دورههای....... میفهماند چنین فتوایی را صحیح نمیدانستهاند؛ از اینرو برخی از [[فقها]] محدوده دفاع را [[جامعه اسلامی]] یا حوزه [[اسلام]] دانستهاند که [[ظهور]] در [[سرزمین اسلامی]] دارد<ref>ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۴؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۸.</ref> و برخی دیگر نیز [[سرزمین]] و بلاد اسلامی را موضوع وجوب دفاع شمردهاند<ref>ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶؛ کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج۴، ص۲۸۸.</ref>. از مصادیق بارزی که در عصر حاضر، بر [[لزوم]] [[جهاد دفاعی]] آن تأکید شده، قضیه [[فلسطین]] است<ref>ر. ک: ورعی، سید جواد، «المبادئ التشریعیة النظریة الدفاع فی الفقه الاسلامی»، فقه اهل البیت {{عم}} (فصلنامه)، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی، س ۸، ش۳۲، ۱۴۲۴ق، ص۱۵۹.</ref>، که موضع [[انقلاب اسلامی]] نیز در [[تأیید]] این دفاع واضح است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۱۴۸؛ آیتالله خامنهای، ۱۳/۹/۱۳۶۹.</ref>؛ چنانکه در مسئله اشغال افغانستان و تأکید بر دفاع از آن [[امام]]<ref>خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۱۷؛ آیتالله خامنهای، ۱۱/۷/۱۳۶۸.</ref> و دفاع از بوسنی و هرزگوین این امر وجود داشته است<ref>آیت الله خامنهای، ۱۴/۳/۱۳۷۲.</ref>. در [[اندیشه]] انقلاب اسلامی دایره دفاع فراتر از [[حمله]] نظامی [[دشمنان]] به [[سرزمینهای اسلامی]] است. در [[حقیقت]] حساسیت و نقطه اصلی حالت تدافعی نسبت به اقداماتی است که [[وابستگی]] [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و مانند آن را به دنبال داشته و نهایتاً به [[ضعف]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] ختم شود<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۸-۳۷۹.</ref>. ابزار [[دفاعی]] نیز به تناسب [[جبهه]] تهاجمی [[دشمنان]] تنظیم گشته و چنین نیست که مختص به آلات نظامی باشد؛ بلکه در حوزه [[دفاع]]، ابزار سلبی نیز مطرح میشود؛ مانند [[تحریم]] کالاهای تولیدی دشمنان و ترک [[معامله]] با آنان، که داخل در این جبهه است<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۹.</ref>. [[امام خمینی]] و حتی [[معاملات]] [[تجاری]] را که زمینهساز [[سیطره]] [[معنوی]] (نه فیزیکی) [[استعمار]] بر [[ممالک اسلامی]] میشود ممنوع میدانستند<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۹.</ref>، پیامد چنین روابطی تنها در حوزه [[حکم تکلیفی]] نیست؛ بلکه به لحاظ [[حکم وضعی]] نیز موجب بطلان قراردادهای منعقد شده میگردد<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۹.</ref>. | برخی از [[فقیهان]] قائل شدهاند که دایره [[وجوب دفاع]] صرفاً در حد به مخاطره افتادن [[دین اسلام]] است؛ لذا اگر [[استیلاء]] [[کفار]] بر [[بلاد اسلامی]]، ضرر به اسلامیت نزند، [[دفاع]] را [[واجب]] ندانستهاند<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۷؛ سبزواری، سید عبدالأعلی، مهذب الاحکام، ج۱۵، ص۱۱۲.</ref>؛ ولی [[تأمل]] در عبارات فقهای گذشته و دورههای....... میفهماند چنین فتوایی را صحیح نمیدانستهاند؛ از اینرو برخی از [[فقها]] محدوده دفاع را [[جامعه اسلامی]] یا حوزه [[اسلام]] دانستهاند که [[ظهور]] در [[سرزمین اسلامی]] دارد<ref>ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۴؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۸.</ref> و برخی دیگر نیز [[سرزمین]] و بلاد اسلامی را موضوع وجوب دفاع شمردهاند<ref>ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶؛ کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج۴، ص۲۸۸.</ref>. از مصادیق بارزی که در عصر حاضر، بر [[لزوم]] [[جهاد دفاعی]] آن تأکید شده، قضیه [[فلسطین]] است<ref>ر. ک: ورعی، سید جواد، «المبادئ التشریعیة النظریة الدفاع فی الفقه الاسلامی»، فقه اهل البیت {{عم}} (فصلنامه)، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی، س ۸، ش۳۲، ۱۴۲۴ق، ص۱۵۹.