پرش به محتوا

صیانت از مکتب تشیع: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'معتصم عباسی' به 'معتصم عباسی'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - 'معتصم عباسی' به 'معتصم عباسی')
 
خط ۳۲: خط ۳۲:
[[شناسایی]] و جذب افراد مستعد و [[تربیت]] و [[تجهیز]] [[شاگردان]] برای حفظ و تقویت [[ارزش‌های مکتبی]] [[تشیع]]، یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های [[علمی]] - [[فرهنگی]] پیشوایان معصوم {{عم}} در عرصه [[مبارزات سیاسی]] بوده است. گرچه در دوره‌های مختلف [[اعمال]] فشار از سوی حاکمیت و محدودیت‌هایی که نسبت به [[اهل‌بیت]] {{عم}} و [[پیروان]] آنان صورت می‌گرفت، مانع دستیابی کامل تشنگان [[دانش]] و [[معرفت]] به این سرچشمه جوشان [[علم]] و [[فضیلت]] بود، ولی این اتفاق سبب نمی‌شد [[تربیت شاگردان]] از سوی [[ائمه]] {{عم}} کنار گذاشته شود، بلکه در هر [[زمان]] و مکانی گروه‌های بسیاری موفق می‌شدند خود را از اقیانوس بی‌کران علم و فضلیت اهل‌بیت {{عم}} [[سیراب]] سازند. اوج این رویداد در [[عصر امام باقر]] و [[امام صادق]] {{عم}} بود که به واسطه انتقال [[قدرت]] از [[بنی‌امیه]] به [[بنی‌عباس]]، [[فرصت]] مناسبی برای [[خاندان]] اهل‌بیت {{عم}} فراهم شده بود، اما در زمان‌های دیگر نیز با [[تدابیر]] مختلف، تربیت شاگردان ادامه یافت؛ به طوری که در اوج محاصره‌ها و حصرها یعنی در [[روزگار]] [[امام هادی]] و [[امام حسن عسکری]] {{عم}}، [[شاگردان]] زیادی تحت [[تعلیم و تربیت]] این بزرگان قرار داشتند. به عنوان نمونه شمار [[شاگردان امام هادی]] {{ع}} را بالغ بر صد و هشتادو [[پنج تن]] برشمرده‌اند<ref>ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، اختیار معرفة‌الرجال (رجال کشی)، ص۴۰۹. از برجسته‌ترین شاگردان امام هادی {{ع}} می‌توان به عبدالعظیم حسنی، فضل بن شاذان، حسین بن سعید اهوازی، ابن سکیت اهوازی و عثمان بن سعید (نخستین نائب امام زمان {{ع}} در عصر غیبت صغری) اشاره کرد که همگی از دانشمندان و بزرگان علمی عصر خویش بودند.</ref> که همگی از [[دانشمندان]] و بزرگان [[علمی]] روزگار خود به شمار می‌آمدند.
[[شناسایی]] و جذب افراد مستعد و [[تربیت]] و [[تجهیز]] [[شاگردان]] برای حفظ و تقویت [[ارزش‌های مکتبی]] [[تشیع]]، یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های [[علمی]] - [[فرهنگی]] پیشوایان معصوم {{عم}} در عرصه [[مبارزات سیاسی]] بوده است. گرچه در دوره‌های مختلف [[اعمال]] فشار از سوی حاکمیت و محدودیت‌هایی که نسبت به [[اهل‌بیت]] {{عم}} و [[پیروان]] آنان صورت می‌گرفت، مانع دستیابی کامل تشنگان [[دانش]] و [[معرفت]] به این سرچشمه جوشان [[علم]] و [[فضیلت]] بود، ولی این اتفاق سبب نمی‌شد [[تربیت شاگردان]] از سوی [[ائمه]] {{عم}} کنار گذاشته شود، بلکه در هر [[زمان]] و مکانی گروه‌های بسیاری موفق می‌شدند خود را از اقیانوس بی‌کران علم و فضلیت اهل‌بیت {{عم}} [[سیراب]] سازند. اوج این رویداد در [[عصر امام باقر]] و [[امام صادق]] {{عم}} بود که به واسطه انتقال [[قدرت]] از [[بنی‌امیه]] به [[بنی‌عباس]]، [[فرصت]] مناسبی برای [[خاندان]] اهل‌بیت {{عم}} فراهم شده بود، اما در زمان‌های دیگر نیز با [[تدابیر]] مختلف، تربیت شاگردان ادامه یافت؛ به طوری که در اوج محاصره‌ها و حصرها یعنی در [[روزگار]] [[امام هادی]] و [[امام حسن عسکری]] {{عم}}، [[شاگردان]] زیادی تحت [[تعلیم و تربیت]] این بزرگان قرار داشتند. به عنوان نمونه شمار [[شاگردان امام هادی]] {{ع}} را بالغ بر صد و هشتادو [[پنج تن]] برشمرده‌اند<ref>ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، اختیار معرفة‌الرجال (رجال کشی)، ص۴۰۹. از برجسته‌ترین شاگردان امام هادی {{ع}} می‌توان به عبدالعظیم حسنی، فضل بن شاذان، حسین بن سعید اهوازی، ابن سکیت اهوازی و عثمان بن سعید (نخستین نائب امام زمان {{ع}} در عصر غیبت صغری) اشاره کرد که همگی از دانشمندان و بزرگان علمی عصر خویش بودند.</ref> که همگی از [[دانشمندان]] و بزرگان [[علمی]] روزگار خود به شمار می‌آمدند.


[[پیشوایان معصوم]] افزون بر تربیت شاگردان برای برآوردن نیازهای علمی، [[دینی]] و [[سیاسی]] [[مسلمانان]]، [[ارزش‌های مکتبی]] و [[شیعی]] را از گزند [[توطئه‌ها]] و فتنه‌های براندازنده، مصون نگاه می‌داشتند و با [[ارتباط]] مستمر و دائمی که با شاگردان خود برقرار می‌ساختند، مطالبی را که لازم بود در برخورد با حوادث [[روز]] و فتنه‌های جاری بدانند، به آنان می‌آموختند. به عنوان مثال یکی از مهم‌ترین بحثهایی که دنیای [[تسنن]] را در آغاز [[قرن سوم]] دچار [[تفرقه]] و پراکندگی ساخت، درگیری بر سر مسئله [[خلق]] [[قرآن]] یا قدم آن بود. [[حاکمان]] سیاسی به ویژه [[مأمون]]، [[معتصم]] [[عباسی]] و [[متوکل]] با دامن زدن بر این بحث و [[جانب‌داری]] مقطعی از قائلان یا [[منکران]] این موضوع، گروه‌های [[اسلامی]] را به [[جان]] یکدیگر می‌انداختند. از این‌رو این موضوع به‌شدت جنبه [[سیاسی]] پیدا کرد و از چارچوب [[علمی]] و مباحثات استدلالی و [[عقلی]] خارج شد. [[حاکمان عباسی]] تلاش می‌کردند با ورود [[شیعیان]] به این بحث [[فتنه‌انگیز]] و جنجالی، ضربات خود را بر شیعیان وارد سازند. در چنین شرایطی [[امام هادی]] {{ع}} [[سکوت]] در برابر این بحث را به [[مصلحت]] دانست و هرگونه بحث و بررسی در این مورد را ناروا، [[بیهوده]] و [[بدعت]] اعلام کرد و شیعیان را از ورود به آن به شدت برحذر داشت. آن [[حضرت]] در نامه‌ای به [[احمد بن اسماعیل بن یقطین]] چنین نوشت: [[بسم الله الرحمن الرحیم]]، [[خداوند]] ما و تو را از [[فتنه]] مصون نگه دارد و عصمتی دهد که اگر چنین کنی، خوب است و الا به [[هلاکت]] خواهی افتاد. [[عقیده]] ما بر این است که [[جدال]] و گفت‌و‌گو درباره [[قرآن]]، بدعت است و در این بدعت، هم پرسش‌کننده و هم پاسخ‌دهنده شریکند: پرسش‌کننده بی‌جهت، آنچه را که بر عهده‌اش نیست می‌پرسد و بی‌جهت پاسخ‌دهنده را به خاطر چیزی که بر عهده‌اش نیست، [[تکلیف]] می‌کند. کسی جز خداوند آفریننده نیست و مابقی همه مخلوق هستند. قرآن نیز [[کلام]] خداست. از نزد خود، نامی بر آن نگذار که از [[گمراهان]] خواهی بود. خداوند ما و تو را از افراد با [[ایمان به غیب]] و نیز کسانی که از خدایشان [[خوف]] دارند و از [[قیامت]] در هراسند قرار دهد<ref>ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، التوحید، ص۲۲۴؛ ابوجعفر محمد بن علی ابن‌شهر آشوب مازندرانی، متشابه القرآن و مختلفه، ج۱، ص۶۱. در همین صفحه روایت دیگری از امام سجاد {{ع}} در این باره آمده است که می‌فرماید: قرآن نه خالق است نه مخلوق، بلکه کلام خداست.</ref>.
[[پیشوایان معصوم]] افزون بر تربیت شاگردان برای برآوردن نیازهای علمی، [[دینی]] و [[سیاسی]] [[مسلمانان]]، [[ارزش‌های مکتبی]] و [[شیعی]] را از گزند [[توطئه‌ها]] و فتنه‌های براندازنده، مصون نگاه می‌داشتند و با [[ارتباط]] مستمر و دائمی که با شاگردان خود برقرار می‌ساختند، مطالبی را که لازم بود در برخورد با حوادث [[روز]] و فتنه‌های جاری بدانند، به آنان می‌آموختند. به عنوان مثال یکی از مهم‌ترین بحثهایی که دنیای [[تسنن]] را در آغاز [[قرن سوم]] دچار [[تفرقه]] و پراکندگی ساخت، درگیری بر سر مسئله [[خلق]] [[قرآن]] یا قدم آن بود. [[حاکمان]] سیاسی به ویژه [[مأمون]]، [[معتصم عباسی]] و [[متوکل]] با دامن زدن بر این بحث و [[جانب‌داری]] مقطعی از قائلان یا [[منکران]] این موضوع، گروه‌های [[اسلامی]] را به [[جان]] یکدیگر می‌انداختند. از این‌رو این موضوع به‌شدت جنبه [[سیاسی]] پیدا کرد و از چارچوب [[علمی]] و مباحثات استدلالی و [[عقلی]] خارج شد. [[حاکمان عباسی]] تلاش می‌کردند با ورود [[شیعیان]] به این بحث [[فتنه‌انگیز]] و جنجالی، ضربات خود را بر شیعیان وارد سازند. در چنین شرایطی [[امام هادی]] {{ع}} [[سکوت]] در برابر این بحث را به [[مصلحت]] دانست و هرگونه بحث و بررسی در این مورد را ناروا، [[بیهوده]] و [[بدعت]] اعلام کرد و شیعیان را از ورود به آن به شدت برحذر داشت. آن [[حضرت]] در نامه‌ای به [[احمد بن اسماعیل بن یقطین]] چنین نوشت: [[بسم الله الرحمن الرحیم]]، [[خداوند]] ما و تو را از [[فتنه]] مصون نگه دارد و عصمتی دهد که اگر چنین کنی، خوب است و الا به [[هلاکت]] خواهی افتاد. [[عقیده]] ما بر این است که [[جدال]] و گفت‌و‌گو درباره [[قرآن]]، بدعت است و در این بدعت، هم پرسش‌کننده و هم پاسخ‌دهنده شریکند: پرسش‌کننده بی‌جهت، آنچه را که بر عهده‌اش نیست می‌پرسد و بی‌جهت پاسخ‌دهنده را به خاطر چیزی که بر عهده‌اش نیست، [[تکلیف]] می‌کند. کسی جز خداوند آفریننده نیست و مابقی همه مخلوق هستند. قرآن نیز [[کلام]] خداست. از نزد خود، نامی بر آن نگذار که از [[گمراهان]] خواهی بود. خداوند ما و تو را از افراد با [[ایمان به غیب]] و نیز کسانی که از خدایشان [[خوف]] دارند و از [[قیامت]] در هراسند قرار دهد<ref>ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، التوحید، ص۲۲۴؛ ابوجعفر محمد بن علی ابن‌شهر آشوب مازندرانی، متشابه القرآن و مختلفه، ج۱، ص۶۱. در همین صفحه روایت دیگری از امام سجاد {{ع}} در این باره آمده است که می‌فرماید: قرآن نه خالق است نه مخلوق، بلکه کلام خداست.</ref>.


امام هادی {{ع}} با ارسال این [[نامه]] که در [[حکم]] یک اعلامیه عمومی برای شیعیان بود، آنان را از [[سقوط]] در ورطه [[فتنه‌انگیزان]] [[حفظ]] کرد و به آنان آموخت که در برابر فتنه‌جویان هوشیار باشند و از ورود به بحث‌هایی که نتیجه‌ای جز [[اختلاف]] و [[تفرقه]] و [[تضعیف]] قوای [[مسلمانان]] ندارد، برحذر داشت.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۰۳.</ref>
امام هادی {{ع}} با ارسال این [[نامه]] که در [[حکم]] یک اعلامیه عمومی برای شیعیان بود، آنان را از [[سقوط]] در ورطه [[فتنه‌انگیزان]] [[حفظ]] کرد و به آنان آموخت که در برابر فتنه‌جویان هوشیار باشند و از ورود به بحث‌هایی که نتیجه‌ای جز [[اختلاف]] و [[تفرقه]] و [[تضعیف]] قوای [[مسلمانان]] ندارد، برحذر داشت.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۰۳.</ref>
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش