پرش به محتوا

سیره سیاسی امام باقر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۶: خط ۶۶:
امام فرمود: ما [[خاندان]]، اکمال و اتمام هستیم و [[آیه اکمال]]<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}} «امروز دینتان را کامل کردم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> در [[حق]] ماست که از یکدیگر [[ارث]] می‌بریم و زمین از چنین افرادی خالی نمی‌ماند. هشام با [[درماندگی]]، تبار خود را با امام یکی دانست و امام فضائلی را برشمرد و فرمود: آنها ویژگی ما [[خانواده]] است و احدی از آن بهره‌ای ندارد و آن‌گاه ادامه داد که [[پیامبر]]{{صل}} [[هزار باب علم]] را به علی{{ع}} یاد داد که هر بابش [[هزار باب]] است، علی{{ع}} را [[برادر]] خود قرار داد و سرانجام فرمود: این امتیازها را [[خداوند]] به آنان داده است. [[سخنان امام]] سبب شد هشام [[امام]] را به [[مدینه]] برگرداند، ولی [[حضرت]] به هنگام بازگشت مناظره‌ای با [[قسیسین]] [[شام]] داشت که [[عظمت]] آن امام{{ع}} را به نمایش گذاشت<ref>طبری، دلائل الامامه، ص۲۳۳ - ۲۳۵.</ref>.
امام فرمود: ما [[خاندان]]، اکمال و اتمام هستیم و [[آیه اکمال]]<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}} «امروز دینتان را کامل کردم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> در [[حق]] ماست که از یکدیگر [[ارث]] می‌بریم و زمین از چنین افرادی خالی نمی‌ماند. هشام با [[درماندگی]]، تبار خود را با امام یکی دانست و امام فضائلی را برشمرد و فرمود: آنها ویژگی ما [[خانواده]] است و احدی از آن بهره‌ای ندارد و آن‌گاه ادامه داد که [[پیامبر]]{{صل}} [[هزار باب علم]] را به علی{{ع}} یاد داد که هر بابش [[هزار باب]] است، علی{{ع}} را [[برادر]] خود قرار داد و سرانجام فرمود: این امتیازها را [[خداوند]] به آنان داده است. [[سخنان امام]] سبب شد هشام [[امام]] را به [[مدینه]] برگرداند، ولی [[حضرت]] به هنگام بازگشت مناظره‌ای با [[قسیسین]] [[شام]] داشت که [[عظمت]] آن امام{{ع}} را به نمایش گذاشت<ref>طبری، دلائل الامامه، ص۲۳۳ - ۲۳۵.</ref>.
بخشی از این گزارش نشانگر آن است که [[استراتژی]] هشام برای [[تحقیر]] و کاستن از [[جایگاه امام]] [[باقر]]{{ع}} و [[شیعیان]] در [[جامعه]] آن [[روز]] همواره در دستور کار بوده، ولی پیوسته با [[شکست]] مواجه شده است. گویا گزارش [[تیراندازی]] در جلسه دیگری اتفاق افتاده باشد که گزارشگران آن را بدون سند، همراه گزارش احضار به شام نقل کرده‌اند، از این رو، برخی منابع آن را بدون ارائه توضیحی، جداگانه آورده‌اند.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۳۲.</ref>
بخشی از این گزارش نشانگر آن است که [[استراتژی]] هشام برای [[تحقیر]] و کاستن از [[جایگاه امام]] [[باقر]]{{ع}} و [[شیعیان]] در [[جامعه]] آن [[روز]] همواره در دستور کار بوده، ولی پیوسته با [[شکست]] مواجه شده است. گویا گزارش [[تیراندازی]] در جلسه دیگری اتفاق افتاده باشد که گزارشگران آن را بدون سند، همراه گزارش احضار به شام نقل کرده‌اند، از این رو، برخی منابع آن را بدون ارائه توضیحی، جداگانه آورده‌اند.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۳۲.</ref>
==امام{{ع}} و [[زیدیه]]==
[[امام باقر]]{{ع}} به سبب [[اختلافات]] [[فکری]]، چالش‌های درون‌شیعی و برون‌مذهبی و نیز سخت‌گیری‌های [[حاکمان اموی]]، از [[اقدام]] [[سیاسی]] برای اندازی [[حکومت]] [[پرهیز]] کرد. این اختلافات و چالش‌ها سبب ظهور و بروز دیدگاه‌های مختلف سیاسی شد و برخی به امام خرده گرفتند که چرا حضرت [[قیام]] نمی‌کند. زید، برادر امام، و یارانش [[اعتقاد]] داشتند که امام باید دست به [[شمشیر]] ببرد و قیام کند. [[عمر بن رباح]] نیز می‌گفت: امام باید [[اهل]] قیام باشد<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۰۵ - ۵۰۶.</ref>. [[شیعیان عراق]] در اثر [[ستم]] [[امویان]]، [[منتظر]] قیام امام باقر{{ع}} بودند، اما حضرت در برابر آنان [[مقاومت]] کرد. این مقاومت سبب شد برخی در [[امامت]] ایشان تردید کنند و به برادرش زید بپیوندند. روش [[پیروان زید]] موجب [[ناراحتی]] امام شد، آنان را [[نکوهش]] و [[لعن]] کرد<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۹۰.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۳۳.</ref>
==امام و جبریه و [[قدریه]]==
آیاتی از [[قرآن]] به [[حاکمیت مطلق الهی]] اشاره دارد، مانند: {{متن قرآن|مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ}}<ref>«و چرا هنگامی که به باغستان خویش درآمدی نگفتی: «ما شاء الله لا قوّة الّا باللّه» [- آنچه خداوند بخواهد (همان است) هیچ توانی جز از سوی خداوند نیست؛ اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خود می‌یابی» سوره کهف، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ}}<ref>«و موسی هفتاد تن از قوم خود را برای میقات ما برگزید پس همین که زمین‌لرزه آنان را فرا گرفت (موسی) گفت: پروردگارا! اگر اراده می‌فرمودی آنان و مرا پیش از این نابود می‌کردی، آیا ما را برای آنچه برخی از کم‌خردان ما کرده‌اند نابود می‌فرمایی؟ این، جز آزمون تو نیست که با آن هرکس را بخواهی گمراه می‌داری و هرکس را بخواهی راهنمایی می‌فرمایی، تو سرور مایی پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین آمرزندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۵.</ref> و آیاتی نیز [[انسان]] را [[صاحب اختیار]] می‌داند، که راهش را خودش [[انتخاب]] می‌کند، مانند: {{متن قرآن|وَلِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و خداوند، آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید و (چنین کرد) تا هر کس برابر با آنچه انجام داده است جزا بیند و به آنان ستم نخواهد شد» سوره جاثیه، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى}}<ref>«بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمی‌کند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمی‌دارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گردا» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ}}<ref>«و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در می‌گذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.</ref>. این [[آیات]] باید از سوی [[مفسران]] [[واقعی]] و [[امامان معصوم]]{{عم}} که [[راسخان در علم]] هستند، [[تفسیر]] شوند، تا [[جامعه]] دچار [[انحراف]] نشود. عدم تبیین صحیح آیات و توجه به بخشی از آنها سبب انحراف است. از این رو، گروهی به [[جبر]] و عده‌ای به [[تفویض]] [[گرایش]] یافتند.
[[امام]]{{ع}} با جبریه و [[قدریه]] درباره [[جبر و اختیار]] [[انسان]] [[گفتگو]] کرد و در مقابل این دو دیدگاه [[انحرافی]]، [[نظریه]]{{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلِ الْأَمْرُ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۹۸.</ref> را مطرح کرد. [[حضرت]] در تبیین این نظریه فرمود: «[[رحمت الهی]] به بندگانش، بیش از آن است که آنان را به [[گناه]] مجبور کند و سپس آنان را [[عذاب]] نماید. نیز [[خدا]] نیرومندتر از آن است که چیزی را [[اراده]] کند و تحقق نیابد». پرسیدند میان جبر و اختیار، جایگاه دیگری هم هست؟ فرمود: فضایی وسیع‌تر از فضای [[آسمان]] و [[زمین]]<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۵۹.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۴۶.</ref>
==[[امام]] و [[غالیان]]==
غالیان [[امامان معصوم]]{{عم}} را [[خدا]] می‌دانستند، قائل به [[تناسخ]] [[روح]] آنان در وجود خود بودند یا [[ادعای نبوت]] می‌کردند. ادعاهای آنان بیشتر نشانگر [[ضعف]] [[فرهنگی]] [[جامعه]] آن عصر بود که از [[جهل]] و [[ناآگاهی]] [[مردم]] برای اهداف [[دنیوی]] خود بهره می‌جستند و برای بهره‌مندی از [[حمایت]] [[اصحاب امام]] و [[شیعیان]]، [[روایت]] [[جعل]] می‌کردند. فرقه‌های غالی مانند [[مغیریه]]، [[جارودیه]]، خَطّابیه و مَعَمریه در [[زمان امام باقر]]{{ع}} شکل گرفت<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۲۱، ۴۳ - ۴۴، ۵۹.</ref> و امام آنان را به شدت از خود طرد کرد و [[لعن]] نمود، تا چهره [[واقعی]] آنان نمایان شود.
[[مغیرة بن سعید]]، [[بیان بن سمعان]]، [[صائد نهدی]]، [[حمزة بن عماره بربری]]، [[حارث شامی]]، [[عبدالله بن عمرو بن حارث]]، [[ابوالخطّاب]] و [[بشار اشعری]] از غالیان لعنت‌شده هستند<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۸۹، ۴۹۰، ۵۷۷، ۵۹۰ و ۵۹۳.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} [[مغیره]] را به [[بلعم]] (باعورا) [[تشبیه]] کرد که [[خداوند]] [[اسم اعظم]] را به او عطا کرد و سپس [[گمراه]] شد<ref>عیاشی، تفسیر، ج۲، ص۴۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۳، ص۳۷۹.</ref>. [[بیان بن سمعان]] خود را [[پیامبر]] می‌دانست<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۲۰۹.</ref> و چون بر [[امام سجاد]]{{ع}} [[دروغ]] بست، از سوی امام باقر{{ع}} [[لعنت]] شد<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۹۱.</ref>. امام{{ع}} برای [[مبارزه]] با [[غلات]]، افزون بر شیوه طرد و لعن به بیان صفات [[اسلام]] کامل، [[مؤمن]]<ref>طوسی، الامالی، ص۱۸۹.</ref> و صفات [[شیعه]]<ref>صدوق، الخصال، ص۳۹۷ و ۴۴۴.</ref> پرداخت.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۴۶.</ref>
==امام و [[یهودیان]]==
امام باقر{{ع}} مسلمانانی را که (مانند [[کعب الاحبار]]) از [[افکار]] [[یهود]] تأثیر می‌پذیرفتند، [[دروغ‌گو]] خواند و در برابر ادعای او که بیت‌المَقدِس قبله‌ای [[برتر]] از [[کعبه]] است، فرمود: خداوند در زمین خانه‌ای دوست‌داشتنی‌تر از کعبه نیافریده است<ref>کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۴۰.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۴۷.</ref>
==امام و [[کیسانیه]]==
کیسانیه در [[عصر امام سجاد]]{{ع}} ظهور کرد و برخی شیعیان با [[تبلیغات]] مختار به [[امامت و مهدویت]] [[محمد بن حنفیه]] و پس از وی فرزندش [[ابوهاشم]] گرویدند. طرح [[مهدویت]] به معنای منجی‌بودن، در میان شیعیانی که تحت فشار [[حاکمیت]] [[اموی]] بودند، سبب رواج [[کیسانیه]] شد. اشعار کُثَیِّر عَزَّه و [[سید]] حِمیری مبنی بر [[نجات]] [[شیعه]] از این وضعیت دشوار، نیز به گسترش [[مهدویت]] [[ابن حنفیه]] کمک کرد. با این حال، برخی [[شیعیان]] مانند [[ابوخالد کابلی]] و [[قاسم بن عوف]]، پیرو محمد بن حنفیه بودند، ولی او را ترک کرده به [[امام باقر]]{{ع}} گرویدند<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۳۶ - ۳۴۰.</ref>. [[امام]] برای [[جلوگیری از انحراف شیعیان]] به تبیین صحیح مسئله [[امامت]] و [[وجوب]] [[نص بر امامت]] [[ائمه]] از [[فرزندان فاطمه]]{{س}} پرداخت.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۴۷.</ref>
==[[شهادت]] و [[وصیت]]==
منابع سال [[تولد]] امام باقر{{ع}} را به [[اختلاف]]، سال‌های ۵۶، ۵۹ یا ۵۸ق<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۱؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ص۱۷۷.</ref> و [[تاریخ شهادت]] [[حضرت]] را سال‌های ۱۱۳، ۱۱۴، ۱۱۷ و ۱۱۸ق، و نیز ماه و [[روز]] شهادت را [[هفتم ذی‌حجه]]، [[ربیع الاول]] و [[ربیع الثانی]] آورده‌اند. با این حال، بیشتر منابع شهادت حضرت را [[سال ۱۱۴ق]]<ref>زبیری، نسب قریش، ص۵۹؛ اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۶۶۱. مقدسی در کتاب بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان{{عم}} اختلاف آرا و نظر صحیح را آورده است.</ref> هفتم ذی‌حجه، در ۵۷ سالگی گفته‌اند<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۲؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۴۹۸؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۵۲.</ref>. امام روزی که [[حاجیان]] برای [[مناسک حج]] به [[مکه]] رفته بودند، در [[مدینه]] به دستور [[هشام بن عبدالملک]]<ref>ابن صباغ، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۰۵.</ref> و به [[نقلی]] از سوی [[ابراهیم بن یزید]]<ref>طبری شیعی، دلائل الامامة، ص۲۱۶.</ref> [[مسموم]] شد و به شهادت رسید. نقل اول مشهور و مطابق با [[زمان]] حاکمیت هشام است.
امام باقر{{ع}} وصیت کرد به مدت ده سال در [[سرزمین]] مِنی، در [[موسم حج]]، برایش [[عزاداری]] کنند<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۱۷.</ref>، در لباسی که روزهای [[جمعه]] با آن [[نماز]] می‌خواند، [[کفن]] شود و عمامه‌اش را بر سرش بپیچند، هنگام [[دفن]] بندهای کفنش باز شود و قبرش چهار گوش و به اندازه چهار انگشت از [[زمین]] بالا باشد<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۷؛ فتال نیسابوری، روضة الواعظین، ص۲۰۸.</ref>. آن‌گاه ودائع [[امامت]] را (مشتمل بر [[صحیفه]] و [[سلاح رسول خدا]]{{صل}}) به فرزندش [[امام صادق]]{{ع}} سپرد.
پیکر [[پاک]] [[حضرت]] در [[خانه]] [[عقیل]]<ref>ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۱۲۷؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۱، ص۳۴.</ref> واقع در [[قبرستان بقیع]]، کنار [[مزار]] [[پدر]] بزرگوارش{{ع}}<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۹.</ref> و جدش [[امام مجتبی]]{{ع}} به [[خاک]] سپرده شد.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۴۸.</ref>
==فضای [[علمی]] و [[فرهنگی]] در [[عصر امام باقر]]{{ع}}==
فضای سیاسی در عصر امویان سبب [[تغییر]] فضای علمی - فرهنگی جامعه شد. عالمانی مانند [[ابن شهاب]] زُهری به دربار وابسته شدند و به نشر [[احادیث جعلی]] پرداختند. در نتیجه [[فرهنگ]] [[جامعه اسلامی]] از آموزه‌های [[وحیانی]] و [[دینی]] دور شد و با تقویت و [[تأیید]] فرقه‌های ساخته‌شده، پایه‌های [[قدرت]] [[امویان]] [[استحکام]] یافت. در چنین فضایی، جریان منع [[نقل حدیث]] هم وجود داشت، گروه‌های [[خوارج]]، [[مرجئه]] و [[معتزله]] ظهور و بروز یافتند و نشر [[اسرائیلیات]] فراوان شد. [[غالیان]] نیز از درون [[شیعه]] به [[تخریب]] پرداختند تا جایی که [[شیعیان]] چندان با [[مناسک حج]] و [[احکام]] [[حلال و حرام]] [[الهی]] آشنا نبودند.
