۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
جز (جایگزینی متن - '↵::::::' به ' ') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
'''الف) باورمندان به علم [[پیامبر]] و [[امام]] در محدوده نیازهای تبلیغی و رسالتی''' | '''الف) باورمندان به علم [[پیامبر]] و [[امام]] در محدوده نیازهای تبلیغی و رسالتی''' | ||
دیدگاه برخی از عالمان شیعی را در این زمینه، در ذیل مشاهده میکنید: | |||
'''۱. مرحوم [[شیخ مفید]]:''' از نخستین تدوینکنندگان اعتقادات اسلامی و سلسله جنبان نهضت فکری در جهان شیعی است، بر این باور است که: [[امامان]]{{عم}} گاهی از دل برخی از مردم خبر داشتند و رویدادها را پیش از وقوع میدانستند، ولی این از ویژگیهای ضروری و از شرایط [[امامت]] [[ائمه]] نمیباشد؛ بلکه بدین وسیله خداوند آنان را گرامی داشته و داناترین مردم قرار داده است تا وسیله پیروی و اطاعت از آنان باشد. امّا شایسته نیست به کسانی که علم آنان به وسیله دیگری آموزش داده شده یا افاضه گردیده است، عالِم به غیب گفته شود؛ زیرا صفت عالم به غیب سزاوار کسی است که ذاتاً و بدون استمداد از دیگری به حقایق امور و جهان هستی دانا و آشنا باشد. این سخن، دیدگاه بسیاری از علمای شیعه است، مگر تعداد کمیاز مفوّضه و کسانی که غلوّ کنندگان که به آنان پیوستهاند<ref>{{عربی|" إن الأئمه من آل محمد قد کانوا یعرفون ضمائر بعض العباد و یعرفون ما یکون قبل کونه و لیس بواجب فی صفاتهم و لا شرطاً فی إمامتهم ... و لیس ذلک بواجب عقلاً ... فأما اطلاق القول علیهم بأنهم یعلمون الغیب فهو منکر بین الفساد لأن الوصف بذلک انما یستحقه من علم الأشیاء بنفسه و هذا لایکون الا لله عزّوجلّ و علی قولی هذا جماعه اهل الإمامه إلا من شذ عنهم من المفوضه و من انتمیإلیهم من الغلاه"}}</ref>. بیان [[شیخ مفید]] زمانی بیشتر آشکار میشود که سخنان دیگر او را هم بدان بیفزاییم. ایشان سخن خود را چنین ادامه میدهد: آگاهی امامان به همه فنون و زبانها ناشدنی نیست، ولی از نظر عقل و قیاس، اعتقاد بدان واجب نیست. خبرهایی از افراد مورد اعتمادی رسیده که امامان: از این مسائل آگاهی داشتند. در صورت صحیح بودن آنها، موضوع قطعیت خواهد داشت، ولی قطعیت آن از نظر من مورد تردید است... . مفوّضه و غلات موافق این سخناناند. | '''۱. مرحوم [[شیخ مفید]]:''' از نخستین تدوینکنندگان اعتقادات اسلامی و سلسله جنبان نهضت فکری در جهان شیعی است، بر این باور است که: [[امامان]]{{عم}} گاهی از دل برخی از مردم خبر داشتند و رویدادها را پیش از وقوع میدانستند، ولی این از ویژگیهای ضروری و از شرایط [[امامت]] [[ائمه]] نمیباشد؛ بلکه بدین وسیله خداوند آنان را گرامی داشته و داناترین مردم قرار داده است تا وسیله پیروی و اطاعت از آنان باشد. امّا شایسته نیست به کسانی که علم آنان به وسیله دیگری آموزش داده شده یا افاضه گردیده است، عالِم به غیب گفته شود؛ زیرا صفت عالم به غیب سزاوار کسی است که ذاتاً و بدون استمداد از دیگری به حقایق امور و جهان هستی دانا و آشنا باشد. این سخن، دیدگاه بسیاری از علمای شیعه است، مگر تعداد کمیاز مفوّضه و کسانی که غلوّ کنندگان که به آنان پیوستهاند<ref>{{عربی|" إن الأئمه من آل محمد قد کانوا یعرفون ضمائر بعض العباد و یعرفون ما یکون قبل کونه و لیس بواجب فی صفاتهم و لا شرطاً فی إمامتهم ... و لیس ذلک بواجب عقلاً ... فأما اطلاق القول علیهم بأنهم یعلمون الغیب فهو منکر بین الفساد لأن الوصف بذلک انما یستحقه من علم الأشیاء بنفسه