سیره اجتماعی پیامبر خاتم در مصافحه کردن چه بوده است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۳۸
، ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲وظیفهٔ شمارهٔ ۳، بخش دوم
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ' به '') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[سیره اجتماعی معصومان (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان]] | | موضوع اصلی = [[سیره اجتماعی معصومان (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان]] | ||
| تصویر = 110066.jpg | | تصویر = 110066.jpg | ||
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از سیره اجتماعی معصومان (نمایه)|کلیاتی از سیره اجتماعی معصومان]] | | نمایه وابسته = [[کلیاتی از سیره اجتماعی معصومان (نمایه)|کلیاتی از سیره اجتماعی معصومان]] | ||
| مدخل اصلی = [[مصافحه]] - [[مصافحه در معارف و سیره نبوی]] | | مدخل اصلی = [[مصافحه]] - [[مصافحه در معارف و سیره نبوی]] | ||
خط ۱۴: | خط ۱۲: | ||
[[پرونده:1100809.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[محمد جواد برهانی]]]] | [[پرونده:1100809.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[محمد جواد برهانی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد برهانی]]''' در کتاب ''«[[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد برهانی]]''' در کتاب ''«[[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
* «'''فشردن دست هنگام [[مصافحه]]''': [[پیامبر اسلام]] با هر کسی مصافحه میکرد، دست او را به گرمی میفشرد و تا او دست خود را نمیکشید، [[حضرت]] دستش را رها نمیکرد: {{متن حدیث|عَنْ عَلِيٍّ{{ع}} قَالَ: مَا صَافَحَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَحَداً قَطُّ فَنَزَعَ يَدَهُ مِنْ يَدِهِ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الَّذِي يَنْزِعُ يَدَهُ}}<ref>سنن النبی، ص۴۵؛ کحل البصر، ص۶۹.</ref>. برخی افراد در برقراری [[روابط اجتماعی]] زیاد موفق نیستند و بسیار سرد و سطحی با دیگران برخورد میکنند. یکی از عوامل که موجب [[موفقیت]] [[انسان]] در روابط اجتماعی میگردد این است که انسان بکوشد هنگام احوالپرسی و دست دادن با دیگران، به گرمی دست او را بفشارد. جابر میگوید: روزی [[پیغمبر]]{{صل}} را دیدم، بر او [[سلام]] کردم. حضرت دست مرا فشار داد و فرمود: فشار دادن دست [[برادر]] همچون بوسیدن اوست: {{متن حدیث|لَقِيتُ النَّبِيَّ{{صل}}فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَغَمَزَ يَدِي وَ قَالَ: غَمْزُ الرَّجُلِ يَدَ أَخِيهِ قُبْلَتُهُ}}<ref>بحارالانوار، کتاب العشره، باب مصافحه، ح۱۰.</ref>. | * «'''فشردن دست هنگام [[مصافحه]]''': [[پیامبر اسلام]] با هر کسی مصافحه میکرد، دست او را به گرمی میفشرد و تا او دست خود را نمیکشید، [[حضرت]] دستش را رها نمیکرد: {{متن حدیث|عَنْ عَلِيٍّ {{ع}} قَالَ: مَا صَافَحَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَحَداً قَطُّ فَنَزَعَ يَدَهُ مِنْ يَدِهِ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الَّذِي يَنْزِعُ يَدَهُ}}<ref>سنن النبی، ص۴۵؛ کحل البصر، ص۶۹.