سیره سیاسی امام صادق: تفاوت میان نسخهها
←امام صادق{{ع}} و حسنیان
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
==[[امام صادق]]{{ع}} و [[حسنیان]]== | ==[[امام صادق]]{{ع}} و [[حسنیان]]== | ||
[[نسل]] [[امام مجتبی]] از طرف دو فرزندش به نامهای زید (ت ۳۰ - م۱۲۰) و حسن مُثَنّی (ت ۴۴ - م۹۷) ادامه یافت و در تحولات [[سیاسی]] [[اجتماعی]] [[عصر امام صادق]]{{ع}} نقش ایفا کردند. واژه حسنیان گرچه به اعتبار [[فرزندان امام مجتبی]]{{ع}} شامل دو شاخه [[زید بن حسن]] و [[حسن مثنی]] است، اما به عنوان یک گروه سیاسی خواهان [[خلافت]]، به [[فرزندان]] حسن مُثَنّی گفته میشود. | [[نسل]] [[امام مجتبی]] از طرف دو فرزندش به نامهای زید (ت ۳۰ - م۱۲۰) و حسن مُثَنّی (ت ۴۴ - م۹۷) ادامه یافت و در تحولات [[سیاسی]] [[اجتماعی]] [[عصر امام صادق]]{{ع}} نقش ایفا کردند. واژه حسنیان گرچه به اعتبار [[فرزندان امام مجتبی]]{{ع}} شامل دو شاخه [[زید بن حسن]] و [[حسن مثنی]] است، اما به عنوان یک گروه سیاسی خواهان [[خلافت]]، به [[فرزندان]] حسن مُثَنّی گفته میشود. | ||
به [[اعتقاد]] [[شیخ مفید]]، حسن مُثَنّی و زید بن حسن{{ع}} [[ادعای امامت]] نداشتند و کسی نیز آنان را [[امام]] نخوانده است<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۶.</ref>. حسن معروفترین فرزند زید (م ۱۶۸) نیز ادعای خلافت نداشت، اما با فرزندان حسن مُثَنّی مخالف و از طرفداران [[عباسیان]] بود<ref>بخاری، سر السلسلة العلویه، ص۲۱؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ص۷۰ | به [[اعتقاد]] [[شیخ مفید]]، حسن مُثَنّی و زید بن حسن{{ع}} [[ادعای امامت]] نداشتند و کسی نیز آنان را [[امام]] نخوانده است<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۶.</ref>. حسن معروفترین فرزند زید (م ۱۶۸) نیز ادعای خلافت نداشت، اما با فرزندان حسن مُثَنّی مخالف و از طرفداران [[عباسیان]] بود<ref>بخاری، سر السلسلة العلویه، ص۲۱؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ص۷۰.</ref>. | ||
===عبدالله بن حسن مثنی=== | |||
عبدالله فرزند حسن مُثَنّی، شیخ [[بنیهاشم]] و آرزومند [[رهبری]] [[علویان]] و [[خلافت اسلامی]] بود و این [[آرزو]] را در [[سال ۱۳۲ق]]، با امام صادق{{ع}} در میان گذاشت<ref>قاضی تنوخی، الفرج بعد الشدة، ج۲، ص۳۴۹؛ مسکویه، تجارب الأمم، ج۳، ص۳۱۷.</ref>. با این حال، پیش از برپایی [[دولت عباسی]] فرزندانش محمد و [[ابراهیم]] را نامزد خلافت کرد و محمد را [[مهدی]] و نفس زکیّه نامید و خواستار [[بیعت]] امام صادق{{ع}} با وی شد. امام او را به [[کنارهگیری]] [[تشویق]] کرد و از استقرار خلافت در [[خاندان]] عباس بن عبدالمُطّلِب و کشته شدن فرزندان عبدالله خبر داد، اما عبدالله [[حضرت]] را به [[حسادت]] متهم نمود<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۷۶؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۴۱ - ۱۴۲ و ۱۵۷.</ref>. | |||
===محمد ملقب به نفس زکیه== | |||
[[نفس زکیه]] (ت ۱۰۰ - م۱۴۵) فرزند عبدالله در [[سال ۱۲۶ق]]، پس از [[شهادت]] [[یحیی بن زید بن علی]]{{ع}} و از سویی برابر با [[قتل]] [[ولید بن یزید]] و [[اختلاف]] درونی [[امویان]] ادعای خلافت کرد. [[مروان]]، آخرین [[خلیفه اموی]]، از ادعای وی باخبر شد و با پیشکش کردن مبلغ هنگفتی، [[عبدالله بن حسن]] را آرام کرد و از [[حاکم]] [[حجاز]] خواست تا زمانی که محمد [[اقدام]] به [[براندازی]] نکرده است، مزاحم او نشوند و محمد نیز اقدامی نکرد<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۵۸ و ۱۷۴.</ref>. محمد در آغاز [[خلافت]] سَفّاح مخفی شد و سفّاح با [[آرامش]] نسبی با او برخورد کرد. او به رغم خودداری محمد از [[بیعت]]، دو میلیون درهم به همراه زمینهایی به [[عبدالله محض]] بخشید<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۸۱ - ۸۲. این مبالغ زمانی بخشیده میشد که توده مردم پنجاه درهم را بهشت خود میشمردند (ر.ک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۱۶).</ref>. اینگونه تسامحها در [[رفتار]] [[عباسیان]] ادامه داشت تا اینکه [[حسن بن زید]] (عموزاده [[نفس زکیه]]) منصور را علیه وی تحریک کرد<ref>طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۵۶.</ref>. [[قیام]] محمد در [[سال ۱۴۵ق]]، [[شکست]] خورد، اما [[رهبر معنوی]] قیامهای بعدی [[حسنیان]] شد. [[قیام ابراهیم]]، [[برادر]] کوچکتر او نیز، به دلیل [[بیماری]]، اندکی به تأخیر افتاد و در باخَمرا، واقع در میان واسط و [[بصره]]، شکست خورد<ref>ابن عنبه، عمدة الطالب، ج۶، ص۱۰۴.</ref>. | [[نفس زکیه]] (ت ۱۰۰ - م۱۴۵) فرزند عبدالله در [[سال ۱۲۶ق]]، پس از [[شهادت]] [[یحیی بن زید بن علی]]{{ع}} و از سویی برابر با [[قتل]] [[ولید بن یزید]] و [[اختلاف]] درونی [[امویان]] ادعای خلافت کرد. [[مروان]]، آخرین [[خلیفه اموی]]، از ادعای وی باخبر شد و با پیشکش کردن مبلغ هنگفتی، [[عبدالله بن حسن]] را آرام کرد و از [[حاکم]] [[حجاز]] خواست تا زمانی که محمد [[اقدام]] به [[براندازی]] نکرده است، مزاحم او نشوند و محمد نیز اقدامی نکرد<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۵۸ و ۱۷۴.</ref>. محمد در آغاز [[خلافت]] سَفّاح مخفی شد و سفّاح با [[آرامش]] نسبی با او برخورد کرد. او به رغم خودداری محمد از [[بیعت]]، دو میلیون درهم به همراه زمینهایی به [[عبدالله محض]] بخشید<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۸۱ - ۸۲. این مبالغ زمانی بخشیده میشد که توده مردم پنجاه درهم را بهشت خود میشمردند (ر.ک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۱۶).</ref>. اینگونه تسامحها در [[رفتار]] [[عباسیان]] ادامه داشت تا اینکه [[حسن بن زید]] (عموزاده [[نفس زکیه]]) منصور را علیه وی تحریک کرد<ref>طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۵۶.</ref>. [[قیام]] محمد در [[سال ۱۴۵ق]]، [[شکست]] خورد، اما [[رهبر معنوی]] قیامهای بعدی [[حسنیان]] شد. [[قیام ابراهیم]]، [[برادر]] کوچکتر او نیز، به دلیل [[بیماری]]، اندکی به تأخیر افتاد و در باخَمرا، واقع در میان واسط و [[بصره]]، شکست خورد<ref>ابن عنبه، عمدة الطالب، ج۶، ص۱۰۴.</ref>. | ||