پرش به محتوا

جنگ بدر در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سیره نویسان' به 'سیره‌نویسان'
جز (جایگزینی متن - 'رویم' به 'رویم')
جز (جایگزینی متن - 'سیره نویسان' به 'سیره‌نویسان')
خط ۱۹: خط ۱۹:


== [[مشورت]] [[پیامبر]] برای چگونگی مقابله با دشمن ==
== [[مشورت]] [[پیامبر]] برای چگونگی مقابله با دشمن ==
پیامبر قبل از جنگ در حالی که هنوز با [[دشمن]] برخورد نکرده بود با یارانش به [[مشورت]] پرداخت. فرمود: بگویید که چه کنیم؟ اولین کسی که برخاست تا جواب خواسته پیامبر را بگوید [[ابوبکر]] بود. [[مورخان]] و [[سیره]] نویسان از نقل کامل سخنان [[ابوبکر]] [[امتناع]] می‌کنند و تنها این عبارت را نقل می‌کنند که او سخن گفت، سخن به خوبی گفت<ref>السیرة النبویة، ج۱، ص۶۱۵؛ المغازی، ج۱، ص۴۸؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۴۳۴؛ سبل الهدی، ج۴، ص۲۶.</ref> اما منابع معتبر و درجه یک نقل کرده‌اند که [[پیامبر]] از او روی گردانید<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۰۳.</ref>. دوباره فرمود: بگویید چه کنیم؟ این بار [[عمر]] برخاسته و طبق نقل همان [[مورخان]] و [[سیره]] نویسان او هم سخن گفت و سخن به خوبی گفت! واقدی [[سیره‌نویس]] مشهور می‌گوید: او اضافه کرد: اینان قریش‌اند و [[عزت]] پایدارشان. از روزی که [[عزیز]] بوده‌اند، هرگز [[ذلیل]] نشده‌اند. از روزی که [[کافر]] شده‌اند، هرگز [[ایمان]] نیاورده‌اند. به [[خدا]] قسم هرگز عزتشان را از دست نخواهند داد، با تو به [[سختی]] خواهند جنگید! برای چنین [[جنگی]] آماده باش، شرایط لازم آن را فراهم کن<ref>المغازی، ج۱، ص۴۸؛ دلائل النبوة، ج۳، ص۱۰۷؛ عیون الاثر، ج۱، ص۲۸۸.</ref>. پیامبر پس از شنیدن سخنان عمر همان [[رفتاری]] را کرد که در مقابل سخنان ابوبکر انجام داد. از او هم روی گردانید<ref>{{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} شَاوَرَ حِينَ بَلَغَهُ إِقْبَالُ أَبِي سُفْيَانَ قَالَ فَتَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ تَكَلَّمَ عُمَرُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ}}؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۰۴؛ البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۶۳؛ سبل الهدی، ج۹، ص۱۱۰.</ref>. آیا سخن ابوبکر هم به همین شکل، [[مأیوس]] کننده و برای [[لشکر اسلام]] خوف‌آور بوده است که پیامبر از او هم به همین شکل روی برگردانید؟
پیامبر قبل از جنگ در حالی که هنوز با [[دشمن]] برخورد نکرده بود با یارانش به [[مشورت]] پرداخت. فرمود: بگویید که چه کنیم؟ اولین کسی که برخاست تا جواب خواسته پیامبر را بگوید [[ابوبکر]] بود. [[مورخان]] و [[سیره‌نویسان]] از نقل کامل سخنان [[ابوبکر]] [[امتناع]] می‌کنند و تنها این عبارت را نقل می‌کنند که او سخن گفت، سخن به خوبی گفت<ref>السیرة النبویة، ج۱، ص۶۱۵؛ المغازی، ج۱، ص۴۸؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۴۳۴؛ سبل الهدی، ج۴، ص۲۶.</ref> اما منابع معتبر و درجه یک نقل کرده‌اند که [[پیامبر]] از او روی گردانید<ref>صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۰۳.</ref>. دوباره فرمود: بگویید چه کنیم؟ این بار [[عمر]] برخاسته و طبق نقل همان [[مورخان]] و [[سیره‌نویسان]] او هم سخن گفت و سخن به خوبی گفت! واقدی [[سیره‌نویس]] مشهور می‌گوید: او اضافه کرد: اینان قریش‌اند و [[عزت]] پایدارشان. از روزی که [[عزیز]] بوده‌اند، هرگز [[ذلیل]] نشده‌اند. از روزی که [[کافر]] شده‌اند، هرگز [[ایمان]] نیاورده‌اند. به [[خدا]] قسم هرگز عزتشان را از دست نخواهند داد، با تو به [[سختی]] خواهند جنگید! برای چنین [[جنگی]] آماده باش، شرایط لازم آن را فراهم کن<ref>المغازی، ج۱، ص۴۸؛ دلائل النبوة، ج۳، ص۱۰۷؛ عیون الاثر، ج۱، ص۲۸۸.</ref>. پیامبر پس از شنیدن سخنان عمر همان [[رفتاری]] را کرد که در مقابل سخنان ابوبکر انجام داد. از او هم روی گردانید<ref>{{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} شَاوَرَ حِينَ بَلَغَهُ إِقْبَالُ أَبِي سُفْيَانَ قَالَ فَتَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ تَكَلَّمَ عُمَرُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ}}؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۰۴؛ البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۶۳؛ سبل الهدی، ج۹، ص۱۱۰.</ref>. آیا سخن ابوبکر هم به همین شکل، [[مأیوس]] کننده و برای [[لشکر اسلام]] خوف‌آور بوده است که پیامبر از او هم به همین شکل روی برگردانید؟


طبق نقل [[قرآن]]، [[مسلمانان]] اصولاً [[اعتماد به نفس]] و [[روحیه]] کافی جهت مقابله با [[کفار]] [[قریش]] را نداشتند<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ}} «و بی‌گمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۲۳.</ref>. این دو تن در واقع سخن‌گوی بسیاری از کسانی بودند که در این [[لشکرگاه]] حضور داشتند. قریش در تمام [[جزیرة العرب]] عنوان و [[هیبت]] و بزرگی داشت و هیچ‌گاه نشده بود که [[شکست]] بخورد. [[قریش]] پس از [[شکست]] [[سپاه]] «[[ابرهه]]» یک اعتبار بی‌اندازه‌ای کسب کرده بود و به یک [[قدرت]] غیرقابل [[منازعه]] ولو خیالی تبدیل شده بود و این خود [[رعب]] و [[ترس]] بسیاری در دل‌های [[مسلمانان]] ایجاد می‌کرد.
طبق نقل [[قرآن]]، [[مسلمانان]] اصولاً [[اعتماد به نفس]] و [[روحیه]] کافی جهت مقابله با [[کفار]] [[قریش]] را نداشتند<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ}} «و بی‌گمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۲۳.</ref>. این دو تن در واقع سخن‌گوی بسیاری از کسانی بودند که در این [[لشکرگاه]] حضور داشتند. قریش در تمام [[جزیرة العرب]] عنوان و [[هیبت]] و بزرگی داشت و هیچ‌گاه نشده بود که [[شکست]] بخورد. [[قریش]] پس از [[شکست]] [[سپاه]] «[[ابرهه]]» یک اعتبار بی‌اندازه‌ای کسب کرده بود و به یک [[قدرت]] غیرقابل [[منازعه]] ولو خیالی تبدیل شده بود و این خود [[رعب]] و [[ترس]] بسیاری در دل‌های [[مسلمانان]] ایجاد می‌کرد.
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش