آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۳۸
، ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲وظیفهٔ شمارهٔ ۳، بخش دوم
جز (جایگزینی متن - '== منبعشناسی جامع علم غیب معصوم ==↵{{منبع جامع}}↵* کتابشناسی علم غیب معصوم؛↵* مقالهشناسی علم غیب معصوم؛↵* پایاننامهشناسی علم غیب معصوم.↵{{پایان منبع جامع}}' به '') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]] | | موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]] | ||
| تصویر = 7626626252.jpg | | تصویر = 7626626252.jpg | ||
| مدخل بالاتر = [[علم معصوم]] / [[ویژگی علم معصوم]] | | مدخل بالاتر = [[علم معصوم]] / [[ویژگی علم معصوم]] | ||
| مدخل اصلی = [[افزایش علم معصوم]] | | مدخل اصلی = [[افزایش علم معصوم]] | ||
| مدخل وابسته = [[علم تام]] / [[علم محدود]] / [[علم فعلی]] / [[علم شأنی]] | | مدخل وابسته = [[علم تام]] / [[علم محدود]] / [[علم فعلی]] / [[علم شأنی]] | ||
| پاسخدهندگان = [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[سید احمد خاتمی|خاتمی]]؛ [[سید علی هاشمی|هاشمی]]؛ [[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]؛ [[محمد زمان رستمی|رستمی]]، خانم [[طاهره آلبویه|آلبویه]]؛[[پژوهشگران پرسمان (وبگاه)|وبگاه پرسمان]]؛ پژوهشگران [[مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]]؛ پژوهشگران [[اسلام سیتی (وبگاه)|وبگاه اسلام سیتی]]؛ پژوهشگران [[وبگاه یاوران ظهور]] | | پاسخدهندگان = [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[سید احمد خاتمی|خاتمی]]؛ [[سید علی هاشمی|هاشمی]]؛ [[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]؛ [[محمد زمان رستمی|رستمی]]، خانم [[طاهره آلبویه|آلبویه]]؛[[پژوهشگران پرسمان (وبگاه)|وبگاه پرسمان]]؛ پژوهشگران [[مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]]؛ پژوهشگران [[اسلام سیتی (وبگاه)|وبگاه اسلام سیتی]]؛ پژوهشگران [[وبگاه یاوران ظهور]] | ||
}} | }} | ||
'''آیا [[علم معصوم]]{{ع}} قابلیت افزایش دارد؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود. | '''آیا [[علم معصوم]] {{ع}} قابلیت افزایش دارد؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
خط ۱۶: | خط ۱۳: | ||
'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)|در محضر علامه طباطبایی]]»'' و مقاله ''«[[علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء (مقاله)|علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء]]» در این باره گفته است: | '''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)|در محضر علامه طباطبایی]]»'' و مقاله ''«[[علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء (مقاله)|علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء]]» در این باره گفته است: | ||
«'''سؤال''': از روایات افزایش شدن علم [[ائمه]]؛ در شبهای جمعه، و روایات عرض اعمال<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به دست نمیآید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از [[حضرت رسول]]{{صل}} دریافته باشند؟ | «'''سؤال''': از روایات افزایش شدن علم [[ائمه]]؛ در شبهای جمعه، و روایات عرض اعمال<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به دست نمیآید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از [[حضرت رسول]] {{صل}} دریافته باشند؟ | ||
'''جواب''': علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم [[رسول الله]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،<ref>ملاحظه شود روایاتی که میفرماید: [[رسول خدا]]{{صل}} در بیماری پایان عمر گرانمایهاش، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را فرا خواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را میگشاید: {{عربی|"يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَابٍ "}} بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنان که تعلّم [[حضرت رسول]]{{صل}} نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}<ref>و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>. زیرا کلمه {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }} یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره "اقْرَأْ بِاسْمِ" که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سورهای است که بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده، نیز بر میآید که [[نبوت]] قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده میشود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ }} <ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>»<ref>[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)|در محضر علامه طباطبایی]]، ص ۲۰۱.</ref>. | '''جواب''': علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم [[رسول الله]] {{صل}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،<ref>ملاحظه شود روایاتی که میفرماید: [[رسول خدا]] {{صل}} در بیماری پایان عمر گرانمایهاش، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را فرا خواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را میگشاید: {{عربی|"يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَابٍ "}} بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنان که تعلّم [[حضرت رسول]] {{صل}} نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}<ref>و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>. زیرا کلمه {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }} یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره "اقْرَأْ بِاسْمِ" که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سورهای است که بر [[رسول خدا]] {{صل}} نازل شده، نیز بر میآید که [[نبوت]] قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده میشود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ }} <ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>»<ref>[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)|در محضر علامه طباطبایی]]، ص ۲۰۱.</ref>. | ||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
خط ۲۷: | خط ۲۴: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[علی نمازی شاهرودی]]''' در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[علی نمازی شاهرودی]]''' در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«اخباری که دلالت دارد بر این که روز به روز و ساعت به ساعت بر علم [[پیغمبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} افزوده میشود. این دانش که از جانب خدا به آن بزرگواران افاضه میشود، اوّل به [[پیغمبر]]{{صل}} سپس به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و همچنین به [[امام مجتبی]]{{ع}} و [[امام]]{{ع}} بعد از او تا [[امام زمان]] میرسد. پس [[امام]] متاخر از [[امام]] متقدم داناتر نیست. گواه بر این که گفتیم علم [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در ترقی است، گفتار پروردگار است که به [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: ای [[پیغمبر]] ما بگو: {{متن قرآن|رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا }} <ref> پروردگارا، علم مرا زیاد فرما؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.</ref>. گواه دیگر گفتار [[امام صادق]]{{ع}} است در پیرامون جهات [[علم امام]] و شرح جامعه و [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]]{{س}} و علم به گذشته و آینده تا روز قیامت تا آن جا که حضرتش چنین فرمود: علم آن است که شب و روز زیاد میگردد و از جانب خداوند به ما افاضه میشود<ref>الکافی، ج۱، ص۲۳۸، ح۱.</ref>. در الکافی در باب این که در شبهای جمعه علم [[ائمه]]{{عم}} زیاد میشود، سه روایت، و در باب این که اگر علم آنان زیاد نشود، تمام میشود و کلمه {{عربی|"لَولَا أنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا"}} در سه روایت مذکور است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. و در روایت صحیح دارد که: [[زُراره]] به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: دانشی به شما میرسد که [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} آن را نداند؟ حضرت فرمود: هر علمی اوّل به [[حضرت رسول]]{{صل}} افاضه میشود، سپس به [[ائمه]]{{عم}}، تا به من میرسد. و در روایت، دیگر [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هیچ احسان و لطفی از جانب خدا به ما نمیرسد مگر این که اوّل به [[حضرت رسول]]{{صل}} و بعد به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} بر حق عنایت و مرحمت میشود؛ به جهت این که [[امام]] متأخر از [[امام]] متقدم برتر نباشد. به نظر ما این احادیث قابل تردید نیست، چرا که عنایات و کمالات و کلمات و الطاف خداوند متعال بیپایان و بینهایت است؛ هم چنان که خودش فرموده است: {{متن قرآن|قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا }} <ref> بگو: اگر برای (نوشتن) کلمات پروردگارم دریا مرکّب میبود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به پایان رسد آن دریا پایان مییافت هر چند دریایی همچند آن را نیز به کمک میآوردیم؛ سوره کهف، آیه: ۱۰۹.</ref>. از هر کلمهای که [[پیغمبر]]{{صل}} به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} تعلیم فرمود هزار باب علم مفتوح شد؛ کلمات پروردگار چگونه خواهد بود؟!»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=31&chkhashk=EABBA2EBE4&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۱۴۰ - ۱۴۲.]</ref> | «اخباری که دلالت دارد بر این که روز به روز و ساعت به ساعت بر علم [[پیغمبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} افزوده میشود. این دانش که از جانب خدا به آن بزرگواران افاضه میشود، اوّل به [[پیغمبر]] {{صل}} سپس به [[امیر المؤمنین]] {{ع}} و همچنین به [[امام مجتبی]] {{ع}} و [[امام]] {{ع}} بعد از او تا [[امام زمان]] میرسد. پس [[امام]] متاخر از [[امام]] متقدم داناتر نیست. گواه بر این که گفتیم علم [[پیغمبر]] {{صل}} و [[امام]] {{ع}} در ترقی است، گفتار پروردگار است که به [[پیامبر]] {{صل}} میفرماید: ای [[پیغمبر]] ما بگو: {{متن قرآن|رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا }} <ref> پروردگارا، علم مرا زیاد فرما؛ سوره طه، آیه: ۱۱۴.</ref>. گواه دیگر گفتار [[امام صادق]] {{ع}} است در پیرامون جهات [[علم امام]] و شرح جامعه و [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]] {{س}} و علم به گذشته و آینده تا روز قیامت تا آن جا که حضرتش چنین فرمود: علم آن است که شب و روز زیاد میگردد و از جانب خداوند به ما افاضه میشود<ref>الکافی، ج۱، ص۲۳۸، ح۱.</ref>. در الکافی در باب این که در شبهای جمعه علم [[ائمه]] {{عم}} زیاد میشود، سه روایت، و در باب این که اگر علم آنان زیاد نشود، تمام میشود و کلمه {{عربی|"لَولَا أنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا"}} در سه روایت مذکور است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. و در روایت صحیح دارد که: [[زُراره]] به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کرد: دانشی به شما میرسد که [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} آن را نداند؟ حضرت فرمود: هر علمی اوّل به [[حضرت رسول]] {{صل}} افاضه میشود، سپس به [[ائمه]] {{عم}}، تا به من میرسد. و در روایت، دیگر [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: هیچ احسان و لطفی از جانب خدا به ما نمیرسد مگر این که اوّل به [[حضرت رسول]] {{صل}} و بعد به [[امیر المؤمنین]] {{ع}} و [[امامان]] {{عم}} بر حق عنایت و مرحمت میشود؛ به جهت این که [[امام]] متأخر از [[امام]] متقدم برتر نباشد. به نظر ما این احادیث قابل تردید نیست، چرا که عنایات و کمالات و کلمات و الطاف خداوند متعال بیپایان و بینهایت است؛ هم چنان که خودش فرموده است: {{متن قرآن|قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا }} <ref> بگو: اگر برای (نوشتن) کلمات پروردگارم دریا مرکّب میبود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به پایان رسد آن دریا پایان مییافت هر چند دریایی همچند آن را نیز به کمک میآوردیم؛ سوره کهف، آیه: ۱۰۹.</ref>. از هر کلمهای که [[پیغمبر]] {{صل}} به [[امیر المؤمنین]] {{ع}} تعلیم فرمود هزار باب علم مفتوح شد؛ کلمات پروردگار چگونه خواهد بود؟!»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=31&chkhashk=EABBA2EBE4&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۱۴۰ - ۱۴۲.]</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۵: | خط ۳۲: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[ابراهیم امینی|امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[ابراهیم امینی|امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«ابو یحیی صنعانی میگوید: حضرت صادق{{ع}} به من فرمود: ای ابا یحیی! شبهای جمعه برای ما کارهای بزرگی رخ میدهد. ابو یحیی عرض کرد: فدایت شوم، چه کارهایی؟ فرمود: در شب جمعه به ارواح پیمبران و امامان مرده و روح امام{{ع}} زنده اجازه داده میشود که به آسمان بالا روند، تا این که به عرش پروردگار میرسند. هفت نوبت بر دور عرش طواف میکنند و نزد هر پایهای از پایههای عرش دو رکعت نماز میخوانند. آن گاه که از این عمل فارغ شدند به بدنهای خویش باز میگردند. بدین جهت، انبیا و اوصیا شادمان میگردند و وصی زنده مقدار زیادی بر علومش اضافه میشود. | «ابو یحیی صنعانی میگوید: حضرت صادق {{ع}} به من فرمود: ای ابا یحیی! شبهای جمعه برای ما کارهای بزرگی رخ میدهد. ابو یحیی عرض کرد: فدایت شوم، چه کارهایی؟ فرمود: در شب جمعه به ارواح پیمبران و امامان مرده و روح امام {{ع}} زنده اجازه داده میشود که به آسمان بالا روند، تا این که به عرش پروردگار میرسند. هفت نوبت بر دور عرش طواف میکنند و نزد هر پایهای از پایههای عرش دو رکعت نماز میخوانند. آن گاه که از این عمل فارغ شدند به بدنهای خویش باز میگردند. بدین جهت، انبیا و اوصیا شادمان میگردند و وصی زنده مقدار زیادی بر علومش اضافه میشود. | ||
[[زراره]] میگوید از [[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}} شنیدم که میفرمود: اگر بر علوم ما اضافه نمیشد تمام میگشت. [[زراره]] گفت: بر علوم شما چیزی اضافه میشود که [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} آن را نمیدانسته؟! فرمود: اگر بخواهد چیز تازهای بر علوم ما اضافه شود، اولاً بر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} عرضه میشود سپس بر [[ائمه]]{{عم}} یکی پس از دیگری، تا به ما منتهی شود.<ref>اصول کافی؛ ج۱، ص۲۵۵.</ref> {{عربی|«زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} يَقُولُ لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ: قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَالَ: أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا»}}»<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/566 بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۸۷.]</ref>. | [[زراره]] میگوید از [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: اگر بر علوم ما اضافه نمیشد تمام میگشت. [[زراره]] گفت: بر علوم شما چیزی اضافه میشود که [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} آن را نمیدانسته؟! فرمود: اگر بخواهد چیز تازهای بر علوم ما اضافه شود، اولاً بر [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} عرضه میشود سپس بر [[ائمه]] {{عم}} یکی پس از دیگری، تا به ما منتهی شود.<ref>اصول کافی؛ ج۱، ص۲۵۵.</ref> {{عربی|«زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ: قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} قَالَ: أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا»}}»<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/566 بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۸۷.]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۵: | خط ۴۲: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[سید احمد خاتمی]]'''، در مقاله ''«[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان؛ ملائکه و دیدار با امامان]»'' و کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[سید احمد خاتمی]]'''، در مقاله ''«[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان؛ ملائکه و دیدار با امامان]»'' و کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«از برخی روایات استفاده میشود که علم [[امامان]]{{عم}} نیز پیوسته ازدیاد مییابد. در کتاب شریف کافی بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|«لولا ان الائمه{{عم}} یزدادون لفقد ما عندهم»}} اگر علم [[امامان]]{{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی زیاد نشود علمشان تمام میشود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید از [[امام کاظم]]{{ع}} شنیدم که فرمود: {{عربی|«أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ: لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>[[امام صادق]]{{ع}} پیوسته میفرمود اگر بر علم ما افزوده نمیشد، همانا پایان میپذیرفت. بیتردید یکی از راههای افزایش علم [[معصومین]]{{عم}}، اطلاعرسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم خدمت [[امام]]{{ع}} شرفیاب گردند این دسته از روایات نیز دلالت التزامی بر آمد و شد ملائکه به محضر امامان{{عم}} دارد»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، شماره۲۴۸.]</ref>. | *«از برخی روایات استفاده میشود که علم [[امامان]] {{عم}} نیز پیوسته ازدیاد مییابد. در کتاب شریف کافی بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|«لولا ان الائمه {{عم}} یزدادون لفقد ما عندهم»}} اگر علم [[امامان]] {{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی زیاد نشود علمشان تمام میشود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید از [[امام کاظم]] {{ع}} شنیدم که فرمود: {{عربی|«أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ: لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>[[امام صادق]] {{ع}} پیوسته میفرمود اگر بر علم ما افزوده نمیشد، همانا پایان میپذیرفت. بیتردید یکی از راههای افزایش علم [[معصومین]] {{عم}}، اطلاعرسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم خدمت [[امام]] {{ع}} شرفیاب گردند این دسته از روایات نیز دلالت التزامی بر آمد و شد ملائکه به محضر امامان {{عم}} دارد»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، شماره۲۴۸.]</ref>. | ||
*«'''محدث''' یعنی: کسی که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار میگیرد. [[امام صادق]]{{ع}} به زراره فرمود: "این پیغام را به [[حکم بن عتبه]] برساند که: براستی اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} محدث بوده، مورد خطاب فرشتگان قرار میگیرند<ref>{{عربی|"أَنَ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُونَ"}}؛اصول کافی: ص:۲۷۰، ح۱.</ref>. | *«'''محدث''' یعنی: کسی که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار میگیرد. [[امام صادق]] {{ع}} به زراره فرمود: "این پیغام را به [[حکم بن عتبه]] برساند که: براستی اوصیای [[پیامبر]] {{صل}} محدث بوده، مورد خطاب فرشتگان قرار میگیرند<ref>{{عربی|"أَنَ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُونَ"}}؛اصول کافی: ص:۲۷۰، ح۱.</ref>. | ||
در کتاب ارزشمند اصول کافی، کتاب الحجه، بابی تحت این عنوان مطرح کرده است: {{عربی|"بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} مُحَدَّثُون"}} در این باب، چندین روایت ذکر کرده است، معنای التزامی این سخن این است که: «پس آنان محل آمد و شد ملائکهاند که محدثاند». در روایتی نقل شده است که [[محمد بن مسلم]] گوید: «در محضر [[امام صادق]]{{ع}} سخن از محدث به میان آمد، حضرت فرمود: [[امام]]، صدای فرشته را میشنود، ولی چهره او را نمیبیند<ref>{{عربی|"إِنَّهُ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا يَرَى الشَّخْص"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص۲۷۱.</ref>. [[محمد بن مسلم]] گوید: پرسیدم جانم به قربانت! از کجا میفهمد که این سخن فرشته است؟ حضرت فرمود: او با آرامش و وقار خاصی که به هنگام سخن گفتن فرشتگان مییابد، میفهمد که این سخن کلام فرشته است<ref>{{عربی|"إِنَّهُ يُعْطَى السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّهُ كَلَامُ مَلَكٍ"}}"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص۲۷۱، ح۴.</ref>. | در کتاب ارزشمند اصول کافی، کتاب الحجه، بابی تحت این عنوان مطرح کرده است: {{عربی|"بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} مُحَدَّثُون"}} در این باب، چندین روایت ذکر کرده است، معنای التزامی این سخن این است که: «پس آنان محل آمد و شد ملائکهاند که محدثاند». در روایتی نقل شده است که [[محمد بن مسلم]] گوید: «در محضر [[امام صادق]] {{ع}} سخن از محدث به میان آمد، حضرت فرمود: [[امام]]، صدای فرشته را میشنود، ولی چهره او را نمیبیند<ref>{{عربی|"إِنَّهُ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا يَرَى الشَّخْص"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص۲۷۱.</ref>. [[محمد بن مسلم]] گوید: پرسیدم جانم به قربانت! از کجا میفهمد که این سخن فرشته است؟ حضرت فرمود: او با آرامش و وقار خاصی که به هنگام سخن گفتن فرشتگان مییابد، میفهمد که این سخن کلام فرشته است<ref>{{عربی|"إِنَّهُ يُعْطَى السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّهُ كَلَامُ مَلَكٍ"}}"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص۲۷۱، ح۴.</ref>. | ||
از برخی روایات استفاده میشود که علم امامان معصوم نیز پیوسته ازدیاد مییابد؛ در کتاب شریفه کافی، بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|"لولا ان الائمة يزدادون لنقد ما عندهم"}} اگر علم [[ائمه]]{{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی، زیاد نشود، علمشان تمام میشود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید: از [[امام کاظم]]{{ع}} شنیدم که فرمود: [[امام صادق]]{{ع}} پیوسته میفرمود: اگر بر علم ما افزوده نمیشد، همانا پایان میپذیرفتیم<ref>{{عربی|"كان جعفر بن محمد يقول: لولا انا تزداد لأنفدنا"}}؛اصول کافی، ج۱، ص۲۱۹ - ۲۲۰، ح۱.</ref>. بیتردید یکی از راههای افزایش علم معصومین اطلاعرسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم، خدمت [[امام]] شرفیاب میگردند، این دسته از روایات نیز دلالت التزامی برآمد و شد ملائکه به محضر [[امامان]] معصوم دارد»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص۶۶.</ref>. | از برخی روایات استفاده میشود که علم امامان معصوم نیز پیوسته ازدیاد مییابد؛ در کتاب شریفه کافی، بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|"لولا ان الائمة يزدادون لنقد ما عندهم"}} اگر علم [[ائمه]] {{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی، زیاد نشود، علمشان تمام میشود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید: از [[امام کاظم]] {{ع}} شنیدم که فرمود: [[امام صادق]] {{ع}} پیوسته میفرمود: اگر بر علم ما افزوده نمیشد، همانا پایان میپذیرفتیم<ref>{{عربی|"كان جعفر بن محمد يقول: لولا انا تزداد لأنفدنا"}}؛اصول کافی، ج۱، ص۲۱۹ - ۲۲۰، ح۱.</ref>. بیتردید یکی از راههای افزایش علم معصومین اطلاعرسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم، خدمت [[امام]] شرفیاب میگردند، این دسته از روایات نیز دلالت التزامی برآمد و شد ملائکه به محضر [[امامان]] معصوم دارد»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص۶۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۵: | خط ۶۲: | ||
'''ثانياً:''' اگر گاهی لازم بود، به قوانین علمی اشارهای کردهاند (اگرچه نوع دستورات استحبابی ایشان در خوردن، نوشیدن، خوابیدن، روابط زناشویی و... از داشتن آثار تجربی و علم ایشان به آن حکایت میکند) چنانکه قرآن کریم گاهی به قوانین علمی از قبيل قانون جاذبه اشاراتی نموده است. | '''ثانياً:''' اگر گاهی لازم بود، به قوانین علمی اشارهای کردهاند (اگرچه نوع دستورات استحبابی ایشان در خوردن، نوشیدن، خوابیدن، روابط زناشویی و... از داشتن آثار تجربی و علم ایشان به آن حکایت میکند) چنانکه قرآن کریم گاهی به قوانین علمی از قبيل قانون جاذبه اشاراتی نموده است. | ||
'''ثالثاً:''' ایشان نوعاً میخواستند بهطور عادی زندگی کرده و از علوم غیبی خود استفاده ننمایند و گاهی که مصلحت نبوده آن را از خود نفی مینمودند، مانند این که راوی میگوید: با گروهی در مجلس امام صادق{{ع}} بودیم که ناگهان آن حضرت بهصورت غصبآلود بیرون آمده و هنگامی که در مکانش مستقر شد فرمود: تعجب از گروهی که گمان میکنند ما علم غیب داریم، غیب را جز خداوند عزوجل نمیداند، من میخواستم به فلان کنیزم ضربهای (برای تأدیب) بزنم، از نزدم فرار کرد و نمیدانم در کدام اتاق خانه میباشد. سدیر گوید: هنگامی که حضرت از آن مجلس به منزل رفتند، من و ابوبصیر و میسّر بر آن حضرت به داخل وارد شدیم و به ایشان عرض کردیم: فدایت شویم، شنیدیم که نسبت به کنیزتان چنین مطالبی فرمودید، با این که میدانیم شما علم بسیاری دارید، حضرت پس از بیاناتی در برتری کسی که به تمامی کتاب علم دارد از کسی که به بعضی از کتاب علم دارد، فرمود: به خدا سوگند تمامی علم کتاب نزد ما میباشد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۵۷، روایت ۳.</ref>. | '''ثالثاً:''' ایشان نوعاً میخواستند بهطور عادی زندگی کرده و از علوم غیبی خود استفاده ننمایند و گاهی که مصلحت نبوده آن را از خود نفی مینمودند، مانند این که راوی میگوید: با گروهی در مجلس امام صادق {{ع}} بودیم که ناگهان آن حضرت بهصورت غصبآلود بیرون آمده و هنگامی که در مکانش مستقر شد فرمود: تعجب از گروهی که گمان میکنند ما علم غیب داریم، غیب را جز خداوند عزوجل نمیداند، من میخواستم به فلان کنیزم ضربهای (برای تأدیب) بزنم، از نزدم فرار کرد و نمیدانم در کدام اتاق خانه میباشد. سدیر گوید: هنگامی که حضرت از آن مجلس به منزل رفتند، من و ابوبصیر و میسّر بر آن حضرت به داخل وارد شدیم و به ایشان عرض کردیم: فدایت شویم، شنیدیم که نسبت به کنیزتان چنین مطالبی فرمودید، با این که میدانیم شما علم بسیاری دارید، حضرت پس از بیاناتی در برتری کسی که به تمامی کتاب علم دارد از کسی که به بعضی از کتاب علم دارد، فرمود: به خدا سوگند تمامی علم کتاب نزد ما میباشد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۵۷، روایت ۳.</ref>. | ||
لذا در بعضی از روایات فرمودهاند: امام هر وقت بخواهد غیب را بداند میداند<ref>اصول کافی، ص۲۵۸، روایت ۱.</ref>، و در بعضی از آنها میفرماید، هروقت بخواهد بداند تعلیم داده میشود یا خدا تعلیمش میدهد<ref>همان، ص۲۵۸، روایت ۲ و ۳.</ref>. | لذا در بعضی از روایات فرمودهاند: امام هر وقت بخواهد غیب را بداند میداند<ref>اصول کافی، ص۲۵۸، روایت ۱.</ref>، و در بعضی از آنها میفرماید، هروقت بخواهد بداند تعلیم داده میشود یا خدا تعلیمش میدهد<ref>همان، ص۲۵۸، روایت ۲ و ۳.</ref>. | ||
همچنین روایاتی میفرماید: {{عربی|"لَوْلاَ أَنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا"}}<ref>اصول کافی، ص ۲۵۴، روایت ۱-۳.</ref>: اگر ما زیاد نشویم حتماً نابود میشویم، یا روایاتی که دلالت دارد ایشان شبهای جمعه علمشان زیاد میشود، [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: هیچ شب جمعهای نیست مگر اینکه برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه میشود [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} عرش را درک میکنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علم استفاده شده برنمیگردم و اگر اینطور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام میشد<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۵۴، روایت ۳.</ref>. | همچنین روایاتی میفرماید: {{عربی|"لَوْلاَ أَنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا"}}<ref>اصول کافی، ص ۲۵۴، روایت ۱-۳.</ref>: اگر ما زیاد نشویم حتماً نابود میشویم، یا روایاتی که دلالت دارد ایشان شبهای جمعه علمشان زیاد میشود، [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: هیچ شب جمعهای نیست مگر اینکه برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه میشود [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} عرش را درک میکنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علم استفاده شده برنمیگردم و اگر اینطور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام میشد<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۵۴، روایت ۳.</ref>. | ||
روایاتی نیز دلالت میکند که علم، آن چیزی است که در شب و روز حادث میشود، در روایتی طولانی ابوبصیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند: که حضرت اموری را بهعنوان علم خویش بیان کردند، مانند اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} هزار باب علم تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب دیگر باز میشد، و نیز نزد ایشان جامعه، [[جفر]] و [[مصحف حضرت زهرا]]{{س}} و علم آنچه بوده و موجود میشود تا روز قیامت میباشد، لكن فرمودند: اینها علم نیست، علم آن است که شب و روز حادث شده و تدریجاً امور یکی پس از دیگری تا روز قیامت تحقق مییابد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۳۸، روایت ۱؛ بصائرالدرجات، ص ۱۷۰، روایت ۱، و ص ۱۷۱، روایت ۳ و ۵.</ref> | روایاتی نیز دلالت میکند که علم، آن چیزی است که در شب و روز حادث میشود، در روایتی طولانی ابوبصیر از [[امام صادق]] {{ع}} نقل میکند: که حضرت اموری را بهعنوان علم خویش بیان کردند، مانند اینکه [[رسول خدا]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}} هزار باب علم تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب دیگر باز میشد، و نیز نزد ایشان جامعه، [[جفر]] و [[مصحف حضرت زهرا]] {{س}} و علم آنچه بوده و موجود میشود تا روز قیامت میباشد، لكن فرمودند: اینها علم نیست، علم آن است که شب و روز حادث شده و تدریجاً امور یکی پس از دیگری تا روز قیامت تحقق مییابد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۳۸، روایت ۱؛ بصائرالدرجات، ص ۱۷۰، روایت ۱، و ص ۱۷۱، روایت ۳ و ۵.</ref> | ||
باتوجه به روایات گوناگون استفاده میشود که هریک از [[ائمه]]{{عم}} به جهت وجودشان در این عالم دارای مراتبی طولی میباشند مثلاً به جهت داشتن روح اعظم، به تمامی حقایق و واقعیات آگاهی دارند و از این آگاهی و احاطه علمی کمتر در امور جزیی استفاده مینمایند، لذا هر وقت بخواهند بدانند با آن حقیقت ارتباط گرفته و از آنجا خبر مطابق با واقع میدهند و گاهی شبهای جمعه چنین اتفاق برای آنان رخ میدهد و نوعاً این امر در شبانه روز نسبت به وقایع جزئیه واقع میشود، شبهای قدر نیز این چنین است گاهی وقایع سالانه از آن عالم به واسطه ملک و روح به ایشان عرضه میشود مانند: دانشمندی که در رشتهای تخصص کامل داشته باشد و کلیات آن علم برایش حاصل باشد، و به جهت اشتغال به امور زندگانی از آن علمش غافل است لکن اگر از مسائل آن علم از او سؤال شود یا مسائل جدیدتری پیش آید، با مراجعه به آگاهیهای قبلی خود، جوابها را استخراج مینماید»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>. | باتوجه به روایات گوناگون استفاده میشود که هریک از [[ائمه]] {{عم}} به جهت وجودشان در این عالم دارای مراتبی طولی میباشند مثلاً به جهت داشتن روح اعظم، به تمامی حقایق و واقعیات آگاهی دارند و از این آگاهی و احاطه علمی کمتر در امور جزیی استفاده مینمایند، لذا هر وقت بخواهند بدانند با آن حقیقت ارتباط گرفته و از آنجا خبر مطابق با واقع میدهند و گاهی شبهای جمعه چنین اتفاق برای آنان رخ میدهد و نوعاً این امر در شبانه روز نسبت به وقایع جزئیه واقع میشود، شبهای قدر نیز این چنین است گاهی وقایع سالانه از آن عالم به واسطه ملک و روح به ایشان عرضه میشود مانند: دانشمندی که در رشتهای تخصص کامل داشته باشد و کلیات آن علم برایش حاصل باشد، و به جهت اشتغال به امور زندگانی از آن علمش غافل است لکن اگر از مسائل آن علم از او سؤال شود یا مسائل جدیدتری پیش آید، با مراجعه به آگاهیهای قبلی خود، جوابها را استخراج مینماید»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۱: | خط ۷۸: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|ائمه دائماً در حال ازدیاد علم هستند]] و [[ازدیاد علم ائمه]] و حتی [[علم نبی]] منحصر به دنیا هم نیست. حتی در عالم آخرت مقام [[ازدیاد علم]] برای آنها محفوظ است. اگر کسی این مطلب را در متون [[روایات]] بررسی کند به خوبی آن را میبیند. گاهی اوقات اشکال میکنند این چه علمی است که برای [[ائمه]] خود درست میکنید و میگويید روز به روز علمشان بیشتر میشود، آيا [[علم پیامبر]] که [[اعظم خلق]] خداست از اینها کمتر است؟ پاسخ اين است که در [[روایات]] وارد شده هر علمی که در لیله جمعه به ائمه افاضه میشود، قبل از آن به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و امامهای ديگر و لو از دنیا رفته باشند اعطا میشود. | «[[آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|ائمه دائماً در حال ازدیاد علم هستند]] و [[ازدیاد علم ائمه]] و حتی [[علم نبی]] منحصر به دنیا هم نیست. حتی در عالم آخرت مقام [[ازدیاد علم]] برای آنها محفوظ است. اگر کسی این مطلب را در متون [[روایات]] بررسی کند به خوبی آن را میبیند. گاهی اوقات اشکال میکنند این چه علمی است که برای [[ائمه]] خود درست میکنید و میگويید روز به روز علمشان بیشتر میشود، آيا [[علم پیامبر]] که [[اعظم خلق]] خداست از اینها کمتر است؟ پاسخ اين است که در [[روایات]] وارد شده هر علمی که در لیله جمعه به ائمه افاضه میشود، قبل از آن به [[پیامبر]] {{صل}} و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و امامهای ديگر و لو از دنیا رفته باشند اعطا میشود. | ||
بعضی از بزرگان تصریح نمودهاند وقتی [[امام]]{{ع}} به دنیا میآید یک [[قوه قدسیه نوری]] در او قرار داده میشود که [[منبع علم]] اينان هم هست. قطع نظر از این روایات که میفرماید [[ائمه]]{{عم}} از حین ولادت دارای یک [[قوه الهیه]] هستند و [[آیه مبارکه تطهیر]] که [[مقام عصمت]] آنها را از حین ولادت و در تمام زمان [[حیات]]شان استفاده میکنيد {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} <ref> جز این نیست که خداوند میخواهد از شما [[اهل بیت]] هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> در مسئله علم، این گروه از روایات تصريح مینماید [[علم]] آنها روز به روز و هفته به هفته و ماه به ماه افزایش پیدا میکند، البته این [[افزایش علم]] منافات با اصل آن قوه ندارد و نمیتوان از روایت دال بر وجود [[قوه قدسیه]] استفاده کرد از هنگام ولادت تمام علوم یکجا و دفعةً در اختیار آنها قرار داده شده است»<ref>[http://www.new.fazellankarani.com/persian/lecture/9483/ وبگاه پاسخدهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>. | بعضی از بزرگان تصریح نمودهاند وقتی [[امام]] {{ع}} به دنیا میآید یک [[قوه قدسیه نوری]] در او قرار داده میشود که [[منبع علم]] اينان هم هست. قطع نظر از این روایات که میفرماید [[ائمه]] {{عم}} از حین ولادت دارای یک [[قوه الهیه]] هستند و [[آیه مبارکه تطهیر]] که [[مقام عصمت]] آنها را از حین ولادت و در تمام زمان [[حیات]]شان استفاده میکنيد {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} <ref> جز این نیست که خداوند میخواهد از شما [[اهل بیت]] هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> در مسئله علم، این گروه از روایات تصريح مینماید [[علم]] آنها روز به روز و هفته به هفته و ماه به ماه افزایش پیدا میکند، البته این [[افزایش علم]] منافات با اصل آن قوه ندارد و نمیتوان از روایت دال بر وجود [[قوه قدسیه]] استفاده کرد از هنگام ولادت تمام علوم یکجا و دفعةً در اختیار آنها قرار داده شده است»<ref>[http://www.new.fazellankarani.com/persian/lecture/9483/ وبگاه پاسخدهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۱: | خط ۸۸: | ||
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«روایات متعددی نیز در این زمینه وارد شده است که علم [[ائمه]]{{عم}} به منبعی اتصال دارد که همواره در حال تزاید است. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: اگر علم ما افزایش نمییافت هر آینه آگاهی ما محدود میشد راوی سؤال کرد: آیا بر علم شما چیزهایی که [[رسول خدا]] نمیدانستند نیز اضافه میشود؟ حضرت فرمودند اگر چنین باشد ابتدا به [[رسول خدا]] عرضه میشود و پس از آن به هر یک از [[ائمه]] تا به دست ما برسد<ref>کافی جلد ۱ ص ۲۵۵.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: اگر علوم ما در شب و روز افزایش نمییافت حتما آگاهی و دانش ما محدود و تمام میشد<ref>بصائر الدرجات جزء هشتم ص۳۹۵.</ref>»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ص۳۳۹</ref>. | «روایات متعددی نیز در این زمینه وارد شده است که علم [[ائمه]] {{عم}} به منبعی اتصال دارد که همواره در حال تزاید است. [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: اگر علم ما افزایش نمییافت هر آینه آگاهی ما محدود میشد راوی سؤال کرد: آیا بر علم شما چیزهایی که [[رسول خدا]] نمیدانستند نیز اضافه میشود؟ حضرت فرمودند اگر چنین باشد ابتدا به [[رسول خدا]] عرضه میشود و پس از آن به هر یک از [[ائمه]] تا به دست ما برسد<ref>کافی جلد ۱ ص ۲۵۵.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: اگر علوم ما در شب و روز افزایش نمییافت حتما آگاهی و دانش ما محدود و تمام میشد<ref>بصائر الدرجات جزء هشتم ص۳۹۵.</ref>»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ص۳۳۹</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۷: | ||
«معنای ازدیاد [[علم امام]] در شب جمعه چیست؟ | «معنای ازدیاد [[علم امام]] در شب جمعه چیست؟ | ||
*'''روایت اول''': [[اباحیی صنعانی]] نقل میکند که [[امام صادق]] {{ع}} به من فرمود: همانا برای ما در شبهای جمعه منزلتی از منازل خاص است، عرض کردم: فدایت شوم چه منزلتی است که در شبهای جمعه برای شما ایجاد میشود؟ حضرت فرمودند: در هر شب جمعه به ارواح طیبه همه انبیایی که از دنیا رفتهأند و ارواح جانشینان آنها و روح آن وصی که در میان شما زندگی میکند (یعنی خود حضرت اجازه داده میشود که به آسمان رفته و در برابر عرش الهی قرار گیرند آن گاه هفت شوط طواف کرده و در کنار هر ستونی از ستونهای عرش الهی دو رکعت نماز میخوانند، سپس به بدنهای خود باز میگردند و وجودشان مملو از سرور و نشاط میگردد و آن وصی که در میان شما زندگی میکند بر میگردد در حالی که مجموعهای از علوم و دانشها به علم و دانش او اضافه شده است<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ قَالَ: يَا أَبَا يَحْيَى إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا ذَلِكَ الشَّأْنُ قَالَ يُؤْذَنُ لِأَرْوَاحِ الْأَنْبِيَاءِ الْمَوْتَى وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ رُوحِ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى تُوَافِيَ عَرْشَ رَبِّهَا فَتَطُوفَ بِهَا أُسْبُوعاً وَ يُصَلِّي عِنْدَ كُلِّ قَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ تُرَدُّ إِلَى الْأَبْدَانِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا فَتُصْبِحُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ مُلِئُوا وَ أُعْطُوا سُرُوراً وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِ مِثْلُ جَمِّ الْغَفِيرِ."}}، کافی، ج ۱، ص ۲۵۳؛ مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۰۴.</ref> | * '''روایت اول''': [[اباحیی صنعانی]] نقل میکند که [[امام صادق]] {{ع}} به من فرمود: همانا برای ما در شبهای جمعه منزلتی از منازل خاص است، عرض کردم: فدایت شوم چه منزلتی است که در شبهای جمعه برای شما ایجاد میشود؟ حضرت فرمودند: در هر شب جمعه به ارواح طیبه همه انبیایی که از دنیا رفتهأند و ارواح جانشینان آنها و روح آن وصی که در میان شما زندگی میکند (یعنی خود حضرت اجازه داده میشود که به آسمان رفته و در برابر عرش الهی قرار گیرند آن گاه هفت شوط طواف کرده و در کنار هر ستونی از ستونهای عرش الهی دو رکعت نماز میخوانند، سپس به بدنهای خود باز میگردند و وجودشان مملو از سرور و نشاط میگردد و آن وصی که در میان شما زندگی میکند بر میگردد در حالی که مجموعهای از علوم و دانشها به علم و دانش او اضافه شده است<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ قَالَ: يَا أَبَا يَحْيَى إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا ذَلِكَ الشَّأْنُ قَالَ يُؤْذَنُ لِأَرْوَاحِ الْأَنْبِيَاءِ الْمَوْتَى وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ رُوحِ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى تُوَافِيَ عَرْشَ رَبِّهَا فَتَطُوفَ بِهَا أُسْبُوعاً وَ يُصَلِّي عِنْدَ كُلِّ قَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ تُرَدُّ إِلَى الْأَبْدَانِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا فَتُصْبِحُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ مُلِئُوا وَ أُعْطُوا سُرُوراً وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِ مِثْلُ جَمِّ الْغَفِيرِ."}}، کافی، ج ۱، ص ۲۵۳؛ مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۰۴.</ref> | ||
*'''روایت دوم''': [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: هنگامی که شب جمعه فرا میرسد [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} تا در برابر عرش الهی قرار میگیرد و امامان معصوم{{ع}} در جوار [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} قرار میگیرند و ما هم در جوار آنها قرار میگیریم. پس ارواح ما به بدنهایمان بر نمیگردد مگر با علمی جدید و اگر این علم جدید و مستفاد نبود علم ما به پایان میرسید<ref>{{عربی|"إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ، وَافى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْعَرْشَ، وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مَعَهُ، وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ، فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ، وَ لَوْ لَاذلِكَ لَأَنْفَدْنَا"}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref> پس این همه علم که [[اهل بیت]] {{عم}} دارند، علم کتاب و (...) چگونه به پایان میرسد اگر در شبهای جمعه آن علم اضافه نشود؟ این چه علمی است؟ [[علامه مجلسی]] مینویسد: ممکن است منظور این باشد که بقاء همه علومی که [[اهل بیت]] دارند مشروط به آن حالتی باشد که در شب جمعه ایجاد میشود <ref>{{عربی|"یحتمل أن یکون بقاء ما عندهم من العلم مشروطة بتلک الحالة"}}؛ بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۸۹.</ref>. این وجه صحیحی به نظر نمیرسد چون روایات کلمه "تزداد" را دارد نه بقاء را. ضمن این که در روایات، ارواح انبیاء هم شامل همین مطلب میشود، یعنی آنها هم بالا میروند برای ماندگاری و بقاء؟ این چنین نیست، بلکه بالا رفتن ارواح برای ازدیاد است که در روایات به آن اشاره شده است. '''احتمال دوم''': احتمال دارد که این علم مستفاد برای آن علومی باشد که به صورت اجمالی دارند و امکان استنباط تفصیل از آن علم اجمالی را به آنها میدهد و ممکن نیست اظهار آن علم مجمل بدون رفتن به عرش در شبهای جمعه. یعنی [[اهل بیت]] {{ع}} علم اجمالی به همه کلیات دارند اما علم به مصادیقی که در این هفته چه وقایعی و با چه کیفیاتی اتفاق میافتد را ندارند. و در شبهای جمعه علم تفصیلی به آنها داده میشود<ref>{{عربی|"ویحتمل أن یکون المستفاد تفصیلا لما علموا مجم ویمکنهم استنباط التفصیل منه"}}، بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۸۹.</ref>. این حرف هم صحیح نیست؛ زیرا اگر قائل به این حرف بشویم آیا امامان معصوم{{ع}} که در شب جمعه به آسمان میروند همه علوم را به آنها میدهند یا قسمتی از علوم را؟ اگر بگوییم همه علوم را میدهند که برای شبهای جمعه بعد چیزی باقی نمیماند و اگر بگوییم قسمتی از علوم را میدهند که حضرات [[اهل بیت]]{{ع}} بسیاری از مطالب را تا روز قیامت به صورت جزئی و تفصیلی بیان کردهاند و بسیاری از نکتههای ظریف و دقیق را گفتهأند. نکته دیگر این که وقتی [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} میفرمایند: از من بپرسید قبل از آن که از میان شما بروم<ref>{{عربی|"سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي "}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۲۸.</ref> آیا باید به انتظار شب جمعه بنشینند یا در همان لحظه هر چه بپرسند میتوانند جواب دهند؟ خوب البته [[علامه مجلسی]] ظل نظر خود را نگفتهاند بلکه تنها احتمال دادهاند. '''احتمال سوم''': یا بگوییم منظور از "انفدنا" علم مخصوصی است به غیر از علم به حلال و حرام که بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} ماه گذشته افاضه نشده است و در این زمان به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را افاضه شده است و این یا علوم و معارف ربانی است و یا از امور بدای است، چنانچه به آن اشاره شده است و احتمال اخیر امور بدایی را بسیاری از اخبار تأیید میکند<ref>{{عربی|"او المراد انفدنا من علم مخصوص سوی الحلال والحرام لم یفض علی النبی والائمة المتقدمین علی وان افیض فی ذلک الوقت کما سیاتی وذلک اما من المعارف الربانیة او من الامور البدائیه کما مر منا الاشارة الیهما ویؤید الاخیر کثیر من الأخبار"}}، بحار الانوار، ج ۲، ص ۹۸.</ref> این احتمال هم به نظر ما غلط است. اما معارف ربانی که تمام آنها به صورت کامل به [[اهل بیت]] {{عم}} عطا شده است، و اما امور بدائی هم چنان که بیان شده حضرات [[اهل بیت]]{{ع}} حقیقت [[لوح محفوظ]]، لوح محو و لوح اثبات هستند و [[لوح محفوظ]] سماوی هم از تجلیات امامان معصوم{{ع}} است. بنابراین معنا ندارد که در شب جمعه به [[امام]]{{ع}} گفته شود که در فلان مسئله بدا حاصل میشود آن را نگوئید و در فلان مسئله بدا حاصل نمیشود، آن را بگویید» <ref>[[حسین گنجی|گنجی]]، [[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]، ج۱، ص۲۳۳ الی ۲۳۶ .</ref>. | * '''روایت دوم''': [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: هنگامی که شب جمعه فرا میرسد [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} تا در برابر عرش الهی قرار میگیرد و امامان معصوم {{ع}} در جوار [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} قرار میگیرند و ما هم در جوار آنها قرار میگیریم. پس ارواح ما به بدنهایمان بر نمیگردد مگر با علمی جدید و اگر این علم جدید و مستفاد نبود علم ما به پایان میرسید<ref>{{عربی|"إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ، وَافى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْعَرْشَ، وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مَعَهُ، وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ، فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ، وَ لَوْ لَاذلِكَ لَأَنْفَدْنَا"}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref> پس این همه علم که [[اهل بیت]] {{عم}} دارند، علم کتاب و (...) چگونه به پایان میرسد اگر در شبهای جمعه آن علم اضافه نشود؟ این چه علمی است؟ [[علامه مجلسی]] مینویسد: ممکن است منظور این باشد که بقاء همه علومی که [[اهل بیت]] دارند مشروط به آن حالتی باشد که در شب جمعه ایجاد میشود <ref>{{عربی|"یحتمل أن یکون بقاء ما عندهم من العلم مشروطة بتلک الحالة"}}؛ بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۸۹.</ref>. این وجه صحیحی به نظر نمیرسد چون روایات کلمه "تزداد" را دارد نه بقاء را. ضمن این که در روایات، ارواح انبیاء هم شامل همین مطلب میشود، یعنی آنها هم بالا میروند برای ماندگاری و بقاء؟ این چنین نیست، بلکه بالا رفتن ارواح برای ازدیاد است که در روایات به آن اشاره شده است. '''احتمال دوم''': احتمال دارد که این علم مستفاد برای آن علومی باشد که به صورت اجمالی دارند و امکان استنباط تفصیل از آن علم اجمالی را به آنها میدهد و ممکن نیست اظهار آن علم مجمل بدون رفتن به عرش در شبهای جمعه. یعنی [[اهل بیت]] {{ع}} علم اجمالی به همه کلیات دارند اما علم به مصادیقی که در این هفته چه وقایعی و با چه کیفیاتی اتفاق میافتد را ندارند. و در شبهای جمعه علم تفصیلی به آنها داده میشود<ref>{{عربی|"ویحتمل أن یکون المستفاد تفصیلا لما علموا مجم ویمکنهم استنباط التفصیل منه"}}، بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۸۹.</ref>. این حرف هم صحیح نیست؛ زیرا اگر قائل به این حرف بشویم آیا امامان معصوم {{ع}} که در شب جمعه به آسمان میروند همه علوم را به آنها میدهند یا قسمتی از علوم را؟ اگر بگوییم همه علوم را میدهند که برای شبهای جمعه بعد چیزی باقی نمیماند و اگر بگوییم قسمتی از علوم را میدهند که حضرات [[اهل بیت]] {{ع}} بسیاری از مطالب را تا روز قیامت به صورت جزئی و تفصیلی بیان کردهاند و بسیاری از نکتههای ظریف و دقیق را گفتهأند. نکته دیگر این که وقتی [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} میفرمایند: از من بپرسید قبل از آن که از میان شما بروم<ref>{{عربی|"سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي "}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۲۸.</ref> آیا باید به انتظار شب جمعه بنشینند یا در همان لحظه هر چه بپرسند میتوانند جواب دهند؟ خوب البته [[علامه مجلسی]] ظل نظر خود را نگفتهاند بلکه تنها احتمال دادهاند. '''احتمال سوم''': یا بگوییم منظور از "انفدنا" علم مخصوصی است به غیر از علم به حلال و حرام که بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} ماه گذشته افاضه نشده است و در این زمان به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را افاضه شده است و این یا علوم و معارف ربانی است و یا از امور بدای است، چنانچه به آن اشاره شده است و احتمال اخیر امور بدایی را بسیاری از اخبار تأیید میکند<ref>{{عربی|"او المراد انفدنا من علم مخصوص سوی الحلال والحرام لم یفض علی النبی والائمة المتقدمین علی وان افیض فی ذلک الوقت کما سیاتی وذلک اما من المعارف الربانیة او من الامور البدائیه کما مر منا الاشارة الیهما ویؤید الاخیر کثیر من الأخبار"}}، بحار الانوار، ج ۲، ص ۹۸.</ref> این احتمال هم به نظر ما غلط است. اما معارف ربانی که تمام آنها به صورت کامل به [[اهل بیت]] {{عم}} عطا شده است، و اما امور بدائی هم چنان که بیان شده حضرات [[اهل بیت]] {{ع}} حقیقت [[لوح محفوظ]]، لوح محو و لوح اثبات هستند و [[لوح محفوظ]] سماوی هم از تجلیات امامان معصوم {{ع}} است. بنابراین معنا ندارد که در شب جمعه به [[امام]] {{ع}} گفته شود که در فلان مسئله بدا حاصل میشود آن را نگوئید و در فلان مسئله بدا حاصل نمیشود، آن را بگویید» <ref>[[حسین گنجی|گنجی]]، [[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]، ج۱، ص۲۳۳ الی ۲۳۶ .</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۰۸: | ||
«یکی از موارد دیگری که در روایات محدثین مکتب قم، برای منبع و مأخذ [[علم امام]] به آن اشاره شده است، عروج روح [[امام]] به آسمان در هر شب جمعه و افزایش [[علم امام]] بعد از این اتفاق است، این منبع [[علم امام]] به قدری مهم است که [[امامان]] در جواب اصحابشان فرمودهاند که اگر علم ما افزایش نیابد، تمام میشود. | «یکی از موارد دیگری که در روایات محدثین مکتب قم، برای منبع و مأخذ [[علم امام]] به آن اشاره شده است، عروج روح [[امام]] به آسمان در هر شب جمعه و افزایش [[علم امام]] بعد از این اتفاق است، این منبع [[علم امام]] به قدری مهم است که [[امامان]] در جواب اصحابشان فرمودهاند که اگر علم ما افزایش نیابد، تمام میشود. | ||
[[صفار]] روایاتی را نقل میکند مبنی بر اینکه در هر شب جمعه، فرشتگان و پیامبران و اوصیاءِ از دنیا رفته و ارواح اوصیاء و امامی که در میان مردم است "یعنی [[امام]] هر زمان"، به آسمان عروج کرده و هفت بار دور عرش الهی طواف کرده و خداوند را تسبیح و تقدیس میکنند و بعد در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز میخوانند و بر میگردند، آنگاه پیامبران و اوصیاء و روح وصی زنده، در درون خودشان احساس شادی زیادی میکنند و به [[امام]] زنده و امامان دیگر، الهامی از علم میشود، که علمشان افزایش پیدا میکند. [[امام صادق]]{{ع}}، در تعلیل این نکته میفرماید، اگر چنین نباشد، علم ما تمام میشود. | [[صفار]] روایاتی را نقل میکند مبنی بر اینکه در هر شب جمعه، فرشتگان و پیامبران و اوصیاءِ از دنیا رفته و ارواح اوصیاء و امامی که در میان مردم است "یعنی [[امام]] هر زمان"، به آسمان عروج کرده و هفت بار دور عرش الهی طواف کرده و خداوند را تسبیح و تقدیس میکنند و بعد در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز میخوانند و بر میگردند، آنگاه پیامبران و اوصیاء و روح وصی زنده، در درون خودشان احساس شادی زیادی میکنند و به [[امام]] زنده و امامان دیگر، الهامی از علم میشود، که علمشان افزایش پیدا میکند. [[امام صادق]] {{ع}}، در تعلیل این نکته میفرماید، اگر چنین نباشد، علم ما تمام میشود. | ||
بنا به روایات نقل شده در کافی، در هر شب جمعه، روح امامی که در میان شماست "[[امام]] زمان شما"، به همراه ارواح پیامبران و امامان درگذشته، به آسمان عروج کرده و هفت دور عرش الهی را طواف کرده و در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز خوانده و سپس به بدن مادی خود بر میگردد و وقتی صبح میشود، علم امامی که در میان شماست "[[امام]] زمان شما" به مقداری زیادی افزوده شده است. | بنا به روایات نقل شده در کافی، در هر شب جمعه، روح امامی که در میان شماست "[[امام]] زمان شما"، به همراه ارواح پیامبران و امامان درگذشته، به آسمان عروج کرده و هفت دور عرش الهی را طواف کرده و در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز خوانده و سپس به بدن مادی خود بر میگردد و وقتی صبح میشود، علم امامی که در میان شماست "[[امام]] زمان شما" به مقداری زیادی افزوده شده است. | ||
[[امام باقر]]{{ع}} به این نکته اشاره میکند، که [[علم امام]] همیشه باید در حال افزایش باشد و اگر این علم افزایش پیدا نکند، ایشان بدون علم میشوند، و افزایش [[علم امام]] هم به این صورت است که ابتدا این علم جدید به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عرضه شده و سپس از طریق ایشان، به امامان بعد از خودش تا به من برسد. طبق این مبنا، این افزایش علوم شامل [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و امامان قبلی هم میشود و اینگونه نیست که [[علم امام]] فعلی، از علم امامان قبل از خودش و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بیشتر باشد. | [[امام باقر]] {{ع}} به این نکته اشاره میکند، که [[علم امام]] همیشه باید در حال افزایش باشد و اگر این علم افزایش پیدا نکند، ایشان بدون علم میشوند، و افزایش [[علم امام]] هم به این صورت است که ابتدا این علم جدید به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} عرضه شده و سپس از طریق ایشان، به امامان بعد از خودش تا به من برسد. طبق این مبنا، این افزایش علوم شامل [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و امامان قبلی هم میشود و اینگونه نیست که [[علم امام]] فعلی، از علم امامان قبل از خودش و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بیشتر باشد. | ||
عرضه اعمال انسانها به [[امام]]: خداوند با عرضه اعمال انسانها به [[امام]]، [[علم امام]] را در مورد اعمال و رفتار انسانها افزایش میدهد و همین امر به [[امامت]] [[امام]] کمک کرده و او بهتر میتواند به وظایف خودش در جامعه بپردازد. | عرضه اعمال انسانها به [[امام]]: خداوند با عرضه اعمال انسانها به [[امام]]، [[علم امام]] را در مورد اعمال و رفتار انسانها افزایش میدهد و همین امر به [[امامت]] [[امام]] کمک کرده و او بهتر میتواند به وظایف خودش در جامعه بپردازد. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۱۸: | ||
در همان روایتی که قبلاً در مورد وجود ستونی از نور برای [[امام]]، از [[شیخ صدوق]] نقل کردیم، به این نکته تصریح میکرد که یکی از مسائلی را که [[امام]] در آن ستون نور میبیند، اعمال انسانهاست<ref>{{عربی|اندازه=130%|«وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنَّ الْإِمَامَ مُؤَيَّدٌ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَمُودٌ مِنْ نُورٍيَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ وَ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَيْهِ لِدَلَالَةٍ اطَّلَعَ عَلَيْهِ وَ يَبْسُطُهُ فَيَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنْهُ فَلَا يَعْلَم»}}؛ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص ۲۱۴.</ref> خداوند به این وسیله، [[امام]] را از اعمال انسانها مطلع میکند. | در همان روایتی که قبلاً در مورد وجود ستونی از نور برای [[امام]]، از [[شیخ صدوق]] نقل کردیم، به این نکته تصریح میکرد که یکی از مسائلی را که [[امام]] در آن ستون نور میبیند، اعمال انسانهاست<ref>{{عربی|اندازه=130%|«وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنَّ الْإِمَامَ مُؤَيَّدٌ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَمُودٌ مِنْ نُورٍيَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ وَ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَيْهِ لِدَلَالَةٍ اطَّلَعَ عَلَيْهِ وَ يَبْسُطُهُ فَيَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنْهُ فَلَا يَعْلَم»}}؛ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص ۲۱۴.</ref> خداوند به این وسیله، [[امام]] را از اعمال انسانها مطلع میکند. | ||
[[کلینی]] در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} نقل میکند که ایشان با استناد به آیه شریفه {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}} <ref> و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.</ref> میفرماید: اعمال شما، هر روز و شب بر من عرضه میشود. [[امام رضا]]{{ع}} در این حدیث شریف، [[علی]]{{ع}} را مصداق آن "مؤمن" ذکر شده در قرآن میداند و این گونه به شیعیانش اعلام میکند که همیشه از وضع آنها با خبر و مطلع است<ref>{{عربی|«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِيناً عِنْدَ الرِّضَا {{ع}} قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا{{ع}}ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}»}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۹.</ref>»<ref>[[بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایاننامه)|بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۷۲، ۷۳</ref>. | [[کلینی]] در روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} نقل میکند که ایشان با استناد به آیه شریفه {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}} <ref> و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.</ref> میفرماید: اعمال شما، هر روز و شب بر من عرضه میشود. [[امام رضا]] {{ع}} در این حدیث شریف، [[علی]] {{ع}} را مصداق آن "مؤمن" ذکر شده در قرآن میداند و این گونه به شیعیانش اعلام میکند که همیشه از وضع آنها با خبر و مطلع است<ref>{{عربی|«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِيناً عِنْدَ الرِّضَا {{ع}} قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا {{ع}}ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}»}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۹.</ref>»<ref>[[بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایاننامه)|بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۷۲، ۷۳</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۲۷: | ||
«نگاهی به مباحث گذشته درباره روشهای علمآموزی برگزیدگان خداوند، مؤید آن است که علوم الهی به تدریج در طول زندگیشان به آنان عطا میشده است. بنابراین علوم آنان را میتوان افزایشپذیر دانست؛ زیرا اگر علوم آنان تام و بینقص میبود، فراگیری دانش به شیوههای مختلف یادشده، تکرار علوم پیشین میبود؛ درحالی که ظاهر آیات و مستندات پیشین آن است که ایشان این علوم را برای نخستین بار از شیوههای یاد شده دریافت میکردند. ظاهر آیات نقل شده این است که [[وحی]]، [[الهام]]، شهود، دریافت از فرشتگان، رؤیای صادقه و... شیوههایی برای تکرار معلومات برگزیدگان خداوند نیست؛ بلکه شیوههای انتقال علوم الهی به آنان است. با پرهیز از تکرار این آیات، به آیات دیگری که افزایشپذیری علوم آنان را با صراحت بیشتری میرسانند، اشاره میکنیم : | «نگاهی به مباحث گذشته درباره روشهای علمآموزی برگزیدگان خداوند، مؤید آن است که علوم الهی به تدریج در طول زندگیشان به آنان عطا میشده است. بنابراین علوم آنان را میتوان افزایشپذیر دانست؛ زیرا اگر علوم آنان تام و بینقص میبود، فراگیری دانش به شیوههای مختلف یادشده، تکرار علوم پیشین میبود؛ درحالی که ظاهر آیات و مستندات پیشین آن است که ایشان این علوم را برای نخستین بار از شیوههای یاد شده دریافت میکردند. ظاهر آیات نقل شده این است که [[وحی]]، [[الهام]]، شهود، دریافت از فرشتگان، رؤیای صادقه و... شیوههایی برای تکرار معلومات برگزیدگان خداوند نیست؛ بلکه شیوههای انتقال علوم الهی به آنان است. با پرهیز از تکرار این آیات، به آیات دیگری که افزایشپذیری علوم آنان را با صراحت بیشتری میرسانند، اشاره میکنیم : | ||
فریب خوردن [[حضرت آدم]]{{ع}} در برابر وسوسه شیطان، نتیجه ندانستن دروغ بودن قسم و سخنان شیطان بوده است در این آیات به صراحت بیان شده است که شیطان به دروغ سخنانی را درباره درخت ممنوعه به آدم و حوا بیان کرد و قسم خورد که خیرخواه آنان است و آن دو فریب سخنان او را خوردند. اگر حضرت آدم، علم تام و کاملی داشت، در برابر دروغ شیطان فریب نمیخورد. حضرت زکریا، سرپرست حضرت مریم بود. او هرگاه به محل عبادت حضرت مریم میآمد، غذایی نزد او میدید. یک بار از او پرسید : ای مریم! این را از کجا آوردهای؟! مریم پاسخ داد : این از جانب خداوند است. "خداوند به هرکس بخواهد، بیحساب روزی میدهد" پرسش حضرت زکریا نشانه این است که آن حضرت راز وجود آن غذاها را نمیدانست. ادامه این آیات نیز همین نکته را تأیید میکند.آیات یادشده، بهخوبی نشان میدهند که علوم پیامبران الهی و حتی [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} تام و کامل نبود و به مرور بر دانش ایشان افزوده میشد. این تکامل و افزایشپذیری علمی چنان که از شأن نزول آیات یاد شده پیداست، در طول دوران پیامبری آنان ادامه داشته است. بنابراین نمیتوان گفت که علوم آنان از ابتدای تولد یا آغاز نبوتشان کامل و تام بوده است؛ بلکه ایشان در طول دوران نبوت خود، معارف بسیاری را فراگرفتهاند. حتی دلیلی نیست که علوم آنان در پایان دوران نبوت ایشان کامل شده باشد؛ بلکه ممکن است از برتری برخی پیامبران بر برخی دیگر، تفاوت در مراتب علمی آنان، حتی در پایان دوران نبوتشان، برداشت شود. البته از ظاهر برخی آیات ممکن است تام بودن علوم پیامبران استنباط شود؛ مثلاً خداوند، علمالاسماء را به حضرت آدم آموخت. خداوند در آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره مبارکه بقره، داستان آفرینش حضرت آدم و آموختن علمالاسماء به او را بیان میکند. بنا بر این آیات، دلیل شایستگی انسانها برای خلافت خداوند در زمین و برتری آنان بر فرشتگان، توان آموختن علمالاسماء است. بنا بر برخی تفاسیر، مراد از علمالاسماء، علم به اسمای حسنای خداوند است. فرشتگان، اگرچه با برخی از اسمای الهی آشنا بودند و خداوند را با آن نامها میخواندند، به همه آنها آگاهی نداشتند؛ ولی خداوند تمام آن نامهای مقدس را به حضرت آدم آموخت {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا}}<ref>[[محمدتقی مصباح یزدی، انسانشناسی در قرآن، تدوین محمود فتحعلی، ص ۸۴]]</ref>. فراگیری این دانش، آگاهی به همه حقایق هستی، مجرد و مادی را دربردارد؛ زیرا تمام حقایق هستی، پرتوهایی از اسما و صفات خداوند، و مصادیقی از نام علیم و برخی صفات دیگر خداوندند. بنابراین از اینگونه آیات ممکن است برای اثبات تام بودن علوم برخی پیامبران، مانند حضرت آدم استفاده شود. شواهد یادشده، از جمله خطای حضرت آدم در حادثه خوردن میوه ممنوع، نشان میدهد که حتی اگر تفسیر یادشده از علمالأسماء را بپذیریم چنین دانشی به معنای علم تام و تفصیلی به همه حوادث جهان نیست و باید آن را به گونه ای توجیه کرد. به نظر میرسد دانشی مانند علمالاسماء، دانشی کلی و حضوری بوده که در عالم ملکوت فراگرفته شده است. از همین روی، تطبیق این دانش بر امور مادی، حضرت آدم را به وحی و شیوههای دیگر علمآموزی نیازمند میساخته است<ref>سیدعلی هاشمی، "ماهیت و قلمرو علم الاسماء"، قرآنشناخت، ش۲؛ (پیاپی۱۰)، س۵، ص۱۰۹.</ref> "علمالکتاب" نیز ممکن است دانشی جامع و تام تفسیر شود که برگزیدگان دستیافته به آن، همه علوم را دارا میشوند. مطابق آیهای که درباره علمالکتاب است، صاحب این علم، پس از خداوند متعال شاهد و گواهی بر درستی رسالت [[پیامبر خاتم|رسول اعظم]] {{صل}} معرفی شده است. بنا بر برخی تفاسیر، مقصود از "الکتاب" در این آیه، قرآن کریم است و بنا بر روایات، قرآن تمام علوم جهان را دربردارد<ref>محمدبنحسن صفار، بصائر الدرجات، ص ۱۲۷ و ۱۲۸.</ref>بنابراین کسی که به علمالکتاب یا به تمام دانش قرآن کریم دست یابد، همه حقایق جهان را میداند و علوم او تام است<ref>سیدعلی هاشمی، «ماهیت و قلمرو علم الکتاب»، معرفت، ش۱۸۷، س۲۳، ص۴۷.</ref> با توجه به شواهد قرآنی یادشده که نشان میدادند حتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از برخی مطالب آگاه نبودهاند، چنین تفاسیری، بر فرض درستی، باید به گونهای توجیه شوند. به نظر میرسد این آیات و روایات مؤید آن، تام بودن بالفعل تمام دانش قرآن یا "الکتاب" را نمیرسانند.»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص۱۲۴.</ref>. | فریب خوردن [[حضرت آدم]] {{ع}} در برابر وسوسه شیطان، نتیجه ندانستن دروغ بودن قسم و سخنان شیطان بوده است در این آیات به صراحت بیان شده است که شیطان به دروغ سخنانی را درباره درخت ممنوعه به آدم و حوا بیان کرد و قسم خورد که خیرخواه آنان است و آن دو فریب سخنان او را خوردند. اگر حضرت آدم، علم تام و کاملی داشت، در برابر دروغ شیطان فریب نمیخورد. حضرت زکریا، سرپرست حضرت مریم بود. او هرگاه به محل عبادت حضرت مریم میآمد، غذایی نزد او میدید. یک بار از او پرسید : ای مریم! این را از کجا آوردهای؟! مریم پاسخ داد : این از جانب خداوند است. "خداوند به هرکس بخواهد، بیحساب روزی میدهد" پرسش حضرت زکریا نشانه این است که آن حضرت راز وجود آن غذاها را نمیدانست. ادامه این آیات نیز همین نکته را تأیید میکند.آیات یادشده، بهخوبی نشان میدهند که علوم پیامبران الهی و حتی [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} تام و کامل نبود و به مرور بر دانش ایشان افزوده میشد. این تکامل و افزایشپذیری علمی چنان که از شأن نزول آیات یاد شده پیداست، در طول دوران پیامبری آنان ادامه داشته است. بنابراین نمیتوان گفت که علوم آنان از ابتدای تولد یا آغاز نبوتشان کامل و تام بوده است؛ بلکه ایشان در طول دوران نبوت خود، معارف بسیاری را فراگرفتهاند. حتی دلیلی نیست که علوم آنان در پایان دوران نبوت ایشان کامل شده باشد؛ بلکه ممکن است از برتری برخی پیامبران بر برخی دیگر، تفاوت در مراتب علمی آنان، حتی در پایان دوران نبوتشان، برداشت شود. البته از ظاهر برخی آیات ممکن است تام بودن علوم پیامبران استنباط شود؛ مثلاً خداوند، علمالاسماء را به حضرت آدم آموخت. خداوند در آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره مبارکه بقره، داستان آفرینش حضرت آدم و آموختن علمالاسماء به او را بیان میکند. بنا بر این آیات، دلیل شایستگی انسانها برای خلافت خداوند در زمین و برتری آنان بر فرشتگان، توان آموختن علمالاسماء است. بنا بر برخی تفاسیر، مراد از علمالاسماء، علم به اسمای حسنای خداوند است. فرشتگان، اگرچه با برخی از اسمای الهی آشنا بودند و خداوند را با آن نامها میخواندند، به همه آنها آگاهی نداشتند؛ ولی خداوند تمام آن نامهای مقدس را به حضرت آدم آموخت {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا}}<ref>[[محمدتقی مصباح یزدی، انسانشناسی در قرآن، تدوین محمود فتحعلی، ص ۸۴]]</ref>. فراگیری این دانش، آگاهی به همه حقایق هستی، مجرد و مادی را دربردارد؛ زیرا تمام حقایق هستی، پرتوهایی از اسما و صفات خداوند، و مصادیقی از نام علیم و برخی صفات دیگر خداوندند. بنابراین از اینگونه آیات ممکن است برای اثبات تام بودن علوم برخی پیامبران، مانند حضرت آدم استفاده شود. شواهد یادشده، از جمله خطای حضرت آدم در حادثه خوردن میوه ممنوع، نشان میدهد که حتی اگر تفسیر یادشده از علمالأسماء را بپذیریم چنین دانشی به معنای علم تام و تفصیلی به همه حوادث جهان نیست و باید آن را به گونه ای توجیه کرد. به نظر میرسد دانشی مانند علمالاسماء، دانشی کلی و حضوری بوده که در عالم ملکوت فراگرفته شده است. از همین روی، تطبیق این دانش بر امور مادی، حضرت آدم را به وحی و شیوههای دیگر علمآموزی نیازمند میساخته است<ref>سیدعلی هاشمی، "ماهیت و قلمرو علم الاسماء"، قرآنشناخت، ش۲؛ (پیاپی۱۰)، س۵، ص۱۰۹.</ref> "علمالکتاب" نیز ممکن است دانشی جامع و تام تفسیر شود که برگزیدگان دستیافته به آن، همه علوم را دارا میشوند. مطابق آیهای که درباره علمالکتاب است، صاحب این علم، پس از خداوند متعال شاهد و گواهی بر درستی رسالت [[پیامبر خاتم|رسول اعظم]] {{صل}} معرفی شده است. بنا بر برخی تفاسیر، مقصود از "الکتاب" در این آیه، قرآن کریم است و بنا بر روایات، قرآن تمام علوم جهان را دربردارد<ref>محمدبنحسن صفار، بصائر الدرجات، ص ۱۲۷ و ۱۲۸.</ref>بنابراین کسی که به علمالکتاب یا به تمام دانش قرآن کریم دست یابد، همه حقایق جهان را میداند و علوم او تام است<ref>سیدعلی هاشمی، «ماهیت و قلمرو علم الکتاب»، معرفت، ش۱۸۷، س۲۳، ص۴۷.</ref> با توجه به شواهد قرآنی یادشده که نشان میدادند حتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از برخی مطالب آگاه نبودهاند، چنین تفاسیری، بر فرض درستی، باید به گونهای توجیه شوند. به نظر میرسد این آیات و روایات مؤید آن، تام بودن بالفعل تمام دانش قرآن یا "الکتاب" را نمیرسانند.»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص۱۲۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۵: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری|منصوری رامسری]]'''، در مقاله ''«[[بیکرانگی علم امام معصوم (مقاله)|بیکرانگی علم امام معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری|منصوری رامسری]]'''، در مقاله ''«[[بیکرانگی علم امام معصوم (مقاله)|بیکرانگی علم امام معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«یکی از ویژگیهایی که برای علم [[امام]]{{ع}} در روایات بیان شده، افزایش علم ایشان در شبهای جمعه است. در روایتی آمده که ارواح [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} در شبهای جمعه بالا میرود و از نوعی عروج برخوردار میشود که در آن عروج علم ایشان افزایش مییابد. عبارت، این گونه است که: {{عربی|«یزداد فی علومهم جما غفیرا»}}؛<ref>و فراوان به علوم ایشان افزوده میشود.</ref>از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده که فرمود: {{عربی|«مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا»}}؛<ref>شب جمعهای نیست مگر آن که اولیای خدا، سرور ویژهای در آن دارند، هنگامی که شب جمعه فرا میرسد رسول خدا{{صل}} با عرش علم خداوندی ارتباط برقرار میکند و من نیز همراه با او با عرش تماس حاصل میکنم و در نتیجه با علمی که از آن جا بهره بردهام باز میگردم و اگر این نبود، قطعاً آن چه در نزد ما است پایان میپذیرفت. بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۳۳.</ref>. این مطلب نشان میدهد که خواستههای ایشان برای دانش بیشتر که در جمله {{عربی|«اذا شاؤوا علموا»}} بیان شده، از راه صعود ارواح آنان در شبهای جمعه میتوان اتفاق بیفتد. بنابراین، آنان برخی از علوم خویش را از راه صعود در شبهای جمعه به دست میآورند که میتواند شامل علوم ایشان به جزئیات باشد. شگفت این که همه علوم از واسطه [[پیامبر]]{{صل}} میباشد حتی برای اوصیایی که در میان انسان ها تا قیامت حاضر هستند، و [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان صادر نخستین و در مقام واسطه فیض میان خدا و همه پیامبران و اوصیا چه زندگان و چه مردگانشان عمل میکند. در روایت دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} آمده: به ارواح پیامبران و اوصیایی که از دنیا رفتهاند و نیز به روح وصی ای که در میان شما زندگی میکند، اجازه داده میشود که به آسمان صعود کنند تا این که به عرش پروردگار برسند… آن گاه پیامبران و اوصیا در حالی که سرشار از شادمانی و سرور هستند و وصیای که در میان شما زندگی میکند، بسیار بسیار به علمش افزوده میگردد.<ref>بصائرالدرجات، ص۱۳۱.</ref>. بنابراین [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} به علم آسمان و زمین و آن چه در آن است و هم چنین وقایع گذشته و حال و آینده آگاه هستند و این دانش ایشان میتواند از راههای گوناگون به دست آید که یکی از آنها علم به ماکان و مایکون از راه صعود و عروج در شبهای جمعه است»<ref>[http://www.samamos.com/?p=616 بیکرانگی علم امام معصوم]</ref>. | «یکی از ویژگیهایی که برای علم [[امام]] {{ع}} در روایات بیان شده، افزایش علم ایشان در شبهای جمعه است. در روایتی آمده که ارواح [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} در شبهای جمعه بالا میرود و از نوعی عروج برخوردار میشود که در آن عروج علم ایشان افزایش مییابد. عبارت، این گونه است که: {{عربی|«یزداد فی علومهم جما غفیرا»}}؛<ref>و فراوان به علوم ایشان افزوده میشود.</ref>از [[امام صادق]] {{ع}} روایت شده که فرمود: {{عربی|«مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا»}}؛<ref>شب جمعهای نیست مگر آن که اولیای خدا، سرور ویژهای در آن دارند، هنگامی که شب جمعه فرا میرسد رسول خدا {{صل}} با عرش علم خداوندی ارتباط برقرار میکند و من نیز همراه با او با عرش تماس حاصل میکنم و در نتیجه با علمی که از آن جا بهره بردهام باز میگردم و اگر این نبود، قطعاً آن چه در نزد ما است پایان میپذیرفت. بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۳۳.</ref>. این مطلب نشان میدهد که خواستههای ایشان برای دانش بیشتر که در جمله {{عربی|«اذا شاؤوا علموا»}} بیان شده، از راه صعود ارواح آنان در شبهای جمعه میتوان اتفاق بیفتد. بنابراین، آنان برخی از علوم خویش را از راه صعود در شبهای جمعه به دست میآورند که میتواند شامل علوم ایشان به جزئیات باشد. شگفت این که همه علوم از واسطه [[پیامبر]] {{صل}} میباشد حتی برای اوصیایی که در میان انسان ها تا قیامت حاضر هستند، و [[پیامبر]] {{صل}} به عنوان صادر نخستین و در مقام واسطه فیض میان خدا و همه پیامبران و اوصیا چه زندگان و چه مردگانشان عمل میکند. در روایت دیگری از [[امام صادق]] {{ع}} آمده: به ارواح پیامبران و اوصیایی که از دنیا رفتهاند و نیز به روح وصی ای که در میان شما زندگی میکند، اجازه داده میشود که به آسمان صعود کنند تا این که به عرش پروردگار برسند… آن گاه پیامبران و اوصیا در حالی که سرشار از شادمانی و سرور هستند و وصیای که در میان شما زندگی میکند، بسیار بسیار به علمش افزوده میگردد.<ref>بصائرالدرجات، ص۱۳۱.</ref>. بنابراین [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} به علم آسمان و زمین و آن چه در آن است و هم چنین وقایع گذشته و حال و آینده آگاه هستند و این دانش ایشان میتواند از راههای گوناگون به دست آید که یکی از آنها علم به ماکان و مایکون از راه صعود و عروج در شبهای جمعه است»<ref>[http://www.samamos.com/?p=616 بیکرانگی علم امام معصوم]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۲: | ||
| پاسخدهنده = سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲) | | پاسخدهنده = سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲) | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|سید علی هاشمی]]'''، در مقاله ''«[[علم امام تام یا محدود؟ (مقاله)|علم امام تام یا محدود؟]]»'' و کتاب ''«[[ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه (کتاب)|ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|سید علی هاشمی]]'''، در مقاله ''«[[علم امام تام یا محدود؟ (مقاله)|علم امام تام یا محدود؟]]»'' و کتاب ''«[[ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه (کتاب)|ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«برخی روایات به صراحت از افزایشپذیری علوم [[ائمه]]{{عم}} سخن گفتهاند. در روایات متعددی از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است: {{عربی|«لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»}}.<ref>«اگر بر علم ما افزوده نشود، پایان میپذیرد»؛ کلینی، ۱۴۲۹: ج ۱، ۶۳۲.</ref> در کافی درباره این موضوع چهار روایت نقل شده است که روایات اول تا سوم سند صحیح دارند. در بصائر درباره این موضوع هفت روایت نقل شده است که سند روایات یکم تا چهارم و نیز ششم صحیح و سند روایت پنجم، موثق است. در برخی از این روایات تأکید شده است که هر روز و هر شب بر علم آنان افزوده میشود. در روایتی با سند صحیح از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است: عالم ما غیب نمیداند و اگر خداوند عالم ما را به خودش واگذار کند، مانند بعضی از شما خواهد بود؛ ولی به او لحظه به لحظه آموخته میشود. چنانکه ملاحظه میشود، این روایات به صراحت از افزایشپذیری و عدم تمامیت علوم [[ائمه]]{{عم}} سخن میگویند. در برخی از این روایات، آمده است که هر شب جمعه علومی بر علوم [[ائمه]]{{عم}} افزوده میشود. همچنین در روایات متعدد از آن حضرت نقل شده است که در شب قدر، از حوادث آن سال تا شب قدر سال بعد به امام خبر داده میشود. این علم شامل تمام خیر و شرهایی است که به بندگان میرسد؛ مرگ یا زندگی، فقر یا ثروت، توفیق زیارت خانه خداوند متعال و خلاصه تمام مقدرات بندگان تا شب قدر سال آینده بر امام عرضه میشود. این روایات مستفیضاند. در برخی از این روایات تصریح شده است که اگر این علوم نبود، امام نمیدانست در آن سال چه چیز محقق خواهد شد»<ref>[http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950218001700 وبگاه خبرگزاری فارس]</ref>. | *«برخی روایات به صراحت از افزایشپذیری علوم [[ائمه]] {{عم}} سخن گفتهاند. در روایات متعددی از [[امام باقر]] {{ع}} و [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است: {{عربی|«لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»}}.<ref>«اگر بر علم ما افزوده نشود، پایان میپذیرد»؛ کلینی، ۱۴۲۹: ج ۱، ۶۳۲.</ref> در کافی درباره این موضوع چهار روایت نقل شده است که روایات اول تا سوم سند صحیح دارند. در بصائر درباره این موضوع هفت روایت نقل شده است که سند روایات یکم تا چهارم و نیز ششم صحیح و سند روایت پنجم، موثق است. در برخی از این روایات تأکید شده است که هر روز و هر شب بر علم آنان افزوده میشود. در روایتی با سند صحیح از [[امام باقر]] {{ع}} نقل شده است: عالم ما غیب نمیداند و اگر خداوند عالم ما را به خودش واگذار کند، مانند بعضی از شما خواهد بود؛ ولی به او لحظه به لحظه آموخته میشود. چنانکه ملاحظه میشود، این روایات به صراحت از افزایشپذیری و عدم تمامیت علوم [[ائمه]] {{عم}} سخن میگویند. در برخی از این روایات، آمده است که هر شب جمعه علومی بر علوم [[ائمه]] {{عم}} افزوده میشود. همچنین در روایات متعدد از آن حضرت نقل شده است که در شب قدر، از حوادث آن سال تا شب قدر سال بعد به امام خبر داده میشود. این علم شامل تمام خیر و شرهایی است که به بندگان میرسد؛ مرگ یا زندگی، فقر یا ثروت، توفیق زیارت خانه خداوند متعال و خلاصه تمام مقدرات بندگان تا شب قدر سال آینده بر امام عرضه میشود. این روایات مستفیضاند. در برخی از این روایات تصریح شده است که اگر این علوم نبود، امام نمیدانست در آن سال چه چیز محقق خواهد شد»<ref>[http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950218001700 وبگاه خبرگزاری فارس]</ref>. | ||
*«نکته دیگری که توجه به آن، ما را در فهم و تحلیل سخنان علما کمک میکند، این است که [[افزایش علم معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|افزایشپذیر دانستن علم امام]] با [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد]]؛ زیرا معنای افزایشپذیری این است که [[امام]]، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمانهای مختلف بر علوم او افزوده میشود. این معنا در [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|شأنی بودن علم امام]] نیز لحاظ شده است؛ یعنی: [[امام]]، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت کند. بنابراین، کسی که [[علم امام]] را افزایشپذیر میداند، به [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|شأنی بودن و عدم فعلیت]] بخشی از [[علم امام]] نیز اعتراف کرده است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/index.php?title=%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8)&action=edit&redlink=1 ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]</ref>. | *«نکته دیگری که توجه به آن، ما را در فهم و تحلیل سخنان علما کمک میکند، این است که [[افزایش علم معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|افزایشپذیر دانستن علم امام]] با [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد]]؛ زیرا معنای افزایشپذیری این است که [[امام]]، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمانهای مختلف بر علوم او افزوده میشود. این معنا در [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|شأنی بودن علم امام]] نیز لحاظ شده است؛ یعنی: [[امام]]، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت کند. بنابراین، کسی که [[علم امام]] را افزایشپذیر میداند، به [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|شأنی بودن و عدم فعلیت]] بخشی از [[علم امام]] نیز اعتراف کرده است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/index.php?title=%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8)&action=edit&redlink=1 ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۱: | ||
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم|نادم]]''' و '''[[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم|نادم]]''' و '''[[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«در برخی از روایات محدثان قم، عروج روح [[امام]]{{ع}} به آسمان، در شبهای جمعه، از مصادیق منابع [[علم امام]]{{ع}} شمرده میشود. این عروج و افزایش [[علم امام]]{{ع}} به سبب آن، به اندازهای مهم است که [[امامان]]{{عم}} به اصحابشان فرمودهاند اگر این افزایش نباشد، علم [[امام]]{{ع}} پایان مییابد. طبق روایاتی که صفار نقل میکند، در هر شب جمعه، فرشتگان، اوصیا و پیامبران ازدنیارفته و نیز ارواح اوصیا و [[امام]]{{ع}} حاضر در میان مردم [[امام]]{{ع}} هر زمان، به آسمان عروج، هفت بار دور عرش الهی طواف و خداوند را تسبیح و تقدیس میکنند. آنها در کنار هر رکن عرش، دو رکعت نماز میخوانند و برمیگردند. آنگاه [[پیامبران]]{{عم}} و اوصیا و روح وصی زنده، شادی بسیاری احساس میکنند و به [[امام]]{{ع}} زندهو [[امامان]]{{عم}} دیگر الهامی میشود که علمشان را افزایش میدهد. [[امام صادق]]{{ع}} در تعلیل این نکته میفرماید: اگر چنین نباشد، علم ما تمام میشود هم، روایاتی با همین مضامین نقل میکند؛ اما صدوق در این باره روایتی نیاورده است. پس روایات عروج نیز، از نظر محدثین، مؤید دیگری بر الهامی بودن علم [[امام]]{{ع}} است.(...) | «در برخی از روایات محدثان قم، عروج روح [[امام]] {{ع}} به آسمان، در شبهای جمعه، از مصادیق منابع [[علم امام]] {{ع}} شمرده میشود. این عروج و افزایش [[علم امام]] {{ع}} به سبب آن، به اندازهای مهم است که [[امامان]] {{عم}} به اصحابشان فرمودهاند اگر این افزایش نباشد، علم [[امام]] {{ع}} پایان مییابد. طبق روایاتی که صفار نقل میکند، در هر شب جمعه، فرشتگان، اوصیا و پیامبران ازدنیارفته و نیز ارواح اوصیا و [[امام]] {{ع}} حاضر در میان مردم [[امام]] {{ع}} هر زمان، به آسمان عروج، هفت بار دور عرش الهی طواف و خداوند را تسبیح و تقدیس میکنند. آنها در کنار هر رکن عرش، دو رکعت نماز میخوانند و برمیگردند. آنگاه [[پیامبران]] {{عم}} و اوصیا و روح وصی زنده، شادی بسیاری احساس میکنند و به [[امام]] {{ع}} زندهو [[امامان]] {{عم}} دیگر الهامی میشود که علمشان را افزایش میدهد. [[امام صادق]] {{ع}} در تعلیل این نکته میفرماید: اگر چنین نباشد، علم ما تمام میشود هم، روایاتی با همین مضامین نقل میکند؛ اما صدوق در این باره روایتی نیاورده است. پس روایات عروج نیز، از نظر محدثین، مؤید دیگری بر الهامی بودن علم [[امام]] {{ع}} است.(...) | ||
از مصادیق منابع علم الهامی که در روایات، به آنها پرداخته شده، تمثل ستونی از نور، افزایش علم در هر شب جمعه و عرضه شدن اعمال بندگان به [[امام]]{{ع}} است. نظر متکلمان را در این باره دنبال میکنیم. [[شیخ مفید]] به دلیل رویکرد خاصش دربارۀ این مصادیق، به صورت موردی به آنها نپرداخته است؛ اما با توجه به مبانی پیشگفتۀ او میتوان به فحوای دیدگاهش در این باره پی برد. در واقع، بعید به نظر میآید که وی با این مصادیق مخالف باشد؛ زیرا [[شیخ مفید]] هم از روایات آگاه و هم الهامی بودن علم [[امام]]{{ع}} را عقلاً و نقلاً پذیرفته است. چنین کارهایی هم اولاً از سوی خداوند محال عقلی نیست و ثانیاً روایات فراوانی، به طرق گوناگون، دربارۀ این مصادیق وارد شده است که [[شیخ مفید]] در موارد مشابه، تعبد خود به این روایات را نشان داده است. او حتی هنگامی که نوبختیان را در نپذیرفتن تحدیث نقد میکند، علت مخالفت آنها را ناآگاهیشان از روایات میداند. [[سید مرتضی]] هم، مانند استاد خود، مستقیماً دربارۀ این مصادیق مطلبی ندارد؛ اما [[شیخ طوسی]]، عصارۀ مدرسۀ کلامی بغداد، دربارۀ عرضه شدن اعمال بندگان به [[امام]]{{ع}}، روایتی از داوود بن کثیر نقل میکند: من پسر عمویی ناصبی و خبیث داشتم که با آن ارتباطی نداشتم؛ اما وقتی که میخواستم به حج بروم، شنیدم حال خود و خانوادهاش خوب نیست. قبل از حرکتم به سمت مکه، نفقهای به آنها دادم. وقتی به مدینه، خدمت [[امام صادق]]{{ع}} رسیدم، [[امام صادق]]{{ع}} بدون مقدمه رو به من کردند و فرمودند: "ای داوود، اعمال شما روز پنجشنبه بر من عرضه شد. هنگامی که در اعمال عرضهشدۀ تو دیدم که با پسرعمویت ارتباط برقرارکردی صلۀ رحم بهجا آوردی خوشحال شدم. دانستم که این صلۀ رحم تو به خاطر این بود که او در پایان عمر قرار داشت و رو به مرگ بود". از آنجا که متکلمین بغداد برخورداری [[امام]]{{ع}} از علم غیر عادی را پذیرفتهاند، میتوانند این مورد را در زمرۀ علوم الهامی قرار دهند»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، ص۶۱</ref>. | از مصادیق منابع علم الهامی که در روایات، به آنها پرداخته شده، تمثل ستونی از نور، افزایش علم در هر شب جمعه و عرضه شدن اعمال بندگان به [[امام]] {{ع}} است. نظر متکلمان را در این باره دنبال میکنیم. [[شیخ مفید]] به دلیل رویکرد خاصش دربارۀ این مصادیق، به صورت موردی به آنها نپرداخته است؛ اما با توجه به مبانی پیشگفتۀ او میتوان به فحوای دیدگاهش در این باره پی برد. در واقع، بعید به نظر میآید که وی با این مصادیق مخالف باشد؛ زیرا [[شیخ مفید]] هم از روایات آگاه و هم الهامی بودن علم [[امام]] {{ع}} را عقلاً و نقلاً پذیرفته است. چنین کارهایی هم اولاً از سوی خداوند محال عقلی نیست و ثانیاً روایات فراوانی، به طرق گوناگون، دربارۀ این مصادیق وارد شده است که [[شیخ مفید]] در موارد مشابه، تعبد خود به این روایات را نشان داده است. او حتی هنگامی که نوبختیان را در نپذیرفتن تحدیث نقد میکند، علت مخالفت آنها را ناآگاهیشان از روایات میداند. [[سید مرتضی]] هم، مانند استاد خود، مستقیماً دربارۀ این مصادیق مطلبی ندارد؛ اما [[شیخ طوسی]]، عصارۀ مدرسۀ کلامی بغداد، دربارۀ عرضه شدن اعمال بندگان به [[امام]] {{ع}}، روایتی از داوود بن کثیر نقل میکند: من پسر عمویی ناصبی و خبیث داشتم که با آن ارتباطی نداشتم؛ اما وقتی که میخواستم به حج بروم، شنیدم حال خود و خانوادهاش خوب نیست. قبل از حرکتم به سمت مکه، نفقهای به آنها دادم. وقتی به مدینه، خدمت [[امام صادق]] {{ع}} رسیدم، [[امام صادق]] {{ع}} بدون مقدمه رو به من کردند و فرمودند: "ای داوود، اعمال شما روز پنجشنبه بر من عرضه شد. هنگامی که در اعمال عرضهشدۀ تو دیدم که با پسرعمویت ارتباط برقرارکردی صلۀ رحم بهجا آوردی خوشحال شدم. دانستم که این صلۀ رحم تو به خاطر این بود که او در پایان عمر قرار داشت و رو به مرگ بود". از آنجا که متکلمین بغداد برخورداری [[امام]] {{ع}} از علم غیر عادی را پذیرفتهاند، میتوانند این مورد را در زمرۀ علوم الهامی قرار دهند»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، ص۶۱</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۰: | ||
| پاسخدهنده = محمد حسن وکیلی | | پاسخدهنده = محمد حسن وکیلی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در دو مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' و ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD)علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در دو مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' و ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD)علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' در این باره گفته است: | ||
*«نگاه اعتدالی، [[علم امام]]{{ع}} را دارای دو بعد و دو حیثیت میداند که از حیثی مطلق و بیحد است و استثناء نداشته و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر است و تدریجاً افزوده میشود. شرح این نگاه و ادله آن مقدماتی دارد که آن را به بحث بعد موکول میکنیم انشاءالله. فعلاً مناسب است اشارهای به اشکال نگاه افراطی بشود. گرایش افراطی میگوید علم ائمه تکبعدی است و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را [[علم غیب فعلی یا دائمی به چه معناست؟ (پرسش)|بالفعل میدانند]] و علمشان افزوده نمیشود. ولی این نگاه با نصوص قرآن کریم و سیره و روایات مخالف است. ما معتقدیم که [[پیامبر]]{{صل}} اشرف [[اهل بیت]]{{عم}} هستند. قرآن کریم در ترسیم شخصیت [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} تأکید میکند که [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} حتی بعد از رسالت از حیثی همه چیز را نمیدانستهاند و علمشان به واسطه نزول [[وحی]] افزایش مییافته و این مسأله از نصوص قرآن است که قابل تأویل نیست. اینکه به حضرت وحی میشده و از جانب خداوند مورد تعلیم و آموزش بودهاند، و برخی از مطالب بوده که حضرت نمیدانستهاند و تدریجاً بر قلب حضرت نازل میشده است، از مسلمات قرآن است. آیاتی نظیر: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است». سوره هود، آیه۴۹.</ref> {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۱ سوره برائت به صراحت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ]]}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۱ </ref> به صراحت مطلق علم را از حضرت نفی میکند. نزول تدریجی قرآن و پاسخهای خداوند به سؤالات آن حضرت در قرآن به وضوح بیان شده است و اگر علم حضرت مطلقِ مطلق بود، دیگر جایی برای این مسائل باقی نمیماند. سیره هم سراسر همین مسأله را نشان میدهد که حضرت برخی از مسائل را نمیدانستهاند و به تدریج معلوم میشده است. سیره [[اهل بیت]]{{عم}} نیز همین طور بوده است. روایات هم یکصدا از تعلیم حضرت [[پیامبر|رسولالله]]{{صل}} توسط [[جبرائیل]] صحبت میکند و به صراحت میفرماید که [[ائمه]]{{عم}} علمشان افزوده میشود و [[مرحوم مجلسی]] در جلد بیست و شش بحارالانوار بابی دارند با این عنوان: {{عربی|«باب أنهم{{عم}} يزادون و لو لا ذلك لنفد ما عندهم و إن أرواحهم تعرج إلى السماء في ليلة الجمعة»}}<ref>روایاتی درباره اینکه علم ایشان{{عم}} افزایش مییابد، که اگر اینگونه نبود علم ایشان به اتمام میرسید و ارواح ایشان در روز جمعه به سوی آسمان عروج مییافت</ref> و در آن قریب به چهل حدیث ذکر میکنند. صاحبان این نگاه افراطی میگویند [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را میدانستند و تنها فرقشان با خدا این است که خدا [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|استقلالاً میداند]] و ایشان به شکل [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|غیراستقلالی]] و به تعلیم الهی. این سخن بههیچوجه با آیات قرآن و روایات نمیسازد؛ چون اگر کسی همه چیز را مطلقاً بداند - چه به شکل استقلالی و چه به شکل غیراستقلالی - دیگر نیازی به آموزش و وحی ندارد و علم او نیز قابل افزایش و ازدیاد نیست. بلکه بالاتر از این، در قرآن کریم هم نسبت [[علم غیب]] استقلالی و هم علم غیر استقلالی را به [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} رد میکند. '''توضیح اینکه:''' بعضی از آیات نفی غیب از حضرت [[پیامبر|رسول اکرم]]{{صل}} را میتوان حمل بر نفی علم استقلالی نمود. مثل این آیه: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ]]}}<ref>«بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟»؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> '''ممکن است بگوئیم''' مراد این است که من [[علم غیب]] را [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|بالذات و بالاستقلال]] نمیدانم، ولی به تعلیم الهی همه غیب در نزد من حاضر است. ولی برخی از آیات قرآن این توجیه را نمیپذیرد. خداوند در سورۀ اعراف میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید».</ref> در این آیه هم [[علم غیب]] نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر میگیرد و هم نفی علم غیر استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان میشود، اعم است از اینکه حضرت [[علم غیب]] را استقلالی بدانند یا غیراستقلالی. انسان اگر علم غیب غیراستقلالی هم داشته باشد {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}} تحقق پیدا میکند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. میفرماید که من علم غیب ندارم و چون [[علم غیب]]ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق {{متن قرآن|مَسَّنِيَ السُّوءُ}} میشوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلماً [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} در زندگی و [[حیات]] عادیشان مانند انسانهای عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی میخواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمیدانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه میکردند، وقتی دشمنی حمله میکرد و خطری برای حضرت اتفاق میافتاد یا حضرت مریض میشدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی میگویند تمام آنچه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را میدانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان میدادند و همیشه تظاهر به جهل میکردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمیتواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یکدسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبتهایی شریفتر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم [[آیا علم غیب معصوم مطلق است؟ (پرسش)|علم غیب مطلق امام قطعی است]] و نمیتوان از آن دست برداشت. اگر بنا باشد باب تأویلهای این چنینی باز شود دیگر سنگبرسنگ نمیایستد و همه معارف از اعتبار ساقط میگردد. به تعبیر حضرت [[علامه طباطبایی]] با این روش، آیات قرآن که آیات هدایت است، به آیات اضلال و گمراهی تبدیل میشود که باید آن را همیشه بر یک دسته معانی خاص و غیر متعارف حمل نمود و این با شأن قرآن کریم نمیسازد و به تبع با شأن [[ائمه]]{{عم}} نیز در روایاتشان و در سیرهشان قطعاً ناسازگار است. انسان باید سعی کند مفاد آیات و روایات را درست بفهمد، نه اینکه آن را به سلیقه خود توجیه نماید. بههرحال چون این نظر خلاف قطعیات است بهتر است از آن عبور کنیم و به توضیح و تشریح نظر اعتدالی و صحیح بپردازیم که در آن علم امام مطلق است از حیثی و مقید و محدود است از حیثی دیگر»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>. | *«نگاه اعتدالی، [[علم امام]] {{ع}} را دارای دو بعد و دو حیثیت میداند که از حیثی مطلق و بیحد است و استثناء نداشته و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر است و تدریجاً افزوده میشود. شرح این نگاه و ادله آن مقدماتی دارد که آن را به بحث بعد موکول میکنیم انشاءالله. فعلاً مناسب است اشارهای به اشکال نگاه افراطی بشود. گرایش افراطی میگوید علم ائمه تکبعدی است و [[ائمه]] {{عم}} همه چیز را [[علم غیب فعلی یا دائمی به چه معناست؟ (پرسش)|بالفعل میدانند]] و علمشان افزوده نمیشود. ولی این نگاه با نصوص قرآن کریم و سیره و روایات مخالف است. ما معتقدیم که [[پیامبر]] {{صل}} اشرف [[اهل بیت]] {{عم}} هستند. قرآن کریم در ترسیم شخصیت [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} تأکید میکند که [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} حتی بعد از رسالت از حیثی همه چیز را نمیدانستهاند و علمشان به واسطه نزول [[وحی]] افزایش مییافته و این مسأله از نصوص قرآن است که قابل تأویل نیست. اینکه به حضرت وحی میشده و از جانب خداوند مورد تعلیم و آموزش بودهاند، و برخی از مطالب بوده که حضرت نمیدانستهاند و تدریجاً بر قلب حضرت نازل میشده است، از مسلمات قرآن است. آیاتی نظیر: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است». سوره هود، آیه۴۹.</ref> {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۱ سوره برائت به صراحت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ]]}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۱ </ref> به صراحت مطلق علم را از حضرت نفی میکند. نزول تدریجی قرآن و پاسخهای خداوند به سؤالات آن حضرت در قرآن به وضوح بیان شده است و اگر علم حضرت مطلقِ مطلق بود، دیگر جایی برای این مسائل باقی نمیماند. سیره هم سراسر همین مسأله را نشان میدهد که حضرت برخی از مسائل را نمیدانستهاند و به تدریج معلوم میشده است. سیره [[اهل بیت]] {{عم}} نیز همین طور بوده است. روایات هم یکصدا از تعلیم حضرت [[پیامبر|رسولالله]] {{صل}} توسط [[جبرائیل]] صحبت میکند و به صراحت میفرماید که [[ائمه]] {{عم}} علمشان افزوده میشود و [[مرحوم مجلسی]] در جلد بیست و شش بحارالانوار بابی دارند با این عنوان: {{عربی|«باب أنهم {{عم}} يزادون و لو لا ذلك لنفد ما عندهم و إن أرواحهم تعرج إلى السماء في ليلة الجمعة»}}<ref>روایاتی درباره اینکه علم ایشان {{عم}} افزایش مییابد، که اگر اینگونه نبود علم ایشان به اتمام میرسید و ارواح ایشان در روز جمعه به سوی آسمان عروج مییافت</ref> و در آن قریب به چهل حدیث ذکر میکنند. صاحبان این نگاه افراطی میگویند [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} همه چیز را میدانستند و تنها فرقشان با خدا این است که خدا [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|استقلالاً میداند]] و ایشان به شکل [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|غیراستقلالی]] و به تعلیم الهی. این سخن بههیچوجه با آیات قرآن و روایات نمیسازد؛ چون اگر کسی همه چیز را مطلقاً بداند - چه به شکل استقلالی و چه به شکل غیراستقلالی - دیگر نیازی به آموزش و وحی ندارد و علم او نیز قابل افزایش و ازدیاد نیست. بلکه بالاتر از این، در قرآن کریم هم نسبت [[علم غیب]] استقلالی و هم علم غیر استقلالی را به [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} رد میکند. '''توضیح اینکه:''' بعضی از آیات نفی غیب از حضرت [[پیامبر|رسول اکرم]] {{صل}} را میتوان حمل بر نفی علم استقلالی نمود. مثل این آیه: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ]]}}<ref>«بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهام؛ جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمیاندیشید؟»؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> '''ممکن است بگوئیم''' مراد این است که من [[علم غیب]] را [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|بالذات و بالاستقلال]] نمیدانم، ولی به تعلیم الهی همه غیب در نزد من حاضر است. ولی برخی از آیات قرآن این توجیه را نمیپذیرد. خداوند در سورۀ اعراف میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید».</ref> در این آیه هم [[علم غیب]] نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر میگیرد و هم نفی علم غیر استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان میشود، اعم است از اینکه حضرت [[علم غیب]] را استقلالی بدانند یا غیراستقلالی. انسان اگر علم غیب غیراستقلالی هم داشته باشد {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}} تحقق پیدا میکند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. میفرماید که من علم غیب ندارم و چون [[علم غیب]]ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق {{متن قرآن|مَسَّنِيَ السُّوءُ}} میشوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلماً [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} در زندگی و [[حیات]] عادیشان مانند انسانهای عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی میخواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمیدانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه میکردند، وقتی دشمنی حمله میکرد و خطری برای حضرت اتفاق میافتاد یا حضرت مریض میشدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی میگویند تمام آنچه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. [[ائمه]] {{عم}} همه چیز را میدانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان میدادند و همیشه تظاهر به جهل میکردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمیتواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یکدسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبتهایی شریفتر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم [[آیا علم غیب معصوم مطلق است؟ (پرسش)|علم غیب مطلق امام قطعی است]] و نمیتوان از آن دست برداشت. اگر بنا باشد باب تأویلهای این چنینی باز شود دیگر سنگبرسنگ نمیایستد و همه معارف از اعتبار ساقط میگردد. به تعبیر حضرت [[علامه طباطبایی]] با این روش، آیات قرآن که آیات هدایت است، به آیات اضلال و گمراهی تبدیل میشود که باید آن را همیشه بر یک دسته معانی خاص و غیر متعارف حمل نمود و این با شأن قرآن کریم نمیسازد و به تبع با شأن [[ائمه]] {{عم}} نیز در روایاتشان و در سیرهشان قطعاً ناسازگار است. انسان باید سعی کند مفاد آیات و روایات را درست بفهمد، نه اینکه آن را به سلیقه خود توجیه نماید. بههرحال چون این نظر خلاف قطعیات است بهتر است از آن عبور کنیم و به توضیح و تشریح نظر اعتدالی و صحیح بپردازیم که در آن علم امام مطلق است از حیثی و مقید و محدود است از حیثی دیگر»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>. | ||
*افزایش [[علم امام]]{{ع}} دو معنا دارد: | * افزایش [[علم امام]] {{ع}} دو معنا دارد: | ||
۱. نوعی از علومی که دائماً به [[امام]]{{ع}} افزوده میشود، همان سیر نفس [[امام]]{{ع}} در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است، که همواره و پیدرپی تحقق میپذیرد و این تجلیات اسمائی و صفاتی مافوق عالم حس و خیال و عقل میباشد. از این نوع تجلیات به سفر دوم از اسفار اربعه یعنی سیر فیالحق و فیالله تعبیر میکنند که پایان ناپذیر است. | ۱. نوعی از علومی که دائماً به [[امام]] {{ع}} افزوده میشود، همان سیر نفس [[امام]] {{ع}} در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است، که همواره و پیدرپی تحقق میپذیرد و این تجلیات اسمائی و صفاتی مافوق عالم حس و خیال و عقل میباشد. از این نوع تجلیات به سفر دوم از اسفار اربعه یعنی سیر فیالحق و فیالله تعبیر میکنند که پایان ناپذیر است. | ||
طبق روایات در شبهای جمعه [[ائمه]]{{عم}} به عرش الهی میروند و بازمیگردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه میشود؛ شاید این علوم از این دست باشد:{{عربی|«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»}}<ref>از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمود: به درستی که برای ما در شبهای جمعه جایگاه ویژه ای می باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده میشود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می گردند و طواف می نمایند در حالی که می گویند، بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح "سبوح قدوس رب الملائکة والروح". زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می آورند. سپس همه می روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده -که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می بینند می باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می گردد- منصرف گردیده می روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می گردند در حالی که بسیار شگفت زده می باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان تر نیست. "این امر را" مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می باشد. فرمود ای محبور "مورد تنعم قرار گرفته" به خدا قسم اقرار به مطلبی که بیان کردم به کسی الهام نمی گردد مگر اینکه از صالحان و پارسایان باشد. عرض کردم به خدا قسم من مقدار زیادی از صلاح و پارسایی ندارم. [[امام]]{{ع}} فرمود به خداوند دروغ نگو، همانا خداوند متعال تو را صالح و پارسا نامید آنجا که می فرماید: ایشان همراه کسانی هستند که خداوند متعال بر ایشان نعمت قرار داد از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. صالحان یعنی کسانی که به ما و به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و فرشتگان خداوند و پیامبران او و به تمام حجتهای خداوند بر او و بر محمد و آل پاک و طاهرین دیندار او ایمان آوردهاند؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص ۸۸. </ref>. | طبق روایات در شبهای جمعه [[ائمه]] {{عم}} به عرش الهی میروند و بازمیگردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه میشود؛ شاید این علوم از این دست باشد:{{عربی|«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»}}<ref>از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده که فرمود: به درستی که برای ما در شبهای جمعه جایگاه ویژه ای می باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده میشود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می گردند و طواف می نمایند در حالی که می گویند، بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح "سبوح قدوس رب الملائکة والروح". زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می آورند. سپس همه می روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده -که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می بینند می باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می گردد- منصرف گردیده می روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می گردند در حالی که بسیار شگفت زده می باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان تر نیست. "این امر را" مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می باشد. فرمود ای محبور "مورد تنعم قرار گرفته" به خدا قسم اقرار به مطلبی که بیان کردم به کسی الهام نمی گردد مگر اینکه از صالحان و پارسایان باشد. عرض کردم به خدا قسم من مقدار زیادی از صلاح و پارسایی ندارم. [[امام]] {{ع}} فرمود به خداوند دروغ نگو، همانا خداوند متعال تو را صالح و پارسا نامید آنجا که می فرماید: ایشان همراه کسانی هستند که خداوند متعال بر ایشان نعمت قرار داد از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. صالحان یعنی کسانی که به ما و به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و فرشتگان خداوند و پیامبران او و به تمام حجتهای خداوند بر او و بر محمد و آل پاک و طاهرین دیندار او ایمان آوردهاند؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص ۸۸. </ref>. | ||
۲. نوع دیگر از علومی که افزوده میشود، علم بههمین حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل میکند، و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه میشوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا میکند:{{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّا لَنُزَادُ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ لَوْ لَمْ نُزَدْ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا قَالَ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ يَأْتِيكُمْ بِهِ قَالَ إِنَّ مِنَّا مَنْ يُعَايِنُ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يُنْقَرُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ وَقْعاً كَوَقْعِ السِّلْسِلَةِ فِي الطَّسْتِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَنِ الَّذِي يَأْتِيكُمْ بِذَلِكَ قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيل»}}<ref>از ابی بصیر نقل شده گفت شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: به تحقیق به ما در شب و روز افزوده میشود، که اگر به ما افزوده نگردد هر آنچه نزد ماست به اتمام خواهد رسید. ابو بصیر گفت: فدایتان گردم چه کسی آن را نزد شما می آورد؟ امام فرمود: به تحقیق از میان ما کسانی هستند که آن را مینگرند، و از میان ما کسانی هستند که علم در دل ایشان به شکل مفصل قرار می گیرد، و از میان ما کسانی هستند که با گوش خود می شنود مانند صدای زنجیری که به لب تشت می کشند. به ایشان عرض کردم چه کسی آن علم را برای شما می آورد، فرمود مخلوقی که با عظمت تر از [[حضرت جبرئیل]]{{ع}} و [[حضرت میکائیل]]{{ع}} است؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۳۲.</ref>. | ۲. نوع دیگر از علومی که افزوده میشود، علم بههمین حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل میکند، و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه میشوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا میکند:{{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّا لَنُزَادُ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ لَوْ لَمْ نُزَدْ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا قَالَ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ يَأْتِيكُمْ بِهِ قَالَ إِنَّ مِنَّا مَنْ يُعَايِنُ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يُنْقَرُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ وَقْعاً كَوَقْعِ السِّلْسِلَةِ فِي الطَّسْتِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَنِ الَّذِي يَأْتِيكُمْ بِذَلِكَ قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيل»}}<ref>از ابی بصیر نقل شده گفت شنیدم [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: به تحقیق به ما در شب و روز افزوده میشود، که اگر به ما افزوده نگردد هر آنچه نزد ماست به اتمام خواهد رسید. ابو بصیر گفت: فدایتان گردم چه کسی آن را نزد شما می آورد؟ امام فرمود: به تحقیق از میان ما کسانی هستند که آن را مینگرند، و از میان ما کسانی هستند که علم در دل ایشان به شکل مفصل قرار می گیرد، و از میان ما کسانی هستند که با گوش خود می شنود مانند صدای زنجیری که به لب تشت می کشند. به ایشان عرض کردم چه کسی آن علم را برای شما می آورد، فرمود مخلوقی که با عظمت تر از [[حضرت جبرئیل]] {{ع}} و [[حضرت میکائیل]] {{ع}} است؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۳۲.</ref>. | ||
روایاتی که از عرضه اعمال بر [[امام]]{{ع}} در زمانهائی خاص سخن میگوید از همین باب است، که [[امام]]{{ع}} در ایام خاصی توجه تفصیلی به اعمال شیعیان مینمایند. پس علومِ در حال ازدیاد اختصاصی به علوم ملکوتی ندارد<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]</ref>. | روایاتی که از عرضه اعمال بر [[امام]] {{ع}} در زمانهائی خاص سخن میگوید از همین باب است، که [[امام]] {{ع}} در ایام خاصی توجه تفصیلی به اعمال شیعیان مینمایند. پس علومِ در حال ازدیاد اختصاصی به علوم ملکوتی ندارد<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۷۷: | ||
| پاسخدهنده = ناصرالدین اوجاقی | | پاسخدهنده = ناصرالدین اوجاقی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[ناصرالدین اوجاقی]]''' در کتاب ''«[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[ناصرالدین اوجاقی]]''' در کتاب ''«[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::«همانطور که ملاحظه شد یک نوع از علم امام حادث بود روایات دیگری نیز حادث را به عنوان عجیبترین و کاملترین علم به ائمه نسبت دادهاند. [[شیخ کلینی|مرحوم کلینی]] در این مورد سه روایت نقل میکند: '''روایت اول''' را [[مفضل بن عمر]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت میکند و دو روایت دیگر را ابوبصیر. در روایت مفضل بعد از اینکه امام بیان میکند [[ائمه]]{{عم}} وارث علم انبیاء هستند و کتب پیشینان در نزد ائمه است؛ راوی میپرسد آیا این همان علم است؟ پاسخ حضرت منفی است و بعد میفرمایند: "[[علم کامل]] آن است که روز به روز و ساعت به ساعت حادث میشود". '''روایت دوم''' شبیه روایت اول است. ولی در اینجا که [[ابوبصیر]] است که سؤال را مطرح میکند و [[امام]] پاسخ میدهند: "علم کامل آن است که شب و روز و ساعت به ساعت حادث میشود". در '''روایت سوم''' [[راوی]] از [[صحت حدیث]] "[[الف باب]]" سؤال میکند و سپس در ادامه امام در مورد [[صحیفه]] و [[جفر]] و [[جامعه]] و [[مصحف فاطمه]] توضیح میدهند و محتوای آنها را بیان میکنند بعد از بیان هرکدام راوی میپرسد آیا این همان علم است؟ حضرت جواب میدهند که این علم است ولی آن علم نیست. سپس امام میفرمایند {{عربی|«ان عندنا علم ماکان و ما هو کائن الی لن تقوم الساعة»}} راوی میگوید: {{عربی|«والله هو العالم»}}؛ امام میفرماید:{{عربی|«انه لعلم و لیس بذلک»}} بعد امام میفرماید: {{عربی|«العلم ما یحدث باللیل و النهار الأمر بعد الأمر و الشيء بعد الشيء إلی یوم القیامة»}}. علاوه بر اینها در [[اصول کافی]] روایات دیگری نیز وجود دارد که مبین آن است که علم ائمه افزایش می یابد و اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان خواهد یافت. سه روایت در مورد [[آیا علم غیب در شب جمعه نازل میشود؟ (پرسش)|افزایش علم در شب جمعه]] است. متن یکی از روایات چنین است: "ابویحیی گوید امام صادق به من فرمود برای ما در شبهای جمعه شأن بزرگی است. عرض کردم آن شأن چیست؟ فرمود به ارواح [[انبیا|پیامبران]] و اوصیاء در گذشته و روح و وصی که در میان شماست اجازه داده میشود که به آسمان بالا بروند تا به عرش پروردگارشان برسند در آنجا هفت دور طواف کنند و نزد هر رکنی از ارکان عرش دو رکعت نماز گزارند پس به کالبدهای پیشین خود برگردند چون صبح شود آن وصی که در میان شماست مقدار زیادی به علمش افزوده شده باشد". (...) [[محمد صالح مازندرانی]] در تفسیر این روایات مطالبی را بیان کرده که شاید مراد وی برطرف کردن تعارض بوده باشد. وی میگوید: "علم خداوند سه نوع است؛ علمی که مستأثر است و اختصاص به خدا دارد، علمی که محتوم است و همه انبیا و اولیا از آن باخبرند و علم سوم علمی غیر محتوم است. این علم هرگاه محتوم شود ائمه از آن آگاهی می یابند و این معنای افزایش علم امام است"»<ref>[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص۴۷ الی ۴۹.</ref>. | :::::«همانطور که ملاحظه شد یک نوع از علم امام حادث بود روایات دیگری نیز حادث را به عنوان عجیبترین و کاملترین علم به ائمه نسبت دادهاند. [[شیخ کلینی|مرحوم کلینی]] در این مورد سه روایت نقل میکند: '''روایت اول''' را [[مفضل بن عمر]] از [[امام صادق]] {{ع}} روایت میکند و دو روایت دیگر را ابوبصیر. در روایت مفضل بعد از اینکه امام بیان میکند [[ائمه]] {{عم}} وارث علم انبیاء هستند و کتب پیشینان در نزد ائمه است؛ راوی میپرسد آیا این همان علم است؟ پاسخ حضرت منفی است و بعد میفرمایند: "[[علم کامل]] آن است که روز به روز و ساعت به ساعت حادث میشود". '''روایت دوم''' شبیه روایت اول است. ولی در اینجا که [[ابوبصیر]] است که سؤال را مطرح میکند و [[امام]] پاسخ میدهند: "علم کامل آن است که شب و روز و ساعت به ساعت حادث میشود". در '''روایت سوم''' [[راوی]] از [[صحت حدیث]] "[[الف باب]]" سؤال میکند و سپس در ادامه امام در مورد [[صحیفه]] و [[جفر]] و [[جامعه]] و [[مصحف فاطمه]] توضیح میدهند و محتوای آنها را بیان میکنند بعد از بیان هرکدام راوی میپرسد آیا این همان علم است؟ حضرت جواب میدهند که این علم است ولی آن علم نیست. سپس امام میفرمایند {{عربی|«ان عندنا علم ماکان و ما هو کائن الی لن تقوم الساعة»}} راوی میگوید: {{عربی|«والله هو العالم»}}؛ امام میفرماید:{{عربی|«انه لعلم و لیس بذلک»}} بعد امام میفرماید: {{عربی|«العلم ما یحدث باللیل و النهار الأمر بعد الأمر و الشيء بعد الشيء إلی یوم القیامة»}}. علاوه بر اینها در [[اصول کافی]] روایات دیگری نیز وجود دارد که مبین آن است که علم ائمه افزایش می یابد و اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان خواهد یافت. سه روایت در مورد [[آیا علم غیب در شب جمعه نازل میشود؟ (پرسش)|افزایش علم در شب جمعه]] است. متن یکی از روایات چنین است: "ابویحیی گوید امام صادق به من فرمود برای ما در شبهای جمعه شأن بزرگی است. عرض کردم آن شأن چیست؟ فرمود به ارواح [[انبیا|پیامبران]] و اوصیاء در گذشته و روح و وصی که در میان شماست اجازه داده میشود که به آسمان بالا بروند تا به عرش پروردگارشان برسند در آنجا هفت دور طواف کنند و نزد هر رکنی از ارکان عرش دو رکعت نماز گزارند پس به کالبدهای پیشین خود برگردند چون صبح شود آن وصی که در میان شماست مقدار زیادی به علمش افزوده شده باشد". (...) [[محمد صالح مازندرانی]] در تفسیر این روایات مطالبی را بیان کرده که شاید مراد وی برطرف کردن تعارض بوده باشد. وی میگوید: "علم خداوند سه نوع است؛ علمی که مستأثر است و اختصاص به خدا دارد، علمی که محتوم است و همه انبیا و اولیا از آن باخبرند و علم سوم علمی غیر محتوم است. این علم هرگاه محتوم شود ائمه از آن آگاهی می یابند و این معنای افزایش علم امام است"»<ref>[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص۴۷ الی ۴۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۰۳: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عسکری امامخان]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عسکری امامخان]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«روایات متعددی وجود دارد که در آن [[ائمه]]{{عم}} به صراحت افزایش علوم خود را بیان کردهاند. مراد از این جمله [[امام]] چیست که فرمود : "آنچه بالاتر از علم به تمام وقایع گذشته و آینده است، علمهایی است که بر حضرات [[ائمه]]{{عم}} از ناحیه خداوند متعال در هر روز و شب عنایت میشود"، یا تعبیر میکند این نوع علم افضل دانش ما است، یا تعبیر میکند که علم فقط آن است که در شب و روز بر ما حادث میشود. مثل روایت امام هفتم حضرت [[امام کاظم|موسی ابن جعفر]]{{ع}} که فرمود: "علوم ما به سه بخش تقسیم میگردد، گذشته، آینده و حادث، علوم گذشته برای ما تفسیر شده، علوم آینده برای ما نوشته شده، علوم جدید و حادث در قلب و گوش ما القا میگردد. و این نوع از علم افضل دانش ما است، اما پیامبری بعد از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} ما نخواهد آمد"<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۶۴.</ref>. یا مثل روایتی که مفضل از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند: {{عربی|"إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي يَحْدُثُ يَوْماً بَعْدَ يَوْمٍ وَ سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ"}}<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۲۳.</ref>. در این روایت هم [[امام]] خیلی چیزها را به عنوان علم [[امامت]] بیان میکند. و در آخر این جمله را میگوید که اصل علم آن است که روز به روز و ساعت به ساعت برای ما حادث میشود. یا روایتی که [[ضریس کناسی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند : {{عربی|"إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ سَاعَةً بِسَاعَةٍ"}}<ref> کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref>. در این روایت هم [[امام]]{{ع}} چیزهایی را به عنوان علم [[امامت]] بیان کرده. سپس میگوید : همانا علم فقط چیزی است که شب و روز و روز به روز و ساعت به ساعت بر ما افزوده میشود. و نظیر همین روایت از [[ابی بصیر]] روایت مفصلی نقل شده است که در این جا فقط به آن اشاره میکنیم و ان شاءالله در بحث "سرچشمههای [[علم امام]]{{ع}} مفصل ذکر میکنیم. در این روایت [[امام]] آموختههای [[امیر المؤمنین]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} و همین طور [[جفر]] و جامعه و {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"}} را بهعنوان علم [[امامت]] ذکر میکند و بعد میگوید که اینها هم تمام علم نیست بلکه علم [[امامت]] علمهایی است که بر ما عنایت میشود هر شب و روز از علم الهی<ref> کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۴۰.</ref>. حال وقتی [[امام]] [[علم غیب]] دارد به همه اشیاء و به همه اسرار نهانی چنانکه در روایات ملاحظه فرمودی و چه بسا روایاتی در این مختصر ذکر نشده و کتابهای حدیثی و روایی پر است از آن مطالب، پس در چه ناحیه [[علم امام]]{{ع}} روز بروز افزون می گردد، [[امام]]{{ع}} که همه چیز را میداند و از {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ "}} آگاه است، پس مقصود [[امام]]{{ع}} از اینکه هر روز و شب از علوم الهی بر ما افزون میشود چیست؟ | «روایات متعددی وجود دارد که در آن [[ائمه]] {{عم}} به صراحت افزایش علوم خود را بیان کردهاند. مراد از این جمله [[امام]] چیست که فرمود : "آنچه بالاتر از علم به تمام وقایع گذشته و آینده است، علمهایی است که بر حضرات [[ائمه]] {{عم}} از ناحیه خداوند متعال در هر روز و شب عنایت میشود"، یا تعبیر میکند این نوع علم افضل دانش ما است، یا تعبیر میکند که علم فقط آن است که در شب و روز بر ما حادث میشود. مثل روایت امام هفتم حضرت [[امام کاظم|موسی ابن جعفر]] {{ع}} که فرمود: "علوم ما به سه بخش تقسیم میگردد، گذشته، آینده و حادث، علوم گذشته برای ما تفسیر شده، علوم آینده برای ما نوشته شده، علوم جدید و حادث در قلب و گوش ما القا میگردد. و این نوع از علم افضل دانش ما است، اما پیامبری بعد از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} ما نخواهد آمد"<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۶۴.</ref>. یا مثل روایتی که مفضل از [[امام صادق]] {{ع}} نقل میکند: {{عربی|"إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي يَحْدُثُ يَوْماً بَعْدَ يَوْمٍ وَ سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ"}}<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۲۳.</ref>. در این روایت هم [[امام]] خیلی چیزها را به عنوان علم [[امامت]] بیان میکند. و در آخر این جمله را میگوید که اصل علم آن است که روز به روز و ساعت به ساعت برای ما حادث میشود. یا روایتی که [[ضریس کناسی]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل میکند : {{عربی|"إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ سَاعَةً بِسَاعَةٍ"}}<ref> کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref>. در این روایت هم [[امام]] {{ع}} چیزهایی را به عنوان علم [[امامت]] بیان کرده. سپس میگوید : همانا علم فقط چیزی است که شب و روز و روز به روز و ساعت به ساعت بر ما افزوده میشود. و نظیر همین روایت از [[ابی بصیر]] روایت مفصلی نقل شده است که در این جا فقط به آن اشاره میکنیم و ان شاءالله در بحث "سرچشمههای [[علم امام]] {{ع}} مفصل ذکر میکنیم. در این روایت [[امام]] آموختههای [[امیر المؤمنین]] {{ع}} از [[پیامبر]] {{صل}} و همین طور [[جفر]] و جامعه و {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"}} را بهعنوان علم [[امامت]] ذکر میکند و بعد میگوید که اینها هم تمام علم نیست بلکه علم [[امامت]] علمهایی است که بر ما عنایت میشود هر شب و روز از علم الهی<ref> کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۴۰.</ref>. حال وقتی [[امام]] [[علم غیب]] دارد به همه اشیاء و به همه اسرار نهانی چنانکه در روایات ملاحظه فرمودی و چه بسا روایاتی در این مختصر ذکر نشده و کتابهای حدیثی و روایی پر است از آن مطالب، پس در چه ناحیه [[علم امام]] {{ع}} روز بروز افزون می گردد، [[امام]] {{ع}} که همه چیز را میداند و از {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ "}} آگاه است، پس مقصود [[امام]] {{ع}} از اینکه هر روز و شب از علوم الهی بر ما افزون میشود چیست؟ | ||
مرحوم [[علامه مجلسی]] در مرآه العقول بعد از نقل چند احتمال نظر خود را چنین بیان میکند: آنچه از اخبار زیاد بهدست میآید این است که [[ائمه]]{{ع}} در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدنهای مقدسشان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند. و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص مینمودهاند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد. و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بیشماری است. بنابراین آنچه [[امام]]{{ع}} در اوائل [[امامت]] خود از [[امام]] سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمیکند. و در آن مرتبه نمیماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل میشود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد قابلیت بیشتری دارند. بنابرین شاید مراد از علم حادث در شب و روز این باشد<ref>محمد باقر مجلسی، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹.</ref>. | مرحوم [[علامه مجلسی]] در مرآه العقول بعد از نقل چند احتمال نظر خود را چنین بیان میکند: آنچه از اخبار زیاد بهدست میآید این است که [[ائمه]] {{ع}} در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدنهای مقدسشان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند. و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص مینمودهاند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد. و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بیشماری است. بنابراین آنچه [[امام]] {{ع}} در اوائل [[امامت]] خود از [[امام]] سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمیکند. و در آن مرتبه نمیماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل میشود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد قابلیت بیشتری دارند. بنابرین شاید مراد از علم حادث در شب و روز این باشد<ref>محمد باقر مجلسی، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹.</ref>. | ||
پس باید گفت که آن علمی که انتهائی ندارد معرفت الله است اهم علوم و افضل علمها است، و چیزی است که شایسته است [[امام]]{{ع}} علوم دیگری را در مقابل علوم {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ "}} را بیاهمیت دانسته علم معرفت الله را اصل علم و علم [[امامت]] بداند. چنانچه همه آن روایاتی را که ملاحظه فرمودی [[امام]]{{ع}} علم حادث شب و روز را فقط اشرف علوم دانسته و این نشانه آن است که بقیه علوم از جمله علوم [[جفر]] و [[جامعه]] و علومی که [[امیر المؤمنین]] از [[پیغمبر اسلام]] آموخته یا {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ "}} با علمی که شب و روز حادث میشود یک نوع مغایرتی بین آنها اشاره میکند که نشانه تقدس آن علوم است نسبت به سایر علمها و آن علم چیزی نمیتواند باشد جز معرفه الله و عروج مدارج عرفانی [[ائمه]]{{عم}} زیرا معنی ندارد که کسی که علم قرآن که {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> است داشته باشد باز هم تمام علم و اشرف علم یک چیز دیگر باشد. و این معنی که برای علم حادث در اینجا گفته شده تائید میشود وقتی به این آیه میرسیم {{متن قرآن|كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ }} <ref> او هماره در کاری است؛ سوره رحمان، آیه: ۲۹.</ref> جلوات جمال ذات اقدس ربوبی را نهایتی نیست، و [[امام]] کسی است که هر لحظه معرفت و شناخت بیشتری بصفات جمالیه و جلالیه پروردگار عالمیان مییابد و به عنایت حق تعالی هر روز و شب در کمال تزاید است»<ref>[[عسکری امامخان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل پنجم.</ref>. | پس باید گفت که آن علمی که انتهائی ندارد معرفت الله است اهم علوم و افضل علمها است، و چیزی است که شایسته است [[امام]] {{ع}} علوم دیگری را در مقابل علوم {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ "}} را بیاهمیت دانسته علم معرفت الله را اصل علم و علم [[امامت]] بداند. چنانچه همه آن روایاتی را که ملاحظه فرمودی [[امام]] {{ع}} علم حادث شب و روز را فقط اشرف علوم دانسته و این نشانه آن است که بقیه علوم از جمله علوم [[جفر]] و [[جامعه]] و علومی که [[امیر المؤمنین]] از [[پیغمبر اسلام]] آموخته یا {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ "}} با علمی که شب و روز حادث میشود یک نوع مغایرتی بین آنها اشاره میکند که نشانه تقدس آن علوم است نسبت به سایر علمها و آن علم چیزی نمیتواند باشد جز معرفه الله و عروج مدارج عرفانی [[ائمه]] {{عم}} زیرا معنی ندارد که کسی که علم قرآن که {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> است داشته باشد باز هم تمام علم و اشرف علم یک چیز دیگر باشد. و این معنی که برای علم حادث در اینجا گفته شده تائید میشود وقتی به این آیه میرسیم {{متن قرآن|كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ }} <ref> او هماره در کاری است؛ سوره رحمان، آیه: ۲۹.</ref> جلوات جمال ذات اقدس ربوبی را نهایتی نیست، و [[امام]] کسی است که هر لحظه معرفت و شناخت بیشتری بصفات جمالیه و جلالیه پروردگار عالمیان مییابد و به عنایت حق تعالی هر روز و شب در کمال تزاید است»<ref>[[عسکری امامخان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل پنجم.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۱۸: | خط ۲۱۵: | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]''' (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آلبویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]''' (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آلبویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«[[امام صادق]]{{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شبهای جمعه شأنی است از شئون؛ در این شبها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستونهای عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آنها را به بدنهای خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود. | «[[امام صادق]] {{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شبهای جمعه شأنی است از شئون؛ در این شبها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستونهای عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آنها را به بدنهای خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} به مفضل فرمود: ای اباعبدالله «کنیه مفضل» به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کرد آن سرور چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: چون شب جمعه شود [[رسول خدا]]{{صل}} به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آنها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام میشد. | [[امام صادق]] {{ع}} به مفضل فرمود: ای اباعبدالله «کنیه مفضل» به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کرد آن سرور چیست؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: چون شب جمعه شود [[رسول خدا]] {{صل}} به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آنها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام میشد. | ||
[[محمد بن سلیمان دیلم]] از پدرش نقل میکند که به [[امام صادق]]{{ع}} گفت قربانت من از شما شنیدم که چند بار فرمودید اگر نباشد که ما به علم خود بیفزاییم آن چه داریم به آخر رسانیم. | [[محمد بن سلیمان دیلم]] از پدرش نقل میکند که به [[امام صادق]] {{ع}} گفت قربانت من از شما شنیدم که چند بار فرمودید اگر نباشد که ما به علم خود بیفزاییم آن چه داریم به آخر رسانیم. | ||
[[امام]]{{ع}} فرمود: اما احکام حلال و حرام را خداوند تمام و کمال بر پیامبر خود نازل کرده و به امام نیز دانش جدیدی افزوده نشود. [[محمد بن سلیمان]] عرض کرد: پس این زیادی چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: در چیزهایی دیگر است جز حلال و حرام. محمد بن سلیمان عرض کرد: چیزی به علم خود افزوده کنید که بر رسول خدا{{صل}} نهان بود. [[امام]]{{ع}} فرمود: نه، دستور علم تازه از خدا به فرشته رسد و فرشته آن را نزد رسول خدا برد و گوید یا محمد پروردگارت تو را چنین و چنان فرموده است. پیامبر به فرشته میفرماید آن را نزد علی ببر، پس او نزد علی آید و او فرماید آن را نزد حسن ببر و او هم فرماید آن را نزد حسین بر و همچنین به هر یک از ائمه عرضه شود تا به ما رسد.<ref>[[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۸۹.</ref> | [[امام]] {{ع}} فرمود: اما احکام حلال و حرام را خداوند تمام و کمال بر پیامبر خود نازل کرده و به امام نیز دانش جدیدی افزوده نشود. [[محمد بن سلیمان]] عرض کرد: پس این زیادی چیست؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: در چیزهایی دیگر است جز حلال و حرام. محمد بن سلیمان عرض کرد: چیزی به علم خود افزوده کنید که بر رسول خدا {{صل}} نهان بود. [[امام]] {{ع}} فرمود: نه، دستور علم تازه از خدا به فرشته رسد و فرشته آن را نزد رسول خدا برد و گوید یا محمد پروردگارت تو را چنین و چنان فرموده است. پیامبر به فرشته میفرماید آن را نزد علی ببر، پس او نزد علی آید و او فرماید آن را نزد حسن ببر و او هم فرماید آن را نزد حسین بر و همچنین به هر یک از ائمه عرضه شود تا به ما رسد.<ref>[[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۸۹.</ref> | ||
در برخی از احادیث معتبر منقول است که در هر شب جمعه، روح مقدس رسول{{صل}} و ارواح مطهر امامان گذشته و روح [[امام زمان]]{{ع}} را رخصت میدهند که به آسمانها عروج نمایند تا به عرش اعظم الهی رسند و سپس با سرور فراوان و علوم بی پایان به سوی بدنهای خود برگردند و نیز اعمال هر یک از امت را از نیکان و بدان در هر صبح و شام و هر هفته و ماه به ایشان عرضه میکنند و درها و دیوارها و درهها و کوهها مانع علم ایشان نمیشود و آنچه در مشرق و مغرب عالم واقع شود بر آن مطلع میگرداند.<ref>[[علامه مجلسی]]، حق الیقین، ص۴۵.</ref> | در برخی از احادیث معتبر منقول است که در هر شب جمعه، روح مقدس رسول {{صل}} و ارواح مطهر امامان گذشته و روح [[امام زمان]] {{ع}} را رخصت میدهند که به آسمانها عروج نمایند تا به عرش اعظم الهی رسند و سپس با سرور فراوان و علوم بی پایان به سوی بدنهای خود برگردند و نیز اعمال هر یک از امت را از نیکان و بدان در هر صبح و شام و هر هفته و ماه به ایشان عرضه میکنند و درها و دیوارها و درهها و کوهها مانع علم ایشان نمیشود و آنچه در مشرق و مغرب عالم واقع شود بر آن مطلع میگرداند.<ref>[[علامه مجلسی]]، حق الیقین، ص۴۵.</ref> | ||
از [[امامان]]{{عم}} روایت شده که علم ایشان هر روز و هر لحظه افزایش مییابد. [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} پرسید: آیا برای شما چیزی از علوم هست که رسول خدا آن را نمیدانست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: هرگاه علمی به ما دهند اول آن را بر رسول خدا عرضه کنند، سپس بر همه امامان تا به ما برسد. | از [[امامان]] {{عم}} روایت شده که علم ایشان هر روز و هر لحظه افزایش مییابد. [[زراره]] از [[امام باقر]] {{ع}} پرسید: آیا برای شما چیزی از علوم هست که رسول خدا آن را نمیدانست؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: هرگاه علمی به ما دهند اول آن را بر رسول خدا عرضه کنند، سپس بر همه امامان تا به ما برسد. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمودهاند: چیزی از نزد خداوند بیرون نیاید تا آغاز به [[رسول خدا]]{{صل}} شود و سپس به امیرمؤمنان و پس از آن به یک یک از ماها به ترتیب برسد تا امام بعدی از ما اعلم از امام قبلی نباشد.<ref>[[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۰ و ۴۹۱.</ref> | [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرمودهاند: چیزی از نزد خداوند بیرون نیاید تا آغاز به [[رسول خدا]] {{صل}} شود و سپس به امیرمؤمنان و پس از آن به یک یک از ماها به ترتیب برسد تا امام بعدی از ما اعلم از امام قبلی نباشد.<ref>[[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۰ و ۴۹۱.</ref> | ||
در این جا جای اشکال است که اخبار بسیاری دلالت دارد بر این که [[پیامبر]]{{صل}} همه چیز و همه شرایع و احکام را میدانست و همه را به [[امیرالمؤمنین]] آموخت، او همه را به [[امام حسن]]{{ع}} و همچنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، پس اگر ایشان همه چیز را میدانستند چه چیز میماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آنها پدیدار شود. ممکن است از این اعتراض به چند صورت پاسخ گفت: | در این جا جای اشکال است که اخبار بسیاری دلالت دارد بر این که [[پیامبر]] {{صل}} همه چیز و همه شرایع و احکام را میدانست و همه را به [[امیرالمؤمنین]] آموخت، او همه را به [[امام حسن]] {{ع}} و همچنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، پس اگر ایشان همه چیز را میدانستند چه چیز میماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آنها پدیدار شود. ممکن است از این اعتراض به چند صورت پاسخ گفت: | ||
*علم آن نیست که به شنیدن و کتاب خواندن و حفظ کردن به دست آید، زیرا همه اینها تقلیدی است و همانا علم آن است که از طرف خدای سبحان بر قلب افاضه میشود و این علم که خدا بیواسطهی رسولان و فرشتگان افاضه میکند، موجب افزایش ایمان و یقین است. | * علم آن نیست که به شنیدن و کتاب خواندن و حفظ کردن به دست آید، زیرا همه اینها تقلیدی است و همانا علم آن است که از طرف خدای سبحان بر قلب افاضه میشود و این علم که خدا بیواسطهی رسولان و فرشتگان افاضه میکند، موجب افزایش ایمان و یقین است. | ||
*خدا به ائمه، تفصیلات علومی را افاضه میکند که آن را به طور اجمال و کلی از امام قبلی آموختهاند. | * خدا به ائمه، تفصیلات علومی را افاضه میکند که آن را به طور اجمال و کلی از امام قبلی آموختهاند. | ||
*این افاضات جدید براساس بداست و معلومات گذشته آنها بر اثر بدا تجدید میشود و تغییر میکند. | * این افاضات جدید براساس بداست و معلومات گذشته آنها بر اثر بدا تجدید میشود و تغییر میکند. | ||
*از فحوای اخبار بسیاری معلوم میشود که [[ائمه]]{{ع}} در همه مراحل هستی خود، یعنی پیش از آن که روحشان به تن حلول کند و پس از حلول در تن و پس از مفارقت از بدن و عروج به عالم قدسی، ترقی بسیاری در معارف ربانی و درجات کمال دارند و همیشه در معارج قرب و کمال و وصال و در سیرند و در بحار انوار معرفت حضرت ذوالجلال شناورند، زیرا مقامات عرفان و حبّ قرب الهی، نهایتی ندارد و از مقام ربوبیّت تا درجات عبودیّت، منازل بیشماری است. این نکته دلالت دارد که هر امامی در آغاز [[امامت]]، مقداری از علوم و معارفی که برای رتبه [[امامت]] لازم است را از امام قبلی دریافت میکند، ولی در همان درجه نمیماند و به واسطه مزید قرب و طاعت، علم بیشتری نصیب او میگردد، از این رو، [[امامان]]{{ع}} در هر روز هفتاد بار و یا بیشتر استغفار میکردند با این که گناهی نداشتند، زیرا وقتی از درجهای به درجه بالاتر عروج میکردند، درجه گذشته و عبادات و طاعات آن را ناچیز میشمردند و استغفار مینمودند و برای رسیدن به درجه بالاتر به خدا استغاثه مینمودند و این خود حدی ندارد. | * از فحوای اخبار بسیاری معلوم میشود که [[ائمه]] {{ع}} در همه مراحل هستی خود، یعنی پیش از آن که روحشان به تن حلول کند و پس از حلول در تن و پس از مفارقت از بدن و عروج به عالم قدسی، ترقی بسیاری در معارف ربانی و درجات کمال دارند و همیشه در معارج قرب و کمال و وصال و در سیرند و در بحار انوار معرفت حضرت ذوالجلال شناورند، زیرا مقامات عرفان و حبّ قرب الهی، نهایتی ندارد و از مقام ربوبیّت تا درجات عبودیّت، منازل بیشماری است. این نکته دلالت دارد که هر امامی در آغاز [[امامت]]، مقداری از علوم و معارفی که برای رتبه [[امامت]] لازم است را از امام قبلی دریافت میکند، ولی در همان درجه نمیماند و به واسطه مزید قرب و طاعت، علم بیشتری نصیب او میگردد، از این رو، [[امامان]] {{ع}} در هر روز هفتاد بار و یا بیشتر استغفار میکردند با این که گناهی نداشتند، زیرا وقتی از درجهای به درجه بالاتر عروج میکردند، درجه گذشته و عبادات و طاعات آن را ناچیز میشمردند و استغفار مینمودند و برای رسیدن به درجه بالاتر به خدا استغاثه مینمودند و این خود حدی ندارد. | ||
*شاید بتوان گفت: علومی که هر روز و هر ساعت پدید میشود، به فعالیت بینهایت خدا اشاره دارد و تأثیر این فعالیت در وجود امام وقت که سرپرست عموم عالم امکان و به خصوص عالم انسان است، افزایش درجات علمی و کمالی اوست. | * شاید بتوان گفت: علومی که هر روز و هر ساعت پدید میشود، به فعالیت بینهایت خدا اشاره دارد و تأثیر این فعالیت در وجود امام وقت که سرپرست عموم عالم امکان و به خصوص عالم انسان است، افزایش درجات علمی و کمالی اوست. | ||
آیه شریفه {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر میکند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا میرود»؛ سوره سجده، آیه۵.</ref> این آیه، بیانگر وسعت تدبیر و فعالیت خدا در عالم امکان است و این که میفرماید: از فراز آسمانها تا زمین چون این مقدار در گنجایش فهم بشری است و یک روز واحد زمانی کار انسان است و هزار سال برای درک بهتر اندازه فعالیت ذات باری تعالی است و هزار به معنای بینهایت است و این مطابق با قاعده مسلم میان حکمای الهیین است که {{عربی|«لاتکرار فی التجلی»}} یعنی در ظهور جلوههای حق، تکراری وجود ندارد، بلکه هر شب و هر روز و هر آن، جلوهای تازه از خداوند متعال پدید آید، چنانکه آیه شریفه {{متن قرآن|بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>«بلکه آنان از آفرینش تازه در تردیدند»؛ سوره ق، آیه۱۵.</ref>؛ بلکه ایشان در پوششی از آفرینش تازهاند. نیز بر این امر دلالت دارد. این جلوههای تازه و تدبیر بیپایان خدا در هر شب و روز و هر ساعت، تحقق مسائل تازهای است در عالم هستی که تعلق علمی و دستوری به امام وقت دارد و به عبارت دیگر، به دفتر اداره او تحویل میشود، از این نظر است که امام میفرماید شگفت این جا است که هر روز و هر شب و هر ساعت، علم تازهای در کار است. این علم تازه همان گزارش جدید جلوههای خدا یا به تعبیر قرآن مجید تدبیرهای خداست در عالم امکان که به امام وقت میرسد و این با اصل کلی تکامل هم مطابق است و همین موضوع سر این است که خاتم انبیا و بلکه ائمه معصومین از همه انبیای گذشته افضل هستند، ولی در موضوع تفاوت مراتب میان ائمه و نیز تفاوت مرتبه پیغمبر و ائمه باید گفت: {{عربی|«کلهم من نور واحد»}}<ref>تمام ایشان از یک نور میباشند؛ [[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۳۴.</ref>»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/1081308/%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-(%D8%B9)-(2)/ علم امام.]</ref>. | آیه شریفه {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر میکند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا میرود»؛ سوره سجده، آیه۵.</ref> این آیه، بیانگر وسعت تدبیر و فعالیت خدا در عالم امکان است و این که میفرماید: از فراز آسمانها تا زمین چون این مقدار در گنجایش فهم بشری است و یک روز واحد زمانی کار انسان است و هزار سال برای درک بهتر اندازه فعالیت ذات باری تعالی است و هزار به معنای بینهایت است و این مطابق با قاعده مسلم میان حکمای الهیین است که {{عربی|«لاتکرار فی التجلی»}} یعنی در ظهور جلوههای حق، تکراری وجود ندارد، بلکه هر شب و هر روز و هر آن، جلوهای تازه از خداوند متعال پدید آید، چنانکه آیه شریفه {{متن قرآن|بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>«بلکه آنان از آفرینش تازه در تردیدند»؛ سوره ق، آیه۱۵.</ref>؛ بلکه ایشان در پوششی از آفرینش تازهاند. نیز بر این امر دلالت دارد. این جلوههای تازه و تدبیر بیپایان خدا در هر شب و روز و هر ساعت، تحقق مسائل تازهای است در عالم هستی که تعلق علمی و دستوری به امام وقت دارد و به عبارت دیگر، به دفتر اداره او تحویل میشود، از این نظر است که امام میفرماید شگفت این جا است که هر روز و هر شب و هر ساعت، علم تازهای در کار است. این علم تازه همان گزارش جدید جلوههای خدا یا به تعبیر قرآن مجید تدبیرهای خداست در عالم امکان که به امام وقت میرسد و این با اصل کلی تکامل هم مطابق است و همین موضوع سر این است که خاتم انبیا و بلکه ائمه معصومین از همه انبیای گذشته افضل هستند، ولی در موضوع تفاوت مراتب میان ائمه و نیز تفاوت مرتبه پیغمبر و ائمه باید گفت: {{عربی|«کلهم من نور واحد»}}<ref>تمام ایشان از یک نور میباشند؛ [[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۳۴.</ref>»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/1081308/%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-(%D8%B9)-(2)/ علم امام.]</ref>. | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۴۴: | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«بر اساس روایات، هر گاه مسئله جدیدی پیش آید و امام در موقعیتی قرار گیرد که علم جدیدی بخواهد، خداوند او را عالم میکند که این دسته از روایات نیز، روایات افزوده شدن بر علم [[امام]]{{ع}} را تأیید میکنند. حضرت [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید:{{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»}}<ref>هر گاه امام اراده کند به چیز جدیدی علم پیدا کند، خداوند آن را به او تعلیم میکند.</ref>. و نیز میفرماید: {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً، أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذلِك»}}<ref> به درستی که امام هر گاه بخواهد بداند، به او علم داده میشود.</ref>. روشن است که خواست و اراده [[امام]]{{ع}}، به معنای موقعیتی است که ممکن است بر [[امام]]{{ع}} پیش بیاید و لزوم ندارد که خواست قولی باشد. در این هنگام خداوند علم جدیدی به [[امام]]{{ع}} افاضه میفرماید. (...) بر اساس روایات متعدد، در هر شب جمعه بر علوم [[ائمه]]{{عم}} افزوده میشود. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند:{{عربی|«إِنَّ لَنَا فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلْتُ زَادَكَ اللَّهُ وَ مَا ذَاكَ قَالَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ ص الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ مَعَهُ وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا»}}<ref>به درستی که در هر شب جمعه برای ما سروری هست. عرض کردم: خداوند بر سرور شما بیافزاید! آن سرور چیست؟ فرمود: هر گاه شب جمعه شود، [[رسول اللّه]]{{صل}} به عرش برآید و [[ائمه]]{{عم}} نیز همراه او برآیند و ما نیز همراه ایشان برآییم، پس ارواح ما باز نمیگردد به سوی بدنهایمان مگر به همراه علمی که استفاده کردیم و اگر این نبود، علم ما تمام میشد. بنابراین، یکی از مجاری علوم [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{}}، علمی است هر شب جمعه به ایشان افاضه میگردد و اگر بر علم [[ائمه]]{{عم}} افزوده نگردد، علم ایشان تمام میشود.</ref> برخی روایات تصریح دارند که اگر بر علم [[ائمه]]{{عم}} افزوده نشود، علم ایشان پایان مییابد. این دسته از روایات نیز بر جریان دائم علم، تأکید دارند و توقف این جریان را مساوی با محدودیت علم [[امامان]]{{عم}} به امور مقدر دانسته و بیانگر آگاهی [[ائمه]]{{عم}} از تقدیرات جدید، محو و اثبات در کتاب و بدائیات هستند. [[امام رضا]]{{ع}} فرمودند:{{عربی|«لولا أنّا نزداد، لأنفدنا»}}<ref> اگر بر علم ما افزوده نشود، علم ما پایان مییابد.</ref> در روایت دیگری در این باب، اشکالی که در افزوده شدن بر علم امام در شب قدر بیان گردید، مطرح شده است. کلینی مینویسد: {{عربی|«لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا»}}<ref> از زراره نقل شده که گفت: از [[امام باقر]]{{ع}} شنیدم که میفرمود: اگر بر علم ما افزوده نشود، پایان میپذیرد. عرض کردم: چیزی به علم شما افزوده میشود که [[رسول خدا]]{{صل}} آن را نمیدانست ؟ فرمود: هر گاه علم اضافی به ما بدهند، اوّل آن را به [[پیامبر|رسول اللّه]]{{صل}} عرضه میکنند، سپس بر همه [[ائمه]]{{عم}} عرضه میشود تا امر به ما منتهی میگردد.</ref> افزوده شدن بر علم [[ائمه]]{{عم}}، به معنای آگاهی ایشان از تقدیرات و خلق جدید خداوند، محو و اثبات در کتاب و نیز اطلاع از بدائیات است. و چون خدای تعالی هر روز، در کار جدیدی است، امور فوق در هر زمانی ممکن است رخ دهد و علم آن در هر زمان به امام همان عصر میرسد. اما این امور، قبل از این که به امام هر عصر برسد ابتدا به [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} عرضه شده و سپس از طریق امامان پیشین به امام هر عصر منتقل میشود. ملا صالح مازندرانی در ذیل این روایت مینویسد: علم خدای تعالی، سه قسم است: ... قسم سوم، تقدیرات غیر محتوم است که بداء در آنها جاری میشود و این قسم بسیار است. خدای تعالی آن را در وقتش برای خلیفه خود ظاهر میکند. پس هنگامی که آن را آشکار نمود حتمی میگردد. و مراد از علم مستفاد، آن علمی است که خدای تعالی برای انبیا و اوصیای خود از قسم آشکار میکند. و در صورتی که این علم را برای ایشان آشکار نمیکرد، علم ایشان به قسم سوم از علم خدای تعالی قطع میشد. و نیز مینویسد: تمام علمی که خدای تعالی به نبی{{صل}} خود القا نموده است، اوصیا او نیز بدان عالم هستند، بدون هیچ زیاده و نقصانی. اما علوم مستأثره مخزون، هنگامی که حکمت الهی ظهور آنها را در اوقات متفرق برای ولی زمان و خلیفه موجود در آن اوقات اقتضا نماید، برای او اظهار میکند. در حالی که لازمهاش آن نیست که امام آن عصر از [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} اعلم باشد. به خاطر آن که [[امام]]{{ع}} فرمود: آن علم، ابتدا بر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} عرضه میشود سپس به امام هر عصری میرسد. و این با روایتی که میگفت: [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} نمیرد مگر این که حافظ جمله علم و تفسیر آن بود، منافات ندارد. شاید در این جا مراد از جمله علم، علم به تقدیرات محتوم باشد و علم به غیر محتوم بعد از تبدیل آن به محتوم، برای [[پیامبر]]{{صل}} حاصل میشود، اگر چه بعد از رحلت ایشان باشد. و یا مراد از آن، علم به محتوم و غیر آن باشد، به صورت دو طرفه. یعنی وقوع حتمی و یا عدم وقوع آن و سپس علم به حتمی بودن آن در غیر محتومات بعد از رحلت، برای ایشان حاصل میشود. و اللّه اعلم. (...) آقای بیابانی اسکویی، در توضیح این روایت مینویسد: بنا بر آن روایت، بیشتر علوم [[پیامبر]]{{صل}} و علوم [[امامان]] [[اهل بیت]]{{عم}}، علوم جمعی و جملی هست که نیاز به تفسیر دارد. و خداوند متعال تفسیر آن را بنا بر مصالحی به تدریج در شبهای قدر و شبهای جمعه و یا روز به روز، به آنها میرساند. یعنی خداوند متعال، [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} را عالم به علومی که در آینده تحقق پیدا خواهد کرد، نموده است، ولی همه آنها را که به آنها تعلیم کرده، وعده نداده است که حتما و به طور قطعی در خارج، موجود کند. خداوند متعال، در این امور آزاد و مختار است و میتواند آن را که در کتاب ثبت کرده و به پیامبر و وصی آموخته است، در خارج تحقق دهد و میتواند هیچ یک از آن ثبت شده و تعلیم داده شده را در خارج به وجود نیاورد. بلکه آنها را علم و آگاهی داده و ایجاد اموری را برای آنها به طور حتم و قطع مشخص کرده که انجام خواهد گرفت و اموری دیگر را موقوف به خواست خود نموده و برخی دیگر را تازه در کتاب ثبت میکند که پیش از این در آن نبوده است. و این دو قسمت، به تدریج به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} ابلاغ میگردد»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]].