</ref>. برخی افراد در برقراری [[روابط اجتماعی]] زیاد موفق نیستند و بسیار سرد و سطحی با دیگران برخورد میکنند. یکی از عوامل که موجب [[موفقیت]] [[انسان]] در روابط اجتماعی میگردد این است که انسان بکوشد هنگام احوالپرسی و دست دادن با دیگران، به گرمی دست او را بفشارد. جابر میگوید: روزی [[پیغمبر]] {{صل}} را دیدم، بر او [[سلام]] کردم. حضرت دست مرا فشار داد و فرمود: فشار دادن دست [[برادر]] همچون بوسیدن اوست: {{متن حدیث|لَقِيتُ النَّبِيَّ {{صل}}فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَغَمَزَ يَدِي وَ قَالَ: غَمْزُ الرَّجُلِ يَدَ أَخِيهِ قُبْلَتُهُ}}<ref>بحارالانوار، کتاب العشره، باب مصافحه، ح۱۰.</ref>. | ||
حال اگر کسی بسیار سرد و بیروح با شما [[احوالپرسی]] کند و آثار [[ناراحتی]] از سر و صورتش پیدا باشد، از ظاهر امر چنین برداشت میکنید که این شخص [[دوست]] ندارد با شما [[ارتباط]] برقرار نماید؛ هرچند ممکن است در واقع چنین نباشد. اما اگر با گرمی از شما استقبال کند، شما نیز با او گرم میگیرید و ارتباط با وی ادامه مییابد. | حال اگر کسی بسیار سرد و بیروح با شما [[احوالپرسی]] کند و آثار [[ناراحتی]] از سر و صورتش پیدا باشد، از ظاهر امر چنین برداشت میکنید که این شخص [[دوست]] ندارد با شما [[ارتباط]] برقرار نماید؛ هرچند ممکن است در واقع چنین نباشد. اما اگر با گرمی از شما استقبال کند، شما نیز با او گرم میگیرید و ارتباط با وی ادامه مییابد. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۵: | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[مصطفی دلشاد تهرانی]]''' در کتاب ''«[[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[مصطفی دلشاد تهرانی]]''' در کتاب ''«[[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[سیره رسول خدا]]{{صل}} چنین بود که با همه [[مردمان]] دست میداد و آنان را [[احترام]] مینمود، چنان که [[سیرهنویسان]] دراینباره نوشتهاند: {{متن حدیث|كَانَ النَّبِيُّ{{صل}}... يُصَافِحُ الْغَنِيَّ وَ الْفَقِيرَ وَ لَا يَنْزِعُ يَدَهُ مِنْ يَدِ أَحَدٍ حَتَّى يَنْزِعَهَا هُوَ}}<ref>«پیامبر{{صل}} با ثروتمند و نادار یکسان مصافحه میکرد و دست خود را نمیکشید تا طرف دست خود را بکشد». ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۱۵؛ وسائل الشیعة، ج۳، ص۳۷۷.</ref>. | «[[سیره رسول خدا]] {{صل}} چنین بود که با همه [[مردمان]] دست میداد و آنان را [[احترام]] مینمود، چنان که [[سیرهنویسان]] دراینباره نوشتهاند: {{متن حدیث|كَانَ النَّبِيُّ {{صل}}... يُصَافِحُ الْغَنِيَّ وَ الْفَقِيرَ وَ لَا يَنْزِعُ يَدَهُ مِنْ يَدِ أَحَدٍ حَتَّى يَنْزِعَهَا هُوَ}}<ref>«پیامبر {{صل}} با ثروتمند و نادار یکسان مصافحه میکرد و دست خود را نمیکشید تا طرف دست خود را بکشد». ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۱۵؛ وسائل الشیعة، ج۳، ص۳۷۷.</ref>. | ||
همچنین در خبر [[ایمن بن محرز]]<ref>از اصحاب امام صادق و امام کاظم{{عم}} است. ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۵۰-۲۵۱؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref> از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است که [[رسول خدا]]{{صل}} هرگز با کسی مصافحه نمیکرد مگر آنکه دست خود را از دست او نمیکشید تا وقتی که او دست خود را از [[دست حضرت]] میکشید<ref>{{متن حدیث|«مَا صَافَحَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} رَجُلًا قَطُّ، فَنَزَعَ يَدَهُ حَتّى يَكُونَ هُوَ الَّذِي يَنْزِعُ يَدَهُ مِنْهُ}}الکافی، ج۲، ص۱۸۲؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۰.</ref>. رسول خدا{{صل}} بر [[روابط اجتماعی]] صمیمانه و آکنده از [[دوستی]] و کرامتورزی تأکید مینمود. [[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که رسول خدا{{صل}} به [[اصحاب]] خود میفرمود: {{متن حدیث|إِذَا لَقِيَ أَحَدُكُمْ أَخَاهُ فَلْيُسَلِّمْ عَلَيْهِ وَ لْيُصَافِحْهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَكْرَمَ بِذَلِكَ الْمَلَائِكَةَ فَاصْنَعُوا صُنْعَ الْمَلَائِكَةِ}}<ref>«هنگامی که یکی از شما برادرش را ملاقات کند باید به او سلام کند و دست بدهد، زیرا خدای عزّوجلّ فرشتگان را بدین عمل گرامی داشته است، پس شما هم کار فرشتگان را بکنید». الکافی، ج۲، ص۱۷۹؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۲۸.</ref>. | همچنین در خبر [[ایمن بن محرز]]<ref>از اصحاب امام صادق و امام کاظم {{عم}} است. ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۵۰-۲۵۱؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref> از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است که [[رسول خدا]] {{صل}} هرگز با کسی مصافحه نمیکرد مگر آنکه دست خود را از دست او نمیکشید تا وقتی که او دست خود را از [[دست حضرت]] میکشید<ref>{{متن حدیث|«مَا صَافَحَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} رَجُلًا قَطُّ، فَنَزَعَ يَدَهُ حَتّى يَكُونَ هُوَ الَّذِي يَنْزِعُ يَدَهُ مِنْهُ}}الکافی، ج۲، ص۱۸۲؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۰.</ref>. رسول خدا {{صل}} بر [[روابط اجتماعی]] صمیمانه و آکنده از [[دوستی]] و کرامتورزی تأکید مینمود. [[جابر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] کرده است که رسول خدا {{صل}} به [[اصحاب]] خود میفرمود: {{متن حدیث|إِذَا لَقِيَ أَحَدُكُمْ أَخَاهُ فَلْيُسَلِّمْ عَلَيْهِ وَ لْيُصَافِحْهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَكْرَمَ بِذَلِكَ الْمَلَائِكَةَ فَاصْنَعُوا صُنْعَ الْمَلَائِكَةِ}}<ref>«هنگامی که یکی از شما برادرش را ملاقات کند باید به او سلام کند و دست بدهد، زیرا خدای عزّوجلّ فرشتگان را بدین عمل گرامی داشته است، پس شما هم کار فرشتگان را بکنید». الکافی، ج۲، ص۱۷۹؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۲۸.</ref>. | ||
[[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} چنین میکردند و [[محبت]] قلبهای خود را به یکدیگر در فشردن دستها نشان میدادند. رزین<ref>از اصحاب امام صادق{{ع}} است. ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۱۸۶؛ قاموس الرجال، ج۴، ص۳۶۵.</ref> از امام صادق{{ع}} چنین روایت کرده است: {{متن حدیث|كَانَ الْمُسْلِمُونَ إِذَا غَزَوْا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ مَرُّوا بِمَكَانٍ كَثِيرِ الشَّجَرِ ثُمَ خَرَجُوا إِلَى الْفَضَاءِ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ فَتَصَافَحُوا}}<ref>«هنگامی که مسلمانان با رسول خدا{{صل}} به جنگ میرفتند و از جای پردرختی میگذشتند و سپس به فضای باز میرسیدند، به یکدیگر مینگریستند و مصافحه میکردند». الکافی، ج۲، ص۱۸۱؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۵۹.</ref>. | [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} چنین میکردند و [[محبت]] قلبهای خود را به یکدیگر در فشردن دستها نشان میدادند. رزین<ref>از اصحاب امام صادق {{ع}} است. ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۱۸۶؛ قاموس الرجال، ج۴، ص۳۶۵.</ref> از امام صادق {{ع}} چنین روایت کرده است: {{متن حدیث|كَانَ الْمُسْلِمُونَ إِذَا غَزَوْا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ مَرُّوا بِمَكَانٍ كَثِيرِ الشَّجَرِ ثُمَ خَرَجُوا إِلَى الْفَضَاءِ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ فَتَصَافَحُوا}}<ref>«هنگامی که مسلمانان با رسول خدا {{صل}} به جنگ میرفتند و از جای پردرختی میگذشتند و سپس به فضای باز میرسیدند، به یکدیگر مینگریستند و مصافحه میکردند». الکافی، ج۲، ص۱۸۱؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۵۹.</ref>. | ||
آنان در این مدت با هم و کنار هم بودند، اما مصافحه را فرصتی برای جلوه دادن پیوند [[دلها]] و [[تحکیم]] [[دوستیها]] میدانستند و چنین میکردند. برای آنان فشردن دستها، نمایش پیوند [[جانها]] و سبب [[یگانگی]] قدمها در [[راه]] ساختن جامعهای نوین بود. [[خداوند]] مصافحه [[اهل]] [[ایمان]] و پیوند قلبهای آنان را [[دوست]] دارد. [[امام باقر]]{{ع}} دراینباره فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا الْتَقَيَا وَ تَصَافَحَا أَدْخَلَ اللَّهُ يَدَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِمَا فَصَافَحَ أَشَدَّهُمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ}}<ref>«چون دو مؤمن با هم رویاروی شوند و مصافحه کنند، خداوند دستش را میان دست آنان گذارد و با آنکه رفیقش را بیشتر دوست دارد مصافحه کند». الکافی، ج۲، ص۱۷۹؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۵۵.</ref>. | آنان در این مدت با هم و کنار هم بودند، اما مصافحه را فرصتی برای جلوه دادن پیوند [[دلها]] و [[تحکیم]] [[دوستیها]] میدانستند و چنین میکردند. برای آنان فشردن دستها، نمایش پیوند [[جانها]] و سبب [[یگانگی]] قدمها در [[راه]] ساختن جامعهای نوین بود. [[خداوند]] مصافحه [[اهل]] [[ایمان]] و پیوند قلبهای آنان را [[دوست]] دارد. [[امام باقر]] {{ع}} دراینباره فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا الْتَقَيَا وَ تَصَافَحَا أَدْخَلَ اللَّهُ يَدَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِمَا فَصَافَحَ أَشَدَّهُمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ}}<ref>«چون دو مؤمن با هم رویاروی شوند و مصافحه کنند، خداوند دستش را میان دست آنان گذارد و با آنکه رفیقش را بیشتر دوست دارد مصافحه کند». الکافی، ج۲، ص۱۷۹؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۵۵.</ref>. | ||
[[پیشوایان]] [[هدایت]]، خود به این امر اهتمام داشتند. در خبر [[ابوعبیده]] چنین آمده است: {{متن حدیث|كُنْتُ زَمِيلَ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} وَ كُنْتُ أَبْدَأُ بِالرُّكُوبِ ثُمَّ يَرْكَبُ هُوَ فَإِذَا اسْتَوَيْنَا سَلَّمَ وَ سَاءَلَ مُسَاءَلَةَ رَجُلٍ لَا عَهْدَ لَهُ بِصَاحِبِهِ وَ صَافَحَ قَالَ وَ كَانَ إِذَا نَزَلَ نَزَلَ قَبْلِي فَإِذَا اسْتَوَيْتُ أَنَا وَ هُوَ عَلَى الْأَرْضِ سَلَّمَ وَ سَاءَلَ مُسَاءَلَةَ مَنْ لَا عَهْدَ لَهُ بِصَاحِبِهِ- فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّكَ لَتَفْعَلُ شَيْئاً مَا يَفْعَلُهُ أَحَدُ مَنْ قِبَلَنَا وَ إِنْ فَعَلَ مَرَّةً فَكَثِيرٌ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ مَا فِي الْمُصَافَحَةِ إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ يَلْتَقِيَانِ فَيُصَافِحُ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ فَلَا تَزَالُ الذُّنُوبُ تَتَحَاتُّ عَنْهُمَا كَمَا يَتَحَاتُّ الْوَرَقُ عَنِ الشَّجَرِ وَ اللَّهُ يَنْظُرُ إِلَيْهَا حَتَّى يَفْتَرِقَا}}<ref>«من همسفر و همکجاوه امام باقر{{ع}} بودم و اوّل من سوار میشدم و سپس آن حضرت. چون قرار میگرفتیم حضرت به من سلام میکرد و مانند کسی که رفیقش را تازگی ندیده احوالپرسی و مصافحه میکرد و هنگام پیاده شدن آن حضرت پیش از من پیاده میشد، چون بر زمین قرار میگرفتیم سلام میکرد و مانند کسی که رفیقش را تازگی ندیده احوالپرسی میکرد. من گفتم: ای فرزند رسول خدا، شما کاری میکنی که هیچ کس از مردم نزد ما نمیکند و اگر یک بار هم بکند زیاد است؟ فرمود: مگر ثواب مصافحه را نمیدانی؟ چون دو مؤمن با هم روبهرو میشوند و یکی با دیگری دست میدهد، پیوسته گناهان آن دو میریزد، چنان که برگ از درخت میریزد و خداوند به آنان توجه میفرماید تا از یکدیگر جدا شوند». الکافی، ج۲، ص۱۷۹؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۵۸.</ref>. | [[پیشوایان]] [[هدایت]]، خود به این امر اهتمام داشتند. در خبر [[ابوعبیده]] چنین آمده است: {{متن حدیث|كُنْتُ زَمِيلَ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} وَ كُنْتُ أَبْدَأُ بِالرُّكُوبِ ثُمَّ يَرْكَبُ هُوَ فَإِذَا اسْتَوَيْنَا سَلَّمَ وَ سَاءَلَ مُسَاءَلَةَ رَجُلٍ لَا عَهْدَ لَهُ بِصَاحِبِهِ وَ صَافَحَ قَالَ وَ كَانَ إِذَا نَزَلَ نَزَلَ قَبْلِي فَإِذَا اسْتَوَيْتُ أَنَا وَ هُوَ عَلَى الْأَرْضِ سَلَّمَ وَ سَاءَلَ مُسَاءَلَةَ مَنْ لَا عَهْدَ لَهُ بِصَاحِبِهِ- فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّكَ لَتَفْعَلُ شَيْئاً مَا يَفْعَلُهُ أَحَدُ مَنْ قِبَلَنَا وَ إِنْ فَعَلَ مَرَّةً فَكَثِيرٌ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ مَا فِي الْمُصَافَحَةِ إِنَّ الْمُؤْمِنَيْنِ يَلْتَقِيَانِ فَيُصَافِحُ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ فَلَا تَزَالُ الذُّنُوبُ تَتَحَاتُّ عَنْهُمَا كَمَا يَتَحَاتُّ الْوَرَقُ عَنِ الشَّجَرِ وَ اللَّهُ يَنْظُرُ إِلَيْهَا حَتَّى يَفْتَرِقَا}}<ref>«من همسفر و همکجاوه امام باقر {{ع}} بودم و اوّل من سوار میشدم و سپس آن حضرت. چون قرار میگرفتیم حضرت به من سلام میکرد و مانند کسی که رفیقش را تازگی ندیده احوالپرسی و مصافحه میکرد و هنگام پیاده شدن آن حضرت پیش از من پیاده میشد، چون بر زمین قرار میگرفتیم سلام میکرد و مانند کسی که رفیقش را تازگی ندیده احوالپرسی میکرد. من گفتم: ای فرزند رسول خدا، شما کاری میکنی که هیچ کس از مردم نزد ما نمیکند و اگر یک بار هم بکند زیاد است؟ فرمود: مگر ثواب مصافحه را نمیدانی؟ چون دو مؤمن با هم روبهرو میشوند و یکی با دیگری دست میدهد، پیوسته گناهان آن دو میریزد، چنان که برگ از درخت میریزد و خداوند به آنان توجه میفرماید تا از یکدیگر جدا شوند». الکافی، ج۲، ص۱۷۹؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۵۸.</ref>. | ||
[[پیشوایان حق]] در عمل میآموختند که [[روابط]] [[ایمانی]] چگونه روابطی است»<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۵۹۱.</ref> | [[پیشوایان حق]] در عمل میآموختند که [[روابط]] [[ایمانی]] چگونه روابطی است»<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۵۹۱.</ref> |