آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '↵::::::' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - '↵::::::' به ' ')
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:


با توجه به اینکه از ایشان به عنوان "[[ام محمد]]" یاد نشده تا گفته شود [[لقب]] ایشان بوده است؛ بنابراین [[دلیل]] برای جواز نام بردن نام خاص آن [[حضرت]] است. (...)
با توجه به اینکه از ایشان به عنوان "[[ام محمد]]" یاد نشده تا گفته شود [[لقب]] ایشان بوده است؛ بنابراین [[دلیل]] برای جواز نام بردن نام خاص آن [[حضرت]] است. (...)
::::::'''نکته پایانی‌''': برخی از بزرگان معاصر، پس از [[نقل]] چهار گروه [[روایات]] یاد شده، نوشته‌اند: "شکی نیست که قول به منع نام بردن از روی [[تعبد]]، خالی از تحقیق است؛ اگرچه برخی از بزرگان بدان تصریح کرده‌اند... ظاهر این است که منع، دایر مدار وجود ملاک [[تقیه]] است. بنابراین نام بردن از آن [[حضرت]] به این نام در زمان ما هیچ‌گونه منعی ندارد. به علاوه دسته چهارم روایات- که دلالت بر جواز می‌کرد- از دسته‌های دیگر به مراتب، هم از نظر عدد بیشتر و هم از نظر دلالت اقوا است. آن‌گاه ایشان نتیجه می‌گیرند: "[[حرمت]] تنها در هنگام [[تقیه]] بوده و تنها راه جمع بین [[روایات]] همین قول است، وگرنه باید هردو دسته [[روایت]] را قبول نکنیم و به اصطلاح از اعتبار ساقط بدانیم و یا قائل به تخییر شویم- اگر بگوییم [[روایات]] ظنی هستند- و حاصل این هم این می‌شود که قائل به جواز شویم".
'''نکته پایانی‌''': برخی از بزرگان معاصر، پس از [[نقل]] چهار گروه [[روایات]] یاد شده، نوشته‌اند: "شکی نیست که قول به منع نام بردن از روی [[تعبد]]، خالی از تحقیق است؛ اگرچه برخی از بزرگان بدان تصریح کرده‌اند... ظاهر این است که منع، دایر مدار وجود ملاک [[تقیه]] است. بنابراین نام بردن از آن [[حضرت]] به این نام در زمان ما هیچ‌گونه منعی ندارد. به علاوه دسته چهارم روایات- که دلالت بر جواز می‌کرد- از دسته‌های دیگر به مراتب، هم از نظر عدد بیشتر و هم از نظر دلالت اقوا است. آن‌گاه ایشان نتیجه می‌گیرند: "[[حرمت]] تنها در هنگام [[تقیه]] بوده و تنها راه جمع بین [[روایات]] همین قول است، وگرنه باید هردو دسته [[روایت]] را قبول نکنیم و به اصطلاح از اعتبار ساقط بدانیم و یا قائل به تخییر شویم- اگر بگوییم [[روایات]] ظنی هستند- و حاصل این هم این می‌شود که قائل به جواز شویم".


در پایان ایشان قوی‌ترین قرینه بر نظر خود (جواز نام بردن) را همان دسته چهارم از [[روایات]] دانسته، احتیاط را نیز لازم نمی‌دانند: "فتلخص عن جمیع ما ذکر جواز التسمیة باسمه الشریف و هو ([[محمد]])"<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، قواعد الفقهیة، ج ۱، ص ۵۰۴.</ref>. با توجه به آنچه ذکر شد به نظر می‌رسد، در [[زمان غیبت]] کبرا اگر نام بردن آن [[حضرت]] موجب ضرر و زیان نگردد، جایز است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۰۱-۲۱۶.</ref>.
در پایان ایشان قوی‌ترین قرینه بر نظر خود (جواز نام بردن) را همان دسته چهارم از [[روایات]] دانسته، احتیاط را نیز لازم نمی‌دانند: "فتلخص عن جمیع ما ذکر جواز التسمیة باسمه الشریف و هو ([[محمد]])"<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، قواعد الفقهیة، ج ۱، ص ۵۰۴.</ref>. با توجه به آنچه ذکر شد به نظر می‌رسد، در [[زمان غیبت]] کبرا اگر نام بردن آن [[حضرت]] موجب ضرر و زیان نگردد، جایز است»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۰۱-۲۱۶.</ref>.