</ref>. | «بر اساس روایات، هر گاه مسئله جدیدی پیش آید و امام در موقعیتی قرار گیرد که علم جدیدی بخواهد، خداوند او را عالم میکند که این دسته از روایات نیز، روایات افزوده شدن بر علم [[امام]] {{ع}} را تأیید میکنند. حضرت [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید:{{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»}}<ref>هر گاه امام اراده کند به چیز جدیدی علم پیدا کند، خداوند آن را به او تعلیم میکند.</ref>. و نیز میفرماید: {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً، أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذلِك»}}<ref> به درستی که امام هر گاه بخواهد بداند، به او علم داده میشود.</ref>. روشن است که خواست و اراده [[امام]] {{ع}}، به معنای موقعیتی است که ممکن است بر [[امام]] {{ع}} پیش بیاید و لزوم ندارد که خواست قولی باشد. در این هنگام خداوند علم جدیدی به [[امام]] {{ع}} افاضه میفرماید. (...) بر اساس روایات متعدد، در هر شب جمعه بر علوم [[ائمه]] {{عم}} افزوده میشود. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند:{{عربی|«إِنَّ لَنَا فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلْتُ زَادَكَ اللَّهُ وَ مَا ذَاكَ قَالَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ ص الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ مَعَهُ وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا»}}<ref>به درستی که در هر شب جمعه برای ما سروری هست. عرض کردم: خداوند بر سرور شما بیافزاید! آن سرور چیست؟ فرمود: هر گاه شب جمعه شود، [[رسول اللّه]] {{صل}} به عرش برآید و [[ائمه]] {{عم}} نیز همراه او برآیند و ما نیز همراه ایشان برآییم، پس ارواح ما باز نمیگردد به سوی بدنهایمان مگر به همراه علمی که استفاده کردیم و اگر این نبود، علم ما تمام میشد. بنابراین، یکی از مجاری علوم [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{}}، علمی است هر شب جمعه به ایشان افاضه میگردد و اگر بر علم [[ائمه]] {{عم}} افزوده نگردد، علم ایشان تمام میشود.</ref> برخی روایات تصریح دارند که اگر بر علم [[ائمه]] {{عم}} افزوده نشود، علم ایشان پایان مییابد. این دسته از روایات نیز بر جریان دائم علم، تأکید دارند و توقف این جریان را مساوی با محدودیت علم [[امامان]] {{عم}} به امور مقدر دانسته و بیانگر آگاهی [[ائمه]] {{عم}} از تقدیرات جدید، محو و اثبات در کتاب و بدائیات هستند. [[امام رضا]] {{ع}} فرمودند:{{عربی|«لولا أنّا نزداد، لأنفدنا»}}<ref> اگر بر علم ما افزوده نشود، علم ما پایان مییابد.</ref> در روایت دیگری در این باب، اشکالی که در افزوده شدن بر علم امام در شب قدر بیان گردید، مطرح شده است. کلینی مینویسد: {{عربی|«لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا»}}<ref> از زراره نقل شده که گفت: از [[امام باقر]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: اگر بر علم ما افزوده نشود، پایان میپذیرد. عرض کردم: چیزی به علم شما افزوده میشود که [[رسول خدا]] {{صل}} آن را نمیدانست ؟ فرمود: هر گاه علم اضافی به ما بدهند، اوّل آن را به [[پیامبر|رسول اللّه]] {{صل}} عرضه میکنند، سپس بر همه [[ائمه]] {{عم}} عرضه میشود تا امر به ما منتهی میگردد.</ref> افزوده شدن بر علم [[ائمه]] {{عم}}، به معنای آگاهی ایشان از تقدیرات و خلق جدید خداوند، محو و اثبات در کتاب و نیز اطلاع از بدائیات است. و چون خدای تعالی هر روز، در کار جدیدی است، امور فوق در هر زمانی ممکن است رخ دهد و علم آن در هر زمان به امام همان عصر میرسد. اما این امور، قبل از این که به امام هر عصر برسد ابتدا به [[پیامبر|پیامبر اکرم]] {{صل}} عرضه شده و سپس از طریق امامان پیشین به امام هر عصر منتقل میشود. ملا صالح مازندرانی در ذیل این روایت مینویسد: علم خدای تعالی، سه قسم است: ... قسم سوم، تقدیرات غیر محتوم است که بداء در آنها جاری میشود و این قسم بسیار است. خدای تعالی آن را در وقتش برای خلیفه خود ظاهر میکند. پس هنگامی که آن را آشکار نمود حتمی میگردد. و مراد از علم مستفاد، آن علمی است که خدای تعالی برای انبیا و اوصیای خود از قسم آشکار میکند. و در صورتی که این علم را برای ایشان آشکار نمیکرد، علم ایشان به قسم سوم از علم خدای تعالی قطع میشد. و نیز مینویسد: تمام علمی که خدای تعالی به نبی {{صل}} خود القا نموده است، اوصیا او نیز بدان عالم هستند، بدون هیچ زیاده و نقصانی. اما علوم مستأثره مخزون، هنگامی که حکمت الهی ظهور آنها را در اوقات متفرق برای ولی زمان و خلیفه موجود در آن اوقات اقتضا نماید، برای او اظهار میکند. در حالی که لازمهاش آن نیست که امام آن عصر از [[پیامبر|پیامبر اکرم]] {{صل}} اعلم باشد. به خاطر آن که [[امام]] {{ع}} فرمود: آن علم، ابتدا بر [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} عرضه میشود سپس به امام هر عصری میرسد. و این با روایتی که میگفت: [[پیامبر|پیامبر اکرم]] {{صل}} نمیرد مگر این که حافظ جمله علم و تفسیر آن بود، منافات ندارد. شاید در این جا مراد از جمله علم، علم به تقدیرات محتوم باشد و علم به غیر محتوم بعد از تبدیل آن به محتوم، برای [[پیامبر]] {{صل}} حاصل میشود، اگر چه بعد از رحلت ایشان باشد. و یا مراد از آن، علم به محتوم و غیر آن باشد، به صورت دو طرفه. یعنی وقوع حتمی و یا عدم وقوع آن و سپس علم به حتمی بودن آن در غیر محتومات بعد از رحلت، برای ایشان حاصل میشود. و اللّه اعلم. (...) آقای بیابانی اسکویی، در توضیح این روایت مینویسد: بنا بر آن روایت، بیشتر علوم [[پیامبر]] {{صل}} و علوم [[امامان]] [[اهل بیت]] {{عم}}، علوم جمعی و جملی هست که نیاز به تفسیر دارد. و خداوند متعال تفسیر آن را بنا بر مصالحی به تدریج در شبهای قدر و شبهای جمعه و یا روز به روز، به آنها میرساند. یعنی خداوند متعال، [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} را عالم به علومی که در آینده تحقق پیدا خواهد کرد، نموده است، ولی همه آنها را که به آنها تعلیم کرده، وعده نداده است که حتما و به طور قطعی در خارج، موجود کند. خداوند متعال، در این امور آزاد و مختار است و میتواند آن را که در کتاب ثبت کرده و به پیامبر و وصی آموخته است، در خارج تحقق دهد و میتواند هیچ یک از آن ثبت شده و تعلیم داده شده را در خارج به وجود نیاورد. بلکه آنها را علم و آگاهی داده و ایجاد اموری را برای آنها به طور حتم و قطع مشخص کرده که انجام خواهد گرفت و اموری دیگر را موقوف به خواست خود نموده و برخی دیگر را تازه در کتاب ثبت میکند که پیش از این در آن نبوده است. و این دو قسمت، به تدریج به [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام]] {{ع}} ابلاغ میگردد»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۵۵: | خط ۲۵۲: | ||
| پاسخ = آقای '''[[محمد مولوی]]''' در کتاب ''«[[نیاز جهان به امام زمان (کتاب)|نیاز جهان به امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[محمد مولوی]]''' در کتاب ''«[[نیاز جهان به امام زمان (کتاب)|نیاز جهان به امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[علم امام]]{{ع}} دائمی و همیشگی بوده و متصل به سرچشمه غیبی است و دائماً در حال افزایش است. در غیر این صورت موجب نقص میشود. در این رابطه از صادقین{{عم}} چند روایت نقل شده است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "اگر بر دانش ما افزوده نمیشد بیعلم میماندیم" <ref>{{عربی|"لَوْلا أَنّا نَزْدادُ لاَنْفَدْنا "}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۶۴۹.</ref>. [[مفضل بن عمر]] میگوید؛ روزی [[امام صادق]]{{ع}} به من فرمودند: ما را هر شب جمعه شادی و سروریست! گفتم: خدایش افزایش دهد، آن شادی چیست؟ فرمودند: هر شب جمعه روح [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} تا عرش بالا میرود، و روح ما هم با روح آنان بالا میرود، و این ارواح به بدنهای خود باز نگردند، مگر با معرفتی و علمی تازه و جدید، و اگر چنین نبود که علم ما تمام میشد<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۷۳، ح ۶۴۷.</ref>. [[امام موسی بن جعفر]]{{ع}} میفرمایند: [[علم امام]]{{ع}} سه جنبه و جهت دارد: (۱) علوم مربوط به زمان گذشته؛ (۲) علوم مربوط به زمان آینده؛ (۳) علوم حادث و جدید و نو ظهور. اما علوم گذشته برای ما تفسیر شده است یعنی اخبار گذشته را [[پیغمبر]]{{صل}} برای ما توضیح داده است و اما علوم آینده در جامع و مصحفی نوشته شده که نزد ماست<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۳۴۴.</ref>، در بابی مستقل شامل ۸ حدیث راجع به [[جامعه]]، صحیفه، [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]]{{س}} بحث شده است. و اما علوم حادث و نو ظهور، نتیجه [[الهام]] حق بر دل [[امام]]{{ع}} و ابلاغ به گوش اوست. برترین نوع علم ما همین نوع است. این نکته را هم جداً یادآور میشوند که این موضوع را نباید با نبوّت اشتباه کرد؛ یعنی علوم حادث [[امامان]]{{عم}} چیز دیگری است و نبوّت چیز دیگر<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۹۳، ح ۶۸۱.</ref>»<ref>[[نیاز جهان به امام زمان (کتاب)|نیاز جهان به امام زمان]]، ص ۱۹.</ref>. | «[[علم امام]] {{ع}} دائمی و همیشگی بوده و متصل به سرچشمه غیبی است و دائماً در حال افزایش است. در غیر این صورت موجب نقص میشود. در این رابطه از صادقین {{عم}} چند روایت نقل شده است. [[امام صادق]] {{ع}} میفرمایند: "اگر بر دانش ما افزوده نمیشد بیعلم میماندیم" <ref>{{عربی|"لَوْلا أَنّا نَزْدادُ لاَنْفَدْنا "}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۶۴۹.</ref>. [[مفضل بن عمر]] میگوید؛ روزی [[امام صادق]] {{ع}} به من فرمودند: ما را هر شب جمعه شادی و سروریست! گفتم: خدایش افزایش دهد، آن شادی چیست؟ فرمودند: هر شب جمعه روح [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} تا عرش بالا میرود، و روح ما هم با روح آنان بالا میرود، و این ارواح به بدنهای خود باز نگردند، مگر با معرفتی و علمی تازه و جدید، و اگر چنین نبود که علم ما تمام میشد<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۷۳، ح ۶۴۷.</ref>. [[امام موسی بن جعفر]] {{ع}} میفرمایند: [[علم امام]] {{ع}} سه جنبه و جهت دارد: (۱) علوم مربوط به زمان گذشته؛ (۲) علوم مربوط به زمان آینده؛ (۳) علوم حادث و جدید و نو ظهور. اما علوم گذشته برای ما تفسیر شده است یعنی اخبار گذشته را [[پیغمبر]] {{صل}} برای ما توضیح داده است و اما علوم آینده در جامع و مصحفی نوشته شده که نزد ماست<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۳۴۴.</ref>، در بابی مستقل شامل ۸ حدیث راجع به [[جامعه]]، صحیفه، [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]] {{س}} بحث شده است. و اما علوم حادث و نو ظهور، نتیجه [[الهام]] حق بر دل [[امام]] {{ع}} و ابلاغ به گوش اوست. برترین نوع علم ما همین نوع است. این نکته را هم جداً یادآور میشوند که این موضوع را نباید با نبوّت اشتباه کرد؛ یعنی علوم حادث [[امامان]] {{عم}} چیز دیگری است و نبوّت چیز دیگر<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۹۳، ح ۶۸۱.</ref>»<ref>[[نیاز جهان به امام زمان (کتاب)|نیاز جهان به امام زمان]]، ص ۱۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۶۳: | خط ۲۶۰: | ||
| پاسخ = آقای '''[[داوود داداشزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم امام در کتاب کافی و شروح آن (پایاننامه)|علم امام در کتاب کافی و شروح آن]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[داوود داداشزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم امام در کتاب کافی و شروح آن (پایاننامه)|علم امام در کتاب کافی و شروح آن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«برخی از روایات کافی به افزوده شدن علم [[امام]] در هر شب قدر و شب جمعه، و برخی دیگر به افزایش علم ایشان در هر شب و روز، و دستهای از آنها به افزایش در هر ساعت، دلالت میکند و [[ائمه]]{{عم}} این علم را کاملتر از علوم دیگرشان دانسته و تأکید میکردند که اگر به دانش ما افزوده نشود علم ما تمام میشود.<ref>محمد ابن یعقوب، الکافی، ج ۱،ص۲۵۳و۲۵۴.</ref> نمونهای از روایات: [[امام صادق]]{{ع}} به [[مفضل]] فرمودند: ... برای ما در هر شب جمعه شادی و سروری است. عرض کردم: خدا آن را افزایش دهد، آن سرور چیست؟ فرمود: چون شب جمعه شود، [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} به عرش خدا میآیند و ما نیز با ایشان میآئیم، پس ارواح ما به بدنهایمان بازنگردد، مگر با علمی که استفاده شده باشد و اگر چنین نباشد علم ما تمام میشد. میتوان در توضیح تمام شدن علم [[امام]]{{ع}} به بیان ذیل اشاره کرد. منظور از علم استفاده شده (مستفاد) در روایت مذکور علم مخصوص به خداوند است که بنا به مصلحت و بر اساس حکمت برای خلیفهاش در روی زمین آشکار میکند و اگر این قسم را آشکار نکند علم [[امام]] نسبت به آن قطع و تمام خواهد شد.<ref>[[محمد صالح مازندرانی]]، شرح الکافی - اصول و الروضه، ج ۶، ص ۲۶ و ۲۵.</ref> در نگاه اول به نظر میرسد که این گروه از روایات با احادیث گذشته در تنافی است، چرا که این سؤال مطرح میشود که اضافه و حادث شدن علم [[امام]]، چگونه با این که علم ایشان به همه چیز احاطه داشته باشد، خزانهدار علم الهی باشند، از حوادث آگاه باشند، عالم به مرگ و میرها بوده و از اخبار آسمانها و زمین آگاه باشند و سازگار است؛ خلاصه این که گستره علم مذکور همه امور را در برمیگیرد و اضافه شدن به آن معنی ندارد. ولی با اندکی تأمل در خود این روایات، روشن میشود که تناقضی در کار نیست؛ و این احادیث دامنهای وسیعتر از روایات گذشته را اثبات میکنند، چرا که این روایات <ref>[[محمد ابن یعقوب]]، الکافی، ج ۱، ص ۲۳۸ تا ۲۶، ح ۱.</ref> تصریح میکنند به این که علم افزوده شده، کاملتر از علمهایی است که در ذیل آنها را ذکر میکنیم: | «برخی از روایات کافی به افزوده شدن علم [[امام]] در هر شب قدر و شب جمعه، و برخی دیگر به افزایش علم ایشان در هر شب و روز، و دستهای از آنها به افزایش در هر ساعت، دلالت میکند و [[ائمه]] {{عم}} این علم را کاملتر از علوم دیگرشان دانسته و تأکید میکردند که اگر به دانش ما افزوده نشود علم ما تمام میشود.<ref>محمد ابن یعقوب، الکافی، ج ۱،ص۲۵۳و۲۵۴.</ref> نمونهای از روایات: [[امام صادق]] {{ع}} به [[مفضل]] فرمودند: ... برای ما در هر شب جمعه شادی و سروری است. عرض کردم: خدا آن را افزایش دهد، آن سرور چیست؟ فرمود: چون شب جمعه شود، [[پیامبر|پیغمبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} به عرش خدا میآیند و ما نیز با ایشان میآئیم، پس ارواح ما به بدنهایمان بازنگردد، مگر با علمی که استفاده شده باشد و اگر چنین نباشد علم ما تمام میشد. میتوان در توضیح تمام شدن علم [[امام]] {{ع}} به بیان ذیل اشاره کرد. منظور از علم استفاده شده (مستفاد) در روایت مذکور علم مخصوص به خداوند است که بنا به مصلحت و بر اساس حکمت برای خلیفهاش در روی زمین آشکار میکند و اگر این قسم را آشکار نکند علم [[امام]] نسبت به آن قطع و تمام خواهد شد.<ref>[[محمد صالح مازندرانی]]، شرح الکافی - اصول و الروضه، ج ۶، ص ۲۶ و ۲۵.</ref> در نگاه اول به نظر میرسد که این گروه از روایات با احادیث گذشته در تنافی است، چرا که این سؤال مطرح میشود که اضافه و حادث شدن علم [[امام]]، چگونه با این که علم ایشان به همه چیز احاطه داشته باشد، خزانهدار علم الهی باشند، از حوادث آگاه باشند، عالم به مرگ و میرها بوده و از اخبار آسمانها و زمین آگاه باشند و سازگار است؛ خلاصه این که گستره علم مذکور همه امور را در برمیگیرد و اضافه شدن به آن معنی ندارد. ولی با اندکی تأمل در خود این روایات، روشن میشود که تناقضی در کار نیست؛ و این احادیث دامنهای وسیعتر از روایات گذشته را اثبات میکنند، چرا که این روایات <ref>[[محمد ابن یعقوب]]، الکافی، ج ۱، ص ۲۳۸ تا ۲۶، ح ۱.</ref> تصریح میکنند به این که علم افزوده شده، کاملتر از علمهایی است که در ذیل آنها را ذکر میکنیم: | ||
'''یک'''. کاملتر از هزار باب علمی که از هر باب آن هزار باب دیگر به [[امام]] گشوده میشود؛ | '''یک'''. کاملتر از هزار باب علمی که از هر باب آن هزار باب دیگر به [[امام]] گشوده میشود؛ | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۶: | ||
'''دو'''. کاملتر از علم هر حلال و حرام و کاملتر از علم به هر چه مردم به آن احتیاج دارند؛ | '''دو'''. کاملتر از علم هر حلال و حرام و کاملتر از علم به هر چه مردم به آن احتیاج دارند؛ | ||
'''سه'''. کاملتر از علم [[انبیاء]]{{ع}}، اوصیاء، دانشمندان گذشته بنی اسرائیل، صحف ابراهیم، تورات، انجیل، زبور و الواح موسی؛ | '''سه'''. کاملتر از علم [[انبیاء]] {{ع}}، اوصیاء، دانشمندان گذشته بنی اسرائیل، صحف ابراهیم، تورات، انجیل، زبور و الواح موسی؛ | ||
'''چهار'''. کاملتر از علم به پیشامدهای آینده، احوال [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از وفاتش، احوال ذریه [[پیامبر]]{{صل}} و اسم پادشاهانی که در زمین فرمانروایی میکنند.<ref>مصحف [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}}.</ref> | '''چهار'''. کاملتر از علم به پیشامدهای آینده، احوال [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بعد از وفاتش، احوال ذریه [[پیامبر]] {{صل}} و اسم پادشاهانی که در زمین فرمانروایی میکنند.<ref>مصحف [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه]] {{س}}.</ref> | ||
با همه این حرفها، هنوز این سؤال باقی است که، بالاخره این علم چیست که اگر اضافه نشود، علم [[امام]] تمام میشود؟ شرح دهندگان کتاب کافی در این باره احتمالهای متعددی را مطرح کردهاند.<ref>[[محمد باقر مجلسی]]، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۱۸؛ [[محمد صالح مازندرانی]]، شرح الکافی - اصول و الروضه، ج ۵، ص ۳۸۷، [[محسن فیض کاشانی]]، الوافی، ج ۳، ص ۵۵۴.</ref> در اینجا احتمالی ذکر میشود که بهتر از بقیه به نظر میرسد و سازگاری بیشتری با روایات تبیین کننده علم خدای متعال دارد. علم الهی دو گونه است،<ref>[[محمد ابن یعقوب]]، الکافی، ج ۱، ص ۱۶۷ و ۱۶۸،ح ۶ و ۸ و ۱۴؛ ص ۲۲۵ و ۲۲۹، ح ۲ و ۳ و ۴.</ref> قسم اول، علم محتوم و قطعی است که خداوند متعال [[ملائکه]] و [[پیامبر|پیغمبران]]{{ع}} و رسولانش را به آن آگاه ساخته، و از آنها به [[امام]] رسیده است و مقتضای این علم حتما اتفاق میافتد و تبدیل و تغییری در آن راه ندارد؛ قسم دوم، علم غیرمحتوم است که خدا به خودش اختصاص داده و احتمال تغییر در آن وجود دارد و هرگاه در آن بداء حاصل شود، خداوند [[امام]] را از آن آگاه میسازد و به علم ایشان میافزاید.<ref>برای اطلاع بیشتر رک، [[صدر الدین شیرازی]]، شرح اصول الکافی، ج ۴، ص ۲۰۹ تا ۲۰۸.</ref> [[ملاصالح مازندرانی]] همین احتمال را با تکیه بر روایات مطرح کرده و میپذیرید.<ref>[[محمد صالح مازندرانی]] شرح الکافی - اصول و الروضه، ج ۵، ص ۳۸۷ و ۳۸۸.</ref> [[علامه مجلسی]] این علم را غیر از علوم دینی و علومی که مردم به آن احتیاج دارند میداند، بلکه آن را همان علمی میداند که بنا به عبارت برخی روایات برای [[امام]] از طرف خدا بسط داده میشود و [[امام]] عالم میشود. ایشان در این باره چنین میفرماید: "علمی که برای [[ائمه]]{{عم}} گشوده و گرفته میشود غیر از امور دینی و مطالبی است که مردم از [[امام]] میپرسند؛ زیرا [[امام]] احکام دینی و سؤالات مورد احتیاج مردم را همیشه میداند، چنانچه در حدیث است که ممکن نیست از [[امام]] چیزی بپرسند و او بگوید نمیدانم، پس مقصود علوم دیگری است غیر از احتیاجات مردم و همین علوم است که در هر شبانه روز و شبهای قدر و جمعه برای [[امام]] حاصل میشود".<ref>[[محمد باقر مجلسی]]، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۱۱۰.</ref> بنابراین شاید علمی که روز به روز و ساعت به ساعت برای [[امام]] پدید میآید همان الهاماتی است که از نظر مسائل روز و مقتضیات زمان از جانب خدای متعال به قلب [[امام]] افاضه میشود و تفصیل مطالبی را که از [[پیامبر|پیغمبر]] و [[امام]] سابق به صورت سربسته گرفته است در مییابد و دستور اجرای علوم و قوانین تصویب شده را در هر ساعت و هر روز دریافت میکند.<ref>رک: [[جواد مصطفوی]]، اصول کافی ترجمه مصطفوی، چ اول، تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه ، ج ۱، ص ۳۲۶.</ref> در تأیید این مطلب میتوان به روایت ذیل اشاره کرد. [[امام باقر]]{{ع}} میفرمایند: همانا هر سال در شب قدر تفسیر و تبیین امور بر ولی امر [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} نازل میشود. در آن شب [[امام]]{{ع}} درباره کار خودش چنین و چنان دستور میگیرد و در رابطه با امور مردم نیز به چنین و چنان مأمور میشود، و علاوه بر این برای ولی امر ([[امام|امام معصوم زمان]]) در هر روز علم مخصوص و مکنون و عجیب خدای عزوجل پدید میگردد؛ همانطور که در شب قدر نازل میشد؛ سپس این آیه را خواند و اگر درختهای روی زمین قلم شود و دریا برای آن مرکب گردد و هفت دریای دیگر بدان بپیوندد، (اینها همه تمام میشود ولی کلمات خدا تمام نشود).<ref>[[محمد ابن یعقوب]]، الکافی، ج ۱، ص ۲۶۸، ح ۳.</ref> استشهاد حضرت به آیه فوق میتواند جواب سؤال مذکور باشد که گمان نکنید که وقتی علومی بسیار وسیع برای [[امام]]{{ع}} بیان شد دیگر اضافه شدن علم [[امام]] بی معنی است چرا که کلمات خدا ناتمام میباشد و هر قدر هم گستره علم مخلوق گسترده باشد - هر چند آن مخلوئق [[امام]] باشد - باز هم در برابر علم خدا ناچیز است و اگر خداوند متعال بخواهد با فضل خویش به علم او میافزاید»<ref>[[علم امام در کتاب کافی و شروح آن (پایاننامه)|علم امام در کتاب کافی و شروح آن]]، ص ۶۲-۶۵.</ref>. | با همه این حرفها، هنوز این سؤال باقی است که، بالاخره این علم چیست که اگر اضافه نشود، علم [[امام]] تمام میشود؟ شرح دهندگان کتاب کافی در این باره احتمالهای متعددی را مطرح کردهاند.<ref>[[محمد باقر مجلسی]]، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۱۸؛ [[محمد صالح مازندرانی]]، شرح الکافی - اصول و الروضه، ج ۵، ص ۳۸۷، [[محسن فیض کاشانی]]، الوافی، ج ۳، ص ۵۵۴.</ref> در اینجا احتمالی ذکر میشود که بهتر از بقیه به نظر میرسد و سازگاری بیشتری با روایات تبیین کننده علم خدای متعال دارد. علم الهی دو گونه است،<ref>[[محمد ابن یعقوب]]، الکافی، ج ۱، ص ۱۶۷ و ۱۶۸،ح ۶ و ۸ و ۱۴؛ ص ۲۲۵ و ۲۲۹، ح ۲ و ۳ و ۴.</ref> قسم اول، علم محتوم و قطعی است که خداوند متعال [[ملائکه]] و [[پیامبر|پیغمبران]] {{ع}} و رسولانش را به آن آگاه ساخته، و از آنها به [[امام]] رسیده است و مقتضای این علم حتما اتفاق میافتد و تبدیل و تغییری در آن راه ندارد؛ قسم دوم، علم غیرمحتوم است که خدا به خودش اختصاص داده و احتمال تغییر در آن وجود دارد و هرگاه در آن بداء حاصل شود، خداوند [[امام]] را از آن آگاه میسازد و به علم ایشان میافزاید.<ref>برای اطلاع بیشتر رک، [[صدر الدین شیرازی]]، شرح اصول الکافی، ج ۴، ص ۲۰۹ تا ۲۰۸.</ref> [[ملاصالح مازندرانی]] همین احتمال را با تکیه بر روایات مطرح کرده و میپذیرید.<ref>[[محمد صالح مازندرانی]] شرح الکافی - اصول و الروضه، ج ۵، ص ۳۸۷ و ۳۸۸.</ref> [[علامه مجلسی]] این علم را غیر از علوم دینی و علومی که مردم به آن احتیاج دارند میداند، بلکه آن را همان علمی میداند که بنا به عبارت برخی روایات برای [[امام]] از طرف خدا بسط داده میشود و [[امام]] عالم میشود. ایشان در این باره چنین میفرماید: "علمی که برای [[ائمه]] {{عم}} گشوده و گرفته میشود غیر از امور دینی و مطالبی است که مردم از [[امام]] میپرسند؛ زیرا [[امام]] احکام دینی و سؤالات مورد احتیاج مردم را همیشه میداند، چنانچه در حدیث است که ممکن نیست از [[امام]] چیزی بپرسند و او بگوید نمیدانم، پس مقصود علوم دیگری است غیر از احتیاجات مردم و همین علوم است که در هر شبانه روز و شبهای قدر و جمعه برای [[امام]] حاصل میشود".<ref>[[محمد باقر مجلسی]]، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۱۱۰.</ref> بنابراین شاید علمی که روز به روز و ساعت به ساعت برای [[امام]] پدید میآید همان الهاماتی است که از نظر مسائل روز و مقتضیات زمان از جانب خدای متعال به قلب [[امام]] افاضه میشود و تفصیل مطالبی را که از [[پیامبر|پیغمبر]] و [[امام]] سابق به صورت سربسته گرفته است در مییابد و دستور اجرای علوم و قوانین تصویب شده را در هر ساعت و هر روز دریافت میکند.<ref>رک: [[جواد مصطفوی]]، اصول کافی ترجمه مصطفوی، چ اول، تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه ، ج ۱، ص ۳۲۶.</ref> در تأیید این مطلب میتوان به روایت ذیل اشاره کرد. [[امام باقر]] {{ع}} میفرمایند: همانا هر سال در شب قدر تفسیر و تبیین امور بر ولی امر [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} نازل میشود. در آن شب [[امام]] {{ع}} درباره کار خودش چنین و چنان دستور میگیرد و در رابطه با امور مردم نیز به چنین و چنان مأمور میشود، و علاوه بر این برای ولی امر ([[امام|امام معصوم زمان]]) در هر روز علم مخصوص و مکنون و عجیب خدای عزوجل پدید میگردد؛ همانطور که در شب قدر نازل میشد؛ سپس این آیه را خواند و اگر درختهای روی زمین قلم شود و دریا برای آن مرکب گردد و هفت دریای دیگر بدان بپیوندد، (اینها همه تمام میشود ولی کلمات خدا تمام نشود).<ref>[[محمد ابن یعقوب]]، الکافی، ج ۱، ص ۲۶۸، ح ۳.</ref> استشهاد حضرت به آیه فوق میتواند جواب سؤال مذکور باشد که گمان نکنید که وقتی علومی بسیار وسیع برای [[امام]] {{ع}} بیان شد دیگر اضافه شدن علم [[امام]] بی معنی است چرا که کلمات خدا ناتمام میباشد و هر قدر هم گستره علم مخلوق گسترده باشد - هر چند آن مخلوئق [[امام]] باشد - باز هم در برابر علم خدا ناچیز است و اگر خداوند متعال بخواهد با فضل خویش به علم او میافزاید»<ref>[[علم امام در کتاب کافی و شروح آن (پایاننامه)|علم امام در کتاب کافی و شروح آن]]، ص ۶۲-۶۵.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۸۲: | خط ۲۷۹: | ||
«در کتاب الحجه اصول کافی بابهایی با این عناوین وجود دارد: | «در کتاب الحجه اصول کافی بابهایی با این عناوین وجود دارد: | ||
#در هر شب جمعه به علوم [[امامان]]{{عم}} افزوده میشود. | # در هر شب جمعه به علوم [[امامان]] {{عم}} افزوده میشود. | ||
#اگر به علم [[امامان]]{{عم}} اضافه نشود از بین خواهد رفت. | # اگر به علم [[امامان]] {{عم}} اضافه نشود از بین خواهد رفت. | ||
در کتاب بصائر الدرجات نیز روایات متعددی در این باب وارد شده است. از جمله اینکه از [[امام صادق]]{{ع}}نقل شده است : به ارواح انبیا و اوصیایی که از دنیا رفتهاند و نیز به روح وصیی که در میان شما زندگی میکند اجازه داده میشود که به آسمان صعود کنند تا اینکه به عرش پروردگار برسند ... آنگاه انبیا و اوصیا در حالی که سرشار از شادمانی هستند و وصیی که در میان شما زندگی میکند، بسیار بسیار به علمش افزوده میشود<ref>صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۱۳۱.</ref>. و در بحارالانوار نیز آمده است که: شب جمعهای نیست مگر اینکه اولیا خدا سرور ویژهای در آن دارند. هنگامی که شب جمعه فرا میرسد، [[رسول خدا]]{{صل}} با عرش ارتباط برقرار میکند و من نیز همراه او با عرش تماس حاصل میکنم و در نتیجه با علمی که از آنجا بهره بردهام بر میگردم و اگر این نبود قطعا آنچه در نزد ماست پایان میپذیرفت<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۲ ص ۵۵۲.</ref>»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۶۱.</ref>. | در کتاب بصائر الدرجات نیز روایات متعددی در این باب وارد شده است. از جمله اینکه از [[امام صادق]] {{ع}}نقل شده است : به ارواح انبیا و اوصیایی که از دنیا رفتهاند و نیز به روح وصیی که در میان شما زندگی میکند اجازه داده میشود که به آسمان صعود کنند تا اینکه به عرش پروردگار برسند ... آنگاه انبیا و اوصیا در حالی که سرشار از شادمانی هستند و وصیی که در میان شما زندگی میکند، بسیار بسیار به علمش افزوده میشود<ref>صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۱۳۱.</ref>. و در بحارالانوار نیز آمده است که: شب جمعهای نیست مگر اینکه اولیا خدا سرور ویژهای در آن دارند. هنگامی که شب جمعه فرا میرسد، [[رسول خدا]] {{صل}} با عرش ارتباط برقرار میکند و من نیز همراه او با عرش تماس حاصل میکنم و در نتیجه با علمی که از آنجا بهره بردهام بر میگردم و اگر این نبود قطعا آنچه در نزد ماست پایان میپذیرفت<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۲ ص ۵۵۲.</ref>»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۶۱.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۹۳: | خط ۲۹۰: | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی کرباسیزاده]]''' و آقای '''[[محمد جعفر رضایی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[علی کرباسیزاده]]''' و آقای '''[[محمد جعفر رضایی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«صحیح است که [[امام]] بگوید من عالم به ما کان و ما یکون هستم؛ به این معنا که میتوانم با رجوع به [[جفر]]، [[جامعه]]، [[صحیفه فاطمه]] یا با [[الهام]] از خداوند به تفصیل این امور را بدانم. همچنین صحیح است که [[ائمه]]: بگویند علمشان هر شب جمعه یا هر روز زیاد میشود؛ بدین معنا که با عروج ارواح آنها به عرش و آگاهی از [[لوح محفوظ]] یا اعلام از سوی خداوند به تفصیل به این امور آگاه میشوند. میرزا یحیی بیدآبادی مدعی است در صورت افزوده نشدن علم [[ائمه]]{{عم}} علومی که نزد ایشان هست نیز از بین خواهد رفت. وی توضیح بیشتری در این رابطه نمیدهد <ref>مستوفی بیدآبادی، :تا بی ۱۷۷-۱۷۸</ref> اما شاید بتوان منظورش را با یک مثال تبیین کرد. کسی که از ملکۀ اجتهاد برخوردار است، اگر مدتی به اجتهاد نپردازد و مسائل فقه را به تفصیل بررسی نکند، چه بسا این توانایی را از دست بدهد. همینطور [[ائمه]]: نیز در صورت زیاد نشدن علوم آنها در هر شب جمعه به تدریج این ملکه را از دست خواهند داد. البته شاید نیز منظور او آن است که ائمه: در صورت زیاد نشدن علومشان در هر شب جمعه، علم تفصیلی شان به امور عالم حاصل نخواهد شد و این به معنای از میان رفتن علم آنها به ماکان و مایکون خواهد بود»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۴۱.</ref>. | «صحیح است که [[امام]] بگوید من عالم به ما کان و ما یکون هستم؛ به این معنا که میتوانم با رجوع به [[جفر]]، [[جامعه]]، [[صحیفه فاطمه]] یا با [[الهام]] از خداوند به تفصیل این امور را بدانم. همچنین صحیح است که [[ائمه]]: بگویند علمشان هر شب جمعه یا هر روز زیاد میشود؛ بدین معنا که با عروج ارواح آنها به عرش و آگاهی از [[لوح محفوظ]] یا اعلام از سوی خداوند به تفصیل به این امور آگاه میشوند. میرزا یحیی بیدآبادی مدعی است در صورت افزوده نشدن علم [[ائمه]] {{عم}} علومی که نزد ایشان هست نیز از بین خواهد رفت. وی توضیح بیشتری در این رابطه نمیدهد <ref>مستوفی بیدآبادی، :تا بی ۱۷۷-۱۷۸</ref> اما شاید بتوان منظورش را با یک مثال تبیین کرد. کسی که از ملکۀ اجتهاد برخوردار است، اگر مدتی به اجتهاد نپردازد و مسائل فقه را به تفصیل بررسی نکند، چه بسا این توانایی را از دست بدهد. همینطور [[ائمه]]: نیز در صورت زیاد نشدن علوم آنها در هر شب جمعه به تدریج این ملکه را از دست خواهند داد. البته شاید نیز منظور او آن است که ائمه: در صورت زیاد نشدن علومشان در هر شب جمعه، علم تفصیلی شان به امور عالم حاصل نخواهد شد و این به معنای از میان رفتن علم آنها به ماکان و مایکون خواهد بود»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۴۱.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۰۱: | خط ۲۹۸: | ||
| پاسخ = آقای '''[[جواد رنجبر|رنجبر]]'''، در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[جواد رنجبر|رنجبر]]'''، در مقاله ''«[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام]»'' در اینباره گفته است: | ||
«یکی دیگر از راههای ازدیاد و کسب علم خاصّ [[امام]]، عروج روح ایشان و روح [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در شبهای جمعه به عرش است؛ و هنگام برگشتن روح به بدن کسب علم کرده بودند؛ آن چنان که در حدیث مفضل از [[امام صادق]]{{ع}} است: {{عربی|"قال: انّ لَنا فِی کلّ لیلة جمعة سروراً. قلت: و ادک الله و ما ذاک؟ قال: ادا کان لیلة الجمعة وافَی رسول الله {{صل}} العرشَ وَ وافَی الائمه {{عم}} معه و وافَینا معهم، فلا تَرُدُّ ارواحُنا ابداننا الا یعلم مستفاد، و لولا ذلک لا نفدنا"}}. و در پایان حدیث میفرمایند: اگر این گونه به ما علم افزوده نشود، هر آینه علم ما پایان مییابد»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام].</ref>. | «یکی دیگر از راههای ازدیاد و کسب علم خاصّ [[امام]]، عروج روح ایشان و روح [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در شبهای جمعه به عرش است؛ و هنگام برگشتن روح به بدن کسب علم کرده بودند؛ آن چنان که در حدیث مفضل از [[امام صادق]] {{ع}} است: {{عربی|"قال: انّ لَنا فِی کلّ لیلة جمعة سروراً. قلت: و ادک الله و ما ذاک؟ قال: ادا کان لیلة الجمعة وافَی رسول الله {{صل}} العرشَ وَ وافَی الائمه {{عم}} معه و وافَینا معهم، فلا تَرُدُّ ارواحُنا ابداننا الا یعلم مستفاد، و لولا ذلک لا نفدنا"}}. و در پایان حدیث میفرمایند: اگر این گونه به ما علم افزوده نشود، هر آینه علم ما پایان مییابد»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/173509/%DA%A9%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D9%88%D8%B3%D8%B1%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)/ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۰۸: | خط ۳۰۵: | ||
| پاسخدهنده = وبگاه پرسمان | | پاسخدهنده = وبگاه پرسمان | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=27151 وبگاه پرسمان]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=27151 وبگاه پرسمان]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
*«دانش [[ائمه]]{{عم}} پایدار و همیشگی است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود، در ارتباط است و مدام قوت پذیرفته و افزایش مییابد. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "اگر بر دانش ما افزوده نمیشد، بیدانش میماندیم" <ref>اصول کافی، چهار جلدی، کتاب الحجة، ص ۳۷۴.</ref>»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=27151 وبگاه پرسمان]</ref>. | *«دانش [[ائمه]] {{عم}} پایدار و همیشگی است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود، در ارتباط است و مدام قوت پذیرفته و افزایش مییابد. [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: "اگر بر دانش ما افزوده نمیشد، بیدانش میماندیم" <ref>اصول کافی، چهار جلدی، کتاب الحجة، ص ۳۷۴.</ref>»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=27151 وبگاه پرسمان]</ref>. | ||
*یکی از آثار وجودی [[امام]]، علم خارقالعاده او است و از نظر کمالات [[امامت]]، با [[نبوت]] اتصال و ارتباط بلافصل دارد؛ [[امام]]، وارث به حق علوم و کتابهای همه پیامبران است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "همه کتابهای آسمانی انبیای گذشته، نزد ما است، اینها را از آنان به ارث بردهایم. همانگونه که آنان میخواندند، میخوانیم و همانند آنان از این کتابها سخن میگوییم. هیچ حجت الهی، در روی زمین نخواهد بود که از او چیزی بپرسند و او بگوید: نمیدانم". البته پیامبران و حجتهای الهی برای هدایت مردم و پاسخ به پرسشهای دینی مردم به میزان مشترک احاطه علمی دارند، اما به تناسب درجه وجودی و مقام ولایت از علم و معرفت بیکران الهی بهرهمند میشوند و دارای درجات و مراتب متفاوت میباشند. [[امام علی]]{{ع}} به این حقیقت، چنین اشاره کرده است: "ما [[اهل بیت]]، شجره [[نبوت]]، جایگاه شایسته رسالت، محل آمد و رفت فرشتگان، خانه رحمت و کمال دانش و معرفت هستیم". دانش [[ائمه]]{{عم}} پایدار و همیشگی است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود در ارتباط بوده، مدام قوت پذیرفته و افزایش مییابد. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "اگر بر دانش ما افزوده نمیشد، بیدانش میماندیم". [[امام موسی بن جعفر]]{{ع}} میفرماید: "[[علم امام]] دارای سه جنبه و جهت است: علوم مربوط به گذشته، علوم مربوط به زمان آینده، علوم حادث و نوظهور". [[امام]] از آن جا که در مرتبه ویژهای از عالم هستی قرار گرفته و وجودش در نقطه اعلای هستی است؛ به تمامی علوم و معارف، معرفت شهودی دارد؛ معرفتی که جایی برای تردید و شک و عدم اطمینان باقی نمیگذارد. از اینرو [[علم امام]] تنها دانش به دور از خطا و خلاف است<ref>[http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=907166 وبگاه پرسمان]</ref>. | * یکی از آثار وجودی [[امام]]، علم خارقالعاده او است و از نظر کمالات [[امامت]]، با [[نبوت]] اتصال و ارتباط بلافصل دارد؛ [[امام]]، وارث به حق علوم و کتابهای همه پیامبران است. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: "همه کتابهای آسمانی انبیای گذشته، نزد ما است، اینها را از آنان به ارث بردهایم. همانگونه که آنان میخواندند، میخوانیم و همانند آنان از این کتابها سخن میگوییم. هیچ حجت الهی، در روی زمین نخواهد بود که از او چیزی بپرسند و او بگوید: نمیدانم". البته پیامبران و حجتهای الهی برای هدایت مردم و پاسخ به پرسشهای دینی مردم به میزان مشترک احاطه علمی دارند، اما به تناسب درجه وجودی و مقام ولایت از علم و معرفت بیکران الهی بهرهمند میشوند و دارای درجات و مراتب متفاوت میباشند. [[امام علی]] {{ع}} به این حقیقت، چنین اشاره کرده است: "ما [[اهل بیت]]، شجره [[نبوت]]، جایگاه شایسته رسالت، محل آمد و رفت فرشتگان، خانه رحمت و کمال دانش و معرفت هستیم". دانش [[ائمه]] {{عم}} پایدار و همیشگی است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود در ارتباط بوده، مدام قوت پذیرفته و افزایش مییابد. [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: "اگر بر دانش ما افزوده نمیشد، بیدانش میماندیم". [[امام موسی بن جعفر]] {{ع}} میفرماید: "[[علم امام]] دارای سه جنبه و جهت است: علوم مربوط به گذشته، علوم مربوط به زمان آینده، علوم حادث و نوظهور". [[امام]] از آن جا که در مرتبه ویژهای از عالم هستی قرار گرفته و وجودش در نقطه اعلای هستی است؛ به تمامی علوم و معارف، معرفت شهودی دارد؛ معرفتی که جایی برای تردید و شک و عدم اطمینان باقی نمیگذارد. از اینرو [[علم امام]] تنها دانش به دور از خطا و خلاف است<ref>[http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=907166 وبگاه پرسمان]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۱۷: | خط ۳۱۴: | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://pasokhgoo.ir/node/33421 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://pasokhgoo.ir/node/33421 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«ولی آنچه از برخی روایات در باب افزایش علوم [[ائمه]]{{عم}} بر می آید، باید گفت: | «ولی آنچه از برخی روایات در باب افزایش علوم [[ائمه]] {{عم}} بر می آید، باید گفت: | ||
#علوم [[ائمه]]{{عم}} و حتی خود [[پیامبر]]{{صل}}، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین [[غیب]] او به آنها افاضه میگردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد. | # علوم [[ائمه]] {{عم}} و حتی خود [[پیامبر]] {{صل}}، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین [[غیب]] او به آنها افاضه میگردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد. | ||
#افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانه تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونهای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش مییابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است. | # افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانه تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونهای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش مییابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است. | ||
#از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایانناپذیر و بینهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بینهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، میتواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد. | # از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایانناپذیر و بینهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بینهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، میتواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد. | ||
با توجه به نکتههای یاد شده به دست میآید، افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمیشود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است»<ref>[http://pasokhgoo.ir/node/33421 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]</ref>. | با توجه به نکتههای یاد شده به دست میآید، افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمیشود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است»<ref>[http://pasokhgoo.ir/node/33421 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]</ref>. | ||
خط ۳۳۰: | خط ۳۲۷: | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«علم [[پیامبر]]{{صل}} همیشگی و مستمر است؛ این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود، در ارتباط بوده، مدام قوّت میپذیرد و افزایش مییابد و این افزایش دانش و معرفت [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}}، لازمه اتصال وجودی وی به جهان غیب و ربوبیت است و از همینرو [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} مدام میفرمود: پروردگارا علم مرا افزون فرما. [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} هر گاه بخواهد چیزی را بداند، خداوند به او میآموزد؛ در واقع حضرت حق با این کار، رسول خودش را مورد حمایت و عنایت مستمر قرار میدهد. علم پیامبر به دور از خطا و خلاف است؛ زیرا علم او چون علم حصولی نیست؛ بلکه یک علم لدنّی و شهودی است و معرفت شهودی نیز مصون از خطا و نسیان است. | «علم [[پیامبر]] {{صل}} همیشگی و مستمر است؛ این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود، در ارتباط بوده، مدام قوّت میپذیرد و افزایش مییابد و این افزایش دانش و معرفت [[پیامبر|رسول گرامی]] {{صل}}، لازمه اتصال وجودی وی به جهان غیب و ربوبیت است و از همینرو [[پیامبر|رسول گرامی]] {{صل}} مدام میفرمود: پروردگارا علم مرا افزون فرما. [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} هر گاه بخواهد چیزی را بداند، خداوند به او میآموزد؛ در واقع حضرت حق با این کار، رسول خودش را مورد حمایت و عنایت مستمر قرار میدهد. علم پیامبر به دور از خطا و خلاف است؛ زیرا علم او چون علم حصولی نیست؛ بلکه یک علم لدنّی و شهودی است و معرفت شهودی نیز مصون از خطا و نسیان است. | ||
در شب معراج، [[پیامبر|حضرت رسول]]{{صل}} خواست بداند و خداوند با نشان دادن حقایقی، به او آموخت. حضرت با معرفت شهودی خود، آن وقایع را مشاهده کرد و با مواجهه با آنها و پرسشگری از جبرئیل، علم خود را افزون ساخت و اینها هیچ یک با علم لدنّی رسول خدا بر اساس آنکه علم پیامبر مستمر و پویا بوده نه مطلق و ایستا و دائماً در حال افزایش و قوّت است منافات ندارد؛ زیرا افزایش کمی و کیفی، لازمه ذات علم لَدنّی است و نباید پنداشت که علم لدّنی، یعنی علمی که قابلیّت افزایش و قوت در او نیست. علاوه بر آنکه با حصول چنین رخدادی (شهود بواطن عالم هستی و وقوف به حقایق و آثار و ویژگیهای آن) حضرت از علمی برخوردار شدند که برای دیگران امکان دسترسی به آن، در این حد و گستردگی و عمق وجود ندارد»<ref>[http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]</ref>. | در شب معراج، [[پیامبر|حضرت رسول]] {{صل}} خواست بداند و خداوند با نشان دادن حقایقی، به او آموخت. حضرت با معرفت شهودی خود، آن وقایع را مشاهده کرد و با مواجهه با آنها و پرسشگری از جبرئیل، علم خود را افزون ساخت و اینها هیچ یک با علم لدنّی رسول خدا بر اساس آنکه علم پیامبر مستمر و پویا بوده نه مطلق و ایستا و دائماً در حال افزایش و قوّت است منافات ندارد؛ زیرا افزایش کمی و کیفی، لازمه ذات علم لَدنّی است و نباید پنداشت که علم لدّنی، یعنی علمی که قابلیّت افزایش و قوت در او نیست. علاوه بر آنکه با حصول چنین رخدادی (شهود بواطن عالم هستی و وقوف به حقایق و آثار و ویژگیهای آن) حضرت از علمی برخوردار شدند که برای دیگران امکان دسترسی به آن، در این حد و گستردگی و عمق وجود ندارد»<ref>[http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۴۰: | خط ۳۳۷: | ||
| پاسخ = پژوهشگران '''[http://www.yavaranezohoor313.com/index.php/discussions/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%85%D9%8A-%D9%8A%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%9F وبگاه یاوران ظهور]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = پژوهشگران '''[http://www.yavaranezohoor313.com/index.php/discussions/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%85%D9%8A-%D9%8A%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%9F وبگاه یاوران ظهور]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«خداوند علمِ همه چیز را تا پایان خلقتِ مخلوقاتش که در قرآن بود به قلب «روح» مقدس [[معصومین]]{{عم}} عنایت کرد و هیچ چیز به قرآن یا [[معصوم]]{{ع}} افزوده نمیشود، اما روایاتی که درباره افزایش [[علم امام]]{{ع}} هست را میتوان بر دو قسم کلی کرد، دقت بفرمائید: | «خداوند علمِ همه چیز را تا پایان خلقتِ مخلوقاتش که در قرآن بود به قلب «روح» مقدس [[معصومین]] {{عم}} عنایت کرد و هیچ چیز به قرآن یا [[معصوم]] {{ع}} افزوده نمیشود، اما روایاتی که درباره افزایش [[علم امام]] {{ع}} هست را میتوان بر دو قسم کلی کرد، دقت بفرمائید: | ||
یک قسم مربوط به علمِ بداء است، یعنی آنچه خداوند از ابتدا علمش را در اختیارشان نگذاشته بود و در مناسبتهایی که صلاح بداند به آنها میفرماید:به علمشان افزوده میشود. قبلاً در این باره مقداری سخن گفتهایم. | یک قسم مربوط به علمِ بداء است، یعنی آنچه خداوند از ابتدا علمش را در اختیارشان نگذاشته بود و در مناسبتهایی که صلاح بداند به آنها میفرماید:به علمشان افزوده میشود. قبلاً در این باره مقداری سخن گفتهایم. | ||
خط ۳۴۶: | خط ۳۴۳: | ||
یک قسم هم اموری است که از همان ابتدا میدانستند و در اختیارشان بوده است ولی بخاطر بندگیشان هرگاه خدا بخواهد بدانند میدانند «نه اینکه وقتی خدا نخواهد نمیدانند، نه همیشه میدانند، تمرکز نمیکنند تا بدانند مثل دانستنی که هر یک از ما از نام پدرمان داریم ولی تا نگفتم به این اسم تمرکز نکردید، حالا میشود گفت من تا چند لحظه پیش نام پدرم را نمیدانستم؟ نه میدانستم ولی ذهنم متمرکز به آن نبود، نمیخواستم بدانم» این مثال از جهتی ناقص است و فقط برای تقریب به ذهن و فهمیدن آن بخش از علومی است که با وجودی که از ابتدا در اختیارشان بوده ولی بعدا در مناسبتهایی به آن متمرکز میشوند و به یک معنا به علمشان افزوده میشده عرض کردم، مثلاً [[چرا علم غیب امام علی مانع از رفتن به مسجد و قتل او توسط ابن ملجم نشد؟ (پرسش)|امیرالمؤمنین با این که از اول میدانستند چه شبی و به دست چه کسی شهید میشوند]] ولی تا شب نوزدهم یا چند روز قبلش نخواستند به آن متمرکز شوند که آیا امسال همان سال است یا نیست، [[اگر امام حسن علم غیب داشت چرا با جعده که باعث مرگ او شده ازدواج کرد؟ (پرسش)|امام مجتبی با این که از ابتدا از قاتل و نوع شهادتشان خبر داشتند]] ولی آن شب تمرکز نکردند که آیا امشب همان شب است و این آب همان آب زهرآلود است؟ | یک قسم هم اموری است که از همان ابتدا میدانستند و در اختیارشان بوده است ولی بخاطر بندگیشان هرگاه خدا بخواهد بدانند میدانند «نه اینکه وقتی خدا نخواهد نمیدانند، نه همیشه میدانند، تمرکز نمیکنند تا بدانند مثل دانستنی که هر یک از ما از نام پدرمان داریم ولی تا نگفتم به این اسم تمرکز نکردید، حالا میشود گفت من تا چند لحظه پیش نام پدرم را نمیدانستم؟ نه میدانستم ولی ذهنم متمرکز به آن نبود، نمیخواستم بدانم» این مثال از جهتی ناقص است و فقط برای تقریب به ذهن و فهمیدن آن بخش از علومی است که با وجودی که از ابتدا در اختیارشان بوده ولی بعدا در مناسبتهایی به آن متمرکز میشوند و به یک معنا به علمشان افزوده میشده عرض کردم، مثلاً [[چرا علم غیب امام علی مانع از رفتن به مسجد و قتل او توسط ابن ملجم نشد؟ (پرسش)|امیرالمؤمنین با این که از اول میدانستند چه شبی و به دست چه کسی شهید میشوند]] ولی تا شب نوزدهم یا چند روز قبلش نخواستند به آن متمرکز شوند که آیا امسال همان سال است یا نیست، [[اگر امام حسن علم غیب داشت چرا با جعده که باعث مرگ او شده ازدواج کرد؟ (پرسش)|امام مجتبی با این که از ابتدا از قاتل و نوع شهادتشان خبر داشتند]] ولی آن شب تمرکز نکردند که آیا امشب همان شب است و این آب همان آب زهرآلود است؟ | ||
البته اشتباه نکنیم، ما حق نداریم در اینجور موارد نسبت جهل "نستجیر بالله" به [[معصوم]]{{عم}} بدهیم، آنها همه چیز را میدانند ولی {{عربی|"اِذا شاؤُوا أَن یَعلَموا عُلِّموا"}}<ref>هرگاه بخواهند بدانند میدانند.</ref>، [[معصومین]]{{عم}} در زندگی مأمور به ظاهر بودهاند و تا خداوند نمیفرموده، از علمی که از همه چیز داشتهاند استفاده نمیکردهاند، در روایتی است که کنیزی از نزد [[امام صادق]]{{ع}} به اتاقکی رفت و پنهان شد و حضرت فرمودند نمیدانم کجاست، این همان علمِ به ظاهر و عدمِ استفاده از علمی است که از همه چیز دارند؛ چون خداوند در آن لحظه نخواسته از آن استفاده کنند آنها هم استفاده نکردهاند، پس هرگاه بخواهند بدانند میدانند و این هم نوعی افزایش محسوب میشود»<ref>[http://www.yavaranezohoor313.com/index.php/discussions/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%85%D9%8A-%D9%8A%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%9F وبگاه یاوران ظهور]</ref>. | البته اشتباه نکنیم، ما حق نداریم در اینجور موارد نسبت جهل "نستجیر بالله" به [[معصوم]] {{عم}} بدهیم، آنها همه چیز را میدانند ولی {{عربی|"اِذا شاؤُوا أَن یَعلَموا عُلِّموا"}}<ref>هرگاه بخواهند بدانند میدانند.</ref>، [[معصومین]] {{عم}} در زندگی مأمور به ظاهر بودهاند و تا خداوند نمیفرموده، از علمی که از همه چیز داشتهاند استفاده نمیکردهاند، در روایتی است که کنیزی از نزد [[امام صادق]] {{ع}} به اتاقکی رفت و پنهان شد و حضرت فرمودند نمیدانم کجاست، این همان علمِ به ظاهر و عدمِ استفاده از علمی است که از همه چیز دارند؛ چون خداوند در آن لحظه نخواسته از آن استفاده کنند آنها هم استفاده نکردهاند، پس هرگاه بخواهند بدانند میدانند و این هم نوعی افزایش محسوب میشود»<ref>[http://www.yavaranezohoor313.com/index.php/discussions/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%85%D9%8A-%D9%8A%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%9F وبگاه یاوران ظهور]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۰۴: | خط ۴۰۱: | ||
# [[دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]] | # [[دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان پرسش وابسته}} | {{پایان پرسش وابسته}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |