پرش به محتوا

رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '↵::::::' به ' ')
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع فرعی = رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب [[معصوم]]{{ع}} چیست؟
| تصویر = 7626626262.jpg
| تصویر = 7626626262.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته = [[علم غیب غیر خدا (نمایه)|علم غیب غیر خدا]]
| نمایه وابسته = [[علم غیب غیر خدا (نمایه)|علم غیب غیر خدا]]
| مدخل اصلی = [[علم غیب]]
| مدخل اصلی = [[علم غیب]]
| موضوعات وابسته =  
| موضوعات وابسته =  
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهندگان = [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[سید امین موسوی|موسوی]]؛ [[سید محمد فائز باقری|باقری]]؛ [[داوود خوش‌باور|خوش‌باور]]؛ [[سید نورالدین شریعتمدار جزایری|شریعتمدار جزایری]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]؛ [[منصف علی مطهری]]؛ [[علی اکبر بابایی|بابایی]]؛ [[علی اصغر ناصحیان|ناصحیان]]؛ [[حسین ردایی|ردایی]]؛[[محمد منصورآبادی|منصورآبادی]]؛ [[سید محمد جواد بنی‌سعید لنگرودی|بنی‌سعید لنگرودی]]؛ [[علیه رضاداد|رضاداد]]
| پاسخ‌دهندگان = [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[سید امین موسوی|موسوی]]؛ [[سید محمد فائز باقری|باقری]]؛ [[داوود خوش‌باور|خوش‌باور]]؛ [[سید نورالدین شریعتمدار جزایری|شریعتمدار جزایری]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]؛ [[منصف علی مطهری]]؛ [[علی اکبر بابایی|بابایی]]؛ [[علی اصغر ناصحیان|ناصحیان]]؛ [[حسین ردایی|ردایی]]؛[[محمد منصورآبادی|منصورآبادی]]؛ [[سید محمد جواد بنی‌سعید لنگرودی|بنی‌سعید لنگرودی]]؛ [[علیه رضاداد|رضاداد]]
}}
}}
'''رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب [[معصوم]]{{ع}} چیست؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[مهم‌ترین مصادیق علم غیب کدام‌اند؟ (پرسش)|مهم‌ترین مصادیق علم غیب کدام‌اند؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
'''رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب [[معصوم]] {{ع}} چیست؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[مهم‌ترین مصادیق علم غیب کدام‌اند؟ (پرسش)|مهم‌ترین مصادیق علم غیب کدام‌اند؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
خط ۱۶: خط ۱۳:
آیت‌الله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است:
آیت‌الله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است:


«مقصود از [[راسخان‌ در علم‌]] به‌ یقین‌ [[پیامبر]]{{صل}} است‌، زیرا کسی‌ جز او سزاوار این‌ مقام نیست‌ و علم‌ او با علم‌ خدا در آیه‌ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش».</ref> در یک‌ سیاق‌ آمده‌ است‌. این آیه‌، همتا بودن‌ [[علم پیامبر]]{{صل}} با علم‌ خدا را بیان‌ می‌کند و چون‌ علم‌ خدا حضوری‌ است‌ - نه‌ حصولی‌ - پس‌ [[علم پیامبر]]{{صل}} نیز [[علم حضوری|حضوری‌]] است‌ و به‌ جهت آنکه علم به [[تأویل قرآن]] از [[علوم پنهانی]] و [[غیب]] بوده و [[امام]]{{ع}} جانشین [[پیامبر]]{{صل}} است، پس [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} بر [[علوم پنهانی]] و [[غیب]] آگاهی دارند»<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/2300 مقاله امام حسین و علم شهادت]</ref>.
«مقصود از [[راسخان‌ در علم‌]] به‌ یقین‌ [[پیامبر]] {{صل}} است‌، زیرا کسی‌ جز او سزاوار این‌ مقام نیست‌ و علم‌ او با علم‌ خدا در آیه‌ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش».</ref> در یک‌ سیاق‌ آمده‌ است‌. این آیه‌، همتا بودن‌ [[علم پیامبر]] {{صل}} با علم‌ خدا را بیان‌ می‌کند و چون‌ علم‌ خدا حضوری‌ است‌ - نه‌ حصولی‌ - پس‌ [[علم پیامبر]] {{صل}} نیز [[علم حضوری|حضوری‌]] است‌ و به‌ جهت آنکه علم به [[تأویل قرآن]] از [[علوم پنهانی]] و [[غیب]] بوده و [[امام]] {{ع}} جانشین [[پیامبر]] {{صل}} است، پس [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام]] {{ع}} بر [[علوم پنهانی]] و [[غیب]] آگاهی دارند»<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/2300 مقاله امام حسین و علم شهادت]</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۳۷: خط ۳۴:
«رسوخ به معنای ثبات است و راسخان در علم کسانی هستند که دانش آن ها ثبات داشته، تزلزل و تبدل در رای ندارند و علم آنها مطابق با واقع است و با توجه به این که الف و لام در العلم برای جنس است، اینان در تمام قلمرو علم، ثبات رای داشته، در هیچ بخش از دانش تزلزل ندارد، یعنی راسخ در مطلق علم هستند.
«رسوخ به معنای ثبات است و راسخان در علم کسانی هستند که دانش آن ها ثبات داشته، تزلزل و تبدل در رای ندارند و علم آنها مطابق با واقع است و با توجه به این که الف و لام در العلم برای جنس است، اینان در تمام قلمرو علم، ثبات رای داشته، در هیچ بخش از دانش تزلزل ندارد، یعنی راسخ در مطلق علم هستند.


[[محمد تقی جعفری|علامه جعفری]] می‌گوید: هیچ مفسر و فقیه و حکیم و فیلسوفی که منابع علم و معرفت آنان همین حواس و اندیشه و تعقل و منقولات است نمی‌توانند ادعایی رسوخ در علم (استحکام غیر قابل تزلزل و قطعی مطلق) داشته باشند و چنین ادعایی هم هیچ کس نکرده است. از طرف دیگر با توجه با منابع قطعی که رسوخ در علم را برای امیرالمؤمنین و [[ائمه]]{{ع}} اثبات می‌کند.<ref>ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ج۲۴، ص۱۵۵.</ref> [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|"أينَ الَّذينَ زَعَموا أنَّهُمُ الرّاسِخونَ فِي العِلمِ دونَنا ، كَذِبًا وبَغيًا عَلَينا أن رَفَعَنَا اللّه ُ ووَضَعَهُم ، وأعطانا وحَرَمَهُم"}}<ref>«کجایند کسانی که گمان کرده‌اند که راسخان در علم آنهایند نه ما؟ آنان دروغ می‌گویند و به حق ما تجاوز می‌کنند. خداوند، ما را بالا برده و آنها را پست کرده است و به ما بخشیده و آنها را محروم ساخته است»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴، مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص ۲۸۵ و غرر الحکم ش ۲۸۲۶.</ref> اصول کافی بابی به‌عنوان، {{عربی|"بَابُ أَنَّ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ هُمُ الْأَئِمَّةُ"}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۱۳.</ref> منعقد نموده است که چند روایت درآن وجود دارد. از جمله: (...) برید از یکی امامان{{عم}} باقر یا صادق{{ع}} درباره آیه شریفه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش»؛ سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> روایت می‌کند که فرمود: برترین راسخان در علم رسول خدا است که خداوند تمام آنچه را که بر او نازل کرده تنزیل و تأویلش را نیز به او تعلیم داده است و چنین نیست که خداوند چیزی را به او نازل کند و تأویل آن را به او نیاموزد و اوصیای آن حضرت تمامی آن را می‌دانند. بعد فرمود: قرآن عام و خاص، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ دارد، وراسخون در علم آن را می‌دانند.<ref>کافی،ج۱، ص۲۱۳، ح۲. تفسیر العیاشی،ج۱، ص۱۶۴.</ref> [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در باره علی{{ع}} فرمود: علی پس از من تأویل آنچه را مردم ازقرآن نمی‌دانند؛ به آنها می‌آموزد.<ref>شواهد التنزیل لقواعد التفضیل‏، ج۱، ص۳۹.</ref> و علی{{ع}} فرمود: {{عربی|"سَلُونِي‌ عَن‌ كِتَابِ اللهِ‌ عزوجل فَوَاللَّهِ مَا نَزَلَتْ آيَةٌ مِنْهُ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارَ وَلَا مسیر وَلَا مقام إِلاَّ وَ قَدْ أَقرَأَنِیهَا رَسُولِ اللهِ وَ عَلَّمَنِی تَأوِیلَهَا"}}<ref>«پیرامون کتاب خدا از من بپرسید که بخدا سوگند آیه‌ای از آن در شب یا روز و در طول راه یا جایگاه نازل نشده مگر آنکه پیامبر خدا قرائت آن را با تأویلش به من آموخته است»؛ الأمالی، شیخ طوسی، ص۵۲۳، ح۱۱۵۸، مجلس۱۸.</ref>»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۱۹۹.</ref>.
[[محمد تقی جعفری|علامه جعفری]] می‌گوید: هیچ مفسر و فقیه و حکیم و فیلسوفی که منابع علم و معرفت آنان همین حواس و اندیشه و تعقل و منقولات است نمی‌توانند ادعایی رسوخ در علم (استحکام غیر قابل تزلزل و قطعی مطلق) داشته باشند و چنین ادعایی هم هیچ کس نکرده است. از طرف دیگر با توجه با منابع قطعی که رسوخ در علم را برای امیرالمؤمنین و [[ائمه]] {{ع}} اثبات می‌کند.<ref>ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ج۲۴، ص۱۵۵.</ref> [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: {{عربی|"أينَ الَّذينَ زَعَموا أنَّهُمُ الرّاسِخونَ فِي العِلمِ دونَنا ، كَذِبًا وبَغيًا عَلَينا أن رَفَعَنَا اللّه ُ ووَضَعَهُم ، وأعطانا وحَرَمَهُم"}}<ref>«کجایند کسانی که گمان کرده‌اند که راسخان در علم آنهایند نه ما؟ آنان دروغ می‌گویند و به حق ما تجاوز می‌کنند. خداوند، ما را بالا برده و آنها را پست کرده است و به ما بخشیده و آنها را محروم ساخته است»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴، مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص ۲۸۵ و غرر الحکم ش ۲۸۲۶.</ref> اصول کافی بابی به‌عنوان، {{عربی|"بَابُ أَنَّ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ هُمُ الْأَئِمَّةُ"}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۱۳.</ref> منعقد نموده است که چند روایت درآن وجود دارد. از جمله: (...) برید از یکی امامان {{عم}} باقر یا صادق {{ع}} درباره آیه شریفه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش»؛ سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> روایت می‌کند که فرمود: برترین راسخان در علم رسول خدا است که خداوند تمام آنچه را که بر او نازل کرده تنزیل و تأویلش را نیز به او تعلیم داده است و چنین نیست که خداوند چیزی را به او نازل کند و تأویل آن را به او نیاموزد و اوصیای آن حضرت تمامی آن را می‌دانند. بعد فرمود: قرآن عام و خاص، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ دارد، وراسخون در علم آن را می‌دانند.<ref>کافی،ج۱، ص۲۱۳، ح۲. تفسیر العیاشی،ج۱، ص۱۶۴.</ref> [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} در باره علی {{ع}} فرمود: علی پس از من تأویل آنچه را مردم ازقرآن نمی‌دانند؛ به آنها می‌آموزد.<ref>شواهد التنزیل لقواعد التفضیل‏، ج۱، ص۳۹.</ref> و علی {{ع}} فرمود: {{عربی|"سَلُونِي‌ عَن‌ كِتَابِ اللهِ‌ عزوجل فَوَاللَّهِ مَا نَزَلَتْ آيَةٌ مِنْهُ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارَ وَلَا مسیر وَلَا مقام إِلاَّ وَ قَدْ أَقرَأَنِیهَا رَسُولِ اللهِ وَ عَلَّمَنِی تَأوِیلَهَا"}}<ref>«پیرامون کتاب خدا از من بپرسید که بخدا سوگند آیه‌ای از آن در شب یا روز و در طول راه یا جایگاه نازل نشده مگر آنکه پیامبر خدا قرائت آن را با تأویلش به من آموخته است»؛ الأمالی، شیخ طوسی، ص۵۲۳، ح۱۱۵۸، مجلس۱۸.</ref>»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۱۹۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۵: خط ۴۲:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«[[راسخان در علم]] کسانی هستند، که بر خوردار از [[دانش استوار]] و حقیقی‌اند، دانشی که تغییر و تحول در آن راه ندارد و دانشی است که خدا بر صفحه قلب خاصان از بندگانش که [[پیامبران]] و [[امام]]ان‌اند تابانیده، چنانکه از [[حضرت صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده {{عربی|«نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَه‏‏»}}<ref>راسخان در دانش ما هستیم و ما به تأویل قرآن آگاهیم؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. آری تنها دانشی که دگرگونی نمی‌یابد و با [[دانش]] همه دانشمندان تفاوت دارد. [[دانش]] [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} است که تا قیامت ثابت است؛ زیرا [[دانش]] آنان [[علم الهی|الهی]] و [[علم لدنی|لدنی]] و بر اساس [[شهود قلبی|مشاهده صادقانه قلب]] آنان نسبت به حقایق است. و بی‌تردید چنین قلب‌هایی هرگز در تماشای حقایق و یافتن واقعیت‌ها و اسرار ظاهر و باطن هستی خطا نمی‌کنند<ref>حسین انصاریان اهل بیت عرشیان فرش‌نشین، ص۵۳۵-۵۳۶.</ref>.
«[[راسخان در علم]] کسانی هستند، که بر خوردار از [[دانش استوار]] و حقیقی‌اند، دانشی که تغییر و تحول در آن راه ندارد و دانشی است که خدا بر صفحه قلب خاصان از بندگانش که [[پیامبران]] و [[امام]]ان‌اند تابانیده، چنانکه از [[حضرت صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده {{عربی|«نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَه‏‏»}}<ref>راسخان در دانش ما هستیم و ما به تأویل قرآن آگاهیم؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. آری تنها دانشی که دگرگونی نمی‌یابد و با [[دانش]] همه دانشمندان تفاوت دارد. [[دانش]] [[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} است که تا قیامت ثابت است؛ زیرا [[دانش]] آنان [[علم الهی|الهی]] و [[علم لدنی|لدنی]] و بر اساس [[شهود قلبی|مشاهده صادقانه قلب]] آنان نسبت به حقایق است. و بی‌تردید چنین قلب‌هایی هرگز در تماشای حقایق و یافتن واقعیت‌ها و اسرار ظاهر و باطن هستی خطا نمی‌کنند<ref>حسین انصاریان اهل بیت عرشیان فرش‌نشین، ص۵۳۵-۵۳۶.</ref>.


بنابراین، [[رسول اکرم]] و [[جانشینان]] وی از «[[راسخین در علم]]» هستند، همان کسانی که خداوند علم‌شان به [[تأویل قرآن]] را در کنار [[علم]] خویش قرار داد و [[علم به تأویل قرآن|عالم بودن ایشان را به تأویل قرآن مجید]] و [[کتاب آسمانی]] در عرض [[علم]] خود قرار داده است و چگونه با علمی که از صفحه جان، غایب است [[تأویل]] آن را می‌دانند؟ و چگونه خداوند [[علم]] ایشان را کنار [[علم]] خویش قرار می‌دهد در حالی که آن [[علم]] نزدشان حضور ندارد و از آن اطلاعی ندارند؟<ref>علم الامام، ص۴۱.</ref>»<ref>[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94 .D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۶۰.]]</ref>.
بنابراین، [[رسول اکرم]] و [[جانشینان]] وی از «[[راسخین در علم]]» هستند، همان کسانی که خداوند علم‌شان به [[تأویل قرآن]] را در کنار [[علم]] خویش قرار داد و [[علم به تأویل قرآن|عالم بودن ایشان را به تأویل قرآن مجید]] و [[کتاب آسمانی]] در عرض [[علم]] خود قرار داده است و چگونه با علمی که از صفحه جان، غایب است [[تأویل]] آن را می‌دانند؟ و چگونه خداوند [[علم]] ایشان را کنار [[علم]] خویش قرار می‌دهد در حالی که آن [[علم]] نزدشان حضور ندارد و از آن اطلاعی ندارند؟<ref>علم الامام، ص۴۱.</ref>»<ref>[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94 .D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۶۰.]]</ref>.
خط ۵۵: خط ۵۲:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری|باقری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری|باقری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در این‌باره گفته است:


«از [[معصومین]]{{عم}} [[روایت]] شده است که [[امامان]]{{عم}}، مصداق {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} <ref>سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> هستند و [[اسم اعظم]] و تمام مواریث انبیاء و علوم و کتب و مکارم آن‌ها مانند احیای اموات و طی ارض و آشکار کردن علوم غیبی، نزد ایشان است.
«از [[معصومین]] {{عم}} [[روایت]] شده است که [[امامان]] {{عم}}، مصداق {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} <ref>سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> هستند و [[اسم اعظم]] و تمام مواریث انبیاء و علوم و کتب و مکارم آن‌ها مانند احیای اموات و طی ارض و آشکار کردن علوم غیبی، نزد ایشان است.
# [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ما هستیم راسخون در علم و ما تأویل آن را متشابهات آن را می‏‌دانیم.<ref>«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ وَ عِمْرَانَ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَهُ‏‏‏»</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ما هستیم راسخون در علم و ما تأویل آن را متشابهات آن را می‏‌دانیم.<ref>«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ وَ عِمْرَانَ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَهُ‏‏‏»</ref>.
# [[برید بن معاویه]] از یکی از دو [[امام باقر]]{{ع}} یا [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده در تفسیر قول خدای عزوجل: «و نمی‏داند تأویل آن را جز خدا و راسخون در علم» که فرمود: [[رسول الله]] افضل راسخون در علم است، خدای عزوجل به او آموخته است هر چه را بدو فرو فرستاده از تنزیل و تأویل، خدا چیزی را که تأویل آن را نمی‏‌دانست به وی نازل نمی‏‌کرد و اوصیاء پس از وی هم همه آن را می‏‌دانند و آن کسانی که تأویل آن را نمی‏‌دانند چون عالم [[راسخ در علم]] که میان آنها است از روی علم به آنها بگوید خدا پذیرش آنها را اعلام کرده به قول خود که: «می‏‌گویند ما بدان ایمان داریم همه آن از نزد پروردگار ما است» قرآن خاص دارد و عام، محکم دارد و متشابه، ناسخ دارد و منسوخ، و راسخون در علم همه را می‌دانند.<ref>«عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا {{ع}}‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ‏ فِي الْعِلْمِ‏ فَرَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَفْضَلُ‏ الرَّاسِخِينَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ قَدْ عَلَّمَهُ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ جَمِيعَ‏ مَا أَنْزَلَ‏ عَلَيْهِ‏ مِنَ‏ التَّنْزِيلِ‏ وَ التَّأْوِيلِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ كُلَّهُ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ تَأْوِيلَهُ إِذَا قَالَ الْعَالِمُ‏ فِيهِمْ بِعِلْمٍ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ بِقَوْلِهِ- يَقُولُونَ‏ آمَنَّا بِهِ‏ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ الْقُرْآنُ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ وَ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ فَالرَّاسِخُونُ فِي الْعِلْمِ يَعْلَمُونَه‏»</ref>
# [[برید بن معاویه]] از یکی از دو [[امام باقر]] {{ع}} یا [[امام صادق]] {{ع}} روایت کرده در تفسیر قول خدای عزوجل: «و نمی‏داند تأویل آن را جز خدا و راسخون در علم» که فرمود: [[رسول الله]] افضل راسخون در علم است، خدای عزوجل به او آموخته است هر چه را بدو فرو فرستاده از تنزیل و تأویل، خدا چیزی را که تأویل آن را نمی‏‌دانست به وی نازل نمی‏‌کرد و اوصیاء پس از وی هم همه آن را می‏‌دانند و آن کسانی که تأویل آن را نمی‏‌دانند چون عالم [[راسخ در علم]] که میان آنها است از روی علم به آنها بگوید خدا پذیرش آنها را اعلام کرده به قول خود که: «می‏‌گویند ما بدان ایمان داریم همه آن از نزد پروردگار ما است» قرآن خاص دارد و عام، محکم دارد و متشابه، ناسخ دارد و منسوخ، و راسخون در علم همه را می‌دانند.<ref>«عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا {{ع}}‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ‏ فِي الْعِلْمِ‏ فَرَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَفْضَلُ‏ الرَّاسِخِينَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ قَدْ عَلَّمَهُ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ جَمِيعَ‏ مَا أَنْزَلَ‏ عَلَيْهِ‏ مِنَ‏ التَّنْزِيلِ‏ وَ التَّأْوِيلِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ كُلَّهُ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ تَأْوِيلَهُ إِذَا قَالَ الْعَالِمُ‏ فِيهِمْ بِعِلْمٍ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ بِقَوْلِهِ- يَقُولُونَ‏ آمَنَّا بِهِ‏ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ الْقُرْآنُ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ وَ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ فَالرَّاسِخُونُ فِي الْعِلْمِ يَعْلَمُونَه‏»</ref>
# [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: راسخون در علم، [[امیر المؤمنین‏]]{{ع}} و [[ائمه]]{{عم}} بعد از اویند.<ref>«الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏{{ع}} وَ الْأَئِمَّةُ{{عم}} مِنْ‏ بَعْدِهِ‏»</ref>»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۶۰.</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: راسخون در علم، [[امیر المؤمنین‏]]{{ع}} و [[ائمه]] {{عم}} بعد از اویند.<ref>«الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏{{ع}} وَ الْأَئِمَّةُ {{عم}} مِنْ‏ بَعْدِهِ‏»</ref>»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۶۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۳: خط ۷۰:
:::::۴. روایات فراوانی که در تفسیر آیه اول، نقل شده است، همگی تأیید می‌کند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را می‌دانند و این دانش فقط از آن خداوند متعال نیست.
:::::۴. روایات فراوانی که در تفسیر آیه اول، نقل شده است، همگی تأیید می‌کند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را می‌دانند و این دانش فقط از آن خداوند متعال نیست.


بنابراین چنان که مفسران بسیاری معتقدند، جمله {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ]]}} به {{متن قرآن|اللَّهُ}} عطف شده است و معنای آن این است که خداوند و [[راسخان در علم]] از تأویل آیات متشابه آگاهند، ادامه این آیه نیز بیان حال [[راسخان در علم]] است که آنان به دلیل راسخ بودن در علم، می‌گویند ما به همه آن قرآن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگارِ ماست. این دانش، دانشی گرانبها است که حقایق و معارف عمیق قرآن را در اختیار صاحبان آن می‌گذارد. به خوبی از لحن آیه پیدا است که علم تأویل دانشی، ویژه است. کسی که چنین دانشی نسبت به قرآن داشته باشد، به طور طبیعی علم ویژه‌ای به معارف دینی دارد؛ زیرا مهمترین منبع معارف دینی، قرآن کریم است در آیه یاد شده، [[راسخان در علم]]، معرفی نشده‌اند. چنان که تعبیر [[راسخان در علم]] نشان می‌دهد، این دانش اختصاص به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ندارد، افرادی مانند [[عبداالله بن عباس]] نیز ادعا کرده‌اند که از [[راسخان در علم]] می‌باشند. و امامان شیعه مصداق کامل‌تر صاحبان این دانش معرفی شده‌اند<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۲۱ - ۲۲]]</ref>.
بنابراین چنان که مفسران بسیاری معتقدند، جمله {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ]]}} به {{متن قرآن|اللَّهُ}} عطف شده است و معنای آن این است که خداوند و [[راسخان در علم]] از تأویل آیات متشابه آگاهند، ادامه این آیه نیز بیان حال [[راسخان در علم]] است که آنان به دلیل راسخ بودن در علم، می‌گویند ما به همه آن قرآن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگارِ ماست. این دانش، دانشی گرانبها است که حقایق و معارف عمیق قرآن را در اختیار صاحبان آن می‌گذارد. به خوبی از لحن آیه پیدا است که علم تأویل دانشی، ویژه است. کسی که چنین دانشی نسبت به قرآن داشته باشد، به طور طبیعی علم ویژه‌ای به معارف دینی دارد؛ زیرا مهمترین منبع معارف دینی، قرآن کریم است در آیه یاد شده، [[راسخان در علم]]، معرفی نشده‌اند. چنان که تعبیر [[راسخان در علم]] نشان می‌دهد، این دانش اختصاص به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} ندارد، افرادی مانند [[عبداالله بن عباس]] نیز ادعا کرده‌اند که از [[راسخان در علم]] می‌باشند. و امامان شیعه مصداق کامل‌تر صاحبان این دانش معرفی شده‌اند<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۲۱ - ۲۲]]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۸۱: خط ۷۸:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اکبر بابایی|بابایی]]''' در مقاله  ''«[[اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن (مقاله)|اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اکبر بابایی|بابایی]]''' در مقاله  ''«[[اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن (مقاله)|اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«همانگونه که دانشمندان و متخصصان هر فنی از نظر دانش و تحصیل یکسان نمی‌باشند و در رتبه‌های متفاوتی قرار دارند، بی‌تردید مفسّران قرآن کریم نیز در توان علمی و آگاهی نسبت به معانی قرآن کریم در یک رتبه نمی‌باشند؛ توان تفسیری برخی ضعیف و بهره آنان از معارف قرآن کریم اندک و توان برخی قویتر و بهره‌شان از معانی و معارف قرآن کریم بیشتر می‌باشد و در نتیجه، همه مفسّران به همه معانی قرآن آگاه نبوده‌اند و از این نظر، می‌توان مفسّران را به دو دسته «آگاه به همه معانی قرآن» و «آگاه به بخشی از معانی قرآن» تقسیم کرد. پوشیده نیست که [[پیامبر گرامی]]{{صل}} که قرآن بر قلب مبارک آن حضرت نازل شده<ref>{{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ}} که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت؛ سوره شعراء، آیه: ۱۹۳ - ۱۹۴.</ref> و خدای متعال تعلیم و تبیین قرآن را کار آن حضرت بیان کرده است،<ref>{{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}} و بر تو قرآن  را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اندت؛ سوره نحل، آیه: ۴۴.</ref> از مفسّرانِ مصون از خطا و آگاه به همه معانی قرآن بوده و توان تفسیر همه معانی و معارف قرآن را داشته است. البته برخی از تفسیری که جز خدا آن را نمی‌داند سخن به میآن آورده‌اند<ref>محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱، ص ۲۶؛ محمد بن عبدالله زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دارالجبل، ج۲، ص ۱۸۱، نوع چهل و یکم فصل «امهات مآخذ تفسیر»، مأخذ ۴.</ref> که این سخن عقلاً و نقلاً مردود است؛ زیرا:
«همانگونه که دانشمندان و متخصصان هر فنی از نظر دانش و تحصیل یکسان نمی‌باشند و در رتبه‌های متفاوتی قرار دارند، بی‌تردید مفسّران قرآن کریم نیز در توان علمی و آگاهی نسبت به معانی قرآن کریم در یک رتبه نمی‌باشند؛ توان تفسیری برخی ضعیف و بهره آنان از معارف قرآن کریم اندک و توان برخی قویتر و بهره‌شان از معانی و معارف قرآن کریم بیشتر می‌باشد و در نتیجه، همه مفسّران به همه معانی قرآن آگاه نبوده‌اند و از این نظر، می‌توان مفسّران را به دو دسته «آگاه به همه معانی قرآن» و «آگاه به بخشی از معانی قرآن» تقسیم کرد. پوشیده نیست که [[پیامبر گرامی]] {{صل}} که قرآن بر قلب مبارک آن حضرت نازل شده<ref>{{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ}} که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت؛ سوره شعراء، آیه: ۱۹۳ - ۱۹۴.</ref> و خدای متعال تعلیم و تبیین قرآن را کار آن حضرت بیان کرده است،<ref>{{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}} و بر تو قرآن  را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اندت؛ سوره نحل، آیه: ۴۴.</ref> از مفسّرانِ مصون از خطا و آگاه به همه معانی قرآن بوده و توان تفسیر همه معانی و معارف قرآن را داشته است. البته برخی از تفسیری که جز خدا آن را نمی‌داند سخن به میآن آورده‌اند<ref>محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱، ص ۲۶؛ محمد بن عبدالله زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دارالجبل، ج۲، ص ۱۸۱، نوع چهل و یکم فصل «امهات مآخذ تفسیر»، مأخذ ۴.</ref> که این سخن عقلاً و نقلاً مردود است؛ زیرا:


اولاً، معقول نیست آیاتی از جانب خدای متعال برای افاده معنایی نازل شوند و هیچ کس، حتی [[رسول خدا]]{{صل}} نتواند آن را بفهمد. قرآن، کلام خدای متعال است و فایده هر کلامی دلالت بر معنا و رساندن مقصود گوینده به مخاطب است، گرچه ممکن است کلامی با رمز و رازی ویژه القا شود که تنها بعضی از مقصود آن آگاه شوند. ولی مقعول نیست از کلام معنایی قصد شود که هیچ یک از مخاطبان نتوانند آن را بفهمند و کسی جز گوینده به آن آگاه نباشد.
اولاً، معقول نیست آیاتی از جانب خدای متعال برای افاده معنایی نازل شوند و هیچ کس، حتی [[رسول خدا]] {{صل}} نتواند آن را بفهمد. قرآن، کلام خدای متعال است و فایده هر کلامی دلالت بر معنا و رساندن مقصود گوینده به مخاطب است، گرچه ممکن است کلامی با رمز و رازی ویژه القا شود که تنها بعضی از مقصود آن آگاه شوند. ولی مقعول نیست از کلام معنایی قصد شود که هیچ یک از مخاطبان نتوانند آن را بفهمند و کسی جز گوینده به آن آگاه نباشد.


بنابراین، ممکن است قرآن کریم باطنی داشته باشد که همگان نتوانند آن را بفهمند و تنها افرادی خاص یا تنها [[رسول خدا]]{{صل}} توان فهم آن را داشته باشند، ولی با توجه به حکمت و علم و قدرت خدا، محال است معنا و مطلبی از قرآن قصد شده باشد که هیچکس، حتی [[رسول خدا]]{{صل}} نتواند آن را بفهمد.
بنابراین، ممکن است قرآن کریم باطنی داشته باشد که همگان نتوانند آن را بفهمند و تنها افرادی خاص یا تنها [[رسول خدا]] {{صل}} توان فهم آن را داشته باشند، ولی با توجه به حکمت و علم و قدرت خدا، محال است معنا و مطلبی از قرآن قصد شده باشد که هیچکس، حتی [[رسول خدا]] {{صل}} نتواند آن را بفهمد.


در چنان صورتی افاده معنا از طریق کلام، یا ممکن نبوده و یا ممکن بوده ولی مصلحت نداشته است، یا هم ممکن بوده و هم مصلحت داشته است. در صورت اول و دوم، قصد آن با حکمت خدای متعال سازگار نیست و خدای حکیم چنین معنایی از کلام خود قصد نمی‌کند و در صورت سوم، افاده معنای مقصود با لفظی که هیچ کس نتواند آن را بفهمد، مستلزم نادانی یا ناتوانی است، که خدای متعال از هر دو منزّه است.
در چنان صورتی افاده معنا از طریق کلام، یا ممکن نبوده و یا ممکن بوده ولی مصلحت نداشته است، یا هم ممکن بوده و هم مصلحت داشته است. در صورت اول و دوم، قصد آن با حکمت خدای متعال سازگار نیست و خدای حکیم چنین معنایی از کلام خود قصد نمی‌کند و در صورت سوم، افاده معنای مقصود با لفظی که هیچ کس نتواند آن را بفهمد، مستلزم نادانی یا ناتوانی است، که خدای متعال از هر دو منزّه است.


ثانیاً، روایات معتبر دلالت می‌کنند بر اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} از همه [[راسخان در علم]] برتر بوده و تمام تنزیل و تأویل قرآن را به تعلیم خدای متعال می‌دانسته و چنین نبوده است که خدا چیزی بر او نازل کرده و تأویل آن را به او نیاموخته باشد. برخی از آن روایات عبارتند: از [[برید بن معاویه]] نقل شده است که گفت: از یکی از دو [[امام باقر]]{{ع}} یا [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که در تفسیر آیه {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} <ref> تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران  در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> فرمود: [[رسول خدا]] برترین [[راسخان در علم]] است. خدای عزّوجلّ همه تأویل و تنزیلی را که بر او نازل کرده به او تعلیم داده است و هرگز چنین نبوده که خدا چیزی بر او نازل کند و تأویل آن را به او یاد نداده باشد و اوصیای پس از او نیز تمام آن را می‌دانند<ref> محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۰ و ۲۷۱، حدیث ۲؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۹۹.</ref>»<ref>[[اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن (مقاله)|اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]، شماره ۷۳، دی ۱۳۸۲، ص ۲۱.</ref>.
ثانیاً، روایات معتبر دلالت می‌کنند بر اینکه [[رسول خدا]] {{صل}} از همه [[راسخان در علم]] برتر بوده و تمام تنزیل و تأویل قرآن را به تعلیم خدای متعال می‌دانسته و چنین نبوده است که خدا چیزی بر او نازل کرده و تأویل آن را به او نیاموخته باشد. برخی از آن روایات عبارتند: از [[برید بن معاویه]] نقل شده است که گفت: از یکی از دو [[امام باقر]] {{ع}} یا [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که در تفسیر آیه {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} <ref> تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران  در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> فرمود: [[رسول خدا]] برترین [[راسخان در علم]] است. خدای عزّوجلّ همه تأویل و تنزیلی را که بر او نازل کرده به او تعلیم داده است و هرگز چنین نبوده که خدا چیزی بر او نازل کند و تأویل آن را به او یاد نداده باشد و اوصیای پس از او نیز تمام آن را می‌دانند<ref> محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۰ و ۲۷۱، حدیث ۲؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۹۹.</ref>»<ref>[[اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن (مقاله)|اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]، شماره ۷۳، دی ۱۳۸۲، ص ۲۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۹: خط ۹۶:
«تأویل صحیح متشابهات، تنها نزد خداوند و [[راسخان در علم]] است. اکنون این پرسش مطرح می‏‌گردد که [[راسخان در علم]]، چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟
«تأویل صحیح متشابهات، تنها نزد خداوند و [[راسخان در علم]] است. اکنون این پرسش مطرح می‏‌گردد که [[راسخان در علم]]، چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟


بر اساس احادیث، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برترین [[راسخان در علم]] است و پس از وی، [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و سایر اهل البیت در صف نخست آنان قرار دارند.
بر اساس احادیث، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برترین [[راسخان در علم]] است و پس از وی، [[امیر المؤمنین]] {{ع}} و سایر اهل البیت در صف نخست آنان قرار دارند.


[[امام باقر]]{{ع}} می‏‌فرماید: [[رسول خدا]] برترین [[راسخان در علم]] است. به راستی تأویل و تنزیل آنچه را خدا بر او فرو فرستاده، فرا گرفته است و خداوند چیزی را بر او نازل نکرده که تأویل آن را به او نیاموخته باشد.
[[امام باقر]] {{ع}} می‏‌فرماید: [[رسول خدا]] برترین [[راسخان در علم]] است. به راستی تأویل و تنزیل آنچه را خدا بر او فرو فرستاده، فرا گرفته است و خداوند چیزی را بر او نازل نکرده که تأویل آن را به او نیاموخته باشد.


حدیث گرانقدر و مشهور ثقلین نیز مطلب یادشده را تأیید می‏‌کند: قال [[رسول اللّه‏]]: تا هنگامی‌ که به کتاب و عترت تمسک جویید، گمراه نمی‏‌شوید و سپس می‏‌فرماید: کتاب و عترت از یکدیگر جدایی‏‌ناپذیرند. این بیان، حاکی از ارتباط وثیق بین قرآن و عترت است که یکی از ابعاد آن، مبیّن و مفسّر بودن عترت برای قرآن می‏‌باشد.
حدیث گرانقدر و مشهور ثقلین نیز مطلب یادشده را تأیید می‏‌کند: قال [[رسول اللّه‏]]: تا هنگامی‌ که به کتاب و عترت تمسک جویید، گمراه نمی‏‌شوید و سپس می‏‌فرماید: کتاب و عترت از یکدیگر جدایی‏‌ناپذیرند. این بیان، حاکی از ارتباط وثیق بین قرآن و عترت است که یکی از ابعاد آن، مبیّن و مفسّر بودن عترت برای قرآن می‏‌باشد.
خط ۱۰۷: خط ۱۰۴:
[[امیرالمؤمنین]] راجع به آیه {{متن قرآن|فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}} <ref> اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.</ref> می‌‏فرماید: آگاه باشید که «ذکر» [[رسول خدا]] است و ما اهل او هستیم، ماییم [[راسخان در علم]]، ماییم چراغ هدایت و پرچمهای پرهیزگاری.
[[امیرالمؤمنین]] راجع به آیه {{متن قرآن|فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}} <ref> اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.</ref> می‌‏فرماید: آگاه باشید که «ذکر» [[رسول خدا]] است و ما اهل او هستیم، ماییم [[راسخان در علم]]، ماییم چراغ هدایت و پرچمهای پرهیزگاری.


[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ای ابو صباح! ما قومی‌ هستیم که خداوند، اطاعت و فرمانبری از ما را واجب ساخته... و ماییم [[راسخان در علم]].
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ای ابو صباح! ما قومی‌ هستیم که خداوند، اطاعت و فرمانبری از ما را واجب ساخته... و ماییم [[راسخان در علم]].


با توجه به دلایل و شواهد بسیاری که به برخی از آنها اشاره شد، باید بگوییم که بدون تردید، اهل البیت مصداق بارز و کامل [[راسخان در علم]] به شمار می‏‌روند و برترین مرجع در حل مشکلات قرآن و فهم متشابهات آن می‏‌باشند. اما آنچه جای تأمل و بحث دارد، قرار گرفتن سایر عالمان ربانی در دایره [[راسخان در علم]] است.
با توجه به دلایل و شواهد بسیاری که به برخی از آنها اشاره شد، باید بگوییم که بدون تردید، اهل البیت مصداق بارز و کامل [[راسخان در علم]] به شمار می‏‌روند و برترین مرجع در حل مشکلات قرآن و فهم متشابهات آن می‏‌باشند. اما آنچه جای تأمل و بحث دارد، قرار گرفتن سایر عالمان ربانی در دایره [[راسخان در علم]] است.


ممکن است با نگاه سطحی به احادیث، چنین برداشت شود که جز معصومان{{عم}} کسی در دایره [[راسخان در علم]] قرار نمی‏‌گیرد، لکن واقعیت خارجی و برخی دلایل و شواهد، حاکی از آن است که عالمان ربانی که اصول و مبانی تأویل و تفسیر صحیح را در مکتب اهل البیت آموخته و خود را به زیور علم و تقوا آراسته‏‌اند نیز در حد خود از [[راسخان در علم]] به شمار می‏‌روند. با این وجود، دانش و معرفت آنان به قرآن، به هیچ رو قابل مقایسه با دانش [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} نیست، ولی از آن‏جا که اصول و مبانی صحیح شریعت را از سرچشمه زلال آن دریافت کرده‏اند و از فطرتی سلیم برخوردارند، می‏‌توانند شماری از متشابهات را به محکمات ارجاع دهند و از این طریق، به تأویل صحیح آن دست یابند. [[امام رضا]]{{ع}} می‏‌فرماید: هر کس متشابه قرآن را به محکم آن ارجاع دهد به راه مستقیم هدایت شده است.
ممکن است با نگاه سطحی به احادیث، چنین برداشت شود که جز معصومان {{عم}} کسی در دایره [[راسخان در علم]] قرار نمی‏‌گیرد، لکن واقعیت خارجی و برخی دلایل و شواهد، حاکی از آن است که عالمان ربانی که اصول و مبانی تأویل و تفسیر صحیح را در مکتب اهل البیت آموخته و خود را به زیور علم و تقوا آراسته‏‌اند نیز در حد خود از [[راسخان در علم]] به شمار می‏‌روند. با این وجود، دانش و معرفت آنان به قرآن، به هیچ رو قابل مقایسه با دانش [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} نیست، ولی از آن‏جا که اصول و مبانی صحیح شریعت را از سرچشمه زلال آن دریافت کرده‏اند و از فطرتی سلیم برخوردارند، می‏‌توانند شماری از متشابهات را به محکمات ارجاع دهند و از این طریق، به تأویل صحیح آن دست یابند. [[امام رضا]] {{ع}} می‏‌فرماید: هر کس متشابه قرآن را به محکم آن ارجاع دهد به راه مستقیم هدایت شده است.


از اطلاق حدیث استفاده می‏‌شود که علمای دین می‏‌توانند به مرتبه‏‌ای از دانش قرآن نائل شوند که با ارجاع متشابهات به محکمات، به تأویل صحیح متشابهات دست یابند.
از اطلاق حدیث استفاده می‏‌شود که علمای دین می‏‌توانند به مرتبه‏‌ای از دانش قرآن نائل شوند که با ارجاع متشابهات به محکمات، به تأویل صحیح متشابهات دست یابند.
خط ۱۱۹: خط ۱۱۶:
بر این اساس، باید گفت که [[راسخان در علم]]، کسانی هستند که افزون بر آگاهی از زبان قرآن و دانشهای مرسوم مفسّران، از تقوا و فطرت سلیم برخوردارند.
بر این اساس، باید گفت که [[راسخان در علم]]، کسانی هستند که افزون بر آگاهی از زبان قرآن و دانشهای مرسوم مفسّران، از تقوا و فطرت سلیم برخوردارند.


از [[پیامبر]]{{صل}} راجع به [[راسخان در علم]] پرسش شد، حضرت فرمود:{{عربی|«من برّت یمینه و صدق لسانه و استقام قلبه و من عفّ بطنه و فرجه فذلک من الراسخین فی العلم‏‏»}} <ref>کسی که دستش نیکوکار و زبانش راستگو و قلبش استوار و دارای عفّت شکم و دامن باشد، از [[راسخان در علم]] است.</ref>
از [[پیامبر]] {{صل}} راجع به [[راسخان در علم]] پرسش شد، حضرت فرمود:{{عربی|«من برّت یمینه و صدق لسانه و استقام قلبه و من عفّ بطنه و فرجه فذلک من الراسخین فی العلم‏‏»}} <ref>کسی که دستش نیکوکار و زبانش راستگو و قلبش استوار و دارای عفّت شکم و دامن باشد، از [[راسخان در علم]] است.</ref>


یکی از دلایل روشن بر این که در غیر [[ائمه]]{{عم}} نیز مصادیق [[راسخان در علم]] وجود دارد، این آیه است: {{متن قرآن|لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ}} <ref> امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۲.</ref>. چنان که می‏‌بینید، در این آیه شریفه، خدای متعال برخی از عالمان اهل کتاب در عصر نزول را [[راسخ در علم]] نامیده است؛ با اینکه یقینا آنان در مرتبه عصمت نبوده‌‏اند. [[پیامبر]]{{صل}} می‏‌فرماید: در هر قرن، شایستگانی حاملان این مکتب‌اند که تأویلات ناروای باطل‏کیشان را از دین می‏‌زدایند.
یکی از دلایل روشن بر این که در غیر [[ائمه]] {{عم}} نیز مصادیق [[راسخان در علم]] وجود دارد، این آیه است: {{متن قرآن|لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ}} <ref> امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۲.</ref>. چنان که می‏‌بینید، در این آیه شریفه، خدای متعال برخی از عالمان اهل کتاب در عصر نزول را [[راسخ در علم]] نامیده است؛ با اینکه یقینا آنان در مرتبه عصمت نبوده‌‏اند. [[پیامبر]] {{صل}} می‏‌فرماید: در هر قرن، شایستگانی حاملان این مکتب‌اند که تأویلات ناروای باطل‏کیشان را از دین می‏‌زدایند.


این حدیث نبوی نیز گویای آن است که [[راسخان در علم]] که مرزبانان حوزه اندیشه دینی به شمار می‏‌روند، منحصر به [[معصومان]]{{عم}} نیستند. در احادیث، نوعا عنوان {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> به [[ائمه]]{{عم}} تفسیر شده و ظاهر برخی از آنها حاکی از حصر است، لکن این احادیث با آنچه بیان شد، تعارضی ندارد؛ زیرا احادیث مزبور، در مقام بیان مصداق بارز و کامل عنوان {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> است و مصداق عالی و بارز این عنوان، یقینا منحصر به معصومان{{عم}} می‏‌باشد. چنان‏که در تفسیر {{متن قرآن|صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }} <ref> راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ سوره فاتحه، آیه: ۷.</ref> از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده است که مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }}، [[پیامبر]]{{صل}} و ذریه آن حضرت می‏‌باشد. ولی بی‏شک، نعمت ‏داده ‏شدگان، منحصر به [[پیامبر]] و ذرّیه طیبه ایشان نیست؛ زیرا آیه ۶۹ از سوره نساء به صراحت، گویای آن است که انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین، همگی از مصادیق نعمت‏داده‏شدگان به شمار می‏روند: {{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا}} <ref> و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه: ۶۹.</ref>
این حدیث نبوی نیز گویای آن است که [[راسخان در علم]] که مرزبانان حوزه اندیشه دینی به شمار می‏‌روند، منحصر به [[معصومان]] {{عم}} نیستند. در احادیث، نوعا عنوان {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> به [[ائمه]] {{عم}} تفسیر شده و ظاهر برخی از آنها حاکی از حصر است، لکن این احادیث با آنچه بیان شد، تعارضی ندارد؛ زیرا احادیث مزبور، در مقام بیان مصداق بارز و کامل عنوان {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> است و مصداق عالی و بارز این عنوان، یقینا منحصر به معصومان {{عم}} می‏‌باشد. چنان‏که در تفسیر {{متن قرآن|صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }} <ref> راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ سوره فاتحه، آیه: ۷.</ref> از [[امام صادق]] {{ع}} روایت شده است که مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }}، [[پیامبر]] {{صل}} و ذریه آن حضرت می‏‌باشد. ولی بی‏شک، نعمت ‏داده ‏شدگان، منحصر به [[پیامبر]] و ذرّیه طیبه ایشان نیست؛ زیرا آیه ۶۹ از سوره نساء به صراحت، گویای آن است که انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین، همگی از مصادیق نعمت‏داده‏شدگان به شمار می‏روند: {{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا}} <ref> و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه: ۶۹.</ref>


بنابراین، تفسیر {{متن قرآن|الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }} به [[پیامبر]] و ذریه آن حضرت، از باب ذکر مصداق اتم بوده است. با توجه به دلایل و شواهدی که بیان شد، تفسیر {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> را به معصومان نیز باید از همین باب دانست»<ref>[[تأویل و [[راسخان در علم]] (مقاله)|تأویل و [[راسخان در علم]]]]، [[علوم حدیث(نشریه)|ماهنامه علوم حدیث]]، شماره ۱۱، بهار ۱۳۸۳، ص ۱۴۳ - ۱۴۶.</ref>.
بنابراین، تفسیر {{متن قرآن|الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }} به [[پیامبر]] و ذریه آن حضرت، از باب ذکر مصداق اتم بوده است. با توجه به دلایل و شواهدی که بیان شد، تفسیر {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> را به معصومان نیز باید از همین باب دانست»<ref>[[تأویل و [[راسخان در علم]] (مقاله)|تأویل و [[راسخان در علم]]]]، [[علوم حدیث(نشریه)|ماهنامه علوم حدیث]]، شماره ۱۱، بهار ۱۳۸۳، ص ۱۴۳ - ۱۴۶.</ref>.
خط ۱۳۲: خط ۱۲۹:
| پاسخ‌دهنده = حسین ردایی
| پاسخ‌دهنده = حسین ردایی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین ردایی|ردایی]]''' در مقاله ''«[[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین ردایی|ردایی]]''' در مقاله ''«[[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل]]»'' در این‌باره گفته است:
*«'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|برخورداری از علم رسول خدا]]''': بنابر آنچه در بعضی احادیث، مانند حدیث [[ابی جعفر]]{{ع}} آمده است: "راسخین در علم، کسانی‌اند که در دانش آنان جای شک و تردید نیست و معلومی را که بیان می‌کنند جای خدشه و ایراد نمی‌گذارد" و همین ویژگی را نشانه جانشین [[رسول خدا]] بودن بیان کردند؛ چراکه خلأ علمی [[رسول خدا]] در میان مردم پس از رحلت آن حضرت به دلیل بی‌پاسخ ماندن بسیاری مسائل علمی و معارف دینی نابود کردن حق امت در زمان‌های بعدی است و این خلاف حکمت می‌باشد. در نتیجه، به حکم عقل و نقل می‌بایست کسانی پس از [[رسول خدا]]، برخوردار از علم [[رسول خدا]] بوده باشند و آنها با توجه به همین ویژگی و دلالت بعضی از احادیث دیگر و بعضی از آیات، غیر از [[اهل بیت]]{{عم}} نبوده‌اند<ref>کلینی،اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲.</ref>
*«'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|برخورداری از علم رسول خدا]]''': بنابر آنچه در بعضی احادیث، مانند حدیث [[ابی جعفر]] {{ع}} آمده است: "راسخین در علم، کسانی‌اند که در دانش آنان جای شک و تردید نیست و معلومی را که بیان می‌کنند جای خدشه و ایراد نمی‌گذارد" و همین ویژگی را نشانه جانشین [[رسول خدا]] بودن بیان کردند؛ چراکه خلأ علمی [[رسول خدا]] در میان مردم پس از رحلت آن حضرت به دلیل بی‌پاسخ ماندن بسیاری مسائل علمی و معارف دینی نابود کردن حق امت در زمان‌های بعدی است و این خلاف حکمت می‌باشد. در نتیجه، به حکم عقل و نقل می‌بایست کسانی پس از [[رسول خدا]]، برخوردار از علم [[رسول خدا]] بوده باشند و آنها با توجه به همین ویژگی و دلالت بعضی از احادیث دیگر و بعضی از آیات، غیر از [[اهل بیت]] {{عم}} نبوده‌اند<ref>کلینی،اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲.</ref>
*'''[[آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|إخبار از معانی باطن قرآن]]''': [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در سخنی می‌فرماید:{{عربی|«ذَلِكَ‏ الْقُرْآنُ‏ فَاسْتَنْطِقُوهُ‏ وَ لَنْ‏ يَنْطِقَ‏، وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي، وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي، وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ، وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ‏‏»}}<ref>نهج البلاغه، خ ۱۵۸.</ref>. از اینکه حضرت فرمود: اگر می‌توانید قرآن را به سخن در بیاورید، ولی چنین نخواهد شد، یعنی از اسرار و باطن خود چیزی نمی‌گوید، اما من از اسرار و باطن قرآن خبر می‌دهم و ناگفته‌های آن را درباره هر امری بازگو می‌کنم. بنابراین، آگاهی از باطن و اسرار قرآن کریم نیز از امتیازات [[اهل بیت]] و راسخون در علم است و به تعبیری، کسی به تأویل قرآن راه می‌یابد که خود به "مقام مکنون" رسیده باشد<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم ،ج۱۳، ص ۲۳۱.</ref>. برخورداری از مراتب عالی طهارت؛ در روایت أنس آمده که از [[نبی اکرم]] درباره راسخون در علم پرسیدند و حضرت فرمود: "راسخون در علم کسانی‌اند که به سوگند خویش ماندگار و در گفتار راستگو و قلبی مستقیم و عفت و پاکدامنی برخوردارند»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲ ،صص۷ و۱۵۱.</ref>. البته صفات مذکور نشان از تحقق مراتب متعدد آن برحسب افراد مختلف است، و هرکس که متّصف به این صفات بشود و دانش او در راستای متّصفشدن به این صفات در خارج باشد، مشمول مرتبهای از مراتب این صفات قرار میگیرد؛ اما مصداق کامل و نمونه برای این صفات، وجود [[اهل بیت]] عصمت است. برعکس، اگر کسی به حقیقت این صفات متّصف نباشد و دانش ظاهری را در راستای بهره‌برداری عمل درست و مطابق با روح شریعت قرار ندهد، به باطن قرآن و حقایق آن بهره‌ای نخواهد برد و شاید به همین جهت [[حضرت صادق]]{{ع}} به [[ابو حنیفه]] فرمود: {{عربی|«مَا وَرَّثَكَ اللَّهُ‏ مِنْ‏ كِتَابِهِ‏ حَرْفا»}}<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲ ،ص۲۹۳.</ref>»<ref>[http://qabasat.iict.ac.ir/article_17615_5a64947858cd0b3d134b00edbff010bc.pdf [[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل؛ ص ۱۲۷ - ۱۲۸.]]]</ref>.
* '''[[آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|إخبار از معانی باطن قرآن]]''': [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در سخنی می‌فرماید:{{عربی|«ذَلِكَ‏ الْقُرْآنُ‏ فَاسْتَنْطِقُوهُ‏ وَ لَنْ‏ يَنْطِقَ‏، وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي، وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي، وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ، وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ‏‏»}}<ref>نهج البلاغه، خ ۱۵۸.</ref>. از اینکه حضرت فرمود: اگر می‌توانید قرآن را به سخن در بیاورید، ولی چنین نخواهد شد، یعنی از اسرار و باطن خود چیزی نمی‌گوید، اما من از اسرار و باطن قرآن خبر می‌دهم و ناگفته‌های آن را درباره هر امری بازگو می‌کنم. بنابراین، آگاهی از باطن و اسرار قرآن کریم نیز از امتیازات [[اهل بیت]] و راسخون در علم است و به تعبیری، کسی به تأویل قرآن راه می‌یابد که خود به "مقام مکنون" رسیده باشد<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم ،ج۱۳، ص ۲۳۱.</ref>. برخورداری از مراتب عالی طهارت؛ در روایت أنس آمده که از [[نبی اکرم]] درباره راسخون در علم پرسیدند و حضرت فرمود: "راسخون در علم کسانی‌اند که به سوگند خویش ماندگار و در گفتار راستگو و قلبی مستقیم و عفت و پاکدامنی برخوردارند»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲ ،صص۷ و۱۵۱.</ref>. البته صفات مذکور نشان از تحقق مراتب متعدد آن برحسب افراد مختلف است، و هرکس که متّصف به این صفات بشود و دانش او در راستای متّصفشدن به این صفات در خارج باشد، مشمول مرتبهای از مراتب این صفات قرار میگیرد؛ اما مصداق کامل و نمونه برای این صفات، وجود [[اهل بیت]] عصمت است. برعکس، اگر کسی به حقیقت این صفات متّصف نباشد و دانش ظاهری را در راستای بهره‌برداری عمل درست و مطابق با روح شریعت قرار ندهد، به باطن قرآن و حقایق آن بهره‌ای نخواهد برد و شاید به همین جهت [[حضرت صادق]] {{ع}} به [[ابو حنیفه]] فرمود: {{عربی|«مَا وَرَّثَكَ اللَّهُ‏ مِنْ‏ كِتَابِهِ‏ حَرْفا»}}<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲ ،ص۲۹۳.</ref>»<ref>[http://qabasat.iict.ac.ir/article_17615_5a64947858cd0b3d134b00edbff010bc.pdf [[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل؛ ص ۱۲۷ - ۱۲۸.]]]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۸: خط ۱۴۵:
:'''دلیل اول''': دلیل اصلی و اولی همه قائلین این قول که از علمای شیعه هستند انحصاری است که از روایات فهمیده می‌شود و این روایات چند بخش می‌باشند:
:'''دلیل اول''': دلیل اصلی و اولی همه قائلین این قول که از علمای شیعه هستند انحصاری است که از روایات فهمیده می‌شود و این روایات چند بخش می‌باشند:


:*الف: روایاتی که [[اهل بیت]] {{عم}} خود را منحصراً [[راسخان در علم]] و عالمان به تأویل دانسته‌اند. مثل این روایت: جمعی از یاران نقل کردند از احمد بن محمد از حسین ابن سعید از نضر ابن سوید از ایوب ابن حر از عمران ابن علی از [[ابی بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل می‌کنند که حضرت فرمودند: تنها ما [[راسخان در علم]] هستیم و ما تأویل را می‌دانیم.<ref>{{عربی|"عِدَّه مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیدٍ عَنْ أَیوبَ بْنِ الْحُرِّ وَ عِمْرَانَ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ"}}؛ [[کلینی|کلینی، محمد بن یعقوب]]، الکافی "ط – الإسلامیه"، ج۱، ص ۲۱۳.</ref> یا مثل روایتی دیگر که امام {{ع}} [[آل محمد]] {{عم}} را [[راسخ در علم]] معرفی کرده و می‌فرماید باقی امت مأمور به اقرار به ندانستن هستند. [[راسخان در علم]]، ما آل محمّد هستیم و خداوند به سایر امت دستور داده که بگویند: به آن ایمان آوردیم و همه از طرف پروردگار ماست.<ref> {{عربی|"{{متن قرآن|وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} الرَّاسِخُونَ نَحْنُ آلُ مُحَمَّدٍ وَ أَمَرَ اللَّهُ سَائِرَ الْأُمَّه أَنْ یقُولُوا {{متن قرآن|آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا}}"}}؛ [[سلیم بن قیس الهلالی|هلالی، سلیم بن قیس]]، [[کتاب سلیم بن قیس الهلالی]]، ج۲، ص ۷۷۱.</ref>
:* الف: روایاتی که [[اهل بیت]] {{عم}} خود را منحصراً [[راسخان در علم]] و عالمان به تأویل دانسته‌اند. مثل این روایت: جمعی از یاران نقل کردند از احمد بن محمد از حسین ابن سعید از نضر ابن سوید از ایوب ابن حر از عمران ابن علی از [[ابی بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل می‌کنند که حضرت فرمودند: تنها ما [[راسخان در علم]] هستیم و ما تأویل را می‌دانیم.<ref>{{عربی|"عِدَّه مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیدٍ عَنْ أَیوبَ بْنِ الْحُرِّ وَ عِمْرَانَ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ"}}؛ [[کلینی|کلینی، محمد بن یعقوب]]، الکافی "ط – الإسلامیه"، ج۱، ص ۲۱۳.</ref> یا مثل روایتی دیگر که امام {{ع}} [[آل محمد]] {{عم}} را [[راسخ در علم]] معرفی کرده و می‌فرماید باقی امت مأمور به اقرار به ندانستن هستند. [[راسخان در علم]]، ما آل محمّد هستیم و خداوند به سایر امت دستور داده که بگویند: به آن ایمان آوردیم و همه از طرف پروردگار ماست.<ref> {{عربی|"{{متن قرآن|وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} الرَّاسِخُونَ نَحْنُ آلُ مُحَمَّدٍ وَ أَمَرَ اللَّهُ سَائِرَ الْأُمَّه أَنْ یقُولُوا {{متن قرآن|آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا}}"}}؛ [[سلیم بن قیس الهلالی|هلالی، سلیم بن قیس]]، [[کتاب سلیم بن قیس الهلالی]]، ج۲، ص ۷۷۱.</ref>
:*ب: در دسته دیگری روایاتی است که [[اهل بیت]] {{عم}} را به تنهایی قرین کتاب قرار داده است. مثل این روایت: ابوالقاسم کوفی روایت کرده است: امام در مورد این آیه {{متن قرآن|وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} فرمودند: [[راسخان در علم]] کسانی هستند که [[رسول خدا]] {{صل}} آنها را قرین و در کنار قرآن قرار داد و خبر داد که راسخان و قرآن از هم جدا نمی‌شوند تا بر [[حوض کوثر]] وارد شوند. <ref>{{عربی|"أَنَّ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مَنْ قَرَنَهُمُ الرَّسُولُ بِالْکتَابِ وَ أَخْبَرَ أَنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْض"}} [[ابن شهرآشوب|ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی]]، [[مناقب آل أبی طالب]] {{عم}} لابن شهرآشوب، ج۱، ص ۲۸۵.</ref> و هم چنین [[حدیث ثقلین|حدیث مشهور و گرانقدر ثقلین]] این مطلب را تأیید می‌کند. و به خوبی معلوم است که اگر غیر از [[ائمه اطهار]] {{عم}} کسی دیگر [[راسخ در علم]] بود در این روایات از آنها یاد می‌شد. و از طرف دیگر تنها آل محمد {{عم}} هستند که به صورت انحصاری قرین و ثقل کتاب هستند.
:* ب: در دسته دیگری روایاتی است که [[اهل بیت]] {{عم}} را به تنهایی قرین کتاب قرار داده است. مثل این روایت: ابوالقاسم کوفی روایت کرده است: امام در مورد این آیه {{متن قرآن|وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} فرمودند: [[راسخان در علم]] کسانی هستند که [[رسول خدا]] {{صل}} آنها را قرین و در کنار قرآن قرار داد و خبر داد که راسخان و قرآن از هم جدا نمی‌شوند تا بر [[حوض کوثر]] وارد شوند. <ref>{{عربی|"أَنَّ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مَنْ قَرَنَهُمُ الرَّسُولُ بِالْکتَابِ وَ أَخْبَرَ أَنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْض"}} [[ابن شهرآشوب|ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی]]، [[مناقب آل أبی طالب]] {{عم}} لابن شهرآشوب، ج۱، ص ۲۸۵.</ref> و هم چنین [[حدیث ثقلین|حدیث مشهور و گرانقدر ثقلین]] این مطلب را تأیید می‌کند. و به خوبی معلوم است که اگر غیر از [[ائمه اطهار]] {{عم}} کسی دیگر [[راسخ در علم]] بود در این روایات از آنها یاد می‌شد. و از طرف دیگر تنها آل محمد {{عم}} هستند که به صورت انحصاری قرین و ثقل کتاب هستند.


