پرش به محتوا

دیدگاه مذهب امامیه در باره امامت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ' به '')
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع فرعی = دیدگاه مذهب [[امامیه]] در باره [[امامت]] چیست؟
| تصویر = 110050.jpg
| تصویر = 110050.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| مدخل اصلی = [[امامت]]
| مدخل اصلی = [[امامت]]
خط ۱۵: خط ۱۳:


«برخلاف [[اهل سنت]] که نگاهشان به مسئله [[امامت]] یک نگاه عادی و دنیوی در حد یک مسئله [[سیاست|سیاسی]] و اجتماعی بود؛ [[امامیه]]، [[امامت]] را فراتر از دنیوی نگریسته و آن را یک امر الهی و آسمانی تلقی می‌‌کند. در اینجا نخست به تعاریف اندیشه‌وران [[امامیه]] می‌‌پردازیم.
«برخلاف [[اهل سنت]] که نگاهشان به مسئله [[امامت]] یک نگاه عادی و دنیوی در حد یک مسئله [[سیاست|سیاسی]] و اجتماعی بود؛ [[امامیه]]، [[امامت]] را فراتر از دنیوی نگریسته و آن را یک امر الهی و آسمانی تلقی می‌‌کند. در اینجا نخست به تعاریف اندیشه‌وران [[امامیه]] می‌‌پردازیم.
# [[شیخ صدوق]]: او با [[تفسیر]] معنای "[[مولی]]" در [[حدیث غدیر]] به [[واجب الاطاعة]] می‌‌گوید:{{عربی|" فهو معنی الأمامة بان الامامة انما هی مشتقة من الأئتمام بالإنسان و الائتمام هو الأتباع و الاقتداء و و العمل بعمله و الول به"}} وی [[طاعت امام]] و دیگر [[فضایل]] [[امام]] را تالی تلو [[پیامبر]] می‌‌داند و تنها امر [[نبوت]] و [[وحی]] را استثنا می‌‌کند.{{عربی|" و یجب ان یعتقد انه یلزم من طاعة الامام مایلزمنا من طاعة النبی{{صل}} و انّ کل فضل آتاه اللّه عزوجل بنبیه فد اتاه اللّه الامام الا النبوة"}}<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص ۶۹.</ref>.
# [[شیخ صدوق]]: او با [[تفسیر]] معنای "[[مولی]]" در [[حدیث غدیر]] به [[واجب الاطاعة]] می‌‌گوید:{{عربی|" فهو معنی الأمامة بان الامامة انما هی مشتقة من الأئتمام بالإنسان و الائتمام هو الأتباع و الاقتداء و و العمل بعمله و الول به"}} وی [[طاعت امام]] و دیگر [[فضایل]] [[امام]] را تالی تلو [[پیامبر]] می‌‌داند و تنها امر [[نبوت]] و [[وحی]] را استثنا می‌‌کند.{{عربی|" و یجب ان یعتقد انه یلزم من طاعة الامام مایلزمنا من طاعة النبی {{صل}} و انّ کل فضل آتاه اللّه عزوجل بنبیه فد اتاه اللّه الامام الا النبوة"}}<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص ۶۹.</ref>.
# [[شیخ مفید]]: {{عربی|" الامام هو الإنسان الذی له رئاسة عامة فی امور الدین و الدنیا نیابة عن النبی"}}<ref>شیخ مفید، سلسة مؤلفات، النکت الاعتقادیه، ج ۱۰، ص ۳۹.</ref>.
# [[شیخ مفید]]: {{عربی|" الامام هو الإنسان الذی له رئاسة عامة فی امور الدین و الدنیا نیابة عن النبی"}}<ref>شیخ مفید، سلسة مؤلفات، النکت الاعتقادیه، ج ۱۰، ص ۳۹.</ref>.
# [[سید مرتضی]]: {{عربی|" الامامة ریاسة عامة فی الدین بالاصاله لا بالنیابة عمن هو فی دارالتکلیف"}} <ref>الحدود و الحقایق، بحث امامت. و نیز: الذخیره فی [[علم]] الکلام، ص ۴۰۹.</ref>.
# [[سید مرتضی]]: {{عربی|" الامامة ریاسة عامة فی الدین بالاصاله لا بالنیابة عمن هو فی دارالتکلیف"}} <ref>الحدود و الحقایق، بحث امامت. و نیز: الذخیره فی [[علم]] الکلام، ص ۴۰۹.</ref>.
خط ۳۵: خط ۳۳:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]''' در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۱]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]''' در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۱]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«با تأمل و توجه به بحث از [[مقام]] و [[جایگاه]] رفیع و مهمی که نازل منزله [[نبوت]] است و در [[هدایت]] [[مسلمانان]] بعد از [[رحلت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} نقش و تأثیر اساسی دارد با [[علم کلام]] که از [[اعتقادات]] سخن می‌گوید تناسب دارد نه با [[علم]] [[فقه]] که از [[افعال]] [[مکلفان]] بحث می‌کند. برخلاف گروهی که- با فروکاستن از [[مقام]] رفیع [[امامت]] و تنزل دادن آن به [[امارت]] و [[حکومت]] معمول و رایج بر [[مردم]]- [[نصب امام]] را [[وظیفه]] [[مردم]] دانسته و بالتبع [[جایگاه]] آن را [[علم]] وفقه و [[فروع]] [[علمی]] می‌دانند نه [[علم کلام]] و [[اعتقادات]].
«با تأمل و توجه به بحث از [[مقام]] و [[جایگاه]] رفیع و مهمی که نازل منزله [[نبوت]] است و در [[هدایت]] [[مسلمانان]] بعد از [[رحلت]] [[نبی اکرم]] {{صل}} نقش و تأثیر اساسی دارد با [[علم کلام]] که از [[اعتقادات]] سخن می‌گوید تناسب دارد نه با [[علم]] [[فقه]] که از [[افعال]] [[مکلفان]] بحث می‌کند. برخلاف گروهی که- با فروکاستن از [[مقام]] رفیع [[امامت]] و تنزل دادن آن به [[امارت]] و [[حکومت]] معمول و رایج بر [[مردم]]- [[نصب امام]] را [[وظیفه]] [[مردم]] دانسته و بالتبع [[جایگاه]] آن را [[علم]] وفقه و [[فروع]] [[علمی]] می‌دانند نه [[علم کلام]] و [[اعتقادات]].


به بیان دیگر تامل در [[حقیقت امامت]] و [[منزلت]] [[عظیم]] آن، سؤال از روش [[نصب]] و [[جایگاه]] بحث از آن را هم جواب می‌دهد. [[میزان]] سنجش در این مسأله، [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[قطعیه]] [[نبی اکرم]]{{صل}} است و ما با عرضه آراء بر این [[میزان]] مورد قبول طرفین می‌‌توانیم پاسخ این پرسش مقدماتی و بلکه پرسش‌های دیگر را هم در مسائل [[امامت]] به دست آوریم.
به بیان دیگر تامل در [[حقیقت امامت]] و [[منزلت]] [[عظیم]] آن، سؤال از روش [[نصب]] و [[جایگاه]] بحث از آن را هم جواب می‌دهد. [[میزان]] سنجش در این مسأله، [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[قطعیه]] [[نبی اکرم]] {{صل}} است و ما با عرضه آراء بر این [[میزان]] مورد قبول طرفین می‌‌توانیم پاسخ این پرسش مقدماتی و بلکه پرسش‌های دیگر را هم در مسائل [[امامت]] به دست آوریم.


در اینجا توجه به یک سخن [[رسول خدا]]{{صل}} می‌تواند راهگشای این معضل باشد که فرمود: {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. این [[حدیث]] که با نقل‌های گوناگون و محتوای واحد مورد قبول [[فریقین]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از وحدت مضمون و محتوای احادیث من مات ر.ک: راز رهائی از مرگ جاهلی و بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین. </ref>، [[جایگاه]] رفیع بحث [[امامت]] را روشن می‌سازد. [[دانشمندان]] [[امامیه]] برای بیان [[جایگاه]] بحث از [[امامت]] و اینکه از اصول است نه از [[فروع]] به دلایلی استناد کرده‌اند<ref>ر.ک: الاصول العامه لمسائل الامامه، ص ۸۷ و امامت پژوهی، ص ۶۱.</ref>. از جمله مستندات آنان این [[حدیث]] است زیرا لازمه [[وجوب]] [[معرفت امام]] به گونه‌ای که تخلف از او مستوجب [[مرگ جاهلی]] باشد و عذری از متخلف پذیرفته نخواهد شد، آن است که [[امامت]] را مانند [[نبوت]] از اصول [[عقائد]] بدانیم نه از [[فروع]] و مسائل [[فقهی]]. در [[فرهنگ دینی]] [[مرگ جاهلی]] مردن در [[بی‌دینی]] و [[شرک]] و [[کفر]] است بنابراین تخلف از [[امام]] همانند تخلف از [[رسول خدا]]{{صل}} و عدم پذیرش او موجب [[کفر]] است و این با اصلی بودن [[امامت]] سازگار است نه فرعی بودن آن<ref>شیخ طوسی می‌گوید: {{عربی|وَ دَفعُ الْإِمَامَةِ عِنْدَهُمْ وَ جَحدُهَا كَدَفْعِ النُّبُوَّةِ وَ جَحدُهَا سَوَاءُ، بِدَلَالَةِ قَوْلِهِ{{صل}}:}} {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. الاقتصاد، ص ۲۲۶. و قاضی نورالله در کتاب الصوارم المهرقه: {{عربی|انَّ النبی{{صل}} قَالَ}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ {{عربی|فَإِنَّهُ صریحٌ في أَنَّ الْإِمَامَةَ فی الإصولِ ضَرُورَةً إِنَّ الْجَاهِلَ بشیءٍ مِنَ الْفُرُوعِ وَ إِنْ کان وَاجِباً لایکون میتَتُه میتَةً جاهلیةً وَ لَا یَقدَحُ ذلک في إِسْلَامِهِ}} و ر.ک: احقاق الحق، ص ۲۹۴، و گوهر مراد، ص ۴۶۷ و مراة العقول، ج ۱۱، ص ۱۹۱ و بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸. برای آگاهی بیشتر درباره نقل‌های گوناگون و دلالت حدیث من مات ر.ک: بررسی معرفت امام از منظر فریقین. </ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۱''']]؛ ج5، ص22-23.</ref>
در اینجا توجه به یک سخن [[رسول خدا]] {{صل}} می‌تواند راهگشای این معضل باشد که فرمود: {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. این [[حدیث]] که با نقل‌های گوناگون و محتوای واحد مورد قبول [[فریقین]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از وحدت مضمون و محتوای احادیث من مات ر.ک: راز رهائی از مرگ جاهلی و بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین. </ref>، [[جایگاه]] رفیع بحث [[امامت]] را روشن می‌سازد. [[دانشمندان]] [[امامیه]] برای بیان [[جایگاه]] بحث از [[امامت]] و اینکه از اصول است نه از [[فروع]] به دلایلی استناد کرده‌اند<ref>ر.ک: الاصول العامه لمسائل الامامه، ص ۸۷ و امامت پژوهی، ص ۶۱.</ref>. از جمله مستندات آنان این [[حدیث]] است زیرا لازمه [[وجوب]] [[معرفت امام]] به گونه‌ای که تخلف از او مستوجب [[مرگ جاهلی]] باشد و عذری از متخلف پذیرفته نخواهد شد، آن است که [[امامت]] را مانند [[نبوت]] از اصول [[عقائد]] بدانیم نه از [[فروع]] و مسائل [[فقهی]]. در [[فرهنگ دینی]] [[مرگ جاهلی]] مردن در [[بی‌دینی]] و [[شرک]] و [[کفر]] است بنابراین تخلف از [[امام]] همانند تخلف از [[رسول خدا]] {{صل}} و عدم پذیرش او موجب [[کفر]] است و این با اصلی بودن [[امامت]] سازگار است نه فرعی بودن آن<ref>شیخ طوسی می‌گوید: {{عربی|وَ دَفعُ الْإِمَامَةِ عِنْدَهُمْ وَ جَحدُهَا كَدَفْعِ النُّبُوَّةِ وَ جَحدُهَا سَوَاءُ، بِدَلَالَةِ قَوْلِهِ {{صل}}:}} {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. الاقتصاد، ص ۲۲۶. و قاضی نورالله در کتاب الصوارم المهرقه: {{عربی|انَّ النبی {{صل}} قَالَ}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ {{عربی|فَإِنَّهُ صریحٌ في أَنَّ الْإِمَامَةَ فی الإصولِ ضَرُورَةً إِنَّ الْجَاهِلَ بشیءٍ مِنَ الْفُرُوعِ وَ إِنْ کان وَاجِباً لایکون میتَتُه میتَةً جاهلیةً وَ لَا یَقدَحُ ذلک في إِسْلَامِهِ}} و ر.ک: احقاق الحق، ص ۲۹۴، و گوهر مراد، ص ۴۶۷ و مراة العقول، ج ۱۱، ص ۱۹۱ و بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸. برای آگاهی بیشتر درباره نقل‌های گوناگون و دلالت حدیث من مات ر.ک: بررسی معرفت امام از منظر فریقین. </ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۱''']]؛ ج5، ص22-23.</ref>
}}
}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش