امام حسین در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود'
جز (جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده') |
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
هرچند در [[باور]] [[شیعه]]، [[جانشینی]] را [[خدا]] و [[نماینده]] او [[تعیین]] میکنند و انتخابی نیست، [[تعیین]] [[امامان]] پس از [[پیامبر]] {{صل}} با [[فرهنگ]] [[سیاسی]] [[عرب]] نیز هماهنگی داشت که بستگان نزدیک [[حاکم]] ([[برادر]]، [[فرزند]]) [[جانشین]] او میشدند. ضمن آنکه جانشینی در میان [[انبیای بنیاسرائیل]] نیز برپایه چنین [[فرهنگی]] بود<ref>ر. ک: جانشینی حضرت محمد، ص۳۱ - ۴۸.</ref>، از اینرو [[قبایل عرب]] برابر [[فرهنگ]] مشترکشان، [[اولویت]] بیشتری برای [[جانشینی]] [[حسین بن علی]] {{ع}} [[باور]] داشتند؛ به ویژه که سفارشهای [[پیامبر]] {{صل}} و ویژگیهای شخصی وی، او را در این عرصه بیرقیب میساخت. | هرچند در [[باور]] [[شیعه]]، [[جانشینی]] را [[خدا]] و [[نماینده]] او [[تعیین]] میکنند و انتخابی نیست، [[تعیین]] [[امامان]] پس از [[پیامبر]] {{صل}} با [[فرهنگ]] [[سیاسی]] [[عرب]] نیز هماهنگی داشت که بستگان نزدیک [[حاکم]] ([[برادر]]، [[فرزند]]) [[جانشین]] او میشدند. ضمن آنکه جانشینی در میان [[انبیای بنیاسرائیل]] نیز برپایه چنین [[فرهنگی]] بود<ref>ر. ک: جانشینی حضرت محمد، ص۳۱ - ۴۸.</ref>، از اینرو [[قبایل عرب]] برابر [[فرهنگ]] مشترکشان، [[اولویت]] بیشتری برای [[جانشینی]] [[حسین بن علی]] {{ع}} [[باور]] داشتند؛ به ویژه که سفارشهای [[پیامبر]] {{صل}} و ویژگیهای شخصی وی، او را در این عرصه بیرقیب میساخت. | ||
افزون بر [[آیه]] {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...}} که برپایه آن [[امام حسین]] {{ع}} [[فرزند پیامبر]] دانسته شده [[آیات]] {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم -نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و | افزون بر [[آیه]] {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...}} که برپایه آن [[امام حسین]] {{ع}} [[فرزند پیامبر]] دانسته شده [[آیات]] {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم -نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند» سوره انعام، آیه ۸۴-۸۵.</ref> همچنین [[حضرت عیسی]] را از تبار [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} دانسته، و چون [[عیسی]] {{ع}} پدر نداشت، قطعاً رابطه وی با [[ابراهیم]] {{ع}} از طرف مادر است. این [[آیه]] نیز ناقض اصلی است که تنها [[فرزندان]] پسر را [[فرزندان]] هر شخص میشمرد، در نتیجه [[مفسران شیعه]]<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۲۰۹؛ التبیان، ج۴، ص۱۹۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۱.</ref> و [[سنی]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۵، ص۵۲ - ۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۳۱؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.</ref> از این [[آیه]] برای [[اثبات]] رابطه [[پدر]] و [[فرزندی]] [[پیامبر]] {{صل}} با [[امام حسین]] {{ع}} استفاده کردهاند. بهگزارشی، [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، [[والی]] [[امویان]] بر [[عراق]] [[امام حسین]] را از [[ذریه]] [[رسول اکرم]] {{صل}} نمیدانست و [[امام باقر]] {{ع}}<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۵۳ - ۵۴؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.</ref> براساس همین [[آیات]] به وی پاسخ داد. | ||
همچنین [[حجاج]] به [[یحیی بن یعمر]]، [[فقیه]] و [[قاضی]] [[خراسان]]، [[نامه]] نوشت که من با [[قرائت قرآن]] از آغاز تا پایانش آیهای که برساند [[حسین]] {{ع}} از [[ذریه]] [[پیامبر]] {{صل}} است نیافتم، در حالی که تو بدان [[باور]] داری و [[یحیی بن یعمر]] نیز [[آیات]] یاد شده را پایه [[اعتقاد]] خود دانست<ref>انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۶۵ - ۲۶۶؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.</ref>. به [[روایت]] [[شعبی]]، [[یحیی بن یعمر]] را دست بسته نزد [[حجاج]] آوردند و حجاج او را [[تهدید]] کرد چنانچه دلیلی روشن برای [[اثبات]] [[باور]] خود نیاورد، همه اعضای [[بدن]] او را خواهد برید؛ ضمناً [[حجاج]] از وی خواست که به [[آیه مباهله]] استناد نکند؛ در این هنگام، [[یحیی بن یعمر]] به [[آیات]] مذکور اشاره کرد که تعجب [[حجاج]] را برانگیخت و اظهار داشت که گویا این [[آیات]] را تاکنون نخوانده است و سپس [[دستور]] داد بندهای [[یحیی]] را باز کرده و به او [[صله]] دهند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. | همچنین [[حجاج]] به [[یحیی بن یعمر]]، [[فقیه]] و [[قاضی]] [[خراسان]]، [[نامه]] نوشت که من با [[قرائت قرآن]] از آغاز تا پایانش آیهای که برساند [[حسین]] {{ع}} از [[ذریه]] [[پیامبر]] {{صل}} است نیافتم، در حالی که تو بدان [[باور]] داری و [[یحیی بن یعمر]] نیز [[آیات]] یاد شده را پایه [[اعتقاد]] خود دانست<ref>انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۶۵ - ۲۶۶؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.</ref>. به [[روایت]] [[شعبی]]، [[یحیی بن یعمر]] را دست بسته نزد [[حجاج]] آوردند و حجاج او را [[تهدید]] کرد چنانچه دلیلی روشن برای [[اثبات]] [[باور]] خود نیاورد، همه اعضای [[بدن]] او را خواهد برید؛ ضمناً [[حجاج]] از وی خواست که به [[آیه مباهله]] استناد نکند؛ در این هنگام، [[یحیی بن یعمر]] به [[آیات]] مذکور اشاره کرد که تعجب [[حجاج]] را برانگیخت و اظهار داشت که گویا این [[آیات]] را تاکنون نخوانده است و سپس [[دستور]] داد بندهای [[یحیی]] را باز کرده و به او [[صله]] دهند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. |