بدعت در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
خلاصه مطلب ایشان در این دو عبارت و سایر کلمات این است: اگر [[انسان]] [[اعتقاد]] داشته باشد چیزی جزء [[دین]] است و در این اعتقاد به دلیلی استناد کند، هرچند این [[دلیل]] نزد فرد دیگری [[ضعیف]] و [[باطل]] باشد، مشرِّع و [[بدعتگذار]] نیست، زیرا این نوعی از [[اجتهاد]] است و اگر مستند به دلیل نباشد بلکه میداند جزء دین نیست نمیتواند آن را انجام دهد، به عنوان اینکه جزء دین است، زیرا اعتقاد و [[باور]] در [[اختیار انسان]] نیست و چنین شخصی باور ندارد آن عمل جزء دین است، در این صورت چگونه میتواند این عمل را به عنوان اینکه جزء دین است انجام دهد؟! بلکه ممکن است خودش را ملزم کند به اینکه آن عمل را انجام دهد به عنوان اینکه جزء دین است و منظور ایشان از عبارت {{عربی|و لکن یمکن فعله بازاء أنّه من الشرع}} همین است. چنانچه ممکن است شخص دیگری را به انجام آن عمل، به عنوان اینکه جزء دین است ملزم کند، همان گونه که [[حاکمان]] و [[پادشاهان]] [[رفتار]] میکنند، به گونهای که برای [[مردم]] [[احکام]] و قوانینی را به اسم دین قرار میدهند و آن احکام را به عنوان دین برای مردم وضع میکنند و مردم را به عمل به آنها ملزم میکنند. | خلاصه مطلب ایشان در این دو عبارت و سایر کلمات این است: اگر [[انسان]] [[اعتقاد]] داشته باشد چیزی جزء [[دین]] است و در این اعتقاد به دلیلی استناد کند، هرچند این [[دلیل]] نزد فرد دیگری [[ضعیف]] و [[باطل]] باشد، مشرِّع و [[بدعتگذار]] نیست، زیرا این نوعی از [[اجتهاد]] است و اگر مستند به دلیل نباشد بلکه میداند جزء دین نیست نمیتواند آن را انجام دهد، به عنوان اینکه جزء دین است، زیرا اعتقاد و [[باور]] در [[اختیار انسان]] نیست و چنین شخصی باور ندارد آن عمل جزء دین است، در این صورت چگونه میتواند این عمل را به عنوان اینکه جزء دین است انجام دهد؟! بلکه ممکن است خودش را ملزم کند به اینکه آن عمل را انجام دهد به عنوان اینکه جزء دین است و منظور ایشان از عبارت {{عربی|و لکن یمکن فعله بازاء أنّه من الشرع}} همین است. چنانچه ممکن است شخص دیگری را به انجام آن عمل، به عنوان اینکه جزء دین است ملزم کند، همان گونه که [[حاکمان]] و [[پادشاهان]] [[رفتار]] میکنند، به گونهای که برای [[مردم]] [[احکام]] و قوانینی را به اسم دین قرار میدهند و آن احکام را به عنوان دین برای مردم وضع میکنند و مردم را به عمل به آنها ملزم میکنند. | ||
لکن از کلمات [[فقها]] در زمینه [[حرمت]] [[بدعت]] و [[تشریع]] و باطل شدن عملی که مورد بدعت واقع شده، استفاده میشود در صورت انجام فعل با [[التزام]] به اینکه جزء دین است حتی اگر به لحاظ گفتاری و عملی درصدد قرار دادن آن فعل جزء دین برای دیگری نباشد، بدعت و تشریع است. کسی که در این رابطه به استدلالهای ایشان مراجعه کند شواهدی بر [[صحت]] این مطلب مییابد و نظر [[محقق نراقی]] در این باره [[مخالف]] با همه فقها در این اصطلاح است، بله در بعضی از [[روایات]] که درباره [[مذمت]] [[بدعتگذار]] و عدم [[لزوم]] [[تبعیت]] از آنها و [[سرزنش]] آنها وارد شده است، بعید نیست این روایات انصراف داشته باشد به خصوص کسی که قصد دارد چیزی را برای دیگری در [[سخن]] یا عمل، به منزله [[شرع]] و [[دین]] قرار بدهد، [[علی]] الخصوص در جایی که بدعتگذار از شخصیتهای صاحب [[نفوذ]] و دارای [[مرجعیت]] باشد، نه هر کسی که برای چیزی که جزء دین بودنش [[ثابت]] نشده، به او اسناد داده میشود<ref>[[محمد علی انصاری|انصاری، محمد علی]]، [[الموسوعة الفقهیة المیسره ج۶ (کتاب)|الموسوعة الفقهیة المیسره ج۶]]، ص۳۱۲ ـ ۳۳۱؛ شاهرودی، سید | لکن از کلمات [[فقها]] در زمینه [[حرمت]] [[بدعت]] و [[تشریع]] و باطل شدن عملی که مورد بدعت واقع شده، استفاده میشود در صورت انجام فعل با [[التزام]] به اینکه جزء دین است حتی اگر به لحاظ گفتاری و عملی درصدد قرار دادن آن فعل جزء دین برای دیگری نباشد، بدعت و تشریع است. کسی که در این رابطه به استدلالهای ایشان مراجعه کند شواهدی بر [[صحت]] این مطلب مییابد و نظر [[محقق نراقی]] در این باره [[مخالف]] با همه فقها در این اصطلاح است، بله در بعضی از [[روایات]] که درباره [[مذمت]] [[بدعتگذار]] و عدم [[لزوم]] [[تبعیت]] از آنها و [[سرزنش]] آنها وارد شده است، بعید نیست این روایات انصراف داشته باشد به خصوص کسی که قصد دارد چیزی را برای دیگری در [[سخن]] یا عمل، به منزله [[شرع]] و [[دین]] قرار بدهد، [[علی]] الخصوص در جایی که بدعتگذار از شخصیتهای صاحب [[نفوذ]] و دارای [[مرجعیت]] باشد، نه هر کسی که برای چیزی که جزء دین بودنش [[ثابت]] نشده، به او اسناد داده میشود<ref>[[محمد علی انصاری|انصاری، محمد علی]]، [[الموسوعة الفقهیة المیسره ج۶ (کتاب)|الموسوعة الفقهیة المیسره ج۶]]، ص۳۱۲ ـ ۳۳۱؛ [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[الموسوعه الفقهیه (کتاب)|الموسوعه الفقهیه]].</ref>. | ||
'''[[تنبیه]]:''' قید "قصد [[تشریع]]" در مورد [[بدعت]] در حوزه [[احکام شرعی]] مطرح میشود، یعنی همان چیزی که نزد [[فقها]] مساوی با تشریع است، ولی درباره بدعت در [[امور اعتقادی]]، این مسائل مطرح نمیشود، زیرا [[مباحث اعتقادی]] ربطی به [[عالم]] تشریع ندارند. | '''[[تنبیه]]:''' قید "قصد [[تشریع]]" در مورد [[بدعت]] در حوزه [[احکام شرعی]] مطرح میشود، یعنی همان چیزی که نزد [[فقها]] مساوی با تشریع است، ولی درباره بدعت در [[امور اعتقادی]]، این مسائل مطرح نمیشود، زیرا [[مباحث اعتقادی]] ربطی به [[عالم]] تشریع ندارند. |