[[امام باقر]]{{ع}} در چنین فضایی بود، [[مبارزه]] [[علمی]] و [[فرهنگی]] را به [[اقدامات سیاسی]] ترجیح داد و به تبیین مسائل دینی و مذهبی پرداخت تا دست‌کم شیعه را به [[احکام الهی]] آشنا کند<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۰.</ref>. [[امام]]{{ع}} ثابت کرد که در برخی شرایط، قلم از [[سلاح]] مؤثرتر و تحول‌آفرین‌تر است و بدین ترتیب، حتی [[دانشمندان اهل سنت]] را به [[تعجب]] واداشت، چنان که [[ابن حجر]] تصریح کرد که [[حضرت]] گنج‌های پنهان [[معارف]] و [[دانش]] را آشکار نمود و [[حقایق]] و لطایف آنها را تبیین کرد.
بر پایه برخی [[اخبار]]، در این دوره، احتمال چالش میان شیعیان با [[مخالفان]] وجود داشت، چالشی که جز ابراز [[هیجان]] و [[اختلاف]] سودی نداشت و حتی تلاش‌های علمی - فرهنگی امام را ناکام می‌گذارد. از این رو، به شیعیان سفارش کرد که با مخالفان [[فکری]] [[دشمنی]] نکنند<ref>برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۰۳.</ref> و پیوسته [[پیروان]] خود را به [[اطاعت]] از [[پروردگار]] و عمل به [[دستورهای الهی]] [[دعوت]] کرد.
با توجه به چنین فضایی، به شرح اقدامات علمی - فرهنگی امام باقر{{ع}} پرداخته می‌شود.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۳۵.</ref>
==اقدامات علمی - فرهنگی امام باقر{{ع}}==
امام{{ع}} برای [[تحول]] فکری در [[جامعه]] اقدماتی را به شرح ذیل در دستور کار قرار داد.
===[[تبیین معارف]] و احکام===
«[[امامت]] و [[ولایت]]» از اساسی‌ترین معارف و شرط [[قبولی اعمال]] است. امام باقر{{ع}} [[اسلام]] را بر پنج رکن [[نماز]]، [[زکات]]، [[حج]]، [[روزه]] و ولایت [[استوار]] دانست و ولایت را کلید قبولی دیگر ارکان شمرد<ref>برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۸۷؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۸.</ref> و [[امام]] را [[حجت خداوند]] و [[هدایتگر]] [[مردم]] اعلام کرد<ref>کلینی، المحاسن، ج۱، ص۱۷۹.</ref> که بدون آن، [[احکام دین]] دچار افزایش و کاهش می‌شود. امام افزوده‌ها را رد و [[کاستی‌ها]] را کامل می‌کند، تا [[حق]] از [[باطل]] جدا شود<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۳۵۱ - ۳۵۲ (فیها منّا رجل..)؛ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. تلاش [[امام باقر]]{{ع}} این بود تا [[جایگاه اهل بیت]]{{عم}} و [[مقام]] آنان با تکیه بر [[آیات قرآن]] تبیین گردد<ref>عیاشی، تفسیر، ج۱، ص۸۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۲۷.</ref>.
امام{{ع}} افزون بر تبیین با تکیه بر [[قرآن]]، از [[روایت]] [[پدران]] خود و نقل از [[رسول خدا]]{{صل}} بهره برد. تبیین این [[معارف]] در کتاب [[مسند الامام الباقر]]{{ع}} با هشت هزار و ۵۶۴ روایت در موضوعات مختلف قابل جستجو است. [[اهل سنت]] نیز [[روایات امام باقر]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} را نقل کرده‌اند، اما [[شیعه]] سخن خود [[حضرت]] را معتبر می‌داند. آن حضرت فرمود: نیازی به ذکر سند از ما نیست، وقتی [[حدیثی]] را بدون ذکر سند نقل کنم، آن [[حدیث]] از پدرم، از نیاکان، از پیامبر{{صل}}، از [[جبرئیل]]، از [[خداوند]] است<ref>غازی، مسند الرضا{{ع}}، ص۱۴؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۶۹.</ref>.
