بحث:آیا یوسف پیامبر علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بحث:آیا یوسف پیامبر علم غیب داشت؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۵
، ۱۲ نوامبر ۲۰۲۲جایگزینی متن - 'تاویل' به 'تأویل'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'تاویل' به 'تأویل') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==[[دلایل]] [[علم غیب]] داشتن [[حضرت یوسف]]== | ==[[دلایل]] [[علم غیب]] داشتن [[حضرت یوسف]]== | ||
*در [[قرآن مجید]] آیاتی وجود دارد که آشکارا [[آگاهی]] [[پیامبران]] و برخی از [[بندگان]] خاص [[خدا]] را از امور [[پنهان]] از [[حس]]، [[تصدیق]] میکند و هیچ فرد مسلمانی که [[قرآن]] را [[وحی]] آسمانی میداند پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله [[تردید]] داشته باشد<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰.</ref>. یکی از این [[پیامبران]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} میباشد. آیاتی از [[قرآن]] دلالت دارند ایشان هم دارای [[علم غیب]] بوده اند. نمونه ایی از این [[آیات]] عبارتند از: {{متن قرآن|رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref>«پروردگارا! به من از فرمانروایی پارهای دادهای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمانها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند» سوره یوسف، آیه ۱۰۱.</ref> [[خداوند]] طبق این [[آیه]] | *در [[قرآن مجید]] آیاتی وجود دارد که آشکارا [[آگاهی]] [[پیامبران]] و برخی از [[بندگان]] خاص [[خدا]] را از امور [[پنهان]] از [[حس]]، [[تصدیق]] میکند و هیچ فرد مسلمانی که [[قرآن]] را [[وحی]] آسمانی میداند پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله [[تردید]] داشته باشد<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰.</ref>. یکی از این [[پیامبران]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} میباشد. آیاتی از [[قرآن]] دلالت دارند ایشان هم دارای [[علم غیب]] بوده اند. نمونه ایی از این [[آیات]] عبارتند از: {{متن قرآن|رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref>«پروردگارا! به من از فرمانروایی پارهای دادهای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمانها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند» سوره یوسف، آیه ۱۰۱.</ref> [[خداوند]] طبق این [[آیه]] تأویل [[رؤیا]] که شعبه ایی از [[علم غیب]] است را به [[یوسف]] آموخته است<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰.</ref>. و یا در [[آیه]] ایی که [[حضرت یوسف]] [[خواب]] دو نفر زندانی را تعبیر کرده و به وقوع پیوست<ref>سورۀ یوسف، آیۀ ۴۱.</ref> و یا در داستان [[خواب]] [[پادشاه]] [[مصر]]،<ref>سورۀ یوسف، آیۀ ۴۳ ـ ۴۹.</ref> تمام اینها نشان دهندۀ آن است که ایشان به [[غیب]] و خبرهای پنهانی دسترسی داشته است<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰؛ موسوی، سیدامین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص ۱۷۷.</ref>. البته صرف [[تعبیر خواب]] چیزی جز حدس و [[گمان]] نیست اما بیان قطعی آنهاست که نشان دهندۀ [[آگاهی از غیب]] است<ref>ر.ک. مهری، سیدمرتضی، آگاهیهای غیبی، ماهنامۀ پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.</ref>. و نیز در [[آیه]] ایی<ref>سورۀ یوسف، آیۀ ۹۳.</ref> اشاره دارد [[یوسف]] پیراهنش را برای [[بینا]] شدن پدرش [[یعقوب]] فرستاد، [[آگاه]] بود پیراهن او تأثیراتی بر چشم [[پدر]] خواهد گذاشت<ref>ر.ک. رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۰، ص ۱۶۲.</ref>. و آیاتی دیگر که همگی دلالت بر [[علم غیب]] داشتن [[حضرت یوسف]] دارند<ref>سورۀ یوسف، آیات ۲۲، ۵۶.</ref>. و [[علت]] این [[علم غیب]] در برخی به واسطۀ آن است که چشم و گوش درونشان باز است<ref>ر.ک. موسوی، سیدمهدی، حضرت یوسف الگوی کارگزار حکومت اسلامی، وبگاه نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه.</ref>. | ||
==پاسخ تفصیلی== | ==پاسخ تفصیلی== | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==[[دلایل]] [[علم غیب]] داشتن [[حضرت یوسف]]== | ==[[دلایل]] [[علم غیب]] داشتن [[حضرت یوسف]]== | ||
*در [[قرآن مجید]] آیاتی وجود دارد که آشکارا [[آگاهی]] [[پیامبران]] و برخی از [[بندگان]] خاص [[خدا]] را از امور [[پنهان]] از [[حس]]، [[تصدیق]] میکند و هیچ فرد مسلمانی که [[قرآن]] را [[وحی]] آسمانی میداند پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله [[تردید]] داشته باشد<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰.</ref>. یکی از این [[پیامبران]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} میباشد. آیاتی از [[قرآن]] دلالت دارند ایشان هم دارای [[علم غیب]] بوده اند، برخی از این [[آیات]] عبارتند از: | *در [[قرآن مجید]] آیاتی وجود دارد که آشکارا [[آگاهی]] [[پیامبران]] و برخی از [[بندگان]] خاص [[خدا]] را از امور [[پنهان]] از [[حس]]، [[تصدیق]] میکند و هیچ فرد مسلمانی که [[قرآن]] را [[وحی]] آسمانی میداند پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله [[تردید]] داشته باشد<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰.</ref>. یکی از این [[پیامبران]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} میباشد. آیاتی از [[قرآن]] دلالت دارند ایشان هم دارای [[علم غیب]] بوده اند، برخی از این [[آیات]] عبارتند از: | ||
#{{متن قرآن|رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref>«پروردگارا! به من از فرمانروایی پارهای دادهای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمانها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند» سوره یوسف، آیه ۱۰۱.</ref> [[خداوند]] طبق این [[آیه]] | #{{متن قرآن|رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref>«پروردگارا! به من از فرمانروایی پارهای دادهای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمانها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند» سوره یوسف، آیه ۱۰۱.</ref> [[خداوند]] طبق این [[آیه]] تأویل [[رؤیا]]، که شعبه ایی از [[علم غیب]] است را به [[یوسف]] آموخته است<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ... يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ}}<ref>«و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب میدیدم که شراب میاندازم و دیگری گفت: من در خواب میدیدم که روی سرم نان میبرم، پرندگان از آن میخورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران میبینیم ... ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده مینوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته میشود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر میخواستید قطعی شده است.» سوره یوسف، آیه ۳۶ ـ ۴۱</ref> این [[تعبیر خواب]] از [[خبرهای غیبی]] [[حضرت یوسف]] به شمار میآید<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰؛ رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۰، ص ۱۶۲؛ موسوی، سیدامین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص ۱۷۷.</ref>. | #{{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ... يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ}}<ref>«و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب میدیدم که شراب میاندازم و دیگری گفت: من در خواب میدیدم که روی سرم نان میبرم، پرندگان از آن میخورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران میبینیم ... ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده مینوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته میشود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر میخواستید قطعی شده است.» سوره یوسف، آیه ۳۶ ـ ۴۱</ref> این [[تعبیر خواب]] از [[خبرهای غیبی]] [[حضرت یوسف]] به شمار میآید<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰؛ رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۰، ص ۱۶۲؛ موسوی، سیدامین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص ۱۷۷.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ ... يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه میبینم که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید. یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند. گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمیدارید- جز اندکی را که میخورید- در خوشه بگذارید. آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهادهاید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه میدارید. آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم میرسند (/ باران مییابند) و (مردم) در آن (از دانهها و میوهها) افشره میگیرند (/ از خشکسالی رهایی مییابند)» سوره یوسف، آیه ۴۳ ـ ۴۹</ref> در این داستان [[یوسف]] در [[تعبیر خواب]] [[پادشاه]]، از سه امر پنهانی پرده برداشت و خبر داد: هفت سال [[نعمت]] همه جا را فرا میگیرد و وضع [[کشاورزی]] بسیار خوب است؛ پس از آن، هفت سال قطحی و خشک سالی پیش میآید و درهای [[رحمت]] به روی [[مردم]] بسته میگردد. سال پانزدهم بار دیگر [[رحمت]] [[حق]]، همه را فرا میگیرد و [[مردم]] از نعمتهای بزرگ [[الهی]] برخوردار میشوند<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰.</ref>. البته صرف [[تعبیر خواب]] چیزی جز حدس و [[گمان]] نیست، اما بیان قطعی آنها نشان دهندۀ [[آگاهی از غیب]] است<ref>ر.ک. مهری، سیدمرتضی، آگاهیهای غیبی، ماهنامۀ پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.</ref>. | #{{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ ... يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه میبینم که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید. یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند. گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمیدارید- جز اندکی را که میخورید- در خوشه بگذارید. آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهادهاید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه میدارید. آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم میرسند (/ باران مییابند) و (مردم) در آن (از دانهها و میوهها) افشره میگیرند (/ از خشکسالی رهایی مییابند)» سوره یوسف، آیه ۴۳ ـ ۴۹</ref> در این داستان [[یوسف]] در [[تعبیر خواب]] [[پادشاه]]، از سه امر پنهانی پرده برداشت و خبر داد: هفت سال [[نعمت]] همه جا را فرا میگیرد و وضع [[کشاورزی]] بسیار خوب است؛ پس از آن، هفت سال قطحی و خشک سالی پیش میآید و درهای [[رحمت]] به روی [[مردم]] بسته میگردد. سال پانزدهم بار دیگر [[رحمت]] [[حق]]، همه را فرا میگیرد و [[مردم]] از نعمتهای بزرگ [[الهی]] برخوردار میشوند<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴ ـ ۱۰۰.</ref>. البته صرف [[تعبیر خواب]] چیزی جز حدس و [[گمان]] نیست، اما بیان قطعی آنها نشان دهندۀ [[آگاهی از غیب]] است<ref>ر.ک. مهری، سیدمرتضی، آگاهیهای غیبی، ماهنامۀ پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.</ref>. |