</ref>، که موضع [[انقلاب اسلامی]] نیز در [[تأیید]] این دفاع واضح است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۱۴۸؛ آیتالله خامنهای، ۱۳/۹/۱۳۶۹.</ref>؛ چنانکه در مسئله اشغال افغانستان و تأکید بر دفاع از آن [[امام]]<ref>خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۱۷؛ آیتالله خامنهای، ۱۱/۷/۱۳۶۸.</ref> و دفاع از بوسنی و هرزگوین این امر وجود داشته است<ref>آیت الله خامنهای، ۱۴/۳/۱۳۷۲.</ref>. در [[اندیشه]] انقلاب اسلامی دایره دفاع فراتر از [[حمله]] نظامی [[دشمنان]] به [[سرزمینهای اسلامی]] است. در [[حقیقت]] حساسیت و نقطه اصلی حالت تدافعی نسبت به اقداماتی است که [[وابستگی]] [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و مانند آن را به دنبال داشته و نهایتاً به [[ضعف]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] ختم شود<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۸-۳۷۹.</ref>. ابزار [[دفاعی]] نیز به تناسب [[جبهه]] تهاجمی [[دشمنان]] تنظیم گشته و چنین نیست که مختص به آلات نظامی باشد؛ بلکه در حوزه [[دفاع]]، ابزار سلبی نیز مطرح میشود؛ مانند [[تحریم]] کالاهای تولیدی دشمنان و ترک [[معامله]] با آنان، که داخل در این جبهه است<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۹.</ref>. [[امام خمینی]] و حتی [[معاملات]] [[تجاری]] را که زمینهساز [[سیطره]] [[معنوی]] (نه فیزیکی) [[استعمار]] بر [[ممالک اسلامی]] میشود ممنوع میدانستند<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۹.</ref>، پیامد چنین روابطی تنها در حوزه [[حکم تکلیفی]] نیست؛ بلکه به لحاظ [[حکم وضعی]] نیز موجب بطلان قراردادهای منعقد شده میگردد<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۹.</ref>. | ||
[[شبهات]] مستشرقین درباره [[جهاد]] | == [[شبهات]] مستشرقین درباره [[جهاد]]== | ||
یکی از مهمترین نقاطی که [[مستشرقان]] بر آن تمرکز کرده و به شبهات پیرامون آن دامن زدهاند، مسئله جهاد است<ref>زحیلی، وهبة بن مصطفی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی (آثار جنگ در فقه اسلامی)، ترجمه عبدالحسین بینش، ص۲۱.</ref>. به [[اعتقاد]] برخی صاحبنظران این رویکرد مستشرقان در تحقیق مسائل [[اسلامی]] دارای خللهای روشی بوده<ref>مرصفی، سعد، المستشرقون و الشئة، ص۹.</ref> که از مهمترین آنها، دخالت دادن برخی پیشفرضها است؛ لذا جهتگیری آنان در راستای [[اثبات]] غیر [[الهی]] بودن [[دعوت پیامبر]] {{صل}} بوده است<ref>نفیسی، شادی، عقلگرایی در تفاسیر قرن چهاردهم، ص۶۰ - ۶۱.</ref>. از اینرو در تحلیل عوامل گسترش اعجابانگیز اسلام با پررنگ کردن عواملی خارجی، درصدد استناد این امر به پدیدههایی غیر از [[مقبولیت]] [[حقیقت اسلام]] بودهاند<ref>عطاء، عوض عبدالهادی، الجهاد بین عقیدة المسلمین و شبه المستشرقین، ص۸۵.</ref>، از سوی دیگر، مواجهه برخی محققان [[مسلمان]] با این اشکالها دارای آسیبهایی بوده، چنانکه برخی از [[روشنفکران]] غربگرا رویهای منفعلانه در پیش گرفته و در قالب تفسیرهایی [[انحرافی]] از قبیل منحصر بودن [[حکم جهاد]] به [[زمان پیامبر]] {{صل}} و [[ریاضت]] [[نفسانی]] دانستن اصل [[جهاد]] یا خارجی قلمداد کردن جهاد از متن [[دین]]، در صدد [[پاک]] کردن صورت مسئله برآمدهاند<ref>البهی، محمد، الفکر الاسلامی الحدیث و صلته بالاستعمار الغربی، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>. رویکرد [[انقلاب اسلامی]] تأکید بر [[نفی]] این [[انفعال]]، و بیان [[واقعیت]] جهاد [[اسلامی]] و [[مذمت]] وادادگی در مقابل این اشکالها بوده است<ref>آیت الله خامنهای، ۱/۱/۱۳۷۶؛ ۱۴/۳/۱۳۸۹.</ref>. | |||
اساس [[جهاد ابتدایی]] بر [[دعوت به اسلام]] و [[یکتاپرستی]] بوده<ref>آیت الله خامنهای، ۵/۷/۱۳۷۰.</ref>، بدون آنکه [[هدف]] مستقیم و مباشر آن، [[مسلمان]] کردن اجباری باشد. آنچه در [[تشریع]] جهاد مهم است [[حاکمیت]] دین بوده است و [[گرایش]] به [[اسلام]] به عنوان افق و چشماندازی مهم مورد توجه [[قانونگذار]] بوده است<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۸؛ مصباح یزدی، محمدتقی، جنگ و جهاد در قرآن، ص۱۵۳.</ref>؛ به عبارتی هدف در جهاد ابتدایی، از میان برداشتن موانع [[پیشرفت]] دین و [[تبلیغ]] آن بوده است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۶۲.</ref>. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}} «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز اس[[تورات]]ر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> [[اکراه]] در دین را نفی کرده<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۴۲.</ref> و از اینکه [[پیامبر]] {{صل}} [[مردم]] را به طور قهرآمیز به اسلام در آورد برحذر داشته است<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}} «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>؛ لذا اسلام از چنین اتهاماتی مبرا است<ref>حسینی بهشتی، سید محمد، نقش آزادی در تربیت کودکان، ص۱۷؛ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۹۳؛ آیتالله خامنهای، ۲۷/۶/۱۳۸۵.</ref>. علاوه براین، اساس گسترش [[امور اعتقادی]]، با [[زور]] امکانپذیر نیست<ref>آیت الله خامنهای، ۱/۱/۱۳۷۶.</ref> و در [[قرآن]] حتی یک [[آیه]] وجود ندارد که به [[اجبار]] در [[تغییر]] [[دین]] [[دعوت]] کند<ref>آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، ص۳۲۱.</ref>. [[شاهد]] این مدعا، [[اقرار]] برخی [[مستشرقان]] درخصوص مسئله [[گسترش اسلام]] است که بر اساس آن، نه تنها اکراهی در [[اسلام]] ساکنان صورت نگرفته، بلکه شواهد نشان میدهد حتی کفاری که در برخی برهههای [[تاریخی]] بر [[مسلمانان]] [[پیروز]] شدهاند؛ مانند [[ترکان]] سلجوقی (قرن ۱۱م) و مغولان (قرن ۱۳م) [[آیین]] [[دشمنان]] شکستخورده خود یعنی اسلام را پذیرا شدهاند<ref>آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، ص۲.</ref>. | اساس [[جهاد ابتدایی]] بر [[دعوت به اسلام]] و [[یکتاپرستی]] بوده<ref>آیت الله خامنهای، ۵/۷/۱۳۷۰.</ref>، بدون آنکه [[هدف]] مستقیم و مباشر آن، [[مسلمان]] کردن اجباری باشد. آنچه در [[تشریع]] جهاد مهم است [[حاکمیت]] دین بوده است و [[گرایش]] به [[اسلام]] به عنوان افق و چشماندازی مهم مورد توجه [[قانونگذار]] بوده است<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۸؛ مصباح یزدی، محمدتقی، جنگ و جهاد در قرآن، ص۱۵۳.</ref>؛ به عبارتی هدف در جهاد ابتدایی، از میان برداشتن موانع [[پیشرفت]] دین و [[تبلیغ]] آن بوده است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۶۲.</ref>. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}} «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز اس[[تورات]]ر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> [[اکراه]] در دین را نفی کرده<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۴۲.</ref> و از اینکه [[پیامبر]] {{صل}} [[مردم]] را به طور قهرآمیز به اسلام در آورد برحذر داشته است<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}} «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>؛ لذا اسلام از چنین اتهاماتی مبرا است<ref>حسینی بهشتی، سید محمد، نقش آزادی در تربیت کودکان، ص۱۷؛ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۹۳؛ آیتالله خامنهای، ۲۷/۶/۱۳۸۵.</ref>. علاوه براین، اساس گسترش [[امور اعتقادی]]، با [[زور]] امکانپذیر نیست<ref>آیت الله خامنهای، ۱/۱/۱۳۷۶.</ref> و در [[قرآن]] حتی یک [[آیه]] وجود ندارد که به [[اجبار]] در [[تغییر]] [[دین]] [[دعوت]] کند<ref>آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، ص۳۲۱.</ref>. [[شاهد]] این مدعا، [[اقرار]] برخی [[مستشرقان]] درخصوص مسئله [[گسترش اسلام]] است که بر اساس آن، نه تنها اکراهی در [[اسلام]] ساکنان صورت نگرفته، بلکه شواهد نشان میدهد حتی کفاری که در برخی برهههای [[تاریخی]] بر [[مسلمانان]] [[پیروز]] شدهاند؛ مانند [[ترکان]] سلجوقی (قرن ۱۱م) و مغولان (قرن ۱۳م) [[آیین]] [[دشمنان]] شکستخورده خود یعنی اسلام را پذیرا شدهاند<ref>آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، ص۲.</ref>. |