و هذا لایکون الا لله عزّوجلّ و علی قولی هذا جماعه اهل الإمامه إلا من شذ عنهم من المفوضه و من انتمیإلیهم من الغلاه"}}</ref>. بیان [[شیخ مفید]] زمانی بیشتر آشکار میشود که سخنان دیگر او را هم بدان بیفزاییم. ایشان سخن خود را چنین ادامه میدهد: آگاهی امامان به همه فنون و زبانها ناشدنی نیست، ولی از نظر عقل و قیاس، اعتقاد بدان واجب نیست. خبرهایی از افراد مورد اعتمادی رسیده که امامان: از این مسائل آگاهی داشتند. در صورت صحیح بودن آنها، موضوع قطعیت خواهد داشت، ولی قطعیت آن از نظر من مورد تردید است... . مفوّضه و غلات موافق این سخناناند. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
'''ب) باورمندان به علم گسترده و نامحدود [[امام]] با استثناء علم مخصوص واجب تعالی مثل علم به ذات خودش''' | '''ب) باورمندان به علم گسترده و نامحدود [[امام]] با استثناء علم مخصوص واجب تعالی مثل علم به ذات خودش''' | ||
دیدگاه قبلی را با توجه به وجود کتابهای مدون کلامی، روایی و تفسیری در دوران آغاز غیبت، از آن زمان مورد بررسی قرار دادیم. در بررسی این دیدگاه، پیشینهای از آن دوران قابل تحصیل نیست؛ مگر اینکه گاه در گزارشهای علمی [[شیخ مفید]] میخوانیم که [[ابو اسحاق اسماعیل بن نوبختی]] [[علم امام]] را نامحدود میدانستند. اما در مجموع، این دیدگاه نیز به ویژه در قرون اخیر، طرفداران جدی داشته و دارد: | |||
'''۱. مرحوم مولی [[مهدی نراقی]]:'''[[امام]] دارای عقل بالفعل است و عقل بالفعل آن است که صاحب آن به همه حقایق اشیاء بالفعل علم داشته باشد، به نحوی که گویا آنها را مشاهده میکند؛ و هیچ یک از آنها از ذهن او زائل نشوند؛ و این معنی برای آن [[حضرت علی]]{{ع}} ثابت بود. ایشان در اثبات این مدعا ضمن آوردن روایاتی از [[اهل سنت]] و شیعه، به افضلیت و اعلمیت [[حضرت علی]]{{ع}} در علم شرایع و احکام و ادیان، در فنون جنگی و اسلحه و در مدیریت و کشورداری اشاره کردهاند. اما واقعیت این است که دیدگاه قبلی منکر این فضایل نیست، بلکه بیش از آن را نیز میگویند! تنها سخن در آن است که آنان اینها را [[علم غیب]] نمیدانند، بلکه آموختههایی میدانند از جانب [[الهام]] و آموزش [[پیامبر]] رحمت!. | '''۱. مرحوم مولی [[مهدی نراقی]]:'''[[امام]] دارای عقل بالفعل است و عقل بالفعل آن است که صاحب آن به همه حقایق اشیاء بالفعل علم داشته باشد، به نحوی که گویا آنها را مشاهده میکند؛ و هیچ یک از آنها از ذهن او زائل نشوند؛ و این معنی برای آن [[حضرت علی]]{{ع}} ثابت بود. ایشان در اثبات این مدعا ضمن آوردن روایاتی از [[اهل سنت]] و شیعه، به افضلیت و اعلمیت [[حضرت علی]]{{ع}} در علم شرایع و احکام و ادیان، در فنون جنگی و اسلحه و در مدیریت و کشورداری اشاره کردهاند. اما واقعیت این است که دیدگاه قبلی منکر این فضایل نیست، بلکه بیش از آن را نیز میگویند! تنها سخن در آن است که آنان اینها را [[علم غیب]] نمیدانند، بلکه آموختههایی میدانند از جانب [[الهام]] و آموزش [[پیامبر]] رحمت!. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
'''ج) تردیدکنندگان در علم محدود و علم نامحدود [[امام]]:''' | '''ج) تردیدکنندگان در علم محدود و علم نامحدود [[امام]]:''' | ||
با ستارگانی در آسمان علم و فقاهت روبرو هستیم که با اشارهای کوتاه، همفکری خود را با امثال [[شیخ مفید]] و [[شیخ طوسی]] نشان میدهند، ولی از ادامه سخن باز مانده و آگاهی از حقیقت موضوع را به خود معصومان: حوالت میدهند. | |||
'''۱. [[شیخ انصاری]]:''' اما در مورد گستره دانستههای [[امام]] و چگونگی آن، ... از روایات گوناگونی که وجود دارد، چیز مطمئنی به دست نمیآید؛ پس بهتر آن است که علم آن را به خود ایشان واگذاریم. | '''۱. [[شیخ انصاری]]:''' اما در مورد گستره دانستههای [[امام]] و چگونگی آن، ... از روایات گوناگونی که وجود دارد، چیز مطمئنی به دست نمیآید؛ پس بهتر آن است که علم آن را به خود ایشان واگذاریم. | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
[[شیخ مفید]] روایاتی را که میرسانند [[ائمه]]{{عم}} از همه فنون و زبانها آگاهاند، با تردید میپذیرد و میگوید که این علم به هیچ وجه از نظر عقلی و قیاسی برای امام ضروری نیست. وی میگوید: سخن در آگاهی امامان نسبت به تمامی حرفه ها و دیگر زبانها به اعتقاد من از طرفی این اعتقاد نسبت به ایشان{{عم}} محذوری ندارد و از طرفی دیگر از نظر عقل و منطق ضرورتی وجود ندارد. روایات صحیحی نیز وجود دارد که میگوید امامان آل محمد{{عم}} از این علوم بهرهمند بوده اند. اگر این مسأله ثابت گردید، باید نسبت به وجود این مطلب یقین حاصل نمود، البته بنده نسبت به یقین داشتن نسبت به این مطلب سخن دارم، و خداوند همراه حقیقت است.<ref>«القول فی معرفه الائمه بجمیع الصنایع و سایر اللغات: اقول: انه لیس بممتنع ذلک منهم {{عم}} و لا واجب من جهه العقل و القیاس، وقد جائت اخبار عمن یجب تصدیقه بان ائمه آل محمد قد کانوا یعلمون ذلک. فان ثبت، وجب القطع به من جهتها علی الثبات، ولی فی القطع به منها نظر، والله الموافق للصواب».</ref> | [[شیخ مفید]] روایاتی را که میرسانند [[ائمه]]{{عم}} از همه فنون و زبانها آگاهاند، با تردید میپذیرد و میگوید که این علم به هیچ وجه از نظر عقلی و قیاسی برای امام ضروری نیست. وی میگوید: سخن در آگاهی امامان نسبت به تمامی حرفه ها و دیگر زبانها به اعتقاد من از طرفی این اعتقاد نسبت به ایشان{{عم}} محذوری ندارد و از طرفی دیگر از نظر عقل و منطق ضرورتی وجود ندارد. روایات صحیحی نیز وجود دارد که میگوید امامان آل محمد{{عم}} از این علوم بهرهمند بوده اند. اگر این مسأله ثابت گردید، باید نسبت به وجود این مطلب یقین حاصل نمود، البته بنده نسبت به یقین داشتن نسبت به این مطلب سخن دارم، و خداوند همراه حقیقت است.<ref>«القول فی معرفه الائمه بجمیع الصنایع و سایر اللغات: اقول: انه لیس بممتنع ذلک منهم {{عم}} و لا واجب من جهه العقل و القیاس، وقد جائت اخبار عمن یجب تصدیقه بان ائمه آل محمد قد کانوا یعلمون ذلک. فان ثبت، وجب القطع به من جهتها علی الثبات، ولی فی القطع به منها نظر، والله الموافق للصواب».</ref> | ||
عبارتهای فوق را در محورهای ذیل میتوان تبیین نمود: | |||
:::::الف) آشنایی [[ائمه]]{{عم}} به صنعتها و حرفهها و زبانهای مختلف، امتناع عقلی ندارد و آن را میتوان مانند سایر ممکنات قابل و قوع دانست. | :::::الف) آشنایی [[ائمه]]{{عم}} به صنعتها و حرفهها و زبانهای مختلف، امتناع عقلی ندارد و آن را میتوان مانند سایر ممکنات قابل و قوع دانست. | ||
:::::ب) وجود این آگاهیها برای احراز مقام امامت ضرورت عقلی هم ندارد، بدین معنا که عقل و خرد علم به صنایع و لغات را در ردیف صفاتی چون [[عصمت]] و علم به احکام که جزء صفات لازم برای امام است، نمیشمارد. | :::::ب) وجود این آگاهیها برای احراز مقام امامت ضرورت عقلی هم ندارد، بدین معنا که عقل و خرد علم به صنایع و لغات را در ردیف صفاتی چون [[عصمت]] و علم به احکام که جزء صفات لازم برای امام است، نمیشمارد. |