پرش به محتوا

بعثت پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
هنگام بازگشت اهل یثرب، رسول خدا {{صل}} [[مصعب بن عمیر]] را که [[قاری]] [[قرآن]] بود، همراه آنان<ref>یا پس از آنان و به درخواست ایشان، ر.ک: ابن سعد، ج۱، ص۱۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۶؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۷.</ref> فرستاد تا به آنان [[قرآن]]، [[اسلام]] و [[فقه]] بیاموزد. [[منزل]] [[مصعب]] در یثرب در [[خانه]] [[اسعد بن زراره]] بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ طبری، تریخ، ج۲، ص۳۵۷.</ref>. [[مصعب بن عمیر]]، [[امام جماعت]] [[مسلمانان]] یثرب نیز بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۶.</ref> بدان سبب که برخی از [[اوس و خزرج]]، [[دوست]] نداشتند کسی از خودشان امام جماعت آنان باشد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۸.</ref>. برخی منابع، برخلاف مشهور، نخستین [[دیدار]] [[رسول خدا]] {{صل}} با شش تن از یثربیان را [[بیعت عقبه اول]] و این دیدار با [[دوازده تن]] را [[بیعت عقبه دوم]] شمرده‌اند<ref>ر.ک: ابن عبدالبر، الدر، ص۶۷.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳.</ref>
هنگام بازگشت اهل یثرب، رسول خدا {{صل}} [[مصعب بن عمیر]] را که [[قاری]] [[قرآن]] بود، همراه آنان<ref>یا پس از آنان و به درخواست ایشان، ر.ک: ابن سعد، ج۱، ص۱۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۶؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۷.</ref> فرستاد تا به آنان [[قرآن]]، [[اسلام]] و [[فقه]] بیاموزد. [[منزل]] [[مصعب]] در یثرب در [[خانه]] [[اسعد بن زراره]] بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ طبری، تریخ، ج۲، ص۳۵۷.</ref>. [[مصعب بن عمیر]]، [[امام جماعت]] [[مسلمانان]] یثرب نیز بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۶.</ref> بدان سبب که برخی از [[اوس و خزرج]]، [[دوست]] نداشتند کسی از خودشان امام جماعت آنان باشد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۷۷؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۳۸.</ref>. برخی منابع، برخلاف مشهور، نخستین [[دیدار]] [[رسول خدا]] {{صل}} با شش تن از یثربیان را [[بیعت عقبه اول]] و این دیدار با [[دوازده تن]] را [[بیعت عقبه دوم]] شمرده‌اند<ref>ر.ک: ابن عبدالبر، الدر، ص۶۷.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳.</ref>


== [[بیعت عقبه دوم]] ==
== بیعت عقبه دوم==
{{اصلی|بیعت عقبه دوم}}
در سال سیزدهم هنگام موسم [[حج]]، در حالی که اسلام در یثرب منتشر شده بود، مسلمانان همراه با پانصد نفر از [[حجاج]] کاروان اوس و خزرج که [[مشرک]] بودند، برای حج و دیدار با رسول خدا {{صل}} حرکت کردند. آنان چون به [[مکه]] رسیدند، [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} آمدند و آن حضرت با آنان در ایام تشریق در [[منی]] [[وعده]] دیدار گذاشت و به آنان فرمود به گونه‌ای حاضر شوند که که کسی متوجه‌شان نشود. آنها در موعد مقرر آمدند و دیدند [[عباس]]، عموی رسول خدا {{صل}} که هنوز [[مسلمان]] نشده بود نیز حضور دارد<ref>البته برخی درباره حضور عباس تردید کرده‌اند، ر.ک: جعفری مرتضی، الصحیح، ج۳، ص۳۱۹-۳۲۱.</ref>. در این دیدار نخست عباس سخن گفت که درباره برادرزاده‌اش، رسول خدا {{صل}} به [[اهل]] یثرب سفارش‌هایی کرد و آنان را از اینکه رسول خدا {{صل}} را تنها بگذارند و از ایشان [[حمایت]] نکنند، برحذر داشت. سپس رسول خدا {{صل}} پس از [[تلاوت قرآن]] و [[دعوت]] به [[خداوند]] و [[تشویق]] به اسلام، فرمود: "من با شما [[بیعت]] می‌کنم بر اساس آنکه همچنان که از [[خانواده]] و [[فرزندان]] خود [[دفاع]] می‌کنید، از من نیز دفاع کنید". پس از آنکه [[انصار]] این شرط را پذیرفتند و به طور کامل اظهار [[وفاداری]] کردند، آن حضرت فرمود: "[[دوازده نفر]] از میان خودتان برگزینید تا به عنوان [[نقیب]] و بزرگ [[قوم]] خود باشند". نُه تن از [[خزرج]] و سه تن از [[اوس]] [[انتخاب]] شدند و [[رسول خدا]] {{صل}} به آنان فرمود: "شما همچون [[حواریون حضرت عیسی]] {{ع}}، کفیل قوم خود هستید و من نیز کفیل قوم خود هستم". هنگام [[بیعت]] [[خزرجیان]]، [[عباس بن عبادة بن نضله انصاری]] از خزرجیان اعتراف گرفت که آنان باید با هرکس که با رسول خدا {{صل}} در [[جنگ]] باشد، بجنگد و اگر با پیش آمدن [[مصیبت]] یا از دست دادن بزرگانشان، رسول خدا {{صل}} را [[تسلیم]] می‌کنند، بدانند که نتیجه آن [[خواری]] [[دنیا]] و [[آخرت]] است و اگر به [[پیمان]] خود با آن حضرت [[وفادار]] باشند، [[خیر]] دنیا و آخرت برای آنان خواهد بود آنها نیز بر این اساس با آن حضرت دست بیعت دادند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۸۹-۸۱؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱ و ۱۷۲؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۶۰-۳۶۴؛ و به اختصار، یعقوبی، ج۲، ص۳۸؛ بلاذری، أنساب، ج۱، ص۲۷۷؛ و با تغییراتی اندک، بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۵۵-۴۴۲.</ref>.
در سال سیزدهم هنگام موسم [[حج]]، در حالی که اسلام در یثرب منتشر شده بود، مسلمانان همراه با پانصد نفر از [[حجاج]] کاروان اوس و خزرج که [[مشرک]] بودند، برای حج و دیدار با رسول خدا {{صل}} حرکت کردند. آنان چون به [[مکه]] رسیدند، [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} آمدند و آن حضرت با آنان در ایام تشریق در [[منی]] [[وعده]] دیدار گذاشت و به آنان فرمود به گونه‌ای حاضر شوند که که کسی متوجه‌شان نشود. آنها در موعد مقرر آمدند و دیدند [[عباس]]، عموی رسول خدا {{صل}} که هنوز [[مسلمان]] نشده بود نیز حضور دارد<ref>البته برخی درباره حضور عباس تردید کرده‌اند، ر.ک: جعفری مرتضی، الصحیح، ج۳، ص۳۱۹-۳۲۱.</ref>. در این دیدار نخست عباس سخن گفت که درباره برادرزاده‌اش، رسول خدا {{صل}} به [[اهل]] یثرب سفارش‌هایی کرد و آنان را از اینکه رسول خدا {{صل}} را تنها بگذارند و از ایشان [[حمایت]] نکنند، برحذر داشت. سپس رسول خدا {{صل}} پس از [[تلاوت قرآن]] و [[دعوت]] به [[خداوند]] و [[تشویق]] به اسلام، فرمود: "من با شما [[بیعت]] می‌کنم بر اساس آنکه همچنان که از [[خانواده]] و [[فرزندان]] خود [[دفاع]] می‌کنید، از من نیز دفاع کنید". پس از آنکه [[انصار]] این شرط را پذیرفتند و به طور کامل اظهار [[وفاداری]] کردند، آن حضرت فرمود: "[[دوازده نفر]] از میان خودتان برگزینید تا به عنوان [[نقیب]] و بزرگ [[قوم]] خود باشند". نُه تن از [[خزرج]] و سه تن از [[اوس]] [[انتخاب]] شدند و [[رسول خدا]] {{صل}} به آنان فرمود: "شما همچون [[حواریون حضرت عیسی]] {{ع}}، کفیل قوم خود هستید و من نیز کفیل قوم خود هستم". هنگام [[بیعت]] [[خزرجیان]]، [[عباس بن عبادة بن نضله انصاری]] از خزرجیان اعتراف گرفت که آنان باید با هرکس که با رسول خدا {{صل}} در [[جنگ]] باشد، بجنگد و اگر با پیش آمدن [[مصیبت]] یا از دست دادن بزرگانشان، رسول خدا {{صل}} را [[تسلیم]] می‌کنند، بدانند که نتیجه آن [[خواری]] [[دنیا]] و [[آخرت]] است و اگر به [[پیمان]] خود با آن حضرت [[وفادار]] باشند، [[خیر]] دنیا و آخرت برای آنان خواهد بود آنها نیز بر این اساس با آن حضرت دست بیعت دادند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۸۹-۸۱؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱ و ۱۷۲؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۶۰-۳۶۴؛ و به اختصار، یعقوبی، ج۲، ص۳۸؛ بلاذری، أنساب، ج۱، ص۲۷۷؛ و با تغییراتی اندک، بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۵۵-۴۴۲.</ref>.


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش