پرش به محتوا

نظریه نصب الهی امام در قرن نهم هجری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب'
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
خط ۵۱: خط ۵۱:
بیشتر [[ادله]] نقلیِ [[متکلمان]] در این موضوع، به [[امامت امیر مؤمنان]] {{ع}} اختصاص دارد.
بیشتر [[ادله]] نقلیِ [[متکلمان]] در این موضوع، به [[امامت امیر مؤمنان]] {{ع}} اختصاص دارد.


[[آیات شریفه]] “ولایت” و “تبلیغ”، کریمه‌هایی هستند که بزرگان یادشده در [[اثبات امامت حضرت]] [[علی]] {{ع}} به آنها [[استدلال]] کرده‌اند<ref>ر. ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۷-۳۳۸ و ۴۸۷؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ص۲۵۹- ۲۶۶ و ۳۰۱-۳۰۲؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۴۷- ۵۲و ۴۴۸؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۲۹-۲۳۰و ۲۶۱.</ref>. مرحوم بیاضی در این موضوع به [[آیه]] “صادقین” نیز [[تمسک]] کرده و به تفصیل سخن گفته است<ref>ر. ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۹. تفصیل این استدلال، در ادله شیخ مفید (قرن پنجم) گذشت.</ref>. همین‌طور مرحوم رازی به [[آیه]] “[[اکمال دین]]<ref>ر. ک: نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۱۳۸. تفصیل این استدلال، ادله محمد بن علی ابن شهر آشوب (قرن ششم) گذشت.</ref>“ و مرحوم [[جرجانی]] به [[آیه]] “مباهله<ref>ر. ک: ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۱۸۶. تفصیل این استدلال در ادله علامه حلی (قرن هشتم) گذشت.</ref>“ نیز [[تمسک]] کرده‌اند. البته [[متکلمان]] این دوران، درباره [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} تبیین‌های ابتکاری نیز داشته‌اند: مرحوم بیاضی و [[نجم‌الدین رازی]] سخنان [[متواتر]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را درباره [[خلافت امام علی]] {{ع}} [[تصدیق]] نموده، [[فرمان]] [[باری‌تعالی]] دانسته‌اند و در این موضوع، به [[آیات]] سوم و چهارم [[سوره نجم]]<ref>{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> که سخنان [[حضرت]] را [[وحی الهی]] خوانده است، [[تمسک]] کرده‌اند. به عبارت دیگر، ایشان معتقدند که به استناد [[آیات]] یادشده، آنچه خاتم الانبیا {{صل}} می‌گوید، [[فرمان]] خداست. از طرفی، [[رسول]] اعظم {{صل}} بارها بر [[خلافت]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} تصریح کرده است. پس می‌توان گفت که [[خلافت]] آن [[امام همام]]، [[فرمان الهی]] می‌باشد<ref>ر. ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۷۱؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۸.</ref>.
[[آیات شریفه]] “ولایت” و “تبلیغ”، کریمه‌هایی هستند که بزرگان یادشده در [[اثبات امامت حضرت]] [[علی]] {{ع}} به آنها [[استدلال]] کرده‌اند<ref>ر. ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۷-۳۳۸ و ۴۸۷؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ص۲۵۹- ۲۶۶ و ۳۰۱-۳۰۲؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۴۷- ۵۲و ۴۴۸؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۲۹-۲۳۰و ۲۶۱.</ref>. مرحوم بیاضی در این موضوع به [[آیه]] “صادقین” نیز [[تمسک]] کرده و به تفصیل سخن گفته است<ref>ر. ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۹. تفصیل این استدلال، در ادله شیخ مفید (قرن پنجم) گذشت.</ref>. همین‌طور مرحوم رازی به [[آیه]] “[[اکمال دین]]<ref>ر. ک: نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۱۳۸. تفصیل این استدلال، ادله محمد بن علی ابن‌شهرآشوب (قرن ششم) گذشت.</ref>“ و مرحوم [[جرجانی]] به [[آیه]] “مباهله<ref>ر. ک: ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۱۸۶. تفصیل این استدلال در ادله علامه حلی (قرن هشتم) گذشت.</ref>“ نیز [[تمسک]] کرده‌اند. البته [[متکلمان]] این دوران، درباره [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} تبیین‌های ابتکاری نیز داشته‌اند: مرحوم بیاضی و [[نجم‌الدین رازی]] سخنان [[متواتر]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را درباره [[خلافت امام علی]] {{ع}} [[تصدیق]] نموده، [[فرمان]] [[باری‌تعالی]] دانسته‌اند و در این موضوع، به [[آیات]] سوم و چهارم [[سوره نجم]]<ref>{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> که سخنان [[حضرت]] را [[وحی الهی]] خوانده است، [[تمسک]] کرده‌اند. به عبارت دیگر، ایشان معتقدند که به استناد [[آیات]] یادشده، آنچه خاتم الانبیا {{صل}} می‌گوید، [[فرمان]] خداست. از طرفی، [[رسول]] اعظم {{صل}} بارها بر [[خلافت]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} تصریح کرده است. پس می‌توان گفت که [[خلافت]] آن [[امام همام]]، [[فرمان الهی]] می‌باشد<ref>ر. ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۷۱؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۸.</ref>.


مرحوم بیاضی به [[آیه]] اول [[سوره]] “معارج<ref>{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}} «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست» سوره معارج، آیه ۱.</ref>“ و حکایت [[حارث]] بن نعمان استناد کرده است. مطابق [[نقل]]، پس از [[جریان غدیر]] و معرفی [[امیر مؤمنان]] {{ع}} به عنوان [[امام]] و [[خلیفه]] و پس از اینکه [[رسول خدا]] {{صل}} این امر را [[فرمان الهی]] خواند، شخصی به نام [[حارث]] تاب نیاورد و از [[خداوند]] خواست که او را [[عذاب]] کند؛ البته اگر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در ادعایش بر [[الهی]] بودن این جریان صادق باشد! لحظاتی نگذشت که به [[کیفر الهی]] از [[دنیا]] رفت. سپس [[آیه]] اول [[سوره معارج]] نازل گشت<ref>ر. ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۱۳.</ref>.
مرحوم بیاضی به [[آیه]] اول [[سوره]] “معارج<ref>{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}} «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست» سوره معارج، آیه ۱.</ref>“ و حکایت [[حارث]] بن نعمان استناد کرده است. مطابق [[نقل]]، پس از [[جریان غدیر]] و معرفی [[امیر مؤمنان]] {{ع}} به عنوان [[امام]] و [[خلیفه]] و پس از اینکه [[رسول خدا]] {{صل}} این امر را [[فرمان الهی]] خواند، شخصی به نام [[حارث]] تاب نیاورد و از [[خداوند]] خواست که او را [[عذاب]] کند؛ البته اگر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در ادعایش بر [[الهی]] بودن این جریان صادق باشد! لحظاتی نگذشت که به [[کیفر الهی]] از [[دنیا]] رفت. سپس [[آیه]] اول [[سوره معارج]] نازل گشت<ref>ر. ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۱۳.</ref>.
۲۱۸٬۶۱۷

ویرایش