امام باقر{{ع}} همچنین در برابر دیدگاه‌های مخالف، از شیوه [[مناظره]] و [[گفتگو]] استفاده کرد و به تصحیح و [[تبیین معارف]] [[اسلام]] پرداخت، برای مثال:
#تبیین [[توحید]]، [[امامت]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[تولّی و تبرّی]]، [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]] و [[جهاد]]؛
#تبیین [[انحراف]] [[فرقه‌ها]]، از جمله [[غالیان]]؛
#تبیین مسائل مختلف [[فقهی]]، شامل همه [[ابواب فقه]]؛
# [[تربیت شاگرد]] برای [[ترویج دین]].
[[صبوری]] امام باقر{{ع}} در پاسخ به پرسش‌های [[مخالفان]] در خور توجه است. به طوری که حاضران در مناظره‌ها، شیفته بیان، [[اخلاق]] و [[معنویت]] امام{{ع}} می‌شدند و از این رهگذر، [[حکومت اموی]] نگران می‌شد و ایشان و پیروانش را زیر نظر می‌گرفت.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۳۶.</ref>
===زمینه‌سازی برای تدوین [[فقه]] [[جعفری]]===
امام باقر{{ع}} با [[روایات فقهی]] بسیاری در گستره همه [[ابواب فقهی]]، زمینه‌ساز تدوین فقه جعفری و دستیابی به [[قواعد]] [[فقهی]] شد. به گونه‌ای که برخی ۴۸ [[قاعده فقهی]] از آنها استخراج کرده‌اند<ref>محمدحسین علی الصغیر، الامام محمد الباقر{{ع}} مجدد الحضارة الاسلامیه، ص۲۵۰ - ۲۵۳.</ref>. [[امام]]{{ع}} در مواردی نیز به تصحیح برخی آرای [[انحرافی]] در [[فقه]] پرداخت. برای نمونه، برای [[وجوب]] [[نماز]] [[قصر]](شکسته) در [[سفر]] به [[آیه]] ۱۰۱ [[سوره نساء]]<ref>{{متن قرآن|أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ}} «که از نماز بکاهید» سوره نساء، آیه ۱۰۱.</ref> [[استدلال]] کرد و تبیین نمود که تعبیر {{متن قرآن|فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ}} در این آیه به قرینه آیه {{متن قرآن|فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref> درباره [[طواف]]، به معنای وجوب است و افزود که عمل [[پیامبر]]{{صل}} نیز در این‌باره بیانگر وجوب شکسته بودن نماز مسافر است<ref>صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۳۴.</ref>.
همچنین [[امام باقر]]{{ع}} درباره مسح کردن بر قسمتی از سر و پا، به آیه {{متن قرآن|وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ}}<ref>«ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا و اگر جنب بودید غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا از جای قضای حاجت آمدید یا با زنان آمیزش کردید و آبی نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید، با آن بخشی از چهره و دست‌های خود را مسح نمایید، خداوند نمی‌خواهد شما را در تنگنا افکند ولی می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.</ref> استناد کرد، که حرف «باء» در «برؤوسکم» به معنای بخشی از سر است و کلمه «أرجلکم» به «برؤوسکم» عطف شده و مسح قسمتی از سر و پا را حکایت دارد. [[امام]]{{ع}} در پایان فرمود: [[پیامبر]]{{صل}} این [[تفسیر]] را داشت، اما [[مردم]] توجهی نکردند و آن را ضایع کردند<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۰.</ref>.
[[فقیهان]] [[شیعه]] از [[روایت]] {{متن حدیث|إِنَّمَا عَلَيْنَا أَنْ نُلْقِيَ إِلَيْكُمُ الْأُصُولَ وَ عَلَيْكُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا}}<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج۴، ص۴۵ - ۴۶.</ref>، برای [[وجوب]] [[اجتهاد]] بهره گرفتند و بر اساس اصول تبیین‌شده از سوی امام، درباره مسائلی که [[حُکم]] صریحی ندارد، اجتهاد کردند، [[قواعد]] [[فقهی]] تعریف نمودند و [[فتوا]] دادند.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۳۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۲٬۴۸۲

ویرایش