*ج: دسته‌ای دیگر از روایات حسادت کردن مردم به اهل بیت {{عم}} را می‌رساند و این خود نشان می‌دهد یقیناً [[رسوخ در علم]] ویژگی خاصی است که مردم به آن حسادت می‌کنند و الا اگر علما این ویژگی را داشتند دیگران نیز سعی و تلاش کرده و آن را به دست می‌آوردند. ابوالقاسم کوفی می‌گوید: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرموده کجایند کسانی که خیال می‌کنند راسخین در علم غیر از ما هستند از دروغ و ستمگری و حسادتی که به ما دارند چون خداوند ما را سربلند کرده و ایشان را پائین آورده و به ما لطف نموده و آنها را محروم کرده است. در این روایت امام {{ع}} هرکس که خود را [[راسخ در علم]] معرفی کند دروغگو، ستمگر و حسود، خطاب نموده و می‌فرماید این مقام رسوخ فقط و فقط در ما [[اهل بیت]] {{عم}} است. و هم چنین در روایت دیگری آمده است: روایت کرده یعقوب ابن یزید از [[ابن ابی عمیر]] از سیف ابن عمیره از [[ابی صباح کنانی]] گفت [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: ای اباصباح! ما قومی هستیم که خداوند طاعتمان را واجب کرد و انفال و اموال برگزیده برای ماست و ما [[راسخان در علم]] هستیم و ما مورد حسد مردم هستیم همان‌طور که خداوند فرمود {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏}}. از این روایت استفاده می‌شود راسخان منحصراً [[ائمه]] {{عم}} هستند زیرا باقی صفات و ویژگی‌هایی که در روایت آمده مانند صاحب انفال و سود خاص اموال منحصر به امامان معصوم {{عم}} می‌باشد. در نتیجه روایات بسیار دیگری نیز موجود است که در آنها معصومین {{عم}} خود را به تنهایی [[راسخ در علم]] و عالم به تأویل معرفی نموده‌اند و هرگز دیده نشده است که اهل بیت {{عم}} شخص دیگری را راسخ در علم بخوانند.
* ج: دسته‌ای دیگر از روایات حسادت کردن مردم به اهل بیت {{عم}} را می‌رساند و این خود نشان می‌دهد یقیناً [[رسوخ در علم]] ویژگی خاصی است که مردم به آن حسادت می‌کنند و الا اگر علما این ویژگی را داشتند دیگران نیز سعی و تلاش کرده و آن را به دست می‌آوردند. ابوالقاسم کوفی می‌گوید: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرموده کجایند کسانی که خیال می‌کنند راسخین در علم غیر از ما هستند از دروغ و ستمگری و حسادتی که به ما دارند چون خداوند ما را سربلند کرده و ایشان را پائین آورده و به ما لطف نموده و آنها را محروم کرده است. در این روایت امام {{ع}} هرکس که خود را [[راسخ در علم]] معرفی کند دروغگو، ستمگر و حسود، خطاب نموده و می‌فرماید این مقام رسوخ فقط و فقط در ما [[اهل بیت]] {{عم}} است. و هم چنین در روایت دیگری آمده است: روایت کرده یعقوب ابن یزید از [[ابن ابی عمیر]] از سیف ابن عمیره از [[ابی صباح کنانی]] گفت [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: ای اباصباح! ما قومی هستیم که خداوند طاعتمان را واجب کرد و انفال و اموال برگزیده برای ماست و ما [[راسخان در علم]] هستیم و ما مورد حسد مردم هستیم همان‌طور که خداوند فرمود {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏}}. از این روایت استفاده می‌شود راسخان منحصراً [[ائمه]] {{عم}} هستند زیرا باقی صفات و ویژگی‌هایی که در روایت آمده مانند صاحب انفال و سود خاص اموال منحصر به امامان معصوم {{عم}} می‌باشد. در نتیجه روایات بسیار دیگری نیز موجود است که در آنها معصومین {{عم}} خود را به تنهایی [[راسخ در علم]] و عالم به تأویل معرفی نموده‌اند و هرگز دیده نشده است که اهل بیت {{عم}} شخص دیگری را راسخ در علم بخوانند.


'''دلیل دوم''': [[عصمت]] و [[جانشینی رسول خدا]] {{صل}} دلیل بر منحصر بودن راسخان در [[ائمه]] {{عم}} است و به گفته [[شیخ مفید]] و [[سید عبدالحسین طیب|مرحوم طیب]] همانطور که عصمت از خطا و نسیان منحصر در [[رسول خدا|رسول]] {{صل}} و ائمه هدی {{عم}} است دانستن تأویل و [[رسوخ در علم]] نیز منحصر در این بزرگواران است.
'''دلیل دوم''': [[عصمت]] و [[جانشینی رسول خدا]] {{صل}} دلیل بر منحصر بودن راسخان در [[ائمه]] {{عم}} است و به گفته [[شیخ مفید]] و [[سید عبدالحسین طیب|مرحوم طیب]] همانطور که عصمت از خطا و نسیان منحصر در [[رسول خدا|رسول]] {{صل}} و ائمه هدی {{عم}} است دانستن تأویل و [[رسوخ در علم]] نیز منحصر در این بزرگواران است.
خط ۱۶۷: خط ۱۶۴:
| پاسخ = آقای [[سید محمد جواد بنی‌سعید لنگرودی]] در کتاب ''«[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای [[سید محمد جواد بنی‌سعید لنگرودی]] در کتاب ''«[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«[از امام علی {{ع}} نقل است که فرمود:] "بدان ای بنده خدا، که [[راسخین در علم]] کسانی هستند که خداوند ایشان را از فرو افتادن در موانعی که بر سر راه [[غیب]] وجود دارد، بی‌نیاز فرمود؛ در حالی‌ که اقرار دارند که تفسیر مجهولاتی از [[غیب]] محجوب را نمی‌دانند. پس گفتند: به آن ایمان می‌آوریم که تمامش از نزد پروردگارمان است. و خداوند ایشان را بخاطر اعتراف به ناتوانی بر آنچه علم ندارند، ستوده؛ و ترک تعمق ایشان در آنچه که تکلیف ندارند از کنه آن جستجو کنند را "[[رسوخ]]" نامیده است"<ref>تفسیر العیاشی جلد۱ صفحه ۱۶۳؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۲۵۷.</ref>. بنا بر تفسیری که [[راسخین در علم]] را [[ائمه]]{{ع}} می‌داند، معلوم می‌شود که در مقابل ایشان هم [[غیب]] محجوب قرار دارد، غیبی که در پرده است و خداوند ایشان را از در افتادن با موانعی که بر سر راه فهم این [[غیوب]] می‌باشد بی‌نیاز کرده، و ترک تعمقشان را ستوده است»<ref>[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]، ص ۶۹].</ref>.
«[از امام علی {{ع}} نقل است که فرمود:] "بدان ای بنده خدا، که [[راسخین در علم]] کسانی هستند که خداوند ایشان را از فرو افتادن در موانعی که بر سر راه [[غیب]] وجود دارد، بی‌نیاز فرمود؛ در حالی‌ که اقرار دارند که تفسیر مجهولاتی از [[غیب]] محجوب را نمی‌دانند. پس گفتند: به آن ایمان می‌آوریم که تمامش از نزد پروردگارمان است. و خداوند ایشان را بخاطر اعتراف به ناتوانی بر آنچه علم ندارند، ستوده؛ و ترک تعمق ایشان در آنچه که تکلیف ندارند از کنه آن جستجو کنند را "[[رسوخ]]" نامیده است"<ref>تفسیر العیاشی جلد۱ صفحه ۱۶۳؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۲۵۷.</ref>. بنا بر تفسیری که [[راسخین در علم]] را [[ائمه]] {{ع}} می‌داند، معلوم می‌شود که در مقابل ایشان هم [[غیب]] محجوب قرار دارد، غیبی که در پرده است و خداوند ایشان را از در افتادن با موانعی که بر سر راه فهم این [[غیوب]] می‌باشد بی‌نیاز کرده، و ترک تعمقشان را ستوده است»<ref>[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]، ص ۶۹].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۷۵: خط ۱۷۲:
| پاسخ = آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«از علومی که لازم است [[امام]] از آن بهره‌مند باشد، آگاهی از قرآن و تفسیر و تأویل آن است. این آگاهی، همانند علم به احکام شرعی برای هدایت جامعه لازم است، زیرا قرآن سرچشمه همه معارف دینی و از منابع مهم احکام اسلامی است و آگاه نبودن از آن به معنای نقصان در علم دینی خواهد بود و شیعه چنین نقصی را در [[امام]] نمی‌پذیرد. از مواردی که نشان می‌دهد شیعیان نخستین به وجود چنین علمی در [[امام]] اعتقاد داشته‌اند، سخن [[ابن عباس]] درباره [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} است. روزی معاویه از او خواست که درباره [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} سخن گوید. [[ابن عباس]] به ذکر فضایل آن حضرت و تمجید از مقام والای ایشان پرداخت و در ضمن سخنان خود گفت: "علی عارف به قرآن و تأویل آن بود."  
«از علومی که لازم است [[امام]] از آن بهره‌مند باشد، آگاهی از قرآن و تفسیر و تأویل آن است. این آگاهی، همانند علم به احکام شرعی برای هدایت جامعه لازم است، زیرا قرآن سرچشمه همه معارف دینی و از منابع مهم احکام اسلامی است و آگاه نبودن از آن به معنای نقصان در علم دینی خواهد بود و شیعه چنین نقصی را در [[امام]] نمی‌پذیرد. از مواردی که نشان می‌دهد شیعیان نخستین به وجود چنین علمی در [[امام]] اعتقاد داشته‌اند، سخن [[ابن عباس]] درباره [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} است. روزی معاویه از او خواست که درباره [[امام علی|حضرت امیر]] {{ع}} سخن گوید. [[ابن عباس]] به ذکر فضایل آن حضرت و تمجید از مقام والای ایشان پرداخت و در ضمن سخنان خود گفت: "علی عارف به قرآن و تأویل آن بود."  
[[عبدالله بن مسعود]] می‌گوید: "هر آیینه قرآن بر هفت حرف نازل شده و هر حرف آن را ظاهر و باطنی است و دانش ظاهر و باطن قرآن نزد [[امام علی|علی بن ابی طالب]] است" .
[[عبدالله بن مسعود]] می‌گوید: "هر آیینه قرآن بر هفت حرف نازل شده و هر حرف آن را ظاهر و باطنی است و دانش ظاهر و باطن قرآن نزد [[امام علی|علی بن ابی طالب]] است" .


[[ابن شاذان]]، از بزرگان شیعه در زمان حضور و از اصحاب [[امام رضا]]{{ع}} و مرجع شیعیان خراسان، در مورد [[علم امام]] به قرآن می‌نویسد: {{عربی|«و هذا القرآن بکماله و تمامه و حرامه و حلاله بلا اختلاف و لا تنازع عند الائمه{{عم}}»}}<ref>«بی‌هیچ اختلاف و نزاعی، حلال و حرام قرآن و به طور کلی قرآن تمام و کمال در نزد [[ائمه]]{{عم}} است». [[فضل بن شاذان نیشابوری]]، الایضاح، ص۱۰۸.</ref>»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۷۱.</ref>.
[[ابن شاذان]]، از بزرگان شیعه در زمان حضور و از اصحاب [[امام رضا]] {{ع}} و مرجع شیعیان خراسان، در مورد [[علم امام]] به قرآن می‌نویسد: {{عربی|«و هذا القرآن بکماله و تمامه و حرامه و حلاله بلا اختلاف و لا تنازع عند الائمه {{عم}}»}}<ref>«بی‌هیچ اختلاف و نزاعی، حلال و حرام قرآن و به طور کلی قرآن تمام و کمال در نزد [[ائمه]] {{عم}} است». [[فضل بن شاذان نیشابوری]]، الایضاح، ص۱۰۸.</ref>»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۷۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۹۴: خط ۱۹۱:
| پاسخ = خانم دکتر '''[[علیه رضاداد]]''' در مقاله ''«[http://razavi.aqr.ir/portal/home/showpage.aspx?object=relatedtopics&categoryid=96357b30-7468-4f88-bb45-baff8a48a016&webpartid=62f19055-a72b-4161-8a9a-7febebe79f0a&id=abe4c5db-62f1-41df-93cb-ae11cbb8331c علم به تأویل آیات قرآن کریم و ائمه معصومین انحصار یا عدم انحصار؟]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = خانم دکتر '''[[علیه رضاداد]]''' در مقاله ''«[http://razavi.aqr.ir/portal/home/showpage.aspx?object=relatedtopics&categoryid=96357b30-7468-4f88-bb45-baff8a48a016&webpartid=62f19055-a72b-4161-8a9a-7febebe79f0a&id=abe4c5db-62f1-41df-93cb-ae11cbb8331c علم به تأویل آیات قرآن کریم و ائمه معصومین انحصار یا عدم انحصار؟]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«عبارت راسخان در علم در دو موضع در قرآن کریم به کار رفته است نخست در آیه {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> و {{متن قرآن|لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أُوْلَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا}} <ref> امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، ایمان می‌آورند و برپادارندگان نماز و دهندگان زکات و مؤمنان به خدا و روز واپسین؛ به آنان زودا که پاداشی سترگ دهیم؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۲.</ref> که مؤمنان عالم اهل کتاب اطلاق شده است. بنابراین راسخ در علم یک مقولۀ نسبی است که بر دیگران هم اطلاق می‌شود اما [[ائمه]]{{عم}} راسخ در علم به مفهوم کامل آن که جهل و نقصی به آنان راه ندارد می‌باشند.
«عبارت راسخان در علم در دو موضع در قرآن کریم به کار رفته است نخست در آیه {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> و {{متن قرآن|لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أُوْلَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا}} <ref> امّا استواران در دانش از آنان و آن مؤمنان بدانچه بر تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، ایمان می‌آورند و برپادارندگان نماز و دهندگان زکات و مؤمنان به خدا و روز واپسین؛ به آنان زودا که پاداشی سترگ دهیم؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۲.</ref> که مؤمنان عالم اهل کتاب اطلاق شده است. بنابراین راسخ در علم یک مقولۀ نسبی است که بر دیگران هم اطلاق می‌شود اما [[ائمه]] {{عم}} راسخ در علم به مفهوم کامل آن که جهل و نقصی به آنان راه ندارد می‌باشند.


اما روایات متعدد و مستند مأثوره از پیشوایان معصوم{{عم}} بر این امر دلالت دارد که مراد و مصداق راسخون در علم جز خاندان عصمت و طهارت نیستند و خداوند متعال حضرات معصومین{{عم}} را با موهبت ثبات و استواری در علم از دیگران مشخص و ممتاز فرموده و بدین مزیت ایشان را به تأویل کتاب کریم خویش آگاه نموده است. شواهدی از روایات مورد نظر به قرار ذیل است:
اما روایات متعدد و مستند مأثوره از پیشوایان معصوم {{عم}} بر این امر دلالت دارد که مراد و مصداق راسخون در علم جز خاندان عصمت و طهارت نیستند و خداوند متعال حضرات معصومین {{عم}} را با موهبت ثبات و استواری در علم از دیگران مشخص و ممتاز فرموده و بدین مزیت ایشان را به تأویل کتاب کریم خویش آگاه نموده است. شواهدی از روایات مورد نظر به قرار ذیل است:
#{{عربی|«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}‏: وَ عَجَزَ كُلُ‏ أَحَدٍ مِنَ‏ النَّاسِ‏ عَنْ‏ مَعْرِفَةِ تَأْوِيلِ‏ كِتَابِهِ‏ غَيْرَهُمْ‏ لِأَنَّهُمْ هُمُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ الْمَأْمُونُونَ عَلَى تَأْوِيلِ التَّنْزِيل‏»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۶۶، ص ۸۰.</ref>.
#{{عربی|«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}‏: وَ عَجَزَ كُلُ‏ أَحَدٍ مِنَ‏ النَّاسِ‏ عَنْ‏ مَعْرِفَةِ تَأْوِيلِ‏ كِتَابِهِ‏ غَيْرَهُمْ‏ لِأَنَّهُمْ هُمُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ الْمَأْمُونُونَ عَلَى تَأْوِيلِ التَّنْزِيل‏»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۶۶، ص ۸۰.</ref>.
#{{عربی|«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}:‏ إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِيَّهُ {{صل}} التَّنْزِيلَ وَ التَّأْوِيلَ فَعَلَّمَهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلِيّاً {{ع}}»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۸۹، ص ۹۷.</ref>.
#{{عربی|«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}:‏ إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِيَّهُ {{صل}} التَّنْزِيلَ وَ التَّأْوِيلَ فَعَلَّمَهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلِيّاً {{ع}}»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۸۹، ص ۹۷.</ref>.
#{{عربی|«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}:‏ نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَهُ‏»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۲۳، ص ۱۹۹.</ref>.
#{{عربی|«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}:‏ نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَهُ‏»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۲۳، ص ۱۹۹.</ref>.
#{{عربی|«قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}: أَيْنَ‏ الَّذِينَ‏ زَعَمُوا أَنَّهُمُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ دُونَنَا كَذِباً وَ بَغْياً عَلَيْنَا وَ حَسَداً لَنَا أَنْ رَفَعَنَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ وَضَعَهُمْ وَ أَعْطَانَا وَ حَرَمَهُمْ وَ أَدْخَلَنَا وَ أَخْرَجَهُم‏‏‏»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۲۳، ص ۲۰۵.</ref>.
#{{عربی|«قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}}: أَيْنَ‏ الَّذِينَ‏ زَعَمُوا أَنَّهُمُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ دُونَنَا كَذِباً وَ بَغْياً عَلَيْنَا وَ حَسَداً لَنَا أَنْ رَفَعَنَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ وَضَعَهُمْ وَ أَعْطَانَا وَ حَرَمَهُمْ وَ أَدْخَلَنَا وَ أَخْرَجَهُم‏‏‏»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۲۳، ص ۲۰۵.</ref>.
#{{عربی|«عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏  {{متن قرآن|الم غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ‏}}  قَالَ: يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِنَ‏ لِهَذَا تَأْوِيلًا لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنَ الْأَئِمَّة»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۴، ص ۱۰۰.</ref>.
#{{عربی|«عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏  {{متن قرآن|الم غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ‏}}  قَالَ: يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِنَ‏ لِهَذَا تَأْوِيلًا لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنَ الْأَئِمَّة»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۴، ص ۱۰۰.</ref>.
#{{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ إِنَ‏ الْقُرْآنَ‏ زَاجِرٌ وَ آمِرٌ يَأْمُرُ بِالْجَنَّةِ وَ يَزْجُرُ عَنِ النَّارِ وَ فِيهِ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ فَأَمَّا الْمُحْكَمُ فَيُؤْمِنُ بِهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يَدِينُ بِهِ وَ أَمَّا الْمُتَشَابِهُ فَيُؤْمِنُ بِهِ وَ لَا يَعْمَلُ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ‏ {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا}}  وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ آلُ مُحَمَّد»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۲۳، ص ۱۹۱.</ref>.
#{{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ إِنَ‏ الْقُرْآنَ‏ زَاجِرٌ وَ آمِرٌ يَأْمُرُ بِالْجَنَّةِ وَ يَزْجُرُ عَنِ النَّارِ وَ فِيهِ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ فَأَمَّا الْمُحْكَمُ فَيُؤْمِنُ بِهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يَدِينُ بِهِ وَ أَمَّا الْمُتَشَابِهُ فَيُؤْمِنُ بِهِ وَ لَا يَعْمَلُ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ‏ {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا}}  وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ آلُ مُحَمَّد»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۲۳، ص ۱۹۱.</ref>.


نتیجه اینکه جوهر تأویل آیات کریمه قرآن از مقوله استنباطات تفسیری نیست. این عنصر از جنس جری و تطبیق و یا از نوع استنتاجات منطقی نیز نیست بلکه تأویل راهیابی به بطون و لایه‌های پنهان معارف وحیانی و دست یافتن به حقایق غیبی با استفاده و [[الهام]] از آیات شریفه قرآن است که به مدد افاضه علم و گشودن دریچه‌های دانش ربوبی از جانب خداوند متعال بر قلب [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و اوصیای معصوم حضرتش{{عم}}، سینه مبارکشان گنجینه و رازگاه [[وحی]] و کلامشان ترجمان آیات کتاب کریم و وجود نفیسشان قرآن ناطق می‌باشد»<ref>[http://razavi.aqr.ir/portal/home/showpage.aspx?object=relatedtopics&categoryid=96357b30-7468-4f88-bb45-baff8a48a016&webpartid=62f19055-a72b-4161-8a9a-7febebe79f0a&id=abe4c5db-62f1-41df-93cb-ae11cbb8331c پایگاه تخصصی معارف اهل بیت]</ref>.
نتیجه اینکه جوهر تأویل آیات کریمه قرآن از مقوله استنباطات تفسیری نیست. این عنصر از جنس جری و تطبیق و یا از نوع استنتاجات منطقی نیز نیست بلکه تأویل راهیابی به بطون و لایه‌های پنهان معارف وحیانی و دست یافتن به حقایق غیبی با استفاده و [[الهام]] از آیات شریفه قرآن است که به مدد افاضه علم و گشودن دریچه‌های دانش ربوبی از جانب خداوند متعال بر قلب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و اوصیای معصوم حضرتش {{عم}}، سینه مبارکشان گنجینه و رازگاه [[وحی]] و کلامشان ترجمان آیات کتاب کریم و وجود نفیسشان قرآن ناطق می‌باشد»<ref>[http://razavi.aqr.ir/portal/home/showpage.aspx?object=relatedtopics&categoryid=96357b30-7468-4f88-bb45-baff8a48a016&webpartid=62f19055-a72b-4161-8a9a-7febebe79f0a&id=abe4c5db-62f1-41df-93cb-ae11cbb8331c پایگاه تخصصی معارف اهل بیت]</ref>.
}}
}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش