پرش به محتوا

اسعد بن زراره در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب'
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود')
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
در اینکه نخستین [[بیعت کننده]] [[انصاری]] در [[عقبه دوم]] چه کسی بود، اختلاف‌هایی که در تفاخرات قبیله‌ای ریشه دارد، پدید آمده است، [[براء بن معرور]]، [[ابو الهیثم بن تیهان]] و [[اسعد بن زراره]] از جمله اینان هستند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۸۹؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۲ و ج۴، ص۶؛ بلاذری، ج۱، ص۲۹۵.</ref>. چون در این زمینه از عباس [[عموی پیامبر]]، که خود را دارای [[علم]] در این مورد می‌دانست، [[پرسش]] شد، وی اسعد را به عنوان نخستین بیعت کننده معرفی کرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۶؛ برخی محققان معتقدند عباس عموی پیامبر در عقبه حاضر نبوده است و نام وی به دست ارباب سیاست، به جای عباس بن نضله انصاری نشسته است؛ جعفر مرتضی، ج۳، ص۳۱۶ و ۳۲۱.</ref>.
در اینکه نخستین [[بیعت کننده]] [[انصاری]] در [[عقبه دوم]] چه کسی بود، اختلاف‌هایی که در تفاخرات قبیله‌ای ریشه دارد، پدید آمده است، [[براء بن معرور]]، [[ابو الهیثم بن تیهان]] و [[اسعد بن زراره]] از جمله اینان هستند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۸۹؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۲ و ج۴، ص۶؛ بلاذری، ج۱، ص۲۹۵.</ref>. چون در این زمینه از عباس [[عموی پیامبر]]، که خود را دارای [[علم]] در این مورد می‌دانست، [[پرسش]] شد، وی اسعد را به عنوان نخستین بیعت کننده معرفی کرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۶؛ برخی محققان معتقدند عباس عموی پیامبر در عقبه حاضر نبوده است و نام وی به دست ارباب سیاست، به جای عباس بن نضله انصاری نشسته است؛ جعفر مرتضی، ج۳، ص۳۱۶ و ۳۲۱.</ref>.


وی از نقبای [[دوازده گانه]] و کوچک‌ترین آنان بود<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۰۸.</ref> که افزون بر [[نقابت]] بنو نجار<ref>ابن هشام، ج۲، ص۸۶؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۸۷؛ ابن ابی عاصم، ج۳، ص۳۹۷؛ ابن حبان، ج۱، ص۱۱۱؛ ابن منده به اشتباه نقیب بنی ساعده دانسته است.</ref> به عنوان [[نقیب]] نقیبان معرفی شد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۲؛ بلاذری، ج۱، ص۲۹۶.</ref>. [[بیعت]] دو تن از ماندگان از [[بیعت عقبه]] با وی<ref>ابن سعد، ج۸، ص۸؛ بلاذری، ج۱، ص۲۹۳.</ref> مؤید موقعیت اوست. وی برای رواج [[اسلام]] میان [[قبیله]] خود تلاش بسیار کرد و [[منزل]] او پذیرای [[مصعب بن عمیر]]، فرستاده [[رسول الله]] {{صل}} شد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۳، ص۸۷؛ بلاذری، ج۹، ص۴۰۷؛ یعقوبی، ج۲، ص۳۸؛ ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۱.</ref>. او در [[پذیرش اسلام]] از سوی [[سعد بن معاذ]]، بزرگ قبیله [[عبدالأشهل]] نقش داشت. پس از پذیرش اسلام از سوی سعد بن معاذ<ref>پسرخاله اسعد ابن هشام، ج۲، ص۷۸؛ ابن سعد، ج۳، ص۴۵۶.</ref>، [[مصعب]] و [[اسعد بن زراره]] پایگاه [[تبلیغ]] خود را به [[خانه]] سعد بن معاذ انتقال دادند و در خانه وی [[مردم]] را به اسلام فراخواندند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۳۲۱.</ref>.
وی از نقبای [[دوازده گانه]] و کوچک‌ترین آنان بود<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۰۸.</ref> که افزون بر [[نقابت]] بنو نجار<ref>ابن هشام، ج۲، ص۸۶؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۸۷؛ ابن ابی عاصم، ج۳، ص۳۹۷؛ ابن حبان، ج۱، ص۱۱۱؛ ابن منده به اشتباه نقیب بنی ساعده دانسته است.</ref> به عنوان [[نقیب]] نقیبان معرفی شد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۲؛ بلاذری، ج۱، ص۲۹۶.</ref>. [[بیعت]] دو تن از ماندگان از [[بیعت عقبه]] با وی<ref>ابن سعد، ج۸، ص۸؛ بلاذری، ج۱، ص۲۹۳.</ref> مؤید موقعیت اوست. وی برای رواج [[اسلام]] میان [[قبیله]] خود تلاش بسیار کرد و [[منزل]] او پذیرای [[مصعب بن عمیر]]، فرستاده [[رسول الله]] {{صل}} شد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۳، ص۸۷؛ بلاذری، ج۹، ص۴۰۷؛ یعقوبی، ج۲، ص۳۸؛ ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۱۵۱.</ref>. او در [[پذیرش اسلام]] از سوی [[سعد بن معاذ]]، بزرگ قبیله [[عبدالأشهل]] نقش داشت. پس از پذیرش اسلام از سوی سعد بن معاذ<ref>پسرخاله اسعد ابن هشام، ج۲، ص۷۸؛ ابن سعد، ج۳، ص۴۵۶.</ref>، [[مصعب]] و [[اسعد بن زراره]] پایگاه [[تبلیغ]] خود را به [[خانه]] سعد بن معاذ انتقال دادند و در خانه وی [[مردم]] را به اسلام فراخواندند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۳۲۱.</ref>.


در اینکه [[برپایی نماز]] [[جماعت]] در [[مدینه]] با چه کسی بود، [[اختلاف]] است. بنا بر گزارش‌هایی، [[اسعد]] پیش از [[هجرت رسول خدا]] {{صل}} به مدینه و حتی با حضور مصعب در مدینه <ref>بلاذری، ج۱، ص۲۷۶.</ref> [[مسلمانان]] را برای [[نماز]] جمع می‌کرد و خود به [[امامت]] می‌ایستاد<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱ و ج۳، ص۴۵۷؛ بلاذری، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. محل برپایی نماز جماعت وی، مکانی بود که بعدها [[مسجد]] [[نبوی]] در آن ساخته شد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۷.</ref>. از [[واقدی]] نقل شده که [[آموزش]] و [[قرائت قرآن]] بر عهده مصعب بن عمیر بود و [[نماز جماعت]] را اسعد برپا می‌داشت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، ج۱، ص۲۸۲.</ref>.
در اینکه [[برپایی نماز]] [[جماعت]] در [[مدینه]] با چه کسی بود، [[اختلاف]] است. بنا بر گزارش‌هایی، [[اسعد]] پیش از [[هجرت رسول خدا]] {{صل}} به مدینه و حتی با حضور مصعب در مدینه <ref>بلاذری، ج۱، ص۲۷۶.</ref> [[مسلمانان]] را برای [[نماز]] جمع می‌کرد و خود به [[امامت]] می‌ایستاد<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱ و ج۳، ص۴۵۷؛ بلاذری، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. محل برپایی نماز جماعت وی، مکانی بود که بعدها [[مسجد]] [[نبوی]] در آن ساخته شد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۷.</ref>. از [[واقدی]] نقل شده که [[آموزش]] و [[قرائت قرآن]] بر عهده مصعب بن عمیر بود و [[نماز جماعت]] را اسعد برپا می‌داشت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، ج۱، ص۲۸۲.</ref>.
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
با ورود رسول خدا {{صل}} به مدینه و توقف مرکب آن [[حضرت]] در زمینی متعلق به دو طفل به نام «سهل» و «سهیل» که سرپرستی‌شان به عهده [[اسعد]] بود<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۸۴؛ بلاذری، ج۱، ص۳۱۴؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۳۹۶.</ref> [[پیامبر]] تقاضای خرید [[زمین]] را کرد که اسعد آن را به [[رسول خدا]] {{صل}} بخشید، ولی ایشان نپذیرفت و [[رضایت]] [[کودکان]] را خواستار شد و با پرداخت پولی زمین را خریداری کرد<ref>بخاری، ج۴، ص۲۵۸.</ref>.
با ورود رسول خدا {{صل}} به مدینه و توقف مرکب آن [[حضرت]] در زمینی متعلق به دو طفل به نام «سهل» و «سهیل» که سرپرستی‌شان به عهده [[اسعد]] بود<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۸۴؛ بلاذری، ج۱، ص۳۱۴؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۳۹۶.</ref> [[پیامبر]] تقاضای خرید [[زمین]] را کرد که اسعد آن را به [[رسول خدا]] {{صل}} بخشید، ولی ایشان نپذیرفت و [[رضایت]] [[کودکان]] را خواستار شد و با پرداخت پولی زمین را خریداری کرد<ref>بخاری، ج۴، ص۲۵۸.</ref>.


با مشخص شدن محل استقرار رسول خدا {{صل}}، [[ابوایوب]] بار و بنه آن حضرت را برداشت و اسعد نیز شتر ایشان را به [[منزل]] برد و نزد خود نگاه داشت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۸۳؛ بلاذری، ج۱، ص۳۱۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ص۶۸.</ref>. چون پیامبر در منزل ابوایوب به داشتن تختی برای استراحت [[تمایل]] نشان داد، اسعد تختی تهیه و به رسول خدا {{صل}} اهدا کرد که تا پایان عمر از آن استفاده می‌کرد و [[نماز]] بر پیامبر نیز بر آن خوانده شد<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۸۱؛ بغدادی، ص۱۰۵؛ ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۴۸؛ مجلسی، ج۱۶، ص۱۱۱.</ref>. وی از کسانی بود که برای رسول خدا {{صل}} و میهمانانش، هنگامی که آن حضرت در [[خانه]] ابوایوب بود، [[غذا]] می‌برد. در شب‌هایی که آن حضرت در [[انتظار]] غذای اسعد بود، از آمدن ظرف غذای اسعد سؤال می‌کرد<ref> بلاذری، ج۱، ص۳۱۵؛ طبرسی، اعلام، ص۶۸؛ مجلسی، ج۱۹، ص۱۰۹.</ref>.
با مشخص شدن محل استقرار رسول خدا {{صل}}، [[ابوایوب]] بار و بنه آن حضرت را برداشت و اسعد نیز شتر ایشان را به [[منزل]] برد و نزد خود نگاه داشت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۸۳؛ بلاذری، ج۱، ص۳۱۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ص۶۸.</ref>. چون پیامبر در منزل ابوایوب به داشتن تختی برای استراحت [[تمایل]] نشان داد، اسعد تختی تهیه و به رسول خدا {{صل}} اهدا کرد که تا پایان عمر از آن استفاده می‌کرد و [[نماز]] بر پیامبر نیز بر آن خوانده شد<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۸۱؛ بغدادی، ص۱۰۵؛ ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۱۴۸؛ مجلسی، ج۱۶، ص۱۱۱.</ref>. وی از کسانی بود که برای رسول خدا {{صل}} و میهمانانش، هنگامی که آن حضرت در [[خانه]] ابوایوب بود، [[غذا]] می‌برد. در شب‌هایی که آن حضرت در [[انتظار]] غذای اسعد بود، از آمدن ظرف غذای اسعد سؤال می‌کرد<ref> بلاذری، ج۱، ص۳۱۵؛ طبرسی، اعلام، ص۶۸؛ مجلسی، ج۱۹، ص۱۰۹.</ref>.


[[اسعد بن زراره]] از [[بیماری]] درد گلو (ذُبحَه، شوکة یا شهقه) در [[رنج]] بود که طبق رسم پزشکی آن [[روزگار]] پیامبر بر اسعد در ناحیه گردن داغ (کَوی) نهاد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۸-۴۵۹؛ خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۲۹؛ ابن قتیبه، ص۳۰۹؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۶۵ و ۱۳۸ و ج۵، ص۳۷۸؛ طبری، ج۲، ص۳۹۷؛ ابونعیم، ج۱، ص۲۸۰ نوشته او مبتلا به شوکه بود که رسول خدا {{صل}} بر او داغ نهاد. سپس بیماری دیگری (ذبحه) در گلوی وی پدید آمد که منجر به مرگش شد.</ref>. این مداوا سودی نبخشید و او درگذشت. رسول خدا {{صل}} از [[مرگ]] وی بدین دلیل که [[یهود]] بر او [[طعن]] خواهد زد که نمی‌تواند برای یارانش نفعی رساند، نگران بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن سعد، ج۳، ص۴۵۹-۴۵۸؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۱۰، ص۴۰۷؛ ابن ابی شیبه، ج۵، ص۴۵۱.</ref>. [[مرگ]] وی در [[ماه شوال]] [[سال]] اول، نُه ماه پس از [[هجرت]] در حالی رخ داد که هنوز بنای [[مسجد پیامبر]] پایان نیافته بود<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۹؛ خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۲۹؛ بلاذری، ج۱، ص۲۸۲؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۳؛ حاکم نیشابوری، ۳، ص۱۸۶.</ref>.
[[اسعد بن زراره]] از [[بیماری]] درد گلو (ذُبحَه، شوکة یا شهقه) در [[رنج]] بود که طبق رسم پزشکی آن [[روزگار]] پیامبر بر اسعد در ناحیه گردن داغ (کَوی) نهاد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۸-۴۵۹؛ خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۲۹؛ ابن قتیبه، ص۳۰۹؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۶۵ و ۱۳۸ و ج۵، ص۳۷۸؛ طبری، ج۲، ص۳۹۷؛ ابونعیم، ج۱، ص۲۸۰ نوشته او مبتلا به شوکه بود که رسول خدا {{صل}} بر او داغ نهاد. سپس بیماری دیگری (ذبحه) در گلوی وی پدید آمد که منجر به مرگش شد.</ref>. این مداوا سودی نبخشید و او درگذشت. رسول خدا {{صل}} از [[مرگ]] وی بدین دلیل که [[یهود]] بر او [[طعن]] خواهد زد که نمی‌تواند برای یارانش نفعی رساند، نگران بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن سعد، ج۳، ص۴۵۹-۴۵۸؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۱۰، ص۴۰۷؛ ابن ابی شیبه، ج۵، ص۴۵۱.</ref>. [[مرگ]] وی در [[ماه شوال]] [[سال]] اول، نُه ماه پس از [[هجرت]] در حالی رخ داد که هنوز بنای [[مسجد پیامبر]] پایان نیافته بود<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۵۹؛ خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۲۹؛ بلاذری، ج۱، ص۲۸۲؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۳؛ حاکم نیشابوری، ۳، ص۱۸۶.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش